1ـ مقدّمه
در چند دهۀ اخیر که مطالعه و تحقیق در باب نگرشها و نگارشهای کلامی معتزله با کشف دستنوشتهای جدید در حوزۀ کلام معتزلی سرعت بیشتری یافته است، تصحیح و نشر متون کلامی این مکتب نیز مورد توجّه افزونتر معتزله پژوهان قرار گرفته و شاهد ویراستهای متعدّد از مکتوبات کلامی معتزله بوده و هستیم. روشن است که کشف و نشر آثار کلامی معتزله، به دلیل همسانیها و قرابتهای قابل توجّه فکر کلامی امامیّه با آنها در برخی زمینهها، تا چه اندازه برای ما اهمیّت دارد. چنانکه میدانیم اندیشۀ کلامی متکلّمان امامی مکتب بغداد، از آغاز شکلگیری تا پیش از ظهور کلام فلسفی در امامیّه، در بسیاری از موضوعات و مسائل، پیوندی عمیق با آراء و نظرات متکلّمان معتزلی به ویژه بَهشَمیان داشته است. همین پیوند فکری و شباهت در نگرشها بطور طبیعی در نگارشهای کلامی امامیّه و معتزله نیز بازتاب یافته و در نتیجه، سنّت نگارشی تقریباً یکسانی را در میان متکلّمان امامی و معتزلی ـ اعمّ از زیدی و غیر زیدی ـ رقم زده است. در این سنّت نگارشی، موضوعات و مسائل کلامی در یک ساختار مشخّص و با روشی خاص مورد بحث و بررسی قرار گرفته و با استفاده از مجموعه مصطلحاتی تعریف شده، به رشتۀ تحریر درآمده است. چُنین است که در نهایت، متون کلامی امامی در مکتب بغداد ـ که در اینجا مرادمان از آن، کلام امامی بَهشَمی یعنی مکتب کلامی شریف مرتضی (م 436 ق) و شاگردان و تابعان اوست ـ از تشابه ساختاری و محتوایی چشمگیری در بسیاری از بخشها با آثار کلامی معتزلۀ بَهشَمی بصری ـ یعنی شاگردان و پیروان ابوهاشم جُبّایی خاصّه قاضی عبدالجبّار معتزلی (م 413 ق) و دانش آموزان مدرسۀ وی در ری ـ برخوردار است. در واقع، وجود سنّت نگارشی واحد در میان متکلّمان امامی و معتزلی بَهشَمی موجب شده است که متون کلامی مکتب امامی بغداد و نگاشتههایی از این دست در مکتب معتزلی بصری، متونی «همخانواده» را تشکیل دهند که نه تنها از حیث ساختار و درونمایه، بلکه از جهت جملات و عبارات نیز در مواضع مختلف به میزان زیادی شبیه و ناظر به یکدیگر باشند. طبعاً چُنین شباهتی میتواند و باید به مدد محقّقانی که قصد تحقیق در متون کلامی مکتب امامی بغداد و مکتب معتزله را دارند، بیاید و یاور آنها در فهم و حتّی تصحیح اینگونه نگاشتهها باشد. بنابراین پُر واضح است که کشف و احیای هر نسخۀ خطّی از متون معتزله به چه میزان باید نزد پژوهندگان کلام امامی از ارزش و اهمیّت برخوردار باشد. جای خوشوقتی است که در زمان غَفلت بیشتر محقّقان مسلمان از این میراث ارجمند و سست همّتی آنان در راه کشف و احیای آنها، مستشرقان و معتزله پژوهان غربی در سالیان اخیر به تحقیق دربارۀ معتزله روی آورده، در پیِ یافتن دستنوشتهای باقیمانده از آثار کلامی آنان برآمده و با جدیّت و تلاش به احیاء و انتشار اینگونه آثار دست یازیدهاند. امّا اکنون شایسته است که به بررسی چند و چون نشر متون معتزلی که از سوی این مستشرقان عرضه شده است، نیز پرداخته شود و عیار کار آنها در زمینۀ تصحیح آثار یادشده سنجیده شود. موضوع مقال حاضر بررسی و نقد تصحیح یکی از همین آثار کلامیِ معتزله است که در دوران اخیر ویراستی از آن نیز به تصحیح یکی از محقّقان غربی منتشر شد.
کتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف ـ که گاهی الکتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف نیز خوانده شده است ـ از آثار کلامی بسیار مهمّ ابو محمّد حسن بن احمد بن مَتَّوَیه1 متکلّم برجستۀ معتزلی بصری بَهشَمی قرن پنجم هجری، بشمار میآید که وی آن را بر اساس تعالیم استادش، قاضی عبدالجبّار معتزلی (م 415 ق)، گردآوری و تدوین کرده است. در سال 1965 میلادی همزمان دو ویراست از جلد نخست این کتابِ چهار جلدی منتشر شد که در این گفتار به معرّفی آنها پرداخته و ملاحظاتی را در باب هر یک بیان میکنیم. پیش از بررسی دو ویراست یادشده، بیان چند نکته دربارۀ فراهم آورندۀ این کتاب، ابن مَتَّوَیه معتزلی، و سایر آثار وی سودمند به نظر میرسد.
2ـ نگاهی به احوال و آثار ابن مَتَّوَیه
تحقیقاتی که در خصوص احوال و آثار و آراء ابن مَتَّوَیه تاکنون منتشر شده است چندان پر برگ و قابل توجّه نیست. ویلفِرد مادلونگ در ویراست دوم دائرة المعارف اسلام چاپ لایدن (EI2)2 مقالهای کوتاه در باب وی به نگارش درآورده است. صمد موحّد در دائرة المعارف بزرگ اسلامی3 و مارتین مکدرموت در دائرة المعارف ایرانیکا4نیز بی آنکه اطّلاعات جدید چندانی بیفزایند، تقریباً همان مطالب مادلونگ را در ذیل مدخل «ابن مَتَّوَیه» بازگو کردهاند. آگاهیهای بیشتر دربارۀ ابن مَتَّوَیه و برخی از آثار وی در پارهای از نوشتارهای زابینه اشمیتکه ـ از جمله مقالۀ کوتاه، ولی سودمند وی در ویراست سوم دائرة المعارف اسلام (EI3) 5 ـ و حسن انصاری، که در ادامه بدانها اشاره می کنیم، آمده است. با این وصف، همچنان جای خالی پژوهشی جدّی دربارۀ وی احساس میشود.
چنانکه مادلونگ خاطرنشان کرده است اطّلاعات دقیق چندانی از زندگی ابن مَتَّوَیه در منابع نیامده است و دانستههای ما دربارۀ وی بسیار اندک است. تنها این مقدار میدانیم که وی از شاگردان غیر زیدی مذهبِ قاضی عبدالجبّار در ری بوده است و به لحاظ اندیشههای کلامی از استادش پیروی میکرده است. سال وفات وی نیز گویا به نحو دقیق مشخّص نیست. هوبِن مصحّح جلد نخست کتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف، که در اینجا همین ویراست او را ارزیابی خواهیم کرد، درگذشت او را سال 469 هجری قمری دانسته، و عبدالکریم عثمان، مصحّح [تعلیق] شرح الاصول الخمسة مانْکدیم، وفات او را 468 ضبط کرده است. امّا این تواریخ هیچیک مأخذ و مدرک موثّقی نداشته و قابل اطمینان به نظر نمیرسد. 6
از آثار ابن مَتَّوَیه برخی به چاپ رسیده، بعضی همچنان بصورت خطّی باقیمانده یا در دست انتشار است، و از پارهای از آنها نیز جز منقولاتی پراکنده چیزی برجای نمانده است. مهمترین آثار او عبارتست از:
1. التذکرة فی أحکام الجواهر و الأعراض
این کتاب ارزشمند ابن مَتَّوَیه، که گاه با عنوان التذکرة فی لطیف [علم] الکلام نیز از آن یاد شده است،7 منبع بسیار مهمّی برای مطالعه و تحقیق در باب مباحث مربوط به طبیعیّات یا فلسفۀ طبیعی (مباحث جوهر و عرض) در کلام معتزلۀ بَهشَمی و همچنین کلام امامی بغداد بهحساب میآید. توضیحات مفصّل و درازدامنی که وی در خصوص مباحث یادشده در این کتاب عرضه کرده است بسیار سودمند و در نوع خود بی نظیر است. در واقع، کتاب یادشده به جهت پرداخت مفصّل به مسائل و موضوعاتی چون تعریف جوهر و عرض و بیان اقسام مختلف عرض، مأخذ بسیار مفیدی برای درک مطالبی است که در آثار متکلّمان امامی بَهشَمی بغداد اغلب در قالب عبارات سربسته و مجمل بیان شده است.
التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض در دو جزء تألیف شده است که جزء نخست آن نخستین بار در سال 1975 میلادی با تصحیح سامی نصر لطف و فیصل بدیر عون از سوی دار الثقافة للطباعة و النشر در قاهره به طبع رسید. پس از آن در سال 2009 میلادی هر دو جزء کتاب بطور کامل در دو مجلّد و با تصحیح استادانۀ دانیل ژیماره در قاهره منتشر شد.8 متنی شرحگونه بر این کتاب که حاصل تقریرات مجالس تدریس احتمالاً یکی از زیدیان شمال ایران9 یا به احتمال قویتر یکی از معتزلیان زیدی حلقۀ پیروان قاضی عبدالجبّار در ری10 در قرن ششم قمری بوده نیز بصورت عکسی از روی نسخۀ قدیمی مورَّخ 570 قمری11 آن به کوشش زابینه اشمیتکه سالها پیش در تهران به چاپ رسید.12
2. الکفایة / الکفایة فی علم الکلام
این اثر، که گویا کتابی در باب امامت بوده، ظاهراً از میان رفته است و تنها مطالبی از آن در کنز الفوائد کراجکی و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید معتزلی نقل شده است. از منقولات بازمانده از این کتاب معلوم میشود که ابن مَتَّوَیه معتقد به تفضیل حضرت علی (ع) بر ابوبکر و همچنین عصمت حضرت بوده گو اینکه برخلاف شیعه آن را شرط ضروری امامت نمیدانسته است. 13
3 . التحریر
از این کتاب نیز تاکنون نسخهای شناسایی نشده است ولی نقلی از آن در کتاب المعتمد فی اصول الدین رکن الدین محمود مَلاحِمی آمده است.14 4. تعلیق الجُمَل و العقود
کتاب مذکور به احتمال قوی شرح و تعلیقی است بر رسالۀ الجُمَل و العقود قاضی عبدالجبّار. از این اثر نسخهای بازنمانده است ولی حسن الرصّاص (م 548 ق)، متکلّم برجستۀ زیدی، از آن در کتاب خودش یعنی کیفیّة کشف الأحکام والصفات عن خصائص المؤثّرات والمقتضیات نقل کرده است.15
5. تعلیق العُمَد
این کتاب شرح و تعلیقی است بر کتاب العُمَد فی اصول الفقه قاضی عبدالجبّار. ابن مَتَّوَیه در جلد دوم التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض (صفحۀ 607) و المجموع فی المحیط بالتکلیف (تصحیح هوبن / ج 1/ ص 167) از آن یادکرده است. از این اثر نیز نسخهای باقی نمانده است. 16
6. المجموع فی المحیط بالتکلیف / المجموع المحیط بالتکلیف
اثر یادشده تدوین و تنظیم و شرح الکتاب المحیط فی التکلیف قاضی عبدالجبّار معتزلی است. این کتاب، در واقع، یک دوره کلام معتزلی است که ابن مَتَّوَیه آن را در چارچوب کلام بَهشَمی و بر اساس کتاب نامبرده از قاضی عبدالجبّار تألیف کرده است. با توجّه به تعبیر «رحمه الله» که ابن مَتَّوَیه در مواضع متعدّد پس از یادکرد از قاضی بیان کرده است، معلوم میشود که وی این کتاب را پس از درگذشت قاضی (م 415 ق) به نگارش درآورده است.
عبارتپردازیها و سبک نگارش ابن مَتَّوَیه در این کتاب بروشنی حکایت از آن دارد که وی درصدد نقل، گزارش، تنظیم و تبویب و گاه تلخیص و تهذیب گفتهها و آراء قاضی عبدالجبّار در کتاب المحیط بالتکلیف است. عباراتی مثل: «قصد أن یبیّن ..» (تصحیح هوبن / ج 1/ ص 53)؛ «ثمّ أورد فی هذا الفصل ... » (ص 54)؛ «ذکر فی اوّل الباب» (ص 49)؛ «ثمّ سأل نفسه فی الکتاب» (ص 44) ؛ «واستدلّ فی الکتاب بوجه اخر» (ص 40)؛ «ثمّ سأل نفسه فی الکتاب عن الشبهة المذکورة» (ص 46)؛ «هذا هو الذی ذهب الیه ابو الهذیل واختاره شیخنا ابو عبدالله و قاضی القضاة» (ص 68) بخوبی نشانگر این مطلب است. گذشته از شرح و تهذیب گفتارهای قاضی عبدالجبّار، ابن مَتَّوَیه در این اثر گاه به نقد سخنان و آراء قاضی و گاه نیز به ذکر مطالب یا استدلالهای جدید پرداخته است. مثلاً در جایی (ص 53) پس از نقل استدلالی بر ادّعایی تصریح میکند که: «فهذه طریقة غیر ما ذکره فی الکتاب». بنابراین واضح است که این کتاب نوشته و یا حتّی املاء و تدریس قاضی عبدالجبّار نیست و نباید نگارش این اثر مستقیماً به او نسبت داده شود. با این وصف، کتاب المجموع برای آشنایی با آراء و نظرات قاضی عبدالجبّار بطور کلّی، و خاصّه در بخشهایی که کتاب المغنی به صورت فعلیِ آن فاقد آنها است بسیار حائز اهمیّت است.
المجموع فی المحیط بالتکلیف در چهار جزء تدوین شده است که تاکنون سه جزء از آن در قالب سه مجلّد بطور جداگانه بشرح زیر منتشر شده است:
1. جلد اوّل: از این مجلّد دو ویراست با مشخّصات کتابشناختی زیر در دسترس است:
الف) المجموع فی المحیط بالتکلیف، الجزء الأوّل، تصحیح: جین یوسف هوبن الیَسوعی، بیروت، المطبعة الکاثولیکیّة، 1965 م.
ب) المحیط بالتکلیف / المجموع المحیط بالتکلیف، المجلّد الأوّل، تحقیق: عمر السیّد عزمی، مراجعة: احمد فؤاد الأهوانی، المؤسّسة المصریّة العامة للتألیف والانباء والنشر، الدار المصریّة للتألیف والترجمة، 1965 م.
2. جلد دوم:
المجموع فی المحیط بالتکلیف، الجزء الثانی، عُنی بتحقیقه و نشره: الأب جین یوسف هوبن الیَسوعی، راجع التحقیق واستدرکه: دانیال جیماریه، دار المشرق، بیروت، 1981 م.
3. جلد سوم:
المجموع فی المحیط بالتکلیف، الجزء الثالث، عُنی بتحقیقه و نشره: یان پِتِرس، دار المشرق، بیروت، 1999 م.
4. جلد چهارم:
جلد چهارم این کتاب که جزء آخر آن نیز بحساب میآید هم اکنون به کوشش خانم مارگارِتا هیمسکِرک17 در دست تصحیح و نشر قرار دارد.
نقدی بر عقائد ابن مَتَّوَیه در خصوص امامت ـ که در همین جزء چهارم کتاب بیان شده است ـ از سوی یکی از عالمان زیدی به نام ابوالفضل جعفر بن احمد البهلولی معروف به قاضی جعفر (م 573 ق) به نام «النقض علی صاحب المجموع المحیط بالتکلیف فیما خالف فیه الزیدیة فی باب الإمامة» به نگارش درآمده است18 که نشان دهندۀ اختلاف عقیدتی میان ابن مَتَّوَیه معتزلیِ غیر زیدی با معتزلیان زیدی در باب امامت است. 19
همچنین گفتنی است که قسمت عمدهای از اصل کتاب الکتاب المحیط فی التکلیف قاضی عبدالجبّار ـ که بسیاری تاکنون آن را مفقود تلقّی میکردند ـ خوشبختانه در چندین مجموعه از نسخ خطّی موجود در جنیزه / گنیزه قرائیم محفوظ مانده است و هماکنون عمر حمدان و گرگور شوارب مشغول فراهم آوردن تصحیحی انتقادی از این متن بر اساس نسخ بازمانده از آن هستند.20 گذشته از آثار یادشده که انتساب نگارش آنها به ابن مَتَّوَیه قطعی است، در برخی منابع تألیف آثار دیگری نیز به وی نسبت داده شده است که در واقع صحیح نیست؛ از جمله: تعلیق الإحاطة ـ که شرح و تعلیق الإحاطة نگاشتۀ امام الموفّق بالله ابو عبدالله الحسین بن اسماعیل الشجری الجرجانی (م 479 ق) است ـ ؛ المحیط بأصول الإمامة علی مذهب الزیدیة که در حقیقت نوشتۀ علی بن الحسین بن محمّد شاه سَربیجان است، اسباب النزول و البسیط فی التفسیر که هر دو اثر در واقع تألیف ابوالحسن علی بن احمد بن علی بن مَتّویه الواحدی (م 468 ق) است.21
3ـ بررسی دو ویراست از جلد نخست المجموع فی المحیط بالتکلیف
چنانکه بیان شد جزء نخست کتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف ابن مَتَّوَیه در سال 1965 میلادی در قالب دو ویراست جداگانه، یکی به تحقیق عمر السیّد عزمی و دیگری با تصحیح یکی از مستشرقین به نام جین یوسف هوبِن منتشر شد. هر دو ویراستِ عرضه شده از جزء نخست این اثر، که مشتمل بر نُه سِفر (کتاب، بخش) از کتاب المجموع است، کاستیها و ایراداتی دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم؛ امّا در یک ارزیابی کلّی بطور حتم باید حکم به برتری تصحیح عمر السیّد عَزمی بر ویراست هوبِن از این اثر نمود. همانگونه که در دنباله خواهیم دید، ویراست فراهم آمده از سوی هوبِن بقدری مغلوط و آشفته و نابسامان است که بسختی بتوان نام آن را تصحیح گذاشت، بل بیشتر به تضییع متن همانند است تا تصحیح آن. در واقع به نظر میرسد که هوبِن در زمرۀ آن دسته از مستشرقان کم سوادی قرار داشته است که به هیچ روی صلاحیّت تصحیح متون اسلامی را نداشته ولی مع الأسف بدان دست یازیده و در نتیجه، متن بدان پایه از ارزش و اهمیّت را یکسره از حیّز انتفاع خارج و به تعبیری، نابود کرده است. شیوۀ تصحیح و حاصل کار وی در اینجا بخوبی نشان میدهد که او نه از دانش کافی نسبت به زبان عربی برخوردار بوده و نه از آگاهی لازم در حوزۀ کلام معتزلی. در مقایسه با تصحیح اینچُنینی هوبِن، ویراست عزمی ـ علی رغم اشکالات گوناگون و ضبطهای بعضاً غلطی که دارد ـ هم از حیث دقّت در ضبط کلمات و هم بکارگیریِ صحیحِ علائم ویرایشی و نیز تقطیعهای مناسب و بجا، به مراتب از چاپ هوبِن برتر است. این در حالی است که هوبِن به چهار نسخه از دستنوشتهای بازمانده از جلد نخست این اثر دسترسی داشته و عَزمی تنها دو نسخه از آنها را در اختیار داشته است. البتّه هوبِن در تصحیح خود، نسخه بدلهای بیشتری ارائه کرده است ـ که در هر حال حُسنی در کار او بهحساب میآید ـ ولی عَزمی اهتمام چندانی به نقل اختلاف نسخ ننموده است. با این وصف، ذکر نسخه بدلها در جایی که اصل متنِ عرضه شده مغلوط و آشفته است فایدۀ چندانی ندارد. پس بطور خلاصه، عَزمی با وجود اینکه نسخههای کمتری در اختیار داشته است، در نهایت ویراست مقبولتری از اثر نسبت به هوبِن ارائه کرده است، و از همین روی تا انتشار ویراست بهتری از این مجلّد، شایسته بل بایسته است که پِژوهندگان کلام امامی و معتزلی به تصحیح عَزمی مراجعه و ارجاع نمایند.
اکنون برای آنکه چند و چون دو تصحیح یادشده به نحو دقیقتر بر خوانندگان عیان گردد صفحاتی چند از این دو ویراست را بررسی کرده و تَعدادی از اغلاط آنها را نمونهوار بیان میکنیم. در هر مورد ابتدا ضبط غلط درج میشود و پس از آن، صورت صحیح کلمه یا عبارت قید میگردد.
الف) نمونههایی از اغلاط ویراست هوبِن
1. ص 30، س 7: الدلالة التی یذکرها مشایخکم من النبآ علی الدعاوی الاربع ← البناء.
2. ص 30، س 19: ان فی القول تقدم الجسم اثباتاً له فیما لم یزل ← بِقِدَم الجسم.
3. ص30، س 25 ـ 24: ان کونه کایناً اذا کان متحددًا و تحیّزه لا یظهر الا بذلک وجب تحدد التحیّز له ووجوده لا ینفک عن تحیّزه فیجب تحدد وجوده ایضاً ← اذا کان متجدّداً / وجب تجدّد / فیجب تجدّد وجوده.
4. ص 32، س 5: فعلی هذا یصیر القول بیان مع الله تعالی غیر داخل فی حد ما لا نعقل ← بثانٍ مع الله.
5. ص 33، س 11: وتارة نسمی بعضه محاورة مقارنة وقربا اذا کان یقرب هذا الجوهر جوهر آخر ← مجاورة.
6. ص 34، س 4: واما ان الحال واحدة و یزید به ما یصحّح کونه فی کل واحدة من الجهتین و هو تحیّزه ← نُریدُ به.
7. ص 34، س 12: لو لم یکن هناک مخصّص لم یکن یتحرکه یمنة اولی من تحرکه یسرة ← تحرّکه.
8. ص 35، س 3: انما نقتصر علی هذا لان ما عداه مما لا یسببه انه لا تأثیر له و یصیر بمنزلة کون السما فوقه والارض تحته ← لا یشتبه.
9. ص 37، س 5: لانهما عند الاجتماع یکونان متجاوزین لمعنیین فاذا زایل احدهما الاجر فکیف یصیر کایناً فی مکانه ← متجاورین / الآخر.
10. ص 38، س 3: حتی الزموا ان لا یکون حد الرائی زایداً علی حد القادر وانهم متی قالوا بان احدهما یزید علی الاخر فهو کمن قال ان لا شی ازید من ان لا شی بعشیرین ← حدّ الزانی / حدّ القاذف / بعشرین.
11. ص 38، س 18: ان لاجناس الکلام صفات لا تکون بالاجسام علیها نحو کون بعضها رآ و رایاً وما اشبهها ← الأجسام / راءً و زایاً و ما اشبههما.
12. ص 38، س 21: واما قدرتنا علیه فظاهرة لمثل ما له بعلم قدرتنا علی سایر الافعال المقدورة لنا و هو وقوعه بدواعینا و قصودنا ← بمثل ما له نعلم قدرتنا.
13. ص 39، س 6: کذلک القصود قد یصح ان نجعلها قرنةً الی الله عزوجل وقد یصح خلافه ← قربةً إلی الله.
14. ص 42، س 3: وقد حکی الخلاف فی مجاوزة العلل لمقاولاتها عن جهم بن صفوان ← مجاورة العلل لمعلولاتها.
15. ص 42، س 5: قالوا بذلک بنأمتهم علی مذهبهم ← بناءً منهم.
16. ص 42، س 8 ـ 7: لو کانت الحرکة مجاوزة للمتحرک لوجب ان تکون متجیزة لان المجاوزة هی من احکام المتحیز حتی یجری مجری اختص الصفات ← مجاورة / متحیزة / المجاورة / تجری / اخصّ الصفات.
17. ص 44، س 22: فهلا سویتم بین الجمیع وان کان بینهما فضل فما هو؟ ← فصل.
18. ص 45، س 7: فقد صار ما ینبا منا السایل عتبا و زیادة یستغنی عنها ← ما سألنا السائل عبثاً.
19. ص 45، س 9: لان الذی به یعرف انها اغیار هو اغتیار حال الجسم فی جمیع الاوقات ← اعتبار.
20. ص 46، س 3: باب فیما یجب لمن بعلم من صفة هذه المعانی لیصیر دلالة علی حدث الجسم ← أن نعلم / دالّة.
21. ص 49، س 4: لابدّ من ان تعرف صفتان لهذا المعنی لیست دالة علی حدث الجسم: احدهما حدوثه. والثانی: ان الجسم لم یوجد عاریاً عنه ← لیثبت دالّاً.
22. ص 50، س 15: فامّا الدلالة علی حدوث هذه المعانی فقد نستدل علیه بطریقة نحددها علی الاجسام. وقد نستدل بطریقة جواز العدم علیها و هی المشهورة فی الکتب و تحزیز الوجه الاول ... ← تجدّدها / تحریر.
23. ص 51، س 11: فثبت بهذین الوجهین ترجیع الاستدلال بهذه الطریقة علی الاولی ← ترجیح.
24. ص 51، س 16: اذا تحددت الصفة علی هذا الجسم ← تجدّدت.
25. ص 52، س 9: وسنجی فی فصل مفرد ان العدم انما یصح علی الحوادث دون القدیم ← وسیجیء.
26. ص 55، س 9: ترکّبت هذه الاجزا هذا الضرب من الترکیب علی ما یعتقده القایلون بالاستقضات ← بالاستقصّات.
27. ص 55، س 13: القول فی ان الجسم لم یحل من هذه المعانی و لم یتقدمها فی الوجود ← لم یخل.
28. ص 55، س 16: لابدّ فی کل جسمین من ان یکونا بحیث بینهما نون و مسافة أو لا نون بینهما و لا مسافة ← بون / بون.
29. ص 58، س 11: کل شیئین معنیین عرفا ضرورة ← معیَّنین.
30. ص 64، س 20: فلذلک یشدّد مشایخنا فی تصحیح الدلالة علی حدوث الاجسام و عذلوا عن سایر الطرق الی الطریقة المشهورة فی الکتب ← عدلوا.
31. ص 70، س 15: ولیس لاحد ان یقول ان نفس الداعی قد تکون فعلا لکم ولیس نفع بداع آخر والا اتّصل بما لا غایة له ← یقع.
32. ص 70، س 26: ولیس ینتقص ما ذکرناه. بان یقال: ... ← ینتقض.
33. ص 71، س 22: ففیه استدلال تفرّع الشی علی اصله ← بفرع.
34. ص 72، س 14: ان «ابا هاشم» استدل علی حاجة الفعل الینا علی قریب مما تقدم ولکنه فی شیاقة اخری ← سیاقة.
35. ص 73، س 25: وجوب وقوعه بحسب دواعینا و حوالنا هو دلیل لنا ← احوالنا.
36. ص 75، س 6: واذا کان کذلک لم یکن الاعتبار جواز الحدوث وجه ← لاعتبار.
37. ص 76، س 4: فهلا احتاج فی کونه کسبیاً الینا ← کسباً.
38. ص 77، س آخر: انه متحیز فی فعله و کان یجوز ان یفعل و یجوز ان لا یفعل ← مخیّر.
39. ص 79، س 19: کذلک هو هنا ینتهی هذا المجوّز الی فاعل یخالف المجسم ← هاهنا / الجسم.
40. ص 79، س 21: ان المحدث لهذه الاجسام انماها الله عز وجل ← انما هو.
41. ص 81، س 18: واحد ما یدل علی ان الاعتقاد لا یصح ان یولد الجوهر ان من شرط الاعتماد فی تولیده ← و احد / الاعتماد.
42. ص 86، س 19: ولولا ان الجسم لا تصح حرکته ـ والوقت واحد ـ فی جهتین لصحّ اذا وجد فیه اعتمادان مختلفان ان یولدا حرکیه الیهما ← حرکته.
43. ص 86، س آخر: بیّنا الکلام فی اعتماد الما وفی اعتماد الحجز اذا صادف صلباً ← الماء / الحجر.
44. ص 87، س 16: انا ان اقتصرنا علی ذلک اذاناً الی العلم بفاعل مخالف ← ادّانا.
45. ص 442، س 11: فالجمع بین الجبرین یصح ← الخبرین.
46. ص 442، س 19: ان فی اخر الزمان قوماً یعملون المعاصی ثم یقولون: قدرها الله علینا الزاد علیهم یومیذ کالشاهر سیفه فی سبیل الله ← الرادّ علیهم.
47. ص 443، س 14: ان السبب فی التسمیة بهذا الاسم هو اعتزال عمر وخلفه «الحسن» ← عمرو حلقة «الحسن».
48. ص 443، س 16: لکالمتهم فی الاسما والاحکام ← لمکالمتهم.
49. ص 443، س 17: وحکی ما ذکره «ابن ترداد» عن «سفین الثوری» ← ابن یزداد / سفیان.
50. ص 443، س 19: فأمّا القول بانا من «اهل السنة والجماعة» فمتی لم یوهم التشبیه والجبر علی ما جرت به عادة القوم فی التسمی بذلک فهو جایز والا وجد تجنبه ← وجب.
اغلاط یادشده تنها بخشی از بیشمار خطاهایی است که در ضبط کلمات و عبارات کتاب المجموع در ویراست هوبِن راه یافته است. طبعاً اگر قرار بود تمام کتاب بررسی شود، با وضعی که دیدیم، فهرست اغلاط و اشتباهات آن بسیار درازدامنتر از آنچه عرضه شد میگشت. همچنین در فهرست فوق، از ذکر ایرادات ویرایشی خودداری کردیم؛ چراکه با وجود اشکالات متعدّد در ضبط نص دیگر جایی برای بیان آنگونه ایرادات باقی نمیماند.
ب) نمونههایی از اغلاط ویراست عَزمی
چنانکه اشاره شد، تصحیح عَزمی به مراتب از ویراست هوبِن بهتر و صحیحتر است با این وصف، در ویراست وی نیز خطاهایی وجود دارد که در ادامه به پارهای از آنها اشاره میشود:
1. ص 42، س 8: فحیث استمرینا هذا العلم علمنا ... ← استمرّ بنا.
2. ص 46، س 7: انّما یصحّ أن یقع الخلاف بیننا و بین الموحدین اذا نقوا الأعراض ← نفوا.
3. ص 51، س 9: أنه یقتضی مماثلتها لنفس لجوهر ← الجوهر.
4. ص 51، س 13: ولا بد من أن نثبت لما نجعله علّة مزیة علی ما نجعله معلوما ← معلولاً.
5. ص 52، س 12: اذ لیس کل ما یقف حکماً من الأحکام علیه یجعل موجبا لذلک الحکم، فانکم تعقلون وقوع الأفعال بالدواعی و المقصود و لا تجعلونها عللاً موجبة ← تعلّقون.
6. ص 55، س 4:لا بد من أن نعرف صنفان لهذا المعنی ← صفتان.
7. ص 62، س 9: فالجسم تصبح کثافته بعذر فیه فنشاهده الآن و لم نکن من قبل مشاهدین له ← بعد رقّته.
8. ص 71، س 18: أن باقی العرض لا یمکنه أن یعرف حدوث الجسم ← نافی العرض.
9. ص 71، س 19: لیس یدل بغیر الصفات و تجددها علی الموصوف ← تغیّر.
10. ص 78، س 12: لو حاول أحدنا من الدابة أو من العبد ما لیس فی طوقها لما وقع ← طوقهما.
11. ص 79، س 4: علی هذا صح اثبات حدوث الجسم لغیر ما یثبت به حدوث العرض ← بغیر.
12. ص 80، س 10: کذلک نعلم حدوث هذا التصرف عند أحوالنا، وان لم نعلم أنه فیها ذو احتیاج الینا ← فیماذا احتاج الینا.
همچنان که ملاحظه شد هیچ یک از دو ویراست در دسترس از جلد نخست المجموع فی المحیط بالتکلیف قابل اعتماد نیست و میبایست این مجلّد از کتاب، مجدّد از نو بدست مصحّح ذی صلاحیّتی به نحو شایسته و عالمانه تصحیح و منتشر شود. ناگفته نماند که ـ چُنانکه خاطرنشان کردیم ـ هوبِن مجلّد دوم المجموع فی المحیط بالتکلیف را نیز به کمک دانیل ژیماره تصحیح و منتشر کرده است ولی ظاهرِ آن تصحیح حکایت از ارائۀ ویراستی به مراتب بهتر از ویراست جلد نخست این کتاب دارد. احتمالاً این تفاوت و برتری را باید ناشی از اعانت و دخالت کلام پژوه برجستۀ فرانسوی دانیل ژیماره در تصحیح این مجلّد دانست وگرنه از هوبِن ـ با وصفی که از ویراست وی از جلد اوّل کتاب المجموع دیدیم ـ عرضۀ چُنان ویراست پاکیزهای بعید به نظر میرسد. از همین روست که باید وجود دانشورانی همچون ژیماره ـ که ویراستهای وی از التذکرة فی أحکام الجواهر و الأعراض ابن مَتَّویه و همچنین کتاب مشکل الحدیث (تأویل الأخبار المتشابهة) ابن فورَک اصفهانی (م 406 ق) آیت و رایت دقّت و مهارت وی در حوزۀ تصحیح متون کلام اسلامی است ـ را غنیمت دانست و از تحقیقات و تصحیحات ایشان نهایت بهره را برد.
در چند دهۀ اخیر که مطالعه و تحقیق در باب نگرشها و نگارشهای کلامی معتزله با کشف دستنوشتهای جدید در حوزۀ کلام معتزلی سرعت بیشتری یافته است، تصحیح و نشر متون کلامی این مکتب نیز مورد توجّه افزونتر معتزله پژوهان قرار گرفته و شاهد ویراستهای متعدّد از مکتوبات کلامی معتزله بوده و هستیم. روشن است که کشف و نشر آثار کلامی معتزله، به دلیل همسانیها و قرابتهای قابل توجّه فکر کلامی امامیّه با آنها در برخی زمینهها، تا چه اندازه برای ما اهمیّت دارد. چنانکه میدانیم اندیشۀ کلامی متکلّمان امامی مکتب بغداد، از آغاز شکلگیری تا پیش از ظهور کلام فلسفی در امامیّه، در بسیاری از موضوعات و مسائل، پیوندی عمیق با آراء و نظرات متکلّمان معتزلی به ویژه بَهشَمیان داشته است. همین پیوند فکری و شباهت در نگرشها بطور طبیعی در نگارشهای کلامی امامیّه و معتزله نیز بازتاب یافته و در نتیجه، سنّت نگارشی تقریباً یکسانی را در میان متکلّمان امامی و معتزلی ـ اعمّ از زیدی و غیر زیدی ـ رقم زده است. در این سنّت نگارشی، موضوعات و مسائل کلامی در یک ساختار مشخّص و با روشی خاص مورد بحث و بررسی قرار گرفته و با استفاده از مجموعه مصطلحاتی تعریف شده، به رشتۀ تحریر درآمده است. چُنین است که در نهایت، متون کلامی امامی در مکتب بغداد ـ که در اینجا مرادمان از آن، کلام امامی بَهشَمی یعنی مکتب کلامی شریف مرتضی (م 436 ق) و شاگردان و تابعان اوست ـ از تشابه ساختاری و محتوایی چشمگیری در بسیاری از بخشها با آثار کلامی معتزلۀ بَهشَمی بصری ـ یعنی شاگردان و پیروان ابوهاشم جُبّایی خاصّه قاضی عبدالجبّار معتزلی (م 413 ق) و دانش آموزان مدرسۀ وی در ری ـ برخوردار است. در واقع، وجود سنّت نگارشی واحد در میان متکلّمان امامی و معتزلی بَهشَمی موجب شده است که متون کلامی مکتب امامی بغداد و نگاشتههایی از این دست در مکتب معتزلی بصری، متونی «همخانواده» را تشکیل دهند که نه تنها از حیث ساختار و درونمایه، بلکه از جهت جملات و عبارات نیز در مواضع مختلف به میزان زیادی شبیه و ناظر به یکدیگر باشند. طبعاً چُنین شباهتی میتواند و باید به مدد محقّقانی که قصد تحقیق در متون کلامی مکتب امامی بغداد و مکتب معتزله را دارند، بیاید و یاور آنها در فهم و حتّی تصحیح اینگونه نگاشتهها باشد. بنابراین پُر واضح است که کشف و احیای هر نسخۀ خطّی از متون معتزله به چه میزان باید نزد پژوهندگان کلام امامی از ارزش و اهمیّت برخوردار باشد. جای خوشوقتی است که در زمان غَفلت بیشتر محقّقان مسلمان از این میراث ارجمند و سست همّتی آنان در راه کشف و احیای آنها، مستشرقان و معتزله پژوهان غربی در سالیان اخیر به تحقیق دربارۀ معتزله روی آورده، در پیِ یافتن دستنوشتهای باقیمانده از آثار کلامی آنان برآمده و با جدیّت و تلاش به احیاء و انتشار اینگونه آثار دست یازیدهاند. امّا اکنون شایسته است که به بررسی چند و چون نشر متون معتزلی که از سوی این مستشرقان عرضه شده است، نیز پرداخته شود و عیار کار آنها در زمینۀ تصحیح آثار یادشده سنجیده شود. موضوع مقال حاضر بررسی و نقد تصحیح یکی از همین آثار کلامیِ معتزله است که در دوران اخیر ویراستی از آن نیز به تصحیح یکی از محقّقان غربی منتشر شد.
کتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف ـ که گاهی الکتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف نیز خوانده شده است ـ از آثار کلامی بسیار مهمّ ابو محمّد حسن بن احمد بن مَتَّوَیه1
اگرچه در بسیاری از منابع نام کامل وی به همین صورتِ یادشده آمده است ولی در شرح التذکرة نام او به شکل: «ابو محمّد بن الحسن بن متویه» ضبط شده است. نگرید: (شرح کتاب «التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض» ابن متّویه، مؤسّسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران و مؤسّسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین، تهران، 1385 ش، ص 1 ب).
2ـ نگاهی به احوال و آثار ابن مَتَّوَیه
تحقیقاتی که در خصوص احوال و آثار و آراء ابن مَتَّوَیه تاکنون منتشر شده است چندان پر برگ و قابل توجّه نیست. ویلفِرد مادلونگ در ویراست دوم دائرة المعارف اسلام چاپ لایدن (EI2)2
, wilferd, EI 2, Vol 12 Supplement, P. 393.
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 580.
McDermott, Martin, “EBN MATTAWAYH”, Encyclopaedia Iranica’s, Vol. VIII, Fasc. 1, p. 39.
از دانشمند ارجمند جناب آقای دکتر حسن انصاری که از سر لطف متن این مقاله را در اختیار بنده قرار دادند بسیار متشکّرم.
چنانکه مادلونگ خاطرنشان کرده است اطّلاعات دقیق چندانی از زندگی ابن مَتَّوَیه در منابع نیامده است و دانستههای ما دربارۀ وی بسیار اندک است. تنها این مقدار میدانیم که وی از شاگردان غیر زیدی مذهبِ قاضی عبدالجبّار در ری بوده است و به لحاظ اندیشههای کلامی از استادش پیروی میکرده است. سال وفات وی نیز گویا به نحو دقیق مشخّص نیست. هوبِن مصحّح جلد نخست کتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف، که در اینجا همین ویراست او را ارزیابی خواهیم کرد، درگذشت او را سال 469 هجری قمری دانسته، و عبدالکریم عثمان، مصحّح [تعلیق] شرح الاصول الخمسة مانْکدیم، وفات او را 468 ضبط کرده است. امّا این تواریخ هیچیک مأخذ و مدرک موثّقی نداشته و قابل اطمینان به نظر نمیرسد. 6
, wilferd, EI 2, Vol 12 Supplement, P. 393.
از آثار ابن مَتَّوَیه برخی به چاپ رسیده، بعضی همچنان بصورت خطّی باقیمانده یا در دست انتشار است، و از پارهای از آنها نیز جز منقولاتی پراکنده چیزی برجای نمانده است. مهمترین آثار او عبارتست از:
1. التذکرة فی أحکام الجواهر و الأعراض
این کتاب ارزشمند ابن مَتَّوَیه، که گاه با عنوان التذکرة فی لطیف [علم] الکلام نیز از آن یاد شده است،7
Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض در دو جزء تألیف شده است که جزء نخست آن نخستین بار در سال 1975 میلادی با تصحیح سامی نصر لطف و فیصل بدیر عون از سوی دار الثقافة للطباعة و النشر در قاهره به طبع رسید. پس از آن در سال 2009 میلادی هر دو جزء کتاب بطور کامل در دو مجلّد و با تصحیح استادانۀ دانیل ژیماره در قاهره منتشر شد.8
ابن مَتَّوَیه، ابو محمّد الحسن بن احمد، التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض، 2 مجلّد، تحقیق: دانیال چیماریه، المعهد العلمی الفرنسی للآثار الشرقیّة بالقاهرة، 2009 میلادی.
اشمیتکه، زابینه، مقدّمۀ انگلیسی شرح کتاب «التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض» ابن متّویه، ص 9.
برای اطّلاعات بیشتر دربارۀ هویّت نویسندۀ این شرح نگرید به: انصاری، حسن، «کتابی از مکتب متکلّمان معتزلی ری»، کتاب ماه دین، ش 106ـ 105ـ104، خرداد، تیر، مرداد 1385، ص 68 به بعد. نویسنده ارجمند در این مقاله این احتمال را مطرح کرده است که این شرح از سوی ابو جعفر محمّد بن علی بن مزدک / مردک که از شاگردان ابن مَتَّویه بوده املاء و تدریس شده و توسّط شاگردش اسماعیل بن علی الفَرَّزادی تقریر و تحریر شده باشد. در این خصوص همچنین نگرید به یادداشت: « کلام معتزلی: از ری تا يمن» در صفحۀ بررسیهای تاریخی سایت کاتبان به نشانی:
http://ansari.kateban.com/print/1939
http://ansari.kateban.com/print/1939
دربارۀ مشخّصات و امتیازات این نسخه و همچنین ساختار و محتوای آن نگاه کنید به:
sabine schmidtke, MS. MAHDAWI 514. AN ANONYMOUS COMMENTARY OF IBN MATTAWAYH’S KITĀB AL-TADHKIRA, Islamic Thought in the Middle Ages. Studies in Text, Transmission and Translation in Honour of Hans Daiber, eds. A. Akasoy and W. Raven, Brill, Leiden, 2008, pp. 139 – 162.
sabine schmidtke, MS. MAHDAWI 514. AN ANONYMOUS COMMENTARY OF IBN MATTAWAYH’S KITĀB AL-TADHKIRA, Islamic Thought in the Middle Ages. Studies in Text, Transmission and Translation in Honour of Hans Daiber, eds. A. Akasoy and W. Raven, Brill, Leiden, 2008, pp. 139 – 162.
شرح کتاب «التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض» ابن متّویه، مؤسّسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران و مؤسّسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین، تهران، 1385 ش.
2. الکفایة / الکفایة فی علم الکلام
این اثر، که گویا کتابی در باب امامت بوده، ظاهراً از میان رفته است و تنها مطالبی از آن در کنز الفوائد کراجکی و شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید معتزلی نقل شده است. از منقولات بازمانده از این کتاب معلوم میشود که ابن مَتَّوَیه معتقد به تفضیل حضرت علی (ع) بر ابوبکر و همچنین عصمت حضرت بوده گو اینکه برخلاف شیعه آن را شرط ضروری امامت نمیدانسته است. 13
Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
3 . التحریر
از این کتاب نیز تاکنون نسخهای شناسایی نشده است ولی نقلی از آن در کتاب المعتمد فی اصول الدین رکن الدین محمود مَلاحِمی آمده است.14
المَلاحِمی الخوارزمی، رکن الدین، المعتمد فی اصول الدین، تحقیق: ویلفرد مادلونغ، تهران، میراث مکتوب، 1390 ش، ص 105.
کتاب مذکور به احتمال قوی شرح و تعلیقی است بر رسالۀ الجُمَل و العقود قاضی عبدالجبّار. از این اثر نسخهای بازنمانده است ولی حسن الرصّاص (م 548 ق)، متکلّم برجستۀ زیدی، از آن در کتاب خودش یعنی کیفیّة کشف الأحکام والصفات عن خصائص المؤثّرات والمقتضیات نقل کرده است.15
در این خصوص نگرید به مقالۀ زیر از یان تیله دربارۀ کتاب الجُمَل و العقود قاضی عبدالجبّار بویژه صفحات 104 و 111.
Jan Thiele, The Jewish and Muslim Reception of ʿAbd al-Jabbār’s Kitāb al-Jumal wa-l-ʿuqūd: A Survey of Relevant Sources, Intellectual History of the Islamicate World 2 (2014) 101–121.
Jan Thiele, The Jewish and Muslim Reception of ʿAbd al-Jabbār’s Kitāb al-Jumal wa-l-ʿuqūd: A Survey of Relevant Sources, Intellectual History of the Islamicate World 2 (2014) 101–121.
5. تعلیق العُمَد
این کتاب شرح و تعلیقی است بر کتاب العُمَد فی اصول الفقه قاضی عبدالجبّار. ابن مَتَّوَیه در جلد دوم التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض (صفحۀ 607) و المجموع فی المحیط بالتکلیف (تصحیح هوبن / ج 1/ ص 167) از آن یادکرده است. از این اثر نیز نسخهای باقی نمانده است. 16
Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
6. المجموع فی المحیط بالتکلیف / المجموع المحیط بالتکلیف
اثر یادشده تدوین و تنظیم و شرح الکتاب المحیط فی التکلیف قاضی عبدالجبّار معتزلی است. این کتاب، در واقع، یک دوره کلام معتزلی است که ابن مَتَّوَیه آن را در چارچوب کلام بَهشَمی و بر اساس کتاب نامبرده از قاضی عبدالجبّار تألیف کرده است. با توجّه به تعبیر «رحمه الله» که ابن مَتَّوَیه در مواضع متعدّد پس از یادکرد از قاضی بیان کرده است، معلوم میشود که وی این کتاب را پس از درگذشت قاضی (م 415 ق) به نگارش درآورده است.
عبارتپردازیها و سبک نگارش ابن مَتَّوَیه در این کتاب بروشنی حکایت از آن دارد که وی درصدد نقل، گزارش، تنظیم و تبویب و گاه تلخیص و تهذیب گفتهها و آراء قاضی عبدالجبّار در کتاب المحیط بالتکلیف است. عباراتی مثل: «قصد أن یبیّن ..» (تصحیح هوبن / ج 1/ ص 53)؛ «ثمّ أورد فی هذا الفصل ... » (ص 54)؛ «ذکر فی اوّل الباب» (ص 49)؛ «ثمّ سأل نفسه فی الکتاب» (ص 44) ؛ «واستدلّ فی الکتاب بوجه اخر» (ص 40)؛ «ثمّ سأل نفسه فی الکتاب عن الشبهة المذکورة» (ص 46)؛ «هذا هو الذی ذهب الیه ابو الهذیل واختاره شیخنا ابو عبدالله و قاضی القضاة» (ص 68) بخوبی نشانگر این مطلب است. گذشته از شرح و تهذیب گفتارهای قاضی عبدالجبّار، ابن مَتَّوَیه در این اثر گاه به نقد سخنان و آراء قاضی و گاه نیز به ذکر مطالب یا استدلالهای جدید پرداخته است. مثلاً در جایی (ص 53) پس از نقل استدلالی بر ادّعایی تصریح میکند که: «فهذه طریقة غیر ما ذکره فی الکتاب». بنابراین واضح است که این کتاب نوشته و یا حتّی املاء و تدریس قاضی عبدالجبّار نیست و نباید نگارش این اثر مستقیماً به او نسبت داده شود. با این وصف، کتاب المجموع برای آشنایی با آراء و نظرات قاضی عبدالجبّار بطور کلّی، و خاصّه در بخشهایی که کتاب المغنی به صورت فعلیِ آن فاقد آنها است بسیار حائز اهمیّت است.
المجموع فی المحیط بالتکلیف در چهار جزء تدوین شده است که تاکنون سه جزء از آن در قالب سه مجلّد بطور جداگانه بشرح زیر منتشر شده است:
1. جلد اوّل: از این مجلّد دو ویراست با مشخّصات کتابشناختی زیر در دسترس است:
الف) المجموع فی المحیط بالتکلیف، الجزء الأوّل، تصحیح: جین یوسف هوبن الیَسوعی، بیروت، المطبعة الکاثولیکیّة، 1965 م.
ب) المحیط بالتکلیف / المجموع المحیط بالتکلیف، المجلّد الأوّل، تحقیق: عمر السیّد عزمی، مراجعة: احمد فؤاد الأهوانی، المؤسّسة المصریّة العامة للتألیف والانباء والنشر، الدار المصریّة للتألیف والترجمة، 1965 م.
2. جلد دوم:
المجموع فی المحیط بالتکلیف، الجزء الثانی، عُنی بتحقیقه و نشره: الأب جین یوسف هوبن الیَسوعی، راجع التحقیق واستدرکه: دانیال جیماریه، دار المشرق، بیروت، 1981 م.
3. جلد سوم:
المجموع فی المحیط بالتکلیف، الجزء الثالث، عُنی بتحقیقه و نشره: یان پِتِرس، دار المشرق، بیروت، 1999 م.
4. جلد چهارم:
جلد چهارم این کتاب که جزء آخر آن نیز بحساب میآید هم اکنون به کوشش خانم مارگارِتا هیمسکِرک17
Margaretha T. Heemskerk.
نقدی بر عقائد ابن مَتَّوَیه در خصوص امامت ـ که در همین جزء چهارم کتاب بیان شده است ـ از سوی یکی از عالمان زیدی به نام ابوالفضل جعفر بن احمد البهلولی معروف به قاضی جعفر (م 573 ق) به نام «النقض علی صاحب المجموع المحیط بالتکلیف فیما خالف فیه الزیدیة فی باب الإمامة» به نگارش درآمده است18
Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
درباره این ردیه نگاه کنید به یادداشت آقای دکتر حسن انصاری زیر عنوان «زيديه در تقابل با معتزله: رديه ای از قاضی جعفر ابن عبدالسلام درباره امامت» به نشانی:
http://ansari.kateban.com/post/1566
http://ansari.kateban.com/post/1566
همچنین گفتنی است که قسمت عمدهای از اصل کتاب الکتاب المحیط فی التکلیف قاضی عبدالجبّار ـ که بسیاری تاکنون آن را مفقود تلقّی میکردند ـ خوشبختانه در چندین مجموعه از نسخ خطّی موجود در جنیزه / گنیزه قرائیم محفوظ مانده است و هماکنون عمر حمدان و گرگور شوارب مشغول فراهم آوردن تصحیحی انتقادی از این متن بر اساس نسخ بازمانده از آن هستند.20
HASSAN ANSARI and SABINE SCHMIDTKE, MUʿTAZILISM IN RAYY AND ASTARĀBĀD: ABŪL-FAḌL AL-ʿABBĀS B. SHARWĪN, STUDIA IRANICA 41, 2012, p. 74.
Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
3ـ بررسی دو ویراست از جلد نخست المجموع فی المحیط بالتکلیف
چنانکه بیان شد جزء نخست کتاب المجموع فی المحیط بالتکلیف ابن مَتَّوَیه در سال 1965 میلادی در قالب دو ویراست جداگانه، یکی به تحقیق عمر السیّد عزمی و دیگری با تصحیح یکی از مستشرقین به نام جین یوسف هوبِن منتشر شد. هر دو ویراستِ عرضه شده از جزء نخست این اثر، که مشتمل بر نُه سِفر (کتاب، بخش) از کتاب المجموع است، کاستیها و ایراداتی دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم؛ امّا در یک ارزیابی کلّی بطور حتم باید حکم به برتری تصحیح عمر السیّد عَزمی بر ویراست هوبِن از این اثر نمود. همانگونه که در دنباله خواهیم دید، ویراست فراهم آمده از سوی هوبِن بقدری مغلوط و آشفته و نابسامان است که بسختی بتوان نام آن را تصحیح گذاشت، بل بیشتر به تضییع متن همانند است تا تصحیح آن. در واقع به نظر میرسد که هوبِن در زمرۀ آن دسته از مستشرقان کم سوادی قرار داشته است که به هیچ روی صلاحیّت تصحیح متون اسلامی را نداشته ولی مع الأسف بدان دست یازیده و در نتیجه، متن بدان پایه از ارزش و اهمیّت را یکسره از حیّز انتفاع خارج و به تعبیری، نابود کرده است. شیوۀ تصحیح و حاصل کار وی در اینجا بخوبی نشان میدهد که او نه از دانش کافی نسبت به زبان عربی برخوردار بوده و نه از آگاهی لازم در حوزۀ کلام معتزلی. در مقایسه با تصحیح اینچُنینی هوبِن، ویراست عزمی ـ علی رغم اشکالات گوناگون و ضبطهای بعضاً غلطی که دارد ـ هم از حیث دقّت در ضبط کلمات و هم بکارگیریِ صحیحِ علائم ویرایشی و نیز تقطیعهای مناسب و بجا، به مراتب از چاپ هوبِن برتر است. این در حالی است که هوبِن به چهار نسخه از دستنوشتهای بازمانده از جلد نخست این اثر دسترسی داشته و عَزمی تنها دو نسخه از آنها را در اختیار داشته است. البتّه هوبِن در تصحیح خود، نسخه بدلهای بیشتری ارائه کرده است ـ که در هر حال حُسنی در کار او بهحساب میآید ـ ولی عَزمی اهتمام چندانی به نقل اختلاف نسخ ننموده است. با این وصف، ذکر نسخه بدلها در جایی که اصل متنِ عرضه شده مغلوط و آشفته است فایدۀ چندانی ندارد. پس بطور خلاصه، عَزمی با وجود اینکه نسخههای کمتری در اختیار داشته است، در نهایت ویراست مقبولتری از اثر نسبت به هوبِن ارائه کرده است، و از همین روی تا انتشار ویراست بهتری از این مجلّد، شایسته بل بایسته است که پِژوهندگان کلام امامی و معتزلی به تصحیح عَزمی مراجعه و ارجاع نمایند.
اکنون برای آنکه چند و چون دو تصحیح یادشده به نحو دقیقتر بر خوانندگان عیان گردد صفحاتی چند از این دو ویراست را بررسی کرده و تَعدادی از اغلاط آنها را نمونهوار بیان میکنیم. در هر مورد ابتدا ضبط غلط درج میشود و پس از آن، صورت صحیح کلمه یا عبارت قید میگردد.
الف) نمونههایی از اغلاط ویراست هوبِن
1. ص 30، س 7: الدلالة التی یذکرها مشایخکم من النبآ علی الدعاوی الاربع ← البناء.
2. ص 30، س 19: ان فی القول تقدم الجسم اثباتاً له فیما لم یزل ← بِقِدَم الجسم.
3. ص30، س 25 ـ 24: ان کونه کایناً اذا کان متحددًا و تحیّزه لا یظهر الا بذلک وجب تحدد التحیّز له ووجوده لا ینفک عن تحیّزه فیجب تحدد وجوده ایضاً ← اذا کان متجدّداً / وجب تجدّد / فیجب تجدّد وجوده.
4. ص 32، س 5: فعلی هذا یصیر القول بیان مع الله تعالی غیر داخل فی حد ما لا نعقل ← بثانٍ مع الله.
5. ص 33، س 11: وتارة نسمی بعضه محاورة مقارنة وقربا اذا کان یقرب هذا الجوهر جوهر آخر ← مجاورة.
6. ص 34، س 4: واما ان الحال واحدة و یزید به ما یصحّح کونه فی کل واحدة من الجهتین و هو تحیّزه ← نُریدُ به.
7. ص 34، س 12: لو لم یکن هناک مخصّص لم یکن یتحرکه یمنة اولی من تحرکه یسرة ← تحرّکه.
8. ص 35، س 3: انما نقتصر علی هذا لان ما عداه مما لا یسببه انه لا تأثیر له و یصیر بمنزلة کون السما فوقه والارض تحته ← لا یشتبه.
9. ص 37، س 5: لانهما عند الاجتماع یکونان متجاوزین لمعنیین فاذا زایل احدهما الاجر فکیف یصیر کایناً فی مکانه ← متجاورین / الآخر.
10. ص 38، س 3: حتی الزموا ان لا یکون حد الرائی زایداً علی حد القادر وانهم متی قالوا بان احدهما یزید علی الاخر فهو کمن قال ان لا شی ازید من ان لا شی بعشیرین ← حدّ الزانی / حدّ القاذف / بعشرین.
11. ص 38، س 18: ان لاجناس الکلام صفات لا تکون بالاجسام علیها نحو کون بعضها رآ و رایاً وما اشبهها ← الأجسام / راءً و زایاً و ما اشبههما.
12. ص 38، س 21: واما قدرتنا علیه فظاهرة لمثل ما له بعلم قدرتنا علی سایر الافعال المقدورة لنا و هو وقوعه بدواعینا و قصودنا ← بمثل ما له نعلم قدرتنا.
13. ص 39، س 6: کذلک القصود قد یصح ان نجعلها قرنةً الی الله عزوجل وقد یصح خلافه ← قربةً إلی الله.
14. ص 42، س 3: وقد حکی الخلاف فی مجاوزة العلل لمقاولاتها عن جهم بن صفوان ← مجاورة العلل لمعلولاتها.
15. ص 42، س 5: قالوا بذلک بنأمتهم علی مذهبهم ← بناءً منهم.
16. ص 42، س 8 ـ 7: لو کانت الحرکة مجاوزة للمتحرک لوجب ان تکون متجیزة لان المجاوزة هی من احکام المتحیز حتی یجری مجری اختص الصفات ← مجاورة / متحیزة / المجاورة / تجری / اخصّ الصفات.
17. ص 44، س 22: فهلا سویتم بین الجمیع وان کان بینهما فضل فما هو؟ ← فصل.
18. ص 45، س 7: فقد صار ما ینبا منا السایل عتبا و زیادة یستغنی عنها ← ما سألنا السائل عبثاً.
19. ص 45، س 9: لان الذی به یعرف انها اغیار هو اغتیار حال الجسم فی جمیع الاوقات ← اعتبار.
20. ص 46، س 3: باب فیما یجب لمن بعلم من صفة هذه المعانی لیصیر دلالة علی حدث الجسم ← أن نعلم / دالّة.
21. ص 49، س 4: لابدّ من ان تعرف صفتان لهذا المعنی لیست دالة علی حدث الجسم: احدهما حدوثه. والثانی: ان الجسم لم یوجد عاریاً عنه ← لیثبت دالّاً.
22. ص 50، س 15: فامّا الدلالة علی حدوث هذه المعانی فقد نستدل علیه بطریقة نحددها علی الاجسام. وقد نستدل بطریقة جواز العدم علیها و هی المشهورة فی الکتب و تحزیز الوجه الاول ... ← تجدّدها / تحریر.
23. ص 51، س 11: فثبت بهذین الوجهین ترجیع الاستدلال بهذه الطریقة علی الاولی ← ترجیح.
24. ص 51، س 16: اذا تحددت الصفة علی هذا الجسم ← تجدّدت.
25. ص 52، س 9: وسنجی فی فصل مفرد ان العدم انما یصح علی الحوادث دون القدیم ← وسیجیء.
26. ص 55، س 9: ترکّبت هذه الاجزا هذا الضرب من الترکیب علی ما یعتقده القایلون بالاستقضات ← بالاستقصّات.
27. ص 55، س 13: القول فی ان الجسم لم یحل من هذه المعانی و لم یتقدمها فی الوجود ← لم یخل.
28. ص 55، س 16: لابدّ فی کل جسمین من ان یکونا بحیث بینهما نون و مسافة أو لا نون بینهما و لا مسافة ← بون / بون.
29. ص 58، س 11: کل شیئین معنیین عرفا ضرورة ← معیَّنین.
30. ص 64، س 20: فلذلک یشدّد مشایخنا فی تصحیح الدلالة علی حدوث الاجسام و عذلوا عن سایر الطرق الی الطریقة المشهورة فی الکتب ← عدلوا.
31. ص 70، س 15: ولیس لاحد ان یقول ان نفس الداعی قد تکون فعلا لکم ولیس نفع بداع آخر والا اتّصل بما لا غایة له ← یقع.
32. ص 70، س 26: ولیس ینتقص ما ذکرناه. بان یقال: ... ← ینتقض.
33. ص 71، س 22: ففیه استدلال تفرّع الشی علی اصله ← بفرع.
34. ص 72، س 14: ان «ابا هاشم» استدل علی حاجة الفعل الینا علی قریب مما تقدم ولکنه فی شیاقة اخری ← سیاقة.
35. ص 73، س 25: وجوب وقوعه بحسب دواعینا و حوالنا هو دلیل لنا ← احوالنا.
36. ص 75، س 6: واذا کان کذلک لم یکن الاعتبار جواز الحدوث وجه ← لاعتبار.
37. ص 76، س 4: فهلا احتاج فی کونه کسبیاً الینا ← کسباً.
38. ص 77، س آخر: انه متحیز فی فعله و کان یجوز ان یفعل و یجوز ان لا یفعل ← مخیّر.
39. ص 79، س 19: کذلک هو هنا ینتهی هذا المجوّز الی فاعل یخالف المجسم ← هاهنا / الجسم.
40. ص 79، س 21: ان المحدث لهذه الاجسام انماها الله عز وجل ← انما هو.
41. ص 81، س 18: واحد ما یدل علی ان الاعتقاد لا یصح ان یولد الجوهر ان من شرط الاعتماد فی تولیده ← و احد / الاعتماد.
42. ص 86، س 19: ولولا ان الجسم لا تصح حرکته ـ والوقت واحد ـ فی جهتین لصحّ اذا وجد فیه اعتمادان مختلفان ان یولدا حرکیه الیهما ← حرکته.
43. ص 86، س آخر: بیّنا الکلام فی اعتماد الما وفی اعتماد الحجز اذا صادف صلباً ← الماء / الحجر.
44. ص 87، س 16: انا ان اقتصرنا علی ذلک اذاناً الی العلم بفاعل مخالف ← ادّانا.
45. ص 442، س 11: فالجمع بین الجبرین یصح ← الخبرین.
46. ص 442، س 19: ان فی اخر الزمان قوماً یعملون المعاصی ثم یقولون: قدرها الله علینا الزاد علیهم یومیذ کالشاهر سیفه فی سبیل الله ← الرادّ علیهم.
47. ص 443، س 14: ان السبب فی التسمیة بهذا الاسم هو اعتزال عمر وخلفه «الحسن» ← عمرو حلقة «الحسن».
48. ص 443، س 16: لکالمتهم فی الاسما والاحکام ← لمکالمتهم.
49. ص 443، س 17: وحکی ما ذکره «ابن ترداد» عن «سفین الثوری» ← ابن یزداد / سفیان.
50. ص 443، س 19: فأمّا القول بانا من «اهل السنة والجماعة» فمتی لم یوهم التشبیه والجبر علی ما جرت به عادة القوم فی التسمی بذلک فهو جایز والا وجد تجنبه ← وجب.
اغلاط یادشده تنها بخشی از بیشمار خطاهایی است که در ضبط کلمات و عبارات کتاب المجموع در ویراست هوبِن راه یافته است. طبعاً اگر قرار بود تمام کتاب بررسی شود، با وضعی که دیدیم، فهرست اغلاط و اشتباهات آن بسیار درازدامنتر از آنچه عرضه شد میگشت. همچنین در فهرست فوق، از ذکر ایرادات ویرایشی خودداری کردیم؛ چراکه با وجود اشکالات متعدّد در ضبط نص دیگر جایی برای بیان آنگونه ایرادات باقی نمیماند.
ب) نمونههایی از اغلاط ویراست عَزمی
چنانکه اشاره شد، تصحیح عَزمی به مراتب از ویراست هوبِن بهتر و صحیحتر است با این وصف، در ویراست وی نیز خطاهایی وجود دارد که در ادامه به پارهای از آنها اشاره میشود:
1. ص 42، س 8: فحیث استمرینا هذا العلم علمنا ... ← استمرّ بنا.
2. ص 46، س 7: انّما یصحّ أن یقع الخلاف بیننا و بین الموحدین اذا نقوا الأعراض ← نفوا.
3. ص 51، س 9: أنه یقتضی مماثلتها لنفس لجوهر ← الجوهر.
4. ص 51، س 13: ولا بد من أن نثبت لما نجعله علّة مزیة علی ما نجعله معلوما ← معلولاً.
5. ص 52، س 12: اذ لیس کل ما یقف حکماً من الأحکام علیه یجعل موجبا لذلک الحکم، فانکم تعقلون وقوع الأفعال بالدواعی و المقصود و لا تجعلونها عللاً موجبة ← تعلّقون.
6. ص 55، س 4:لا بد من أن نعرف صنفان لهذا المعنی ← صفتان.
7. ص 62، س 9: فالجسم تصبح کثافته بعذر فیه فنشاهده الآن و لم نکن من قبل مشاهدین له ← بعد رقّته.
8. ص 71، س 18: أن باقی العرض لا یمکنه أن یعرف حدوث الجسم ← نافی العرض.
9. ص 71، س 19: لیس یدل بغیر الصفات و تجددها علی الموصوف ← تغیّر.
10. ص 78، س 12: لو حاول أحدنا من الدابة أو من العبد ما لیس فی طوقها لما وقع ← طوقهما.
11. ص 79، س 4: علی هذا صح اثبات حدوث الجسم لغیر ما یثبت به حدوث العرض ← بغیر.
12. ص 80، س 10: کذلک نعلم حدوث هذا التصرف عند أحوالنا، وان لم نعلم أنه فیها ذو احتیاج الینا ← فیماذا احتاج الینا.
همچنان که ملاحظه شد هیچ یک از دو ویراست در دسترس از جلد نخست المجموع فی المحیط بالتکلیف قابل اعتماد نیست و میبایست این مجلّد از کتاب، مجدّد از نو بدست مصحّح ذی صلاحیّتی به نحو شایسته و عالمانه تصحیح و منتشر شود. ناگفته نماند که ـ چُنانکه خاطرنشان کردیم ـ هوبِن مجلّد دوم المجموع فی المحیط بالتکلیف را نیز به کمک دانیل ژیماره تصحیح و منتشر کرده است ولی ظاهرِ آن تصحیح حکایت از ارائۀ ویراستی به مراتب بهتر از ویراست جلد نخست این کتاب دارد. احتمالاً این تفاوت و برتری را باید ناشی از اعانت و دخالت کلام پژوه برجستۀ فرانسوی دانیل ژیماره در تصحیح این مجلّد دانست وگرنه از هوبِن ـ با وصفی که از ویراست وی از جلد اوّل کتاب المجموع دیدیم ـ عرضۀ چُنان ویراست پاکیزهای بعید به نظر میرسد. از همین روست که باید وجود دانشورانی همچون ژیماره ـ که ویراستهای وی از التذکرة فی أحکام الجواهر و الأعراض ابن مَتَّویه و همچنین کتاب مشکل الحدیث (تأویل الأخبار المتشابهة) ابن فورَک اصفهانی (م 406 ق) آیت و رایت دقّت و مهارت وی در حوزۀ تصحیح متون کلام اسلامی است ـ را غنیمت دانست و از تحقیقات و تصحیحات ایشان نهایت بهره را برد.
- اگرچه در بسیاری از منابع نام کامل وی به همین صورتِ یادشده آمده است ولی در شرح التذکرة نام او به شکل: «ابو محمّد بن الحسن بن متویه» ضبط شده است. نگرید: (شرح کتاب «التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض» ابن متّویه، مؤسّسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران و مؤسّسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین، تهران، 1385 ش، ص 1 ب).
- , wilferd, EI 2, Vol 12 Supplement, P. 393.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، ص 580.
- McDermott, Martin, “EBN MATTAWAYH”, Encyclopaedia Iranica’s, Vol. VIII, Fasc. 1, p. 39.
- از دانشمند ارجمند جناب آقای دکتر حسن انصاری که از سر لطف متن این مقاله را در اختیار بنده قرار دادند بسیار متشکّرم.
- , wilferd, EI 2, Vol 12 Supplement, P. 393.
- Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
- ابن مَتَّوَیه، ابو محمّد الحسن بن احمد، التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض، 2 مجلّد، تحقیق: دانیال چیماریه، المعهد العلمی الفرنسی للآثار الشرقیّة بالقاهرة، 2009 میلادی.
- اشمیتکه، زابینه، مقدّمۀ انگلیسی شرح کتاب «التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض» ابن متّویه، ص 9.
- برای اطّلاعات بیشتر دربارۀ هویّت نویسندۀ این شرح نگرید به: انصاری، حسن، «کتابی از مکتب متکلّمان معتزلی ری»، کتاب ماه دین، ش 106ـ 105ـ104، خرداد، تیر، مرداد 1385، ص 68 به بعد. نویسنده ارجمند در این مقاله این احتمال را مطرح کرده است که این شرح از سوی ابو جعفر محمّد بن علی بن مزدک / مردک که از شاگردان ابن مَتَّویه بوده املاء و تدریس شده و توسّط شاگردش اسماعیل بن علی الفَرَّزادی تقریر و تحریر شده باشد. در این خصوص همچنین نگرید به یادداشت: « کلام معتزلی: از ری تا يمن» در صفحۀ بررسیهای تاریخی سایت کاتبان به نشانی:
http://ansari.kateban.com/print/1939 - دربارۀ مشخّصات و امتیازات این نسخه و همچنین ساختار و محتوای آن نگاه کنید به:
sabine schmidtke, MS. MAHDAWI 514. AN ANONYMOUS COMMENTARY OF IBN MATTAWAYH’S KITĀB AL-TADHKIRA, Islamic Thought in the Middle Ages. Studies in Text, Transmission and Translation in Honour of Hans Daiber, eds. A. Akasoy and W. Raven, Brill, Leiden, 2008, pp. 139 – 162. - شرح کتاب «التذکرة فی أحکام الجواهر والأعراض» ابن متّویه، مؤسّسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران و مؤسّسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین، تهران، 1385 ش.
- Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
- المَلاحِمی الخوارزمی، رکن الدین، المعتمد فی اصول الدین، تحقیق: ویلفرد مادلونغ، تهران، میراث مکتوب، 1390 ش، ص 105.
- در این خصوص نگرید به مقالۀ زیر از یان تیله دربارۀ کتاب الجُمَل و العقود قاضی عبدالجبّار بویژه صفحات 104 و 111.
Jan Thiele, The Jewish and Muslim Reception of ʿAbd al-Jabbār’s Kitāb al-Jumal wa-l-ʿuqūd: A Survey of Relevant Sources, Intellectual History of the Islamicate World 2 (2014) 101–121. - Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
- Margaretha T. Heemskerk.
- Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
- درباره این ردیه نگاه کنید به یادداشت آقای دکتر حسن انصاری زیر عنوان «زيديه در تقابل با معتزله: رديه ای از قاضی جعفر ابن عبدالسلام درباره امامت» به نشانی:
http://ansari.kateban.com/post/1566
- HASSAN ANSARI and SABINE SCHMIDTKE, MUʿTAZILISM IN RAYY AND ASTARĀBĀD: ABŪL-FAḌL AL-ʿABBĀS B. SHARWĪN, STUDIA IRANICA 41, 2012, p. 74.
- Schmidtke, Sabine. "Ibn Mattawayh." Encyclopaedia of Islam, THREE. Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Brill Online, 2015. Reference. 18 July 2015 http://brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/ibn-mattawayh-COM_26496.
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۱
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
آیا جلد چهارم کتاب « المجموع فی المحیط بالتکلیف» که توسط خانم مارگارِتا هیمسکِرک در دست تصحیح بود منتشر شده است؟
در صورت انتشار ممنون می شوم مشخصات آن را برای بنده ارسال بفرمایید.
متشکرم