آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    نشانی ایمیل نویسنده
    h.ataei.n@gmail.com


    چکیده:
    با وجود مقام علمی ممتاز و بی‌هنباز نصیرالدّین طوسی تاکنون اهتمام درخور توجّهی نسبت به اِحیا و ارائۀ شایستۀ آثار ارزندۀ وی صورت نگرفته است و بسیاری از نگاشته‌های او هنوز در قالب ویراست‌های انتقادیِ دقیق انتشار نیافته است. در نوشتار حاضر ویراست مجموعه‌ای از مکتوبات و مکاتبات طوسی که زیر عنوان أجوبة المسائل النصیریّة به اهتمام مرحوم شیخ عبداللّه نورانی تصحیح و منتشر شده است مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. عدم استفاده از نسخه‌های متعدّد و معتبر، ضبط‌های غلط، افتادگی‌ها و خطاهای حروف‌نگاشتی از مهم‌ترین اِشکالات وارد بر ویراست مزبور است. در این طبعِ نامطبوع از رسائل طوسی، بیشتر اصول و قواعد متعارف تصحیح انتقادی متون رعایت نگشته است و در نتیجه، متونی مشحون از نادرستی‌های گوناگون عرضه‌شده که البتّه واجد اعتبار و قابل اعتماد تام نیست.

    کلیدواژه‌ها: نصیرالدّین طوسی، أجوبة المسائل النصیریّة، رسائل فلسفی و کلامی، عبداللّه نورانی، تصحیح متون، نقد.

    مرحوم استاد همایی در جایی سخنی با این مضمون ابراز داشته‌اند که در میان دانشمندان مسلمان، پس از ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا، هیچ‌کسی در مراتب علمی، هم‌رتبۀ خواجه نصیرالدّین طوسی نیست و برای او هیچ تالی و نظیری وجود ندارد. این سخن استاد دانشور، البتّه حرفی گزاف و مبالغت‌آمیز نیست. طوسی (د: 672 ه‍.ق.) از جهت جامعیّت علمی و تبحّر در دانش‌های عقلی مختلف، مقامی ممتاز و بی‌همباز دارد و میراث علمی سترگ و شایگانِ بازمانده از او گواهی است نیک بر درستی این ادّعا. با این وصف، تاکنون، آنچنان که سزاوار چنین دانشمند عالی‌رتبه‌ای است، اهتمام درخور توجّهی نسبت به اِحیا و ارائۀ شایستۀ آثار ارزندۀ وی صورت نگرفته است و بسیاری از نگاشته‌های او هنوز در قالب ویراست‌هایی دقیق و قابل اعتماد منتشر نشده است. به‌طور ویژه، از رسائل و مکتوبات و مکاتبات فلسفی و کلامی طوسی، تنها شمار اندکی به‌صورت انتقادی و نسبتاً دقیق و مُنَقَّح تصحیح گردیده است1
    از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
    1) الطوسی، نصیرالدّین، تجرید الاعتقاد، تحقیق: محمّد جواد الحسینی الجلالی، مکتب الإعلام الإسلامی، قم، 1407 ه‍.ق.
    2) الطوسی، نصیرالدّین، تلخیص المحصّل أو نقد المحصّل، تحقیق و تعلیق: محسن بیدارفر، مکتبة بیدار، قم، 1440 ه‍.ق.
    3) الطوسی، نصیرالدّین، مَصارعُ المُصارِع، حقّقه وقدّم له: ویلفرد مادلونغ، مؤسّسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، تهران، 1383 ه‍.ش.
    4) القونوی، صدرالدّین، و نصیرالدّین الطوسی، المراسلات بین صدرالدّین القونوی و نصیرالدّین الطوسی، تحقیق: گودرون شوبَرت، دارالنشر فرانتس شتاینرشتوتگارت، بیروت، 1416 ه‍.ق / 1995 م.
    و از اغلب نوشته‌های او حتّی شرح مشهور و متداول و ممتّع وی بر کتاب اشارات و تنبیهاتِ ابن‌سینا موسوم به حلّ مشکلات الإشارات هیچ چاپ مُحَقَّق و معتبری فراهم نیامده است. بسیاری از ما هموطنان و میراث‌بران طوسی گرفتار امور شاید مهم‌تر دیگری هستیم و فرصتی برای پرداختن به تصحیح و تحقیق آثار او را نداریم! امید می‌رود که روزی مستشرقی همّتی مردانه کند و از این کتاب ارزشمند طوسی ویراست انتقادی عالمانه‌ای برایمان فراهم آورد! به هر حال، نخستین گام در مسیر احیای آثار طوسی آن است که معلوم شود بیشتر رسائلی که از وی طی چند دهۀ گذشته به‌طبع رسیده است، از ویراست‌هایی علمی و معتبر برخوردار نیست و هرگز نباید بدانها خرسند بود و بر آنها اعتماد و اکتفا نمود. در همین راستا، در نوشتار حاضر، ویراست مجموعه‌ای از رسائل خواجه نصیرالدّین طوسی که به اهتمام مرحوم شیخ عبداللّه نورانی تصحیح و منتشر شده است مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد تا میزان اتقان و استواری آن آشکار گردد.
    مرحوم نورانی دو مجموعۀ مختلف از رسائل فلسفی و کلامی و منطقی نصیرالدّین طوسی را منتشر کرده است که مشخّصات آنها از این قرار است:
    1. تلخیص المُحَصَّل (معروف به نقد المُحَصَّل) بانضمام رسائل و فوائد کلامی از خواجه نصیرالدّین طوسی، باهتمام: عبداللّه نورانی، زیر نظر مهدی محقّق و چارلز آدامز، انتشارات مؤسسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل شعبۀ تهران با همکاری دانشگاه تهران، تهران، چاپ اوّل، 1359 ش. / 1980 م. (بازچاپ: بیروت، دار الأضواء، الطبعة الثانیة، 1405 ه‍.ق. / 1985 م.)، 28 + 540 ص.، مشتمل بر تصحیح تلخیص المُحَصَّل و سی رسالۀ کوتاه عربیِ فلسفی و کلامی به ضمیمۀ آن.
    2. أجوبة المسائل النصیریّة، به اهتمام: عبداللّه نورانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، چاپ اوّل، 1383 ه‍.ش.، 38 + 298 ص.، شامل بیست رساله به زبان عربی و فارسی که تمامی آنها مکاتبات و نامه‌نگاری‌ها و پرسش‌وپاسخ‌هایی است میان طوسی و برخی از دانشمندان معاصر وی در خصوص موضوعات مختلف و مسائل گوناگون فلسفی و کلامی.
    اگر ویژگی‌های کلّی معروف یک ویراست انتقادی ـ علمی را در نظر بگیریم و ملاک سنجش قرار دهیم، هیچ‌یک از دو مجموعۀ نامبرده از رسائل طوسی را نمی‌توان تصحیح انتقادی به معنای حقیقی برشمرد. به‌طور کلّی در هر ویراست انتقادی دقیق و کامل باید اصول و قواعد و مراحل مشخّص تصحیح متون رعایت شده باشد، یعنی:
    1) مُصحِّحی لایق‌ و حاذق با فحصِ و بحث تا حدّ امکان تام، به شناسایی نسخه‌های بازمانده از متنی که تصحیح می‌کند پرداخته باشد.
    2) نسخه‌های مهمّ شناسایی‌شده، یک‌به‌یک مورد ارزیابی قرار گرفته باشد و با توجّه به ملاک‌هایی چون قِدمت و صحّت و اَصالت و استقلال رتبه‌بندی شده و از میان آنها نسخ برتر برگزیده شده باشد. چنانچه نسخه‌ها از حیث صحّت و دقّت سنجیده و ارزیابی نشود و دست‌نویسی عیبناک و مغلوط اساس تصحیح قرار گیرد، بطور طبیعی متنِ فراهم‌آمده بر پایۀ آن، متنی نامعتبر و آکنده از اغلاط خواهد بود. در این مرحله، صِرف قدمت نسخه نیز نباید ملاک گزینش دست‌نوشتی برای تصحیح یک اثر قرار گیرد و حتماً باید نسخۀ کهن از حیث دقّت و صحّت نیز سنجیده شود؛ زیرا چه بسا، برخِلاف انتظار، کهن‌ترین نسخه‌ یا نسخه‌های یک اثر، صِرفاً رونویس‌هایی مغلوط از آن باشد. بنابراین، مرحلۀ انتخاب نسخه‌های اساسِ تصحیح مرحله‌ای است بسیار مهم و تأثیرگذار در فرایند تصحیح که تا حدّ زیادی کیفیّت محصول نهایی تصحیح را مشخّص می‌کند. از این‌رو هرگز نباید برای تصحیح یک کتاب یا رساله، به‌سادگی چند دست‌نوشتِ در دسترس از آن را بدون ارزیابی دقیق آنها برگزید و کار تصحیح را بر بنیاد آنها به انجام رساند.
    3) دست‌نوشت‌های منتخب، با دقّت با یکدیگر مقابله شده باشد و اختلافات آنها در ضبط کلمات، در قالب یک «سازوارۀ انتقادیِ» کامل و جامع ارائه گشته باشد.
    4) با توجّه به چند و چون نسخه‌ها، روشی درست و مناسب برای تصحیح متن انتخاب شده باشد و مُصحِّح کوشیده باشد در هر موضع، با نهایت باریک‌بینی و لحاظ جوانب گوناگون، از میان ضبط‌های مختلف، ضبط برتر، یعنی نزدیک‌ترین و محتمَل‌ترین خوانش به نوشتۀ اصلی نویسندۀ اثر را تشخیص داده باشد.
    5) توضیحات و تعلیقات و ارجاعات لازم در خصوص عبارت و مطالب متن اثر ارائه شده باشد.
    6) مُصحِّح در مقدّمۀ خود، دست‌نویس‌های اساس تصحیح خویش و روش و فرایند تصحیح متن اثر را به‌دقّت توصیف کرده باشد و آگاهی‌های ضروری را در باب اثر و نویسندۀ آن نیز بازنموده باشد.
    ارزیابی دو مجموعۀ پیشگفته از رسائل طوسی بر اساس اصول و قواعد یادشده معلوم می‌دارد که هیچ‌یک از آن دو مجموعه به‌صورت انتقادی و عالمانه تصحیح نشده است و در نتیجه، متون عرضه‌شده در آنها مشتمل است بر اغلاط و خطاهای چشمگیری که موجب سلب اعتبار و اعتماد از این ویراست آنها می‌شود. اشکالات عمدۀ مشترک هر دو مجموعه رسائل مزبور را می‌توان چنین برشمرد:
    یک) اگرنه همه، اغلب متون و رسائل مندرِج در آنها تنها بر اساس یک یا دو نسخه تصحیح گردیده است و در تحقیق آنها از دست‌نویس‌های مختلف و متعدّد بهره گرفته نشده با اینکه مُصحِّح، خود، در موارد بسیاری مشخّصات چندین دست‌نوشت‌ از یک رساله را بازگو کرده است.2
    برای نمونه، مرحوم نورانی در حالی‌که مشخّصات شش نسخه از رسالة الإمامة را ذکر کرده است، تصریح نموده که در تصحیح این رساله فقط از یک نسخه استفاده کرده است (نگرید به: تلخیص المُحَصَّل، باهتمام: عبداللّه نورانی، انتشارات مؤسسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل شعبۀ تهران با همکاری دانشگاه تهران، تهران، چاپ اوّل، 1359 ش.، ص. بیست‌وسه). به همین صورت، با وجود اینکه خود ابراز می‌دارد رسالۀ بقاء النفس بعد بوار البدن دارای نسخه‌های متعدّدی است و از جمله نشانی سه دست‌نویس از آن را بازمی‌نماید، به‌صَراحت یادآور می‌شود که این رساله را فقط بر اساس یک نسخه چاپ کرده است (نگرید به: همان، ص. بیست‌وچهار).

    دو) دست‌نویس یا نسخه‌های اساس تصحیح هر رساله اصلاً مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته است و صحّت و دقّت و ارزش و رتبۀ آنها مشخّص نشده است و هیچ معیاری هم برای گزینش آنها معرّفی نشده است.
    سه) هیچ‌یک از ویراست‌ها، واجد سازوارۀ انتقادی نیست و در سرتاسر آنها حتّی یک نسخه‌بدل گزارش نشده است! این امر البتّه با توجّه به اینکه مُصحِّح کار خود را تسهیل نموده و برای تصحیح اغلب رساله‌ها فقط به یک نسخه رجوع کرده، چندان غریب نمی‌نماید.
    چهار) در ضبط کلمات و بازخوانی و بازبینی عبارات دقّت کافی اِعمال نشده است و اغلاط و اشتباهات نسبتاً پرشماری در ثبت آنها رخ داده است.
    پنج) به استثنای چند مورد معدود، هیچ توضیح و تعلیق و ارجاع خاصّی دربارۀ مطالب و عبارات متن ارائه نشده است.3
    تا آنجا که نویسندۀ این سطور بررسیده است، عموم ویراست‌های منتشر شده بر دست مرحوم نورانی، از اساس، فاقد حواشی و تعلیقات و ارجاعات لازم است و نهایت ارجاعات مصحِّحِ نامبرده تخریج نشانی آیات و رِوایات بوده است، با این وصف، مایۀ شگفتی است که مرحوم استاد احمد مهدوی دامغانی، از «تحشیۀ دقیق و تعلیقات نفیس» آن مرحوم بر کتبی که تصحیح کرده از جمله همین تلخیص المُحَصَّل یاد کرده است: «مرحوم آقای نورانی ممحّض برای علم بود. بیش از بیست متن مهمّ فلسفی و عرفانی را با تصحیح و تحشیۀ دقیق و تعلیقات نفیس خود به اهل علم هدیه فرموده است و از جملۀ آن شرح و ترجمۀ فارسی التحصيل بهمنيار و المحصّل حضرت خواجۀ طوسی است. جناب استاد دکتر محقق در تلفن فرمود که آن مرحوم تنها در مؤسسۀ مک‌گیل تحت سرپرستی ایشان هجده کتاب مهم را تحشیه و تصحیح فرموده است.». دامغانی، احمد مهدوی، «ذکر جمیل نورانی»، مجلّۀ گزارش میراث، دورۀ دوم، سال پنجم، شمارۀ چهل‌ونهم، بهمن و اسفند 1390، ص 133. لابد از سر حسن ظنّ و تعارفات معمول مطلبی فرموده‌اند که از اساس حقیقتی ندارد و باورپذیر نیست!

    شش) مُصحِّح در خصوص روش تصحیح هر یک از رسائل هیچ توضیحی نداده است و در موارد بسیاری حتّی نسخه یا دست‌نویس‌های اساس تصحیح خویش را نیز به‌نحو دقیق معیّن نکرده است!4
    برای نمونه، اگرچه مُصحِّح، برخی از مخطوطات رساله‌های قواعد العقائد و أقل ما یجب الاعتقاد به را معرّفی کرده است، اصلاً تصریح ننموده که این رساله‌ها را بر پایۀ کدام نسخه یا دست‌نوشت‌ها تصحیح کرده است! (نگرید به: تلخیص المُحَصَّل، صص. بیست‌وسه – بیست‌وچهار). نیز همو از پنج نسخه برای رسالۀ إثبات العقل المفارق یاد کرده است بی‌آنکه مشخّص کند بر بنیاد کدام نسخه یا دست‌نویس‌ها ویراست خود را فراهم آورده! (نگرید به: همان، ص. بیست‌وپنج). ذکر مشخّصات نسخه‌های مختلف یک اثر بدون اشاره به نسخۀ اساس تصحیح، در موارد زیر نیز قابل ملاحظه است: رسالۀ الطبیعة (نگرید به: همان، ص. بیست‌وشش)، رسالۀ الکمال الأولی (نگرید به: همان، ص. بیست‌وهفت)، رسالۀ أقسام الحکمة (نگرید به: همان، ص. بیست‌وهشت). همین وضعیّت ابهام‌آمیز و پرسش‌برانگیز در خصوص چند و چون نسخه‌های اساس تصحیح، در ویراست برخی از رسائل چاپ‌شده در أجوبة المسائل النصیریّة نیز دیده می‌شود. برای نمونه، از أجوبة المسائل الرومیّة چهار دست‌نوشت شناسانده شده است امّا معلوم نگردیده که کدامیک از آنها مورد رجوع قرار گرفته (نگرید به: أجوبة المسائل النصیریّة، ص. هفده). همچنین، برای أجوبة مسائل فخرالدّین محمّد بن عبداللّه بیاری و أجوبة مسائل السیّد رکن‌الدّین الاسترابادی از سه نسخه یاد کرده است امّا به نسخۀ اساس تصحیح خویش اشارتی ننموده (نگرید به: همان، ص. نوزده).

    بنابراین، در فرایند تصحیحِ هر دو مجموعه رسائل مورد گفت‌وگو از خواجه نصیرالدّین طوسی بیشتر اصول و قواعد متعارف تصحیح انتقادی متون رعایت نشده است و طبیعتاً متون فراهم‌آمده در نتیجۀ این فرایند ناقص و اهتمام ناتمام نیز متونی است مشحون از سهوها و خطاهای گوناگون. در واقع، بسیاری از مُصحِّحان متون ما در چند دهۀ گذشته، از جمله همین مُصحِّح مرحومِ مزبورِ رسائل طوسی، تصوّر درست و دقیقی از فنّ تصحیح متن و اصول و قواعد آن نداشته‌اند و تصحیح متن را چیزی جز فرایند سادۀ تبدیل دست‌نوشت به متنی حروف‌چینی‌شده نمی‌دانسته‌اند.5
    داوری دیگری در زمینۀ سبک و کیفیّت ویراست‌های مرحوم نورانی نیز مطرح شده است که البتّه بیشتر توجیهی ناموجّه می‌نماید: «بی پرده و بی پروا باید گفت قدر نورانی در حرفۀ خود چنانچه بایسته است، شناخته نشد و به وی فرصت و امکانات احیای میراث مکتوب داده نشد. جایگاه او تدریس منطق یا ادبیات عرب در دوره کارشناسی نبود و این اشتغال بر او جفا بود و بر جامعۀ علمی ستم. نورانی سلیقه‌ای در تصحیح داشت که بر اساس آن، نیاز به ذکر نسخ‌های متعدد و حتی مقابله‌های گوناگون نمی‌دید. از سلیقه و شیوۀ او نقد شده است؛ اما علت‌یابی نشده است. نورانی روزگار خود را می‌شناخت و می‌دانست روزگار او گذار از سواد اصطلاحاتی مربوط به دست‌نویس‌هاست. دانشجویان و طلاب نه حوصلۀ خواندن نسخه‌های خطی را دارند و نه توان و زمان آن را. گویی دانشجویان و طلاب از زمان حاکم و نسخه‌های خطی دور و بیگانه می‌شوند. این بیگانگی می‌تواند نسل جدید را از میراث سنتی محروم کند. او چارۀ این کار را در آن دید که هرچند شتابان، نسخه‌ای آسان یاب و درست از حیث نگارش و محتوا به نسل جدید ارائه دهد. عنوانی که استاد مهدی محقق بر کارهای او نهاد، اهتمام (و نه تصحيح)، مورد پسند نورانی هم بود. وی کارشناسانه از سرپختگی به نشر امروزی دست‌نویس‌های قدیمی گماشت. و بر این مبنا، سلیقه و روش خود را تعریف کرد و از آن عدول نکرد. سلیقۀ او ناشی از بی‌خبری از شیوه‌های جدید تصحیح نبود و یا برخاسته از عافیت‌طلبی، و سهل‌انگاری نیز نبود. حتی اگر چنین انگاشته شود، آثار او نیاز به تصحیح مجدد دارد. باید دانست که خود وی این راه را هموار کرده است. او شتابان می‌خواست نسل جدید با مجموعه آثار طوسی، میرداماد و سایر حکما آشنا شوند.». فرامرز قَرامَلِکی، اَحَد، «گمشدۀ شیخ عبداللّه نورانی (تحلیلی بر فعالیت‌های حرفه‌ای استاد)»، چاپ‌شده در: احیاگر میراث: یادنامۀ استاد عبداللّه نورانی، به‌اهتمام: دکتر احد فرامرز قراملکی، خانه کتاب، تهران، 1391، ص 104.
    از این‌رو آثار تصحیح و چاپ‌شده بر دست آنان، به‌رغم اهتمام و سعی مشکوری که نموده‌اند، انباشته است از سهوها و مسامحت‌ها و نادرستی‌ها. چنین ویراست‌هایی به‌هیچ روی طبع‌هایی کاملاً مطبوع و مقبول و معتمد محسوب نمی‌شود و تمامی آنها باید از نو بر اساس دست‌نوشت‌های مختلف و نویافته، به روش علمی و انتقادی تصحیح و منتشر گردد.
    اکنون به‌منظور آنکه ارج و ارز ویراست‌های عرضه‌شده از برخی از رسائل نشریافته در مجموعه‌های مورد بحث روشن گردد و ادّعای غیر انتقادی و نامنقَّح بودن و در نتیجه، بی‌اعتباری بیشتر آن ویراست‌ها به اثبات رسد، نمونه‌وار، شماری از اغلاط گوناگونِ راه‌یافته به متن بعضی از این رسائل که در أجوبة المسائل النصیریّة منتشر شده است بازنموده می‌شود. سزاوار است که ویراست هر یک از متونی که در این مجموعه از رسائل طوسی به‌چاپ رسیده، به‌طور جداگانه مورد بررسی و نقد قرار گیرد. نگارندۀ این سطرها، پیش از این، به سنجش و نقد تصحیح یکی از رساله‌های مطبوع در همین کتاب پرداخته است و خطاهای چشمگیر آن را بازنموده است که طبعاً در اینجا نیازی به بازگفت آنها نیست.6
    نگرید به: عطائی نظری، حمید، «چهار ویراستِ غیر انتقادی از مکاتبات فلسفیِ طوسی و کاتِبی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 30، ش 177، مرداد و شهریور 1398، صص 65 _ 101 (به‌ویژه: صص 85 _ 91).
    اینک شماری دیگر از نادرستی‌ها و سهوهای قابل ملاحظه در بعضی از رساله‌های کتاب نامبرده فرانموده می‌شود. ضبط‌های غلط، افتادگی‌ها، خطاهای حروف‌نگاشتی، حرکت‌گذاری‌های اشتباه و استفادۀ نادرست از علائم ویرایشی از مهم‌ترین اِشکالات وارد بر ویراست تحت بررسی از رسائل نصیرالدّین طوسی است. ابتدا چند عبارت از رساله‌های مختلف این کتاب که مشتمل است بر خطاهای بارز نقل و بررسی و اصلاح می‌شود تا میزان نادرستی پاره‌ای از عبارات مندرِج در این رسائل و دقّت مصحِّح در تصحیح آنها ظاهر گردد. سپس، فهرست‌وار، به شماری دیگر از اغلاط ویراست مذکور اشاره می‌شود.
    1) «دعاگوى مُخلِص، محمّد طوسى، خدمت و دعا مى‏رساند كه هر جند دولت مشاهدۀ طلعت همايون در وقتى يافته است كه اقتضاى اقتناى حظّى از آن جناب فيّاض نكرده، امّا از آن وقت باز هميشه بلبل عزائم مخدومى معظّمى- دام معاليه و اقترنت بالسعادة أيّامه و لياليه- متفحّص و متفتش بوده‏.». (ص 273، س 14 – 16)
    لابد در ذهن هر خوانندۀ باریک‌بینی این پرسش نقش می‌بندد که «بلبل» وسط کلام خواجه چه می‌کند؟! و ترکیب «بلبل عزائم» اصلاً یعنی چه؟ با رجوع به دست‌نویس‌های رساله‌ای که گفتاورد بالا از آن نقل شده است روشن می‌شود که در اصلِ کلام طوسی هیچ نشانی از «بلبل» نیست و این «بلبل» در واقع، صورت تصحیف‌شدۀ کلمۀ «به‌نیل» است که در برخی از نسخه‌ها به‌غلط، شَکل «بلبل» یافته است و مُصحِّحِ رساله هم بدون هیچ کنجکاوی در باب آن و اهتمامی برای اصلاح آن، همان کلمۀ غریب و نامأنوس «بلبل» را در متن جای داده است! از این گذشته، در همین موضع، چند کلمه‌ای به اندازۀ نیم‌سطر از متن اصلی نامۀ خواجه افتاده است و به همین جهت عبارت کنونی مهمل و مبهم به نظر می‌رسد. صورت درست عبارات یادشده بنابر دست‌نوشت کهن شمارۀ 4862 کتابخانۀ ایاصوفیه در ترکیه (برگ 276 آ _ 277 آ) از این قرار است:
    «امّا از آن وقت باز هميشه به‌نیل آن سعادت بار دیگر متمنّی و متعطّش بوده و از اخبار سارّ و سوانح عزائم مخدومى معظّمى- دام معاليه واقترن بالسعادة أيّامه و لياليه - متفحّص و متفتّش بوده‏.».



    چنانکه ملاحظه شد، عبارت «آن سعادت بار دیگر متمنّی و متعطّش بوده و از اخبار سارّ و سوانح» در ویراست مورد بررسی از قلم افتاده است و به همین جهت ترکیب نامفهوم و شگفت‌انگیز «بلبل عزائم» پدید آمده است!
    2) «الكتابة وسيلة إلى تواسُل من دانت أفئدتُهم و تفاصلت ألسنتُهم.». ‏(ص 265، س 3)
    در این عبارت نیز کلمات و ترکیب‌های بی‌معنایی چون «تواسل» و «تفاصلت ألسنتُهم» ثبت شده است که در اثر آنها کلّ عبارت مذکور نامفهوم و نامعلوم گشته. صورت درست این عبارت، بنابر همان دست‌نوشت مزبور (برگ 275) چنین است:
    «الكتاب وسيلة إلى تواصل من تدانت أفئدتُهم و تقاصت أمکنتُهم.».



    3) «نفرض سِجلّاً مكتوباً، يشتمل كتابتُه على سطور، فيها كلماتٌ متألّفةٌ من حروف؛ فالسالِمُ بجميع ما فى السّجلّ من السّطور و الكتاب و الحروف دفعةً، يكونُ عالماً بما فيه على وجه.».‏ (ص 46، س 10 – 12)
    کاش مُصحِّحِ این عباراتِ خواجه یکبار جملات فوق را با دقّت ‌خوانده بود تا متوجّه می‌شد که کلمۀ «فالسالِمُ» در این عبارت کاملاً بی‌معناست و صورت صحیح آن باید چیز دیگری باشد. رجوع به دست‌نویس‌های رسالۀ حاوی این عبارات، ما را به شَکل درست کلمات و جملات پیشگفته رهنمون می‌شود:
    «نفرض سِجلّاً مكتوباً، يشتمل كتابتُه على سطور، فيها كلماتٌ متألّفةٌ من حروف؛ فالعالِمُ بجميع ما فى السّجلّ من السّطور و الكلمات و الحروف دفعةً، يكونُ عالماً بما فيه على وجه کلّی.».‏
    حذف وصف «کلی» از ترکیب «على وجه کلّی» در پایان جمله قطعاً موجب اخلال در فهم معنا و مراد طوسی می‌شود؛ چون این ترکیب در برابر «علم بر وجه جزئی» قرار دارد که وی در ادامۀ جملات خویش بیان می‌کند.
    4) «يتوقف العلمُ بالمطابقة أو المضايفة المستلزم لكون الإدراك تعيّناً على إدراك المتطابقين أو المتضائفين.». ‏(ص 272، س 6 - 7)
    در عبارت پیشگفته نیز ضبط نادرست «تعیّناً» سبب ایجاد ابهام در معنای آن شده است. با رجوع به نسخه‌ها معلوم می‌شود که ضبط درست آن کلمه عبارتست از «یقینیّاً» و با لحاظ آن، معنای جمله کاملاً روشن و بی‌ابهام است. این نکته به‌طور کلّی درخور توجّه است که یکی از علل دشواری و پیچیدگی فهم متون کهن، که گاه دریافت معانی عبارات آنها را متعذّر و ممتنع می‌سازد، تصحیفاتی است که در ضبط کلمات آن متون اتّفاق افتاده و آنها را از صورت اصلی و درست خود خارج کرده است. پس اگر جمله‌ای در این قبیل متون نامفهوم بود، نخست باید احتمال وقوع تصحیف و تحریف در آن را مدّنظر قرار داد و از ضبط درست کلمات آن اطمینان یافت.
    5) «بعد فترةٍ من وصول مخاطباته العالية، و دروس من الوقوف على مكاتباته النّامية.». ‏(ص 267، س 10)
    در عبارت بالا نیز کلمۀ «النامیة» (به معنای بالنده) که وصف «مکاتبات» واقع شده، نامناسب به نظر می‌رسد. با استفاده از نسخۀ کهن رسالۀ مشتمل بر عبارت نقل‌شده می‌توان دریافت که ضبط درست این کلمه عبارت است از «السّامیة» یعنی والا و بلند و ارجمند.
    6) «و الفريق الآخر: الأوّل عقلاً فعليّاً بسيطاً، و الثاني علماً تصوّريّاً.». ‏(ص 84، س 5)
    در جملۀ پیشگفته، فعل «سمّوا» از قلم افتاده است. بنابراین عبارت درست چنین است: «و الفريق الآخر سمّوا الأوّل عقلاً فعليّاً بسيطاً، و الثاني علماً تصوّريّاً.».
    اینک شماری دیگر از ضبط‌های نادرست راه‌یافته به ویراست مورد بحث فرانموده می‌شود. ابتدا ضبط نادرست با خطّی زیر آن نشان داده می‌شود و سپس صورت صحیح آن درج می‌گردد.
    1. ص 42، س 20: النّار الواحد يعمله تسويداً فى الحطب، و تبييضاً فى الفحم‏ ← یعمل.
    2. ص 44، س 15: من حيث تعلّق عنايته المخصوصة للطرف الخاصّ بالوجود ← المُخصِّصة.
    3. ص 44، س 24: العلم بالجزئيات، أعنى الشّخصيّات الزّمانيّة و المكانيّة ← بالشخصیّات.
    4. ص 45، س 2: و تأخّره ممّا يكون مثله على ما هو عليه فى الوجود ← قبله.
    5. ص 45، س 9: و هو كليّة عقليّة باقترانها بتجوهر مطابقها لصور عوالم غير هذا العالم‏ ← بتجویز.
    6. ص 45، س 14: مع العلم بمقدار ما بينها من العدّة ← المدّة.
    7. ص 45، س 19: الإشارة إليه امتداد وضعيّ، من ذي وضع إلى ذي وضع آخر كليّ منه في جهة معيّنة ← کائن.
    8. ص 46، س 4 (از آخر صفحه): لأوضح ما عنى فيه‏ ← عندی.
    9. ص 72، س 13: لحرصى على طلب التوصّل الرّوحانيّ إليه، بإجابة سؤاله، و شفعي بنيل التوسّل الحقيقيّ لديه، بإيراد الجواب عن مقاله‏ ← شعفی.
    10. ص 73، س 13: و عدّها أربعاً و عشرين مسألةً ← أربعة.
    11. همان، س 3 (از آخر صفحه): و أسعدنى على منالى بأوسع مواهب السعادة ← مقالی.
    12. ص 76، س 13: فيرجع إلى ما أبطلنا، من أنّ علمه بها لا يصحّ أن يكون مستفاداً ← أبطلناه.
    13. همان، س 18: الاشتغال ببيان طريق المعتزلة فى هذا الموضع‏ ← طریقة.
    14. ص 77، س 3: و لا يصحّ أيضاً [قول‏] من نفى أنّ المعدوم ذات ثابتة فى نفسها ← ممّن.
    15. همان، س 4: المعدوم على قول هذا ليس شيئا يتبعه العلم‏← بشیء.
    16. همان، س 12: الأصل فى هيأة التطابق هو ما عليه المعلوم، و كأنّه محكىّ عنه، و فاعليّة العلم فرع عليه، و كأنّه حكاية عنه← و ما علیه العلم.
    17. همان، س 19: و جميع ذلك ينافى تأخير المتبوع عن التّابع بالزّمان‏ ← تأخّر.
    18. ص 78، س 9: يخرج على هذا التقسيم الجواب عن احتياج مَن قال‏ ← احتجاج.
    19. همان، س 11: كلّ ما كان العلم به مستفاداً من الامور الخارجة كان العلم به تابعاً للمعلوم‏ ← الخارجیّة.
    20. همان، س 17: و هذه المسألة من المبهمات ← المهمّات.
    21. ص 80، س 8: يصحّ معه الحكم عليها لمنع أن يجهل حقائقها ← بمنع.
    22. ص 81، س 8: العلم معنىً يقوم بالذّات العالمة، فيوجب بها الوصف‏ ← لها.
    23. همان، س 11: يختلفون فى فروع تتعلّق‏ ← تتعلّق به.
    24. ص 82، س 2 (از آخر صفحه): بل حصوله للقوى المدركة و جوده لها ← و وجوده.
    25. ص 86، س 7: هو إضافةٌ العالم إلى المعلوم‏ ← إضافةٌ للعالم.
    26. همان، س آخر: غیر حاصلة ولا موجودة ← ولا ثابتة.
    27. ص 87، س 6: أنّ النّسبة لا تكون إلّا بمنتسبين ثابتين‏← لمنتسبین.
    28. همان، س 11: أدّى إلى أن يتساوى كون العالم عالماً و لا كونُه عالماً ← کونه لا عالماً.
    29. همان، س آخر: فیکون العلمُ علماً بمطابقة المعلوم ← فیکون العلمُ علماً لمطابقته المعلوم.
    30. ص 89، س 6: فی العلم ← الکلام فی العلم.
    31. همان، س 9: أنّ العلم بالمقدّمتين هل يكفى فى حصول العلم الثّالث أم يتوقّف على علم آخر ← أمر.
    32. همان، س 15: أنّ العلم هل يصحّ أن يكون مؤثّراً كالقوّة أم لا ← کالقدرة.
    33. ص 90، س 11: هذه المسائل على الأصل الّذی قدّمناه ← هذه المسائل تتفرّع على الأصل الّذی قدّمناه.
    34. ص 91، س 3 (از آخر صفحه): لا يكون تعقّلها بها بارتسام صورة فيها ← لها.
    35. ص 92، س 3: الواقع بالتّشكيك، كالبياض الواقع على بياض الثلج و بياض العاج، لا يمكن أن يكون ذاتها مقوّما لما يقع عليه ← ذاتیاً.
    36. ص 271، س 8: أن أسمع الصّوت، لا أن أسمع الكلمات ‏← أفهم.
    37. ص 272، س 4: و فرقة تدعم أنّ حقيقة الإدراك هى حصول أثر من المدرك فى ذات المدرك‏ ← تزعم.
    38. ص 272، س 13: هل يسقط بإسقاطها إيّاها أم لا ← بإسقاطنا.
    39. ص 273، س 6: يادت كه مرا از تو چه آزاديهاست‏ ← یا رب.
    40. ص 273، س 12: دست تصرّف زمان و عنان تغلّب حدثان‏ ← تقلّب.
    گذشته از ضبط‌های نادرستی که فرانموده شد، پاره‌ای خطاهای حروف‌نگاشتی و حرکت‌گذاری‌های اشتباه نیز در ویراست این مجموعه از رسائل طوسی دیده می‌شود که برخی از آنها به‌شرح زیر است:
    1) ص بیست‌وسه، س 4: سلمیان ← سلیمان.
    2) ص 11، س 11: رُونیا ← روینا.
    3) ص 14، س 14: الحُددود ← الحدود.
    4) ص 42، س 13: داته ← ذاته.
    5) ص 45، س 2: الأمکثة ← الأمکنة.
    6) ص 73، س 5: المقرّبیین ← المقرّبین.
    7) ص 81، س 2: متصوّره ← متصوّرة.
    8) ص 272، س 1: الثاص ← الثانی.
    9) همان: المتأحرون ← المتأخرون.
    10) ص 272، س 16: کماسک ← کأسک.
    11) همان، س 17: الانسباط ← الانبساط.
    12) ص 280، س 5: همنشیان ← همنشینان.
    13) ص 267، س 8: مُشحُوناً ← مَشحوناً.
    14) ص 271، س 12: عندوالمحققّین ← عند المحقّقین.
    آنچه بیان شد، تنها بخشی از اغلاط و نادرستی‌های مشهود در این مجموعه از رسائل نصیرالدّین طوسی است و اگر قسمت‌های دیگری از آن نیز بررسی گردد حتماً سهو و خطاهای افزون‌تری در آن آشکار خواهد شد. با این اوصاف، دیگر نوبت به ذکر اشتباهات ویرایشی نمی‌رسد و همین اندازه از بازنمودن ایرادات کتاب مزبور احتمالاً برای خوانندۀ هوشمند بسنده است تا کیفیّت تصحیح و میزان اتقان و استواری ویراست رسائل منتشرشده در آن را بازشناسد. محتاج به گفتن نیست که یادکرد این خطاها طبعاً به معنای نادرستی و نااستواری همه یا اکثر عبارات و متون نشریافته در کتاب نامبرده نیست. مقصود اصلی از نمایاندن اغلاط این ویراست آگاهانیدن محقّقان از کاستی‌ها و نادرستی‌های مشهود در تصحیح این بخش از رسائل طوسی است و پرهیز دادن از اعتماد تام به چنین ویراستی در تحقیق و بررسی آراء طوسی. امید می‌رود که این قبیل انتقادها، مایۀ انتباه و جلب توجّه محقّقان به ضرورت تحقیق دقیق و بازنشر رسائل فلسفی و کلامی نصیرالدّین طوسی نیز گردد و مصحِّحانی کاردان با اهتمام تمام ویراست‌هایی مطابق با ضوابط و قواعد تصحیح انتقادی متون از آثار وی، آنگونه که شایسته و درخور مقام والای این دانشمند بی‌هَمال است، فراهم آورند.

    • از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
      1) الطوسی، نصیرالدّین، تجرید الاعتقاد، تحقیق: محمّد جواد الحسینی الجلالی، مکتب الإعلام الإسلامی، قم، 1407 ه‍.ق.
      2) الطوسی، نصیرالدّین، تلخیص المحصّل أو نقد المحصّل، تحقیق و تعلیق: محسن بیدارفر، مکتبة بیدار، قم، 1440 ه‍.ق.
      3) الطوسی، نصیرالدّین، مَصارعُ المُصارِع، حقّقه وقدّم له: ویلفرد مادلونغ، مؤسّسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، تهران، 1383 ه‍.ش.
      4) القونوی، صدرالدّین، و نصیرالدّین الطوسی، المراسلات بین صدرالدّین القونوی و نصیرالدّین الطوسی، تحقیق: گودرون شوبَرت، دارالنشر فرانتس شتاینرشتوتگارت، بیروت، 1416 ه‍.ق / 1995 م.
    • برای نمونه، مرحوم نورانی در حالی‌که مشخّصات شش نسخه از رسالة الإمامة را ذکر کرده است، تصریح نموده که در تصحیح این رساله فقط از یک نسخه استفاده کرده است (نگرید به: تلخیص المُحَصَّل، باهتمام: عبداللّه نورانی، انتشارات مؤسسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل شعبۀ تهران با همکاری دانشگاه تهران، تهران، چاپ اوّل، 1359 ش.، ص. بیست‌وسه). به همین صورت، با وجود اینکه خود ابراز می‌دارد رسالۀ بقاء النفس بعد بوار البدن دارای نسخه‌های متعدّدی است و از جمله نشانی سه دست‌نویس از آن را بازمی‌نماید، به‌صَراحت یادآور می‌شود که این رساله را فقط بر اساس یک نسخه چاپ کرده است (نگرید به: همان، ص. بیست‌وچهار).
    • تا آنجا که نویسندۀ این سطور بررسیده است، عموم ویراست‌های منتشر شده بر دست مرحوم نورانی، از اساس، فاقد حواشی و تعلیقات و ارجاعات لازم است و نهایت ارجاعات مصحِّحِ نامبرده تخریج نشانی آیات و رِوایات بوده است، با این وصف، مایۀ شگفتی است که مرحوم استاد احمد مهدوی دامغانی، از «تحشیۀ دقیق و تعلیقات نفیس» آن مرحوم بر کتبی که تصحیح کرده از جمله همین تلخیص المُحَصَّل یاد کرده است: «مرحوم آقای نورانی ممحّض برای علم بود. بیش از بیست متن مهمّ فلسفی و عرفانی را با تصحیح و تحشیۀ دقیق و تعلیقات نفیس خود به اهل علم هدیه فرموده است و از جملۀ آن شرح و ترجمۀ فارسی التحصيل بهمنيار و المحصّل حضرت خواجۀ طوسی است. جناب استاد دکتر محقق در تلفن فرمود که آن مرحوم تنها در مؤسسۀ مک‌گیل تحت سرپرستی ایشان هجده کتاب مهم را تحشیه و تصحیح فرموده است.». دامغانی، احمد مهدوی، «ذکر جمیل نورانی»، مجلّۀ گزارش میراث، دورۀ دوم، سال پنجم، شمارۀ چهل‌ونهم، بهمن و اسفند 1390، ص 133. لابد از سر حسن ظنّ و تعارفات معمول مطلبی فرموده‌اند که از اساس حقیقتی ندارد و باورپذیر نیست!
    • برای نمونه، اگرچه مُصحِّح، برخی از مخطوطات رساله‌های قواعد العقائد و أقل ما یجب الاعتقاد به را معرّفی کرده است، اصلاً تصریح ننموده که این رساله‌ها را بر پایۀ کدام نسخه یا دست‌نوشت‌ها تصحیح کرده است! (نگرید به: تلخیص المُحَصَّل، صص. بیست‌وسه – بیست‌وچهار). نیز همو از پنج نسخه برای رسالۀ إثبات العقل المفارق یاد کرده است بی‌آنکه مشخّص کند بر بنیاد کدام نسخه یا دست‌نویس‌ها ویراست خود را فراهم آورده! (نگرید به: همان، ص. بیست‌وپنج). ذکر مشخّصات نسخه‌های مختلف یک اثر بدون اشاره به نسخۀ اساس تصحیح، در موارد زیر نیز قابل ملاحظه است: رسالۀ الطبیعة (نگرید به: همان، ص. بیست‌وشش)، رسالۀ الکمال الأولی (نگرید به: همان، ص. بیست‌وهفت)، رسالۀ أقسام الحکمة (نگرید به: همان، ص. بیست‌وهشت). همین وضعیّت ابهام‌آمیز و پرسش‌برانگیز در خصوص چند و چون نسخه‌های اساس تصحیح، در ویراست برخی از رسائل چاپ‌شده در أجوبة المسائل النصیریّة نیز دیده می‌شود. برای نمونه، از أجوبة المسائل الرومیّة چهار دست‌نوشت شناسانده شده است امّا معلوم نگردیده که کدامیک از آنها مورد رجوع قرار گرفته (نگرید به: أجوبة المسائل النصیریّة، ص. هفده). همچنین، برای أجوبة مسائل فخرالدّین محمّد بن عبداللّه بیاری و أجوبة مسائل السیّد رکن‌الدّین الاسترابادی از سه نسخه یاد کرده است امّا به نسخۀ اساس تصحیح خویش اشارتی ننموده (نگرید به: همان، ص. نوزده).
    • داوری دیگری در زمینۀ سبک و کیفیّت ویراست‌های مرحوم نورانی نیز مطرح شده است که البتّه بیشتر توجیهی ناموجّه می‌نماید: «بی پرده و بی پروا باید گفت قدر نورانی در حرفۀ خود چنانچه بایسته است، شناخته نشد و به وی فرصت و امکانات احیای میراث مکتوب داده نشد. جایگاه او تدریس منطق یا ادبیات عرب در دوره کارشناسی نبود و این اشتغال بر او جفا بود و بر جامعۀ علمی ستم. نورانی سلیقه‌ای در تصحیح داشت که بر اساس آن، نیاز به ذکر نسخ‌های متعدد و حتی مقابله‌های گوناگون نمی‌دید. از سلیقه و شیوۀ او نقد شده است؛ اما علت‌یابی نشده است. نورانی روزگار خود را می‌شناخت و می‌دانست روزگار او گذار از سواد اصطلاحاتی مربوط به دست‌نویس‌هاست. دانشجویان و طلاب نه حوصلۀ خواندن نسخه‌های خطی را دارند و نه توان و زمان آن را. گویی دانشجویان و طلاب از زمان حاکم و نسخه‌های خطی دور و بیگانه می‌شوند. این بیگانگی می‌تواند نسل جدید را از میراث سنتی محروم کند. او چارۀ این کار را در آن دید که هرچند شتابان، نسخه‌ای آسان یاب و درست از حیث نگارش و محتوا به نسل جدید ارائه دهد. عنوانی که استاد مهدی محقق بر کارهای او نهاد، اهتمام (و نه تصحيح)، مورد پسند نورانی هم بود. وی کارشناسانه از سرپختگی به نشر امروزی دست‌نویس‌های قدیمی گماشت. و بر این مبنا، سلیقه و روش خود را تعریف کرد و از آن عدول نکرد. سلیقۀ او ناشی از بی‌خبری از شیوه‌های جدید تصحیح نبود و یا برخاسته از عافیت‌طلبی، و سهل‌انگاری نیز نبود. حتی اگر چنین انگاشته شود، آثار او نیاز به تصحیح مجدد دارد. باید دانست که خود وی این راه را هموار کرده است. او شتابان می‌خواست نسل جدید با مجموعه آثار طوسی، میرداماد و سایر حکما آشنا شوند.». فرامرز قَرامَلِکی، اَحَد، «گمشدۀ شیخ عبداللّه نورانی (تحلیلی بر فعالیت‌های حرفه‌ای استاد)»، چاپ‌شده در: احیاگر میراث: یادنامۀ استاد عبداللّه نورانی، به‌اهتمام: دکتر احد فرامرز قراملکی، خانه کتاب، تهران، 1391، ص 104.
    • نگرید به: عطائی نظری، حمید، «چهار ویراستِ غیر انتقادی از مکاتبات فلسفیِ طوسی و کاتِبی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 30، ش 177، مرداد و شهریور 1398، صص 65 _ 101 (به‌ویژه: صص 85 _ 91).
    چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۰۶
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت