آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    نشانی ایمیل نویسنده
    h.ataei.n@gmail.com
    چکیده:
    قطب‌الدّین ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسن مُقرِئ نیشابوری یکی از متکلّمان نامدار امامیّه در قرن ششم هجری و از پیروان مکتب کلامی شریف مرتضی (د: 436 ه‍.ق.) موسوم به «مکتب بغداد متأخّر» بوده است. از وی دو نگاشتۀ ارزشمند کلامی با نامهای الحدود و التعلیق به یادگار مانده است که هر یک از آنها از جهاتی واجد اهمّیّت بسیار است. کتاب الحدود اصطلاح‌نامه‌ای کلامی است که نیشابوری در آن به تعریف و تبیین اصطلاحات کلامی رایج در متون کلامی معتزلی بر بنیاد تعالیم مکتب معتزلیِ بَهشَمی پرداخته است. در مقالۀ حاضر، پس از بیان مقدّماتی کلّی در باب انواع اصطلاح‌نامه‌ها، و اشاره به نقش آنها در دستیابی خوانندگان به فهم درست از عبارات و سخنان نویسندگان متون علوم مختلف اسلامی، احوال و آثار کلامی مُقرِئ نیشابوری بررسی می‌شود. افزون بر اینها، نِکاتی در خصوص ساختار و محتوای کتاب الحدود بیان می‌گردد و ویراست انتشاریافته از این اثر مورد سنجش و نقد قرار می‌گیرد. این ارزیابی نمودار آن است که ویراست یادشده از کتاب الحدود مشتمل است بر اغلاط و خطاها و افتادگی‌های چشمگیری که موجب نااستواری و بی‌اعتباری آن شده است و ضرورت ارائۀ چاپی منقّح و محقَّق از آن را فرایاد می‌آورد.
    کلید واژه: مُقرِئ نیشابوری، الحدود، التعلیق، اصطلاح‌نامه‌های‌ کلامی، مکتب کلامی شریف مرتَضی، کلام امامیّه.





    قال محمّد بن علیّ بن شهر آشوب المازندرانیّ:
    «یجب علی المُصنِّف الشارع فی فنٍّ من العلوم
    أن یستعملَ ألفاظَ أهلِه و لا یعدل عن معانیهم».
    1
    ابن شهر آشوب المازندرانی السروی، محمّد بن علی، أعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق، ج 2، ص 220.


    1. مقدّمه
    آشنایی با معانی اصطلاحات خاصّ و متداول در هر یک از علوم اسلامی مقدّمه‌ای است واجب و مفتاحی است لازم برای ورود به آن دانش‌ها که بدون آن، دستیابی به فهم درست و دقیق از مقاصد و مفاهیم کلام نویسندگان این علوم امکان‌پذیر نیست. اینکه بعضی از دانشمندان تألیف خود در معرّفی مصطلحات علوم را «مفاتیح العلوم» یا «مقالید العلوم» نام نهاده‌اند اشارتی است به همین نکته. از این‌رو، هم‌زمان با تکامل دانش‌های اسلامی کوشش‌هایی از جانب برخی عالمان برای شناسایی و شناساندن اصطلاحات کلیدیِ مطرح در این دانش‌ها نیز صورت گرفته است. حاصل این کوشش‌ها و نگارش‌ها، شَکل‌گیری گونۀ نگارشی ویژه‌ای به نام «اصطلاح‌نامه نویسی» است و از آثار نگاشته‌شده در این نوع گاه با عنوان «کتب حدود و تعاریف» نیز یاد می‌شود.
    اصطلاح‌نامه‌ها بر دو قسم‌اند: عام و خاص. «اصطلاح‌نامه‌های عام» عبارتند از فرهنگ‌هایی عمومی که تنها اختصاص به اصطلاحات خاصّ یک علم ندارند و مشتمل‌اند بر تعاریف اصطلاحات علوم و فنون مختلف. تدوین و ترتیب این‌گونه فرهنگ‌نامه‌ها اغلب بر حسب ترتیب الفبایی است، مثل کتاب التعریفات نگاشتۀ میر سَیّد شریف جرجانی (د: 816 ه‍.ق.)، التوقیف علی مهمّات التعاریف از عبدالرؤوف مُناوی (د: 1031 ه‍.ق.)، الکلیّات نوشتۀ ابوالبقاء حسینی کَفَوی (د: 1094 ه‍.ق.)، کشّاف اصطلاحات الفنون تألیف محمّد علی تَهانَوی (تألیف شده در سال 1158 ه‍.ق.) و جامع العلوم (دُستور العلماء) نوشتۀ عبدالنّبی احمدنِگَری (اتمام تألیف در 1173 ه‍.ق.). در مواردی نیز ترتیب و چینش واژگان، بر اساس دسته‌بندی مصطلحاتِ خاصّ هر علم، به‌طور جداگانه صورت گرفته است، مثل مفاتیح العلومِ کاتب خوارزمی (نگاشته‌شده حدود سال 366 ه‍.ق.) و مقالید العلوم از یک نویسندۀ ناشناس شافعی2
    دربارۀ مقالید العلوم و نویسندۀ آن نگرید به مقدّمۀ مصحّحان بر ویراست جدید این کتاب که با مشخّصات زیر نشر یافته است:
    Dadkhah, Gholamreza, and Reza Pourjavady, Keys to the Sciences (Maqālīd al-ʿulūm: A Gift for the Muzaffarid Shāh Shujāʿ on the Definitions of Technical Terms. Leiden), The Netherlands, Brill, 2020.
    که در آنها اصطلاحات مربوط به هر علمی در فصلی جداگانه گردآوری و تعریف شده است. به‌جز اینها، برخی از آثار مثل أعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق، اثر ارزشمند و کم‌نظیرِ محمّد بن علی بن شهر آشوب (د: 588 ه‍.ق) را هم می‌شناسیم که طبقه‌بندی اصطلاحات در آنها بر مبنای «موضوعات» سامان یافته است، یعنی در هر فصل یا باب از کتاب، اصطلاحات مربوط به یک موضوع خاص (برای مثال: زمان، مکان، اَعراض، صفات، کتابت، بلاغت، جدل، حج، جهاد، علم و ...) برشمرده و تعریف شده است.
    «اصطلاح‌نامه‌های خاص» فرهنگ‌هایی اختصاصی هستند که به تعریف و شرح اصطلاحات خاصّ یک یا چند علمِ محدود اختصاص دارند. انواع مختلف و متعدّدی از این دست معجم‌ها و واژه‌نامه‌های تخصّصی تألیف گردیده که در هر یک از آنها اصطلاحات خاصّ یک یا دو (گاهی نیز سه) علم مثل فلسفه یا فقه یا کلام تدوین و تعریف شده است. کتاب الحدودِ ابن‌سینا (د: 428 ه‍.ق.) که حاوی حدود و تعریف‌هایی است برای اصطلاحات فلسفی مشّایی، کتاب المُبین فی شرح معانی ألفاظ الحکماء و المتکلّمین از سیف‌الدّین آمِدی (د: 631 ه‍.ق.) که دربردارندۀ تعاریف شماری از اصطلاحات مهمّ فلسفی و کلامی است، کتاب الحدود الکلامیّة والفقهیّة علی رأی أهل السنّة الأشعریّة نگاشتۀ ابوبکر محمّد بن سابِق الصِّقِلِّیِّ (م 493 ق) که مشتمل است بر شرح برخی از اصطلاحات کلامی و فقهی و اصولی بر بنیاد کلام اشعری و فقه مالکی، و کتاب الحدود ابواسحاق شیرازی (د: 476 ه‍.ق.)، متکلّم نامور شافعی اشعری، که در آن در دو بابِ جداگانه اصطلاحات دو علم کلام و اصول فقه تعریف و تحدید شده است، نمونه‌هایی هستند از همین اصطلاح‌نامه‌های خاص. کتاب الحدودِ مُقرِئ نیشابوری که موضوع این نوشتار قرار گرفته است نیز یکی از این اصطلاح‌نامه‌های خاص است که به تعریف و تبیین اصطلاحات کلامی اختصاص دارد. در دنبالۀ این نوشتار، نخست به‌اختصار، احوال و آثار کلامی مُقرِئ نیشابوری بررسی می‌شود. سپس، نِکاتی در خصوص ساختار و محتوای کتاب الحدود بیان می‌گردد و یگانه ویراستِ انتشاریافته از این اثر مورد سنجش و نقد قرار می‌گیرد.
    2. احوال و آثار قطب‌الدّین ابوجعفر مُقرِئ نیشابوری
    قطب‌الدّین ابوجعفر محمّد بن علی بن حسن مُقرِئ نیشابوری یکی از متکلّمان نامدار امامیّه در قرن ششم هجری بوده است. آگاهی‌های کنونی ما از احوال و زندگانی وی چندان درخور توجّه نیست و تقریباً محدود است به آنچه که دیگر عالم امامیِ همعصر او، شیخ منتجب‌الدّین رازی دربارۀ وی بیان کرده است. اغلبِ تراجم‌نویسان و سرگذشت‌نگاران نیز تنها به بازگفت همان سخنان منتجب‌الدّین در وصف نیشابوری بسنده نموده‌اند و اطّلاع خاصّ افزونتری دربارۀ احوال و آثار وی ارائه نکرده‌اند. برای نمونه نگرید به: الطهرانی، الشیخ آقا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، ج 2، ص 173؛ الحرّ العاملی، محمّد بن الحسن، أمَل الآمِل، ج 2، ص 283؛ افندی الإصبهانی، المیرزا عبداللّه، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 5، ص 118. از تاریخ ولادت و وفات مُقرِئ نیشابوری آگاهی دقیقی نداریم امّا به احتمال زیاد او در دهه‌های نخستین قرن ششم هجری درگذشته است. به گفتۀ رازی، نیشابوری استاد دو عالم و محدّث برجستۀ امامی، یعنی سيّد ضياءالدّين أبو الرضا فضل اللّه راوندی و قطب‌الدّين أبوالحسين سعيد بن هبة اللّه راوندی (د: 573 ه‍.ق.) بوده است و نویسندۀ آثاری چون التعلیق و الحدود و الموجز در علم نحو.3
    الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، الفهرست (تصحیح محدّث اُرمَوی)، صص 102 – 103 (ش 363).
    همچنین، طبق گزارش برخی از منابع، ابوالحسن ابن عبدالصمد تَمیمی یکی از مشایخ مُقرِئ نیشابوری بوده که وی از آنها روایت می‌کرده است.4
    افندی الإصبهانی، میرزا عبداللّه، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 5، ص 433.
    ابن‌الفُوَطی نیز از او با نام «قطب الدّین أبو عبداللّه محمّد بن علی بن الحسن النیسابوری المقرئ» یاد کرده است و او را از قُرّاء چیره‌دست در قرائت و تجوید دانسته که شاگردانی داشته است.5
    «کان من القراء المجوّدین». ابن‌الفُوَطی، کمال‌الدّین عبدالرزّاق بن أحمد، مجمع الآداب فی معجم الألقاب، ج 3، ص 427.

    گفتنی است که در بعضی از کتب تراجم از عالمی امامی به نام «ابوجعفر نیشابوری» نیز یاد شده است6
    عالمی حنفی به نام «رضی‌الدّین ابوجعفر محمّد نیشابوری» (د: 598 ه‍.ق.) نیز شناخته شده است که فقیه و شاعری نامور بوده و از او دیوان شعری و رساله‌ای به نام مکارم اخلاق منتشر شده است و آشکارا فرد دیگری است جز ابوجعفر نیشابوریِ شیعی. نگرید به: نیشابوری، رضی‌الدّین أبوجعفر محمّد، و نصیرالدّین طوسی، دو رساله در اخلاق (مکارم اخلاق و گشایش‌نامه)، به‌کوشش: محمّدتقی دانش پژوه، دانشگاه تهران، تهران، 1341 ش.
    که به احتمال قوی کسی نیست جز همین قطب‌الدّین ابوجعفر مُقرِئ نیشابوری. ابن‌شهر آشوب در معالم العلماء در شرح حال وی فقط به ذکر نام کتابی از او با عنوان البدایة فی الهدایة اکتفا کرده است و هیچ آگاهی دیگری در باب وی ارائه ننموده.7
    ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء (چاپ مؤسّسۀ آل‌البیت)، ج 4، ص 79 (ش 964).
    در میان نسخ خطّیِ معالم العلماء در خصوص ضبط نام او اختلافاتی وجود دارد به‌طوری‌که در برخی از آنها «جعفرک» و در برخی دیگر «أبو شعیب» به‌جای «أبو جعفر» ثبت شده است.8
    همو، معالم العلماء (تحقیق سیّد محمّدرضا حسینی جلالی)، ص 294.
    بر این اساس، بعضی از محقّقان9
    نگرید به: همان، پاورقی شمارۀ 587.
    او را با ابوجعفر محمّد بن محمّد نیشابوری معروف به «بوجعفرک»، ادیب و عالم امامی که نامش در الفهرست منتجب‌الدّین مذکور افتاده است10
    الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، الفهرست (تصحیح محدّث ارموی)، ص 109 (ش 400).
    ، یکی دانسته‌اند. امّا به عقیدۀ بسیاری دیگر، این «ابوجعفر نیشابوری» همان قطب‌الدّین ابوجعفر مُقرِئ نیشابوری است.11
    از جمله نگرید به: ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء (چاپ مؤسّسۀ آل‌البیت)، ج 4، ص 79 (ش 964)، پاورقی؛ معجم طبقات المتکلّمین، ج 2، صص 326 – 327.
    میرزا عبداللّه افندی اصفهانی، کتاب‌شناس و تراجم‌نگار متبحّر نیز تصریح کرده است که «ابوجعفر نیشابوریِ» پیشگفته در معالم العلماء که نویسندۀ البدایة فی الهدایة و از مشایخ قطب راوندی و شاگرد ابوعلی طوسی (فرزند شیخ طوسی) بوده است12
    راوندی در دو موضع از کتاب دَعَوات از ابوجعفر نیشابوری نقل خبر کرده است: «وأخبر الشیخ أبوجعفر النیشابوری، عن الشیخ أبی علی، عن أبیه الشیخ أبی جعفر الطوسی رضی اللّه عنهم ....». الراوندی، قطب‌الدّین أبوالحسین سعید بن هبة اللّه، سَلوة الحزین و تحفة العلیل (الشهیر بالدعوات)، ص 21. نیز نگرید به: همان، ص 235.
    ، در حقیقت، همان قطب‌الدّین مُقرِئ نیشابوری است. او در اینجا کتاب المجالس را نیز در شمار نگاشته‌های ابوجعفر نیشابوری یا همان مُقرِئ نیشابوری برشمرده که ابن شهر آشوب در کتاب مناقب از آن مطالبی نقل نموده است.13
    افندی الإصبهانی، میرزا عبداللّه، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 5، صص 432 – 433. نیز نگرید به: همان، ج 7، ص 278.
    سَیّد حسن صدر و شیخ آقا بزرگ طهرانی نیز به‌نوعی دیگر، به همین مطالب اشاره کرده‌اند و افزون بر اینها یادآور شده‌اند که نیشابوری از حاكم أبوالقاسم عبداللّه بن عبيد اللّه حَسَكانی نیز رِوایت می‌کرده است.‏14
    الصدر، السیّد حسن، تکملة أمل الآمل، ج 5، ص 27؛ الطهرانی، الشیخ آقا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، ج 3، ص 272.
    مرحوم سَیّد عبدالعزیز طباطبائی هم در تعلیقه‌ای بر سخنان منتجب‌الدّین دربارۀ مُقرِئ نیشابوری دو کتاب المجالس و البدایة فی الهدایة را نیز از جمله آثار وی معرّفی کرده است و او را از شاگردان ابوعلی طوسی و حسن بن احمد بن یعقوب نیشابوری دانسته است.15
    نگرید به: الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، فهرست أسماء علماء الشیعة ومصنّفیهم (تصحیح عبدالعزیز طباطبائی)، ص 158، پاورقی ش 1.
    مرحوم محدّث اُرمَوی نیز به این نکته اشاره کرده که آن ابوجعفر نیشابوری که عبدالجلیل قزوینی رازی در کتاب نقض (نوشته شده در حدود سال 560 هجری قمری) از او یاد کرده است، همین قطب‌الدّین ابوجعفر مُقرِئ نیشابوری است.16
    نگرید به: همو، الفهرست (تصحیح محدّث ارموی)، ص 419.
    در کتاب مزبور دو بار قزوینی رازی از ابوجعفر نیشابوری نام برده است و در موضعی او را نَزیل و مقیم قم و عالمی «با فضل و درجۀ کامل» معرّفی نموده.17
    قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، صص 212، 41.
    با این حال، مرحوم سَیّد محسن امین با وجود اینکه در یک‌جا گفتار میرزا عبداللّه اصفهانی را دربارۀ یکی‌بودنِ ابوجعفر نیشابوری نویسندۀ البدایة فی الهدایة با قطب‌الدّین مُقرِئ نیشابوری بازگو کرده است،18
    الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 9، ص 444.
    همو در جای دیگری، با لحاظ این نکته که منتجب‌الدّین در شرح حال و آثار مُقرِئ نیشابوری از کتاب البدایة فی الهدایة هیچ نام نبرده است، و شیخ حرّ عامّلی نیز در أمَل الآمِل شرح‌حال‌های جداگانه‌ای برای ابوجعفر نیشابوری19
    الحُرّ العاملی، محمّد بن الحسن، أمَل الآمِل، ج 2، ص 351.
    و مُقرِئ نیشابوری20
    همان، ج 2، ص 283.
    بازنموده است، هر دو احتمالِ مغایرت و عینیّت این دو را قابل طرح دانسته است.21
    الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص 316.
    به هر حال، جای این پرسش باقی است که اگر این دو نامِ یادشده در واقع نمودار یک شخص است و نه دو فرد متفاوت، چرا در شرح حال او منتجب‌الدّین از دو کتاب البدایة فی الهدایة و المجالس، و ابن شهر آشوب از آثار معروف او مثل التعلیق و الموجز و به‌ویژه الحدود - که به احتمال قریب به یقین با آن آشنا بوده و از آن در نگارش أعلام الطرائق بهرۀ وافر برده است - اصلاً یاد نکرده‌اند؟22
    ابن شهر آشوب در معالم العلماء از عالمی به نام «محمّد بن علی المُقرِئ القُرَشیّ» نیز یاد کرده است که آشکارا فرد دیگری است غیر از «محمّد بن علی بن الحسن مُقرِئ نیشابوری». نگرید به: ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء (چاپ مؤسّسۀ آل‌البیت)، ج 3، ص 207.

    3. گرایش و نگاشته‌های کلامی مُقرِئ نیشابوری
    قطب‌الدّین ابوجعفر مُقرِئ نیشابوری از حیث روش و گرایش کلامی در شمار پیروان مکتب شریف مرتَضی علم الهدی (د: 436 ه‍.ق.) موسوم به «مکتب بغداد متأخّر»23
    برای آگاهی بیشتر از این مکتب کلامی نگرید به: عطائی نظری، حمید، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 29، ش 171، مرداد و شهریور 1397، صص 3 – 56.
    قرار دارد. این امر از مطالب و مَطاوی نگاشته‌های کلامی او نیک نمایان است و هیچ جای تردیدی در آن نیست. وی دو اثر ارزشمند کلامی با نامهای الحدود و التعلیق نگاشته است که خوشبختانه دست‌نوشتی از آنها برجا مانده و هر دو نیز منتشر شده است. کتاب التعلیق او مشتمل است بر یک‌دوره تقریر اعتقادات و مسائل کلامی امامیّه در باب اصول پنج‌گانۀ اعتقادی بر پایۀ دو کتاب معروف شریف مرتَضی به نام المُلَخَّص و تتمّۀ آن یعنی الذخیرة. نیشابوری در التعلیق در موارد متعدّدی از این دو کتاب و آراء شریف مرتَضی یاد کرده است.24
    برای نمونه نگرید به: المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسن، التعلیق، صص 13، 49، 81، 83، 115، 158، 181، 182، 184، 191.
    به نظر می‌رسد که این اثر او خلاصه‌گونه‌ای است از دو کتاب نامبردۀ علم الهدی و عنوان «التعلیق» هم ناظر است به همین ویژگیِ تلخیص‌گونه بودن آن.25
    در این خصوص نگرید به: انصاری، حسن، شریف مرتضی و جایگاه او در تاریخ الهیات اسلامی، ص 105. نیز نگرید به: همو، «معنای "تعليق" در سنت فقهی و کلامی»، منتشر شده در:
    https://ansari.kateban.com/post/5118
    بنابراین آثار کلامی مُقرِئ نیشابوری را باید در شمار نگاشته‌های کلامی مکتب بغداد متأخّر به‌حساب آورد و در ردیف مکتوبات کلامی متکلّمانی چون شریف مرتَضی و شیخ طوسی و ابوالصلاح حلبی و ابن‌زُهرۀ حلبی جای داد. این امر نمودار آن است که تألیفات کلامی وی به‌طور کلّی در سبک و قالب کلام معتزلیِ بَهشَمی تحریر شده است و اصلاً از گونۀ متون کلام فلسفی به‌شمار نمی‌آید.
    نیشابوری در موضعی از التعلیق از کتاب الحدود خود نام برده است و یادآور شده که تفصیل مطلبی را در این کتاب بیان کرده است.26
    المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسن، التعلیق، ص 82.
    از این اشاره و ارجاع می‌توان دریافت که وی التعلیق را پس از تألیف الحدود نگاشته است. همچنین، او در پایان التعلیق وعده می‌دهد که تفصیل مسأله‌ای را بعداً در «شرح التعلیق» بیان خواهد کرد27
    همان، ص 206.
    که این سخن عزم او را بر نگارش شرحی بر التعلیق فرامی‌نماید. با این حال گویا وی موفّق به نگارش این شرح نشده است؛ چون نه در کتب تراجم و فهارس از این کتاب یاد شده است، و نه نسخه‌ای از آن برجا مانده، و نه نقل و گزارشی از آن به ما رسیده است.
    یگانه نسخۀ تاکنون شناخته‌شده از کتاب التعلیق دست‌نوشتی است که در مجموعه‌ای خطّی به همراه نسخه‌ای از کتاب الحدود قرار دارد و هر دو در ماه صفر سال 655 هجری قمری به دست احمد بن مجتبی بن احمد بن صالح حسینی کتابت شده است. این دو دست‌نویس هم‌اکنون با شماره‌های 34424 (التعلیق) و 34425 (الحدود) در کتابخانۀ آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود. نخستین کسی که این دو نسخه را شناسایی و معرّفی کرد مرحوم استاد محمود یزدی مطلق (فاضل) بود که آنها را خریداری کرد و ضمن حفظ آنها ویراستی از هر دو اثر نیز منتشر نمود. شوربختانه ویراست‌های نامبرده از این دو کتاب دارای اغلاط و خطاهای گوناگونی است28
    برای نقدی در خصوص ویراست انتشاریافته از کتاب التعلیق نگرید به: انصاری، حسن، «جا به‌جایی برگهای یک کتاب کلامی ارزشمند شیعی» منتشر شده در:
    https://ansari.kateban.com/post/2251
    و همین امر، ضرورت ارائۀ تصحیح‌هایی تازه و مُنَقَّح و مُحَقَّق از این دو اثر ممتّع را فرایاد می‌آورد.

    4. معرّفی کتاب الحدود
    کتاب الحدود اصطلاح‌نامه‌ای کلامی است که مُقرئ نیشابوری در آن به تعریف و تبیین اصطلاحات کلامی رایج در متون معتزلی بر بنیاد تعالیم مکتب معتزلیِ بَهشَمی پرداخته است. او در مقدّمۀ الحدود اظهار داشته است که چون شاهد اشتیاق وافر یارانش به علم اصول (کلام) بوده است تصمیم گرفته که اثری مختصر در بیان حدود و تعاریف اصطلاحات این علم تألیف نماید تا طالبان دانش کلام را در شروع فراگیری آن یاری رساند. پس از مدّتی تأخیر در انجام این کار، در امتثال امر یکی از قضات برجسته به نام «ابو ابراهیم حسن بن محمّد بن حسن بن بابویه» به نگارش این اثر، عزم خویش را جزم کرده و آغاز به نگارش این کتاب کرده است.29
    المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، الحدود، ص 21.

    پیش یا همزمان با نگارش کتاب الحدود، اصطلاح‌نامه‌های دیگری نیز بر منهج کلام معتزلی به قلم متکلّمان معتزلی یا امامی نوشته شده است که غالباً مختصرتر از الحدود هستند. برخی از این معاجم مهمّ و معروف که در حقیقت هم‌خانواده و مشابه الحدودِ مُقرئ نیشابوری به‌حساب می‌آیند عبارتند از:
    1) الحدود و الحقائق تألیفِ ابن قاروره بصری از عالمان امامی زنده در حدود قرن ششم هجری. تعاریف مندرِج در این رسالۀ کوتاه از آثار گوناگون شریف مرتَضی برگرفته و گردآوری شده است.30
    ابن‌قارورة البصری، أبوالحسین، الحدود والحقائق، چاپ‌شده در: الموسوی، علی بن الحسین، الرسائل والمسائل، ج 5، (قسم الرسائل المنتزعة)، صص 357 – 387.

    رسالۀ دیگری که با نام مشابهِ الحدود و الحقائق گاه با انتساب به سَیّد مرتضی منتشر شده است31
    نگرید به: موسوی بغدادی، ابوالقاسم علی بن الحسین، الحدود و الحقائق، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 149 – 181 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240؛ الموسوی، علی بن الحسین، رسائل الشریف المرتضی، ج 2، صص 259 – 289.
    و ویراست تازه‌ای از آن نیز اخیراً به چاپ رسید32
    ناشناس، الحدود والحقائق، چاپ‌شده در: الموسوی، علی بن الحسین، الرسائل والمسائل، ج 5، (قسم الرسائل المنسوبة)، صص 391 – 452.
    بی‌تردید از او نیست و تعاریف ارائه‌شده در آن با تعالیم مکتب معتزلیِ بَهشَمی ناهمگون و ناسازگار است.33
    در این خصوص نگرید به: انصاری، حسن، شریف مرتضی و جایگاه او در تاریخ الهیات اسلامی، صص 191 – 200.

    2) المقدّمة فی الکلام (المقدّمة فی المدخل إلی علم الکلام) املاء شیخ الطّائفه ابوجعفر محمّد بن حسن بن علی طوسی (د: 460 ه‍.ق.).34
    نگرید به: الطوسی، الشیخ محمّد بن حسن، کتاب المقدّمة فی الکلام، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 183 – 214 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240؛ و بازچاپ شده در: الطوسی، محمّد بن الحسن، الرسائل العشر، مؤسّسة النشر الإسلامی، قم، 1403 ه‍.ق.، صص 63 – 90. ویراست انتقادی و منقّح این رساله را نگرید در: الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمّد بن الحسن، المقدّمة فی الکلام، چاپ شده با: الحسینی، نجیب‌الدّین ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی، شرح المقدّمة فی الکلام، تحقیق و تقدیم: حسن انصاری، زابینه اشمیتکه، تهران، میراث مکتوب، 1392ش.، صص 1 – 25.
    این رساله به همراه شرح نجیب‌الدّین ابوالقاسم حسینی (د: 582 ه‍.ق.) بر آن، مرجعی است ارزشمند و بی‌نظیر برای آشنایی با اصطلاحات کلامی رایج در مکتب شریف مرتَضی.35
    جهت آشنایی با این رساله و شرح آن نگرید به مقالۀ: انصاری، حسن، و زابینه اشمیتکه، «شیخ طوسی: نگاشته‌های کلامی او و سنّت تداول آنها»، چاپ‌شده در: میراث مرتضوی: جستارهایی در باب میراث مکتوب شریف مرتضی، گزیده و ترجمه و نوشتۀ: حمید عطائی نظری، کتاب طه، قم، 1401، صص 109 – 158.

    یادکردنی است که رساله‌ای مختصر نیز با عنوان «شرح العبارات المصطلحة بین المتکلّمین» با احتمال انتساب به شیخ طوسی منتشر شده است36
    نگرید به: شرح العبارات المصطلحة بین المتکلّمین، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 236 – 240 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240.
    که قطعاً از او نیست با توجّه به دلایل زیر:
    نخست آنکه: نه در الفهرستِ شیخ طوسی و نه در هیچ‌یک از منابع رجالی و کتاب‌شناختی کهنِ دیگر، از رساله‌ای به نام شرح العبارات المصطلحة بین المتکلّمین یا اصطلاحات المتكلّمين در صورت اسامی آثار شیخ طوسی نام برده نشده است. رسالۀ معروف شیخ‌الطائفه در زمینۀ اصطلاح‌نامه‌نگاری همان رسالۀ پیشگفتۀ المقدّمة فی الکلام است.
    دیگر آنکه: اصطلاحات و تعاریف مندرِج در رسالۀ شرح العبارات المصطلحة بین المتکلّمین آشکارا متعلّق است به متون و تعالیم مکتب کلام فلسفی و نه سنّت کلام معتزلیِ بَهشَمی که شیخ طوسی در آن قلم می‌زد. اصطلاحاتی همچون «أن یفعل» و «أن ینفعل» و «العدم و الملکة» که در این رساله آمده ‌است، به‌روشنی واژگانی است متعلّق به نظام فلسفی مشّائی که پس از شَکل‌گیری مکتب کلام فلسفی در امامیّه با اهتمام نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه‍.ق.) و شاگردانش، به متون و مجموعه مصطلحات علم کلام وارد شد، و پیش از آن، هیچ نام و نشانی از آنها در آثار کلامی متکلّمان امامی وجود نداشته است. همچنین، برخی از حدود مذکور در این رساله اصلاً با تعاریف متعارف و متداول در دوران شیخ طوسی سازگار نیست. برای نمونه، تعریف اصطلاح «علّت» به «ما یتوقّف علیه الشیء» و تحدید واژۀ «فاعل» به «ما یصدر منه وجود الشیء»37
    همان، ص 237.
    که در این اصطلاح‌نامه دیده می‌شود، کاملاً صبغه و سبقۀ فلسفی دارد و با تعاریف معمول و مرسوم از این اصطلاحات در آثار کلامی نوشته‌شده در روزگار شیخ طوسی و مکتب شریف مرتَضی (مثل تعریف «علّت» به «ما یؤثّرُ فی إیجاب الصفة للغیر»38
    المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، الحدود، ص 38.
    و تحدید «فاعل» به «مَن وُجِد مقدورُه»39
    نگرید به: الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمّد بن الحسن، المقدّمة فی الکلام، چاپ‌شده با: الحسینی، نجیب‌الدّین ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی، شرح المقدّمة فی الکلام، ص 23؛ الموسوی، علی بن الحسین، الملخّص فی أصول الدّین، ج 2، ص 319.
    ) ناهمگون است. از این رو، درج این مصطلحات و تعریفات در رسالۀ مورد بحث، گواهی است نیک بر متأخّرتر بودن زمان نگارش آن از دوران حیات شیخ طوسی. به همین صورت، نوع اصطلاحات و تعریفات واردشده در رسالۀ شرح العبارات المصطلحة بین المتکلّمین با گونۀ اصطلاحات و تعریف‌های ارائه‌شده در سایر آثار شیخ طوسی به‌ویژه المقدّمة فی الکلام همسان و همخوان نیست. مقایسه‌ای گذرا میان این دو رساله از جهات یادشده، این مدّعا را به‌راحتی اثبات می‌کند.
    بنابراین، انتساب رسالۀ شرح العبارات المصطلحة بین المتکلّمین به شیخ طوسی، هم از حیث اِسناد و اَسناد تاریخی و هم از حیث محتوا با مشکلات اساسی مواجه است و از این‌رو باید نسبت آن را به شیخ طوسی قاطعانه ردّ نمود.
    3) کتاب الحدود [الحدود و الحقائق فی شرح الألفاظ المصطلحة بین المتکلّمین من الإمامیّة] تألیف قاضی اشرف‌الدّین صاعد بن محمّد بن صاعد بَریدی آبی (از دانشمندان امامی قرن ششم هجری).40
    نگرید به: صاعد بریدی آبی، صاعد بن ابی منصور، الحدود و الحقایق، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 218 – 235 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240. ویراست بهتری از این رساله با مشخّصات زیر منتشر شده است: القاضی أشرف‌الدّین صاعد البریدی الآبی، صاعد بن ابی منصور، الحدود والحقائق، تحقیق: حسین علی محفوظ، مطبعة الإسلام، قم (اُفسِت طبع مطبعة المعارف بغداد، 1970 م.).
    در این رسالۀ موجز حدود 156 اصطلاح کلامی بر حسب ترتیب الفبایی به‌اختصار تعریف شده است.
    4) کتاب أعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق، نگاشتۀ محمّد بن علی بن شهر آشوب (د: 588 ه‍.ق) که یکی از مفصّل‌ترین اصطلاح‌نامه‌های کلامی در میان فرهنگ‌های نوشته‌شده بر دست متکلّمان امامی است. این کتاب که نگارش آن در سال 570 هجری قمری به پایان رسیده است مشتمل است بر سی و سه باب که هر باب از چندین فصل تشکیل شده است و در هر فصل، نویسنده تَعدادی از مهمترین مصطلحات رایج و فنّی در موضوعات و علوم گوناگون به‌ویژه علم کلام را معرّفی و شرح کرده است.41
    برای آگاهی بیشتر از ویژگی‌های این کتاب نگرید به: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (7): أعلام الطَرائقِ ابن شَهر آشوب، کتابی نفیس در اصطلاح‌نامه نگاریِ اسلامی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 28، ش 163، فروردین و اردیبهشت 1396، صص 117 – 130.

    اصطلاح‌نامه‌های نامبرده همگی بر مبنای تعالیم مکتب شریف مرتَضی و بر منهج کلام معتزلیِ بَهشَمی فراهم آمده‌اند و طبعاً حدود و تعاریف مذکور در آنها مشابهت و پیوند زیادی با هم دارد. از این‌رو به هنگام تحقیق در باب معانی اصطلاحات کلامیِ به‌کار رفته در متون کلامیِ وابسته به مکتب امامی بغداد متأخّر و مکتب معتزلیان بَهشَمی رجوع به تمامی آنها سودمند خواهد بود. با توجّه به کاربرد و معنای متفاوت برخی از اصطلاحات کلامی در متون نگاشته‌شده در دو سبک مختلف کلام معتزلیِ متقدّم و کلام فلسفیِ متأخّر، مراجعه به فرهنگ‌نامه‌های پیشگفته، در مواردی، برای درک و فهم معنای پاره‌ای از اصطلاحات کلامی رایج در آثار متعلّق به دورۀ کلام فلسفی مناسب نیست و حتّی ممکن است پژوهنده را دچار خطا و برداشت اشتباه نماید. بنابراین، هنگام استفاده از این نوع معجم‌ها همواره باید به تفاوت‌های معنایی اصطلاحات کلامی در مکاتب و مذاهب مختلف توجّه داشت و برای شناخت معانی اصطلاحات متداول در هر مکتبی، به اصطلاح‌نامه‌های مربوط و مناسب با همان مکتب کلامی مراجعه نمود.
    در بازگشت به موضوع اصلی این نوشتار، یعنی کتاب الحدودِ مُقرئ نیشابوری، نخست باید از ساختار و محتوای این کتاب سخن گفت. این قاموس کلامی دارای یک مقدّمه و نُه فصل است به شرح زیر:
    1) مقدّمه‌ای در شرح برخی از اصطلاحات مقدّماتی و اساسی مثل «معلوم»، «معدوم»، «موجود»، «قدیم»، «حادث»، «جوهر»، «عَرَض».
    2) فصل اوّل دربارۀ احکام جواهر و اصطلاحات مربوط به آنها.
    3) فصل دوم در بیان اقسام و احوال اَعراض.
    4) فصل سوم در تعریف اصطلاحات مربوط به خِطاب و خِطابه.
    5) فصل چهارم در شرح اصطلاحات مربوط به لذّت و درد.
    6) فصل پنجم در تعریف اوصاف موجود زنده و علل آنها (أوصاف الجُمَل42
    اصطلاح «جُمَل» در اینجا به معنای جمله و کلّ و مجموع اجزاء است، در برابر اجزاء، افراد و آحاد. بنابراین «أوصاف الجُمَل» ناظر است به صفاتی که متعلّق است به جمله و کلّ و مجموع اجزاء یک چیز و نه اوصاف هر جزء یا فرد آن.
    ).
    7) فصل ششم در شرح اصطلاحات مربوط به فعل.
    8) فصل هفتم در تعریف اصطلاحات راجع به استحقاق و ثواب و عقاب.
    9) فصل هشتم در شرح اصطلاحات مربوط به حوزۀ معرفت و اعتقاد.
    10) فصل نهم در بیان قواعد و ضوابط تعریف.
    در بیشتر فصل‌های این کتاب، طبقه‌بندی و تعریف پاره‌ای از اصطلاحات، ذیل چند مسأله صورت گرفته است و در مجموع، افزون بر چهارصد اصطلاح کلامی در این اثر تعریف و تبیین شده است. اینکه مُقرِئ نیشابوری بر چه اساسی کتاب خویش را فصل‌بندی کرده است و در طبقه‌بندی اصطلاحات و تنظیم ساختار اثرش از کدام الگو پیروی نموده، مسأله‌ای است درخور تأمّل که یافتن پاسخ آن نیازمند تحقیق و تدقیق افزون‌تر است. چنانکه از فصول کتاب نیز قابل فهم است، ترتیب درج اصطلاحات در الحدود ترتیب الفبایی نیست و اصطلاحات کلامی در آن به‌نحو موضوعی دسته‌بندی شده است به این صورت که مثلاً اصطلاحات مربوط به «اَعراض» همگی در یک فصل گردآوری و تعریف شده است و اصطلاحات وابسته به حوزۀ علوم و اعتقادات و معارف در یک فصل دیگر در کنار هم. مزیّت این شیوه در تدوین و تعریف اصطلاحات کلامی در قیاس با روش ترتیب الفبایی آن است که خواننده در هر بخشی با تمام یا بیشتر اصطلاحات مهمّ و متداول در هر موضوعی آشنا می‌شود و از پیوند و ربط و نسبت آنها با هم آگاه می‌گردد. چنین به نظر می‌رسد که مُقرِئ نیشابوری، هم در نحوۀ تبویب و تعیین ساختار کتاب خود و هم در ارائۀ تعاریف برای مصطلحات کلامی تا حدودی از رسالۀ المقدّمة فی الکلامِ شیخ طوسی اثر پذیرفته است. مقایسۀ ساختار این دو اثر و نیز هم‌سنجیِ تعریف‌های ارائه‌شده برای برخی از اصطلاحات کلامیِ مشترک در این دو کتاب تا اندازه‌ای چند و چون اثرپذیری الحدود از المقدّمة فی الکلام را فرامی‌نماید. بنابراین، به‌احتمال زیاد مُقرِئ نیشابوری هنگام تألیف الحدود رسالۀ نامبردۀ شیخ طوسی را در اختیار داشته است و از آن در تصنیف اثر خویش بهرۀ وافی برده است.
    در بحث حاضر، نسبت و رابطۀ الحدود با أعلام الطرائق فی الحدود و الحقائقِ ابن شهر آشوب نیز شایان توجّه است. در موارد بسیاری، عین یا نظیر تعریف‌های مذکور در الحدود، در أعلام الطرائق نیز – اغلب به عنوان تعریف‌های دوم یا قولی در تعریف اصطلاح مورد نظر – بازگو شده است و میزان مشابهت میان این تعاریف به حدّی است که می‌توان گفت به احتمال قریب به یقین کتاب الحدود یکی از منابع اصلی ابن شهر آشوب در تألیف أعلام الطرائق بوده است. با این وصف، تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای نیز میان این دو اصطلاح‌نامه وجود دارد. در حالی که الحدود یک فرهنگ خاصّ اصطلاحات کلامی است، أعلام الطرائق عِلاوه بر مصطلحات کلامی، بر شماری از اصطلاحات علوم دیگر همچون صرف و نحو و عروض و شعر و بلاغت و طبّ و نجوم و حساب نیز اشتمال دارد گواینکه تعداد اصطلاحات کلامیِ آن در قیاس با واژگان علوم دیگر بسیار افزون‌تر است. همچنین، شمار اصطلاحات کلامی و نیز تعریف‌های ارائه‌شده برای آنها در أعلام الطرائق بیشتر از الحدود است. در الحدود معمولاً برای هر اصطلاح کلامی یک تعریف بیان شده است؛ امّا در أعلام الطرائق غالباً چند تعریف برای بسیاری از مصطلحات نقل گردیده و خواننده با تعاریف گوناگون برای هر اصطلاح نیز آشنا می‌شود. از این‌ها گذشته، در هر یک از دو کتاب نامبرده برخی از اصطلاحات کلامی تعریف شده است که در دیگری مجالی برای طرح نیافته. بنابراین رجوع به یکی از دو اثر مورد بحث نمی‌تواند مغنی و جایگزین مراجعه به دیگری باشد. این نکته نیز باید مدّ نظر قرار گیرد که اشتراک چشمگیر این دو فرهنگ در بعض تعریف‌ها و عبارات ممکن است در فرایند تصحیح آنها نیز مفید واقع شود؛ به این صورت که محقّقان می‌توانند از عبارات مشترک و متناظر در الحدود و أعلام الطرائق به‌عنوان منابع جنبی و مشورتی مهم در تصحیح هر یک از آنها بهره گیرند. در واقع، در ویراست‌های فعلیِ انتشاریافته از این دو اثر اغلاط و خطاهایی در پاره‌ای از عبارات آنها وجود دارد که تنها با رجوع به عبارات مشابه و متناظر آنها در کتاب دیگر قابل اصلاح است و باید در ویراست‌های جدید این آثار، از این ویژگیِ اشتراک و مشابهت دو کتاب در کلمات و عبارات، به منظور اصلاح و تصحیح آنها تا سر حدّ امکان استفاده نمود. در اینجا، برای نمونه، مقایسۀ تعریف‌های وارد شده برای اصطلاح «تمکین» در دو اثر مورد بحث، نِکات پیشگفته را آشکارتر می‌کند:

    الحدودِ مُقرِئ نیشابوری
    أعلام الطرائقِ ابن شهر آشوب
    التمكين: كلّ ما لا يصحّ من المكلّف إذا ما كلّف إلّا معه من القدر و العقل و الآلة و غير ذلك ممّا لا يتأتّى الفعل إلّا معه. (ص 71)
    التمكين: ما يُفعلُ بالغير ليصحّ منه عنده ما أريد منه. وقيل: إعطاء ما يصحّ معه الفعل مع ارتفاع المنع. ويقال: كلُّ ما لا يصحّ من المكلَّف ما كلّف إلا معه من القدر والعقل والآلة وغير ذلك، ممّا لا يتأتّى الفعلُ إلّا معه. (ج 1، ص 185)


    چنانکه ملاحظه شد، عین تعریفی که در الحدود برای اصطلاح «تمکین» بیان گردیده است، در أعلام الطرائق نیز به عنوان تعریف سومی برای این اصطلاح بازگو شده است. متأسّفانه در ویراست‌های هر دو کتاب، خطاهایی در ضبط کلمه‌ای از این تعریف صورت گرفته است که موجب اخلال در فهم معنای درست آن می‌شود. در عبارت «كلّ ما لا يصحّ من المكلّف إذا ما كلّف» ضبط درست به‌جای کلمۀ «إذا» - مطابق دست‌نوشت الحدود – کلمۀ «أداء» است. بنابراین، در أعلام الطرائق نیز باید کلمۀ «أداء» به تعریف یادشده افزوده گردد، یعنی ضبط درست عبارت به این صورت است: «كلّ ما لا يصحّ من المكلّف أداء ما كلّف إلّا معه». طبق گزارش مصحِّح ارجمند کتاب أعلام الطرائق، در یکی از نسخه‌های این کتاب به‌جای کلمۀ «ما» کلمۀ «إذا ما» نوشته شده است.43
    نگرید به: ابن شهر آشوب المازندرانی السروی، محمّد بن علی، أعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق، ج 1، ص 185، پاورقی ش 8.
    بی‌تردید، با توجّه به آنچه در دست‌نوشت الحدود آمده است، ضبط درست عبارت مزبور در أعلام الطرائق نیز همین «أداء ما» است که ظاهراً به‌سبب تصحیف یا اشتباه کاتب به‌صورت «إذا ما» کتابت شده است.
    اینک نمونۀ دیگری:

    الحدودِ مُقرِئ نیشابوری
    أعلام الطرائقِ ابن شهر آشوب
    الحياة: معنىً إذا وجد، أوجب كون الغير حيّاً، وتقف صحّة المنافع على وجودها، ولا يصحّ وجود جزء منها، بل لابدّ من القدر الذي يحیي به الحيّ. و من حكم الحياة أن يصير الاجزاء جملةً. و يصحّ الإدراك بمحلّها، و يصحّ عليها البقاء. ولا ضدّ لها لا من نوعها ولا من نوع آخر. لأنّها متماثلة. لا سبيل للاختلاف عليها و إنّما ينتفي بانتفاء ما يحتاج إليه من البنية و شروطها. (ص 64)
    الحياة: ما توجِب صفةً لأجلها يصحُّ أن يعلم ويقدر. وقيل: معنىً إذا وجد أوجب كونَ العين حيّاً، وتقع صحة المنافع على وجودها. وقيل: ما يصحّ لوجوده الإدراك فــي الحقيقة. وكلُّ حي يجوز عليه الموتُ فهو حي بحياةٍ، والحيُّ منّا لا يحيى إلا بحياةٍ تخُصُّه، ولا تخصُّه إلا بأن تَحُلَّه، ولا تحُلُّه إلا بعد أن يكون مركّباً مبنياً ضرباً من البُنية والتركيبِ مخصوصاً، ولا يصحُّ وجود منها بل لابدّ من القدر الذي يجيء به الحيُّ، ولا يصحّ أن توجد فيما هو بُنيةُ الحياة إلا بأن توجد في كلِّ جُزءٍ من تلك البُنية حياة، ولا يجوز أن توجد في بعض تلك البُنية دون بعضٍ. ولها تأثير في محلّها، لأنَّ بـهـا يحصُل محلُّها بعضاً للجملة الحيّة الفعّالة في الإدراك. ومن حكمها أن تُصيَّرَ الأجزاءَ جملةً، وهي جنس واحد متماثل كلُّه، ليس فيه مختلف ولا متضادّ، ولا تدخل تحت مقدورٍ للقدر. وهي غير مدركة أصلاً. ويصحّ الإدراك بمحلّها، ويصحّ عليها البقاء. ولا ضدَّ لها من نوعها، ولا من نوع آخر، لأنها متماثلة لا سبيل للاختلاف إليها. وفي جواز البقاء عليها خلافٌ، وإنّما تنتفي بانتفاء ما تحتاج إليه من البُنية، وشروطها. والفرق بين الحيّ والميَّتِ يُعلم ضرورةً. والخلاف إنما يقع في التفصيل. (ج 1، ص 177)

    همانگونه که در جدول بالا قابل مشاهده است، تمام عباراتی که در الحدود برای تعریف اصطلاح «حیاة» بازنموده شده است، در أعلام الطرائق نیز درج گردیده است به همراه توضیحات بیشتر (عبارات مشترکِ أعلام الطرائق با الحدود با حروف برجسته متمایز شده است). ضبط برخی از کلمات در متن أعلام الطرائق نادرست می‌نماید و افتادگی‌هایی نیز در آن مشهود است که با رجوع به متن مشابه و متناظر آن در الحدود می‌توان به تصحیح و اصلاح آنها پرداخت. صورت صحیح ضبط‌های نادرستِ پیشگفته در أعلام الطرائق که زیر آنها خط کشیده شده از این قرار است:
    1) العين ← الغیر. 2) تقع ← تقف. 3) ولا يصحُّ وجود منها ← ولا يصحّ وجود جزء منها.
    4) يجيء به الحيُّ ← يحیي به الحيّ. 5) ولا ضدَّ لها من نوعها ولا من نوع آخر ← ولا ضدّ لها لا من نوعها ولا من نوع آخر.
    همچنین، حرکت‌گذاری اصطلاح «بِنیَة» (با کسر باء) در متن ویراست أعلام الطرائق به‌صورت «بُنیة» (با ضمّ باء) نادرست به نظر می‌رسد و محتاج تصحیح و بازویرایی است.
    باری، یکی از امتیازات و ویژگی‌های شاید منحصر بفرد الحدود این است که این اثر نه مانند بسیاری از اصطلاح‌نامه‌های کلامیِ پیش از خود که در سنّت کلام معتزلی نگاشته ‌شده‌اند (مثل المقدّمة فی الکلام) کوتاه و مختصر است، و نه مانند أعلام الطرائق مفصّل و مشحون از تعاریف مختلف است که گاه خواننده را دچار تحیّر می‌سازد، بلکه حجمی و طریقی میانه و متوسّط دارد و با زبانی ساده شرح و تعریفی از اصطلاحات را در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد. این ویژگی، مراجعه به این اثر را برای کلام‌آموزانِ مبتدی سهل و سودمند می‌نماید و جایگاهی ممتاز برای آن در میان اصطلاح‌نامه‌های کلامی فراهم می‌آورد.

    5. بررسی و نقد ویراست کتاب الحدود
    کتاب الحدود تاکنون یکبار و بر اساس تنها نسخۀ شناخته‌شده از آن که اینک با شمارۀ 34425 در کتابخانۀ آستان قدس رضوی محفوظ است به کوشش مرحوم استاد محمود یزدی مطلق (فاضل) نشر یافته است.44
    المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، الحدود (المعجم الموضوعی للمصطلحات الکلامیة)، تحقیق: الدکتور محمود یزدی مطلق (فاضل)، إشراف: الأستاذ جعفر السبحانی، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1414 ق.، 152 ص.
    چنانکه گذشت، بر اساس ترقیمۀ این دست‌نوشت، استنساخ آن در ماه صفر سال 655 هجری قمری به دست احمد بن مجتبی بن احمد بن صالح حسینی به انجام رسیده است. به‌رغم خطاها و نادرستی‌هایی که در مواضعی از نسخۀ منحصر بفرد پیشگفته از کتاب الحدود مشاهده می‌شود، این دست‌نوشت در مجموع، دست‌نویس نسبتاً معتمد و معتبری به‌حساب می‌آید و با بهره‌گیری از سایر متون هم‌خانواده و موازی این کتاب، به‌ویژه أعلام الطرائقِ ابن شهر آشوب، می‌توان ویراستی استوار از آن را عرضه نمود. با این حال، ویراست انتشاریافته از این کتاب، آکنده است از خطاها و اغلاط گوناگون، و متنی درست و دقیق از آن را به دست نمی‌دهد. در ادامه، شماری از این خطاها و نادرستی‌ها بازنموده می‌شود که مشتمل است بر انواع خوانش‌های نادرست، ضبط‌های غلط، افتادگی‌ها، اضافات و حروف‌نگاری‌ها و حرکت‌گذاری‌های ناصواب. شوربختانه معنای پاره‌ای از جملات و عبارات کتاب، آشکارا در اثر ضبط‌های اشتباه، به‌کلّی نامعلوم و نامأنوس گشته است که این امر نمودار بی‌دقّتی و سهل‌انگاری مصحّح در کار تصحیح این اثر است. برای نمونه عبارت زیر را ملاحظه کنید:
    «الاغراء: البعث على الفعل بتهدئة الدواعي و إزالة الخوف حتّى يكون كالمحمول عليه. و قيل: هو التحلية بين المراد و بين ما أراد.». (ص 75)
    در تعریف بالا برای کلمۀ «إغراء» سه ضبط نادرست وجود دارد که موجب اخلال در فهم معنای آن شده است. با رجوع به دست‌نوشت کتاب الحدود روشن می‌شود که صورت صحیح کلماتی که زیر آنها خط کشیده شده از این قرار است: «بتقویة الدواعي» به‌جای «بتهدئة الدواعي»، «التخلیة» به‌جای «التحلیة»، و «المرء» به‌جای «المراد». اکنون معنای عبارت پیشگفته واضح و قابل درک می‌شود.
    نمونۀ دیگر: در تعریف «اراده» این عبارت ثبت شده است: «الإرادة: معنىً يوجب كون الحقّ مريداً.» (ص 103). با مراجعه به دست‌نویس الحدود معلوم می‌شود که مصحّح در خوانش نسخه دچار لغزش شده است و کلمۀ «الحیّ» را به‌خطا «الحق» خوانده است! عین همین خوانش نادرست، در جای دیگری از کتاب نیز دیده می‌شود:
    «مثل وجود المدرَك، فانّه أمرٌ منفصل عن المدرِك و يصحّ وجوده، و إن لم يدركه الحق منّا لمانع يمنعه منه‏» (ص 114). در اینجا نیز ضبط درست، مطابق نسخۀ کتاب الحدود همان «الحیّ» است، یعنی: «و إن لم يدركه الحیّ منّا».
    محقّق کتاب می‌توانست با اندکی باریک‌بینی و اِمعان‌نظر در معنای عبارات نقل‌شده، به اشکال واضح آنها و نیز ضبط درست کلمات پی ببرد.
    به‌همین صورت، در عبارت «اعلم أنّ هذا اللفظ يستعجل على وجوه‏» (ص 109) نیک نمایان است که ضبط «يستعجل» غلط است و صورت صحیح آن بنابر آنچه در دست‌نوشت آمده عبارتست از: «یستعمل».
    در اینجا فهرستی از سایر اغلاط و خطاهای مشهود در چاپ تحت بررسی از کتاب الحدود ارائه می‌شود تا معلوم گردد اتقان و اعتبار آن تا چه مایه و اندازه است. ابتدا عبارت نادرست مندرِج در چاپ الحدود و سپس ضبط درست آن ثبت می‌شود. تعیین ضبط صحیح کلمات، با مراجعه به دست‌نوشت این اثر و نیز بهره‌گیری از متون هم‌خانواده و همسان این کتاب صورت می‌گیرد. در هر مورد، زیر ضبط غلط خطّی کشیده شده است.
    1. و لذلك قولهم: ذاتٌ‏ ← کذلك. (ص 22، س 15)
    2. و قد يكون قبالة الناظر ← و يكون. (ص 24، س 15)
    3. قيل إنّه جسم و أجسم‏ ← جسیم. (ص 26، س 3)
    4. أنّ المفاعلة تقع بين اثنين إلّا القليل، مثل عاقبت اللص‏ ← أنّ المفاعلة تقع بين اثنين إلّا القليل، مثل طارقت النعل و عاقبت اللصّ. (ص 28، س 4)
    5. و إنّما يخالفه لاختصاصه لصفة ليس مخالفه عليها ← بصفة. (ص 29، س 2)
    6. قيل: الجهة: عبارة عن خلق صحّ وجود جوهرٍ فيه ← و قيل: الجهة: عبارة عن خُلوٍ صحّ وجود جوهرٍ فيه. (ص 30، س 9)
    7. الإرادة و الكرامة ← الکراهة. (ص 33، س 6)
    8. و الثاني يوجب الصفة للحمل‏ ← للجُمَل.‏ (ص 33، س 16)
    9. الكون معنى إذا وجد يوجب كون الجوهر كائناً في جهةٍ ← كائناً في جهةٍ دون جهة. (ص 34، س 5)
    10. فالمبتدأ: يسمّى كونا، حيث و هو الكون الذي خلق مع الجوهر أوّل ما خلق‏ ← فالمبتدأ: يسمّى كونا حسبُ. (ص 35، س 6)
    11. و المحل: هو المتحيّز. و قيل: المحلّ، ما حلّه غيره، و حلاهما في المعنى واحد. ← کلاهما. (ص 36، س 10)
    12. و وجب أن لا يتّحدلا يتّجدّد. (ص 44، س 10)
    13. الخطاب: كلّ كلام وقعت عليه المواضعة، غير أنّه لا يكون خطابا إلّا بإدراكه المخاطب‏ ← إلّا بإرادة المخاطب. (ص 48، س 1)
    14. الدعاء و البشارة و اللقب و المنى و الغرض‏ ← التمنّی. (ص 48، س 8)
    15. و قد يوجد في الحقائق ما مجاز له ← ما لا مجاز له. (ص 53، س 15)
    16. أنّ التزايد يصحّ من اللذّة، و الألم‏← فی. (ص 56، س آخر)
    17. ذلك بمنزلة من يجرج نفسه ثمّ ياسوه ‏← یجرح نفسه ثمّ يأسوه. (ص 57، س 2)
    18. أنّه لا يسمّى ألما و لا لذّة لقوّة الشهوة و النفار ← لفقد. (ص 58، س 1)
    19. التلذّذ: إدراك المشتهي. التألّم: إدراك ما ينفر عنه ← التلذّذ: إدراك المُشتهیٰ. و التألّم: إدراك ما ينفر عنه. (ص 59، س 6 – 7).
    20. الخذلان: التحلية بين الإنسان و بين ما فيه فساده أو ضرّه ← التخلیة. (ص 59، س 11)
    21. الحياة: معنىً إذا وجد، أوجب كون الغير حيّاً، و تقف صحّة المنافع على وجودها، و لا يصحّ وجود جزء منها، بل لابدّ من القدر الذي يجي‏ء به الحي‏ ← یحیي. (ص 64، س 5)
    22. الجزع: إظهار سكوة عظيمة ← شکوة . (ص 67، س 13)
    23. و كلّ جزء من أجزاء القدر متعلّق بما لا يتناهى في مقدور القدر إذا اختلف الوقت و المحلّ و الجنس ← و كلّ جزء من أجزاء القدر یتعلّق بما لا يتناهى من مقدور القدر. (ص 70، س 4)
    24. و تعلّق القدرة بالمقدور حكم مقتضى صفة ذاتها. و لذلك إيجابها كون الحيّ قادرا ← و کذلك. (ص 70، س 12)
    25. التمكين: كلّ ما لا يصحّ من المكلّف إذا ما كلّف إلّا معه من القدر و العقل و الآلة ← أداء. (ص 71، س 2)
    26. التمانع: لا يكون إلّا بين قادرين و هو أن يمنع كلّ واحد منهما الآخر عن الفعل. و لا يكون لذلك إلّا أن يحاول كلّ واحد منهما ضدّ ما يحاوله الآخر ← کذلك. (ص 71، س 14)
    27. و كذلك و الشريعة ← و كذلك الشريعة. (ص 86، س 7)
    28. و قد يحمل على هذا الوجه قوله تعالى‏ ← قد حُمِلَ. (ص 86، س 10)
    29. الفور: أن يستعجل المكلّف أداء ما أمر به و يشرع فيه ← و یسرع فیه. (ص 87، س 7)
    30. و من المعلوم ما لا متعلّق له‏ ← فی. (ص 88، س 15)
    31. لأنّ العلم يقبح ما له صفة الظلم، مع العلم بكون الألم ظلماً، داع قويّ إلى العلم الثالث‏ ← بقبح. (ص 91، س 7)
    32. و الثاني: علمه بما لا يدركه عند ارتفاع اللبس ← و الثاني: علمه بما يدركه عند ارتفاع اللبس. (ص 91، س 19)
    33. و الثالث: علمه لفقد ما لا يدركه من الأشياء التي لو وجدت، لأدركها مع ارتفاع اللبس‏ ← بفقد. (ص 91، س 20)
    34. و السادس: العلم بكثير من الأمور عند ضرب من الاختيار ← الاختبار. (ص 91، س 20)
    35. الأمن: العلم بأنّه لا يصيبه ضرر و لا يفوته منفعة إذا كان ممّن يصلح ذلك عليه ← یصح. (ص 94، س 5)
    36. الظنّ نوع مفرد زائد على قبح الاعتقاد ← قبیل. (ص 94، س آخر)
    37. الوهم: هو الظنّ الذي كان مظنونه على خلاف ظنّه ← الوهم: هو الظنّ الذي كان مظنونه على خلاف ما ظنّه. (ص 95، س 1)
    38. التصوّر: الظنّ فيما له نظير مشاهد. و قد يستعمل في العلم بصفة ما يشاهده بعد نقض الإدراك ← تقضّی. (ص 95، س 5)
    39. التخيّل: هو الظنّ فيما يشاهده الإنسان ما لا يكون له أصل لعلّة المناظر، مثل أن يظنّ في السراب أنّه ماء ← لغلط. (ص 95، س 6)
    40. المدلول: المكلّف الذي نصب له الدلالة ← نصبت. (ص 99، س 16)
    41. الإمارة: ما يحصل عنده الظنّ ← الأمارة. (ص 99، س آخر)
    42. قد علم أنّ الأمر لا يكون أمرا إلّا إذا كان الأمر مريدا للمأمور به‏ ← الآمِر. (ص 103، س 13)
    43. و منها: تعلّق كون المدرِك مدركاً، و هو الطريق إلى العلم بالمشاهدات‏ ← و منها: تعلّق كون المدرِك مدركاً، فإنّه یتعلق بالمدرك، و هو الطريق إلى العلم بالمشاهدات. (ص 110، س 12)
    44. مثل قولنا في كونه الجوهر جوهراً ← کون. (ص 112، س 10)
    45. و المقتضي و المقتضى وصفان، لا سبيل للحدوثة إليهما ← للحدوث. (ص 116، س 12)
    46. أنّ السبب جاز أن يعدم عند وجود العلم المسبب‏ ← أنّ السبب جاز أن يعدم عند وجود المسبب. (ص 116، س 14)
    47. و انّما نعلم بالسمع أنّ الأجسام ستقدّم لا محالة ← ستُعدَم. (ص 118، س 6)
    48. أنّ الجسم لا يحتاج في وجوده إلى أكثر من كون فاعله قادرا ليحدثه به‏ ← لیحدث. (ص 119، س 9)
    49. القدر الّذي يأنس المتبدئ به‏ ← المبتدی. (ص 119، س 16)
    50. أنّ من يذهب إلى قدم الأجسام بعلم يغايرها و إن لم يعلم جواز وجود بعضها مع عدم البعض‏ ← یعلم تغایرها. (ص 119، س 16)
    آنچه بازنموده شد، تنها بخشی از اغلاطِ راه‌یافته به چاپ مورد بحث از کتاب الحدود است. شمار چشمگیر این خطاها و نادرستی‌ها در ویراست یادشده گواهی است بر نااستواری و بی‌اعتباری آن، و ضرورت ارائۀ ویراستی دقیق از این اثر سودمند را فرامی‌نماید. گذشته از موارد پیشگفته، اغلاطی نیز در خود دست‌نویسِ کتاب الحدود وجود دارد که متأسّفانه در ویراست منتشرشده از آن نیز عیناً تَکرار شده است. خوشبختانه صورت صحیح بسیاری از این اغلاط را می‌توان با بهره‌گیری از متون مشابه الحدود به‌ویژه أعلام الطرائقِ ابن شهر آشوب شناسایی و معیّن کرد. در ویراست تازه‌ای از الحدود که به‌خواست خداوند متعال در آینده‌ای نزدیک ارائه خواهد شد، کوشش شده است تا حدّ امکان این‌گونه خطاها نیز تصحیح گردد و ویراستی منقّح و استوار از این اثر کم‌نظیر و بیش‌بها ارائه شود.


    کتابنامه
    ابن الفُوَطى، عبدالرزّاق بن أحمد، مجمع الآداب فی معجم الألقاب‏، 6 ج، تحقیق: محمّد الکاظم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1374 ش.
    ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، أعلام الطرائق فی الحدود والحقائق، 2 ج، تحقیق: سیّد علی طباطبائی یزدی، انتشارات ندای نیایش (وابسته به شرکت انتشارات علمی و فرهنگی)، تهران، 1393 ه‍.ش.
    ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء فی فهرست کتب الشیعة، ج 4، تحقیق: مؤسَّسة آل‌البیت لإحیاء التراث، قم، 1443 ه‍.ق.
    ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء، تحقیق: السیّد محمّدرضا الحسینی الجلالی، دار المحجة البیضاء و مکتبة دار علوم القرآن، کر بلاء – بیروت، 1433 ه‍.ق.
    أفندیّ الإصبهانی، المیرزا عبد اللّه، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 5، تحقیق: السیّد أحمد الحسینی، مکتبة سماحة آیة اللّه العظمی المرعشی النجفی الکبری، قم، 1403 ه‍.ق.
    أفندیّ الإصبهانی، المیرزا عبد اللّه، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 7، تحقیق: السیّد أحمد الحسینی، مکتبة سماحة آیة اللّه العظمی المرعشی النجفی الکبری، قم، 1415 ه‍.ق.
    الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، 12 ج، حقّقه و أخرجه: حسن الأمین، دار التعارف للمطبوعات‏، بیروت، 1403 ﻫ.ق.
    انصاری، حسن، شریف مرتضی و جایگاه او در تاریخ الهیات اسلامی، انتشارات علمی، تهران، 1401 ش.
    انصاری، حسن، و زابینه اشمیتکه، «شیخ طوسی: نگاشته‌های کلامی او و سنّت تداول آنها»، چاپ‌شده در: میراث مرتضوی: جستارهایی در باب میراث مکتوب شریف مرتضی، گزیده و ترجمه و نوشتۀ: حمید عطائی نظری، کتاب طه، قم، 1401، صص 109 – 158.
    الحرّ العاملی، محمّد بن الحسن، أمل ‏الآمل، 2 ج، تحقيق: السيد أحمد الحسينی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1431 ه‍.ق.
    الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، الفهرست، تحقیق: السیّد عبدالعزیز الطباطبایی، مجمع الذخائر الإسلامیّة، قم، 1404 ه‍.ق.
    الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، الفهرست، تحقيق و مقدّمه از: سيّد جلال‌الدّين محدّث أُرمَوی، کتابخانه عمومی آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی، قم، 1366 ش.
    الراوندی، قطب‌الدّین أبوالحسین سعید بن هبة اللّه، سَلوة الحزین و تحفة العلیل (الشهیر بالدعوات)، تحقیق: عبدالحلیم عوض الحلّی، دلیل ما، قم، 1385 ه‍.ش.
    الصدر، السیّد حسن، تکملة أمل الآمِل، 6 ج، تحقیق: محفوظ، حسينعلى‏ و دباغ، عدنان‏ و دباغ، عبد الكريم،‏ دار المؤرخ العربی، بيروت‏‏، 1429 ﻫ.ق.
    الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمّد بن الحسن، المقدّمة فی الکلام، چاپ شده با: الحسینی، نجیب‌الدّین ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی، شرح المقدّمة فی الکلام، تحقیق و تقدیم: حسن انصاری، زابینه اشمیتکه، تهران، میراث مکتوب، 1392ش.
    الطهرانی، الشیخ آقا بزرگ،طبقات أعلام الشيعة، 17 ج، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1430 ﻫ.ق.
    عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (7): أعلام الطَرائقِ ابن شَهر آشوب، کتابی نفیس در اصطلاح‌نامه نگاریِ اسلامی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 28، ش 163، فروردین و اردیبهشت 1396، صص 117 – 130.
    القاضی أشرف‌الدّین صاعد البریدی الآبی، صاعد بن ابی منصور، الحدود والحقائق، تحقیق: حسین علی محفوظ، مطبعة الإسلام، قم (اُفسِت طبع مطبعة المعارف بغداد، 1970 م.).
    قزوینی رازی، عبدالجلیل، ‎نقض، تصحیح: میرجلال‌الدّین محدّث اُرَموی، تهران، انجمن آثار ملّی، 1358 ش.
    اللجنة العلمیّة فی مؤسسة الإمام الصادق (علیه السلام)، معجم طبقات المتکلّمین، ج 2، مؤسّسة الإمام الصادق (علیه السلام)، قم،1424 ه‍.ق.
    المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، التعلیق فی علم الکلام، التحقیق: محمود یزدی مطلق (فاضل)، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مشهد، 1385 ه‍.ش.
    المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، الحدود (المعجم الموضوعی للمصطلحات الکلامیة)، تحقیق: الدکتور محمود یزدی مطلق (فاضل)، إشراف: الأستاذ جعفر السبحانی، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1414 ق.
    الموسوی، علی بن الحسین، الرسائل والمسائل، ج 5، مجمع البحوث الإسلامیّة، مشهد، 1442 ه‍.ق‏.
    الموسوی، علی بن الحسین، رسائل الشریف المرتضی، ج 2، تقدیم وإشراف: السیّد أحمد الحُسَینی، إعداد: السیّد مهدی الرجائی، قم، دار القرآن الکریم، 1405 ه‍.ق.
    Dadkhah, Gholamreza, and Reza Pourjavady, Keys to the Sciences (Maqālīd al-ʿulūm: A Gift for the Muzaffarid Shāh Shujāʿ on the Definitions of Technical Terms. Leiden), The Netherlands, Brill, 2020.


    • ابن شهر آشوب المازندرانی السروی، محمّد بن علی، أعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق، ج 2، ص 220.
    • دربارۀ مقالید العلوم و نویسندۀ آن نگرید به مقدّمۀ مصحّحان بر ویراست جدید این کتاب که با مشخّصات زیر نشر یافته است:
      Dadkhah, Gholamreza, and Reza Pourjavady, Keys to the Sciences (Maqālīd al-ʿulūm: A Gift for the Muzaffarid Shāh Shujāʿ on the Definitions of Technical Terms. Leiden), The Netherlands, Brill, 2020.
    • الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، الفهرست (تصحیح محدّث اُرمَوی)، صص 102 – 103 (ش 363).
    • افندی الإصبهانی، میرزا عبداللّه، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 5، ص 433.
    • «کان من القراء المجوّدین». ابن‌الفُوَطی، کمال‌الدّین عبدالرزّاق بن أحمد، مجمع الآداب فی معجم الألقاب، ج 3، ص 427.
    • عالمی حنفی به نام «رضی‌الدّین ابوجعفر محمّد نیشابوری» (د: 598 ه‍.ق.) نیز شناخته شده است که فقیه و شاعری نامور بوده و از او دیوان شعری و رساله‌ای به نام مکارم اخلاق منتشر شده است و آشکارا فرد دیگری است جز ابوجعفر نیشابوریِ شیعی. نگرید به: نیشابوری، رضی‌الدّین أبوجعفر محمّد، و نصیرالدّین طوسی، دو رساله در اخلاق (مکارم اخلاق و گشایش‌نامه)، به‌کوشش: محمّدتقی دانش پژوه، دانشگاه تهران، تهران، 1341 ش.
    • ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء (چاپ مؤسّسۀ آل‌البیت)، ج 4، ص 79 (ش 964).
    • همو، معالم العلماء (تحقیق سیّد محمّدرضا حسینی جلالی)، ص 294.
    • نگرید به: همان، پاورقی شمارۀ 587.
    • الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، الفهرست (تصحیح محدّث ارموی)، ص 109 (ش 400).
    • از جمله نگرید به: ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء (چاپ مؤسّسۀ آل‌البیت)، ج 4، ص 79 (ش 964)، پاورقی؛ معجم طبقات المتکلّمین، ج 2، صص 326 – 327.
    • راوندی در دو موضع از کتاب دَعَوات از ابوجعفر نیشابوری نقل خبر کرده است: «وأخبر الشیخ أبوجعفر النیشابوری، عن الشیخ أبی علی، عن أبیه الشیخ أبی جعفر الطوسی رضی اللّه عنهم ....». الراوندی، قطب‌الدّین أبوالحسین سعید بن هبة اللّه، سَلوة الحزین و تحفة العلیل (الشهیر بالدعوات)، ص 21. نیز نگرید به: همان، ص 235.
    • افندی الإصبهانی، میرزا عبداللّه، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج 5، صص 432 – 433. نیز نگرید به: همان، ج 7، ص 278.
    • الصدر، السیّد حسن، تکملة أمل الآمل، ج 5، ص 27؛ الطهرانی، الشیخ آقا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، ج 3، ص 272.
    • نگرید به: الرازی، منتجب‌الدّین علی بن عبیداللّه، فهرست أسماء علماء الشیعة ومصنّفیهم (تصحیح عبدالعزیز طباطبائی)، ص 158، پاورقی ش 1.
    • نگرید به: همو، الفهرست (تصحیح محدّث ارموی)، ص 419.
    • قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، صص 212، 41.
    • الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 9، ص 444.
    • الحُرّ العاملی، محمّد بن الحسن، أمَل الآمِل، ج 2، ص 351.
    • همان، ج 2، ص 283.
    • الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص 316.
    • ابن شهر آشوب در معالم العلماء از عالمی به نام «محمّد بن علی المُقرِئ القُرَشیّ» نیز یاد کرده است که آشکارا فرد دیگری است غیر از «محمّد بن علی بن الحسن مُقرِئ نیشابوری». نگرید به: ابن‌شهر آشوب، محمّد بن علی، معالم العلماء (چاپ مؤسّسۀ آل‌البیت)، ج 3، ص 207.
    • برای آگاهی بیشتر از این مکتب کلامی نگرید به: عطائی نظری، حمید، «نگاهی به ادوار و مکاتب کلامی امامیه در قرون میانی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 29، ش 171، مرداد و شهریور 1397، صص 3 – 56.
    • برای نمونه نگرید به: المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسن، التعلیق، صص 13، 49، 81، 83، 115، 158، 181، 182، 184، 191.
    • در این خصوص نگرید به: انصاری، حسن، شریف مرتضی و جایگاه او در تاریخ الهیات اسلامی، ص 105. نیز نگرید به: همو، «معنای "تعليق" در سنت فقهی و کلامی»، منتشر شده در:
      https://ansari.kateban.com/post/5118
    • المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسن، التعلیق، ص 82.
    • همان، ص 206.
    • برای نقدی در خصوص ویراست انتشاریافته از کتاب التعلیق نگرید به: انصاری، حسن، «جا به‌جایی برگهای یک کتاب کلامی ارزشمند شیعی» منتشر شده در:
      https://ansari.kateban.com/post/2251
    • المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، الحدود، ص 21.
    • ابن‌قارورة البصری، أبوالحسین، الحدود والحقائق، چاپ‌شده در: الموسوی، علی بن الحسین، الرسائل والمسائل، ج 5، (قسم الرسائل المنتزعة)، صص 357 – 387.
    • نگرید به: موسوی بغدادی، ابوالقاسم علی بن الحسین، الحدود و الحقائق، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 149 – 181 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240؛ الموسوی، علی بن الحسین، رسائل الشریف المرتضی، ج 2، صص 259 – 289.
    • ناشناس، الحدود والحقائق، چاپ‌شده در: الموسوی، علی بن الحسین، الرسائل والمسائل، ج 5، (قسم الرسائل المنسوبة)، صص 391 – 452.
    • در این خصوص نگرید به: انصاری، حسن، شریف مرتضی و جایگاه او در تاریخ الهیات اسلامی، صص 191 – 200.
    • نگرید به: الطوسی، الشیخ محمّد بن حسن، کتاب المقدّمة فی الکلام، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 183 – 214 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240؛ و بازچاپ شده در: الطوسی، محمّد بن الحسن، الرسائل العشر، مؤسّسة النشر الإسلامی، قم، 1403 ه‍.ق.، صص 63 – 90. ویراست انتقادی و منقّح این رساله را نگرید در: الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمّد بن الحسن، المقدّمة فی الکلام، چاپ شده با: الحسینی، نجیب‌الدّین ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی، شرح المقدّمة فی الکلام، تحقیق و تقدیم: حسن انصاری، زابینه اشمیتکه، تهران، میراث مکتوب، 1392ش.، صص 1 – 25.
    • جهت آشنایی با این رساله و شرح آن نگرید به مقالۀ: انصاری، حسن، و زابینه اشمیتکه، «شیخ طوسی: نگاشته‌های کلامی او و سنّت تداول آنها»، چاپ‌شده در: میراث مرتضوی: جستارهایی در باب میراث مکتوب شریف مرتضی، گزیده و ترجمه و نوشتۀ: حمید عطائی نظری، کتاب طه، قم، 1401، صص 109 – 158.
    • نگرید به: شرح العبارات المصطلحة بین المتکلّمین، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 236 – 240 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240.
    • همان، ص 237.
    • المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، الحدود، ص 38.
    • نگرید به: الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمّد بن الحسن، المقدّمة فی الکلام، چاپ‌شده با: الحسینی، نجیب‌الدّین ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی، شرح المقدّمة فی الکلام، ص 23؛ الموسوی، علی بن الحسین، الملخّص فی أصول الدّین، ج 2، ص 319.
    • نگرید به: صاعد بریدی آبی، صاعد بن ابی منصور، الحدود و الحقایق، ضمن «چهار فرهنگنامۀ کلامی از شیخ طوسی و دیگران»، گردآوری و تصحیح: محمّدتقی دانش پژوه، صص 218 – 235 چاپ شده در: الذکری الألفیّة للشیخ الطوسی، ج 2، دانشگاه [فردوسی] مشهد، مشهد، 1350 شمسی، صص 141 – 240. ویراست بهتری از این رساله با مشخّصات زیر منتشر شده است: القاضی أشرف‌الدّین صاعد البریدی الآبی، صاعد بن ابی منصور، الحدود والحقائق، تحقیق: حسین علی محفوظ، مطبعة الإسلام، قم (اُفسِت طبع مطبعة المعارف بغداد، 1970 م.).
    • برای آگاهی بیشتر از ویژگی‌های این کتاب نگرید به: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (7): أعلام الطَرائقِ ابن شَهر آشوب، کتابی نفیس در اصطلاح‌نامه نگاریِ اسلامی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 28، ش 163، فروردین و اردیبهشت 1396، صص 117 – 130.
    • اصطلاح «جُمَل» در اینجا به معنای جمله و کلّ و مجموع اجزاء است، در برابر اجزاء، افراد و آحاد. بنابراین «أوصاف الجُمَل» ناظر است به صفاتی که متعلّق است به جمله و کلّ و مجموع اجزاء یک چیز و نه اوصاف هر جزء یا فرد آن.
    • نگرید به: ابن شهر آشوب المازندرانی السروی، محمّد بن علی، أعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق، ج 1، ص 185، پاورقی ش 8.
    • المُقرِئ النیسابوری، قطب‌الدّین أبوجعفر محمّد بن الحسن، الحدود (المعجم الموضوعی للمصطلحات الکلامیة)، تحقیق: الدکتور محمود یزدی مطلق (فاضل)، إشراف: الأستاذ جعفر السبحانی، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1414 ق.، 152 ص.
    چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۲۲
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت