لینک های روزانه
    نشانی ایمیل نویسنده
    h.ataei.n@gmail.com

    رؤوف احمد الشَمَّری، الشریف المرتضی متکلّماً، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1392 ش. / 1434 ق.، 362 ص.

    در سالیان اخیر آثاری چند در باب اندیشه‌های کلامی شریف مرتَضی (د: 436 ه‍.ق.) منتشر شده است که گرچه در حدّ خود سودمند و مشتمل بر عوائد و فوائد گونه‌گون‌اند، هرگز وافی به مقصود نبوده، به معنای دقیق کلمه، مکتوباتی محقّقانه و روش‌مند به‌شمار نمی‌آیند. در این نوشتار، یکی از همین پژوهش‌های نوانتشار دربارۀ فکر کلامی شریف مرتَضی به‌اختصار معرّفی و بررسی می‌شود. نویسندۀ این سطور در کتابگزاری پیش‌رو بنای سنجش فراگیر کتاب تحت بررسی را ندارد و بیشتر بر ارزیابی منابع مورد استناد و استفادۀ نگارندۀ کتاب تأکید و تمرکز می‌نماید. با روشن شدن میزان اَصالت و گسترۀ مصادر مؤلّف در نگارش کتابِ مَطمَح نظر، مرتبت و کیفیّت و عیار پژوهش فراهم‌آمده بر بنیاد آنها نیز خودبخود آشکار می‌گردد.
    کتاب الشریف المرتضی متکلّماً نگاشته‌ای است از دکتر رؤوف احمد الشَمَّری که در سال 1392 ش. / 1434 ق. از سوی انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی در مشهد نشر یافته است. این کتاب، در اصل، پایان‌نامۀ دکتری نویسنده بوده است که در سال 1425 قمری / 1383 شمسی در دانشگاه شهر زلیتنِ لیبی ارائه شده و اکنون با بازبینی (مراجعه) ابراهیم رفاعه به‌چاپ رسیده است. کتاب مشتمل بر 362 صفحه است و در قالب شش فصل تدوین یافته. نویسنده در مقدّمۀ کتاب هدف خود را از انجام این تحقیق ارائۀ پژوهشی دانشگاهی دربارۀ اندیشۀ کلامی شریف مرتَضی و تدوین و تبیین نظام کلامی وی بر اساس آثار پرشمار و گوناگونش ابراز داشته است.1 الشَمَّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، ص 4. نگارندۀ کتاب، در پنج فصل نخستِ آن کوشیده است تا نظرگاه‌های سَیّد مرتَضی را دربارۀ موضوعات کلامیِ مطرح ذیل پنج اصل توحید، عدل، نُبُوّت، امامت، و معاد توضیح دهد و پس از آن، در فصل ششم، دیدگاه‌های او را در باب سایر مسائل عقیدتی همچون «امر به معروف و نهی از منکر» و «آجال» و «ارزاق» تشریح کرده است.
    چنان‌که رسم پژوهش‌های معتبر در مجامع علمی است، کتابی که به‌قصد تدوین و تبیین اندیشه‌های کلامی یک متکلّم تألیف می‌شود باید این مهم را با بررسی دقیق همۀ آثار کلامی مهمّ آن متکلّم به‌انجام رساند. بدین منظور، در وهلۀ نخست باید تمام آثار کلامی منتسب به متکلّم مورد نظر شناسایی شود و پس از آن، نحوۀ انتساب آنها به وی با دقّت تمام بررسی و تعیین گردد. روشن است که اگر در هنگام گردآوری و تحلیل دیدگاه‌های کلامی متکلّمی، برخی از آثار وی شناسایی نشده باشد یا به‌سبب سستی و کاهلیِ محقّق، مدّ نظر قرار نگرفته باشد، حاصل تحقیق را نمی‌توان پژوهشی کامل و دقیق و ژرف ارزیابی کرد. در هر تحقیق دقیقی در باب نظرگاه‌های اندیشه‌مندی، پیوسته باید تمام منابع مربوط و مرتبط را از نظر گذراند؛ زیرا همواره این احتمال می‌رود که آن اندیشه‌مند در آثار مختلفش، ایستارهای متفاوتی را ابراز کرده باشد. ممکن است متکلّمی، در رساله یا کتابی به‌ظاهر کم اهمّیّت، رأی دیگری را برخلاف آن‌چه که در دیگر آثارش بیان داشته است، برگزیده باشد. نیز ممکن است آن متکلّم در یکی از آثار خود، نکته‌ای را به ‌صَراحت یا ‌اشارت گفته باشد که توجّه به آن، فهم خواننده را از گفتارها و نوشتارهای وی تصحیح کند یا حتّی یکسره دگرگون گرداند. بنابراین، هر تحقیق عالمانه و فراگیری در خصوص تدوین و تبیین اندیشه‌های کلامی یک متکلّم، گریز و گزیری از بررسی تمام آثارِ کلامی مطبوع و مخطوط برجامانده از او ندارد و پژوهنده در بررسی نکردن حتّی یک اثر از نگاشته‌های کلامی بازماندۀ آن متکلّم معذور نخواهد بود.
    نکتۀ مهمّ دیگر در زمینۀ منابع تحقیق دربارۀ اندیشۀ کلامی هر متکلّمی، لزوم رجوع به تمام نگاشته‌هایی است که احتمال طرح رأی یا مطلبی کلامی در آن‌ها از سوی آن متکلّم می‌رود. این سخن بدان معناست که به هنگام بررسی آراء یک متکلّم نباید تنها به مطالعۀ آثار کلامی وی اکتفا نمود، بلکه لازم است سایر مکتوبات او نیز وارسی شود و درصدد یافتن تک‌گزاره‌ها و نظریّات کلامی اظهارشده در میان سطور و لابه‌لای مباحث دیگر برآمد. ‌َبسا که متکلّمی نظر خاصّ خود را در باب مسئله‌ای اعتقادی، در میانۀ بحثی ادبی یا فقهی یا ضمن مبحثی تفسیری یا حتّی در قالب بیت شعری به‌صورت استطرادی بیان کرده باشد. بنابراین، یکی از ویژگی‌های تحقیق روش‌مند و دقیق در باب اندیشه‌های کلامی یک متکلّم یا یک مکتب کلامی آن است که محقّق تمام آثاری را که در آن‌ها ظنّ وجود دیدگاه‌ها و نکته‌های کلامی مربوط به آن متکلّم یا مکتب می‌رود، مدّ نظر قرار دهد و از بررسی هیچ منبع و مأخذی فرو گذار نکند.
    گذشته از نِکات یادشده، پرداختن به تعیین اَصالت و تشخیص صحّت یا عدم صحّت انتساب آثار منسوب به یک متکلّم، در زمرۀ مقدّمات بسیار ضروری هرگونه تحقیق در آراء اوست. پژوهشگر اندیشه‌های کلامی باید در آغاز یا ضمن تحقیق خود، نحوۀ انتساب آثار منسوب به متکلّم مورد نظرش را مشخّص و ابراز نماید. چنانچه بررسی آراء کلامی متکلّمی، صرفاً بر اساس آثار اصیل و به‌قطع و یقین منسوب به وی صورت نگیرد، به احتمال بسیار، تحقیق انجام گرفته به‌خطا رفته، نتایج نادرستی به بار می‌آورد. احراز قطعیّت انتساب آثار به نویسندۀ آن‌ها، به‌ویژه در مسائل اعتقادی که ممکن است به دلایل و انگیزه‌های مختلف نگاشته‌ای جعل شده باشد و به متکلّمی نسبت یافته باشد، امری خطیر و اجتناب ناپذیر است.
    اکنون با عنایت به نِکات پیشگفته، به ارزیابی اجمالی منابعی که رؤوف احمد الشَمَّری در کتاب الشریف المرتضی متکلّماً برای تحقیق در باب آراء کلامی سَیّد‌ مرتَضی برگزیده است می‌پردازیم:
    نخستین اشکالی که در خصوص منابع تحقیق کتاب مزبور به نظر می‌رسد، عدم مراجعۀ نویسندۀ آن به دو کتاب اصلی کلان کلامیِ شریف مرتَضی، یعنی الملخّص، و تتّمۀ آن، الذّخیره برای تبیین اندیشه‌های کلامی وی است. در میان آثار سَیّد مرتَضی دو کتاب ارزشمند الملخّص و الذّخیره، که در واقع در حکم یک اثر و مکمّل یکدیگرند، مهم‌ترین و عمده‌ترین نگاشته‌های کلامی وی به‌شمار می‌آیند و طبعاً از نخستین و ضروری‌ترین منابع تحقیق در باب اندیشه‌‌های کلامی او نیز محسوب می‌شوند. ازاین‌رو، ناگفته پیداست پژوهشی که بدون استفاده و بهره‌جویی از این دو اثر اصلی دربارۀ آراء کلامی شریف مرتَضی نگاشته شده باشد، تا چه اندازه دقیق و عمیق و موثّق است. چُنین جُستاری درست مثل آن است که کسی در باب فلسفۀ ابن‌سینا تحقیق و تألیف کند بی‌آنکه در شفاء و اشارات وی نظر نماید. آشکارا چُنین تحقیق‌گونه‌ای نزد اصحاب فلسفه و ارباب تحقیق مقبول و مطلوب نخواهد بود. به هر روی، رؤوف احمد الشَمَّری در تألیف خود، از دو کتاب الملخّص و الذّخیره هیچ بهره نگرفته است و نام این دو اثر کلامی سترگِ شریف مرتَضی نه در مقدّمۀ کتاب وی ـ در موضعی که آثار کلامی مهمّ عَلَم‌الهُدی را معرّفی کرده‌ است2 الشمّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، صص 23 _ 25.ـ ذکر شده، و نه در ارجاعات موجود در پاورقی‌ها، و نه در فهرست منابع کتاب. این در حالی است که هر دو اثر پیشگفته مدّتها پیش از زمان نگارش کتاب مورد بحث (سال 1383 ش.) در ایران منتشر شده بوده است3 الموسوی، على بن الحسين،‏ الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق: السیّد أحمد الحسینی، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1411 ﻫ.ق.؛ همو، الملخّص فی أصول الدین، تحقیق: محمد‌رضا انصاری قمی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی و کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، 1381 ش.؛ امّا ظاهراً الشَمَّری از انتشار آنها آگاه نبوده!
    عدم مراجعه به دو کتاب مهمّ الملخّص و الذّخیره پیامدهایی ناگوار در پژوهش نویسندۀ کتاب الشریف المرتضی متکلّماً داشته است. برای نمونه، الشَمَّری در بررسی ادلّۀ شریف مرتَضی برای اثبات وجود خدا تصریح نموده که وی به برهان حدوث و قدم نیز تمسّک کرده است. او سپس این دلیل را بر اساس عبارات مندرِج در رسالۀ المحکم و المتشابه تقریر کرده است4 الشمّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، ص 43. که می‌دانیم رساله‌ای است به قلم نویسندۀ دیگری (احتمالاً ابن ابی زینب نُعمانی کاتب) غیر از سَیّد مرتَضی.5 در خصوص انتساب نادرست این رساله به شریف مرتضی نگرید به: مددی، سَیّد احمد، «پژوهشی دربارۀ رسالۀ المحکم و المتشابه» چاپ‌شده در: همو، نگاهی به دریا، انتشارات مؤسّسۀ کتاب‌شناسی شیعه، قم، 1393 ش.، ج 1، صص 279 _ 296. نیز نگرید به:

    Abdulsater, Hussein Ali, “Resurgence and Spurious Ascription: The Curious Case of Risālat al-Muḥkam wa-l-Mutashābih”, al-Abḥāth, 60-1 (2012-2013), pp. 59-86.
    در واقع، مطالب مکتوب در رسالۀ نامبرده هیچ نسبتی به عَلَم‌الهُدی ندارد و استدلال مطرح در آن برای اثبات وجود خداوند نیز کاملاً با برهان حدوث و قدمی که شریف مرتَضی در الملخّص به‌تفصیل ارائه کرده متفاوت است. روشن است که اگر الشَمَّری به کتاب الملخّص رجوع کرده بود آنگاه می‌توانست تقریر درستی از برهان حدوث و قدم را آنگونه که سَیّد مرتَضی بدان باور داشته ارائه نماید. عدم مراجعۀ وی به کتاب اصیل الملخّص و بجای آن استناد به اثری مجعول موجب شده است که الشَمَّری استدلالی غیر منسوب به شریف مرتَضی را به او نسبت دهد.
    نمونۀ دیگر آنکه الشَمَّری در خصوص نگاشته‌های شریف مرتَضی در باب معاد خاطرنشان کرده است که وی در این موضوع بجز رسالۀ أحکام أهل الآخرة کتاب مشهور دیگری نداشته و دیدگاه‌های او در این زمینه به‌طور پراکنده در امالی یا برخی از رساله‌های کلامی کم حجم وی همچون جُمَل العلم والعمل و الأصول الاعتقادیة بیان شده است.6 الشمّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، ص 324. چُنین اظهارنظری درست نیست؛ زیرا شریف مرتَضی در کتاب الذّخیره فصل مستقلّی را زیر عنوان «الکلام فی الوعید السمعی» به بحث از معاد اختصاص داده است و به‌تفصیل، از مباحث مطرح در این موضوع سخن گفته. با این وصف، نویسندۀ مزبور در کتاب خود و در مقام واکاوی دیدگاه‌های شریف مرتَضی در خصوص معاد هیچ‌یک از مباحث طرح شده در الذّخیره را مدّنظر قرار نداده است.
    اشکال دیگری که در خصوص منابع تحقیق کتاب الشریف المرتضی متکلّماً به نظر می‌رسد، استناد نگارندۀ آن به برخی نگاشته‌هایی است که انتساب آن‌ها به شریف مرتَضی قطعی نبوده، بل مورد نفی و انکار نیز قرار گرفته است. برای نمونه، نویسنده در این کتاب بارها به رسالۀ اِنقاذ البشر من الجبر و القدر استناد جسته7 نگرید به: همان، صص 113 _ 138. و در مقدّمۀ تحقیق خود نیز به‌صَراحت آن را در زمرۀ آثار کلامیِ مهمّ شریف مرتَضی برشمرده است8 همان، ص 23.؛ در حالی که تحقیقات معاصر نشان داده که این رساله با توجّه به قرائن متنی و شواهد فرامتنی نگاشتۀ عَلَم‌الهُدی نیست. 9 در این خصوص نگرید به:

    Abdulsater, Hussein Ali, “To rehabilitate a theological treatise. Inqādh al-Bashar min al-Jabr wa-l-Qadar”, Asiatische Studien - Études Asiatiques, Volume 68, Issue 2 (Jul 2014), pp. 519 – 547.

    همچنین نگرید به: انصاری، حسن، «مشکل انتساب کتاب انقاذ البشر من الجبر والقدر به شريف مرتضی» منتشر شده در:

    http://ansari.kateban.com/post/1923

    به هر روی از آن‌چه گذشت می‌توان دریافت که کتاب الشریف المرتضی متکلّماً دست‌کم از حیث منابع و مصادر مورد استنادش دچار نقص و ضعف قابل ملاحظه‌ای است و از این‌رو نمی‌تواند تحقیق کامل و دقیقی در باب آراء کلامی شریف مرتَضی به‌حساب آید. با این وصف، رجوع به همین کتاب نیز برای پژوهشگران کلام امامی و خاصّه علاقه‌مندان به شریف مرتَضی و اندیشه‌های کلامی وی خالی از فائده نخواهد بود.

    ۱. الشَمَّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، ص ۴.
    ۲. الشمّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، صص ۲۳ _ ۲۵.
    ۳. الموسوی، على بن الحسين،‏ الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق: السیّد أحمد الحسینی، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، ۱۴۱۱ ﻫ.ق.؛ همو، الملخّص فی أصول الدین، تحقیق: محمد‌رضا انصاری قمی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی و کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۱ ش.
    ۴. الشمّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، ص ۴۳.
    ۵. در خصوص انتساب نادرست این رساله به شریف مرتضی نگرید به: مددی، سَیّد احمد، «پژوهشی دربارۀ رسالۀ المحکم و المتشابه» چاپ‌شده در: همو، نگاهی به دریا، انتشارات مؤسّسۀ کتاب‌شناسی شیعه، قم، ۱۳۹۳ ش.، ج ۱، صص ۲۷۹ _ ۲۹۶. نیز نگرید به:

    Abdulsater, Hussein Ali, “Resurgence and Spurious Ascription: The Curious Case of Risālat al-Muḥkam wa-l-Mutashābih”, al-Abḥāth, ۶۰-۱ (۲۰۱۲-۲۰۱۳), pp. ۵۹-۸۶.
    ۶. الشمّری، رؤوف احمد، الشریف المرتضی متکلّماً، ص ۳۲۴.
    ۷. نگرید به: همان، صص ۱۱۳ _ ۱۳۸.
    ۸. همان، ص ۲۳.
    ۹. در این خصوص نگرید به:

    Abdulsater, Hussein Ali, “To rehabilitate a theological treatise. Inqādh al-Bashar min al-Jabr wa-l-Qadar”, Asiatische Studien - Études Asiatiques, Volume ۶۸, Issue ۲ (Jul ۲۰۱۴), pp. ۵۱۹ – ۵۴۷.

    همچنین نگرید به: انصاری، حسن، «مشکل انتساب کتاب انقاذ البشر من الجبر والقدر به شريف مرتضی» منتشر شده در:

    http://ansari.kateban.com/post/۱۹۲۳
    جمعه ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۴:۱۶
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت