چکیده:رسالۀ مختصر امّا پرثمرِ استِقصَاءُ النَّظَر في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَر در زمرۀ تکنگاشتهای متکلّم آوازهمند امامی، حسن بن يوسف بن علی بن مُطهّر حِلّی (د: ۶۴۸ _ 726 ھ .ق.) ملقَّب به علّامۀ حلّی قرار دارد که به بحث از موضوع بحثبرانگیز و مناقشهآمیز جبر و اختیار اختصاص یافته است. او در این اثر کوشیده است دیدگاهها و ادلّۀ باورمندان به دو عقیدۀ جبر یا اختیار انسان در صدور افعال را شرح دهد و آنگاه بر اساس دلایل عقلی و نقلی ایستار درست را در این مسأله تبیین نماید. در مقالۀ حاضر، نخست به مهمترین نگاشتههای متکلّمانِ پیش از علّامۀ حلّی در موضوع قضاء و قدر اشاره میشود. پس از آن، ساختار و محتوای رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر، تاریخ نگارش آن، ویراستهای مختلف بهچاپ رسیده از این اثر، شروح نگاشتهشده بر آن و نیز دستنویس کهنِ ارزشمندی از رسالۀ مزبور معرّفی و بررسی میشود.
1_ مقدّمه
رسالۀ مختصر امّا پرثَمَر «استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَرِ» نوشتۀ فقیه و متکلّم نامدار امامی جمالالدّين أبو منصور حسن بن يوسف بن علی بن مُطهّر حِلّی (د: ۶۴۸ _ 726 ھ.ق.) یکی از نگاشتههای ارجمندی است که با روش و رویکرد کلامی به موضوع «جبر و اختیار انسان» یا به تعبیر دیگر، «قضا و قَدَر الهی» پرداخته است. این رساله تاکنون بدرستی معرّفی نشده است و جوانب مختلف آن مورد بررسی قرار نگرفته. از اینرو، در نوشتار حاضر تلاش میشود ضمن تعریف ساختار و محتوای رسالۀ مزبور، برخی آگاهیهای سودمند در خصوص این اثر و نگاشتههای پیرامون آن ارائه گردد.
مسألۀ جبر یا اختیار انسان در انجام کارها در زمرۀ مسائل بحثبرانگیز و موضوعات مناقشهآمیز میان مسلمانان از دوران نخستین اسلامی تاکنون بوده است. تردیدی نیست که از انسان افعالی صادر میشود؛ امّا اینکه افعال آدمی تا چه اندازه معلول اراده و اختیار و قدرت خود اوست و تا چه میزان تحتتأثیر اراده و مشیّت و فعل خداوند پرسشی است سخت غامض و پیچیده. این مسأله از آنجا که با موضوعات مهمّی چون سرنوشت، تکلیف شرعی و اخلاقی و نیز جزای اخروی انسان ارتباطی ژرف و استوار دارد نه تنها افکار متکلّمان بلکه اذهان عموم اندیشهورزان و دینداران را نیز به خود معطوف و مشغول داشته است و پرسشهایی اساسی را فراروی هر یک از آنان نهاده. همین امر موجب شده است که بسیاری از دانشوران و فیلسوفان و متکلّمان مسلمان بر اساس روش و رویکرد و مبانی خاصّ خود به بحث از این مسأله بپردازند و دیدگاه خویش را در این زمینه تبیین نمایند. نسبت افعال انسان (از جمله نفس اراده و اختیار او) با اراده و اختیار خود انسان و نیز با اراده و مشیّت و قضا و قَدَر الهی، همچنین، یکی از موضوعات اصلی مباحثات و مجادلات متکلّمان فرقههای مختلف اسلامی در طول تاریخ بوده است. حاصل این بررسیها و مباحثات نگارش و تدوین مکتوباتی پرشمار و ارزشمند در این موضوع است که قِدمت برخی از آنها به سه قرن نخستین اسلامی باز میگردد. در ادامه، شماری از مکتوبات مهمّ و معروف در زمینۀ جبر و اختیار یا قضاء و قدر بهاختصار معرّفی میشود تا میراث علمی دانش کلام اسلامی در این موضوع از آغاز تا پیش از نگارش رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر بهاجمال معلوم گردد.
2_ مهمترین تکنگاشتهای کلامی در باب قضاء و قدر
گذشته از فصول و بخشهای جداگانهای که در اغلب آثار جامع کلامی در ضمن مباحث مطرح در عدل الهی ذیل عناوینی چون «الکلام في المخلوق» یا «في أنّا فاعلون» به بحث دربارۀ جبر و اختیار یا قضاء و قدر الهی اختصاص داده شده است، تکنگاشتها و رسائل مستقلّ پرشماری نیز در این زمینه نوشته و منتشر شده است که مهمترینِ آنها از قرن نخست هجری تا عصر علّامۀ حلّی از این قرار است:
1) رسالة في الردّ علی القَدَریّة.
نگاشتهای است کوتاه منسوب به حسن بن محمّد بن حَنَفیّه (د: ح 100 ه.ق.)، نوادۀ حضرت علی (ع)، در دفاع از عقیده به جبر و طرد نظریّۀ اختیار انسان در اعمال که تاریخ تألیف آن سال 73 هجری قمری گفته شده است.1 یوزِف فان اِس بخشهای بازمانده از این رساله را زیر عنوان «قِطَعٌ مِن رسالة الحسن بن محمّد بن الحَنَفیّة في الردّ علی القَدَریّة» به همراه ترجمۀ آلمانی و پژوهشی در باب آن منتشر کرده است.2 همچنین، متن این رساله، در ضمن ردّیّهای بر آن از امام زیدی الهادی إلی الحقّ یحیی بن حسین (د: 298 ه.ق.) مندرِج است. متن رساله در دو ویراستِ یادشده تقریباً یکسان است و تنها در ضبط برخی کلمات و عبارات اختلافات اندکی دیده میشود. در ادامه، ردّیّۀ مزبور با تفصیل بیشتری معرّفی خواهد شد (نگرید در ادامه، شمارۀ 8).
2) رسالة عُمَر بن عبدالعزیز في الردّ علی القَدَریّة.
رسالۀ مختصری است منسوب به خلیفۀ اَمَوی عُمَر بن عبدالعزیز (د: 101 ه.ق.) در ردّ بر قَدَریّه (یعنی معتقدان به اختیار انسان در اعمال و منکران قَدَر الهی).
متن این رساله در کتاب حِلیة الأولیاءی حافظ ابونُعَیم اصفهانی (د: 430 ه.ق.) نقل گردیده است و ویراستی انتقادی از آن نیز بر اساس دستنوشتهای مختلفی از رساله همراه با ترجمۀ آلمانی به اهتمام یوزِف فان اِس فراهم آمده. 3همچنین، پژوهشهایی در خصوص وثاقت و اِسناد و تحلیل محتوای این رساله بهطبع رسیده است.4
3) رسالة الحسن البَصری في القَدَر.
مکتوبی کوتاه منسوب به حسن بصری (د: 110 ه.ق.) در خطاب به عبدالمَلِک بن مروان است در دفاع از نظریّۀ آزادی اراده و اختیار انسان در اعمال و ردّ و تخطئۀ جبرگرایان. شهرستانی انتساب این رساله را به حسن بصری محلّ تردید دانسته، احتمال انتساب آن به واصِل به عَطاء (د: 131 ه.ق.) را مطرح کرده است.5 این احتمال ظاهراً قابل پذیرش نیست؛ چون در دورۀ حکومت عبدالمَلِک، واصِل بن عَطا در سنین نوجوانی بوده است و نگارش چنین نامهای از سوی او بسیار بعید به نظر میرسد.6 تاکنون ویراستهای متفاوتی از این متن بر اساس دستنوشتهای مختلف آن بهچاپ رسیده است.7 جستارها و پژوهشهایی نیز در خصوص اَصالت این متن و تحلیل محتوای آن نشر شده است.8 ترجمهای فارسی از این رساله نیز در دست است.9
4) کتاب القَدَر.
رسالهای است به قلم متکلّم اِباضی نامدارِ زنده در قرن دوم هجری، ابومحمّد عبدالله بن یزید فَزاری / بغدادی (د: پس از 179 ه.ق.)10 پیشوای فکری فرقۀ نُکّار و همکار هشام بن حکم در کوفه، در دفاع از جبر و تقدیر الهی و انکار دیدگاه معتزله در باب تفویض و اختیار انسان. ویلفِرد مادِلونگ و عبدالرحمان السالِمی متن این رساله را همراه با پنج رسالۀ کلامی دیگر از فَزاری منتشر کردهاند.11
5) کتاب الردّ علی القدریّة.
نگاشتۀ دیگری است از ابومحمّد عبدالله بن یزید فَزاری / بغدادی در ردّ بر طرفداران اختیار و آزادی ارادۀ انسان که آن را پس از کتاب القَدَر و در یمن تألیف کرده است. متن این رساله بطور کامل در ضمن ردّیّهای که امام زیدی، الناصر لِدین الله احمد بن یحیی بن الحسین (د: 322 ه.ق.) بر این کتاب نوشته است (نگرید به شمارۀ 9)، مندرِج و قابل ملاحظه است.12
6) رسالة الردّ علی المُجبِرَة.
نگاشتهای از امام زیدی قاسم بن ابراهیم رَسی (د: 246 ه.ق.) است در ردّ بر جبریّه که در آن با استناد به آیات قرآن مجبور بودن انسانها در اعمال انکار و ابطال شده است. دستکم دو ویراست مختلف از این رساله بهطبع رسیده است.13
7) کتاب الردّ علی المُجبِرَة القَدَریّة.
این اثر نگاشتۀ امام زیدی الهادی إلی الحقّ یحیی بن حسین بن قاسم بن ابراهیم (د: 298 ه.ق.) در ردّ بر جبرگرایان است که در آن نویسنده، نخست استدلالهای قرآنی مدافعان جبر را بازگفته و به ابطال آنها پرداخته و سپس با تمسّک به آیات قرآن و دلایل عقلی، اختیار انسان را در اعمال اثبات کرده است. از این رساله نیز دستکم دو ویراست مختلف در دسترس است.14
از همین نویسنده، تکنگاشت کوتاهتر دیگری با عنوانی مشابه با رسالۀ مزبور و در ردّ بر جبریّه نیز بازمانده است که در آن از طریق احتجاج به آیات قرآن مجبور بودن انسان در انجام افعال ابطال گردیده و اختیار آدمی در اعمال به اثبات رسیده است. این رساله نیز در ضمن مجموع رسائل کلامی یحیی بن حسین چاپ شده است. 15
8) کتاب الردّ و الاحتجاج علی الحسن بن محمّد بن الحَنَفیّة.
این کتاب ردّیّهای مبسوط است از امام زیدی الهادی إلی الحقّ یحیی بن حسین بن قاسم بن ابراهیم (د: 298 ه.ق.) بر رسالة في الردّ علی القدریّة منسوب به حسن بن محمّد بن حَنَفیّه. در این نگاشته، یحیی بن حسین _ که انتساب رسالۀ مزبور را به حسن بن محمّد بن حَنَفیّه قطعی تلقّی میکرده است _ پس از نقل عین عبارات رسالۀ الردّ علی القدریّة بهتفصیل، آراء و ادلّۀ مطرح در آن در خصوص اثبات جبر را نقد و ردّ نموده است و عقیدۀ به اختیار انسان در انجام کارها را ثابت کرده. از این کتاب تاکنون دو ویراست متفاوت نشر یافته است. 16
9) کتاب النجاة لِمَن اتّبعَ الهُدی واجتنبَ الردَی.
این کتاب مفصّل ردّیّهای است که امام زیدی، الناصر لِدین الله احمد بن یحیی بن الحسین (د: 322 ه.ق.) بر کتاب الردّ علی القدریّة از ابومحمّد عبدالله بن یزید فَزاری / بغدادی نوشته است و در آن به نفی جبر و اثبات اختیار انسان پرداخته. نویسنده در این کتاب، نخست، عین عبارات کتاب الردّ علی القدریّة را نقل کرده است و سپس مطالب و دعاوی مطرح در آن را نقد نموده. کتاب النجاة بیگمان از مبسوطترین مکتوبات متکلّمان متقدّم مسلمان در بحث از قضاء و قدر و جبر و اختیار بهشمار میآید. ویراستی انتقادی از این اثر ارزشمند به اهتمام ویلفِرد مادِلونگ به چاپ رسیده است.17
10) «کتاب المخلوق» از المُغني.
مجلّد هشتم از موسوعۀ کلامی ارزشمند قاضی عبدالجبّار معتزلی (د: 415 ه.ق.) «کتاب المخلوق» نامیده شده است و در حکم کتاب مبسوط مستقلّی است دربارۀ جبر و اختیار. قاضی در این کتاب که در بیست فصل تدوین یافته است دیدگاههای مختلف را در باب خالق و پدیدآورندۀ حقیقی افعال انسان برشمرده و سپس بهتفصیل به دفاع از دیدگاه معتزله و ردّ نظریّۀ «کَسب» اشاعره و شبهات آنان پرداخته است. این مجلّد از کتاب المُغنی که خوشبختانه به چاپ نیز رسیده است18 یکی از چند مصدر مفصّل اصلی برای مطالعۀ دیدگاه معتزله در خصوص مسألۀ جبر و اختیار به حساب میآید. به همین نحو، مجلّد نهم از کتاب المغنی که دربارۀ موضوع «تولید و افعال متولّد» تألیف شده است19 نیز مباحثی مرتبط با جبر و اختیار دارد که باید مدّ نظر قرار گیرد.
11) إنقاذُ البَشَر مِنَ الجَبرِ و القَدَر.
این رساله، چنانکه از عنوانش هویداست، در نقد و نفی عقیدۀ به جبر نگاشته شده است. با وجود اینکه نگارش این اثر در برخی مصادر به شَریف مرتَضی (د: 436 ه.ق.) نسبت داده شده است، دلایلی متین و منطقی بر نفی این انتساب وجود دارد.20 با توجّه به قرائن متنی و شواهد فرامتنی، نویسندۀ این رساله احتمالاً متکلّمی غیر امامی است. تاکنون چندین ویراست گونهگون از رسالۀ مزبور بر بنیاد دستنوشتهای مختلف آن نشر یافته است.21
این نکته شایانتوجّه و درخور یادآوری است که رسالۀ دیگری نیز با همین عنوانِ إنقاذ البَشَر من الجَبر و القَدَر در باب موضوع جبر و اختیار به چاپ رسیده است که به خامۀ فیلسوف شهیر ابوالحسن عامِری (د: 381 ه.ق.) نوشته شده و وی در آن با رویکرد فلسفی به نفی جبر و تفویض و اثبات ایستاری میان آن دو مذهب پرداخته است.22
12) مسألة في خلق الأفعال.
نگارش این رسالۀ کوتاه به شَریف مرتَضی (د: 436 ه.ق.) نسبت داده شده است و در ضمن مجموعه رسائل او نیز نشر یافته.23 نویسنده در این رساله از موضع معتزله و اهل حقّ مبنی بر انتساب حقیقی افعال انسان به او و نفی اِسناد این افعال به خداوند دفاع کرده است. برای اثبات این ایستار، نخست دلایل عقلی ارائه گردیده و سپس به برخی از آیات قرآن استناد شده است. برخی از محقّقان نسبت این رساله را به شریف مرتضی نفی کرده، آن را نگاشتۀ متکلّمی معتزلی دانستهاند.24
13) الانتصار في الردّ علی المعتزلة القَدَریّة الأشرار.
کتابی است مبسوط به قلم عالم شافعی سَلَفی یمنی یحیی بن أبی الخیر عمرانی (د: 558 ه.ق.) در جواب و ردّ بر کتاب الدامغ للباطل من مذهب الحنابل که نقدی است از قاضی جعفر بن احمد بن عبدالسلام زیدی بر رسالهای اعتقادی از عمرانی در بیان مذهب اعتقادی اهل حدیث. اگرچه در کتاب الانتصار تقریری از مجموع باورهای اعتقادی و کلامی اهل الحدیث ارائه شده است، بیش از نیمی از حجم این اثر به بحث از مسألۀ قضا و قدر و انکار نظریّه و ابطال ادلّۀ معتزله (قدریّه) در باب انتساب خلق افعال انسان به خود او اختصاص یافته است. از اینرو میتوان این اثر را در زمرۀ تکنگاشتهای مکتوب در موضوع جبر و اختیار نیز قلمداد نمود. ویراستی از کتاب الانتصار در سه مجلّد منتشر شده است.25
14) الجواب القاطع للتمویه عمّا یرد علی الحکمة والتنزیه.
رسالهای مختصر از عالم و متکلّم نامور زیدی، یحیی بن حمزه علوی (د: 749 ه.ق.) است در ردّ بر پارهای از عقائد مُجبِره. او در این اثر ابتدا به انواع آیاتی اشاره کرده است که مُجبِره با تمسّک به آنها حکمت خداوند را انکار کرده و او را مانع ایمان آوردن و سبب کفر کافران دانستهاند و سپس از طرق مختلف به ردّ دعاوی و دلایل آنها پرداخته است. او همچنین در بخش پایانی رسالۀ خود مفاسد مترتّب بر پذیرش استناد افعال قبیح به خداوند را برشمرده است. این رساله دستکم دو بار بهطبع رسیده است.26
15) شِفاء العَليل في مسائل القضاء و القَدَر و الحكمة و التعليل.
این کتاب تألیفی مفصّل است در تحقیق مسائل مربوط به قضاء و قدر و حکمت الهی نوشتۀ دانشمند حَنبلی سَلَفی ابن قَیِّم جَوزیّه (د: 751 ه.ق.)، برجستهترین شاگرد و پیرو ابنتَیمیّه. او در این کتاب به ابطال دیدگاه جبریّه و قَدَریّه (معتزله) و اشاعره پرداخته است و از دیدگاهی دفاع نموده که همۀ حوادث و افعال عالم، از جمله اعمال انسانها را تحت سلطۀ قدرت و اراده و مشیّت و تقدیر پیشین خداوند میداند و در عین حال برای انسانها قدرت و اراده و اختیار نیز قائل است و آنها را حقیقتاً فاعل اعمال خود قلمداد میکند.27 از این کتاب ویراستهای مختلفی در دسترس است.
16) خلق الأفعال / الجبر و القدر.
این کتاب، که بیگمان یکی از چند اثرِ مشروح نوشتهشده در مجموع میراث کلام اسلامی در باب جبر و اختیار است، در واقع جزء نهم از کتاب چند جلدیِ المطالب العالیة نگاشتۀ فخر رازی (د: 606 ه.ق.)، متکلّم پرآوازۀ اشعری است. فخر رازی در این کتاب درازدامن، نخست به بیان اقوال و دیدگاههای مختلف در مسألۀ خلق افعال انسان و تعیین فاعل حقیقی آنها پرداخته است. پس از آن وی دلائل عقلی و نقلی متعدّدی بر اثبات اینکه قدرت انسانها در حدوث و پدید آمدن افعال آنها تأثیری ندارد و افعال انسانها مخلوق و مقدَّر خداوند است و فاعل و مؤثِّر حقیقی فقط باری تعالی است ارائه میکند. او در بخش پایانی کتاب خود، شبهات و استدلالهای معتزله را _ که انسان را فاعل مستقلّ و حقیقی افعال خود میدانند _ ردّ و ابطال مینماید. این مجلّد از المطالب العالیة، هم در ضمن ویراست این اثرِ کلان منتشر شده است28 و هم جداگانه زیر عنوان «القضاء و القدر» بازچاپ گردیده29.
17) جبر و اختیار (جبر و قدر/ قضاء و قدر).
این رسالۀ مختصر که با هر سه نام پیشگفته شناخته شده است نگاشتهای فارسی است به قلم فیلسوف و دانشمند عالی مقام امامی، جناب خواجه نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه.ق.). چنانکه خواجه در مقدّمۀ رساله تصریح نموده، وی در این اثر برآن بوده است تا مسئلۀ اختیار انسان را در کارها و کردارش «بر سیاقت تقریر و تفهیم، نه بر طریق جدل و نظر» بررسی و تحریر کند. باز به تصریح همو «اساس این مختصر بر ایراد معقول و قیاس برهانی نهاده آمده، نه بر تتبع منقول و اقناعات خطابی» و خواجه در این رساله آنچه را «مقتضای عقل مطلق» بوده است ایراد نموده بی آنکه التفات کند «به نصرت مذهبی یا کسر مقالتی». بنابراین رسالۀ وجیزِۀ یادشده جُستاری است با رویکرد خردگرایانه به مسألۀ جبر یا اختیار انسانها در صدور اعمال. خواجه این نوشتار را در ده فصل سامان داده است و در خلال این فصول به اثبات اختیار انسان در انجام افعال خود پرداخته و مختار بودن او را به معنای اینکه انسان «قادر است بر آنکه بعضی افعال ازو به حسب ارادت او و جهد او صادر شود» ثابت کرده است. رسالۀ جبر و اختیار خواجه تاکنون چند مرتبه در قالبهای گوناگون بهچاپ رسیده است.30
از رسالۀ جبر و اختیار یا جبر و قدر برگردانی به زبان عربی بر دست ترجمان آثار پارسیِ خواجه نصیر، یعنی رُکنالدّین محمّد بن علی بن محمّد جُرجانیِ حِلّیِ غَرَوی (زنده در 728 ه.ق.) متکلّم شهیر امامی فراهم آمده است.31هماکنون چند دستنوشت از تعریب رسالۀ جبر و قدر میشناسیم32 که چون در آنها نام و نشانی از جرجانی نیامده است بر انتساب آنها به وی نمیتوان تأکید کرد.
یادکردنی است که در برخی منابع، نگارش رسالۀ دیگری در موضوع جبر و اختیار نیز به خواجه نصیرالدّین طوسی نسبت داده شده است. این رسالۀ دوم، متنی است بسیار مختصر به زبان عربی که نویسنده در آن درصدد برآمده تا راه درستی برای جمع بین اختیار و ارادۀ انسان در انجام افعال و استناد اعمال آدمی به خداوند ارائه نماید. رسالۀ مزبور نیز چند مرتبه نشر یافته است. 33
18) استِقصَاء النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَرِ.
این رساله یکی از تکنگاشتهای کلامی کوتاه علّامۀ حلّی است که وی در آن با ارائۀ دلایل عقلی و نقلی به اثبات دیدگاه امامیّه و معتزله در خصوص اختیار و فاعلیّت حقیقی انسان پرداخته است. در ادامه، بهتفصیل از این رساله و جوانب مختلف آن سخن خواهیم گفت.
3_ معرّفی رسالۀ استِقصَاء النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَرِ
نِکات گفتنی و مسائل پژوهیدنی دربارۀ این رسالۀ گرانسنگ علّامه بسیار است و فراتر از مجال این مقال. با این وصف، تلاش میشود در اینجا اهمّ نِکات قابل توجّه در باب این اثر تبیین و تقدیم گردد.
3_1_ نام رساله
اگرچه در خصوص ضبط نام دقیق رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر اختلافاتی در برخی منابع دیده میشود، در دستنوشتهای کهن و معتبر این رساله ناسازگاری و ناهمخوانی در این باب وجود ندارد و در تمامی نسخ بررسی شده، این اثر از سوی علّامۀ حلّی «استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عَنِ القَضاءِ و القَدَرِ» نامیده شده است. با وجود این، در خلاصة الأقوالِ علّامۀ حلّی از این نگاشته زیر عنوان «استِقصَاءُ النَّظَرِ في القَضاءِ و القَدَر» یاد شده است34 که اندکی با آنچه علّامه خود در متن رساله قید کرده تفاوت دارد. چنانکه در ادامه تَذکار خواهیم داد، درج نام رسالۀ مورد بحث در کتاب خلاصة الأقوال، در هنگام تألیف این کتاب صورت نگرفته بوده است و این امر بعدها از سوی علّامه یا کسان دیگری انجام پذیرفته. بنابراین، تفاوت پیشگفته میان ضبط نام این رساله در نسخههای کهن آن و آنچه که در خلاصة الأقوال ثبت شده است، ناشی از لغزش و اشتباه کاتبی است که نام این رساله را بعدها به خلاصة الأقوال افزوده. بر این اساس، نام درست و دقیق رساله عبارتست از: «استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ و القَدَر» و نامهای دیگری چون «استِقصَاء النَّظَرِ في القَضاءِ و القَدَر» یا «استقصاء البحث و النظر في مسائل القضاء و القدر»35 یا «استقصاء النظر في بحث القضاء و القدر»36 که از برای این رساله یاد شده نادرست است و غیر دقیق.
3_2_ انتساب نگارش رساله به علّامۀ حلّی
در انتساب رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به علّامۀ حلّی هیچ شکّی نیست و تألیف این اثر بر دست وی امری است مسلّم و تردیدناپذیر. با وجود اینکه در متن رساله نامی از علّامه به عنوان نویسندۀ اثر بهمیان نیامده است و در آن به هیچیک از دیگر آثار او اشاره و ارجاعی نشده و در سایر آثار علّامه نیز از این رساله یاد نشده تا با استناد به چنین اشارات و ارجاعاتی از انتساب رساله به علّامه اطمینان یابیم، دلائل و قرائنی در دست است که انتساب رساله را به وی تأیید و تأکید میکند:
نخست آنکه: در برخی از نسخههای کتاب خلاصة الأقوال نام این اثر در فهرست آثار علّامۀ حلّی وارد شده است. اگرچه مسلّم است که علّامه در هنگام نگارش خلاصة الأقوال در سال 693 هجری قمری هنوز رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر را ننوشته بوده است و بنابراین طبیعی مینماید که نام این رساله در شمار تألیفات علّامه که خودش در خلاصة الأقوال نام برده است نیامده باشد37، عنوان رسالۀ مزبور بعدها بر دست خود علّامه یا کاتبی دیگر به فهرست نگاشتههای علّامه افزوده شده38 و اکنون در برخی از دستنویسهای این رساله و نیز ویراستهای مختلفی که از آن بهطبع رسیده موجود است. 39در سرگذشتنامههایی هم که به شرح احوال و آثار علّامه پرداختهاند و فهرست آثار او را از کتاب خلاصة الأقوال بازگو کردهاند، اختلافِ پیشگفته در خصوص یادکرد از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر در میان آثار علّامه بازتاب یافته است. برای نمونه، عنوان استِقصَاءُ النَّظَر در بازگفت قاضی نورالله شوشتری از فهرست آثار علّامه در خلاصة الأقوال نیامده است40، در حالی که شیخ حُرّ عامِلی41 و میرزا عبدالله اصفهانی42 و خوانساری43 و برخی دیگر از تراجمنگاران44 نام این رساله را در زمرۀ آثار علّامه به نقل از خلاصة الأقوال آوردهاند.
بجز فهرستی که علّامه در خلاصة الأقوال از آثار خویش ارائه کرده است، سیاهۀ دیگری از مکتوبات وی نیز در اجازهای که همو در سال 720 هجری برای مُهَنّاء بن سِنان صادر نموده45 در دست است. با وجود اینکه در زمان صدور اجازۀ مزبور رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر تألیف شده بوده است، باز در این فهرست نیز نام آن قید نگردیده. این امر البتّه هیچ موجب تردید در انتساب نگارش رساله به علّامه نمیشود؛ زیرا ظاهراً علّامه در این اجازه درصدد یادکرد از همۀ آثار نگاشتهشدۀ خود نبوده است و تنها به ذکر آن دسته از آثار که مناسب تدریس بوده و اهمّیّتی ویژه داشته است بسنده نموده.46
دوم اینکه: در برخی از سرگذشتنامهها و کتابشناسیها نیز از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر در زمرۀ تألیفات علّامه یاد شده است و این امر مؤیّد صحّت انتساب رساله به علّامه است. 47
سوم اینکه: در برخی از دستنوشتهای بازمانده از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر نام علّامۀ حلّی به عنوان نویسندۀ رساله در صفحۀ عنوان نسخهها یا ترقیمههای کاتبان این نسخ و یا گواهیهای تملّک آنها ثبت شده است. برای نمونه، در کهنترین دستنویسِ شناختهشده از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر که ضمن یک مجموعۀ خطّیِ کتابتشده در سال 722 هجری قمری یا حدود آن قرار دارد (و در ادامۀ این نوشتار مشخّصات آن شرح داده میشود) در صفحۀ عنوان مجموعه، نگارش این رساله همراه با دو اثر دیگر از علّامه به وی نسبت داده شده است: «مجموعة فیها مناهج الیقین فی أصول الدّین والرسالة السعدیة و استقصاء النظر فی القضاء و القدر من تصانیف خاتم المحقّقین رئیس المحقین جمال الحقّ و الدین الحسن بن المطهر الحلّی أعلی الله درجته في علّیین من الحلّیین» (نگ: تصویر شمارۀ 1).
از جملۀ دعایی «أعلی الله درجته في علّیین» معلوم میشود که این عبارات زمانی نوشته شده که علّامۀ حلّی در قید حیات نبوده است. با این وصف، از ظاهر خطّ عبارات مزبور میتوان حدس زد که این جملات احتمالاً در همان قرن هشتم هجری بر روی نسخه نوشته شده است.
نمونۀ دیگر اینکه در صفحۀ عنوان نسخۀ شمارۀ 17552 کتابخانۀ آستان قدس رضوی که در سال 921 هجری قمری کتابت شده است بهصراحت تألیف رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به علّامۀ حلّی منسوب شده است: «استقصاء النظر فی البحث عن القضاء والقدر من إملاء الشیخ الفاضل الکامل العامل العلامة المحقق المدقق جمال الملة و الحق و الدین الحسن بن یوسف بن المطهر الحلّی» (نگ: تصویر شمارۀ 2).
به همین نحو در انجامۀ نسخۀ 35/10115 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی از استِقصَاءُ النَّظَر که در قرن دهم هجری کتابت شده است، کاتب نامدار رساله، یعنی تاجالدّین حسین صاعد، به تألیف این رساله به قلم علّامۀ حلّی تصریح کرده است:
1_ مقدّمه
رسالۀ مختصر امّا پرثَمَر «استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَرِ» نوشتۀ فقیه و متکلّم نامدار امامی جمالالدّين أبو منصور حسن بن يوسف بن علی بن مُطهّر حِلّی (د: ۶۴۸ _ 726 ھ.ق.) یکی از نگاشتههای ارجمندی است که با روش و رویکرد کلامی به موضوع «جبر و اختیار انسان» یا به تعبیر دیگر، «قضا و قَدَر الهی» پرداخته است. این رساله تاکنون بدرستی معرّفی نشده است و جوانب مختلف آن مورد بررسی قرار نگرفته. از اینرو، در نوشتار حاضر تلاش میشود ضمن تعریف ساختار و محتوای رسالۀ مزبور، برخی آگاهیهای سودمند در خصوص این اثر و نگاشتههای پیرامون آن ارائه گردد.
مسألۀ جبر یا اختیار انسان در انجام کارها در زمرۀ مسائل بحثبرانگیز و موضوعات مناقشهآمیز میان مسلمانان از دوران نخستین اسلامی تاکنون بوده است. تردیدی نیست که از انسان افعالی صادر میشود؛ امّا اینکه افعال آدمی تا چه اندازه معلول اراده و اختیار و قدرت خود اوست و تا چه میزان تحتتأثیر اراده و مشیّت و فعل خداوند پرسشی است سخت غامض و پیچیده. این مسأله از آنجا که با موضوعات مهمّی چون سرنوشت، تکلیف شرعی و اخلاقی و نیز جزای اخروی انسان ارتباطی ژرف و استوار دارد نه تنها افکار متکلّمان بلکه اذهان عموم اندیشهورزان و دینداران را نیز به خود معطوف و مشغول داشته است و پرسشهایی اساسی را فراروی هر یک از آنان نهاده. همین امر موجب شده است که بسیاری از دانشوران و فیلسوفان و متکلّمان مسلمان بر اساس روش و رویکرد و مبانی خاصّ خود به بحث از این مسأله بپردازند و دیدگاه خویش را در این زمینه تبیین نمایند. نسبت افعال انسان (از جمله نفس اراده و اختیار او) با اراده و اختیار خود انسان و نیز با اراده و مشیّت و قضا و قَدَر الهی، همچنین، یکی از موضوعات اصلی مباحثات و مجادلات متکلّمان فرقههای مختلف اسلامی در طول تاریخ بوده است. حاصل این بررسیها و مباحثات نگارش و تدوین مکتوباتی پرشمار و ارزشمند در این موضوع است که قِدمت برخی از آنها به سه قرن نخستین اسلامی باز میگردد. در ادامه، شماری از مکتوبات مهمّ و معروف در زمینۀ جبر و اختیار یا قضاء و قدر بهاختصار معرّفی میشود تا میراث علمی دانش کلام اسلامی در این موضوع از آغاز تا پیش از نگارش رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر بهاجمال معلوم گردد.
2_ مهمترین تکنگاشتهای کلامی در باب قضاء و قدر
گذشته از فصول و بخشهای جداگانهای که در اغلب آثار جامع کلامی در ضمن مباحث مطرح در عدل الهی ذیل عناوینی چون «الکلام في المخلوق» یا «في أنّا فاعلون» به بحث دربارۀ جبر و اختیار یا قضاء و قدر الهی اختصاص داده شده است، تکنگاشتها و رسائل مستقلّ پرشماری نیز در این زمینه نوشته و منتشر شده است که مهمترینِ آنها از قرن نخست هجری تا عصر علّامۀ حلّی از این قرار است:
1) رسالة في الردّ علی القَدَریّة.
نگاشتهای است کوتاه منسوب به حسن بن محمّد بن حَنَفیّه (د: ح 100 ه.ق.)، نوادۀ حضرت علی (ع)، در دفاع از عقیده به جبر و طرد نظریّۀ اختیار انسان در اعمال که تاریخ تألیف آن سال 73 هجری قمری گفته شده است.1
نگرید به: فان اِس، یوسف، بدایات علم الکلام في الاسلام (Anfänge muslimischer Theologie)، ص 55.
همان، صص 9 _ 37 (متن عربی رساله).
2) رسالة عُمَر بن عبدالعزیز في الردّ علی القَدَریّة.
رسالۀ مختصری است منسوب به خلیفۀ اَمَوی عُمَر بن عبدالعزیز (د: 101 ه.ق.) در ردّ بر قَدَریّه (یعنی معتقدان به اختیار انسان در اعمال و منکران قَدَر الهی).
متن این رساله در کتاب حِلیة الأولیاءی حافظ ابونُعَیم اصفهانی (د: 430 ه.ق.) نقل گردیده است و ویراستی انتقادی از آن نیز بر اساس دستنوشتهای مختلفی از رساله همراه با ترجمۀ آلمانی به اهتمام یوزِف فان اِس فراهم آمده. 3
همان، صص 38 _ 54 (متن عربی رساله).
برای نمونه نگرید به:
Cook, Michael, Early Muslim Dogma: A Source-Critical Study, Cambridge, Cambridge University Press, 1981, pp. 124-136 (13. The epistle of ʿUmar II).
Cook, Michael, Early Muslim Dogma: A Source-Critical Study, Cambridge, Cambridge University Press, 1981, pp. 124-136 (13. The epistle of ʿUmar II).
3) رسالة الحسن البَصری في القَدَر.
مکتوبی کوتاه منسوب به حسن بصری (د: 110 ه.ق.) در خطاب به عبدالمَلِک بن مروان است در دفاع از نظریّۀ آزادی اراده و اختیار انسان در اعمال و ردّ و تخطئۀ جبرگرایان. شهرستانی انتساب این رساله را به حسن بصری محلّ تردید دانسته، احتمال انتساب آن به واصِل به عَطاء (د: 131 ه.ق.) را مطرح کرده است.5
الشهرستاني، عبدالکریم، الملل والنحل، ج 1، ص 51.
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 20، ص 574 (مدخل حسن بصری).
نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 1، صص 81 _ 93. نخستین ویراست از این رساله را نگرید در صص 67 _ 83 از مقالۀ زیر:
Ritter, Hellmut, “Studien zur Geschichte der islamischen Frömmigkeit I. Ḥasan al-Baṣrī”, Der Islam, vol. 21, Issue 1, 1933, pp. 1-83.
Ritter, Hellmut, “Studien zur Geschichte der islamischen Frömmigkeit I. Ḥasan al-Baṣrī”, Der Islam, vol. 21, Issue 1, 1933, pp. 1-83.
برخی از مهمترین این پژوهشها عبارت است از:
Obermann, Julian, “Political Theology in Early Islam: Ḥasan Al-Baṣrī's Treatise on Qadar”, Journal of the American Oriental Society, Vol. 55, No. 2 (Jun., 1935), pp. 138-162.
Schwarz, Michael, “The Letter of al-Hasan al-Baṣrī”, Oriens, Vol. 20 (1967), pp. 15-30.
Cook, Michael, Early Muslim Dogma: A Source-Critical Study, Cambridge, Cambridge University Press, 1981, pp. 117-123 (12. The epistle of Ḥasan of Baṣra).
Obermann, Julian, “Political Theology in Early Islam: Ḥasan Al-Baṣrī's Treatise on Qadar”, Journal of the American Oriental Society, Vol. 55, No. 2 (Jun., 1935), pp. 138-162.
Schwarz, Michael, “The Letter of al-Hasan al-Baṣrī”, Oriens, Vol. 20 (1967), pp. 15-30.
Cook, Michael, Early Muslim Dogma: A Source-Critical Study, Cambridge, Cambridge University Press, 1981, pp. 117-123 (12. The epistle of Ḥasan of Baṣra).
نگرید به: ثبوت، اکبر، حسن بصری، صص 419 _ 438.
4) کتاب القَدَر.
رسالهای است به قلم متکلّم اِباضی نامدارِ زنده در قرن دوم هجری، ابومحمّد عبدالله بن یزید فَزاری / بغدادی (د: پس از 179 ه.ق.)10
دربارۀ او نگرید به: فان اِس، یوزِف، کلام و جامعه در سدههای دوم و سوم هجری، ج 1، صص 603 _ 614.
Abdulrahman Al-Salimi and Wilferd Madelung, Early Ibāḍī Theology: Six Kalām Texts by ʿabd Allāh B. Yazīd Al-Fazārī, Brill, 2014, pp. 13-58.
5) کتاب الردّ علی القدریّة.
نگاشتۀ دیگری است از ابومحمّد عبدالله بن یزید فَزاری / بغدادی در ردّ بر طرفداران اختیار و آزادی ارادۀ انسان که آن را پس از کتاب القَدَر و در یمن تألیف کرده است. متن این رساله بطور کامل در ضمن ردّیّهای که امام زیدی، الناصر لِدین الله احمد بن یحیی بن الحسین (د: 322 ه.ق.) بر این کتاب نوشته است (نگرید به شمارۀ 9)، مندرِج و قابل ملاحظه است.12
Madelung, Wilferd, “al-Fazārī, ʿAbdallāh b. Yazīd”, in: Encyclopaedia of Islam, THREE, Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Consulted online on 20 August 2020 http://dx.doi.org/10.1163/1573-3912_ei3_COM_30960.
6) رسالة الردّ علی المُجبِرَة.
نگاشتهای از امام زیدی قاسم بن ابراهیم رَسی (د: 246 ه.ق.) است در ردّ بر جبریّه که در آن با استناد به آیات قرآن مجبور بودن انسانها در اعمال انکار و ابطال شده است. دستکم دو ویراست مختلف از این رساله بهطبع رسیده است.13
نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 1، صص 144 _ 156؛ الرسي، القاسم بن ابراهیم، مجموع کتب و رسائل الإمام القاسم بن ابراهیم الرسي، ج 1، صص 499 _ 511.
7) کتاب الردّ علی المُجبِرَة القَدَریّة.
این اثر نگاشتۀ امام زیدی الهادی إلی الحقّ یحیی بن حسین بن قاسم بن ابراهیم (د: 298 ه.ق.) در ردّ بر جبرگرایان است که در آن نویسنده، نخست استدلالهای قرآنی مدافعان جبر را بازگفته و به ابطال آنها پرداخته و سپس با تمسّک به آیات قرآن و دلایل عقلی، اختیار انسان را در اعمال اثبات کرده است. از این رساله نیز دستکم دو ویراست مختلف در دسترس است.14
نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 2، صص 32 _ 68؛ الهادی إلی الحقّ، یحیی بن الحسین، مجموع رسائل الإمام الهادی إلی الحقّ القویم یحیی بن الحسین بن القاسم بن إبراهیم (الرسائل الأصولیّة)، صص 239 _ 266.
از همین نویسنده، تکنگاشت کوتاهتر دیگری با عنوانی مشابه با رسالۀ مزبور و در ردّ بر جبریّه نیز بازمانده است که در آن از طریق احتجاج به آیات قرآن مجبور بودن انسان در انجام افعال ابطال گردیده و اختیار آدمی در اعمال به اثبات رسیده است. این رساله نیز در ضمن مجموع رسائل کلامی یحیی بن حسین چاپ شده است. 15
الهادی إلی الحقّ، یحیی بن الحسین، مجموع رسائل الإمام الهادی إلی الحقّ القویم یحیی بن الحسین بن القاسم بن إبراهیم (الرسائل الأصولیّة)، صص 218 _ 238.
8) کتاب الردّ و الاحتجاج علی الحسن بن محمّد بن الحَنَفیّة.
این کتاب ردّیّهای مبسوط است از امام زیدی الهادی إلی الحقّ یحیی بن حسین بن قاسم بن ابراهیم (د: 298 ه.ق.) بر رسالة في الردّ علی القدریّة منسوب به حسن بن محمّد بن حَنَفیّه. در این نگاشته، یحیی بن حسین _ که انتساب رسالۀ مزبور را به حسن بن محمّد بن حَنَفیّه قطعی تلقّی میکرده است _ پس از نقل عین عبارات رسالۀ الردّ علی القدریّة بهتفصیل، آراء و ادلّۀ مطرح در آن در خصوص اثبات جبر را نقد و ردّ نموده است و عقیدۀ به اختیار انسان در انجام کارها را ثابت کرده. از این کتاب تاکنون دو ویراست متفاوت نشر یافته است. 16
نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 2، صص 117 _ 303؛ الهادی إلی الحقّ، یحیی بن الحسین، مجموع رسائل الإمام الهادی إلی الحقّ القویم یحیی بن الحسین بن القاسم بن إبراهیم (الرسائل الأصولیّة)، صص 227 _ 421.
9) کتاب النجاة لِمَن اتّبعَ الهُدی واجتنبَ الردَی.
این کتاب مفصّل ردّیّهای است که امام زیدی، الناصر لِدین الله احمد بن یحیی بن الحسین (د: 322 ه.ق.) بر کتاب الردّ علی القدریّة از ابومحمّد عبدالله بن یزید فَزاری / بغدادی نوشته است و در آن به نفی جبر و اثبات اختیار انسان پرداخته. نویسنده در این کتاب، نخست، عین عبارات کتاب الردّ علی القدریّة را نقل کرده است و سپس مطالب و دعاوی مطرح در آن را نقد نموده. کتاب النجاة بیگمان از مبسوطترین مکتوبات متکلّمان متقدّم مسلمان در بحث از قضاء و قدر و جبر و اختیار بهشمار میآید. ویراستی انتقادی از این اثر ارزشمند به اهتمام ویلفِرد مادِلونگ به چاپ رسیده است.17
الناصر لدین الله، أحمد بن یحیی، کتاب النجاة، باعتناء: ویلفرد مادیلونغ، المعهد الألماني للأبحاث الشرقیّة، بیروت، 1430 / 2009، 351 + 18 ص.
10) «کتاب المخلوق» از المُغني.
مجلّد هشتم از موسوعۀ کلامی ارزشمند قاضی عبدالجبّار معتزلی (د: 415 ه.ق.) «کتاب المخلوق» نامیده شده است و در حکم کتاب مبسوط مستقلّی است دربارۀ جبر و اختیار. قاضی در این کتاب که در بیست فصل تدوین یافته است دیدگاههای مختلف را در باب خالق و پدیدآورندۀ حقیقی افعال انسان برشمرده و سپس بهتفصیل به دفاع از دیدگاه معتزله و ردّ نظریّۀ «کَسب» اشاعره و شبهات آنان پرداخته است. این مجلّد از کتاب المُغنی که خوشبختانه به چاپ نیز رسیده است18
الأسد آبادي، القاضي عبدالجبّار، المُغني في أبواب التوحید والعدل، ج 8 (المخلوق)، تحقیق: توفیق الطویل، سعید زاید، راجعه: إبراهیم مدکور، القاهرة، 1963 م.، 338 ص.
الأسد آبادي، القاضي عبدالجبّار، المُغني في أبواب التوحید والعدل، ج 9 (التولید)، تحقیق: توفیق الطویل، سعید زاید، راجعه: إبراهیم مدکور، القاهرة، 170 ص.
11) إنقاذُ البَشَر مِنَ الجَبرِ و القَدَر.
این رساله، چنانکه از عنوانش هویداست، در نقد و نفی عقیدۀ به جبر نگاشته شده است. با وجود اینکه نگارش این اثر در برخی مصادر به شَریف مرتَضی (د: 436 ه.ق.) نسبت داده شده است، دلایلی متین و منطقی بر نفی این انتساب وجود دارد.20
در این خصوص نگرید به مقالۀ حُسَین علی عبدالساتِر که با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است:
Abdulsater, Hussein Ali, “To rehabilitate a theological treatise. Inqādh al-Bashar min al-Jabr wa-l-Qadar”, Asiatische Studien - Études Asiatiques, Volume 68, Issue 2 (Jul 2014), pp. 519 – 547.
همچنین نگرید به: انصاری، حسن، «مشکل انتساب کتاب انقاذ البشر من الجبر والقدر به شريف مرتضی» منتشر شده در:
http://ansari.kateban.com/post/1923
Abdulsater, Hussein Ali, “To rehabilitate a theological treatise. Inqādh al-Bashar min al-Jabr wa-l-Qadar”, Asiatische Studien - Études Asiatiques, Volume 68, Issue 2 (Jul 2014), pp. 519 – 547.
همچنین نگرید به: انصاری، حسن، «مشکل انتساب کتاب انقاذ البشر من الجبر والقدر به شريف مرتضی» منتشر شده در:
http://ansari.kateban.com/post/1923
مشخّصات برخی از این چاپها از این قرار است:
(1) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر و یلیه استِقصاءُ النَّظَر في القَضاءِ و القَدَر، نشره و صحّحه و علّق علیه: علي الخاقاني النجفي، النجف، مَطبعة الراعي، 1354 ق. _ 1935 م، قطع جیبی، 109+ 40 ص.
(2) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر، چاپ شده در: رسائل الشریف المرتضی، تصحیح: السیّد أحمد الحُسَیني، نجف، مَطبعة الآداب، 1966، صص 51 ـ 124. این ویراست در: رسائل الشریف المرتضی، ج 2، تقدیم: السیّد أحمد الحُسَیني، إعداد: السیّد مهدي الرجائي، قم، دارالقرآن الکریم، 1405 ق.، صص 175 _ 247 نیز بازچاپ شده است.
(3) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر، چاپ شده در: رسائل العَدلِ و التوحید، تصحیح: محمّد عمَارة، القاهرة، دار الشروق، 1988، ج 1، صص 283 ـ 342 (ویراست نخست: القاهرة، دار الهِلال، 1971، ج 1، صص 255 _ 239).
(1) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر و یلیه استِقصاءُ النَّظَر في القَضاءِ و القَدَر، نشره و صحّحه و علّق علیه: علي الخاقاني النجفي، النجف، مَطبعة الراعي، 1354 ق. _ 1935 م، قطع جیبی، 109+ 40 ص.
(2) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر، چاپ شده در: رسائل الشریف المرتضی، تصحیح: السیّد أحمد الحُسَیني، نجف، مَطبعة الآداب، 1966، صص 51 ـ 124. این ویراست در: رسائل الشریف المرتضی، ج 2، تقدیم: السیّد أحمد الحُسَیني، إعداد: السیّد مهدي الرجائي، قم، دارالقرآن الکریم، 1405 ق.، صص 175 _ 247 نیز بازچاپ شده است.
(3) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر، چاپ شده در: رسائل العَدلِ و التوحید، تصحیح: محمّد عمَارة، القاهرة، دار الشروق، 1988، ج 1، صص 283 ـ 342 (ویراست نخست: القاهرة، دار الهِلال، 1971، ج 1، صص 255 _ 239).
این نکته شایانتوجّه و درخور یادآوری است که رسالۀ دیگری نیز با همین عنوانِ إنقاذ البَشَر من الجَبر و القَدَر در باب موضوع جبر و اختیار به چاپ رسیده است که به خامۀ فیلسوف شهیر ابوالحسن عامِری (د: 381 ه.ق.) نوشته شده و وی در آن با رویکرد فلسفی به نفی جبر و تفویض و اثبات ایستاری میان آن دو مذهب پرداخته است.22
العامِري، أبو الحسن، رسائل أبي الحسن العامري و شذراته الفلسفیة، دراسة و نصوص: د. سَحبان خَلیفات، الجامعة الأردنیّة، عمان، 1988 م.، صص 247 _ 271.
12) مسألة في خلق الأفعال.
نگارش این رسالۀ کوتاه به شَریف مرتَضی (د: 436 ه.ق.) نسبت داده شده است و در ضمن مجموعه رسائل او نیز نشر یافته.23
الموسوي، علي بن الحسین، رسائل الشریف المرتضی، المجموعة الثالثة، تقديم و إشراف: السيّد أحمد الحسيني، إعداد : السيّد مهدي الرجائي، دار القرآن الكريم، قم، 1405 ق.، صص 187 _ 198.
نگرید به : انصاری، حسن، «نکتههایی دربارۀ آثار شریف مرتضی»، منتشر شده در:
https://ansari.kateban.com/post/3479
https://ansari.kateban.com/post/3479
13) الانتصار في الردّ علی المعتزلة القَدَریّة الأشرار.
کتابی است مبسوط به قلم عالم شافعی سَلَفی یمنی یحیی بن أبی الخیر عمرانی (د: 558 ه.ق.) در جواب و ردّ بر کتاب الدامغ للباطل من مذهب الحنابل که نقدی است از قاضی جعفر بن احمد بن عبدالسلام زیدی بر رسالهای اعتقادی از عمرانی در بیان مذهب اعتقادی اهل حدیث. اگرچه در کتاب الانتصار تقریری از مجموع باورهای اعتقادی و کلامی اهل الحدیث ارائه شده است، بیش از نیمی از حجم این اثر به بحث از مسألۀ قضا و قدر و انکار نظریّه و ابطال ادلّۀ معتزله (قدریّه) در باب انتساب خلق افعال انسان به خود او اختصاص یافته است. از اینرو میتوان این اثر را در زمرۀ تکنگاشتهای مکتوب در موضوع جبر و اختیار نیز قلمداد نمود. ویراستی از کتاب الانتصار در سه مجلّد منتشر شده است.25
العمراني، یحیی بن أبي الخیر، الانتصار في الردّ علی المعتزلة القدریّة الأشرار، دراسة و تحقیق: سعود بن عبدالعزیز الخلف، 3 ج، دار أضواء السلف، الریاض، 1419 ه.
14) الجواب القاطع للتمویه عمّا یرد علی الحکمة والتنزیه.
رسالهای مختصر از عالم و متکلّم نامور زیدی، یحیی بن حمزه علوی (د: 749 ه.ق.) است در ردّ بر پارهای از عقائد مُجبِره. او در این اثر ابتدا به انواع آیاتی اشاره کرده است که مُجبِره با تمسّک به آنها حکمت خداوند را انکار کرده و او را مانع ایمان آوردن و سبب کفر کافران دانستهاند و سپس از طرق مختلف به ردّ دعاوی و دلایل آنها پرداخته است. او همچنین در بخش پایانی رسالۀ خود مفاسد مترتّب بر پذیرش استناد افعال قبیح به خداوند را برشمرده است. این رساله دستکم دو بار بهطبع رسیده است.26
نگرید به: العلوي، یحیی بن حمزة بن علي بن إبراهیم، الجواب الناطق بالصواب القاطع لعری الشک و الارتیاب / الجواب القاطع للتمویه عما یرد علی الحکمة و التنزیه، تحقیق و دراسة: إمام حنفي عبدالله، القاهرة، دار الآفاق العربیة، 1420 ه / 2000 م.، صص 37 _ 55.
العلوي، یحیی بن حمزة بن علي بن إبراهیم، مجموع الإمام المؤیّد برب العزّة، تحقیق: قاسم حسن قاسم أحمد السراجي، مؤسّسة الإمام زید بن علي الثقافیّة، صنعاء، 1431 ه/ 2010 م.، صص 483 _ 502.
العلوي، یحیی بن حمزة بن علي بن إبراهیم، مجموع الإمام المؤیّد برب العزّة، تحقیق: قاسم حسن قاسم أحمد السراجي، مؤسّسة الإمام زید بن علي الثقافیّة، صنعاء، 1431 ه/ 2010 م.، صص 483 _ 502.
15) شِفاء العَليل في مسائل القضاء و القَدَر و الحكمة و التعليل.
این کتاب تألیفی مفصّل است در تحقیق مسائل مربوط به قضاء و قدر و حکمت الهی نوشتۀ دانشمند حَنبلی سَلَفی ابن قَیِّم جَوزیّه (د: 751 ه.ق.)، برجستهترین شاگرد و پیرو ابنتَیمیّه. او در این کتاب به ابطال دیدگاه جبریّه و قَدَریّه (معتزله) و اشاعره پرداخته است و از دیدگاهی دفاع نموده که همۀ حوادث و افعال عالم، از جمله اعمال انسانها را تحت سلطۀ قدرت و اراده و مشیّت و تقدیر پیشین خداوند میداند و در عین حال برای انسانها قدرت و اراده و اختیار نیز قائل است و آنها را حقیقتاً فاعل اعمال خود قلمداد میکند.27
ابن قیّم الجوزیّة، محمّد بن أبی بکر، شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، بیروت، دارالکتب العلمیّة، الطبعة الثالثة، صص 95 _ 96.
16) خلق الأفعال / الجبر و القدر.
این کتاب، که بیگمان یکی از چند اثرِ مشروح نوشتهشده در مجموع میراث کلام اسلامی در باب جبر و اختیار است، در واقع جزء نهم از کتاب چند جلدیِ المطالب العالیة نگاشتۀ فخر رازی (د: 606 ه.ق.)، متکلّم پرآوازۀ اشعری است. فخر رازی در این کتاب درازدامن، نخست به بیان اقوال و دیدگاههای مختلف در مسألۀ خلق افعال انسان و تعیین فاعل حقیقی آنها پرداخته است. پس از آن وی دلائل عقلی و نقلی متعدّدی بر اثبات اینکه قدرت انسانها در حدوث و پدید آمدن افعال آنها تأثیری ندارد و افعال انسانها مخلوق و مقدَّر خداوند است و فاعل و مؤثِّر حقیقی فقط باری تعالی است ارائه میکند. او در بخش پایانی کتاب خود، شبهات و استدلالهای معتزله را _ که انسان را فاعل مستقلّ و حقیقی افعال خود میدانند _ ردّ و ابطال مینماید. این مجلّد از المطالب العالیة، هم در ضمن ویراست این اثرِ کلان منتشر شده است28
الرازي، فخرالدّین محمّد بن عُمَر، المطالب العالیة من العلم الإلهي، ج 9 (الجزء التاسع)، تحقیق: أحمد حجازي السقا، دار الکتاب العربي، 1407 ه _ 1987 م.، 395 ص.
الرازي، فخرالدّین محمّد بن عُمَر، القضاء و القدر، ضبط نصّه و صحّحه و علّق علیه: محمّد المعتصم بالله البغدادي، دار الکتاب العربي، الطبعة الثانیة، 1414 ه _ 1994 م.، 328 ص.
17) جبر و اختیار (جبر و قدر/ قضاء و قدر).
این رسالۀ مختصر که با هر سه نام پیشگفته شناخته شده است نگاشتهای فارسی است به قلم فیلسوف و دانشمند عالی مقام امامی، جناب خواجه نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه.ق.). چنانکه خواجه در مقدّمۀ رساله تصریح نموده، وی در این اثر برآن بوده است تا مسئلۀ اختیار انسان را در کارها و کردارش «بر سیاقت تقریر و تفهیم، نه بر طریق جدل و نظر» بررسی و تحریر کند. باز به تصریح همو «اساس این مختصر بر ایراد معقول و قیاس برهانی نهاده آمده، نه بر تتبع منقول و اقناعات خطابی» و خواجه در این رساله آنچه را «مقتضای عقل مطلق» بوده است ایراد نموده بی آنکه التفات کند «به نصرت مذهبی یا کسر مقالتی». بنابراین رسالۀ وجیزِۀ یادشده جُستاری است با رویکرد خردگرایانه به مسألۀ جبر یا اختیار انسانها در صدور اعمال. خواجه این نوشتار را در ده فصل سامان داده است و در خلال این فصول به اثبات اختیار انسان در انجام افعال خود پرداخته و مختار بودن او را به معنای اینکه انسان «قادر است بر آنکه بعضی افعال ازو به حسب ارادت او و جهد او صادر شود» ثابت کرده است. رسالۀ جبر و اختیار خواجه تاکنون چند مرتبه در قالبهای گوناگون بهچاپ رسیده است.30
مشخّصات چاپهای یادشده از این قرار است:
1) همراه با فصول نصیریّه و آغاز و انجام و جام جهان نما و لوایح جامی چاپ سنگی در قطع رُقعی در سال 1314 هجری قمری در طهران (تاریخ 1341 که در پایان رساله درج شده و از آنجا به پارهای منابع دیگر راه یافته خطای مطبعی است).
2) در ضمنِ کلمات المحقّقین چاپ سنگی در قطع وزیری در سال 1315 هجری قمری در طهران و اُفسِت آن در سال 1402 ه.ق. (مکتبة المفید، قم).
3) زیر عنوان «رسالۀ جبر و قدر» در ضمنِ: مجموعه رسائل خواجه نصیرالدّین طوسی، تصحیح: محمّدتقی مدرّس رضوی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اوّل، 1335 ش، (چاپ دوم: 1390 ش. با همکاری مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب)، صص 8 _ 27.
4) تحت نام «جبر و اختیار»، قم، بی نا، 1341 ش، 40 ص، قطع وزیری.
5) در: دو رساله فلسفی در بیان اراده انسان: جبر و اختیار تألیف خواجه نصیرالدین طوسی، جبر و تفویض یا رسالۀ خلق الأعمال به ضمیمۀ متن عربی تألیف صدرالمتألهین شیرازی، تهران، نشر علوم اسلامی، اسفند 1363 ش، صص 5 _ 54.
(نام و نشان مُصَحِّح این ویراست و نیز نسخههایی که اساس آن قرار گرفته است روشن نیست و در مقدّمۀ تصحیح هیچ اشارهای به اینگونه معلومات نشده است).
6) زیر عنوان «رساله در جبر و قدر» در ضمن: مجموعهای از رسائل خواجه نصیرالدّین محمّد طوسی ۶۷۲-۵۹۷ مشتمل بر: رساله اثبات واجب، رساله جبر و قدر، رساله اندر قسمت موجودات، نیویورک، انجمن تحقیقات در فلسفه و علوم اسلامی، 1992 م، به همراه ترجمۀ انگلیسی رساله به قلم پرویز مروّج.
(The metaphysics of Ṭūsī: treatise on the proof of a necessary being, treatise on determinism and destiny, treatise on division of existents, Parviz Morewedge; Mudarris Raz̤avī.; Society for the Study of Islamic Philosophy and Science; Institute for Cultural Studies, New York : SSIPS, 1992).
(این چاپ بر اساس متن ویراستۀ مرحوم محمّدتقی مدرّس رضوی از رسالۀ جبر و اختیار فراهم آمده و در واقع بازچاپی از همان است. پس چاپی است جداگانه؛ ولی ویراستی مستقل بهشمار نمیآید).
7) زیر عنوان: «جبر و اختیار»، تحقیق: دکتر شیخ محمود نعمتی، قم، نشر مجمع ذخائر اسلامی، 1394 ش، 132 ص.
1) همراه با فصول نصیریّه و آغاز و انجام و جام جهان نما و لوایح جامی چاپ سنگی در قطع رُقعی در سال 1314 هجری قمری در طهران (تاریخ 1341 که در پایان رساله درج شده و از آنجا به پارهای منابع دیگر راه یافته خطای مطبعی است).
2) در ضمنِ کلمات المحقّقین چاپ سنگی در قطع وزیری در سال 1315 هجری قمری در طهران و اُفسِت آن در سال 1402 ه.ق. (مکتبة المفید، قم).
3) زیر عنوان «رسالۀ جبر و قدر» در ضمنِ: مجموعه رسائل خواجه نصیرالدّین طوسی، تصحیح: محمّدتقی مدرّس رضوی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اوّل، 1335 ش، (چاپ دوم: 1390 ش. با همکاری مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب)، صص 8 _ 27.
4) تحت نام «جبر و اختیار»، قم، بی نا، 1341 ش، 40 ص، قطع وزیری.
5) در: دو رساله فلسفی در بیان اراده انسان: جبر و اختیار تألیف خواجه نصیرالدین طوسی، جبر و تفویض یا رسالۀ خلق الأعمال به ضمیمۀ متن عربی تألیف صدرالمتألهین شیرازی، تهران، نشر علوم اسلامی، اسفند 1363 ش، صص 5 _ 54.
(نام و نشان مُصَحِّح این ویراست و نیز نسخههایی که اساس آن قرار گرفته است روشن نیست و در مقدّمۀ تصحیح هیچ اشارهای به اینگونه معلومات نشده است).
6) زیر عنوان «رساله در جبر و قدر» در ضمن: مجموعهای از رسائل خواجه نصیرالدّین محمّد طوسی ۶۷۲-۵۹۷ مشتمل بر: رساله اثبات واجب، رساله جبر و قدر، رساله اندر قسمت موجودات، نیویورک، انجمن تحقیقات در فلسفه و علوم اسلامی، 1992 م، به همراه ترجمۀ انگلیسی رساله به قلم پرویز مروّج.
(The metaphysics of Ṭūsī: treatise on the proof of a necessary being, treatise on determinism and destiny, treatise on division of existents, Parviz Morewedge; Mudarris Raz̤avī.; Society for the Study of Islamic Philosophy and Science; Institute for Cultural Studies, New York : SSIPS, 1992).
(این چاپ بر اساس متن ویراستۀ مرحوم محمّدتقی مدرّس رضوی از رسالۀ جبر و اختیار فراهم آمده و در واقع بازچاپی از همان است. پس چاپی است جداگانه؛ ولی ویراستی مستقل بهشمار نمیآید).
7) زیر عنوان: «جبر و اختیار»، تحقیق: دکتر شیخ محمود نعمتی، قم، نشر مجمع ذخائر اسلامی، 1394 ش، 132 ص.
از رسالۀ جبر و اختیار یا جبر و قدر برگردانی به زبان عربی بر دست ترجمان آثار پارسیِ خواجه نصیر، یعنی رُکنالدّین محمّد بن علی بن محمّد جُرجانیِ حِلّیِ غَرَوی (زنده در 728 ه.ق.) متکلّم شهیر امامی فراهم آمده است.31
نگرید به: الطوسی، نصیرالدّین، أوصاف الأشراف، تعریب محمّد بن علی الجرجانی الحسینی الحلی الغروی، تحقیق: محمّد سعید الطریحی، مجلّة الموسم، العددان 57 _ 58 ، السنة 16، 1427 ه.ق. / 2005 م.، ص 308.
نگرید به: درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 10، ص 33 (زیر عنوان «الجبر و الاختیار»).
یادکردنی است که در برخی منابع، نگارش رسالۀ دیگری در موضوع جبر و اختیار نیز به خواجه نصیرالدّین طوسی نسبت داده شده است. این رسالۀ دوم، متنی است بسیار مختصر به زبان عربی که نویسنده در آن درصدد برآمده تا راه درستی برای جمع بین اختیار و ارادۀ انسان در انجام افعال و استناد اعمال آدمی به خداوند ارائه نماید. رسالۀ مزبور نیز چند مرتبه نشر یافته است. 33
مشخّصات نشر سه چاپ این رساله از این قرار است:
1) مدرّس رضوی، محمّدتقی، احوال و آثار خواجه نصیرالدّین طوسی، صص 549 _ 550.
2) مدرّسی زنجانی، محمّد، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدّین طوسی، صص 180 _ 181.
3) تحت عنوان «أفعال العباد بین الجبر و التفویض» در ضمیمۀ تلخیص المحصّل، تصحیح: عبدالله نورانی، دار الأضواء، بیروت، صص 477 _ 478.
1) مدرّس رضوی، محمّدتقی، احوال و آثار خواجه نصیرالدّین طوسی، صص 549 _ 550.
2) مدرّسی زنجانی، محمّد، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدّین طوسی، صص 180 _ 181.
3) تحت عنوان «أفعال العباد بین الجبر و التفویض» در ضمیمۀ تلخیص المحصّل، تصحیح: عبدالله نورانی، دار الأضواء، بیروت، صص 477 _ 478.
18) استِقصَاء النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَرِ.
این رساله یکی از تکنگاشتهای کلامی کوتاه علّامۀ حلّی است که وی در آن با ارائۀ دلایل عقلی و نقلی به اثبات دیدگاه امامیّه و معتزله در خصوص اختیار و فاعلیّت حقیقی انسان پرداخته است. در ادامه، بهتفصیل از این رساله و جوانب مختلف آن سخن خواهیم گفت.
3_ معرّفی رسالۀ استِقصَاء النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَرِ
نِکات گفتنی و مسائل پژوهیدنی دربارۀ این رسالۀ گرانسنگ علّامه بسیار است و فراتر از مجال این مقال. با این وصف، تلاش میشود در اینجا اهمّ نِکات قابل توجّه در باب این اثر تبیین و تقدیم گردد.
3_1_ نام رساله
اگرچه در خصوص ضبط نام دقیق رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر اختلافاتی در برخی منابع دیده میشود، در دستنوشتهای کهن و معتبر این رساله ناسازگاری و ناهمخوانی در این باب وجود ندارد و در تمامی نسخ بررسی شده، این اثر از سوی علّامۀ حلّی «استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عَنِ القَضاءِ و القَدَرِ» نامیده شده است. با وجود این، در خلاصة الأقوالِ علّامۀ حلّی از این نگاشته زیر عنوان «استِقصَاءُ النَّظَرِ في القَضاءِ و القَدَر» یاد شده است34
الحلّی، الحسن بن یوسف، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد القیّومی، ص 111؛ همان، تحقیق و تعلیق: محمّدباقر ملکیان، ج 1، ص 348.
مدرّس تبریزی، محمّدعلی، ریحانة الأدب، ج 4، ص 174؛ الطباطبائی، السيّد عبدالعزيز، مکتبة العلّامة الحلّی، ص 49.
فاضل اصفهانی، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، ص 27.
3_2_ انتساب نگارش رساله به علّامۀ حلّی
در انتساب رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به علّامۀ حلّی هیچ شکّی نیست و تألیف این اثر بر دست وی امری است مسلّم و تردیدناپذیر. با وجود اینکه در متن رساله نامی از علّامه به عنوان نویسندۀ اثر بهمیان نیامده است و در آن به هیچیک از دیگر آثار او اشاره و ارجاعی نشده و در سایر آثار علّامه نیز از این رساله یاد نشده تا با استناد به چنین اشارات و ارجاعاتی از انتساب رساله به علّامه اطمینان یابیم، دلائل و قرائنی در دست است که انتساب رساله را به وی تأیید و تأکید میکند:
نخست آنکه: در برخی از نسخههای کتاب خلاصة الأقوال نام این اثر در فهرست آثار علّامۀ حلّی وارد شده است. اگرچه مسلّم است که علّامه در هنگام نگارش خلاصة الأقوال در سال 693 هجری قمری هنوز رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر را ننوشته بوده است و بنابراین طبیعی مینماید که نام این رساله در شمار تألیفات علّامه که خودش در خلاصة الأقوال نام برده است نیامده باشد37
در کهنترین نسخۀ شناختهشده از خلاصة الأقوال که پیش از سال 715 هجری قمری کتابت شده و بر خود علّامۀ حلّی نیز قرائت شده بوده و حاوی بلاغ إنهای قرائت نسخه به خطّ علّامه در سال مذکور است، نام رسالۀ استقصاء النظر در میان آثاری که علّامه برای خود برشمرده است قید نگردیده و عنوان این رساله تنها با خطّ دیگری در حاشیۀ نسخه اضافه شده است. نگرید به: خلاصة الأقوال، نسخۀ خطّی کتابخانۀ آیة الله سیّد حسن صدر در کاظمیّه، گ 20 آ.
برخلاف نظر برخی محقّقان (نگرید: مقدّمۀ فارس حسّون تبریزیان بر استقصاء النظر، ص 9)، درج نام رسالۀ استقصاء النظر در خلاصة الأقوال را نمیتوان بهنحو یقینی از سوی خود علّامۀ حلّی دانست.
برای نمونه نگرید به: الحلّی، الحسن بن یوسف، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد القیّومی، ص 111؛ همان، تحقیق و تعلیق: محمّدباقر ملکیان، ج 1، ص 348.
نگرید به: شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، ج 3، صص 585 _ 588.
الحُرّ العامِلی، محمّد بن الحسن، أمَل الآمِل، ج 2، ص 84 که از این رساله زیر عنوان «کتاب استقصاء النظر في القضاء و القدر» یاد کرده است.
الإصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، ص 375 که از رسالۀ مزبور با عنوان «کتاب استقصاء البحث و النظر في القضاء و القدر» نام برده است.
الخوانساری، محمّد باقر، روضات الجنّات، ج 2، ص 273 که از رسالۀ مورد بحث با نام «کتاب استقصاء النظر في القضاء و القدر» یاد شده است.
برای نمونه نگرید به: المامَقانی، الشیخ عبدالله، تنقیح المقال، ج 21، ص 178؛ البروجردی، السیّد علی، طرائف المقال، ج 2، ص 436؛ الزُّنوزی، المیرزا محمّد حسن، ریاض الجنة، ج 3، ص 603.
بجز فهرستی که علّامه در خلاصة الأقوال از آثار خویش ارائه کرده است، سیاهۀ دیگری از مکتوبات وی نیز در اجازهای که همو در سال 720 هجری برای مُهَنّاء بن سِنان صادر نموده45
الحلّی، حسن بن یوسف، أجوبة المسائل المهنائیة، صص 155 _ 157. نیز نگرید همین اجازه را در: مجلسی، محمّد باقر، بحار الأنوار، ج 104، ص 148.
در این خصوص نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 43.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 52.
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 43.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 52.
دوم اینکه: در برخی از سرگذشتنامهها و کتابشناسیها نیز از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر در زمرۀ تألیفات علّامه یاد شده است و این امر مؤیّد صحّت انتساب رساله به علّامه است. 47
برای نمونه نگرید به: الصدر، السیّد حسن، تکملة أمل الآمِل، ج 2، ص 427؛ بحرالعلوم، السیّد محمّد المهدی، الفوائد الرجالیّة، ج 2، ص 285؛ الطهرانی، الشیخ آقا بزرگ، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 2، ص 31؛ مدرّس تبریزی، محمّد علی، ریحانة الأدب، ج 4، ص 174؛ إعجاز حسین، کنتوری، كشف الحُجُب و الأستار، ص 44، الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 5، ص 405. نیز نگرید به: البغدادی، اسماعیل باشا، هدیّة العارفین، ج 1، ص 284، همو، إیضاح المَکنون، ج 1، ص 72؛ الزِرِکلی، خیرالدّین، الأعلام، ج 2، ص 228؛ الطباطبائي، السيّد عبدالعزيز، مکتبة العلّامة الحلّي، ص 49.
سوم اینکه: در برخی از دستنوشتهای بازمانده از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر نام علّامۀ حلّی به عنوان نویسندۀ رساله در صفحۀ عنوان نسخهها یا ترقیمههای کاتبان این نسخ و یا گواهیهای تملّک آنها ثبت شده است. برای نمونه، در کهنترین دستنویسِ شناختهشده از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر که ضمن یک مجموعۀ خطّیِ کتابتشده در سال 722 هجری قمری یا حدود آن قرار دارد (و در ادامۀ این نوشتار مشخّصات آن شرح داده میشود) در صفحۀ عنوان مجموعه، نگارش این رساله همراه با دو اثر دیگر از علّامه به وی نسبت داده شده است: «مجموعة فیها مناهج الیقین فی أصول الدّین والرسالة السعدیة و استقصاء النظر فی القضاء و القدر من تصانیف خاتم المحقّقین رئیس المحقین جمال الحقّ و الدین الحسن بن المطهر الحلّی أعلی الله درجته في علّیین من الحلّیین» (نگ: تصویر شمارۀ 1).
از جملۀ دعایی «أعلی الله درجته في علّیین» معلوم میشود که این عبارات زمانی نوشته شده که علّامۀ حلّی در قید حیات نبوده است. با این وصف، از ظاهر خطّ عبارات مزبور میتوان حدس زد که این جملات احتمالاً در همان قرن هشتم هجری بر روی نسخه نوشته شده است.
نمونۀ دیگر اینکه در صفحۀ عنوان نسخۀ شمارۀ 17552 کتابخانۀ آستان قدس رضوی که در سال 921 هجری قمری کتابت شده است بهصراحت تألیف رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به علّامۀ حلّی منسوب شده است: «استقصاء النظر فی البحث عن القضاء والقدر من إملاء الشیخ الفاضل الکامل العامل العلامة المحقق المدقق جمال الملة و الحق و الدین الحسن بن یوسف بن المطهر الحلّی» (نگ: تصویر شمارۀ 2).
به همین نحو در انجامۀ نسخۀ 35/10115 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی از استِقصَاءُ النَّظَر که در قرن دهم هجری کتابت شده است، کاتب نامدار رساله، یعنی تاجالدّین حسین صاعد، به تألیف این رساله به قلم علّامۀ حلّی تصریح کرده است:
تمّت الرسالة المسمّاة باستقصاء النظر في البحث عن القضاء والقدر، تألیف الشیخ العلّامة الفهّامة غوّاص تَیّار بحار العلوم الإلهیّة، خوّاض غوامض مشکلات المعارف الحقیقیة، کاشف الأستار عن أسرار الملّة الزهراء، مشیّد الآثار من أخبار الشریعة الغرّاء، المُحَکِّم بعلمه المُحکَم أرکان الإسلام وقواعد الإیمان، المُجَدِّد من آثار أقلامه تحریر منتهی المطالب وإرشاد الأذهان، إن أردت له مدحاً فما من فضیلة تأمّلت إلّا جلّ عنها وقلّت، فهو لسان الحکماء والمتکلّمین، جامع کمالات المتقدّمین والمتأخّرین، جمال الملّة والدین، یوسف بن مطهّر الحلّي (نگ: تصویر شمارۀ 3).
بنابراین با توجّه به مجموع شواهد و مستندات یادشده انتساب نگارش رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به علّامۀ حلّی قطعی و مسلّم به نظر میرسد.
در برخی از منابع به دو اثر دیگر از علّامۀ حلّی دربارۀ جبر و اختیار نیز اشاره شده است: یکی رسالة في بطلان الجبر و دیگری رسالة في خلق الأعمال48
الإصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، ص 375؛ الحُرّ العامِلی، محمّد بن الحسن، أمَل الآمِل، ج 2، ص 85؛ الخوانساری، محمّد باقر، روضات الجنّات، ج 2، ص 274؛ المامَقانی، الشیخ عبدالله، تنقیح المقال، ج 21، ص 178؛ الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 5، ص 405؛ الطهراني، الشیخ آقا بزرك، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 7، ص 243 و ج 5، ص 81؛ البروجردی، السیّد علی، طرائف المقال، ج 2، ص 437؛ تبریزی، علی بن موسی، مرآة الکتب، ج 5، ص 59.
نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 87.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، صص 95 _ 96.
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 87.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، صص 95 _ 96.
نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 55.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 62.
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 55.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 62.
همانطور که علّامه سیّد محسن امین چنین احتمالی را مطرح کرده است که رسالۀ استقصاء النظر با نام دیگر «رسالۀ إبطال الجبر» نیز شناخته شده باشد: «و كأنها هي التي سمّاها بعضهم رسالة إبطال الجبر». نگرید به: الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 5، ص 405.
3_3_ تاریخ تألیف رساله
چنانکه علّامۀ حلّی در مقدّمۀ رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر ابراز داشته است، او این رساله را به امر سلطان اولجایتو، محمّد خدابنده (حک: 703 _ 716 ه.ق.) نگاشته است. میدانیم که علّامه در حدود سال 708 ه.ق. به دربار اولجایتو وارد شده بوده است52
اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، ص 375؛ نیز نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 26.
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 26.
نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 32.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 42.
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 32.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 42.
در اینجا، یادکرد این نکته نیز خالی از فایده نیست که در ترقیمۀ نسخۀ شمارۀ 2/4322 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر، به نقل از نسخۀ دیگری تاریخ تألیف این رساله اواسط جُمادی الآخر سال 732 در نجف اشرف معرّفی شده است:
وقع تحریره في تاسع عشر شهر محرّم الحرام سنة سبع وسبعین وألف علی ید العبد الأحقر حیدر بن علي بن إسماعیل بن عبد العالي الهاشمي الکرکي العاملي عفي عنهم. تاریخ تألیفه في أواسط جمادی الآخر سنة اثنین وثلاثین وسبعمائة بالمشهد الشریف الغريّ صلوات الله وسلامه علی مشرفه. کذا وجدتُ في آخر المنتسخ.
با توجّه به درگذشت علّامه در سال 726 هجری قمری و با لحاظ این نکته که رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر در هنگام حضور علّامه در دربار اولجایتو نگاشته شده بوده و نه در نجف اشرف، معلوم میشود که آگاهی مندرِج در ترقیمۀ یادشده در خصوص تاریخ تألیف این رساله اطّلاع درستی نیست و تاریخ مزبور ناظر به زمان کتابت نسخهای از استِقصَاءُ النَّظَر است. براین اساس، اگر بدخوانی یا اشتباه دیگری صورت نگرفته باشد، کاتب اصطلاح «تألیف» را در معنای «کتابت» بکار برده است که البتّه استعمال رایج و متداولی نیست.
3_4_ سبک و ساختار و محتوای رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر
از حیث سبک و رویکرد و درونمایه، رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر نگاشتهای است کاملاً کلامی که با روش و رویکرد متکلّمان معتزلیمشرب تألیف شده و چندان به نگارشهای فلسفی در این موضوع نظیر رسالۀ جبر و اختیارِ خواجه نصیرالدّین طوسی همانند نیست. مقایسهای اجمالی میان رسالۀ علّامه با نگاشتۀ استادش خواجه نصیر در باب جبر و اختیار تفاوتهای بنیادین میان روش و رویکرد کلامیِ معتزلی با شیوه و رویکرد فلسفیِ مشّایی را در پرداخت به موضوع قضا و قدر آشکار میسازد.
عنوان رساله، یعنی «استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَر» حاکی از محتوای آن است و نشان میدهد که نویسنده با نگارش این رساله درصدد است غایت اندیشه و تحقیق خویش را در بررسی مسألۀ «قضاء» و «قَدَر» یا جبر و اختیار ارائه نماید. او در این اثر کوشیده است دیدگاهها و ادلّۀ باورمندان به دو عقیدۀ جبر یا اختیار انسان در اعمال را شرح دهد و آنگاه بر اساس استدلالها و برهانهای آشکار ایستار درست را در این مسأله تعیین و تبیین کند. بهرغم حجم اندک رساله، علّامه توانسته است در نگاشتۀ خود، دیدگاهها و دلائل اصلی مطرح در کلام اسلامی در این مبحث را تشریح نماید. با این وصف، مسائل و دلائل و شبهات بسیار دیگری نیز در زمینۀ جبر و اختیار وجود داشته که علّامه از طرح آنها صرفنظر کرده است.
در متن استِقصَاءُ النَّظَر سرفصلها و عناوین متمایز و مشخّصی از سوی نویسنده لحاظ نشده است و متن اثر بهنحو یکنواخت و پیوسته نگارش یافته. با وجود این، میتوان برای رساله، بخشها و فصول مختلفی را درنظر گرفت. رساله با خطبه و سپس مقدّمهای در باب انگیزه و سبب تألیف این اثر آغاز میشود. بنا به تصریح علّامه، وی در پاسخ به درخواست سلطان اولجایتو در خصوص تقریر و تبیین دلایل دالّ بر اختیار انسانها در اعمال و مجبور نبودن آنها در انجام کارها به تألیف این رساله دستیازیده است. بدین منظور، علّامه نخست به تحریر محلّ نزاع و بیان نظرگاههای مختلف در این مسأله پرداخته است. در اینجا او به سه عقیدۀ مشهور اشاره میکند:
1_ مذهب جَهم بن صَفوان که معتقد بوده انسان هیچ قدرت و فعلی ندارد و فاعل حقیقی همۀ امور تنها خداوند است.
2_ دیدگاه اشاعره و نَجّاریّه که خداوند را پدیدآورندۀ همۀ افعال دانستهاند و بدین باور گرائیدهاند که افعال انسانها هم در واقع از خداوند صادر میشود و آدمی فقط واجد قدرتی غیر مؤثّر در انجام کارها و کسبکنندۀ افعال خود است.
از نظر علّامه، این دیدگاه، در حقیقت، با مذهب جَهم و جَهمیّه یکسان است و اشعری تنها برای گریز از اشکالاتی (مثل بیفایده بودن تکلیف انسانها در صورت مجبور بودن آنها) که بر دیدگاه وی وارد است برای انسانها قدرتی لحاظ کرده است؛ لیک چون او این قدرت را غیر مؤثّر در صدور افعال انسان قلمداد نموده و اثری برای آن قائل نیست، نظرگاه او با عقیدۀ جَهم همسو است و نتیجهای همسان دربردارد.
3_ عقیدۀ امامیّه و معتزله و حکما مبنی بر اینکه افعال انسانها بر دو گونه است:
آ) افعال ارادی و اختیاری که با قصد و اراده و اختیار انسان از او صادر میشود، مثل حرکت به سوی خاصّی.
ب) افعال غیر ارادی که بدون قصد و اختیار در انسان تحقّق پیدا میکند، مثل رشد کردن و ضربان قلب.
از منظر علّامه قول حقّ و رأی صواب در مسألۀ جبر و اختیار همین باور و عقیدۀ اخیر است که بر اساس آن، انسانها دارای افعالی اختیاری هستند که حقیقتاً به آنها استناد و انتساب دارد و بنابراین، همۀ افعال منسوب به خداوند متعال نیست.
اینکه علّامه در رسالۀ حاضر دیدگاه امامیّه و معتزله و حکما را در مسألۀ جبر و اختیار یکسان معرّفی کرده است و تمایز و تفاوتی میان انظار آنها قائل نشده نکتهای است درخور تأمّل و شایان توجّه جدّی. اتّخاذ این موضع از آنرو قابل توجّه است که از نگاه بیشتر متکلّمانِ متقدّم و متأخّر امامیّه، ایستار امامیّه در مسألۀ جبر و اختیار با نظرگاه معتزله که قائل به تفویض مطلق اعمال به انسان بودهاند تفاوت دارد و بجای جبر اشعری و تفویض معتزلی باید به باوری میان این دو دیدگاه، یعنی امری میان دو امر جبر و تفویض، اعتقاد داشت.
چنین ایستاری، که آموزهای بنیادین از تعالیم اهل بیت (ع) در این مسأله است، در مکتب امامیّه پیشینهای دیرین دارد و گذشته از رِوایات مشهورِ دالّ بر آن در مصادر رِوایی شیعه همچون رِوایت «لا جَبرَ و لا تَفويضَ، و لكِن أمرٌ بَينَ أمرَينِ»54
نگرید به: الکلیني، محمّد بن یعقوب، الکافي، ج 1، ص 377 (30_ بَابُ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ وَ الْأَمْرِ بَيْنَ الْأَمْرَيْن)، ح 13؛ ابنبابویه (الشیخ الصدوق)، محمّد بن علي، التوحید، ص 359 (باب نفي الجبر و التفويض)، ح 8؛ همو، الاعتقادات، ص 63 ([5] باب الاعتقاد في نفي الجبر و التفويض).
در این خصوص نگرید به: طالقانی، سیّد حسن، آموزۀ أمر بین أمرین در اندیشۀ امامیۀ نخستین، مؤسسۀ علمی _ فرهنگی دارالحدیث، قم، 1397 ش، 229 ص.
لاهیجی، ملّا عبدالرزّاق، گوهر مراد، ص 327.
و قال أهل التحقيق في هذا الموضع: «لا جبر و لا تفويض، و لكن أمر بين أمرين» فهذا هو الحقّ، ومن لا يعرف حقيقته وقع في التحيّر.
57
الطوسي، نصیر الدّین، تلخیص المحصل، ص 600. نیز نگرید به: همو، رسالۀ جبر و قدر چاپ شده در: مجموعه رسائل خواجه نصیرالدّین طوسی، ص 26؛ همو، شرح مسألة العلم چاپ شده در: أجوبة المسائل النصیریّة، ص 105.
برخلاف خواجه نصیر، علّامه در سرتاسر رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر هیچ اشارهای به این رِوایت و مذهب میانه نکرده است و درصدد تبیین آموزۀ «أمر بین أمرین» نیز برنیامده! در سایر آثار علّامه نیز تا آنجا که جستوجو شد از این رِوایت و مضمون آن هیچ سخنی گفته نشده است. پاسخ به این پرسش که چرا علّامه _ همچون بسیاری از دیگر متکلّمان امامی قرون میانی _ در مبحث جبر و اختیار به طرح آن نظریّۀ معروف «أمر بین أمرین» نپرداخته است نیازمند تحقیقی مستقل است.
به هر روی، علّامۀ حلّی پس از تعیین نظریّۀ امامیّه و معتزله در مسألۀ جبر و اختیار به عنوان ایستار صحیح در میان دیدگاههای مختلف، به بیان هجده دلیل عقلی بر اثبات فاعلیّت انسانها و استناد حقیقی کارها به آنها و در نتیجه، عدم انتساب افعال آنان به خداوند میپردازد. در ادامه، برای تحکیم و تأیید و تثبیت دیدگاه خود به هجده دسته از آیات قرآن کریم و نیز دو رِوایت از حضرت علی (ع) و امام کاظم (ع) که بر فاعل بودن انسانها و استناد حقیقی کارهای آنان به خودشان دلالت دارند، اشاره میکند. مجموع این آیات و رِوایات حاکی از آن است که از منظر قرآن و احادیث، انسانها در انجام کارهای خود اختیار دارند و افعال آنها بهنحو حقیقی مستند به آنان است. به عبارت دیگر، انسانی که در قرآن و رِوایات ترسیم شده است موجودی مختار است نه مجبور.
بنابراین از نظر علّامه مختار بودن انسانها و استناد افعال به آنها با دلایل عقلی و نقلی پرشمار قابل اثبات است و دیدگاه اشاعره _ که به گفتۀ علّامه به مجبور بودن انسانها در انجام تمامی افعال اعتقاد دارند و به همین جهت نیز «مُجبِره» خوانده میشوند _ ایستاری است باطل که مفاسد متعدّدی بر آن مترتّب است و با مُفاد آیات قرآن کریم نیز ناسازگار است. علّامه در نگاشتۀ دیگرش، إیضاح مخالفة السنّة لنصّ الکتاب والسنة هم کوشیده است این ناسازگاری و مخالفت دیدگاه اهل سنّت (اشاعره) را در زمینۀ جبر و اختیار با آیات قرآن کریم نشان دهد. از نظر او باور اشاعره به عدم فاعلیّت انسانها و در نتیجه، استناد حقیقی افعال آنها به خداوند با مضمون بسیاری از آیات قرآن که انسانها را فاعل حقیقی افعال خود معرّفی میکند سازوار و همخوان نیست. ذکر مکرّر و کلیشهگونۀ عبارت «أُسند الفعلُ إلیهم، وإنّما یصحُّ لو کان العبدُ فاعلاً، وخالفتِ السنةُ فیه»58
برای نمونه نگرید به: الحلّی، الحسن بن یوسف، إیضاح مخالفة السنّة لنصّ الکتاب والسنة، ص 100 _ 101 که عبارت مذکور در قالبهای مختلف هشت مرتبه تکرار شده است.
علّامه در بخش نهایی رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به توضیح چهار دلیل اصلی عقلی اشاعره بر این ادّعا میپردازد که انسانها فاعل واقعی افعال خود نیستند و کارهای آنان در حقیقت منتسب به خداوند است و سپس با ارائۀ پاسخهای نقضی و حَلّی مناسب ادّعا و دلایل آنان را ابطال میکند. چنانچه علّامه در اینجا به مستندات نقلی مُجبِره و اشاعره بر مذهب مختار خود نیز اشاره کرده بود و پس از آن، پاسخ خود به آنها را نیز یادآور شده بود، رسالۀ او صورت جامعتر و کاملتری مییافت؛ امّا متأسّفانه او به هیچیک از آیات و رِوایات مورد استناد اشاعره در این خصوص اشارتی ننموده است و نیازی به نقل و توجیه و تأویل و پاسخ به آنها احساس نکرده.
بر اساس آنچه گذشت، ساختار و بخشهای مختلف رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر بهصورت زیر قابل ترسیم است:
1_ مقدّمه.
2_ تحریر محلّ نزاع و بیان دیدگاههای مختلف دربارۀ مختار یا مجبور بودن انسان.
3_ ارائۀ دلایل عقلی بر اثبات انتساب حقیقی افعال به انسانها.
4_ نقل ادلّۀ نقلی از قرآن و احادیث برای اثبات فاعلیّت حقیقی انسانها.
5_ تقریر دلایل اصلی عقلی اشاعره بر نفی انتساب حقیقی افعال به انسانها و ابطال این دلایل.
3_5_ منابع و مصادر علّامۀ حلّی در نگارش رساله
علّامه در تألیف رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به غیر از قرآن کریم و مصادر رِوایی شیعه، از آثار دیگری نیز بهرهمند بوده است. اگرچه او در سرتاسر رسالۀ مختصر خود از هیچ کتاب و مصدری یاد نکرده است، مقایسۀ بخشهای مختلف نگاشتۀ او با برخی از مکتوبات متکلّمان پیشین در این موضوع نشانگر اثرپذیری و بهرهیابی وی از آن آثار است. در این خصوص، بطور ویژه باید از دو کتاب گرانسنگ فخر رازی (د: 606 ه.ق.)، متکلّم نامدار اشعری، یعنی المُحَصَّل و المطالب العالیة نام برد که مشابهتها و یکسانیهای بسیار میان برخی از قسمتهای رسالۀ علّامه با آن دو اثر شایان و جالب توجّه است. این قرابتها و همسانیها گواهی است نیک بر آنکه علّامه در هنگام نگارش رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به مطالب فخر رازی در این باب در دو کتاب المُحَصَّل و المطالب العالیة نظر داشته است. چهارده دلیل از هجده دلیل نقلی که علّامه در این رساله برای اثبات استناد حقیقی افعال به انسانها ارائه کرده است همان استدلالهایی است که فخر رازی نیز پیشتر در المُحَصَّل از جانب معتزله نقل و نقد کرده است.
مصدر دیگری که علّامه در نگارش استِقصَاءُ النَّظَر بطور مشخّص از آن بهره گرفته، مکتوبات گوناگون معتزلی است. قریب به دوازده استدلال از ادلّۀ عقلی و نقلی ارائهشده از سوی علّامه در این رساله برای اثبات فاعلیّت حقیقی انسانها همان دلایلی است که عین آنها یا نظیرشان پیشتر در متون معتزلی همچون تعلیق شرح الأُصول الخمسة نوشتۀ مانَکدیم احمد بن حسین بن ابی هاشم (د: حدود 425 ه.ق.) آمده بوده است و به احتمال زیاد علّامه با واسطه یا بی واسطه از اینگونه آثار استفاده کرده است. علّامه در موضعی از رساله نیز به نقل مطلبی از ابوالهذیل عَلّاف پرداخته که با توجّه به مشابهتها احتمالاً این گفتاورد برگرفته است از کتاب الفائق في الأُصولِ رکنالدین محمود بن محمّد المَلاحِمی (د: 536 ه.ق.) متکلّم برجستۀ معتزلی، که میدانیم علّامه با او و آثارش آشنایی کامل داشته است. 59
نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 14.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 27.
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 14.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 27.
این نکته نیز درخور یادآوری است که شماری از آن دلایل نقلی و عقلی که علّامه در رسالۀ مورد بحث برای اثبات اختیار انسان در اعمال و استناد حقیقی افعال به او مطرح نموده دلایلی است که راقم این سطور نتوانست پیشینهای برای آنها در مصادر در دسترس پیدا کند و همچنان احتمال ابتکاری بودن طرح آنها از سوی علّامه میرود.
3_6_ جایگاه و اهمّیّت رساله
رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر از وجوه مختلف دارای اهمّیّت است و جایگاهی مهم در میان تکنگاشتهای نوشته شده در باب قضاء و قدر در کلام اسلامی و امامی دارد. این رساله در شمار اندکآثاری است که از سوی یکی از متکلّمان امامی قرون میانی در موضوع جبر و اختیار نگاشته شده و دیدگاه آنان را در این مسأله بازتاب میدهد. با توجّه به تردیدهای جدّی در خصوص انتساب دو رسالۀ إنقاذُ البَشَر مِنَ الجَبرِ و القَدَر و رسالۀ مسألة في خلق الأفعال به شریف مرتَضی و با لحاظ اینکه رسالۀ جبر و اختیارِ خواجه نصیرالدّین طوسی نیز نگاشتهای است با رویکرد فلسفی و نه کلامی، رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر احتمالاً مهمترین اثر کلامی از متکلّمان امامی قرون میانی است که به نحو مستقل در خصوص مسألۀ جبر و اختیار نگاشته و منتشر شده است.
افزون بر این، رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر چکیدۀ جامع و منظمّی از استدلالهای عقلی و نقلی امامیّه و معتزله را در باب اثبات اختیار انسان در اعمال ارائه مینماید و با بیانی ساده و روان، به دور از هر اغلاق و ابهام، خلاصۀ دیدگاهها و استدلالهای مهمّ مطرح در موضوع قضاء و قدر را تبیین و تقریر میکند. بنابراین، مراجعه به این اثر برای کسانی که خواستار آگاهی از اهمّ مسائل و دیدگاهها و استدلالهای متکلّمان عدلیّه و اشاعره در باب جبر و اختیار هستند بسیار سودمند و ضروری است.
همچنین، آنگونهکه پیشتر نیز اشاره شد، برخی از استدلالهای مطرح در رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر برای اثبات اختیار انسان و استناد حقیقی افعال به او، ادلّهای است که ظاهراً در منابع کلامی چاپشدۀ دیگر ذکر نشده است و احتمالاً در زمرۀ ابداعات و ابتکارات علّامه در این مبحث قرار دارد.
وجوه اهمّیّت یادشده برای رسالۀ موجز استِقصَاءُ النَّظَر ارج و ارزش این اثر را نشان میدهد و لزوم اهتمام بیشتر بر تصحیح و تفسیر و تبیین و ترجمۀ درست و دقیق آن را یادآور میشود.
4_ ویراستها و چاپهای رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر
از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر تاکنون دستکم شش ویراست مختلف بر اساس دستنوشتهای گوناگون این رساله به چاپ رسیده است که مشخّصات و کیفیّت نشر آنها از این قرار است:
1) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر و یلیه استِقصاءُ النَّظَر في القَضاءِ و القَدَر، نشره و صحّحه و علّق علیه: علي الخاقاني النجفي، النجف، مَطبعة الراعي، 1354 ق. _ 1935 م، قطع جیبی، 109+ 40 ص. (نگرید: تصویر شمارۀ4).
مشخّص نیست که این ویراست بر اساس چه نسخه یا دستنوشتهایی فراهم آمده است امّا از ظاهر و اغلاط و افتادگیهای مشهود در آن میتوان دریافت که این طبع، ویراستی انتقادی و قابل اعتماد از اثر نیست.
2) استِقصاءُ النَّظَر في البحث عن القَضاءِ و القَدَر، حقّقه و قدّم له: إبراهیم التمیمي، بغداد، مطبعة الحوادث، 1978 م.، 88 ص. (نگرید: تصویر شمارۀ 5).
این ویراست بر بنیاد دو دستنویس متأخّر از رساله، یعنی نسخۀ شمارۀ 5/1087 کتابخانۀ آیة الله حکیم با تاریخ کتابت 1327 ق. و نسخۀ شمارۀ 445 کتابخانۀ حسینیّه در نجف اشرف کتابتشده در سال 1313 ق.، فراهم آمده است. خطاها و افتادگیهای قابلتوجّهی در این ویراست از رساله مشاهده میشود و ازاینرو چاپی معتبر و معتمد از رسالۀ علّامه بهحساب نمیآید.
3) استِقصاءُ النَّظَر في البحث عن القَضاءِ و القَدَر، تحقيق: يعقوب الجعفري، قم، مجلۀ كلام اسلامی، سال دوم، شمارۀ دوم (ش 6)، 1372 ه.ش.، صص 34 _ 48.
این ویراست بر بنیاد دو دستنوشت، یعنی نسخۀ شمارۀ 2/ 2796 کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی که تاریخ کتابت آن سال 968 هجری قمری بوده است و نسخۀ متأخّر کتابخانۀ طالبیۀ تبریز سامان یافته است و با طبع پیشگفته از این رساله در نجف به تصحیح علی الخاقانی النجفی نیز مقابله شده است. وجود پارهای از اغلاط و افتادگیها در این چاپ، طبع مزبور را نیز ویراستی نااستوار و غیر دقیق از رسالۀ استِقصاءُ النَّظَر ساخته است.
4) استِقصاءُ النَّظَر في البحث عن القَضاءِ و القَدَر، تحقیق: فارِس تبریزیان الحَسّون، انتشارات مرکز تحقیقات حج، قم، 1416 ه.ق.، 29 ص. 60
الطباطبائي، السیّد عبدالعزیز، مكتبة العلّامة الحلّي، ص 227؛ معجم التراث الکلامي، ج 1، ص 252.
5) استِقصاءُ النَّظَر في البحث عن القَضاءِ و القَدَر، تحقیق: فارِس تبریزیان الحَسّون، بیجا [قم]، بینا [نشر مَشعَر]، بیتا، 63 ص، قطع جیبی. (نگرید: تصویر شمارۀ 6).
این ویراست، که در سال 1417 هجری قمری در قم و ضمن سسلسلۀ «علی مائدة الکتاب و السنة» منتشر شده است61
معجم التراث الکلامي، ج 1، ص 252.
6) استِقصاءُ النَّظَر في القَضاءِ و القَدَر و یلیه الفرق بین کلام النبي و قول الوصي، تحقیق: السیّد محمّد الحسیني النیسابوري، دار أنباء الغیب، مشهد، 1418 ه.ق./ 1377 ه.ش.، صص 1 _ 61. (نگرید: تصویر شمارۀ 7).
این ویراست بر پایۀ پنج نسخۀ زیر سامان یافته است:
1) نسخۀ شمارۀ 4953 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی که نسخۀ اساس تصحیح قرار گرفته است.
2) نسخۀ محفوظ در کتابخانۀ مسجد گوهرشاد با تاریخ کتابت 1077 ق. نوشتهشده به قلم ابن محمّد إبراهیم خلیل الله الحسینی.
3) نسخۀ شمارۀ 314 کتابخانۀ آستان قدس رضوی استنساخشده در سال 1042 ق.
4) نسخۀ شمارۀ 45 کتابخانۀ آستان قدس رضوی که تاریخ کتابت آن به قرن نهم هجری باز میگردد.
5) نسخۀ شمارۀ 4954 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی که کتابت آن در سال 1069 ق. به انجام رسیده است.
در این ویراست، متن اثر با چاپ علی الخاقانی النجفی از این رساله نیز مقابله شده است.
ویراست اخیر که آخرین تصحیح منتشرشده از رسالۀ استِقصاءُ النَّظَر بهحساب میآید و بر ویراستهای پیشین این رساله نیز بهنسبت، مزایا و برتریهایی دارد، مشتمل است بر اغلاط و افتادگیهایی قابل توجّه که در ادامه، به شماری از آنها اشاره میشود.
ردیف | نشانی | ضبط نادرست در ویراست نیشابوری | ضبط درست |
1 | ص 31، س 2 | الحکیم | الحلیم |
2 | ص 32، س 2 | أبّده بالعنايات الإلهيّة | أمّده |
3 | ص 32، س 5 | والنّصر محفوظا بألويته | محفوفاً |
4 | ص 33، س آخر | لمّا خاف أبو الحسن الأشعري | رأی |
5 | ص 35، س 4 | يطفر | یطفره |
6 | ص 38، س 8 | فكيف يصحّ منّا حمل أوامر اللّه تعالى | بناء |
7 | ص 40، س 13 | لو كان اللّه تعالى مستحقّا للعقاب في جنب الفسّاق بحيث يتحقّق | بإسقاط العفوحق / بإسقاطه |
8 | ص 40، س 15 | إنّما يتحقّق العقاب لو كان العصيان مستندا إلى العبد | یستحق |
9 | ص 41، س 14 | فإنّه لا يحكمون | فإنّهم |
10 | ص 46، س 6 | منعهم عنه | عَنَّفَهم |
11 | ص 52، س 1 | على أن نقهر مرادك | نقدر |
12 | ص 54، س 12 | المجبّرة | المُجبِرَة |
13 | ص 58، س 3 | الطرفین المساویین | المتساویین |
14 | ص 58، س 8 | وجد ماءین | إناءین |
برخی از نمونههای افتادگی کلمات و عبارات در ویراست تحت بررسی نیز از این قرار است:
ردیف | نشانی | ضبط ناقص در ویراست نیشابوری | کلمه یا عبارت افتاده | ضبط کامل |
1 | ص 32، س آخر | لا زال ممتثلاً في الأعصار | جمیع | لا زال ممتثلاً في جمیع الأعصار |
2 | ص 34، س 9 | و الحقّ أنّا فاعلون | نعلم بالضرورة أنّا | و الحقّ أنّا نعلم بالضرورة أنّا فاعلون |
3 | ص 37، س 16 | و من كره فعلاً | من غیره | و من كره من غیره فعلاً |
4 | ص 39، س 8 | بل يحصل به العذاب | له | بل يحصل له به العذاب |
5 | ص 39، س 10 | و اضطراب الشّريعة | أمر | و اضطراب أمر الشّريعة |
6 | ص 40، س 3 | من المصير إلى هذا المذهب | مثل | من المصير إلى مثل هذا المذهب |
7 | ص 40، س آخر | كيف يتحقّق الظّلم من العباد، و كيف يحسن منه | و کیف یستحقّ أحدٌ اللعنة من الله تعالی و من العباد | كيف يتحقّق الظّلم من العباد، و کیف یستحقّ أحدٌ اللعنة من الله تعالی و من العباد و كيف يحسن منه |
8 | ص 41، س 9 | فاستعمل فيه | الناس | فاستعمل الناس فيه |
9 | ص 56، س 13 | لكان مع اللّه | شریکاً | لكان شریکاً مع اللّه |
10 | ص 34، س 2 | لم يجعل أثرا | لها | لم يجعل لها أثرا |
11 | ص 35، س 9 | و من أساء إلينا | بین | و بین من أساء إلينا |
12 | ص 35، س 11 | يحسن مدح الأوّل | منّا | يحسن منّا مدح الأوّل |
13 | ص 41، س 8 | أنّ من صدّقه اللّه | کلّ | أنّ کلّ من صدّقه اللّه |
14 | ص 39، س 9 | يحصل به النّعيم | له | يحصل له به النّعيم |
گذشته از ضبطهای نادرست و افتادگیهایی که نمونههایی از آنها فرانموده شد، در تصحیح مورد بحث خطاها و کاستیهای دیگری، از جمله درج کلمات زائد در متن و تقطیعهای ناصحیح و اشتباهات ویرایشی گوناگون نیز مشاهده میشود که در اینجا به بیان آنها حاجت نیست.
به هر روی، گزارش پیشگفته از چند و چون ویراستهای بهچاپ رسیده از رسالۀ استِقصاءُ النَّظَر ضرورت ارائۀ ویراست انتقادی تازهای از این رساله را بر اساس نسخ نویافته و معتبر آن یادآور میشود.
5_ شروح و ردّیّههای نگاشتهشده بر رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر
رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر موضوع برخی مباحثات و نگارشهای پسینی نیز قرار گرفته است و هم شرحی بر آن نوشته شده است و هم ردّی علیه آن. در ادامه، این آثار بهاختصار معرّفی میشود.
5_1_ استِجلاءُ البَصَر في الردِّ على استِقصَاء النَّظَر
مفسّر و متکلّم و صوفی نامور شافعی هند، علاءالدّین علی بن احمد بن ابراهیم مَهائِمى كوكنى62
دربارۀ او نگرید به: الحسني، عبدالحي بن فخرالدین، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج 3، صص 79 _ 80.
مشخّصات دو طبع این اثر بدین شرح است: المهايمي، علي بن أحمد بن إبراهيم، تبصير الرحمن وتيسير المنان وبهامشه: نزهة القلوب في تفسير غريب القرآن، 2 ج، مطبعة بولاق، مصر، 1295 ق.
همو، تفسير المهائمي المسمى (تبصير الرحمن وتيسير المنان ببعض ما يشير إلى إعجاز القرآن)، 3 ج، تحقیق: أحمد فرید المزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 2011 م.
همو، تفسير المهائمي المسمى (تبصير الرحمن وتيسير المنان ببعض ما يشير إلى إعجاز القرآن)، 3 ج، تحقیق: أحمد فرید المزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 2011 م.
المهائمي، علي بن أحمد بن إبراهيم، مشرع الخصوص إلی معاني النصوص، قم، دفترتبليغات اسلامی، ۱۳۷۹ ش.
همو، مشرع الخصوص إلی معاني النصوص، علق حواشیه: أحمد فرید المزیدي، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۹ق./۲۰۰۸ م.، 272 ص.
همو، مشرع الخصوص إلی معاني النصوص، علق حواشیه: أحمد فرید المزیدي، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۹ق./۲۰۰۸ م.، 272 ص.
المهائمي، علي بن أحمد، خصوص النعم في شرح الفصوص الحِكَم، تحقیق و تخریج و تعلیق: أحمد فرید المزیدي، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1428 ق. / 2007 م. 728 ص.
5_2_ النور الأنوَر و النور الأزهَر في تَنويرِ خَفايا رسالة القَضاء و القَدَر
پس از نگارش ردّیّۀ پیشگفته بر رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر، عالم برجستۀ امامی، قاضی نورالله شوشتری (د: 1019 ه.ق.) پاسخی به آن زیر عنوان «النور الأنور و النور الأزهر في تنوير خفايا رسالة القضاء و القدر» نگاشت66
الاصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 5، ص 270؛ أمین، أعيان الشيعة، ج5، ص 405 و ج 10، ص 229؛ الطهراني، الشیخ آقا بزرك، ج 13، ص 289 و ج 24، ص 362.
کنتوري، إعجاز حسین، كشف الحُجُب و الأستار، ص 591.
نگرید به: درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 33، ص 797.
5_3_ إجالَة الفِکَر في فَضاء القَضَاء و القَدَر
اثر دیگری که در شرح رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر به نگارش درآمده است و بهچاپ نیز رسیده،69
اصفهاني، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، چاپ شده در: میراث حوزۀ اصفهان، دفتر اوّل، صص 23 _ 77.
اصفهاني، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، ص 77.
فاضل اصفهانی خود در مقدّمۀ کشف اللثام عن قواعد الأحکام یادآور شده است که وی پیش از پایان سیزده سالگی از تحصیل علوم معقول و منقول فارغ شده بوده است و قبل از اتمام یازده سالگی نیز به تصنیف روی آورده بوده: «وقد فرغت من تحصيل العلوم معقولها ومنقولها ولم أكمل ثلاث عشرة سنة، وشرعت في التصنيف ولم أكمل إحدى عشرة». الفاضل الهندي، بهاءالدّین، کشف اللِّثام، ج 1، ص 112.
چنانکه مصحّح این رساله خاطرنشان کرده، این مطلب از عبارت فاضل اصفهانی در انجامۀ رساله که نوشته است: «كتبه بيمناه الداثرة البائرة مؤلّفه المؤلّف بينه و بين أعدائه، المبعّد عن إخوانه و أصدقائه» قابل فهم است. افزون بر این، طبق گفتۀ زُنوزی، فاضل هندی در سن دوازده سالگی به هند رفته و قریب شش سال در آنجا ساکن بوده است (نگرید به: الزُّنوزی، المیرزا محمّد حسن، ریاض الجنة، ج 2، صص 203 _ 204)؛ بنابراین، در هنگام نگارش این رساله که او شانزده سال داشته همچنان در هند بهسر میبرده است.
نگرید به: الزُّنوزی، المیرزا محمّد حسن، ریاض الجنة، ج 2، صص 204 _ 208؛ الخوانساری، محمّد باقر، روضات الجنّات، ج 7، ص 112.
در خصوص سبک شرحنویسی فاضل اصفهانی در إجالة الفِکَر باید گفت که وی _ برخلاف شیوۀ متداول شروح که یا بهصورت مَزجی یا در قالب «قال _ أقول» به توضیح متن اصلی نگاشتهای دیگر میپردازند و هدف عمدۀ شارح در آنها ایضاح عبارات و مطالب و مقاصد ماتِن است _ فقط به شرح و تبیین محتوا و نِکات اصلی رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر اکتفا کرده و التفات و اهتمام چندانی به تفسیر الفاظ و عبارات علّامۀ حلّی ننموده است. در واقع، فاضل اصفهانی در إجالة الفِکَر خود را ملتزم به تشریح و توضیح همۀ جملات و مطالب رسالۀ علّامه نکرده است و گویی کوشیده تا نگاشتهای ناظر به استِقصَاءُ النَّظَر و بر بنیاد و پایۀ آن دربارۀ قضاء و قدر فراهم آوَرَد. او در مقدّمۀ إجالة الفِکَر پس از ستایش از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر یادآور میشود که درصدد تبیین و تلخیص و تحکیم و تقویت مطالب این رساله برآمده است و افزون بر این، به دلائل و اشکالاتی که علّامه بدانها اشاره نکرده است نیز خواهد پرداخت.74
«إنّ رسالة "استقصاء النظر في بحث القضاء و القدر" من مصنّفات البحر القمقام، و الصارم الصمصام، علّامة العلماء الأعلام، إمام أئمّة فضلاء الأنام، المطهّر عن أدناس النفوس و الأجرام، المبعّد عن أرجاس الأباطيل و الآثام، ناصر أولي الأفهام، مُخذل أرباب الأوهام، شيخنا الملقّب بالعلّامة، و رئيسنا المنقّب بالإمامة، جمال الملّة و الحقّ و الدنيا و الدين، حسن بن يوسف بن المطهّر الحلّي _ أُفيض عليه من هوامر فواضل ربّه العلي _ كتاب في إحقاق الحقّ و إبطال الباطل كافي، و لإفهام الضُلّال عن نهج الصدق شافي، فأردت أن أُوضحه ببيانٍ يشفي من اللهب، و اُوجزه بكلامٍ يكفي عن النصب، و اُشيّده بركنٍ لا تتضعضع به الوساوس الإبليسيّة، و اُقوّمه بقوائم راسخة لا تتزلزل عند تدافع الكلمات التلبيسيّة، و اُلحق به ما زاد من الدلائل و الشكوك، و ما لم يتعرّض له من الإشكالات و الفكوك، و أن اسمّيه بـإجالة الفِكَر في فضاء القضاء و القدر.» اصفهاني، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، صص 27 _ 28.
بر این اساس، فاضل اصفهانی در شرح خویش بیآنکه خود را همهجا مقیّد به پیروی از متن و ماتِن نماید، گاه به ذکر دلایل و پاسخهای افزونتری نسبت به آنچه علّامۀ حلّی گفته است پرداخته و گاه نیز به اختصارِ کلام علّامه اقدام نموده و قسمتهایی را حذف کرده است. برای نمونه، در بخش مربوط به نقل دلایل عقلی اشاعره بر نفی انتساب حقیقی افعال به انسانها و ابطال این دلایل، با اینکه علّامۀ حلّی در استِقصَاءُ النَّظَر فقط چهار دلیل ارائه کرده است، فاضل اصفهانی ده دلیل عقلی از آنان را آورده و ابطال نموده. امّا برخلاف این، در حالی که علّامۀ حلّی به هجده دلیل عقلی بر اثبات اختیار و فاعلیّت حقیقی انسان اشاره کرده است، فاضل اصفهانی هفده دلیل عقلی را بازگو نموده که از میان آنها دو دلیل (یعنی دلیلهای 16 و 17) جدید است و در رسالۀ علّامۀ حلّی نیامده و با این حساب، سه دلیل از ادلّۀ مطرح در رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر (یعنی دلیلهای 11، 13، 17) را اصلاً در شرح خود ذکر نکرده است. همچنین، از میان هجده دلیل نقلی مذکور در رسالۀ علّامۀ حلّی، فاضل اصفهانی تنها یازده دلیل را نقل نموده است و هفت دلیل دیگر (یعنی دلایل 4، 5، 6، 14، 15، 16، 17) را ناگفته باقی نهاده.
افزون بر دگرگونیهای یادشده، در إجالة الفِکَر ترتیب نقل و شرح ادلّه، در موارد و مواضعی، با ترتیب دلایل متناظرِ مذکور در استِقصَاءُ النَّظَر تفاوت دارد؛ یعنی ترتیب ذکر دلایل در این دو رساله همهجا یکسان نیست و در نتیجه خواننده برای پیدا کردن توضیح دلیل مطرح در استِقصَاءُ النَّظَر در شرح فاضل اصفهانی دچار سردرگمی میشود. مصحّحِ رسالۀ إجالة الفِکَر میتوانست و میباید در مقدّمه یا پاورقیِ ویراست خود با یادکرد شمارۀ دلیل متناظر از استِقصَاءُ النَّظَر با آنچه در شرح فاضل آمده ربط میان دلایل متناظر این دو رساله را بر خواننده روشن سازد و راه ارتباط میان متن و شرح را بر خواننده هموار نماید. با این وصف، چنان کاری صورت نگرفته است و در اینجا با توجّه به ضرورت ترسیم چنین راهنمایی برای تسهیل رجوع و ارجاع به شرح فاضل اصفهانی و تطبیق دلایل مذکور در آن با آنچه در متن رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر آمده است جدول زیر ارائه میشود:
شمارۀ دلیل عقلی در استِقصَاء النَّظَر | شمارۀ دلیل عقلی متناظر در إجالة الفِکَر | شمارۀ دلیل نقلی در استِقصَاء النَّظَر | شمارۀ دلیل نقلی متناظر در إجالة الفِکَر |
1 | 1 | 1 | 1 |
2 | 2 | 2 | 2 |
3 | 3 | 3 | 3 |
4 | 5 | 4 | ــــــ |
5 | 6 | 5 | ــــــ |
6 | 7 | 6 | ــــــ |
7 | 8 | 7 | 4 |
8 | 9 | 8 | 5 |
9 | 10 | 9 | 6 |
10 | 11 | 10 | 7 |
11 | ــــــ | 11 | 8 |
12 | 4 | 12 | 9 |
13 | ــــــ | 13 | 10 |
14 | 12 | 14 | ــــــ |
15 | 13 | 15 | ــــــ |
16 | 14 | 16 | ــــــ |
17 | ــــــ | 17 | ــــــ |
18 | 15 | 18 | 11 |
ــــــ | 16 | ــــــ | ــــــ |
ــــــ | 17 | ــــــ | ــــــ |
6_ کهنترین دستنویس شناختهشده از استِقصَاءُ النَّظَر
از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَرِ دستنویسهای پرشماری برجا مانده است. در فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا) 42 نسخه از این اثر در کتابخانههای ایران معرّفی شده است75
درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران، ج 3، صص 360 _ 363.
الدرایتی، مصطفی، معجم المخطوطات العراقیة، ج 2، صص 152 _ 153.
این نسخه ضمن مجموعۀ خطّی گرانبهایی قرار دارد که مشتمل است بر چندین کتاب و رساله و یادداشت از قرن هشتم هجری. دستنوشت یادشده که در اصل به کتابخانۀ دانشکدۀ علوم قرآنی (وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریّه) تعلّق داشته است در ضمن مقالهای به قلم مرحوم محمّد شیروانی بهاختصار معرّفی شده77
شیروانی، محمّد، «معرّفی چند نسخۀ خطّی»، مجلّۀ وقف میراث جاویدان، سال سوم، شمارۀ 9، بهار 1374 ش.، صص 124 _ 126.
در صفحۀ عنوان این مجموعۀ خطّی، فهرست رسالههای مکتوب در آن به همراه گواهی تملّک مجموعه بدین شکل نوشته شده است:
مجموعة فیها مناهج الیقین فی أصول الدّین
والرسالة السعدیة و استقصاء النظر فی القضاء و القدر
من تصانیف خاتم المحقّقین رئیس المحقین جمال الحقّ و الدین الحسن
بن المطهر الحلّی أعلی الله درجته فی علیین من الحلّیین
دخل فی نوبة أحقر عبادالله الولی و أصغر أولاد النبی و الولی
محمد بن حیدر الحسنی أصلح الله أحواله و أنجح آماله»(نگ: تصویر شمارۀ 1)
در حاشیۀ این گواهی، ظاهراً بعدها با همان خط، نام رسالۀ دیگرِ کتابتشده در آخر این مجموعه بدین نحو افزوده شده است: «و مختصر النصوص تألیف الشیخ أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي.
در زیرِ گواهی یادشده، این ابیات مکتوب است:
للهِ دَرُّ أَنوشَروانَ مِن رَجُلٍ
ما کانَ أعرَفَهُ بِالدُّونِ وَالسَّفِلِ
نَهاهُم أن يَمَسُّوا بعدَه قَلَماً
[و أن يُذَلَّ بَنُو الأحرارِ بِالعَمَلِ]
لَعَمرُكَ ما الإِنسانُ إِلّا بِدينِهِ
فَلا تَترُكِ التَقوى اِتِّكالاً بالنَسَب
لقَد رَفَعَ الإِسلامُ سَلمانَ فارِسٍ
وَقَد وَضَعَ الشِركُ الشَريفَ أَبا لَهَب
در انجامۀ کتابها و رسالههایی که در این مجموعۀ خطّی کتابت شده است نه نامی از کاتب نسخه برده شده و نه تاریخ کتابتی ثبت گردیده است. تنها تاریخ واضح مشهود در این مجموعه عبارتست از گواهی مقابلهای (ظاهراً به خطّ علّامۀ حلّی) که در برگ 92 آ در حاشیۀ نسخه نوشته شده است و تاریخ فراغ از مقابلۀ کتاب مناهج الیقین (اوّلین رسالۀ موجود در این مجموعه را) شب هفتم صفر سال 722 هجری قمری در حِلّه ذکر میکند:
اتفق الفراغ عن مقابلة هذا الکتاب لیلة السابع من صفر ختم بالظفر سنة اثنی [و] عشرین و سبعمائة بمقام الحلة. (نگ: تصویر شمارۀ 8)
بنابراین استنساخ این کتاب در سال 722 هجری یا اندکی پیش از آن، یعنی در زمان حیات علّامۀ حلّی (د: 726 ه.ق.) به انجام رسیده بوده است. بر این اساس میتوان حدس زد که سایر کتابها و رسائل مکتوب در این مجموعۀ خطّی نیز در حدود همین تاریخ پیشگفته کتابت شده باشد.
در مجموعۀ خطّی مورد بحث، به ترتیب آثار زیر نوشته شده است:
1) برگ 1 ب: چند فائدۀ پراکندۀ فقهی و کلامی (استنساخشده با خطّی غیر از خطّ اصلی رسائل مجموعه).
2) برگ 2: اعتقادنامۀ امامی کوتاهی در دو صفحه (ظاهراً به خطّی غیر از خطّ رسالۀ پیشین و نیز غیر از خطّ اصلی رسائل مجموعه) که با عبارات زیر شروع میشود: «أیّها المکلّف! أستدل علی وجود الله تعالی بصدور الموجودات عنه، و علی وجود وجوده بإمکان مصنوعاته، و علی قِدمه بحدوث ما سواه، و علی قدرته بصدور أفعاله عنه علی الاختیار ...» و با عبارت «بعد الموت والحمدلله...» در پشت این برگه به انجام میرسد. شوربختانه برخی از کلمات و عبارات رساله از بین رفته است. ظاهراً در صحّافی مجموعه، پشت و روی این برگ جابجا شده است و پشت برگه، در رو قرار گرفته.
3) برگ 3 آ _ 4 آ: رسالهای سه صفحهای به همان خطّ رسالۀ قبلی در بیان اقسام صفات اخلاقی و تشبیه مؤمن به شهر. این رساله فاقد عنوان و نام نویسنده است و ظاهراً تاکنون نیز منتشر نشده. عبارات آغازین رساله چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله واهب النعمة وملهم الحکمة وصلی الله علی أشرف الأمّة محمد المصطفی وآله الأفاضل الأئمّة وبعد فإنّی فکرت فی المؤمن واحتراسه فی عدده وسلوک منهج التقوی ومخالفة أوامره ... ». رساله با این عبارات نیز خاتمه یافته: «فی حکم العزیز الحکیم وهذا ما وجدناه والحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین».
4) برگ 4 ب: اعتقادنامۀ امامی کوتاه دیگری به همان خطّ رسالۀ قبلی و فاقد عنوان و نام نویسنده. رساله با این جملات شروع میشود: «بسم الله الرحمن الرحیم و به اعتقد أنّ الله تع موجود بدلیل وجوده العالم، واجب الوجود بدلیل استغنائه عن غیره واستحالة جواز العدم علیه وإلّا لکان ممکناً» و با عبارت «وهو لا یخل به تعالی الله عن ذلک علواً کبیراً» پایان مییابد.
5) برگ 5 آ: روایتی منقول از کعب الأحبار و پس از آن چند جمله دربارۀ تعریف «مجتهد» به همان خطّ قبلی.
6) برگ 6 ب _ 92 آ: کتاب مناهج الیقین في أصول الدّینِ علّامۀ حلّی که با خطّی متفاوت از دو خطّ پیشین کتابت شده است. در حواشی نسخه حاشیهها و تعلیقاتی سودمند و قابل ملاحظه با خطّی کهن امّا متمایز از متن نوشته شده است. چنانکه پیشتر نیز بیان شد، در انتهای رساله در برگ 92 آ و در حاشیۀ نسخه گواهی مقابلهای (ظاهراً به خطّ علّامۀ حلّی) درج شده است که تاریخ فراغ از مقابلۀ کتاب مناهج الیقین را شب هفتم صفر سال 722 هجری قمری در حلّه ذکر میکند.
در زیر این قسمت، چند فائده با خطّی غیر از خطّ متن نیز نوشته شده است.
7) برگ 92 ب _ 107 آ: رسالۀ سَعدیّه از علّامۀ حلّی با همان خطّ کاتب مناهج الیقینِ او.
8) برگ 107 ب _ 113 آ: رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَرِ في البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَر از علّامۀ حلّی با همان خطّ دو اثرِ قبلی از او.
در حاشیۀ نسخۀ استِقصَاءُ النَّظَر حواشی اندک و پراکندهای با خطّی متأخّر از خطّ متن نوشته شده است. اگرچه این نسخه از رسالۀ استِقصَاءُ النَّظَر دستنوشتی است کهن و ارزشمند و متن اثر در آن از تصحیفات و نادرستیهای پسینی تا حدود زیادی در امان مانده است، همچنان برخی افتادگیهای جزئی و اغلاط واضح در آن دیده میشود. این نسخه در برخی مواضع نیز نسبت به سایر دستنوشتهای استِقصَاءُ النَّظَر کلمات و عباراتی افزون دارد و مشتمل است بر ضبطهایی منحصر بفرد که در سایر نسخ نیامده است. به هر روی، در مجموع، دستنویس مزبور نسخۀ قدیمتر و صحیحتری در قیاس با سایر دستنوشتهای بازمانده از این رساله است و برترین نسخۀ شناختهشده از آن بهشمار میآید.
9) برگ 117 ب تا 161 ب: کتاب الکفایة في النصوص علی عدد الأئمّة الإثنی عشر (کفایة الأثر) از علی بن محمّد خَزّاز قمی، عالم امامی زنده در قرن چهارم و پنجم هجری. چنانکه پیشتر گذشت، در صفحۀ عنوان این مجموعۀ خطّی، از اثر مزبور زیر عنوان «مختصر النصوص» یادشده است و بهاشتباه، نگارش آن به شیخ طوسی نسبت داده شده: «و مختصر النصوص تألیف الشیخ أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي».
متأسّفانه از این نسخۀ ارزشمند نیز تاکنون در تصحیح کتاب الکفایة استفاده نشده است.
- نگرید به: فان اِس، یوسف، بدایات علم الکلام في الاسلام (Anfänge muslimischer Theologie)، ص 55.
- همان، صص 9 _ 37 (متن عربی رساله).
- همان، صص 38 _ 54 (متن عربی رساله).
- برای نمونه نگرید به:
Cook, Michael, Early Muslim Dogma: A Source-Critical Study, Cambridge, Cambridge University Press, 1981, pp. 124-136 (13. The epistle of ʿUmar II). - الشهرستاني، عبدالکریم، الملل والنحل، ج 1، ص 51.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 20، ص 574 (مدخل حسن بصری).
- نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 1، صص 81 _ 93. نخستین ویراست از این رساله را نگرید در صص 67 _ 83 از مقالۀ زیر:
Ritter, Hellmut, “Studien zur Geschichte der islamischen Frömmigkeit I. Ḥasan al-Baṣrī”, Der Islam, vol. 21, Issue 1, 1933, pp. 1-83. - برخی از مهمترین این پژوهشها عبارت است از:
Obermann, Julian, “Political Theology in Early Islam: Ḥasan Al-Baṣrī's Treatise on Qadar”, Journal of the American Oriental Society, Vol. 55, No. 2 (Jun., 1935), pp. 138-162.
Schwarz, Michael, “The Letter of al-Hasan al-Baṣrī”, Oriens, Vol. 20 (1967), pp. 15-30.
Cook, Michael, Early Muslim Dogma: A Source-Critical Study, Cambridge, Cambridge University Press, 1981, pp. 117-123 (12. The epistle of Ḥasan of Baṣra). - نگرید به: ثبوت، اکبر، حسن بصری، صص 419 _ 438.
- دربارۀ او نگرید به: فان اِس، یوزِف، کلام و جامعه در سدههای دوم و سوم هجری، ج 1، صص 603 _ 614.
- Abdulrahman Al-Salimi and Wilferd Madelung, Early Ibāḍī Theology: Six Kalām Texts by ʿabd Allāh B. Yazīd Al-Fazārī, Brill, 2014, pp. 13-58.
- Madelung, Wilferd, “al-Fazārī, ʿAbdallāh b. Yazīd”, in: Encyclopaedia of Islam, THREE, Edited by: Kate Fleet, Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson. Consulted online on 20 August 2020 http://dx.doi.org/10.1163/1573-3912_ei3_COM_30960.
- نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 1، صص 144 _ 156؛ الرسي، القاسم بن ابراهیم، مجموع کتب و رسائل الإمام القاسم بن ابراهیم الرسي، ج 1، صص 499 _ 511.
- نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 2، صص 32 _ 68؛ الهادی إلی الحقّ، یحیی بن الحسین، مجموع رسائل الإمام الهادی إلی الحقّ القویم یحیی بن الحسین بن القاسم بن إبراهیم (الرسائل الأصولیّة)، صص 239 _ 266.
- الهادی إلی الحقّ، یحیی بن الحسین، مجموع رسائل الإمام الهادی إلی الحقّ القویم یحیی بن الحسین بن القاسم بن إبراهیم (الرسائل الأصولیّة)، صص 218 _ 238.
- نگرید به: عمارة، محمّد، رسائل العدل والتوحید، دارالهلال، 1971 م.، ج 2، صص 117 _ 303؛ الهادی إلی الحقّ، یحیی بن الحسین، مجموع رسائل الإمام الهادی إلی الحقّ القویم یحیی بن الحسین بن القاسم بن إبراهیم (الرسائل الأصولیّة)، صص 227 _ 421.
- الناصر لدین الله، أحمد بن یحیی، کتاب النجاة، باعتناء: ویلفرد مادیلونغ، المعهد الألماني للأبحاث الشرقیّة، بیروت، 1430 / 2009، 351 + 18 ص.
- الأسد آبادي، القاضي عبدالجبّار، المُغني في أبواب التوحید والعدل، ج 8 (المخلوق)، تحقیق: توفیق الطویل، سعید زاید، راجعه: إبراهیم مدکور، القاهرة، 1963 م.، 338 ص.
- الأسد آبادي، القاضي عبدالجبّار، المُغني في أبواب التوحید والعدل، ج 9 (التولید)، تحقیق: توفیق الطویل، سعید زاید، راجعه: إبراهیم مدکور، القاهرة، 170 ص.
- در این خصوص نگرید به مقالۀ حُسَین علی عبدالساتِر که با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است:
Abdulsater, Hussein Ali, “To rehabilitate a theological treatise. Inqādh al-Bashar min al-Jabr wa-l-Qadar”, Asiatische Studien - Études Asiatiques, Volume 68, Issue 2 (Jul 2014), pp. 519 – 547.
همچنین نگرید به: انصاری، حسن، «مشکل انتساب کتاب انقاذ البشر من الجبر والقدر به شريف مرتضی» منتشر شده در:
http://ansari.kateban.com/post/1923 - مشخّصات برخی از این چاپها از این قرار است:
(1) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر و یلیه استِقصاءُ النَّظَر في القَضاءِ و القَدَر، نشره و صحّحه و علّق علیه: علي الخاقاني النجفي، النجف، مَطبعة الراعي، 1354 ق. _ 1935 م، قطع جیبی، 109+ 40 ص.
(2) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر، چاپ شده در: رسائل الشریف المرتضی، تصحیح: السیّد أحمد الحُسَیني، نجف، مَطبعة الآداب، 1966، صص 51 ـ 124. این ویراست در: رسائل الشریف المرتضی، ج 2، تقدیم: السیّد أحمد الحُسَیني، إعداد: السیّد مهدي الرجائي، قم، دارالقرآن الکریم، 1405 ق.، صص 175 _ 247 نیز بازچاپ شده است.
(3) إنقاذ البَشَر مِن الجَبر و القَدَر، چاپ شده در: رسائل العَدلِ و التوحید، تصحیح: محمّد عمَارة، القاهرة، دار الشروق، 1988، ج 1، صص 283 ـ 342 (ویراست نخست: القاهرة، دار الهِلال، 1971، ج 1، صص 255 _ 239). - العامِري، أبو الحسن، رسائل أبي الحسن العامري و شذراته الفلسفیة، دراسة و نصوص: د. سَحبان خَلیفات، الجامعة الأردنیّة، عمان، 1988 م.، صص 247 _ 271.
- الموسوي، علي بن الحسین، رسائل الشریف المرتضی، المجموعة الثالثة، تقديم و إشراف: السيّد أحمد الحسيني، إعداد : السيّد مهدي الرجائي، دار القرآن الكريم، قم، 1405 ق.، صص 187 _ 198.
- نگرید به : انصاری، حسن، «نکتههایی دربارۀ آثار شریف مرتضی»، منتشر شده در:
https://ansari.kateban.com/post/3479 - العمراني، یحیی بن أبي الخیر، الانتصار في الردّ علی المعتزلة القدریّة الأشرار، دراسة و تحقیق: سعود بن عبدالعزیز الخلف، 3 ج، دار أضواء السلف، الریاض، 1419 ه.
- نگرید به: العلوي، یحیی بن حمزة بن علي بن إبراهیم، الجواب الناطق بالصواب القاطع لعری الشک و الارتیاب / الجواب القاطع للتمویه عما یرد علی الحکمة و التنزیه، تحقیق و دراسة: إمام حنفي عبدالله، القاهرة، دار الآفاق العربیة، 1420 ه / 2000 م.، صص 37 _ 55.
العلوي، یحیی بن حمزة بن علي بن إبراهیم، مجموع الإمام المؤیّد برب العزّة، تحقیق: قاسم حسن قاسم أحمد السراجي، مؤسّسة الإمام زید بن علي الثقافیّة، صنعاء، 1431 ه/ 2010 م.، صص 483 _ 502. - ابن قیّم الجوزیّة، محمّد بن أبی بکر، شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، بیروت، دارالکتب العلمیّة، الطبعة الثالثة، صص 95 _ 96.
- الرازي، فخرالدّین محمّد بن عُمَر، المطالب العالیة من العلم الإلهي، ج 9 (الجزء التاسع)، تحقیق: أحمد حجازي السقا، دار الکتاب العربي، 1407 ه _ 1987 م.، 395 ص.
- الرازي، فخرالدّین محمّد بن عُمَر، القضاء و القدر، ضبط نصّه و صحّحه و علّق علیه: محمّد المعتصم بالله البغدادي، دار الکتاب العربي، الطبعة الثانیة، 1414 ه _ 1994 م.، 328 ص.
- مشخّصات چاپهای یادشده از این قرار است:
1) همراه با فصول نصیریّه و آغاز و انجام و جام جهان نما و لوایح جامی چاپ سنگی در قطع رُقعی در سال 1314 هجری قمری در طهران (تاریخ 1341 که در پایان رساله درج شده و از آنجا به پارهای منابع دیگر راه یافته خطای مطبعی است).
2) در ضمنِ کلمات المحقّقین چاپ سنگی در قطع وزیری در سال 1315 هجری قمری در طهران و اُفسِت آن در سال 1402 ه.ق. (مکتبة المفید، قم).
3) زیر عنوان «رسالۀ جبر و قدر» در ضمنِ: مجموعه رسائل خواجه نصیرالدّین طوسی، تصحیح: محمّدتقی مدرّس رضوی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اوّل، 1335 ش، (چاپ دوم: 1390 ش. با همکاری مؤسّسۀ پژوهشی میراث مکتوب)، صص 8 _ 27.
4) تحت نام «جبر و اختیار»، قم، بی نا، 1341 ش، 40 ص، قطع وزیری.
5) در: دو رساله فلسفی در بیان اراده انسان: جبر و اختیار تألیف خواجه نصیرالدین طوسی، جبر و تفویض یا رسالۀ خلق الأعمال به ضمیمۀ متن عربی تألیف صدرالمتألهین شیرازی، تهران، نشر علوم اسلامی، اسفند 1363 ش، صص 5 _ 54.
(نام و نشان مُصَحِّح این ویراست و نیز نسخههایی که اساس آن قرار گرفته است روشن نیست و در مقدّمۀ تصحیح هیچ اشارهای به اینگونه معلومات نشده است).
6) زیر عنوان «رساله در جبر و قدر» در ضمن: مجموعهای از رسائل خواجه نصیرالدّین محمّد طوسی ۶۷۲-۵۹۷ مشتمل بر: رساله اثبات واجب، رساله جبر و قدر، رساله اندر قسمت موجودات، نیویورک، انجمن تحقیقات در فلسفه و علوم اسلامی، 1992 م، به همراه ترجمۀ انگلیسی رساله به قلم پرویز مروّج.
(The metaphysics of Ṭūsī: treatise on the proof of a necessary being, treatise on determinism and destiny, treatise on division of existents, Parviz Morewedge; Mudarris Raz̤avī.; Society for the Study of Islamic Philosophy and Science; Institute for Cultural Studies, New York : SSIPS, 1992).
(این چاپ بر اساس متن ویراستۀ مرحوم محمّدتقی مدرّس رضوی از رسالۀ جبر و اختیار فراهم آمده و در واقع بازچاپی از همان است. پس چاپی است جداگانه؛ ولی ویراستی مستقل بهشمار نمیآید).
7) زیر عنوان: «جبر و اختیار»، تحقیق: دکتر شیخ محمود نعمتی، قم، نشر مجمع ذخائر اسلامی، 1394 ش، 132 ص. - نگرید به: الطوسی، نصیرالدّین، أوصاف الأشراف، تعریب محمّد بن علی الجرجانی الحسینی الحلی الغروی، تحقیق: محمّد سعید الطریحی، مجلّة الموسم، العددان 57 _ 58 ، السنة 16، 1427 ه.ق. / 2005 م.، ص 308.
- نگرید به: درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 10، ص 33 (زیر عنوان «الجبر و الاختیار»).
- مشخّصات نشر سه چاپ این رساله از این قرار است:
1) مدرّس رضوی، محمّدتقی، احوال و آثار خواجه نصیرالدّین طوسی، صص 549 _ 550.
2) مدرّسی زنجانی، محمّد، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدّین طوسی، صص 180 _ 181.
3) تحت عنوان «أفعال العباد بین الجبر و التفویض» در ضمیمۀ تلخیص المحصّل، تصحیح: عبدالله نورانی، دار الأضواء، بیروت، صص 477 _ 478. - الحلّی، الحسن بن یوسف، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد القیّومی، ص 111؛ همان، تحقیق و تعلیق: محمّدباقر ملکیان، ج 1، ص 348.
- مدرّس تبریزی، محمّدعلی، ریحانة الأدب، ج 4، ص 174؛ الطباطبائی، السيّد عبدالعزيز، مکتبة العلّامة الحلّی، ص 49.
- فاضل اصفهانی، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، ص 27.
- در کهنترین نسخۀ شناختهشده از خلاصة الأقوال که پیش از سال 715 هجری قمری کتابت شده و بر خود علّامۀ حلّی نیز قرائت شده بوده و حاوی بلاغ إنهای قرائت نسخه به خطّ علّامه در سال مذکور است، نام رسالۀ استقصاء النظر در میان آثاری که علّامه برای خود برشمرده است قید نگردیده و عنوان این رساله تنها با خطّ دیگری در حاشیۀ نسخه اضافه شده است. نگرید به: خلاصة الأقوال، نسخۀ خطّی کتابخانۀ آیة الله سیّد حسن صدر در کاظمیّه، گ 20 آ.
- برخلاف نظر برخی محقّقان (نگرید: مقدّمۀ فارس حسّون تبریزیان بر استقصاء النظر، ص 9)، درج نام رسالۀ استقصاء النظر در خلاصة الأقوال را نمیتوان بهنحو یقینی از سوی خود علّامۀ حلّی دانست.
- برای نمونه نگرید به: الحلّی، الحسن بن یوسف، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد القیّومی، ص 111؛ همان، تحقیق و تعلیق: محمّدباقر ملکیان، ج 1، ص 348.
- نگرید به: شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، ج 3، صص 585 _ 588.
- الحُرّ العامِلی، محمّد بن الحسن، أمَل الآمِل، ج 2، ص 84 که از این رساله زیر عنوان «کتاب استقصاء النظر في القضاء و القدر» یاد کرده است.
- الإصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، ص 375 که از رسالۀ مزبور با عنوان «کتاب استقصاء البحث و النظر في القضاء و القدر» نام برده است.
- الخوانساری، محمّد باقر، روضات الجنّات، ج 2، ص 273 که از رسالۀ مورد بحث با نام «کتاب استقصاء النظر في القضاء و القدر» یاد شده است.
- برای نمونه نگرید به: المامَقانی، الشیخ عبدالله، تنقیح المقال، ج 21، ص 178؛ البروجردی، السیّد علی، طرائف المقال، ج 2، ص 436؛ الزُّنوزی، المیرزا محمّد حسن، ریاض الجنة، ج 3، ص 603.
- الحلّی، حسن بن یوسف، أجوبة المسائل المهنائیة، صص 155 _ 157. نیز نگرید همین اجازه را در: مجلسی، محمّد باقر، بحار الأنوار، ج 104، ص 148.
- در این خصوص نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 43.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 52. - برای نمونه نگرید به: الصدر، السیّد حسن، تکملة أمل الآمِل، ج 2، ص 427؛ بحرالعلوم، السیّد محمّد المهدی، الفوائد الرجالیّة، ج 2، ص 285؛ الطهرانی، الشیخ آقا بزرگ، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 2، ص 31؛ مدرّس تبریزی، محمّد علی، ریحانة الأدب، ج 4، ص 174؛ إعجاز حسین، کنتوری، كشف الحُجُب و الأستار، ص 44، الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 5، ص 405. نیز نگرید به: البغدادی، اسماعیل باشا، هدیّة العارفین، ج 1، ص 284، همو، إیضاح المَکنون، ج 1، ص 72؛ الزِرِکلی، خیرالدّین، الأعلام، ج 2، ص 228؛ الطباطبائي، السيّد عبدالعزيز، مکتبة العلّامة الحلّي، ص 49.
- الإصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، ص 375؛ الحُرّ العامِلی، محمّد بن الحسن، أمَل الآمِل، ج 2، ص 85؛ الخوانساری، محمّد باقر، روضات الجنّات، ج 2، ص 274؛ المامَقانی، الشیخ عبدالله، تنقیح المقال، ج 21، ص 178؛ الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 5، ص 405؛ الطهراني، الشیخ آقا بزرك، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 7، ص 243 و ج 5، ص 81؛ البروجردی، السیّد علی، طرائف المقال، ج 2، ص 437؛ تبریزی، علی بن موسی، مرآة الکتب، ج 5، ص 59.
- نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 87.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، صص 95 _ 96. - نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 55.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 62. - همانطور که علّامه سیّد محسن امین چنین احتمالی را مطرح کرده است که رسالۀ استقصاء النظر با نام دیگر «رسالۀ إبطال الجبر» نیز شناخته شده باشد: «و كأنها هي التي سمّاها بعضهم رسالة إبطال الجبر». نگرید به: الأمین، السیّد محسن، أعیان الشیعة، ج 5، ص 405.
- اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، ص 375؛ نیز نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 26. - نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 32.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 42. - نگرید به: الکلیني، محمّد بن یعقوب، الکافي، ج 1، ص 377 (30_ بَابُ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ وَ الْأَمْرِ بَيْنَ الْأَمْرَيْن)، ح 13؛ ابنبابویه (الشیخ الصدوق)، محمّد بن علي، التوحید، ص 359 (باب نفي الجبر و التفويض)، ح 8؛ همو، الاعتقادات، ص 63 ([5] باب الاعتقاد في نفي الجبر و التفويض).
- در این خصوص نگرید به: طالقانی، سیّد حسن، آموزۀ أمر بین أمرین در اندیشۀ امامیۀ نخستین، مؤسسۀ علمی _ فرهنگی دارالحدیث، قم، 1397 ش، 229 ص.
- لاهیجی، ملّا عبدالرزّاق، گوهر مراد، ص 327.
- الطوسي، نصیر الدّین، تلخیص المحصل، ص 600. نیز نگرید به: همو، رسالۀ جبر و قدر چاپ شده در: مجموعه رسائل خواجه نصیرالدّین طوسی، ص 26؛ همو، شرح مسألة العلم چاپ شده در: أجوبة المسائل النصیریّة، ص 105.
- برای نمونه نگرید به: الحلّی، الحسن بن یوسف، إیضاح مخالفة السنّة لنصّ الکتاب والسنة، ص 100 _ 101 که عبارت مذکور در قالبهای مختلف هشت مرتبه تکرار شده است.
- نگرید به:
Schmidtke, Sabine, The Theology of al-ʿAllama al-Ḥillī, p. 14.
اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علاّمۀ حلّی، ص 27. - الطباطبائي، السیّد عبدالعزیز، مكتبة العلّامة الحلّي، ص 227؛ معجم التراث الکلامي، ج 1، ص 252.
- معجم التراث الکلامي، ج 1، ص 252.
- دربارۀ او نگرید به: الحسني، عبدالحي بن فخرالدین، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج 3، صص 79 _ 80.
- مشخّصات دو طبع این اثر بدین شرح است: المهايمي، علي بن أحمد بن إبراهيم، تبصير الرحمن وتيسير المنان وبهامشه: نزهة القلوب في تفسير غريب القرآن، 2 ج، مطبعة بولاق، مصر، 1295 ق.
همو، تفسير المهائمي المسمى (تبصير الرحمن وتيسير المنان ببعض ما يشير إلى إعجاز القرآن)، 3 ج، تحقیق: أحمد فرید المزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 2011 م. - المهائمي، علي بن أحمد بن إبراهيم، مشرع الخصوص إلی معاني النصوص، قم، دفترتبليغات اسلامی، ۱۳۷۹ ش.
همو، مشرع الخصوص إلی معاني النصوص، علق حواشیه: أحمد فرید المزیدي، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۹ق./۲۰۰۸ م.، 272 ص. - المهائمي، علي بن أحمد، خصوص النعم في شرح الفصوص الحِكَم، تحقیق و تخریج و تعلیق: أحمد فرید المزیدي، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1428 ق. / 2007 م. 728 ص.
- الاصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 5، ص 270؛ أمین، أعيان الشيعة، ج5، ص 405 و ج 10، ص 229؛ الطهراني، الشیخ آقا بزرك، ج 13، ص 289 و ج 24، ص 362.
- کنتوري، إعجاز حسین، كشف الحُجُب و الأستار، ص 591.
- نگرید به: درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 33، ص 797.
- اصفهاني، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، چاپ شده در: میراث حوزۀ اصفهان، دفتر اوّل، صص 23 _ 77.
- اصفهاني، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، ص 77.
- فاضل اصفهانی خود در مقدّمۀ کشف اللثام عن قواعد الأحکام یادآور شده است که وی پیش از پایان سیزده سالگی از تحصیل علوم معقول و منقول فارغ شده بوده است و قبل از اتمام یازده سالگی نیز به تصنیف روی آورده بوده: «وقد فرغت من تحصيل العلوم معقولها ومنقولها ولم أكمل ثلاث عشرة سنة، وشرعت في التصنيف ولم أكمل إحدى عشرة». الفاضل الهندي، بهاءالدّین، کشف اللِّثام، ج 1، ص 112.
- چنانکه مصحّح این رساله خاطرنشان کرده، این مطلب از عبارت فاضل اصفهانی در انجامۀ رساله که نوشته است: «كتبه بيمناه الداثرة البائرة مؤلّفه المؤلّف بينه و بين أعدائه، المبعّد عن إخوانه و أصدقائه» قابل فهم است. افزون بر این، طبق گفتۀ زُنوزی، فاضل هندی در سن دوازده سالگی به هند رفته و قریب شش سال در آنجا ساکن بوده است (نگرید به: الزُّنوزی، المیرزا محمّد حسن، ریاض الجنة، ج 2، صص 203 _ 204)؛ بنابراین، در هنگام نگارش این رساله که او شانزده سال داشته همچنان در هند بهسر میبرده است.
- نگرید به: الزُّنوزی، المیرزا محمّد حسن، ریاض الجنة، ج 2، صص 204 _ 208؛ الخوانساری، محمّد باقر، روضات الجنّات، ج 7، ص 112.
- «إنّ رسالة "استقصاء النظر في بحث القضاء و القدر" من مصنّفات البحر القمقام، و الصارم الصمصام، علّامة العلماء الأعلام، إمام أئمّة فضلاء الأنام، المطهّر عن أدناس النفوس و الأجرام، المبعّد عن أرجاس الأباطيل و الآثام، ناصر أولي الأفهام، مُخذل أرباب الأوهام، شيخنا الملقّب بالعلّامة، و رئيسنا المنقّب بالإمامة، جمال الملّة و الحقّ و الدنيا و الدين، حسن بن يوسف بن المطهّر الحلّي _ أُفيض عليه من هوامر فواضل ربّه العلي _ كتاب في إحقاق الحقّ و إبطال الباطل كافي، و لإفهام الضُلّال عن نهج الصدق شافي، فأردت أن أُوضحه ببيانٍ يشفي من اللهب، و اُوجزه بكلامٍ يكفي عن النصب، و اُشيّده بركنٍ لا تتضعضع به الوساوس الإبليسيّة، و اُقوّمه بقوائم راسخة لا تتزلزل عند تدافع الكلمات التلبيسيّة، و اُلحق به ما زاد من الدلائل و الشكوك، و ما لم يتعرّض له من الإشكالات و الفكوك، و أن اسمّيه بـإجالة الفِكَر في فضاء القضاء و القدر.» اصفهاني، بهاءالدّین، إجالة الفِکَر، صص 27 _ 28.
- درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران، ج 3، صص 360 _ 363.
- الدرایتی، مصطفی، معجم المخطوطات العراقیة، ج 2، صص 152 _ 153.
- شیروانی، محمّد، «معرّفی چند نسخۀ خطّی»، مجلّۀ وقف میراث جاویدان، سال سوم، شمارۀ 9، بهار 1374 ش.، صص 124 _ 126.
پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۹:۳۰
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .