
چکیده
یکی از رسالههای کلامی کوتاه علّامۀ حلّی رسالۀ واجب الاعتقاد علی جمیع العباد است که شروح گوناگونی بر آن نوشته شده است. در زمرۀ این شروح، اثری است که زیر عنوان شرحی بر واجب الاعتقاد از عالمی ناشناس به چاپ رسیده است و در منابع مختلف، فرضیّات متفاوتی در خصوص نگارش آن به دست عالمانی چون ابن فهد حلّی، مُهَنّا بن سِنان یا عبدالحسین نیلی مطرح شده است. در این نوشتار، با استناد به نسخهای از تحریری که ابن راشد حلّی از همین شرح واجب الاعتقاد فراهم آورده است نشان داده میشود که تمام فرضیّات پیشین در خصوص نگارندۀ این شرح نادرست است و نویسندۀ این شرح کسی نیست جز متکلّم سرشناس شیعه، سیّد جلالالدّین عبدالله ابن شرفشاه حسینی.
کلید واژهها: کلام امامیّه، علّامۀ حلّی، واجب الاعتقاد علی جمیع العباد، جلالالدّین بن شرفشاه حسینی، اعتقادنامه، حسن بن محمّد بن راشد.
مقدّمه
یکی از آثار کلامی کمبرگ ولی پُربار علّامه حسن بن یوسُف بن علی بن مطهّر حِلّی (ت 648 ـ م 726 ه.ق) رسالهای است به نام واجب الاعتقاد علی جمیع العباد که علّامه در آن ـ چُنانکه از نامش هم پیداست ـ به تحریر مسائلی که اعتقاد بدانها بر هر مکلّفی واجب است، پرداخته است. رساله شامل دو بخش کلامی و فقهی است بدین ترتیب که بخش نخست آن یک اعتقادنامۀ امامی مختصر در چند صفحه است که گزیدهای از باورهای شیعی در موضوعات توحید و عدل و نُبُوّت و امامت (از اعتقاد به اصل معاد در هیچ جای رساله سخن به میان نیامده است) در آن بیان شده است، و بخش دوم آن مشتمل است بر ذکر احکام فقهی واجب بر طبق مسلک امامیه (حلّی، 1376: 51 ـ 57). در واقع، اثر یادشده چکیدهایست از باورهای کلامی و فقهی شیعی که به قصد آموزش اینگونه معتقدات به عموم شیعیان به نگارش درآمده است. از این سنخ اعتقادنامهها در تاریخ نگارشهای کلامی شیعه بسیار نوشته شده و همواره مورد توجّه عوام و عالمان شیعیان قرار گرفته است. یکی از نشانههای عنایت عالمان امامی به اعتقادنامههائی نظیر واجب الاعتقاد شروح و حواشی متعدّدی است که بر این رسالهها نگاشته شده است. بر رسالۀ واجب الاعتقاد نیز شروح متعدّدی نوشته شده که برخی از آنها منتشر نیز شده است. در این مقاله، مروری خواهیم کرد بر شروح مختلف نگاشته شده بر این اثر و سپس بطور خاص به بازشناسی هویّت نویسندۀ یکی از شروح ناشناختۀ آن میپردازیم. در کتابشناسیها و تراجمنامههای موجود از نویسندۀ این شرح سخنی به میان نیامده است و در منابع، بهاشتباه آن را به چند مؤلّف مختلف نسبت دادهاند؛ امّا در نوشتار حاضر با استناد به چند نسخۀ خطّی، نویسندۀ حقیقی این شرح برای نخستین بار معرّفی میشود.
از آنجا که در مقالهای دیگر بهتفصیل در باب رسالۀ واجب الاعتقاد و مطالب شایان توجّه در خصوص آن سخن گفتهایم (نک: عطائی نظری، 1395: 92 ـ 104) در این مجال به تکرار مطالب آن مقال نپرداخته، خوانندگان را به منظور آگاهی از ویژگیهای ساختاری و محتوایی و همچنین بررسی نسخهها و ویراستها و ترجمههای مختلف این رساله بدان نوشته ارجاع میدهیم. در ادامه، نخست به نکتهای تازه دربارۀ تاریخ نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد اشاره کرده، پس از آن شروح مختلف این اثر را بهاجمال معرّفی نموده و در نهایت، به بحث اصلی خود یعنی بازشناسی هویّت نویسندۀ واقعی یکی از این شروح که تاکنون ناشناخته مانده بوده است، میپردازیم.
1ـ انتساب و تاریخ نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد علی جمیع العباد
در انتساب نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد به علّامه حلّی تردیدی نیست. اگرچه علّامه در اجازهای که در تاریخ محرّم سال 720 هجری قمری برای مُهَنّا بن سِنان صادر کرده است (حلّی، 1401: 157ـ 155؛ مجلسی، 1403: 104/148) از این رسالۀ اعتقادیه هیچ نام نبرده است، اسم آن در ضمن یکی از پرسش و پاسخهای مطرح در این کتاب، پس از صدور اجازهای دیگر از سوی علّامه برای مُهَنّا بن سِنان مورّخ ذی الحجّه سال 719 هجری قمری (حلّی، همان: 117) برده شده و علّامه انتساب آن را به خود تأیید کرده است (همان: 125). از اینجا همچنین میتوان در خصوص تاریخ نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد این نکته را دریافت که این اثر بطور قطع تا پیش از سال 719 به نگارش درآمده بوده است. از سوی دیگر، نام این رساله در فهرستی که علّامۀ حلّی در سال 693 ه.ق از آثار خود در خلاصة الأقوال ارائه کرده است (حلّی، 1417: 110) قید نشده ـ گرچه بعدها به برخی از نسخههای این کتاب و بهتَبَع آن در ویراست کتاب افزوده شده است (همان: 113) ـ و بنابراین باید گفت: رسالۀ مورد گفتوگو تا سال 693 تألیف نشده بوده است. همچنین نام رسالۀ واجب الاعتقاد نه در متن کهنترین نسخۀ خطّیِ شناخته شدۀ خلاصة الأقوال ـ یعنی نسخۀ موجود در کتابخانۀ علّامه سیّد حسن صدر در کاظمین که متن آن بر علّامه خوانده شده و در پایان آن، بلاغ إنهای قرائت نسخه در سال 715 به خطّ علامه نوشته شده است ـ و نه در حاشیۀ آن (که اسامی برخی آثاری که علّامه پس از سال 693 نگاشته است بدان افزوده شده) دیده نمیشود (همان، بی تا: برگهای 18ب ـ 20 آ). بنابراین به احتمال بسیار قوی این رساله تا هنگام کتابت نسخۀ پیشگفته از خلاصة الأقوال، یعنی سال 715، نگاشته نشده بوده است. بر این اساس، میتوان حدس زد که رسالۀ واجب الاعتقاد در فاصلۀ زمانی میان سال 715 تا 719 ه.ق تألیف شده است.
2ـ شروح نگاشته شده بر رسالۀ واجب الاعتقاد
نخستین شرح بر رسالۀ واجب الاعتقاد، که در عین حال معروفترین و احتمالاً مفصّلترین شرح نگاشتهشده بر آن نیز بهشمار میآید، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد نام دارد. این شرح با انتساب غلط به فاضل مِقداد سُیوری (م 826 ه.ق) منتشر شده است (سُیوری، 1412) در حالی که ـ به شرحی که در مقاله پیشگفتهام دربارۀ واجب الاعتقاد بازگفتهام ـ بر اساس صفحۀ عنوان نسخۀ کهن خطّی موجود از این رساله در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 10706، این اثر، تألیف شمس الدّین محمّد بن صدقه حلّی شاگرد فخر المحقّقین (م 771 ه.ق) و نصیرالدّین کاشانی (م 755 ه.ق) است که آن را در زمان حیات استادش فخر المحقّقین نگاشته است. دومین شرح بر واجب الاعتقاد عبارتست از نهج السداد إلی شرح واجب الاعتقاد نوشتۀ عبدالواحد بن صفی نعمانی (قرن 9 هجری قمری) که فقط شامل شرح بر بخش اعتقادی رساله میشود و تاکنون منتشر نشده است (افندی اصفهانی، 1403: 3/279). شرح دیگر بر این رساله بر دست ظهیر الدّین ابراهیم بن علی بن عبد العالی مفلح الميسی العاملی (م 979 ه.ق) نگاشته شده و تحصیل السَّداد فی شرح واجب الاعتقاد نام دارد (طهرانی، 1403: 3/396). فرائد الانعقاد في شرح واجب الاعتقاد دیگر شرحی است بر واجب الاعتقاد که البتّه نویسندۀ آن شناخته نیست. طبق گزارش برخی منابع، تاریخ کتابت این دستنوشت سال 971 ه.ق است (طباطبائی، 1416: 220)؛ ولی در بعضی مآخذ دیگر، تاریخ جُمادی الأولی سال 1001 ه.ق برای زمان استنساخ آن ذکر شده است (درایتی، 1391: 23/694). شيخ حسين بن علی بن حسین بن أبی سروال الأوالی البحرانی (زنده در 956 ه.ق) نیز شرحی بر واجب الاعتقاد نگاشته است که به چاپ نرسیده ولی نسخهای از آن بازمانده است (امین، 1403: 6/116). ارشاد العباد فی کشف واجب الاعتقاد نوشتۀ عبدالمطّلب بن فخرالدّین فراء مسیبی نیز ترجمه و شرحی است فارسی بر رسالۀ واجب الاعتقاد که یک نسخۀ خطّی از آن با تاریخ کتابت 1083 ه.ق موجود است (درایتی، 1390: 3/97). موجب النجاة في الحیاة والممات نگاشتۀ حسن بن عبدالحقّ تونی (زنده در قرن 12 هجری قمری) (تبریزی، 1414: 2/43) و نجاح العباد في شرح واجب الاعتقاد (طباطبائی، 1416: 220) که شامل شرح بر کلّ رساله اعمّ از بخش کلامی و فقهی میشود و دستنوشتی از آن به شمارۀ 1/ 8376 مورَّخ 1288 ه.ق در کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی محفوظ است (درایتی، 1393: 33/151) نیز از شروح شایان ذکر برای رسالۀ واجب الاعتقاد است.
3ـ یک شرح واجب الاعتقاد و چند فرضیّه در باب نویسندۀ آن
یکی از شروح نگاشته شده بر رسالۀ واجب الاعتقاد شرحی است که با عنوان «شرح واجب الاعتقاد» از عالمی ناشناس در قرن نهم هجری قمری به چاپ رسیده است (سبحانی، 1428: 6/72 ـ 98). این شرح که به زبان عربی نگاشته شده، تنها مشتمل بر شرح بخش کلامی رسالۀ واجب الاعتقاد است و نویسنده پس از نقل قسمتی از متن رساله زیر عنوان «قوله» به شرح و بسط مطالب مطرح در آن بخش پرداخته است (نگرید: تصویر شمارۀ 1 و 2).
تصحیح و چاپ این شرح بر اساس دو نسخۀ شناخته شده از آن اثر تا آن زمان انجام شده است: یکی نسخۀ شمارۀ 10971 OR محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا (که عکس آن در مرکز احیاء میراث اسلامی قم به شمارۀ 1804 موجود است) و دیگری، نسخۀ شمارۀ 4/ 10668 کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی که تاریخ کتابت آن به قرن دهم هجری قمری بازمیگردد (همان: 73). بر اساس انجامۀ نسخۀ شمارۀ 10971 OR کتابت این نسخه در روز جمعه شانزدهم محرّم سال 841 ه.ق به پایان رسیده است (همان: 98). هر دو نسخه، فاقد نام نویسنده است و از اینرو برای محقّق متن، شناسائی نام شارح میسّر نشده است. برخی از محقّقان و دانشوران نیز نگارش این شرح را به عالمانی دیگر نسبت دادهاند. در ادامه، هر یک از این انتسابها را بطور جداگانه مورد بررسی قرارداده، نشان میدهیم که هیچیک از آنها درست نیست و شارح کس دیگری به غیر از نامبردگان است.
3ـ1ـ انتساب شرح به ابن فَهد حلّی
محمّد عبدالکریم بیت الشیخ، مصحّحِ شرح واجب الاعتقادِ مورد بحث، ضمن اذعان به اینکه نتوانسته نام شارح این شرح را بشناسد و فقط دانسته که صاحب شرح، یکی از عالمان قرن نهم هجری است، بر اساس شواهد زیر، نگارش آن را به ابن فَهد حلّی (م 841 ه.ق) نسبت داده است:
1) نسخۀ این اثر محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا در سال 841 ه.ق کتابت شده که همان سال وفات ابن فهد حلّی است؛
2) این نسخه در تملّک خاندانی بوده که جدّ آنها یکی از شاگردان ابن فهد حلّی بوده است؛
3) ابن فهد بسیاری از کتب علّامۀ حلّی را شرح کرده و نسبت بدین کار اهتمام داشته است. (همان: 74 ـ 75)
روشن است که هیچیک از شواهد یادشده توانائی اثبات صحّت انتساب نگارش این شرح به ابن فهد را ندارد و قرائن یادشده بسیار ضعیفتر از آن چیزی است که بتواند چُنین حدسی را تقویت کند؛ خاصّه آنکه در کتب تراجم هم اثری با عنوان شرح واجب الاعتقاد در فهرست آثار ابن فهد ذکر نشده است و از سیاهۀ آثار وی هم برمیآید که اهتمام او بیشتر به آثار فقهی، دعائی و اخلاقی ـ عرفانی بوده و نه مباحث کلامی (برای او و آثارش نگرید به: سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 183).
3ـ2ـ انتساب شرح به مُهَنّا بن سِنان
سَیّد اعجازحسَين كنتورى در کشف الحُجُب و الأستار به هنگام یادکرد از شرح مورد گفتوگو پس از تصریح به عدم دستیابی به نام شارح، این احتمال را مطرح کرده است که این شرح اثری از نجمالدّين مُهَنّا بن سِنان (م 754 ه.ق) شاگرد علّامۀ حلّی باشد (کنتوری، 1409: 359). شیخ آقا بزرگ طهرانی هم با نقل گفتههای صاحب کشف الحُجُب به وجود نسخهای از این شرح نزد مرحوم شيخ قاسم محيیالدّين اشاره کرده است (طهرانی، 1403: 14 / 164).
با توجّه به مطالبی که در ادامه این نوشتار خواهد آمد، معلوم خواهد شد که این فرضیّه هم در باب هویّت نویسندۀ شرح درست نیست و مُهَنّا بن سِنان نویسندۀ شرح مورد نظر نمیباشد.
3ـ3ـ انتساب شرح به عبدالحسين بن محمّد نيلی
در کتابخانۀ آیة الله حکیم در نجف اشرف نسخهای از شرح واجب الاعتقاد به شمارۀ 1091ـ 4 وجود دارد که در صفحۀ شناسنامۀ نسخه، نویسندۀ آن «عبدالحسين بن محمّد النيلی» معرّفی شده است (نگرید: تصویر شمارۀ 3).1 از دوست دانشورِ نسخهپژوهم آقای احمد علی مجید الحلّي که تصویر این نسخه را در اختیارم نهادند کمال تشکّر و امتنان را دارم. این نسخه متأسّفانه از آغاز چند صفحهای افتادگی دارد و لذا در ابتدای آن نام و نشانی از نویسندۀ شرح دیده نمیشود. در پایان شرح، عبارت زیر آمده است:
«و هذا آخر ما ذکرناه فی شرح المسائل الاصولیّة والحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین فرغ من تعليقه لنفسه الراجى رحمة ربّه الغفور العلیّ عبدالحسین بن محمّد بن حسین بن زنبور النیلیّ غفر الله له و لوالدیه و لمن أحسن إلیهما و إلیه فی سابع عشر صفر ختم بالخیر والظفر لسنة خمسة و خمسین و ثمانمایة والحمد لله وحده» (نگرید: تصویر شمارۀ 4).
شیخ آقا بزرگ طهرانی نیز در مجلّد الضیاء اللامع فی القرن التاسع از طبقات اعلام الشیعة در فهرست آثار عبدالحسین نیلی به شرح او بر واجب الاعتقاد اشاره کرده که آن را به خطّ خود نگاشته و در پایانش عبارتی شبیه به عبارت منقول از انجامۀ نسخۀ شرح واجب الاعتقاد متعلّق به کتابخانۀ آیة الله حکیم نوشته شده است:
«عبدالحسین النیلی هو ابن محمد بن الحسين بن زنبور النيلى دوّن مجموعة من المسائل الكلامية فيها «نهج السداد الى شرح واجب الاعتقاد»- ذ 24: 418 و 25: 4 و معرب «الفصول» النصيرية و مسائل الأصول و هو شرح واجب الاعتقاد أيضا بعنوان «قوله، قوله». كتبها بخطّه و قال فى آخرها: فرغ من تعليقه لنفسه الراجى ... عبد الحسين ... فى 17 صفر 855. و النسخة رأيتها عند (السماوى) يظهر منه أنّه كان مولعا بعلم الكلام فى عصره.». (طهرانی، 1430: 6/ 75)
چنانکه معلوم است نسخۀ مورد اشارۀ آقابزرگ در این گفتاورد همان نسخۀ موجود از شرح واجب الاعتقاد در کتابخانۀ حکیم نجف است که باز اینجا نیز نگارش آن به عبدالحسین نیلی نسبت داده شده است. با این وصف، آقا بزرگ طهرانی هنگامی که در الذریعة از همین نسخه یاد میکند آن را شرحی بر واجب الاعتقاد با عنوان «شرح مسائل الأصول» از بعضی اصحاب معرّفی میکند و اینبار از نگارش آن بر دست نیلی سخنی به میان نمیآورد:
«شرح واجب الاعتقاد بعنوان شرح مسائل الأصول عناوينه قوله قوله، لبعض الأصحاب ضمن مجموعة فيها نهج السداد أيضا رأيتها عند العلامة السماوي تاريخ كتابتها سنة 855، فلا يحتمل اتحاده مع نهج السداد للنعماني.» (طهرانی، 1403: 14 / 164)
با مقایسۀ متن شرح واجب الاعتقادِ مکتوب در نسخۀ کتابخانۀ حکیم نجف و شرح واجب الاعتقادِ تصحیح و منتشر شده توسّط محمّد عبدالکریم بیت الشیخ اتّحاد و یکسانی این دو متن روشن میشود. یعنی شرحی که در نسخۀ کتابخانۀ حکیم آمده و نگارش آن از سوی فهرستنگار و همچنین شیخ آقا بزرگ طهرانی (در یک موضع) به عبدالحسین نیلی نسبت داده شده است در واقع همان شرحی است که محمّد عبدالکریم بیت الشیخ آن را به عنوان شرحی از یک عالم ناشناس در قرن نهم و با احتمال انتساب به ابن فهد حلّی منتشر کرده و سیّد اعجازحسين كُنتورى نیز فرضیّۀ تألیف آن بر دست مُهَنّا بن سِنان را مطرح کرده است. بنابراین در تمام این موارد سخن بر سر یک شرح است که نویسندۀ آن معلوم نیست چه کسی است ولی حدس و گمانهای مختلفی دربارۀ پدیدآورندۀ آن مطرح شده است. از آنچه گفته شد این مطلب هم روشن میشود که دو شرحی که شیخ آقا بزرگ طهرانی در الذریعه ذیل شمارههای 2025 و 2026 به عنوان دو شرح مختلف بر واجب الاعتقاد ذکر کردهاست (همان: 14/164) در حقیقت دو شرح مختلف بر این اثر نیستند، بلکه دو نسخه از یک شرح واجب الاعتقاد میباشند.
شاید علّت اینکه آقا بزرگ طهرانی و فهرستنگارِ نسخۀ شرح واجب الاعتقادِ موجود در کتابخانۀ حکیم نگارش این شرح را به عبدالحسین نیلی نسبت دادهاند این عبارت مکتوب در انجامۀ (ترقیمه) نسخه باشد که: «فرغ من تعليقه لنفسه الراجى رحمة ربّه الغفور العلیّ عبدالحسین بن محمّد بن حسین بن زنبور النیلیّ». امّا با دقّت در تعبیر «فرغ من تعليقه لنفسه» میتوان فهمید که نیلی نه صاحب شرح، بلکه تنها، کاتب آن بوده است و نویسندۀ شرح کس دیگری باید باشد. بطور معمول عبارت «فرغ من تعليقه لنفسه» برای بیان این معنا استعمال میشود که کاتب، متنی را برای استفادۀ شخصی خودش نوشته است و چنانچه کاتبِ متن، همان مؤلّف و صاحب اثر باشد دیگر از قید «لنفسه» در انجامه (ترقیمه) نسخه استفاده نمیکند. با توجّه به آنچه گذشت معلوم است که عبدالحسین نیلی هم ممکن نیست نویسنده و صاحب شرح مورد بحث باشد. اکنون باید دید چگونه میتوان شارح این شرح را شناسائی کرد؟
4ـ ابن شرفشاه حسینی و شرح او بر واجب الاعتقاد
کلید حلّ مشکل شناسائی شارح شرح واجب الاعتقادِ مورد گفتوگو را باید در نسخۀ شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی یافت. این رساله که با عنوان «شرح بر شرح واجب الاعتقاد» معرّفی شده است نوشتۀ یکی از عالمان امامی به نام «حسن بن محمّد بن راشد» است. عبارت کاتب در بالای صفحۀ نسخه چُنین است:
«شرح علی شرح واجب الاعتقاد من مصنفات الشیخ حسن بن محمّد بن راشد والمتن للعلّامه رحمهما الله تعالی». (نگرید: تصویر شمارۀ 5)
شیخ حسن بن محمّد بن راشد در آغاز این شرح خاطرنشان میکند که قصد داشته به رسالۀ واجب الاعتقاد علّامۀ حلّی اهتمام و اعتنائی نماید و در این راستا تصمیم گرفته به شرحی که جلالالدّین ابوالعز عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه حسینی بر آن نوشته است بپردازد و اغلاط و تصحیفاتی را که از سوی ناسخان و کاتبان در این اثر راه یافته است، اصلاح و تعدیل نماید:
«بسم الله الرحمن الرحیم ربّ یسّر وأعن * بعد حمد الله سبحانه حمدًا یلیق بجلاله والصلاة علی سیّد البریّة محمد وآله * یقول أحوج عباد الله إلی عمیم إفضاله حسن بن محمد بن راشد* ارشده الله إلی تحصیل مآله * رأیت أن اهتم إلی المقدّمة الموسومة بواجب الاعتقاد من مصنّفات شیخنا المحقّق الأعظم والامام الاعلم السعید المغفور جمال الدین أبی منصور الحسن بن الشیخ المرحوم ابی المظفّر سدید الدین یوسف ابن المطهر قدس الله نفسیهما وروّح رمسیهما [بیاض] الشرح الذی کتبه علیها سیّدنا الامام العلامة مقتدی الخاصة و العامة کاشف أستار المعقول و المنقول حاوی قَصَب البیق [کذا: السبق] فی الفروع و الاصول وارث آبائه الطاهرین خلیفة اجداده المعصومین جلال الملة والحق والدین ابی العز عبدالله ابن المولی السعید المحمود شرف الدین شرف شاه الحسینی کساهما الله اضفی جلابیب صلواته و سقاهما اصفی شأبیب تحیاته و أن اصلح ما عدلت به اقلام النسّاخ عن قصد السبیل والله حسبی و نعم الوکیل». (ابن راشد حلّی، بی تا: برگ 1 آ) (نگرید: تصویر شمارۀ 5).
در نسخه، پس از عبارات یادشده، متن و شرح واجب الاعتقاد نوشته شده که با مقایسه و تطبیق معلوم میشود در اصل، همان متن چاپ شده به عنوان شرح واجب الاعتقاد از عالمی ناشناس در قرن نهم هجری است که موضوع بحث مقال حاضر نیز قرار گرفته است. توضیح آنکه، در این نسخه، بعد از عبارات پیشگفته، متن واجب الاعتقاد و شرح آن با عبارت «الحمد للَّه على نعمائه، و صلّى اللَّه على سيد رسله و أشرف أنبيائه محمّد المصطفى و على المعصومين من أُمنائه. أقول: (الحمد): هو الوصف بالجميل على جهة التعظيم و التبجيل، فقولنا …» شروع شده و تا بیست و یک سطر بعد تا عبارت «فوجب أن يكون عالماً بكلّ ما علموه، متّصفاً بجميع ما اتّصفوا به من الأخلاق الحميدة الفاضلة، فوجب أن يكون أفضل من کلّ واحدٍ منهم فکان أفضل من الجميع، فكان أشرف أنبيائه» ـ صرفنظر از پارهای اختلافات در برخی کلمات ـ مطابق با متن چاپ شدۀ شرح مورد بحث (قس: سبحانی، 1428: 6/ 76 ـ 77) ادامه یافته است (نگرید: تصویر شمارۀ 6). سپس شیخ حسن بن محمّد بن راشد با بیان این عبارت که: «قلتُ: وهذا آخر کلام سیّدنا قدس الله لطیفه هنا ...» بار دیگر تصریح و تأکید میکند که عبارات منقول، در واقع گفتۀ سیّد شرفالدّین شرفشاه حسینی است. شرح پس از چند جمله که بروشنی از سوی شیخ حسن بن محمّد بن راشد بیان شده است، مجدّداً ادامه یافته، تا آخر نسخه تقریباً مطابق با همان متن چاپ شده پیش میرود و به عبارت «واستبعاد الخصم طول عمره عليه السلام جهل محض، يعلم ذلك من العلم بقدرة اللَّه تعالى و ما اشتمل عليه الكتاب الکریم من ذكر نوح عليه السلام و كتب التواريخ المذکورة [کذا: المدوّنة] في أخبار المعمرين و هذا آخر ما ذكرناه من شرح مسائل [کذا: المسائل] الأُصولية والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین» ختم میشود. از اینجا میتوان فهمید که نویسنده و شارح شرح مورد گفتوگو کسی نیست جز سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی و بنابراین تمام فرضیّات و احتمالات دیگری که در خصوص نویسندۀ این شرح در منابع مختلف ذکر شده و کسانی همچون ابن فهد حلّی و مُهَنّا بن سِنان یا عبدالحسین نیلی را صاحب آن معرّفی کردهاند، باطل است و ناصواب.
تا آنجا که جستوجو شد در هیچیک از تراجِمنامهها و منابع کتابشناسی در زمرۀ آثار عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه حسینی از شرح واجب الاعتقاد نام برده نشده است و گویا در چند قرن اخیر دانسته نبوده که او بر رسالۀ واجب الاعتقادِ علّامۀ حلّی، همچون باب حادی عشر او، شرح نوشته بوده است. نسخههای شرح واجب الاعتقاد او هم که در قرون اخیر در دسترس دانشوران بوده ظاهراً نام نویسنده را دربر نداشته است؛ به همین دلیل، نویسندۀ آن تاکنون ناشناس مانده و در باب نگارندۀ آن احتمالاتی که از نظر گذشت، مطرح شده است. به هر حال با توجّه به تصریح شیخ حسن بن محمّد بن راشد بر اینکه نویسندۀ این شرح جلالالدّین ابوالعز عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه حسینی است دیگر جای هیچ تردید در باب هویّت نویسندۀ آن نیست.
سَیّد جلالالدّین ابوالعزّ عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه علوی حسینی، که گاه او را بهاختصار «السیّد جلالالدیّن الحسینی» یا «السیّد شرف» نیز خواندهاند (افندی اصفهانی، 1415: 7/57 و 145)، از متکلّمان امامی برجستۀ قرن هشتم و نهم هجری قمری و صاحب آثار کلامی ارزشمندی بوده است. او ـ همچون شمس الدّین محمّد بن صدقه حلّی صاحب الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد ـ از شاگردان نصیرالدّین علی بن محمّد (قاشی) کاشانی (م 755 ه.ق) بوده است و افزون بر این، نامش در شمار استادان ابن فَهد حلّی (م 841 ه.ق) برده شده است (آقا بزرگ طهرانی، 1430: 5 / 122). برخی از تراجمنگاران با توجّه به اینکه تقیالدّین ابراهیم بن علی کَفعَمی (م حدود 905 ه.ق) در حواشی کتاب مصباح (/ جُنَّة الأمان الواقیة و جَنّة الإیمان الباقیة) و برخی دیگر از آثارش به نقل مطالبی از سَیّد جلالالدّین بن شرفشاه پرداخته است این احتمال را مطرح کردهاند که وی در زمرۀ مشایخ کَفعَمی باشد (افندی اصفهانی، 1403: 3/ 222؛ طهرانی، 1403: 12/218؛ امین، 1403: 8/53؛ صدر، 1429: 3/341)؛ امّا ظاهراً با نظر به طبقه و دورۀ زندگی آن دو دانشور، این احتمال، مقرونِ صواب نیست (تبریزی، 1414: 3 / 176). در واقع، با لحاظ اینکه ولادت کَفعَمی بهاحتمال قوی در حدود سال 820 قمری بوده (شرف الدّین، 1434: 2/ 40 ) و ـ چنانکه در پی میآید ـ سَیّد جلالالدّین بن شرفشاه چندین سال پیش از این تاریخ از دنیا رفته بوده است، به نظر میرسد، آنگونه که برخی دیگر از نویسندگان نیز خاطرنشان کردهاند (همان: 2/ 61)، کَفعَمی فرصت استفاده از محضر او را نمیتوانسته داشته باشد. بنابراین یادکردن از سَیّد جلالالدّین بن شرفشاه در زمرۀ مشایخ کَفعَمی منطقی به نظر نمیرسد.
از آثار کلامی سَیّد جلالالدّین ابوالعزّ ابن شرفشاه حسینی به غیر از شرح واجب الاعتقاد ـ که به تفصیل از آن سخن گفته شد ـ میتوان به الرسالة السلطانية الاحمدية في إثبات العصمة النبوية المحمّدية (افندی اصفهانی، 1403: 3/ 222؛ طهرانی، 1403: 11/199 و 12/218؛ تبریزی، 1414: 5 / 328؛ امین، 1403: 8/53) و شرح ترجمۀ عربی فصولِ خواجه نصیرالدّین طوسی (طهرانی، 1403: 13/385؛ همو، 1430: 6 / 80؛ سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 207) اشاره کرد که از آنها نسخی برجا مانده است. کتاب منهج الشیعة في فضائل وصيّ خاتم الشريعة (افندی اصفهانی، 1403: 3/ 221؛ طهرانی، 1403: 11/199 و 23/ 193؛ امین، 1403: 2/266؛ سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 207) او نیز به چاپ رسیده است (ابن شرفشاه حسینی، 1420). او همچنین شرحی بر دیگر رسالۀ پرآوازۀ علّامۀ حلّی یعنی باب حادی عشر نوشته است که نسخهای از آن به خطّ محمّد بن محمّد بن مُهَنّا بن ابی الحسن بن نُفَیع که در سال 821 هجری قمری در مدرسۀ زینیۀ حلّه کتابت شده در مجموعۀ خطّی 10706 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی موجود است. در صفحۀ عنوان این نسخه نوشته شده است:
«کتاب شرح الباب الحادی عشر تصنیف المولی السید العالم الفاضل السعید المرحوم المقدس جلال الملة والحقّ والدین ابوالعز عبدالله بن شرف شاه الحسینی قدس الله روحه.»
از عبارات ترحیمی نظیر «السعید المرحوم» و «قدس الله روحه» که کاتب برای سیّد جلالالدین ابوالعز عبدالله بن شرفشاه حسینی بکار برده است میتوان فهمید که بطور قطع او قبل از تاریخ کتابت این نسخه در روز یکشنبه یازدهم ذی القعده سال 821 قمری از دنیا رفته بوده است. بر این اساس، عبارت پایانی نسخۀ محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی بدین مضمون که این شرح در روز جمعه شانزدهم محرّم سال 841 ه.ق به پایان رسیده است: «تمّ شرح واجب الاعتقاد یوم الجمعة السادس عشر من شهر محرم الحرام سنة 841 ه» (سبحانی، 1428: 6/ 98) حاکی از تاریخ کتابت آن نسخه است و نه تاریخ نگارش اثر؛ چون ابن شرفشاه حسینی مدّتها پیش از تاریخ یادشده وفات کرده بوده است. همچنین به عقیدۀ شیخ آقا بزرگ طهرانی، بر اساس تاریخ وقف تعدادی از کتابهای ارزشمند تفسیری و کلامیِ در تملّک سیّد جلال الدیّن بن شرفشاه حسینی به خِزانۀ غَرَویّه در تاریخ 810 هجری قمری میتوان حدس زد که وی احتمالاً باید در حدود همین سال درگذشته باشد (آقا بزرگ طهرانی، 1430: 6 / 79 و 24؛ همو، 1403: 11/199 و 23/ 193؛ سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 206 ـ 207). شیخ آقا بزرگ این را هم تصریح نموده که درگذشت وی بطور قطع پس از شهادت شهید [اوّل] در سال 786 ه.ق بوده است (آقا بزرگ طهرانی، 1403: 23/ 193).
5ـ ابن راشد حلّی و تحریر او از شرح واجب الاعتقاد ابن شرفشاه حسینی
چنانکه اشاره کردیم، سندی که بیانگر تعلّق شرح واجب الاعتقادِ مجهول المؤلّفِ موضوع بحث ما در این مقاله به سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی است نسخهای است که از تحریر شرح واجب الاعتقاد وی به قلم شیخ حسن بن محمّد بن راشد به دست ما رسیده است و هماکنون با شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. در اینجا شایسته است در باب شخصیّت حسن بن محمّد بن راشد و همچُنین شاخصههای نسخۀ دستنوشت او از شرح واجب الاعتقاد ابن شرفشاه حسینی مطالبی چند عرضه کنیم.
حسن بن محمّد بن راشد معروف به «ابن راشد حلّی» (زنده در 830 ه.ق.) از متکلّمان و فقیهان و شاعران برجستۀ شیعی در حلّه بوده است. میرزا عبدالله افندی اصفهانی او را همان شیخ تاجالدّین حسن بن راشد حلّی دانسته و از آثار کلامی او به رسالۀ مصباح المهتدین فی اصول الدّین اشاره میکند که نسخهای از آن را به تاریخ کتابت 883 ه.ق در استرآباد دیده بوده است. او همچنین از نسخههای دیگری به خطّ وی که در سالهای 824 و 830 هجری قمری نوشته شده بوده، یادکرده است (افندی اصفهانی، 1403: 1/ 185 و 342؛ تبریزی، 1414: 2/ 32 ـ 35 و 2/ 107). ظاهراً از وی اشعاری سروده شده به سال 836 برجامانده و لذا برخی منابع، بر همین اساس او را تا سال یادشده در قید حیات دانستهاند (سبحانی و دیگران، 1425: 3/ 195). بنابراین بطور قطع ابن راشد چند دهۀ نخست سدۀ نهم هجری قمری را درک کرده بوده است. بعضی ابن راشد را از شاگردان علّامۀ حلّی (م 726 ه.ق) برشمردهاند (افندی اصفهانی، 1403: 1/ 187؛ طهرانی، 1430: 5/40) امّا صاحب أعیان الشیعة با ارائۀ دلایلی این مطلب را رد کرده است (امین، 1403: 5/66؛ نیز نگرید: تبریزی، 1414: 2/ 34 ). آنچه مسلّم است این است که ابن راشد همچون ابن فهد حلّی (م 841 ه.ق)، شاگرد فاضل مقداد سُیوری (م 826 ه.ق) بوده است. بنابراین با توجّه به طبقه و دورۀ زندگانی حسن بن راشد، تتلمذ او نزد علّامۀ حلّی منتفی است.
سند مهمّی که برخی از زوایای پنهان زندگی علمی ابن راشد حلّی را آشکار میسازد، نسخهای است ارزشمند از کتاب اشراق اللاهوت في شرح کتاب الياقوت تألیف رکنالدّین جرجانی (زنده در 728 ه.ق) _ جدّ فاضل مقداد _ که به خطّ ابن راشد حلّی کتابت شده است.2 دربارۀ این نسخه و رکن الدین جرجانی نگرید به یادداشت زیر از آقای دکتر حسن انصاری در سایت کاتبان به نشانی:
این نسخه که همینک با شمارۀ 10187 در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود ظاهراً نسخهای منحصر بفرد از کتاب یادشده است و کتابت آن بر دست عالمی چون حسن بن راشد بر ارج و بهای آن میافزاید. ابن راشد کتابت این نسخه را در جُمادی الآخر سال 810 هجری قمری در مدرسۀ زینیۀ حلّه به پایان برده است (نگرید: تصویر شمارۀ 7).
در ابتدای این نسخه، یادداشتی به قلم «صدر بن منصور بن محمد بن منصور بن محمد بن ابراهيم بن إسحق بن عليّ بن عربشاه» نوشته شده است که در آن تصریح میکند نسخۀ حاضر دستنوشتی است از کتاب اشراق اللاهوت تألیف ابوعبدالله محمّد بن علی جرجانی که در شرح بر کتاب الیاقوت _ یا همان رسالۀ مشهور به المقدّمة _ نوشتۀ ابو إسحق ابراهيم بن نوبخت و به خطّ حسن بن راشد تحریر شده است:
«کتاب اشراق اللّاهوت في شرح کتاب الياقوت ۞ و کتاب الياقوت هو الرّسالة المشهورة بالمقدّمة للّشيخ المولی الفاضل أبي إسحق ابراهيم بن نوبخت رحمه الله و الشّرحُ هذا للّشيخ الکامل المحقق أبي عبدالله محمّد بن علي الجرجاني رحمة الله عليه وهو بخطّ المولی الأولی الشّيخ العَلم الأعلم الأفضل الأورع الأتقی عمدة المتشرّعين المتشيّعين قدوة العلماء الزّهاد المتورعين مُحيي مذهب الأیمّة المعصومين صلوات الله عليهم أجمعين ۞ تاج الدّين حسن بن محمّد بن راشد غفر الله له ولأسلافه». (نگرید: تصویر شمارۀ 8)
جالب است تعابیری که نویسنده در اینجا برای ابن راشد حلّی آورده به مراتب والاتر از تعابیری است که در وصف صاحب کتاب الیاقوت و جرجانی بیان کرده است!
در ادامۀ این یادداشت، نویسنده خاطرنشان کرده که در آغاز و انجام این نسخه اجازاتی از اکابر علماء برای حسن بن راشد ثبت شده است. وی بطور خاص از دو نفر مُجیز یادکرده است: یکی فاضل مقداد سیوری، و دیگری «أبو العزّ عبدالله بن شرفشاه بن عربشاه حسينی شيرازی» که در واقع همان نویسندۀ شرح واجب الاعتقاد مورد گفتوگوی ما در این مقال است:
«وفي أوّله وآخره إجازات أکابر العلماء المجتهدين له منها الشيخ الإمام العلّام القمقام المرشد إلی سبيل الرّشاد المجتهد في مذهب الأیمّة الأمجاد أبو عبدالله المقداد ومنها السّيّد السّند الإمام الحبر النحرير العلّامة سيّد المُجتهدين سند المتعبّدين بقية أیمة الدّين جلال النقابة والسّيادة والاجتهاد أبو العِزّ عبدالله بن شرفشاه بن عربشاه الحسيني الشيرازي».
بنابراین از اینجا فهمیده می شود که ابن راشد حلّی به غیر از فاضل مقداد، از محضر جلالالدّین بن شرفشاه حسینی نیز بهره برده و موفّق به کسب اجازه از او هم شده است.
برخلاف آنچه در یادداشت منقول اظهار شده است، در ابتدای نسخه _ در شکل کنونیاش _ هیچ اجازهای دیده نمیشود. بنابراین احتمال میرود یکی دو برگی از آغاز نسخه که حاوی اجازه یا اجازاتی برای ابن راشد حلّی بوده افتاده باشد. در آخرین برگ نسخه، عبارتی وجود دارد که این حدس را تقویت میکند. در زمرۀ یادداشتهایی که در این برگ آخر نوشته شده عبارتی آمده دالّ بر اینکه اجازهای از فاضل مقداد در ابتدای نسخه وجود داشته است: «و اجازته بخطّه في أوّل الکتاب». چنانکه گفتیم هماکنون این اجازه در آغاز نسخه دیده نمیشود و احتمالاً از بین رفته است. در انجام دستنوشت فعلی نیز اجازهای مشاهده نمیشود و ظاهراً آنها هم از بین رفتهاند. بجای آن اجازات دو گواهیِ حضور در مجلس درس به خطّ خود حسن بن محمّد بن راشد مکتوب است (شاید دو گواهی مستقل نباشد بلکه دومی پاکنویس و بازنویس اوّلی باشد) که متأسّفانه پس از ایراد القاب بسیار برای استاد درس، نام او در نسخه مذکور نیست. تنها از روی لقب «جلال الملّة» که به عنوان آخرین کلمات در برگ 71 الف نوشته شده است (نگرید: تصویر شمارۀ 9) میتوان حدس زد که به احتمال بسیار زیاد این گواهی تدرّس و تتلمذ مربوط است به حضوری وی در مجلس درس جلالالدّین شرفشاه حسینی. بنابراین این گواهی نیز شاهد دیگریست بر شاگردی ابن راشد حلّی نزد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی.
حسن بن محمّد بن راشد به غیر از مصباح المهتدین فی اصول الدّین ـ که لااقل یک دستنوشت از آن برجا مانده است (نگرید: درایتی، 1389، 9 / 686)ـ تألیفات دیگری نیز داشته است که از آن جمله میتوان به الجمانة البهية في نظم الألفية الشهيدية، أرجوزة في تاريخ القاهرة، أرجوزة في تاريخ الملوك و الخلفاء اشاره کرد (حُرّ عاملی، 1431: 2/65؛ طهرانی، 1403: 1/464 ـ 465). چنانکه از اسامی یادشده از آثار وی برمیآید، ابن راشد حلّی شاعر پرتوانی نیز بوده است. او ظاهراً قصائد زیادی در مدح ائمّه (علیهم السلام) گفته بوده که آنها را «الحلیّات الراشدیّات» نام نهاده بوده است. (حسینی، 1438: 438)
تا آنجا که بررسی شد، در هیچ یک از منابع، اشارهای به تحریر شرح واجب الاعتقاد عبدالله بن شرفشاه حسینی بر دست ابن راشد حلّی نشده، و ظاهراً این نکته تا پیش از این مورد توجّه قرار نگرفته بوده است. گفتنی است که شیخ آقا بزرگ طهرانی، حسن بن راشد حلّی ـ شاگرد فاضل مقداد و صاحب الجمانة البهية في نظم الألفية الشهيدية ـ را شخصی غیر از شیخ تاج الدین حسن بن راشد حلّی، شاگرد علّامۀ حلّی، دانسته است (طهرانی، 1430: 5/40) امّا میرزا عبدالله افندی اصفهانی ـ چنانکه گذشت ـ و بعضی دیگر از تراجمنگاران (امین، 1403: 5/64؛ سبحانی و دیگران، 1418: 9/91، یوسف الشمّری، 1434: 127؛ کاظم الخفاجی، 1428: 66) این دو شخصیّت را یکی معرّفی کردهاند.
امّا در خصوص تحریری که حسن بن محمّد بن راشد از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی فراهم آورده است چند نکته شایان توجّه به نظر میرسد. چنانکه گذشت، شرح ابن شرفشاه حسینی بر واجب الاعتقاد به سبک قال ـ أقول نگارش یافته است، و در آن تنها به توضیح عبارات بخش اعتقادی رسالۀ واجب الاعتقاد پرداخته شده، بخش فقهی آن شرح نگردیده است. تحریری هم که ابن راشد حلّی از این شرح فراهم آورده است، اگرچه در مواضعی افزودههائی دارد، بر همین سبک نگارش یافته و تنها منحصر به شرح بخش اعتقادی و کلامی رساله است. آنگونه که پیشتر اشاره شد، هدف اصلی شیخ حسن بن محمّد بن راشد از پرداختن به شرح ابن شرفشاه حسینی بر واجب الاعتقاد، بنا به تصریح خودش، اصلاح اغلاط و تصحیفاتی بوده که از سوی ناسخان و کاتبان در این اثر راه یافته است؛ امّا در واقع، او در عین حال که متن شرح ابن شرفالدّین را استنساخ کرده است و آن را از اغلاط کاتبان پیراسته، در مواضعی اصلاحاتی نموده و شاید در برخی عبارات نیز تغییراتی داده است. در چندین محل هم بهمناسبت، مطالبی را افزوده است. این افزودهها که گاه به چندین سطر هم بالغ میشود در مواردی بطور مشخّص از سوی خود اوست ولی در بعضی دیگر از مواضع احتمالاً ناشی از کاملتر بودن نسخۀ در دسترس او از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی است که حاوی عباراتیست که در نسخههای دیگر این شرح دیده نمیشود. برای مثال، در تحریر ابن راشد از شرح ابن شرفشاه حسینی، و در همان آغاز رساله عبارتی دراز دامن قریب به هفت سطر در شرح عبارت «ما تجب معرفته من المسائل الأُصولية، و ألحقت به بيان الواجب من أُصول العبادات، و اللَّه الموفق للخيرات» از متن واجب الاعتقاد آمده است (ابن راشد، بی تا: برگ 3 ب) که در متن چاپی شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی دیده نمیشود (مقایسه کنید با: سبحانی، 1428: 6/ 78). در اینجا، فقدان قسمت یادشده در متن چاپی اثر به احتمال قوی در اثر افتادگی این قسمت در نسخههای اساس تصحیح آن بوده است. بنابراین با عنایت به آنچه تقدیم شد باید گفت: برخلاف عبارت مکتوب در بالای صفحۀ نخستین برگِ این نسخه بدین مضمون که: «شرح علی شرح واجب الاعتقاد من مصنفات الشیخ حسن بن محمّد بن راشد»، این اثر، شرحی بر شرح واجب الاعتقاد نیست؛ بلکه تنها یک تحریر و بازنویسی از شرح واجب الاعتقادِ عبدالله بن شرفشاه حسینی است همراه با اصلاحات بسیار و البتّه افزودههائی چند.
در انجامۀ این نسخه (دستنوشت شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی)، نام کاتب و تاریخ کتابت نسخه نیامده است، ولی در پایانِ رسالۀ دیگرِ موجود در این مجموعۀ خطّی با عنوان «رسالة فی الفرض العینی و صفتها»، تاریخ کتابتِ رساله ربیع الأوّل سال 822 هجری قمری نوشته شده است که بر این اساس میتوان حدس زد رسالۀ مورد بحث ما نیز بهاحتمال باید در همین حوالی کتابت شده باشد. با توجّه به تعابیری چون «قدّس الله لطیفه» که ابن راشد حلّی در تحریر خود از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی در حقّ وی بکار برده است معلوم میشود که شیخ حسن این بازنویسی را پس از درگذشت ابن شرفشاه حسینی در حدود سال 810 ه.ق انجام داده بوده است. نظر به اینکه حسن بن محمّد بن راشد دست کم تا حدود سال 830 هجری قمری در قید حیات بوده است، احتمالاً این نسخه در زمان حیات وی نوشته شده است. با مقایسۀ خطّ این دستنوشت با دستخطّ ابن راشد حلّی در إشراق اللاهوتِ جرجانی معلوم میشود که این نسخه، به خطّ خود ابن راشدِ حلّی نیست. اغلاط قابل توجّهی هم که در استنساخ عبارات رخ داده است نیز حاکی از آن است که این نسخه نمیتواند به قلم عالمی همچون ابن راشد حلّی کتابت شده باشد و بطور قطع باید بر دست کاتبی کم سواد نوشته شده باشد.
مقایسۀ تحریر فراهم آمده بر دست ابن راشد از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی با سه نسخۀ دیگری که هماکنون از این شرح میشناسیم این نکته را بر ما آشکار میسازد که تفاوتهای نسبتاً قابل توجّهی میان متن تحریر یافته به اهتمام ابن راشد حلّی و سه نسخۀ دیگرِ موجود از این اثر وجود دارد. ظاهراً ابن راشد برخی از نسخههای برجامانده از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی را از نظر گذرانده بوده و چون آنها را آکنده از تصحیفات و اغلاط کاتبان یافته، به اعمال اصلاحاتی در این متن پرداخته است. امّا این اصلاحات چندان است که در نهایت و دستکم در مواضعی، متنی نسبتاً و گاه کاملًا متفاوت با متن نسخههای دیگرِ این اثر را رقم زده است. برای نمونه، در حالی که در سه نسخۀ دیگر اثر و متن چاپیِ مبتنی بر آنها آمده است:
«اعلم أنّه يجب على المكلّف أن يعتقد أنّه تعالى حكيم، و معناه أنّه لا يفعل قبيحاً و لا يخلّ بواجب» (سبحانی، 1428 :6/92).
در تحریر ابن راشد چُنین مکتوب است:
«اعلم أن معنی کونه حکیماً هو أن لا یفعل قبیحاً و لا یخلّ بواجب». (ابن راشد، بیتا، برگ 10 ب)
در مواردی نیز بین دو نسخهای که متن اثر بر اساس آنها چاپ شده (یعنی نسخۀ شمارۀ 10971 OR محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا و نسخۀ شمارۀ 4/ 10668 کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی) و نسخۀ این اثر در کتابخانۀ حکیم نجف به شمارۀ 1091ـ4 و نیز تحریر ابن راشد از این شرح، اختلاف اساسی وجود دارد. در جدول زیر یک نمونه از این موارد نشان داده شده است:
در نمونۀ یادشده ظاهراً متنِ مکتوب در نسخۀ حکیم نسبت به نسخههای دیگر، کاملتر و صحیحتر است و از اینجا میتوان فهمید که حتّی دستنوشت موجود از تحریر ابن راشد از این اثر هم در حال حاضر کاستیها و اغلاطی دارد که باید با کمک نسخههای دیگر آنها را اصلاح نمود.
افزون بر این، مقایسۀ تحریر پدید آمده بر دست ابن راشد از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی با سه نسخۀ دیگر، از افتادگیها و اغلاط شایان توجّه موجود در شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی که بر اساس دو نسخۀ پیشگفته از این اثر به چاپ رسیده است، پرده برمیافکند و نشان میدهد این متن تا چه اندازه مغلوط و آشفته به چاپ رسیده است. در ادامه، پارهای از این افتادگیها و نادرستیها بازگو میشود. ابتدا عبارات ناقص یا نادرست بگونهای که منتشر شده است، ارائه میشود و پس از آن، جملۀ کامل یا عبارت صحیح بر اساس تحریر ابن راشد حلّی از اثر درج میشود:
1) و ما كان من أفعال الشر فهو من العبد، و نسب إليه تعالى، لأنّه تعالى نهاه عنه (ص 79، س 16) ← و ما كان من أفعال الشر فهو من العبد، و لا ینسب إليه تعالى، لأنّه تعالى نهی عنه.
2) و أمّا بيان الثاني: و هو كونه عالماً بجميع المعلومات، لأنّه لو لم يكن كذلك لكان لا يخلو إمّا أن لا يعلم شيئاً، أو يعلم البعض دون البعض. لا جائز أن يعلم البعض دون البعض، لأنّ ذاته تعالى مجرّدة فنسبتها إلى الجميع على سبيل السويّة، فلو تعلّق علمه بالبعض دون البعض لزم التخصيص بلا مخصّص، و هو محال، فبقي القسم الأوّل و هو أن يكون عالماً بجميع المعلومات، و هو المطلوب (ص 87، س 5ـ10) ← و أمّا بيان الثاني: و هو كونه عالماً بجميع المعلومات، لأنّه لو لم يكن كذلك لكان لا يخلو إمّا أن لا يعلم شيئاً، أو يعلم البعض دون البعض. لا جائز أن لا یعلم شیئاً لما بیناه من إثبات کونه عالماً و لا جائز أن يعلم البعض دون البعض، لأنّ ذاته تعالى مجرّدة فنسبتها إلى الجميع على سبيل السويّة، فلو تعلّق علمه بالبعض دون البعض لزم التخصيص بلا مخصّص، و هو محال، فبقي القسم الأوّل و هو أن يكون عالماً بجميع المعلومات، و هو المطلوب.
در اینجا، چنانکه ملاحظه شد، عبارت «لا جائز أن لا یعلم شیئاً لما بیناه من إثبات کونه عالماً و» در متن چاپ شده از قلم افتاده است.
3) الجوهر: هو المتميز الّذي لا يقبل القسمة في جهة من الجهات. (ص 89، س 18) ← الجوهر: هو المتحيّز الّذي لا يقبل القسمة في جهة من الجهات.
4) و كلّ من فعل الأفعال المتقنة المحكمة كان عالماً، فبديهية، لأنّ العلم باستلزام ذلك الفاعل ضروري، إذ الجاهل لا يصدر عنه فعل المحكم المتقن (ص 85، س 18) ← لأنّ العلم باستلزام ذلك علم الفاعل ضروري، إذ الجاهل لا يصدر عنه فعل المحكم المتقن.
5) و أمّا بيان المقدّمة الثانية، أعني: حدوث الحركة و السكون، فنقول: هما حادثان. أمّا الحركة، فلأنّها عبارة عن الحصول الأوّل في المكان الثاني، و المكان الثاني مسبوق بالمكان الأوّل، و هو غيره، فيكون مسبوقاً بغيره، و كلّ مسبوق بالغير حادث، فالسكون حادث (ص 80، س 9) ← و أمّا بيان المقدّمة الثانية، أعني: حدوث الحركة و السكون، فنقول: هما حادثان. أمّا الحركة، فلأنّها عبارة عن الحصول الأوّل في المكان الثاني، و المكان الثاني مسبوق بالمكان الأوّل، و هو غيره، فيكون مسبوقاً بغيره، و كلّ مسبوق بالغير حادث، فیکون الحرکة حادثة و أمّا حدوث السکون فلأنّه عبارة عن الکون الثانی فی المکان الأوّل و الکون الثانی مسبوق بالکون الأوّل و هو غیره فیکون مسبوقاً بغیره و کل مسبوق بالغیر حادث فالسكون حادث.
در اینجا نیز معلوم است که عبارت «فیکون الحرکة حادثة و أمّا حدوث السکون فلأنّه عبارة عن الکون الثانی فی المکان الأوّل و الکون الثانی مسبوق بالکون الأوّل و هو غیره فیکون مسبوقاً بغیره و کل مسبوق بالغیر حادث» در متن چاپی رساله افتاده است.
گذشته از آنچه ذکر شد، اشتباهات و نادرستیهای دیگری نیز در متنِ به طبع رسیده از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی مشاهده میشود که در اینجا به جهت رعایت اختصار از درج آنها پرهیز میکنیم. إن شاء الله به عون و لطف خداوند حکیم، راقم این سطور در آیندهای قریب، با بهرهجوئی از تحریر عرضه شده توسّط ابن راشد حلّی از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی و نیز نسخه موجود از این اثر در کتابخانۀ حکیم نجف، ویراستی تازه از این اثر ارزشمند را ارائه خواهد کرد.
نتیجه
از آنچه در این نوشتار تقدیم شد نتایج زیر حاصل میشود:
1) رسالۀ واجب الاعتقاد در فاصلۀ زمانی میان سال 715 تا 719 ه.ق تألیف شده است.
2) سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی شرحی عربی بر قسمت کلامیِ رسالۀ واجب الاعتقادِ علّامۀ حلّی نوشته است.
3) شرحی که با عنوان «شرح واجب الاعتقاد» از یکی از عالمان قرن نهم هجری به چاپ رسیده است و فرضیّاتی در خصوص انتساب نگارش آن به ابن فهد حلّی و مُهَنّا بن سِنان یا عبدالحسین نیلی مطرح شده، در واقع همان شرحی است که سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی بر واجب الاعتقاد علّامۀ حلّی نوشته است. بنابراین تمام احتمالاتی که دربارۀ نگارش این اثر به دست عالمان دیگر ابراز شده، نادرست است.
4) نسخهای از شرح واجب الاعتقاد که به شمارۀ 1091ـ 4 در کتابخانۀ آیة الله حکیم در نجف اشرف وجود دارد، برخلاف آنچه که در صفحۀ شناسنامۀ نسخه ذکر شده، تألیف «عبدالحسين بن محمّد النيلی» نیست، بلکه نسخهای است از همان شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفالدین شرفشاه حسینی.
5) دو شرحی که شیخ آقا بزرگ طهرانی در الذریعه (14/164) ذیل شمارههای 2025 و 2026 به عنوان دو شرح مختلف بر واجب الاعتقاد ذکر کردهاند در حقیقت دو شرح مختلف نیستند؛ بلکه نسخههائی است از همان شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفالدّین شرفشاه حسینی.
6) ابن راشد حلّی تحریری از شرح واجب الاعتقادِ جلالالدّین بن شرفشاه حسینی فراهم آورده است که برخلاف آنچه در برخی منابع اظهار شده، شرحی بر شرح واجب الاعتقاد نیست، بلکه تنها یک بازنویسی از شرح واجب الاعتقاد است همراه با اصلاحات بسیار و افزودههائی اندک.
7) نسخۀ تحریر ابن راشد از شرح واجب الاعتقاد با نسخه این اثر در کتابخانۀ حکیم نجف و همچنین دو نسخۀ دیگری که مبنای تصحیح این اثر قرار گرفته است در مواضعی اختلاف قابل توجّهی با یکدیگر دارند.
8) متن منتشر شده از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفالدّین شرفشاه حسینی همراه با اغلاط و افتادگیهای قابل توجّهی است.
کتابنامه
ابن راشد حلّی، حسن بن محمّد، (بی تا)، شرح واجب الاعتقاد، نسخۀ شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، تهران.
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، (1403ﻫ. ق)، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، تحقیق: سید احمد حسینی اشكورى، قم، منشورات مکتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، الطبعة الأولی، ج 3 و ج 1.
همان، (1415ﻫ. ق)، ج 7.
امین، سیّد محسن، (1403 ه.ق)، أعیان الشیعة، تحقیق: حسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 12 ج.
تبریزی، علی بن موسی، (1414 ه.ق)، مرآة الکتب، تحقیق: على صدرايى خويى، قم، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله مرعشى نجفى، چاپ اوّل، 7 ج.
جرجانی، رکن الدّین محمّد بن علی، إشراق اللاهوت في شرح کتاب الياقوت، نسخۀ خطّی شمارۀ 10187 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی تهران.
الحسینی، حیدر موسی حسین، ( 1438 ه.ق)، مدرسة الحلّة و تراجم علمائها من النشوء إلی القمَّة، کربلاء، العتبة العبّاسیة المقدسّة، الطبعة الأولی.
درایتی، مصطفی، (1391 ه.ش)، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فَنخا)، تهران، سازمان اسناد و کتابخانۀ ملّی جمهوری اسلامی ایران، ج 23.
همان، (1390 ه.ش)، ج 3.
همان، (1393 ه.ش)، ج 33.
حُرّ عاملی، محمّد بن حسن، (1431 ه.ق)، أمل الآمل في علماء جبل عامل، تحقیق: سیّد احمد حسينى اشكورى، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، الطبعة الأولی، ج 2.
حلّی، حسن بن یوسف، (1401 ﻫ.ق)، أجوبة المسائل المهنائیة، تصحیح: محیالدّین الممقانی، قم، مطبعة الخیّام، الطبعة الأولی.
همو، (1417 ﻫ.ق)، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد قیّومی، قم، مؤسسة نشر الفقاهه، الطبعة الأولی.
همو، (بی تا)، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، نسخۀ کتابخانۀ علّامه سیّد حسن صدر در کاظمین مورّخ 715 ﻫ.ق.
همو، (1376 ه.ش)، واجب الاعتقاد علی جمیع العباد، تصحیح: محمّد رضا انصاری قمی، چاپ شده در: میراث اسلامی ایران، قم، کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی، دفتر ششم، صص 51 ـ 57.
درایتی، مصطفی، ( 1389 ه.ش)، فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران (دنا)، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، چاپ اوّل، 12 ج.
سبحانی و دیگران، (1425 ﻫ.ق)، معجم طبقات المتكلّمين، قم، مؤسسة الإمام الصادق (ع)، الطبعة الأولی، ج3.
سبحانی و دیگران، (1418 ﻫ.ق)، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الإمام الصادق (ع)، الطبعة الأولی، ج 9.
(منسوب به) سُیوری، فاضل مقداد بن عبدالله، (1412 ﻫ.ق)، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، تصحیح صفاء الدّین البصری، مشهد، مجمع البحوث الإسلاميّة التابع للآستانة الرضويّة المقدّسة، الطبعة الأولی.
شرفالدّین، عبدالله، (1434 ﻫ.ق)، مع موسوعات رجال الشیعة، تحقیق: مؤسّسة تراث الشیعة، قم، نشر مؤسّسة تراث الشیعة، الطبعة الأولی، 3 ج.
ابن شرفشاه حسینی، سیّد جلالالدّین عبدالله، (1420 ﻫ.ق)، منهج الشیعة في فضائل وصيّ خاتم الشريعة، تحقیق: السیّد هاشم المیلانی، بی جا، نشر الدلیل (خانه کودک)، الطبعة الأولی.
همو، (1428 ﻫ.ق)، شرح واجب الاعتقاد، تحقیق: محمّد عبدالکریم بیت الشیخ، چاپ شده در: سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، قم، مؤسسة الإمام الصادق (ع)، 1428 ه.ق، الجزء السادس، صص 72 ـ 98.
همو، (بی تا)، شرح الباب الحادی عشر، مجموعۀ خطّی 10706 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی تهران.
همو، (بی تا)، شرح واجب الاعتقاد، نسخۀ خطّی شمارۀ 1091ـ 4 کتابخانۀ آیة الله حکیم در نجف اشرف.
صدر، حسن، (1429 ﻫ.ق)، تكملة أمل الآمل، تحقیق: حسین علی محفوظ و عدنان دباغ و عبد الكريم دباغ، بیروت، دار المؤرخ العربي، الطبعة الأولی، 6 ج.
الطباطبائی، السيّد عبد العزيز، (1416 ﻫ.ق)، مکتبة العلّامة الحلّی، قم، مؤسّسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، الطبعة الأولی.
طهرانی، شیخ آقا بزرگ، (1403 ﻫ.ق)، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، بیروت، دارالأضواء، چاپ سوم، 26 ج.
همو، (1430 ﻫ.ق)، طبقات أعلام الشيعة، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، 17 ج.
عطائی نظری، حمید، (1395 ش)، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (5): واجب الاعتقاد علی جمیع العباد»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 27، ش 161، صص 92ـ 104.
کاظم الخفاجی، ثامر، (1428 ﻫ.ق)، من مشاهیر أعلام الحلّة إلی القرن العاشر الهجری، قم، مکتبة سماحة آیة الله المرعشی النجفی الکبری، الطبعة الأولی.
كنتورى، اعجازحسين بن محمدقلى، (1409 ﻫ.ق)، كشف الحجب و الأستار عن أسماء الكتب و الأسفار، قم، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله مرعشى نجفى، چاپ دوم.
مجلسی، محمّد باقر، (1403 ﻫ.ق)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار، بيروت، مؤسّسة الوفاء، چاپ دوم، ج 104.
یوسف الشمّری، أ.م.د، (1434 ﻫ.ق)، الحیاة الفکریّة فی الحلّة خلال القرن التاسع الهجری، النجف الأشرف، دارالتراث، الطبعة الأولی.
یکی از رسالههای کلامی کوتاه علّامۀ حلّی رسالۀ واجب الاعتقاد علی جمیع العباد است که شروح گوناگونی بر آن نوشته شده است. در زمرۀ این شروح، اثری است که زیر عنوان شرحی بر واجب الاعتقاد از عالمی ناشناس به چاپ رسیده است و در منابع مختلف، فرضیّات متفاوتی در خصوص نگارش آن به دست عالمانی چون ابن فهد حلّی، مُهَنّا بن سِنان یا عبدالحسین نیلی مطرح شده است. در این نوشتار، با استناد به نسخهای از تحریری که ابن راشد حلّی از همین شرح واجب الاعتقاد فراهم آورده است نشان داده میشود که تمام فرضیّات پیشین در خصوص نگارندۀ این شرح نادرست است و نویسندۀ این شرح کسی نیست جز متکلّم سرشناس شیعه، سیّد جلالالدّین عبدالله ابن شرفشاه حسینی.
کلید واژهها: کلام امامیّه، علّامۀ حلّی، واجب الاعتقاد علی جمیع العباد، جلالالدّین بن شرفشاه حسینی، اعتقادنامه، حسن بن محمّد بن راشد.
مقدّمه
یکی از آثار کلامی کمبرگ ولی پُربار علّامه حسن بن یوسُف بن علی بن مطهّر حِلّی (ت 648 ـ م 726 ه.ق) رسالهای است به نام واجب الاعتقاد علی جمیع العباد که علّامه در آن ـ چُنانکه از نامش هم پیداست ـ به تحریر مسائلی که اعتقاد بدانها بر هر مکلّفی واجب است، پرداخته است. رساله شامل دو بخش کلامی و فقهی است بدین ترتیب که بخش نخست آن یک اعتقادنامۀ امامی مختصر در چند صفحه است که گزیدهای از باورهای شیعی در موضوعات توحید و عدل و نُبُوّت و امامت (از اعتقاد به اصل معاد در هیچ جای رساله سخن به میان نیامده است) در آن بیان شده است، و بخش دوم آن مشتمل است بر ذکر احکام فقهی واجب بر طبق مسلک امامیه (حلّی، 1376: 51 ـ 57). در واقع، اثر یادشده چکیدهایست از باورهای کلامی و فقهی شیعی که به قصد آموزش اینگونه معتقدات به عموم شیعیان به نگارش درآمده است. از این سنخ اعتقادنامهها در تاریخ نگارشهای کلامی شیعه بسیار نوشته شده و همواره مورد توجّه عوام و عالمان شیعیان قرار گرفته است. یکی از نشانههای عنایت عالمان امامی به اعتقادنامههائی نظیر واجب الاعتقاد شروح و حواشی متعدّدی است که بر این رسالهها نگاشته شده است. بر رسالۀ واجب الاعتقاد نیز شروح متعدّدی نوشته شده که برخی از آنها منتشر نیز شده است. در این مقاله، مروری خواهیم کرد بر شروح مختلف نگاشته شده بر این اثر و سپس بطور خاص به بازشناسی هویّت نویسندۀ یکی از شروح ناشناختۀ آن میپردازیم. در کتابشناسیها و تراجمنامههای موجود از نویسندۀ این شرح سخنی به میان نیامده است و در منابع، بهاشتباه آن را به چند مؤلّف مختلف نسبت دادهاند؛ امّا در نوشتار حاضر با استناد به چند نسخۀ خطّی، نویسندۀ حقیقی این شرح برای نخستین بار معرّفی میشود.
از آنجا که در مقالهای دیگر بهتفصیل در باب رسالۀ واجب الاعتقاد و مطالب شایان توجّه در خصوص آن سخن گفتهایم (نک: عطائی نظری، 1395: 92 ـ 104) در این مجال به تکرار مطالب آن مقال نپرداخته، خوانندگان را به منظور آگاهی از ویژگیهای ساختاری و محتوایی و همچنین بررسی نسخهها و ویراستها و ترجمههای مختلف این رساله بدان نوشته ارجاع میدهیم. در ادامه، نخست به نکتهای تازه دربارۀ تاریخ نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد اشاره کرده، پس از آن شروح مختلف این اثر را بهاجمال معرّفی نموده و در نهایت، به بحث اصلی خود یعنی بازشناسی هویّت نویسندۀ واقعی یکی از این شروح که تاکنون ناشناخته مانده بوده است، میپردازیم.
1ـ انتساب و تاریخ نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد علی جمیع العباد
در انتساب نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد به علّامه حلّی تردیدی نیست. اگرچه علّامه در اجازهای که در تاریخ محرّم سال 720 هجری قمری برای مُهَنّا بن سِنان صادر کرده است (حلّی، 1401: 157ـ 155؛ مجلسی، 1403: 104/148) از این رسالۀ اعتقادیه هیچ نام نبرده است، اسم آن در ضمن یکی از پرسش و پاسخهای مطرح در این کتاب، پس از صدور اجازهای دیگر از سوی علّامه برای مُهَنّا بن سِنان مورّخ ذی الحجّه سال 719 هجری قمری (حلّی، همان: 117) برده شده و علّامه انتساب آن را به خود تأیید کرده است (همان: 125). از اینجا همچنین میتوان در خصوص تاریخ نگارش رسالۀ واجب الاعتقاد این نکته را دریافت که این اثر بطور قطع تا پیش از سال 719 به نگارش درآمده بوده است. از سوی دیگر، نام این رساله در فهرستی که علّامۀ حلّی در سال 693 ه.ق از آثار خود در خلاصة الأقوال ارائه کرده است (حلّی، 1417: 110) قید نشده ـ گرچه بعدها به برخی از نسخههای این کتاب و بهتَبَع آن در ویراست کتاب افزوده شده است (همان: 113) ـ و بنابراین باید گفت: رسالۀ مورد گفتوگو تا سال 693 تألیف نشده بوده است. همچنین نام رسالۀ واجب الاعتقاد نه در متن کهنترین نسخۀ خطّیِ شناخته شدۀ خلاصة الأقوال ـ یعنی نسخۀ موجود در کتابخانۀ علّامه سیّد حسن صدر در کاظمین که متن آن بر علّامه خوانده شده و در پایان آن، بلاغ إنهای قرائت نسخه در سال 715 به خطّ علامه نوشته شده است ـ و نه در حاشیۀ آن (که اسامی برخی آثاری که علّامه پس از سال 693 نگاشته است بدان افزوده شده) دیده نمیشود (همان، بی تا: برگهای 18ب ـ 20 آ). بنابراین به احتمال بسیار قوی این رساله تا هنگام کتابت نسخۀ پیشگفته از خلاصة الأقوال، یعنی سال 715، نگاشته نشده بوده است. بر این اساس، میتوان حدس زد که رسالۀ واجب الاعتقاد در فاصلۀ زمانی میان سال 715 تا 719 ه.ق تألیف شده است.
2ـ شروح نگاشته شده بر رسالۀ واجب الاعتقاد
نخستین شرح بر رسالۀ واجب الاعتقاد، که در عین حال معروفترین و احتمالاً مفصّلترین شرح نگاشتهشده بر آن نیز بهشمار میآید، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد نام دارد. این شرح با انتساب غلط به فاضل مِقداد سُیوری (م 826 ه.ق) منتشر شده است (سُیوری، 1412) در حالی که ـ به شرحی که در مقاله پیشگفتهام دربارۀ واجب الاعتقاد بازگفتهام ـ بر اساس صفحۀ عنوان نسخۀ کهن خطّی موجود از این رساله در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 10706، این اثر، تألیف شمس الدّین محمّد بن صدقه حلّی شاگرد فخر المحقّقین (م 771 ه.ق) و نصیرالدّین کاشانی (م 755 ه.ق) است که آن را در زمان حیات استادش فخر المحقّقین نگاشته است. دومین شرح بر واجب الاعتقاد عبارتست از نهج السداد إلی شرح واجب الاعتقاد نوشتۀ عبدالواحد بن صفی نعمانی (قرن 9 هجری قمری) که فقط شامل شرح بر بخش اعتقادی رساله میشود و تاکنون منتشر نشده است (افندی اصفهانی، 1403: 3/279). شرح دیگر بر این رساله بر دست ظهیر الدّین ابراهیم بن علی بن عبد العالی مفلح الميسی العاملی (م 979 ه.ق) نگاشته شده و تحصیل السَّداد فی شرح واجب الاعتقاد نام دارد (طهرانی، 1403: 3/396). فرائد الانعقاد في شرح واجب الاعتقاد دیگر شرحی است بر واجب الاعتقاد که البتّه نویسندۀ آن شناخته نیست. طبق گزارش برخی منابع، تاریخ کتابت این دستنوشت سال 971 ه.ق است (طباطبائی، 1416: 220)؛ ولی در بعضی مآخذ دیگر، تاریخ جُمادی الأولی سال 1001 ه.ق برای زمان استنساخ آن ذکر شده است (درایتی، 1391: 23/694). شيخ حسين بن علی بن حسین بن أبی سروال الأوالی البحرانی (زنده در 956 ه.ق) نیز شرحی بر واجب الاعتقاد نگاشته است که به چاپ نرسیده ولی نسخهای از آن بازمانده است (امین، 1403: 6/116). ارشاد العباد فی کشف واجب الاعتقاد نوشتۀ عبدالمطّلب بن فخرالدّین فراء مسیبی نیز ترجمه و شرحی است فارسی بر رسالۀ واجب الاعتقاد که یک نسخۀ خطّی از آن با تاریخ کتابت 1083 ه.ق موجود است (درایتی، 1390: 3/97). موجب النجاة في الحیاة والممات نگاشتۀ حسن بن عبدالحقّ تونی (زنده در قرن 12 هجری قمری) (تبریزی، 1414: 2/43) و نجاح العباد في شرح واجب الاعتقاد (طباطبائی، 1416: 220) که شامل شرح بر کلّ رساله اعمّ از بخش کلامی و فقهی میشود و دستنوشتی از آن به شمارۀ 1/ 8376 مورَّخ 1288 ه.ق در کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی محفوظ است (درایتی، 1393: 33/151) نیز از شروح شایان ذکر برای رسالۀ واجب الاعتقاد است.
3ـ یک شرح واجب الاعتقاد و چند فرضیّه در باب نویسندۀ آن
یکی از شروح نگاشته شده بر رسالۀ واجب الاعتقاد شرحی است که با عنوان «شرح واجب الاعتقاد» از عالمی ناشناس در قرن نهم هجری قمری به چاپ رسیده است (سبحانی، 1428: 6/72 ـ 98). این شرح که به زبان عربی نگاشته شده، تنها مشتمل بر شرح بخش کلامی رسالۀ واجب الاعتقاد است و نویسنده پس از نقل قسمتی از متن رساله زیر عنوان «قوله» به شرح و بسط مطالب مطرح در آن بخش پرداخته است (نگرید: تصویر شمارۀ 1 و 2).
تصحیح و چاپ این شرح بر اساس دو نسخۀ شناخته شده از آن اثر تا آن زمان انجام شده است: یکی نسخۀ شمارۀ 10971 OR محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا (که عکس آن در مرکز احیاء میراث اسلامی قم به شمارۀ 1804 موجود است) و دیگری، نسخۀ شمارۀ 4/ 10668 کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی که تاریخ کتابت آن به قرن دهم هجری قمری بازمیگردد (همان: 73). بر اساس انجامۀ نسخۀ شمارۀ 10971 OR کتابت این نسخه در روز جمعه شانزدهم محرّم سال 841 ه.ق به پایان رسیده است (همان: 98). هر دو نسخه، فاقد نام نویسنده است و از اینرو برای محقّق متن، شناسائی نام شارح میسّر نشده است. برخی از محقّقان و دانشوران نیز نگارش این شرح را به عالمانی دیگر نسبت دادهاند. در ادامه، هر یک از این انتسابها را بطور جداگانه مورد بررسی قرارداده، نشان میدهیم که هیچیک از آنها درست نیست و شارح کس دیگری به غیر از نامبردگان است.
3ـ1ـ انتساب شرح به ابن فَهد حلّی
محمّد عبدالکریم بیت الشیخ، مصحّحِ شرح واجب الاعتقادِ مورد بحث، ضمن اذعان به اینکه نتوانسته نام شارح این شرح را بشناسد و فقط دانسته که صاحب شرح، یکی از عالمان قرن نهم هجری است، بر اساس شواهد زیر، نگارش آن را به ابن فَهد حلّی (م 841 ه.ق) نسبت داده است:
1) نسخۀ این اثر محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا در سال 841 ه.ق کتابت شده که همان سال وفات ابن فهد حلّی است؛
2) این نسخه در تملّک خاندانی بوده که جدّ آنها یکی از شاگردان ابن فهد حلّی بوده است؛
3) ابن فهد بسیاری از کتب علّامۀ حلّی را شرح کرده و نسبت بدین کار اهتمام داشته است. (همان: 74 ـ 75)
روشن است که هیچیک از شواهد یادشده توانائی اثبات صحّت انتساب نگارش این شرح به ابن فهد را ندارد و قرائن یادشده بسیار ضعیفتر از آن چیزی است که بتواند چُنین حدسی را تقویت کند؛ خاصّه آنکه در کتب تراجم هم اثری با عنوان شرح واجب الاعتقاد در فهرست آثار ابن فهد ذکر نشده است و از سیاهۀ آثار وی هم برمیآید که اهتمام او بیشتر به آثار فقهی، دعائی و اخلاقی ـ عرفانی بوده و نه مباحث کلامی (برای او و آثارش نگرید به: سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 183).
3ـ2ـ انتساب شرح به مُهَنّا بن سِنان
سَیّد اعجازحسَين كنتورى در کشف الحُجُب و الأستار به هنگام یادکرد از شرح مورد گفتوگو پس از تصریح به عدم دستیابی به نام شارح، این احتمال را مطرح کرده است که این شرح اثری از نجمالدّين مُهَنّا بن سِنان (م 754 ه.ق) شاگرد علّامۀ حلّی باشد (کنتوری، 1409: 359). شیخ آقا بزرگ طهرانی هم با نقل گفتههای صاحب کشف الحُجُب به وجود نسخهای از این شرح نزد مرحوم شيخ قاسم محيیالدّين اشاره کرده است (طهرانی، 1403: 14 / 164).
با توجّه به مطالبی که در ادامه این نوشتار خواهد آمد، معلوم خواهد شد که این فرضیّه هم در باب هویّت نویسندۀ شرح درست نیست و مُهَنّا بن سِنان نویسندۀ شرح مورد نظر نمیباشد.
3ـ3ـ انتساب شرح به عبدالحسين بن محمّد نيلی
در کتابخانۀ آیة الله حکیم در نجف اشرف نسخهای از شرح واجب الاعتقاد به شمارۀ 1091ـ 4 وجود دارد که در صفحۀ شناسنامۀ نسخه، نویسندۀ آن «عبدالحسين بن محمّد النيلی» معرّفی شده است (نگرید: تصویر شمارۀ 3).1 از دوست دانشورِ نسخهپژوهم آقای احمد علی مجید الحلّي که تصویر این نسخه را در اختیارم نهادند کمال تشکّر و امتنان را دارم. این نسخه متأسّفانه از آغاز چند صفحهای افتادگی دارد و لذا در ابتدای آن نام و نشانی از نویسندۀ شرح دیده نمیشود. در پایان شرح، عبارت زیر آمده است:
«و هذا آخر ما ذکرناه فی شرح المسائل الاصولیّة والحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین فرغ من تعليقه لنفسه الراجى رحمة ربّه الغفور العلیّ عبدالحسین بن محمّد بن حسین بن زنبور النیلیّ غفر الله له و لوالدیه و لمن أحسن إلیهما و إلیه فی سابع عشر صفر ختم بالخیر والظفر لسنة خمسة و خمسین و ثمانمایة والحمد لله وحده» (نگرید: تصویر شمارۀ 4).
شیخ آقا بزرگ طهرانی نیز در مجلّد الضیاء اللامع فی القرن التاسع از طبقات اعلام الشیعة در فهرست آثار عبدالحسین نیلی به شرح او بر واجب الاعتقاد اشاره کرده که آن را به خطّ خود نگاشته و در پایانش عبارتی شبیه به عبارت منقول از انجامۀ نسخۀ شرح واجب الاعتقاد متعلّق به کتابخانۀ آیة الله حکیم نوشته شده است:
«عبدالحسین النیلی هو ابن محمد بن الحسين بن زنبور النيلى دوّن مجموعة من المسائل الكلامية فيها «نهج السداد الى شرح واجب الاعتقاد»- ذ 24: 418 و 25: 4 و معرب «الفصول» النصيرية و مسائل الأصول و هو شرح واجب الاعتقاد أيضا بعنوان «قوله، قوله». كتبها بخطّه و قال فى آخرها: فرغ من تعليقه لنفسه الراجى ... عبد الحسين ... فى 17 صفر 855. و النسخة رأيتها عند (السماوى) يظهر منه أنّه كان مولعا بعلم الكلام فى عصره.». (طهرانی، 1430: 6/ 75)
چنانکه معلوم است نسخۀ مورد اشارۀ آقابزرگ در این گفتاورد همان نسخۀ موجود از شرح واجب الاعتقاد در کتابخانۀ حکیم نجف است که باز اینجا نیز نگارش آن به عبدالحسین نیلی نسبت داده شده است. با این وصف، آقا بزرگ طهرانی هنگامی که در الذریعة از همین نسخه یاد میکند آن را شرحی بر واجب الاعتقاد با عنوان «شرح مسائل الأصول» از بعضی اصحاب معرّفی میکند و اینبار از نگارش آن بر دست نیلی سخنی به میان نمیآورد:
«شرح واجب الاعتقاد بعنوان شرح مسائل الأصول عناوينه قوله قوله، لبعض الأصحاب ضمن مجموعة فيها نهج السداد أيضا رأيتها عند العلامة السماوي تاريخ كتابتها سنة 855، فلا يحتمل اتحاده مع نهج السداد للنعماني.» (طهرانی، 1403: 14 / 164)
با مقایسۀ متن شرح واجب الاعتقادِ مکتوب در نسخۀ کتابخانۀ حکیم نجف و شرح واجب الاعتقادِ تصحیح و منتشر شده توسّط محمّد عبدالکریم بیت الشیخ اتّحاد و یکسانی این دو متن روشن میشود. یعنی شرحی که در نسخۀ کتابخانۀ حکیم آمده و نگارش آن از سوی فهرستنگار و همچنین شیخ آقا بزرگ طهرانی (در یک موضع) به عبدالحسین نیلی نسبت داده شده است در واقع همان شرحی است که محمّد عبدالکریم بیت الشیخ آن را به عنوان شرحی از یک عالم ناشناس در قرن نهم و با احتمال انتساب به ابن فهد حلّی منتشر کرده و سیّد اعجازحسين كُنتورى نیز فرضیّۀ تألیف آن بر دست مُهَنّا بن سِنان را مطرح کرده است. بنابراین در تمام این موارد سخن بر سر یک شرح است که نویسندۀ آن معلوم نیست چه کسی است ولی حدس و گمانهای مختلفی دربارۀ پدیدآورندۀ آن مطرح شده است. از آنچه گفته شد این مطلب هم روشن میشود که دو شرحی که شیخ آقا بزرگ طهرانی در الذریعه ذیل شمارههای 2025 و 2026 به عنوان دو شرح مختلف بر واجب الاعتقاد ذکر کردهاست (همان: 14/164) در حقیقت دو شرح مختلف بر این اثر نیستند، بلکه دو نسخه از یک شرح واجب الاعتقاد میباشند.
شاید علّت اینکه آقا بزرگ طهرانی و فهرستنگارِ نسخۀ شرح واجب الاعتقادِ موجود در کتابخانۀ حکیم نگارش این شرح را به عبدالحسین نیلی نسبت دادهاند این عبارت مکتوب در انجامۀ (ترقیمه) نسخه باشد که: «فرغ من تعليقه لنفسه الراجى رحمة ربّه الغفور العلیّ عبدالحسین بن محمّد بن حسین بن زنبور النیلیّ». امّا با دقّت در تعبیر «فرغ من تعليقه لنفسه» میتوان فهمید که نیلی نه صاحب شرح، بلکه تنها، کاتب آن بوده است و نویسندۀ شرح کس دیگری باید باشد. بطور معمول عبارت «فرغ من تعليقه لنفسه» برای بیان این معنا استعمال میشود که کاتب، متنی را برای استفادۀ شخصی خودش نوشته است و چنانچه کاتبِ متن، همان مؤلّف و صاحب اثر باشد دیگر از قید «لنفسه» در انجامه (ترقیمه) نسخه استفاده نمیکند. با توجّه به آنچه گذشت معلوم است که عبدالحسین نیلی هم ممکن نیست نویسنده و صاحب شرح مورد بحث باشد. اکنون باید دید چگونه میتوان شارح این شرح را شناسائی کرد؟
4ـ ابن شرفشاه حسینی و شرح او بر واجب الاعتقاد
کلید حلّ مشکل شناسائی شارح شرح واجب الاعتقادِ مورد گفتوگو را باید در نسخۀ شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی یافت. این رساله که با عنوان «شرح بر شرح واجب الاعتقاد» معرّفی شده است نوشتۀ یکی از عالمان امامی به نام «حسن بن محمّد بن راشد» است. عبارت کاتب در بالای صفحۀ نسخه چُنین است:
«شرح علی شرح واجب الاعتقاد من مصنفات الشیخ حسن بن محمّد بن راشد والمتن للعلّامه رحمهما الله تعالی». (نگرید: تصویر شمارۀ 5)
شیخ حسن بن محمّد بن راشد در آغاز این شرح خاطرنشان میکند که قصد داشته به رسالۀ واجب الاعتقاد علّامۀ حلّی اهتمام و اعتنائی نماید و در این راستا تصمیم گرفته به شرحی که جلالالدّین ابوالعز عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه حسینی بر آن نوشته است بپردازد و اغلاط و تصحیفاتی را که از سوی ناسخان و کاتبان در این اثر راه یافته است، اصلاح و تعدیل نماید:
«بسم الله الرحمن الرحیم ربّ یسّر وأعن * بعد حمد الله سبحانه حمدًا یلیق بجلاله والصلاة علی سیّد البریّة محمد وآله * یقول أحوج عباد الله إلی عمیم إفضاله حسن بن محمد بن راشد* ارشده الله إلی تحصیل مآله * رأیت أن اهتم إلی المقدّمة الموسومة بواجب الاعتقاد من مصنّفات شیخنا المحقّق الأعظم والامام الاعلم السعید المغفور جمال الدین أبی منصور الحسن بن الشیخ المرحوم ابی المظفّر سدید الدین یوسف ابن المطهر قدس الله نفسیهما وروّح رمسیهما [بیاض] الشرح الذی کتبه علیها سیّدنا الامام العلامة مقتدی الخاصة و العامة کاشف أستار المعقول و المنقول حاوی قَصَب البیق [کذا: السبق] فی الفروع و الاصول وارث آبائه الطاهرین خلیفة اجداده المعصومین جلال الملة والحق والدین ابی العز عبدالله ابن المولی السعید المحمود شرف الدین شرف شاه الحسینی کساهما الله اضفی جلابیب صلواته و سقاهما اصفی شأبیب تحیاته و أن اصلح ما عدلت به اقلام النسّاخ عن قصد السبیل والله حسبی و نعم الوکیل». (ابن راشد حلّی، بی تا: برگ 1 آ) (نگرید: تصویر شمارۀ 5).
در نسخه، پس از عبارات یادشده، متن و شرح واجب الاعتقاد نوشته شده که با مقایسه و تطبیق معلوم میشود در اصل، همان متن چاپ شده به عنوان شرح واجب الاعتقاد از عالمی ناشناس در قرن نهم هجری است که موضوع بحث مقال حاضر نیز قرار گرفته است. توضیح آنکه، در این نسخه، بعد از عبارات پیشگفته، متن واجب الاعتقاد و شرح آن با عبارت «الحمد للَّه على نعمائه، و صلّى اللَّه على سيد رسله و أشرف أنبيائه محمّد المصطفى و على المعصومين من أُمنائه. أقول: (الحمد): هو الوصف بالجميل على جهة التعظيم و التبجيل، فقولنا …» شروع شده و تا بیست و یک سطر بعد تا عبارت «فوجب أن يكون عالماً بكلّ ما علموه، متّصفاً بجميع ما اتّصفوا به من الأخلاق الحميدة الفاضلة، فوجب أن يكون أفضل من کلّ واحدٍ منهم فکان أفضل من الجميع، فكان أشرف أنبيائه» ـ صرفنظر از پارهای اختلافات در برخی کلمات ـ مطابق با متن چاپ شدۀ شرح مورد بحث (قس: سبحانی، 1428: 6/ 76 ـ 77) ادامه یافته است (نگرید: تصویر شمارۀ 6). سپس شیخ حسن بن محمّد بن راشد با بیان این عبارت که: «قلتُ: وهذا آخر کلام سیّدنا قدس الله لطیفه هنا ...» بار دیگر تصریح و تأکید میکند که عبارات منقول، در واقع گفتۀ سیّد شرفالدّین شرفشاه حسینی است. شرح پس از چند جمله که بروشنی از سوی شیخ حسن بن محمّد بن راشد بیان شده است، مجدّداً ادامه یافته، تا آخر نسخه تقریباً مطابق با همان متن چاپ شده پیش میرود و به عبارت «واستبعاد الخصم طول عمره عليه السلام جهل محض، يعلم ذلك من العلم بقدرة اللَّه تعالى و ما اشتمل عليه الكتاب الکریم من ذكر نوح عليه السلام و كتب التواريخ المذکورة [کذا: المدوّنة] في أخبار المعمرين و هذا آخر ما ذكرناه من شرح مسائل [کذا: المسائل] الأُصولية والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین» ختم میشود. از اینجا میتوان فهمید که نویسنده و شارح شرح مورد گفتوگو کسی نیست جز سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی و بنابراین تمام فرضیّات و احتمالات دیگری که در خصوص نویسندۀ این شرح در منابع مختلف ذکر شده و کسانی همچون ابن فهد حلّی و مُهَنّا بن سِنان یا عبدالحسین نیلی را صاحب آن معرّفی کردهاند، باطل است و ناصواب.
تا آنجا که جستوجو شد در هیچیک از تراجِمنامهها و منابع کتابشناسی در زمرۀ آثار عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه حسینی از شرح واجب الاعتقاد نام برده نشده است و گویا در چند قرن اخیر دانسته نبوده که او بر رسالۀ واجب الاعتقادِ علّامۀ حلّی، همچون باب حادی عشر او، شرح نوشته بوده است. نسخههای شرح واجب الاعتقاد او هم که در قرون اخیر در دسترس دانشوران بوده ظاهراً نام نویسنده را دربر نداشته است؛ به همین دلیل، نویسندۀ آن تاکنون ناشناس مانده و در باب نگارندۀ آن احتمالاتی که از نظر گذشت، مطرح شده است. به هر حال با توجّه به تصریح شیخ حسن بن محمّد بن راشد بر اینکه نویسندۀ این شرح جلالالدّین ابوالعز عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه حسینی است دیگر جای هیچ تردید در باب هویّت نویسندۀ آن نیست.
سَیّد جلالالدّین ابوالعزّ عبدالله بن شرفالدّین شرفشاه علوی حسینی، که گاه او را بهاختصار «السیّد جلالالدیّن الحسینی» یا «السیّد شرف» نیز خواندهاند (افندی اصفهانی، 1415: 7/57 و 145)، از متکلّمان امامی برجستۀ قرن هشتم و نهم هجری قمری و صاحب آثار کلامی ارزشمندی بوده است. او ـ همچون شمس الدّین محمّد بن صدقه حلّی صاحب الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد ـ از شاگردان نصیرالدّین علی بن محمّد (قاشی) کاشانی (م 755 ه.ق) بوده است و افزون بر این، نامش در شمار استادان ابن فَهد حلّی (م 841 ه.ق) برده شده است (آقا بزرگ طهرانی، 1430: 5 / 122). برخی از تراجمنگاران با توجّه به اینکه تقیالدّین ابراهیم بن علی کَفعَمی (م حدود 905 ه.ق) در حواشی کتاب مصباح (/ جُنَّة الأمان الواقیة و جَنّة الإیمان الباقیة) و برخی دیگر از آثارش به نقل مطالبی از سَیّد جلالالدّین بن شرفشاه پرداخته است این احتمال را مطرح کردهاند که وی در زمرۀ مشایخ کَفعَمی باشد (افندی اصفهانی، 1403: 3/ 222؛ طهرانی، 1403: 12/218؛ امین، 1403: 8/53؛ صدر، 1429: 3/341)؛ امّا ظاهراً با نظر به طبقه و دورۀ زندگی آن دو دانشور، این احتمال، مقرونِ صواب نیست (تبریزی، 1414: 3 / 176). در واقع، با لحاظ اینکه ولادت کَفعَمی بهاحتمال قوی در حدود سال 820 قمری بوده (شرف الدّین، 1434: 2/ 40 ) و ـ چنانکه در پی میآید ـ سَیّد جلالالدّین بن شرفشاه چندین سال پیش از این تاریخ از دنیا رفته بوده است، به نظر میرسد، آنگونه که برخی دیگر از نویسندگان نیز خاطرنشان کردهاند (همان: 2/ 61)، کَفعَمی فرصت استفاده از محضر او را نمیتوانسته داشته باشد. بنابراین یادکردن از سَیّد جلالالدّین بن شرفشاه در زمرۀ مشایخ کَفعَمی منطقی به نظر نمیرسد.
از آثار کلامی سَیّد جلالالدّین ابوالعزّ ابن شرفشاه حسینی به غیر از شرح واجب الاعتقاد ـ که به تفصیل از آن سخن گفته شد ـ میتوان به الرسالة السلطانية الاحمدية في إثبات العصمة النبوية المحمّدية (افندی اصفهانی، 1403: 3/ 222؛ طهرانی، 1403: 11/199 و 12/218؛ تبریزی، 1414: 5 / 328؛ امین، 1403: 8/53) و شرح ترجمۀ عربی فصولِ خواجه نصیرالدّین طوسی (طهرانی، 1403: 13/385؛ همو، 1430: 6 / 80؛ سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 207) اشاره کرد که از آنها نسخی برجا مانده است. کتاب منهج الشیعة في فضائل وصيّ خاتم الشريعة (افندی اصفهانی، 1403: 3/ 221؛ طهرانی، 1403: 11/199 و 23/ 193؛ امین، 1403: 2/266؛ سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 207) او نیز به چاپ رسیده است (ابن شرفشاه حسینی، 1420). او همچنین شرحی بر دیگر رسالۀ پرآوازۀ علّامۀ حلّی یعنی باب حادی عشر نوشته است که نسخهای از آن به خطّ محمّد بن محمّد بن مُهَنّا بن ابی الحسن بن نُفَیع که در سال 821 هجری قمری در مدرسۀ زینیۀ حلّه کتابت شده در مجموعۀ خطّی 10706 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی موجود است. در صفحۀ عنوان این نسخه نوشته شده است:
«کتاب شرح الباب الحادی عشر تصنیف المولی السید العالم الفاضل السعید المرحوم المقدس جلال الملة والحقّ والدین ابوالعز عبدالله بن شرف شاه الحسینی قدس الله روحه.»
از عبارات ترحیمی نظیر «السعید المرحوم» و «قدس الله روحه» که کاتب برای سیّد جلالالدین ابوالعز عبدالله بن شرفشاه حسینی بکار برده است میتوان فهمید که بطور قطع او قبل از تاریخ کتابت این نسخه در روز یکشنبه یازدهم ذی القعده سال 821 قمری از دنیا رفته بوده است. بر این اساس، عبارت پایانی نسخۀ محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی بدین مضمون که این شرح در روز جمعه شانزدهم محرّم سال 841 ه.ق به پایان رسیده است: «تمّ شرح واجب الاعتقاد یوم الجمعة السادس عشر من شهر محرم الحرام سنة 841 ه» (سبحانی، 1428: 6/ 98) حاکی از تاریخ کتابت آن نسخه است و نه تاریخ نگارش اثر؛ چون ابن شرفشاه حسینی مدّتها پیش از تاریخ یادشده وفات کرده بوده است. همچنین به عقیدۀ شیخ آقا بزرگ طهرانی، بر اساس تاریخ وقف تعدادی از کتابهای ارزشمند تفسیری و کلامیِ در تملّک سیّد جلال الدیّن بن شرفشاه حسینی به خِزانۀ غَرَویّه در تاریخ 810 هجری قمری میتوان حدس زد که وی احتمالاً باید در حدود همین سال درگذشته باشد (آقا بزرگ طهرانی، 1430: 6 / 79 و 24؛ همو، 1403: 11/199 و 23/ 193؛ سبحانی و دیگران، 1425: 3 / 206 ـ 207). شیخ آقا بزرگ این را هم تصریح نموده که درگذشت وی بطور قطع پس از شهادت شهید [اوّل] در سال 786 ه.ق بوده است (آقا بزرگ طهرانی، 1403: 23/ 193).
5ـ ابن راشد حلّی و تحریر او از شرح واجب الاعتقاد ابن شرفشاه حسینی
چنانکه اشاره کردیم، سندی که بیانگر تعلّق شرح واجب الاعتقادِ مجهول المؤلّفِ موضوع بحث ما در این مقاله به سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی است نسخهای است که از تحریر شرح واجب الاعتقاد وی به قلم شیخ حسن بن محمّد بن راشد به دست ما رسیده است و هماکنون با شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. در اینجا شایسته است در باب شخصیّت حسن بن محمّد بن راشد و همچُنین شاخصههای نسخۀ دستنوشت او از شرح واجب الاعتقاد ابن شرفشاه حسینی مطالبی چند عرضه کنیم.
حسن بن محمّد بن راشد معروف به «ابن راشد حلّی» (زنده در 830 ه.ق.) از متکلّمان و فقیهان و شاعران برجستۀ شیعی در حلّه بوده است. میرزا عبدالله افندی اصفهانی او را همان شیخ تاجالدّین حسن بن راشد حلّی دانسته و از آثار کلامی او به رسالۀ مصباح المهتدین فی اصول الدّین اشاره میکند که نسخهای از آن را به تاریخ کتابت 883 ه.ق در استرآباد دیده بوده است. او همچنین از نسخههای دیگری به خطّ وی که در سالهای 824 و 830 هجری قمری نوشته شده بوده، یادکرده است (افندی اصفهانی، 1403: 1/ 185 و 342؛ تبریزی، 1414: 2/ 32 ـ 35 و 2/ 107). ظاهراً از وی اشعاری سروده شده به سال 836 برجامانده و لذا برخی منابع، بر همین اساس او را تا سال یادشده در قید حیات دانستهاند (سبحانی و دیگران، 1425: 3/ 195). بنابراین بطور قطع ابن راشد چند دهۀ نخست سدۀ نهم هجری قمری را درک کرده بوده است. بعضی ابن راشد را از شاگردان علّامۀ حلّی (م 726 ه.ق) برشمردهاند (افندی اصفهانی، 1403: 1/ 187؛ طهرانی، 1430: 5/40) امّا صاحب أعیان الشیعة با ارائۀ دلایلی این مطلب را رد کرده است (امین، 1403: 5/66؛ نیز نگرید: تبریزی، 1414: 2/ 34 ). آنچه مسلّم است این است که ابن راشد همچون ابن فهد حلّی (م 841 ه.ق)، شاگرد فاضل مقداد سُیوری (م 826 ه.ق) بوده است. بنابراین با توجّه به طبقه و دورۀ زندگانی حسن بن راشد، تتلمذ او نزد علّامۀ حلّی منتفی است.
سند مهمّی که برخی از زوایای پنهان زندگی علمی ابن راشد حلّی را آشکار میسازد، نسخهای است ارزشمند از کتاب اشراق اللاهوت في شرح کتاب الياقوت تألیف رکنالدّین جرجانی (زنده در 728 ه.ق) _ جدّ فاضل مقداد _ که به خطّ ابن راشد حلّی کتابت شده است.2 دربارۀ این نسخه و رکن الدین جرجانی نگرید به یادداشت زیر از آقای دکتر حسن انصاری در سایت کاتبان به نشانی:
http://ansari.kateban.com/post/2188
این نسخه که همینک با شمارۀ 10187 در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود ظاهراً نسخهای منحصر بفرد از کتاب یادشده است و کتابت آن بر دست عالمی چون حسن بن راشد بر ارج و بهای آن میافزاید. ابن راشد کتابت این نسخه را در جُمادی الآخر سال 810 هجری قمری در مدرسۀ زینیۀ حلّه به پایان برده است (نگرید: تصویر شمارۀ 7).
در ابتدای این نسخه، یادداشتی به قلم «صدر بن منصور بن محمد بن منصور بن محمد بن ابراهيم بن إسحق بن عليّ بن عربشاه» نوشته شده است که در آن تصریح میکند نسخۀ حاضر دستنوشتی است از کتاب اشراق اللاهوت تألیف ابوعبدالله محمّد بن علی جرجانی که در شرح بر کتاب الیاقوت _ یا همان رسالۀ مشهور به المقدّمة _ نوشتۀ ابو إسحق ابراهيم بن نوبخت و به خطّ حسن بن راشد تحریر شده است:
«کتاب اشراق اللّاهوت في شرح کتاب الياقوت ۞ و کتاب الياقوت هو الرّسالة المشهورة بالمقدّمة للّشيخ المولی الفاضل أبي إسحق ابراهيم بن نوبخت رحمه الله و الشّرحُ هذا للّشيخ الکامل المحقق أبي عبدالله محمّد بن علي الجرجاني رحمة الله عليه وهو بخطّ المولی الأولی الشّيخ العَلم الأعلم الأفضل الأورع الأتقی عمدة المتشرّعين المتشيّعين قدوة العلماء الزّهاد المتورعين مُحيي مذهب الأیمّة المعصومين صلوات الله عليهم أجمعين ۞ تاج الدّين حسن بن محمّد بن راشد غفر الله له ولأسلافه». (نگرید: تصویر شمارۀ 8)
جالب است تعابیری که نویسنده در اینجا برای ابن راشد حلّی آورده به مراتب والاتر از تعابیری است که در وصف صاحب کتاب الیاقوت و جرجانی بیان کرده است!
در ادامۀ این یادداشت، نویسنده خاطرنشان کرده که در آغاز و انجام این نسخه اجازاتی از اکابر علماء برای حسن بن راشد ثبت شده است. وی بطور خاص از دو نفر مُجیز یادکرده است: یکی فاضل مقداد سیوری، و دیگری «أبو العزّ عبدالله بن شرفشاه بن عربشاه حسينی شيرازی» که در واقع همان نویسندۀ شرح واجب الاعتقاد مورد گفتوگوی ما در این مقال است:
«وفي أوّله وآخره إجازات أکابر العلماء المجتهدين له منها الشيخ الإمام العلّام القمقام المرشد إلی سبيل الرّشاد المجتهد في مذهب الأیمّة الأمجاد أبو عبدالله المقداد ومنها السّيّد السّند الإمام الحبر النحرير العلّامة سيّد المُجتهدين سند المتعبّدين بقية أیمة الدّين جلال النقابة والسّيادة والاجتهاد أبو العِزّ عبدالله بن شرفشاه بن عربشاه الحسيني الشيرازي».
بنابراین از اینجا فهمیده می شود که ابن راشد حلّی به غیر از فاضل مقداد، از محضر جلالالدّین بن شرفشاه حسینی نیز بهره برده و موفّق به کسب اجازه از او هم شده است.
برخلاف آنچه در یادداشت منقول اظهار شده است، در ابتدای نسخه _ در شکل کنونیاش _ هیچ اجازهای دیده نمیشود. بنابراین احتمال میرود یکی دو برگی از آغاز نسخه که حاوی اجازه یا اجازاتی برای ابن راشد حلّی بوده افتاده باشد. در آخرین برگ نسخه، عبارتی وجود دارد که این حدس را تقویت میکند. در زمرۀ یادداشتهایی که در این برگ آخر نوشته شده عبارتی آمده دالّ بر اینکه اجازهای از فاضل مقداد در ابتدای نسخه وجود داشته است: «و اجازته بخطّه في أوّل الکتاب». چنانکه گفتیم هماکنون این اجازه در آغاز نسخه دیده نمیشود و احتمالاً از بین رفته است. در انجام دستنوشت فعلی نیز اجازهای مشاهده نمیشود و ظاهراً آنها هم از بین رفتهاند. بجای آن اجازات دو گواهیِ حضور در مجلس درس به خطّ خود حسن بن محمّد بن راشد مکتوب است (شاید دو گواهی مستقل نباشد بلکه دومی پاکنویس و بازنویس اوّلی باشد) که متأسّفانه پس از ایراد القاب بسیار برای استاد درس، نام او در نسخه مذکور نیست. تنها از روی لقب «جلال الملّة» که به عنوان آخرین کلمات در برگ 71 الف نوشته شده است (نگرید: تصویر شمارۀ 9) میتوان حدس زد که به احتمال بسیار زیاد این گواهی تدرّس و تتلمذ مربوط است به حضوری وی در مجلس درس جلالالدّین شرفشاه حسینی. بنابراین این گواهی نیز شاهد دیگریست بر شاگردی ابن راشد حلّی نزد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی.
حسن بن محمّد بن راشد به غیر از مصباح المهتدین فی اصول الدّین ـ که لااقل یک دستنوشت از آن برجا مانده است (نگرید: درایتی، 1389، 9 / 686)ـ تألیفات دیگری نیز داشته است که از آن جمله میتوان به الجمانة البهية في نظم الألفية الشهيدية، أرجوزة في تاريخ القاهرة، أرجوزة في تاريخ الملوك و الخلفاء اشاره کرد (حُرّ عاملی، 1431: 2/65؛ طهرانی، 1403: 1/464 ـ 465). چنانکه از اسامی یادشده از آثار وی برمیآید، ابن راشد حلّی شاعر پرتوانی نیز بوده است. او ظاهراً قصائد زیادی در مدح ائمّه (علیهم السلام) گفته بوده که آنها را «الحلیّات الراشدیّات» نام نهاده بوده است. (حسینی، 1438: 438)
تا آنجا که بررسی شد، در هیچ یک از منابع، اشارهای به تحریر شرح واجب الاعتقاد عبدالله بن شرفشاه حسینی بر دست ابن راشد حلّی نشده، و ظاهراً این نکته تا پیش از این مورد توجّه قرار نگرفته بوده است. گفتنی است که شیخ آقا بزرگ طهرانی، حسن بن راشد حلّی ـ شاگرد فاضل مقداد و صاحب الجمانة البهية في نظم الألفية الشهيدية ـ را شخصی غیر از شیخ تاج الدین حسن بن راشد حلّی، شاگرد علّامۀ حلّی، دانسته است (طهرانی، 1430: 5/40) امّا میرزا عبدالله افندی اصفهانی ـ چنانکه گذشت ـ و بعضی دیگر از تراجمنگاران (امین، 1403: 5/64؛ سبحانی و دیگران، 1418: 9/91، یوسف الشمّری، 1434: 127؛ کاظم الخفاجی، 1428: 66) این دو شخصیّت را یکی معرّفی کردهاند.
امّا در خصوص تحریری که حسن بن محمّد بن راشد از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی فراهم آورده است چند نکته شایان توجّه به نظر میرسد. چنانکه گذشت، شرح ابن شرفشاه حسینی بر واجب الاعتقاد به سبک قال ـ أقول نگارش یافته است، و در آن تنها به توضیح عبارات بخش اعتقادی رسالۀ واجب الاعتقاد پرداخته شده، بخش فقهی آن شرح نگردیده است. تحریری هم که ابن راشد حلّی از این شرح فراهم آورده است، اگرچه در مواضعی افزودههائی دارد، بر همین سبک نگارش یافته و تنها منحصر به شرح بخش اعتقادی و کلامی رساله است. آنگونه که پیشتر اشاره شد، هدف اصلی شیخ حسن بن محمّد بن راشد از پرداختن به شرح ابن شرفشاه حسینی بر واجب الاعتقاد، بنا به تصریح خودش، اصلاح اغلاط و تصحیفاتی بوده که از سوی ناسخان و کاتبان در این اثر راه یافته است؛ امّا در واقع، او در عین حال که متن شرح ابن شرفالدّین را استنساخ کرده است و آن را از اغلاط کاتبان پیراسته، در مواضعی اصلاحاتی نموده و شاید در برخی عبارات نیز تغییراتی داده است. در چندین محل هم بهمناسبت، مطالبی را افزوده است. این افزودهها که گاه به چندین سطر هم بالغ میشود در مواردی بطور مشخّص از سوی خود اوست ولی در بعضی دیگر از مواضع احتمالاً ناشی از کاملتر بودن نسخۀ در دسترس او از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی است که حاوی عباراتیست که در نسخههای دیگر این شرح دیده نمیشود. برای مثال، در تحریر ابن راشد از شرح ابن شرفشاه حسینی، و در همان آغاز رساله عبارتی دراز دامن قریب به هفت سطر در شرح عبارت «ما تجب معرفته من المسائل الأُصولية، و ألحقت به بيان الواجب من أُصول العبادات، و اللَّه الموفق للخيرات» از متن واجب الاعتقاد آمده است (ابن راشد، بی تا: برگ 3 ب) که در متن چاپی شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی دیده نمیشود (مقایسه کنید با: سبحانی، 1428: 6/ 78). در اینجا، فقدان قسمت یادشده در متن چاپی اثر به احتمال قوی در اثر افتادگی این قسمت در نسخههای اساس تصحیح آن بوده است. بنابراین با عنایت به آنچه تقدیم شد باید گفت: برخلاف عبارت مکتوب در بالای صفحۀ نخستین برگِ این نسخه بدین مضمون که: «شرح علی شرح واجب الاعتقاد من مصنفات الشیخ حسن بن محمّد بن راشد»، این اثر، شرحی بر شرح واجب الاعتقاد نیست؛ بلکه تنها یک تحریر و بازنویسی از شرح واجب الاعتقادِ عبدالله بن شرفشاه حسینی است همراه با اصلاحات بسیار و البتّه افزودههائی چند.
در انجامۀ این نسخه (دستنوشت شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی)، نام کاتب و تاریخ کتابت نسخه نیامده است، ولی در پایانِ رسالۀ دیگرِ موجود در این مجموعۀ خطّی با عنوان «رسالة فی الفرض العینی و صفتها»، تاریخ کتابتِ رساله ربیع الأوّل سال 822 هجری قمری نوشته شده است که بر این اساس میتوان حدس زد رسالۀ مورد بحث ما نیز بهاحتمال باید در همین حوالی کتابت شده باشد. با توجّه به تعابیری چون «قدّس الله لطیفه» که ابن راشد حلّی در تحریر خود از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی در حقّ وی بکار برده است معلوم میشود که شیخ حسن این بازنویسی را پس از درگذشت ابن شرفشاه حسینی در حدود سال 810 ه.ق انجام داده بوده است. نظر به اینکه حسن بن محمّد بن راشد دست کم تا حدود سال 830 هجری قمری در قید حیات بوده است، احتمالاً این نسخه در زمان حیات وی نوشته شده است. با مقایسۀ خطّ این دستنوشت با دستخطّ ابن راشد حلّی در إشراق اللاهوتِ جرجانی معلوم میشود که این نسخه، به خطّ خود ابن راشدِ حلّی نیست. اغلاط قابل توجّهی هم که در استنساخ عبارات رخ داده است نیز حاکی از آن است که این نسخه نمیتواند به قلم عالمی همچون ابن راشد حلّی کتابت شده باشد و بطور قطع باید بر دست کاتبی کم سواد نوشته شده باشد.
مقایسۀ تحریر فراهم آمده بر دست ابن راشد از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی با سه نسخۀ دیگری که هماکنون از این شرح میشناسیم این نکته را بر ما آشکار میسازد که تفاوتهای نسبتاً قابل توجّهی میان متن تحریر یافته به اهتمام ابن راشد حلّی و سه نسخۀ دیگرِ موجود از این اثر وجود دارد. ظاهراً ابن راشد برخی از نسخههای برجامانده از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی را از نظر گذرانده بوده و چون آنها را آکنده از تصحیفات و اغلاط کاتبان یافته، به اعمال اصلاحاتی در این متن پرداخته است. امّا این اصلاحات چندان است که در نهایت و دستکم در مواضعی، متنی نسبتاً و گاه کاملًا متفاوت با متن نسخههای دیگرِ این اثر را رقم زده است. برای نمونه، در حالی که در سه نسخۀ دیگر اثر و متن چاپیِ مبتنی بر آنها آمده است:
«اعلم أنّه يجب على المكلّف أن يعتقد أنّه تعالى حكيم، و معناه أنّه لا يفعل قبيحاً و لا يخلّ بواجب» (سبحانی، 1428 :6/92).
در تحریر ابن راشد چُنین مکتوب است:
«اعلم أن معنی کونه حکیماً هو أن لا یفعل قبیحاً و لا یخلّ بواجب». (ابن راشد، بیتا، برگ 10 ب)
در مواردی نیز بین دو نسخهای که متن اثر بر اساس آنها چاپ شده (یعنی نسخۀ شمارۀ 10971 OR محفوظ در کتابخانۀ بریتانیا و نسخۀ شمارۀ 4/ 10668 کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی) و نسخۀ این اثر در کتابخانۀ حکیم نجف به شمارۀ 1091ـ4 و نیز تحریر ابن راشد از این شرح، اختلاف اساسی وجود دارد. در جدول زیر یک نمونه از این موارد نشان داده شده است:
متن چاپی بر اساس دو نسخه از کتابخانههای بریتانیا و مرعشی (ص 92، س 4ـ6) | متن موجود در تحریر ابن راشد حلّی | متن مکتوب در نسخه کتابخانه حکیم |
و أمّا الثاني: و هو كونه تعالى ليس مرئيّاً بحاسّة البصر، فالدليل عليه من جهة المعقول هو أنّ كلّ مرئيّ بحاسة البصر يجب أن يكون في جهة، فلو كان تعالى مرئياً لكان في جهة. | أقول: اعلم أن من جملة صفات الباری الثبوتیّة عندنا کونه لیس مرئیاً بحاسّة البصر والدلیل علیه أنّ كلّ مرئيّ بحاسة البصر يجب أن يكون في جهة، لأنّه إمّا مقابل أو فی حکم المقابل و کل ما هذا شأنه یکون فی جهة، فلو كان تعالى مرئياً لكان في جهة. | و أمّا الثاني: و هو كونه ليس مرئيّاً بحاسّة البصر، فالدليل عليه من جهة المعقول و المنقول؛ امّا المنقول فقوله تعالی لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و اما المعقول فلأنّ كلّ مرئيّ يجب أن يكون في جهة، لأنّه إمّا مقابل أو فی حکم المقابل و کل ما هذا شأنه یکون فی جهة، فلو كان تعالى مرئياً لكان في جهة. |
در نمونۀ یادشده ظاهراً متنِ مکتوب در نسخۀ حکیم نسبت به نسخههای دیگر، کاملتر و صحیحتر است و از اینجا میتوان فهمید که حتّی دستنوشت موجود از تحریر ابن راشد از این اثر هم در حال حاضر کاستیها و اغلاطی دارد که باید با کمک نسخههای دیگر آنها را اصلاح نمود.
افزون بر این، مقایسۀ تحریر پدید آمده بر دست ابن راشد از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی با سه نسخۀ دیگر، از افتادگیها و اغلاط شایان توجّه موجود در شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی که بر اساس دو نسخۀ پیشگفته از این اثر به چاپ رسیده است، پرده برمیافکند و نشان میدهد این متن تا چه اندازه مغلوط و آشفته به چاپ رسیده است. در ادامه، پارهای از این افتادگیها و نادرستیها بازگو میشود. ابتدا عبارات ناقص یا نادرست بگونهای که منتشر شده است، ارائه میشود و پس از آن، جملۀ کامل یا عبارت صحیح بر اساس تحریر ابن راشد حلّی از اثر درج میشود:
1) و ما كان من أفعال الشر فهو من العبد، و نسب إليه تعالى، لأنّه تعالى نهاه عنه (ص 79، س 16) ← و ما كان من أفعال الشر فهو من العبد، و لا ینسب إليه تعالى، لأنّه تعالى نهی عنه.
2) و أمّا بيان الثاني: و هو كونه عالماً بجميع المعلومات، لأنّه لو لم يكن كذلك لكان لا يخلو إمّا أن لا يعلم شيئاً، أو يعلم البعض دون البعض. لا جائز أن يعلم البعض دون البعض، لأنّ ذاته تعالى مجرّدة فنسبتها إلى الجميع على سبيل السويّة، فلو تعلّق علمه بالبعض دون البعض لزم التخصيص بلا مخصّص، و هو محال، فبقي القسم الأوّل و هو أن يكون عالماً بجميع المعلومات، و هو المطلوب (ص 87، س 5ـ10) ← و أمّا بيان الثاني: و هو كونه عالماً بجميع المعلومات، لأنّه لو لم يكن كذلك لكان لا يخلو إمّا أن لا يعلم شيئاً، أو يعلم البعض دون البعض. لا جائز أن لا یعلم شیئاً لما بیناه من إثبات کونه عالماً و لا جائز أن يعلم البعض دون البعض، لأنّ ذاته تعالى مجرّدة فنسبتها إلى الجميع على سبيل السويّة، فلو تعلّق علمه بالبعض دون البعض لزم التخصيص بلا مخصّص، و هو محال، فبقي القسم الأوّل و هو أن يكون عالماً بجميع المعلومات، و هو المطلوب.
در اینجا، چنانکه ملاحظه شد، عبارت «لا جائز أن لا یعلم شیئاً لما بیناه من إثبات کونه عالماً و» در متن چاپ شده از قلم افتاده است.
3) الجوهر: هو المتميز الّذي لا يقبل القسمة في جهة من الجهات. (ص 89، س 18) ← الجوهر: هو المتحيّز الّذي لا يقبل القسمة في جهة من الجهات.
4) و كلّ من فعل الأفعال المتقنة المحكمة كان عالماً، فبديهية، لأنّ العلم باستلزام ذلك الفاعل ضروري، إذ الجاهل لا يصدر عنه فعل المحكم المتقن (ص 85، س 18) ← لأنّ العلم باستلزام ذلك علم الفاعل ضروري، إذ الجاهل لا يصدر عنه فعل المحكم المتقن.
5) و أمّا بيان المقدّمة الثانية، أعني: حدوث الحركة و السكون، فنقول: هما حادثان. أمّا الحركة، فلأنّها عبارة عن الحصول الأوّل في المكان الثاني، و المكان الثاني مسبوق بالمكان الأوّل، و هو غيره، فيكون مسبوقاً بغيره، و كلّ مسبوق بالغير حادث، فالسكون حادث (ص 80، س 9) ← و أمّا بيان المقدّمة الثانية، أعني: حدوث الحركة و السكون، فنقول: هما حادثان. أمّا الحركة، فلأنّها عبارة عن الحصول الأوّل في المكان الثاني، و المكان الثاني مسبوق بالمكان الأوّل، و هو غيره، فيكون مسبوقاً بغيره، و كلّ مسبوق بالغير حادث، فیکون الحرکة حادثة و أمّا حدوث السکون فلأنّه عبارة عن الکون الثانی فی المکان الأوّل و الکون الثانی مسبوق بالکون الأوّل و هو غیره فیکون مسبوقاً بغیره و کل مسبوق بالغیر حادث فالسكون حادث.
در اینجا نیز معلوم است که عبارت «فیکون الحرکة حادثة و أمّا حدوث السکون فلأنّه عبارة عن الکون الثانی فی المکان الأوّل و الکون الثانی مسبوق بالکون الأوّل و هو غیره فیکون مسبوقاً بغیره و کل مسبوق بالغیر حادث» در متن چاپی رساله افتاده است.
گذشته از آنچه ذکر شد، اشتباهات و نادرستیهای دیگری نیز در متنِ به طبع رسیده از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی مشاهده میشود که در اینجا به جهت رعایت اختصار از درج آنها پرهیز میکنیم. إن شاء الله به عون و لطف خداوند حکیم، راقم این سطور در آیندهای قریب، با بهرهجوئی از تحریر عرضه شده توسّط ابن راشد حلّی از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفشاه حسینی و نیز نسخه موجود از این اثر در کتابخانۀ حکیم نجف، ویراستی تازه از این اثر ارزشمند را ارائه خواهد کرد.
نتیجه
از آنچه در این نوشتار تقدیم شد نتایج زیر حاصل میشود:
1) رسالۀ واجب الاعتقاد در فاصلۀ زمانی میان سال 715 تا 719 ه.ق تألیف شده است.
2) سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی شرحی عربی بر قسمت کلامیِ رسالۀ واجب الاعتقادِ علّامۀ حلّی نوشته است.
3) شرحی که با عنوان «شرح واجب الاعتقاد» از یکی از عالمان قرن نهم هجری به چاپ رسیده است و فرضیّاتی در خصوص انتساب نگارش آن به ابن فهد حلّی و مُهَنّا بن سِنان یا عبدالحسین نیلی مطرح شده، در واقع همان شرحی است که سیّد جلالالدّین بن شرفشاه حسینی بر واجب الاعتقاد علّامۀ حلّی نوشته است. بنابراین تمام احتمالاتی که دربارۀ نگارش این اثر به دست عالمان دیگر ابراز شده، نادرست است.
4) نسخهای از شرح واجب الاعتقاد که به شمارۀ 1091ـ 4 در کتابخانۀ آیة الله حکیم در نجف اشرف وجود دارد، برخلاف آنچه که در صفحۀ شناسنامۀ نسخه ذکر شده، تألیف «عبدالحسين بن محمّد النيلی» نیست، بلکه نسخهای است از همان شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفالدین شرفشاه حسینی.
5) دو شرحی که شیخ آقا بزرگ طهرانی در الذریعه (14/164) ذیل شمارههای 2025 و 2026 به عنوان دو شرح مختلف بر واجب الاعتقاد ذکر کردهاند در حقیقت دو شرح مختلف نیستند؛ بلکه نسخههائی است از همان شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفالدّین شرفشاه حسینی.
6) ابن راشد حلّی تحریری از شرح واجب الاعتقادِ جلالالدّین بن شرفشاه حسینی فراهم آورده است که برخلاف آنچه در برخی منابع اظهار شده، شرحی بر شرح واجب الاعتقاد نیست، بلکه تنها یک بازنویسی از شرح واجب الاعتقاد است همراه با اصلاحات بسیار و افزودههائی اندک.
7) نسخۀ تحریر ابن راشد از شرح واجب الاعتقاد با نسخه این اثر در کتابخانۀ حکیم نجف و همچنین دو نسخۀ دیگری که مبنای تصحیح این اثر قرار گرفته است در مواضعی اختلاف قابل توجّهی با یکدیگر دارند.
8) متن منتشر شده از شرح واجب الاعتقادِ ابن شرفالدّین شرفشاه حسینی همراه با اغلاط و افتادگیهای قابل توجّهی است.
کتابنامه
ابن راشد حلّی، حسن بن محمّد، (بی تا)، شرح واجب الاعتقاد، نسخۀ شمارۀ ۶/۱۵۴۴۱ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، تهران.
افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، (1403ﻫ. ق)، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، تحقیق: سید احمد حسینی اشكورى، قم، منشورات مکتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، الطبعة الأولی، ج 3 و ج 1.
همان، (1415ﻫ. ق)، ج 7.
امین، سیّد محسن، (1403 ه.ق)، أعیان الشیعة، تحقیق: حسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 12 ج.
تبریزی، علی بن موسی، (1414 ه.ق)، مرآة الکتب، تحقیق: على صدرايى خويى، قم، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله مرعشى نجفى، چاپ اوّل، 7 ج.
جرجانی، رکن الدّین محمّد بن علی، إشراق اللاهوت في شرح کتاب الياقوت، نسخۀ خطّی شمارۀ 10187 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی تهران.
الحسینی، حیدر موسی حسین، ( 1438 ه.ق)، مدرسة الحلّة و تراجم علمائها من النشوء إلی القمَّة، کربلاء، العتبة العبّاسیة المقدسّة، الطبعة الأولی.
درایتی، مصطفی، (1391 ه.ش)، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فَنخا)، تهران، سازمان اسناد و کتابخانۀ ملّی جمهوری اسلامی ایران، ج 23.
همان، (1390 ه.ش)، ج 3.
همان، (1393 ه.ش)، ج 33.
حُرّ عاملی، محمّد بن حسن، (1431 ه.ق)، أمل الآمل في علماء جبل عامل، تحقیق: سیّد احمد حسينى اشكورى، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، الطبعة الأولی، ج 2.
حلّی، حسن بن یوسف، (1401 ﻫ.ق)، أجوبة المسائل المهنائیة، تصحیح: محیالدّین الممقانی، قم، مطبعة الخیّام، الطبعة الأولی.
همو، (1417 ﻫ.ق)، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد قیّومی، قم، مؤسسة نشر الفقاهه، الطبعة الأولی.
همو، (بی تا)، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، نسخۀ کتابخانۀ علّامه سیّد حسن صدر در کاظمین مورّخ 715 ﻫ.ق.
همو، (1376 ه.ش)، واجب الاعتقاد علی جمیع العباد، تصحیح: محمّد رضا انصاری قمی، چاپ شده در: میراث اسلامی ایران، قم، کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی، دفتر ششم، صص 51 ـ 57.
درایتی، مصطفی، ( 1389 ه.ش)، فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران (دنا)، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، چاپ اوّل، 12 ج.
سبحانی و دیگران، (1425 ﻫ.ق)، معجم طبقات المتكلّمين، قم، مؤسسة الإمام الصادق (ع)، الطبعة الأولی، ج3.
سبحانی و دیگران، (1418 ﻫ.ق)، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الإمام الصادق (ع)، الطبعة الأولی، ج 9.
(منسوب به) سُیوری، فاضل مقداد بن عبدالله، (1412 ﻫ.ق)، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، تصحیح صفاء الدّین البصری، مشهد، مجمع البحوث الإسلاميّة التابع للآستانة الرضويّة المقدّسة، الطبعة الأولی.
شرفالدّین، عبدالله، (1434 ﻫ.ق)، مع موسوعات رجال الشیعة، تحقیق: مؤسّسة تراث الشیعة، قم، نشر مؤسّسة تراث الشیعة، الطبعة الأولی، 3 ج.
ابن شرفشاه حسینی، سیّد جلالالدّین عبدالله، (1420 ﻫ.ق)، منهج الشیعة في فضائل وصيّ خاتم الشريعة، تحقیق: السیّد هاشم المیلانی، بی جا، نشر الدلیل (خانه کودک)، الطبعة الأولی.
همو، (1428 ﻫ.ق)، شرح واجب الاعتقاد، تحقیق: محمّد عبدالکریم بیت الشیخ، چاپ شده در: سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، قم، مؤسسة الإمام الصادق (ع)، 1428 ه.ق، الجزء السادس، صص 72 ـ 98.
همو، (بی تا)، شرح الباب الحادی عشر، مجموعۀ خطّی 10706 کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی تهران.
همو، (بی تا)، شرح واجب الاعتقاد، نسخۀ خطّی شمارۀ 1091ـ 4 کتابخانۀ آیة الله حکیم در نجف اشرف.
صدر، حسن، (1429 ﻫ.ق)، تكملة أمل الآمل، تحقیق: حسین علی محفوظ و عدنان دباغ و عبد الكريم دباغ، بیروت، دار المؤرخ العربي، الطبعة الأولی، 6 ج.
الطباطبائی، السيّد عبد العزيز، (1416 ﻫ.ق)، مکتبة العلّامة الحلّی، قم، مؤسّسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، الطبعة الأولی.
طهرانی، شیخ آقا بزرگ، (1403 ﻫ.ق)، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، بیروت، دارالأضواء، چاپ سوم، 26 ج.
همو، (1430 ﻫ.ق)، طبقات أعلام الشيعة، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، 17 ج.
عطائی نظری، حمید، (1395 ش)، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (5): واجب الاعتقاد علی جمیع العباد»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 27، ش 161، صص 92ـ 104.
کاظم الخفاجی، ثامر، (1428 ﻫ.ق)، من مشاهیر أعلام الحلّة إلی القرن العاشر الهجری، قم، مکتبة سماحة آیة الله المرعشی النجفی الکبری، الطبعة الأولی.
كنتورى، اعجازحسين بن محمدقلى، (1409 ﻫ.ق)، كشف الحجب و الأستار عن أسماء الكتب و الأسفار، قم، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله مرعشى نجفى، چاپ دوم.
مجلسی، محمّد باقر، (1403 ﻫ.ق)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار، بيروت، مؤسّسة الوفاء، چاپ دوم، ج 104.
یوسف الشمّری، أ.م.د، (1434 ﻫ.ق)، الحیاة الفکریّة فی الحلّة خلال القرن التاسع الهجری، النجف الأشرف، دارالتراث، الطبعة الأولی.
![]() |
تصویر شماره 1 |
![]() |
تصویر شماره 2 |
![]() |
تصویر شماره 3 |
![]() |
تصویر شماره 4 |
![]() |
تصویر شماره 5 |
![]() |
تصویر شماره 6 |
![]() |
تصویر شماره 7 |
![]() |
تصویر شماره 8 |
![]() |
تصویر شماره 9 |
دوشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .