حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر (ت 648 ـ م 726 ه.ق)، معروف به علّامۀ حلّی، از برجستهترین متکلّمان امامی حوزۀ حلّه بشمار میآید که با نگارش آثار کلامی پرشمار در موضوعات مختلف عقیدتی، نقش مهمّی در تبیین و گسترش کلام امامیه در عصر خودش ایفا نمود. نگاشتههای کلامی علّامه از حیث هدف نگارش، حجم و سطح طرح مباحث و مخاطبان گوناگوناند:
1ـ برخی از آنها همچون (بخش کلامیِ) رسالۀ واجب الاعتقاد و نیز رسالۀ موسوم به باب حادی عشر (باب یازدهم کتاب منهاج الصلاح في اختصار المصباح) رسالههایی بسیار مختصرند از گونۀ اعتقادنامهها، که در آنها عمدتاً اصل دیدگاههای اعتقادی امامیّه مجال طرح یافته و به ادلّه و اقوال مختلف در هر مبحث پرداخته نشده است. هدف علّامه از نگارش این نوع رسالهها بیان چکیدۀ اعتقادات شیعی برای عموم شیعیان بوده است و به همین سبب، از طرح مباحث فنّی دانش کلام بطور کامل خودداری کرده است.
2ـ پارهای دیگر، رسالههای کم حجمی هستند که در سطح علمی بالاتری نگارش یافته و علامّه در آنها از حدّ طرح اصل عقیده فراتر رفته و ضمن بیان مختصر اقوال مشهور در هر مسأله، به نقل عقیدۀ مختار و ادلّۀ منتخب خود پرداخته است. رسالههائی همچون نهج المُسترشدین، و الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة در زمرۀ این دست آثارند که غرض علّامه از نگارش آنها تحریر مسائل کلامی به شیوهای مختصر برای محصّلان و کلامآموزان مبتدی بوده است.
3ـ بعضی دیگر از مکتوبات کلامی علّامه حلّی آثاری با حجمی متوسّط است که برای آن دسته از دانشجویان کلام امامی که از سطح ابتدایی گذر کردهاند و با مقدّمات دانش کلام آشنا شدهاند، نوشته شده است. علّامه در این نگاشتهها، مسائل را با بسط بیشتری مطرح کرده، اقوال گوناگون و ادلّۀ مختلفِ حائز اهمّیّت در هر مسأله را برشمرده و در پایان، رأی برگزیدۀ خودش را به اثبات رسانده است. طبعاً در این قبیل آثار، مسائل و موضوعات کلامیِ بیشتری هم نسبت به دو دستۀ پیشگفته مطرح گردیده و مورد بحث قرار گرفته است. برای مثال، کتاب تسلیک النفس باید در همین طبقه از نگاشتههای علّامه در نظر گرفته شود.
4ـ دستۀ چهارم از تألیفات کلامی علّامه، کتابهائی است با حجمی قابل توجّه، که مباحث کلامی در آنها به نحو نسبتاً مفصّل، در سطحی تخصّصی بیان شده است. در این گونه آثار، هم فروعات کلامی، و هم اقوال و ادلّۀ موافقان و مخالفان در هر مسأله تبیین شده است. قصد علّامه از تألیف این کتب، بررسی و تقریر مسائل کلامی برای محقّقانِ کلامپژوه بوده است. برای نمونه میتوان از مناهج الیقین علّامه حلّی یاد کرد که کتابی تخصّصی در دانش کلام است.
5ـ در میان نگارشهای کلامی علّامه آثاری نیز یافت میشوند که وی در آنها به نحو مبسوط و در سطحی بسیار تخصّصی و کلان به تشریح مسائل کلامی دست یازیده است. این کتابها به هیچ وجه صبغۀ آموزشی نداشته و آثاری کاملاً تحقیقی و فنّی در دانش کلام محسوب میشوند. طبعاً مخاطب علّامه در این کتابها هم متخصّصان و خِبرگان دانش کلام اسلامی است. کتاب کبیر علّامه حلّی در علم کلام با عنوان نِهایة المَرام في علم الکلام نمونۀ بارزی از این دست از آثار کلامی اوست که وی در بسیاری از آثار دیگرِ خود، خواننده را برای آگاهی از تفصیل مطالب به این کتاب ارجاع میدهد.
6ـ گونهای دیگر از نگاشتههای کلامی علّامه عبارتست از آثاری که برخلاف اقسام پیشین که در آنها به انحاء مختلف و در سطوح متفاوت یک دورۀ کامل دانش کلام شیعی تقریر شده است، تنها در خصوص یک یا چند موضوع خاص کلامی مثل امامت به نگارش درآمده است. کتابهای مِنهاج الکَرامه، الألفین، نهج الحقّ و کشف الصدق، و کَشف الیقین في فضائل أمیر المؤمنین (ع) در همین سنخ از آثار علّامه قابل ذکر است.
در کنار آثار پیشگفته، دو دسته تألیفات دیگر هم در میان نوشتههای کلامی علّامه قابل شناسائی است که البتّه ماهیّتی غیر مستقل دارند:
7ـ کتابهائی که به عِنوان شرح بر یک متن کلامی موجز به رشتۀ تحریر درآمدهاند، شروحی همچون کشف المراد في شرح تجرید الإعتقاد و انوار الملکوت في شرح الیاقوت، و مَعارج الفَهم في شرح النظم و کشف الفوائد في شرح قواعد العقائد. روشن است که قصد علّامه از نگارش این آثار، ایضاح و تبیین عبارات و مطالب یک متن کلامی مهمّ دیگر از خودش یا دیگر متکلّمان بوده است.
8ـ پرسش و پاسخها یا استفتائات اعتقادی که در آنها علّامه بر حسب پرسشهای مطرح شده و نیز سطح دانش پرسنده، به بیان دیدگاههای خود در خصوص مسائل کلامی پرداخته است و شخص پرسشگر، مجموعۀ آن سؤالها و جوابها را تدوین کرده است. از اینگونه آثار است: أجوبة المسائل المُهنائیة و مَسائل ابن زُهره.
1ـ نام و صحّت انتساب رساله
علّامه حلّی در خلاصة الأقوال1 و همچنین در اجازهای که برای مُهنا بن سنان صادر کرده است2 از این رساله در زمرۀ آثار کلامی خودش نام برده است؛ بنابراین تردیدی در صحّت انتساب این اثر به او نیست. اگرچه علّامه در اجازهاش به مُهنا بن سنان از این رساله زیر عِنوان «الأبحاث المفیدة في تحقیق العقیدة» یاد کرده است3 با توجّه به اینکه همو در خلاصة الأقوال و همچنین در مقدّمۀ ین اثر ـ بنابر دو نسخهای که هم اکنون در دسترس دارم (نسخۀ مجلس و کتابخانۀ حکیم)ـ بصَراحت از آن با عِنوان «الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة» نام برده است؛ به نظر میرسد که به احتمال قوی، نام صحیح این رساله همان «الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة» باشد. در این صورت، احتمالاً آنچه که در اجازۀ به مُهنا بن سنان آمده ـ بر فرض اینکه در اصلِ اجازه هم چُنین بوده باشد و خطای کاتب یا مصحّح در کار نباشد ـ سهوی است که بر قلم علّامۀ بزرگوار رفته است. شاهد دیگر بر این مدّعا آنست که رسالۀ الأبحاث المفیدة در سرشت و ذات خود نگاشتهای آموزشی است نه تحقیقی و چندان تخصّصی. بنابراین، گوئی عِنوان «تحصیل عقیده» متناسبتر با ماهیّت این رساله باشد تا «تحقیق عقیده».
در دستنوشتهای بازمانده از رسالۀ الأبحاث المفیدة، ظاهراً نشانی از زمان نگارش آن دیده نمیشود و از اینرو، تاریخ تألیف این رساله بطور دقیق دانسته نیست. تنها، از ارجاعهایی که علّامه در این رساله به دو کتاب دیگرش، یعنی مناهج الیقین 4 (تألیف شده در 6 ربیع الآخر سال 680 ه.ق)5 و الأسرار الخَفیّة6 (نوشته شده در همان حوالیِ سال 680 ه.ق) 7 داده است، میتوان دریافت که وی این رساله را پس از سال 680 ه.ق نگاشته است. علّامه در موضعی از رساله نیز خواننده را برای تفصیل رِوایاتِ مربوط به امامت حضرت علی ـ علیه السَّلام ـ به سایر «کتابهای کلامیِ / کُتُبنا الکلامیّة» خودش که پیش از این نوشته، ارجاع داده است.8 با توجّه به تعبیرِ جمع «کُتُب»، معلوم میشود به احتمال زیاد علّامه قبل از نگارش رسالۀ الأبحاث المفیده، سوایِ از مناهج الیقین و الأسرار الخَفیة (که از بُن، کتابی فلسفی است و هیچ در آن بحثی از امامت نشده است)، آثار کلامی دیگری نیز که حاوی روایات دالّ بر امامت حضرت میشده، نوشته بوده است.
2ـ نُسَخ خطّی:
از رسالۀ الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة دستکم سه نسخۀ خطّی موجود است:
1) نسخۀ کتابخانۀ ملّی ایران به شمارۀ 4/1946 به خطّ محمّد جواد بن کَلبعلی بن جواد کاظمی که در تاریخ 1090 هجری قمری کتابت شده است.
2) نسخۀ موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 7413، که دستنوشتی متأخّر (احتمالاً حدود قرن دوازده و سیزده هجری قمری) است؛ ولی تاریخ دقیق کتابت آن معلوم نیست.9
3) نسخۀ کتابخانۀ عمومی آیة الله حکیم نجف به شمارۀ 599.10 این نسخه به خطّ ادیب خبیر شیخ محمّد بن طاهر السَّماوی در سال 1335 هجری قمری کتابت شده است.11
3ـ شروح:
در مقایسه با نهج المسترشدین که کتابی در ردۀ رسالۀ الأبحاث المفیدة است، بر رسالۀ الأبحاث شروح بسیار کمتری نوشته شده است که این امر، حاکی از اِقبال کمتر دانشوران شیعی به این اثر کلامی است. طبق گزارشها، نخستین شرح بر این رساله را ناصرالدّین بن ابراهیم حدّاد عاملی12 (م 853 ه.ق) زیر عِنوان «الدُّرَّةُ النضیدة في شرح الأبحاث المفیدة» در حلّه نگاشته است. این شرح به سبک «قال أقول» نوشته شده و تألیف آن در بیست و شش روز، از 28 شعبان تا 24 رمضان، ادامه داشته است.13 شرح نامبرده تاکنون منتشر نشده است؛ ولی هم اکنون دو نسخه از آن میشناسیم:
1) نسخۀ کتابخانۀ آستان قدس رضوی به شمارۀ 13 مورَّخ قرن نهم هجری قمری که از میانه و انجام افتادگی دارد.
2) نسخۀ کتابخانۀ ملّی مَلِک به شمارۀ 2/2641 مورَّخ 1276 هجری قمری، که ظاهراً از روی نسخۀ آستان قدس رضوی کتابت شده است. 14 در برخی از منابع15 از شرح دیگری بر رسالۀ الأبحاث المفیدة به دست حاج ملّا هادی سبزواری (م 1289 ه.ق) یاد شده است که البتّه صحّت و سُقم چُنین انتسابی نیازمند تحقیق و بررسی نسخه است (گرچه بعید به نظر میرسد حاج ملّا هادی سبزواریِ صدرائی مشرب، به شرح یک رسالۀ کلامی از علامۀ حلّی با بن مایههای معتزلی تمایلی داشته بوده باشد). علّامه شیخ آقا بزرگ تهرانی به نسخهای از این شرح مورَّخ 1273 هجری قمری محفوظ در کتابخانۀ آستان قدس رضوی اشاره کرده است.16
4ـ چاپها:
رسالۀ موجز الأبحاث المفیدة ـ که تنها حجمی حدود 8500 کلمه دارد ـ تاکنون دو بار به چاپ رسیده است:
1) این رساله نخستین بار در سال 1371 هجری شمسی به کوشش آقای شیخ یعقوب جعفری (ی. ج)17 در مجلّۀ کلام (وابسته به مؤسّسۀ امام صادق ـ ع ـ) صص 22 ـ 40 منتشر شد. مصحّح در مقدّمۀ رساله به سه نسخۀ پیشگفتۀ رساله اشاره کرده است؛ امّا مشخّص نکرده که در ویراست خود، از کدامیک از این دستنوشتها استفاده نموده است. متأسّفانه این ویراست فاقد هرگونه نسخه بدل است و احتمال میرود که تنها بر اساس یک نسخه فراهم آمده باشد.
2) چندی پیش نیز طبع تازهای از این رساله به دست آقای شیخ محمّد رضا انصاری قمی در کتاب عقیدة الشیعة، ج 2 (القسم الثانی)، صص 615 ـ 650 ارائه شد.
5ـ ارزیابی چاپهای اثر:
در یک ارزیابی کلّی، هر دو چاپی که تاکنون از این رساله عرضه شده است فاقد ویژگیهای اساسی یک ویراست انتقادیِ عالمانه بوده و هیچیک، ویراستی صحیح و استوار از اثر بشمار نمیآید. طبع اخیر این رساله به دست آقای شیخ محمّد رضا انصاری قمی متأسّفانه آکنده از اغلاط و افتادگیهاست و بطور کل، از حیّز انتفاع ساقط است!.18 نابراین، محقّقانِ کلام پژوه باید تا آنجا که میسّر است از رجوع و ارجاع به این چاپ خودداری کنند. ویراست نخست این اثر که در مجلّۀ کلام منتشر شده است نیز گرچه از طبع دوم آن در کتاب عقیدة الشیعةـ که ذکر خیرش رفت ـ به مراتب بهتر است، شوربختانه همراه با اغلاط و اشکالاتی است که در ادامه به پارهای از آنها اشاره میشود19 ابتدا ضبط (غلط) کلمات بهگونهای که در متن چاپی آمده است درج میگردد و پس از آن، صورت صحیح آنها ذکر میشود:
1) ص 24، ستون نخست، سطر 8: فهذه الرسالة ← و بعد فهذه الرسالة.
2) ص 24، ستون دوم، سطر 2: إذا ثبت الوجود مشترك ثبت انه زائد و للزم اشتراك الحقائق فى خصوصيّاتها ← زائد و إلّا للزم.
3) همان، سطر 8: إن الوجود عندهم زائد على المهية و انه أخص من الوجود ← الثبوت.
4) همان، سطر 9: و إنمّا هي ثابتة أو ذات و عـرض و جوهر و سواد ← و هي.
5) همان، سطر 18: فيلزم التناهى في المـعدمومات ← المعدومات.
6) ص 25، ستون اوّل، سطر 1: أمام الحرمين ← إمام الحَرَمَین.
7) ص226، ستون دوم، سطر 15: التـأليف و المـحاورة ← التـأليف و المـُجاوَرَة.
8) همان، سطر 21: و اعلم أن هذه الأدلّة أظهر فساداً من ان تفتقر إلى بيان الجواهر مدركه لمساً و حساً و هو ضروري ← إلى بيان. الجواهر مدركة لمساً و حساً.
9) ص227، ستون اوّل، سطر 6: اللازم باطل فالمزوم مثله ← فالملزوم.
10) ص231، ستون اوّل، سطر 3: مختلف أما بأختلافه لمعلوم في ذات أو في الاعتبار ← إمّا باِختلافه.
11) ص233، ستون اوّل، سطر 22: و آخرون قالوا أنه نفسه الماهية ← إنّه نفس الماهية.
آنچه گذشت تنها شماری اندک از اشکالات و اغلاط ویراست رسالۀ الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة چاپ شده در مجلّۀ کلام بود. در این تصحیح، نادرستیها و آشفتگیهای ویرایشی قابل توجّهی نیز مشاهده میشود که گمان میکنم حاجتی به ذکر آنها نباشد.
با توجّه به آنچه بیان شد روشن گشت که دو طبعِ در دسترسِ این رساله در حال حاضر، هیچیک مقبول و مطبوع نیست و باید ویراستی تازه از این رسالۀ وجیز و در عین حال عزیز عرضه نمود.
6ـ ساختار رساله:
از حیث ساختار، رساله الأبحاث المفیدة از هشت فصل کلّی تشکیل شده که هر یک در ذیلِ خود، مشتمل بر چند مبحث است. گرچه این رساله در ظاهر، چهارچوبی خاصّ خود برای طرح مباحث دارد، همانند بیشترِ نگاشتههای کلامی علّامه، در تنظیم و ترتیب بیان مطالب، بطور کلّی از ساختارِ ویژۀ کتب نگارش یافته در سبک مکتب کلام فلسفی خواجه نصیر الدّین طوسی پیروی کرده است. یعنی مباحث، در دو بخشِ کلّیِ الهیّات بمعنی الأعم (که در این رساله عبارتست از سه فصل نخست آن که شامل مباحث کلّیِ مربوط به وجود عام و جواهر و اعراض میشود) و الهیّات بمعنی الأخص (دربارۀ شناخت خداوند و سایر احکام مربوط به او، که در این رساله پنج فصل آخر آن را تشکیل میدهد) تدوین یافته است. ترتیب فصول رساله الأبحاث المفیدة و مباحث مطرح در ذیل آنها به شرح زیر است:
فصل اوّل: دربارۀ امور عامّه. (شامل هفت مبحث مهم در خصوص احکام کلّی «وجود» و ویژگیهای آن).
فصل دوم: دربارۀ جواهر. (مشتمل بر هفت مبحث در خصوص احكام جواهر).
فصل سوم: دربارۀ اَعراض. (حاوی بيست مبحث در باب احکام اَعراض). این فصل، درازدامنترین فصل این رساله است.
فصل چهارم: در اثبات واجـب الوجـود. (دارای شانزده مبحث دربارۀ اثبات وجود خداوند و مهمترین صفات او).
فـصل پنـجم: در باب عدل. (دربردارندۀ هفت مبحث راجع به حُسن و قبح عقلى، افعال انسان، ماهیّت تكليف، وجوب لطف، احکام آلام، و اَرزاق و آجال و اَسـعار).
فـصل ششم: دربارۀ نُبُوّت. (شامل چهار مبحثِ: ضرورت بعثت پیامبران، عـصمت پیامبران، اثبات نُبُوّت پیامبر اکرم (ص)، و امکان وقوع كَرامات).
فصل هفتم: راجع به امامت. (مشتمل بر چهار مبحثِ: وجوب امامت، اثبات عصمت امام، اثبات امامت حضرت علی (ع) و امامت سایر ائمّـۀ ـ علیهم السّلام ـ).
فصل هشتم: در باب معاد. (حاوی چهار مبحث دربارۀ: ماهیّت انسان، امکان عـدمِ عـالَم، استحقاق ثواب، و توبه).
از بین فصول بالا، فصول اوّل تا پنجم بیشترین حجم رساله را بخود اختصاص داده و مباحث بیشتری در آنها مجال طرح یافته، حال آنکه در سه فصل آخر، مباحث راجع به نُبُوّت و امامت و معاد با اختصار بسیار نوشته شده و تقریباً رویهمرفته فقط یک ششم از حجم کلّ رساله را تشکیل داده است.
7ـ محتوای رساله:
چنانکه بیان شد، رسالۀ الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة نگاشتهای نسبتاً کوتاه است که در آن یک دوره دانش کلام امامی بهاجمال تحریر شده است. علّامه در پایان این رساله از آن به عِنوان «مقدّمه» یاد کرده است: «وليكن هذا آخر ما أردنا ذكره في هذه المـقدّمة».20 این تعبیر، حکایت از آن دارد که هدف علّامه از نگارش این رساله نیز فراهم آوردن «درآمدی بر علم کلام» بوده که در آن، مباحث مقدّماتی این دانش مطرح و تبیین گردد. البتّه همانگونه که در صدر این نوشتار اشاره کردم، علّامه چندین رسالۀ کلامی دیگر نیز با همین نیّت و هدف تألیف کرده است؛ امّا باید توجّه داشت که این رسالهها هر یک مشتمل بر فوائد خاصّ خود بوده، و چُنین نیست که یکسره تَکرار و بازنویسی محض باشد. در حقیقت، در لابهلای مباحث و در ضمن مطالبِ بهظاهر تَکراری این رسالهها، گاه کلمات و عباراتی درج شده است که فهم فلان عبارت غامض در دیگر نوشتارهای کلامی یا بهمان نظریّه در عرصۀ مجادلات عقیدتی را آسان میکند و بمنزلۀ راهنمائی سودمند در یادگیری مفاهیم و آموزههای کلامی عمل مینماید. ازاینرو نمیبایست به سادگی از کنار این رسالهها و نگاشتههای ظاهراً خرد گذر کرد و در عبارات آنها نیندیشید. به واقع، علّامه در نگارش هر رساله، سطح خاصّی از کلامآموزان را مدّ نظر داشته است و متناسب با حال آنها مباحث کلامی را تقریر کرده است، به همین جهت ممکن است در این عبارات مختلف و توضیحات متفاوت، کلید فهم مطلبی دشوار یا مبهم نهفته باشد.
1ـ برخی از آنها همچون (بخش کلامیِ) رسالۀ واجب الاعتقاد و نیز رسالۀ موسوم به باب حادی عشر (باب یازدهم کتاب منهاج الصلاح في اختصار المصباح) رسالههایی بسیار مختصرند از گونۀ اعتقادنامهها، که در آنها عمدتاً اصل دیدگاههای اعتقادی امامیّه مجال طرح یافته و به ادلّه و اقوال مختلف در هر مبحث پرداخته نشده است. هدف علّامه از نگارش این نوع رسالهها بیان چکیدۀ اعتقادات شیعی برای عموم شیعیان بوده است و به همین سبب، از طرح مباحث فنّی دانش کلام بطور کامل خودداری کرده است.
2ـ پارهای دیگر، رسالههای کم حجمی هستند که در سطح علمی بالاتری نگارش یافته و علامّه در آنها از حدّ طرح اصل عقیده فراتر رفته و ضمن بیان مختصر اقوال مشهور در هر مسأله، به نقل عقیدۀ مختار و ادلّۀ منتخب خود پرداخته است. رسالههائی همچون نهج المُسترشدین، و الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة در زمرۀ این دست آثارند که غرض علّامه از نگارش آنها تحریر مسائل کلامی به شیوهای مختصر برای محصّلان و کلامآموزان مبتدی بوده است.
3ـ بعضی دیگر از مکتوبات کلامی علّامه حلّی آثاری با حجمی متوسّط است که برای آن دسته از دانشجویان کلام امامی که از سطح ابتدایی گذر کردهاند و با مقدّمات دانش کلام آشنا شدهاند، نوشته شده است. علّامه در این نگاشتهها، مسائل را با بسط بیشتری مطرح کرده، اقوال گوناگون و ادلّۀ مختلفِ حائز اهمّیّت در هر مسأله را برشمرده و در پایان، رأی برگزیدۀ خودش را به اثبات رسانده است. طبعاً در این قبیل آثار، مسائل و موضوعات کلامیِ بیشتری هم نسبت به دو دستۀ پیشگفته مطرح گردیده و مورد بحث قرار گرفته است. برای مثال، کتاب تسلیک النفس باید در همین طبقه از نگاشتههای علّامه در نظر گرفته شود.
4ـ دستۀ چهارم از تألیفات کلامی علّامه، کتابهائی است با حجمی قابل توجّه، که مباحث کلامی در آنها به نحو نسبتاً مفصّل، در سطحی تخصّصی بیان شده است. در این گونه آثار، هم فروعات کلامی، و هم اقوال و ادلّۀ موافقان و مخالفان در هر مسأله تبیین شده است. قصد علّامه از تألیف این کتب، بررسی و تقریر مسائل کلامی برای محقّقانِ کلامپژوه بوده است. برای نمونه میتوان از مناهج الیقین علّامه حلّی یاد کرد که کتابی تخصّصی در دانش کلام است.
5ـ در میان نگارشهای کلامی علّامه آثاری نیز یافت میشوند که وی در آنها به نحو مبسوط و در سطحی بسیار تخصّصی و کلان به تشریح مسائل کلامی دست یازیده است. این کتابها به هیچ وجه صبغۀ آموزشی نداشته و آثاری کاملاً تحقیقی و فنّی در دانش کلام محسوب میشوند. طبعاً مخاطب علّامه در این کتابها هم متخصّصان و خِبرگان دانش کلام اسلامی است. کتاب کبیر علّامه حلّی در علم کلام با عنوان نِهایة المَرام في علم الکلام نمونۀ بارزی از این دست از آثار کلامی اوست که وی در بسیاری از آثار دیگرِ خود، خواننده را برای آگاهی از تفصیل مطالب به این کتاب ارجاع میدهد.
6ـ گونهای دیگر از نگاشتههای کلامی علّامه عبارتست از آثاری که برخلاف اقسام پیشین که در آنها به انحاء مختلف و در سطوح متفاوت یک دورۀ کامل دانش کلام شیعی تقریر شده است، تنها در خصوص یک یا چند موضوع خاص کلامی مثل امامت به نگارش درآمده است. کتابهای مِنهاج الکَرامه، الألفین، نهج الحقّ و کشف الصدق، و کَشف الیقین في فضائل أمیر المؤمنین (ع) در همین سنخ از آثار علّامه قابل ذکر است.
در کنار آثار پیشگفته، دو دسته تألیفات دیگر هم در میان نوشتههای کلامی علّامه قابل شناسائی است که البتّه ماهیّتی غیر مستقل دارند:
7ـ کتابهائی که به عِنوان شرح بر یک متن کلامی موجز به رشتۀ تحریر درآمدهاند، شروحی همچون کشف المراد في شرح تجرید الإعتقاد و انوار الملکوت في شرح الیاقوت، و مَعارج الفَهم في شرح النظم و کشف الفوائد في شرح قواعد العقائد. روشن است که قصد علّامه از نگارش این آثار، ایضاح و تبیین عبارات و مطالب یک متن کلامی مهمّ دیگر از خودش یا دیگر متکلّمان بوده است.
8ـ پرسش و پاسخها یا استفتائات اعتقادی که در آنها علّامه بر حسب پرسشهای مطرح شده و نیز سطح دانش پرسنده، به بیان دیدگاههای خود در خصوص مسائل کلامی پرداخته است و شخص پرسشگر، مجموعۀ آن سؤالها و جوابها را تدوین کرده است. از اینگونه آثار است: أجوبة المسائل المُهنائیة و مَسائل ابن زُهره.
معرّفی رسالۀ الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة
در این نوشتار بطور خاص، به معرّفی یکی از رسالههای کلامیِ بهنسبت مختصر علّامۀ حلّی موسوم به الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة میپردازیم و برخی از ویژگیهای آن را برمیشماریم. مطالب شایان توجّه در خصوص این رساله در چند بخش زیر تقدیم میگردد:1ـ نام و صحّت انتساب رساله
علّامه حلّی در خلاصة الأقوال1
، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد قیّومی، مؤسسة النشر الفقاهه، قم، 1417 ﻫ.ق، ص 111.
، أجوبة المسائل المهنائیة، تصحیح: محی الدین الممقانی، مطبعة الخیّام، قم، 1401 ﻫ.ق، ص 156. نیز نگرید همین اجازه را در: مجلسی، محمّد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار، مؤسّسة الوفاء، چاپ دوم، بيروت، 1403 ﻫ ق، ج 104، ص 148.
. نیز نگرید به: الطباطبائی، السيّد عبد العزيز، مکتبة العلّامة الحلّی، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، قم، 1416 ﻫ.ق، ص 25 و 223؛ سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، الطبعة الثانیة، قم، 1383 ه. ش، ج 1، ص 340؛ معجم التراث الکلامی، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1423 ﻫ.ش، ج 1، ص 100.
در دستنوشتهای بازمانده از رسالۀ الأبحاث المفیدة، ظاهراً نشانی از زمان نگارش آن دیده نمیشود و از اینرو، تاریخ تألیف این رساله بطور دقیق دانسته نیست. تنها، از ارجاعهایی که علّامه در این رساله به دو کتاب دیگرش، یعنی مناهج الیقین 4
نگرید: حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، تحقیق و إعداد: ی.ج [یعقوب جعفری]، مجلّۀ کلام، پائیز 1371 هجری شمسی، سال اوّل، شمارۀ 3، صص 31، 32، 35. ارجاعات بعدی به این رساله در طول مقاله همگی به همین چاپ از آن است.
اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ترجمۀ احمد نمایی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1378 ش، صص 54ـ 55.
: حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، ص 39. مُصَحِّح رساله در مقدّمهاش (ص 23، ستون دوم، بند نخست) خاطرنشان کرده که «علاّمه در اين كتاب، از ميان مصنّفات خود تنها از مناهج اليقـين نـام مىبرد»؛ ظاهراً ارجاع علّامه به کتاب الأسرار الخفیّة از چشم ایشان پوشیده مانده است.
اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ص 63.
«... و غیر ذلک مما ذکرناه في کُتُبنا الکلامیّة». حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، ص 39، ستون نخست، سطر آخر.
2ـ نُسَخ خطّی:
از رسالۀ الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة دستکم سه نسخۀ خطّی موجود است:
1) نسخۀ کتابخانۀ ملّی ایران به شمارۀ 4/1946 به خطّ محمّد جواد بن کَلبعلی بن جواد کاظمی که در تاریخ 1090 هجری قمری کتابت شده است.
2) نسخۀ موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 7413، که دستنوشتی متأخّر (احتمالاً حدود قرن دوازده و سیزده هجری قمری) است؛ ولی تاریخ دقیق کتابت آن معلوم نیست.9
نگرید: درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فَنخا)، سازمان اسناد و کتابخانۀ ملّی جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1390 ه. ش، ج 1، ص 303.
3) نسخۀ کتابخانۀ عمومی آیة الله حکیم نجف به شمارۀ 599.10
نگرید: اشمیتکه، الهیات علّامۀ حلّی (Schmidtke, Sabine. The Theology of al-ʿAllama al-Ḥilli (d. 726/1325). Berlin: Klaus Schwarz, 1991.)، ص 74. در ترجمۀ این اثر به قلم آقای احمد نمایی زیر عنوان «اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی»، ص 75، س 4، بهاشتباه شمارۀ نسخه 559 ذکر شده است.
برای مشخّصات تفصیلی نسخه ر.ک:http://alhakeemlib.org/WebPages/Autograph.aspx?filterword=%D8%A7.
3ـ شروح:
در مقایسه با نهج المسترشدین که کتابی در ردۀ رسالۀ الأبحاث المفیدة است، بر رسالۀ الأبحاث شروح بسیار کمتری نوشته شده است که این امر، حاکی از اِقبال کمتر دانشوران شیعی به این اثر کلامی است. طبق گزارشها، نخستین شرح بر این رساله را ناصرالدّین بن ابراهیم حدّاد عاملی12
نام شارح در: آقا بزرگ تهرانی، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، دار الأضواء، بیروت، 1403 ﻫ.ق، ج 13، ص 57 «الشيخ ناصر بن إبراهيم البويهي الأحسائي العاملي» و در موسوعة طبقات الفقهاء، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1418 ﻫ.ق، ج 9، ص، 290 و معجم طبقات المتكلّمين، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1425 ﻫ.ق، ج3، صص 249 ـ 250 «ناصر بن إبراهيم بن صباغ (بياع) البويهي الأحسائي العاملي العيناثي» ثبت شده است. امّا در أعیان الشیعة، سیّد محسن امین، تحقیق: حسن الأمین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403 ﻫ.ق، ج 9، ص 178 بصورت «الشيخ محمّد حسن بن ناصرالدّين إبراهيم الحداد العاملي» و در پشت نسخۀ این اثر در آستان قدس رضوی بنا به نقل سیّد محسن امین در أعیان الشیعة (همان صفحه) «أبو محمّد حسن بن ناصر الدين إبراهيم الحداد العاملي» آمده است: «و كتب على ظهر النسخة ما صورته: كتاب الدرة النضيدة في شرح الأبحاث المفيدة تصنيف الشيخ الامام الفاضل الكامل أنموذج السلف بقية الخلف عين أعيان الزمان عز الملة و الدين أبو محمد حسن بن ناصر الدين إبراهيم الحداد العاملي». سیّد محسن امین در أعیان الشیعة، ج 5، ص 321 شرح حال مستقلّی ذیل نام «الشيخ عزّالدیّن أبو محمد الحسن بن ناصر بن إبراهيم الحداد العاملي» آورده است. علّامه سیّد عبدالله شرف الدّین برآن است که به احتمال قوی «الشيخ عزّالدیّن أبو محمد الحسن بن ناصر بن إبراهيم الحداد العاملي» همان «الشيخ محمّد حسن بن ناصرالدّين إبراهيم الحداد العاملي» صاحب الدرة النضيدة في شرح الأبحاث المفيدة است وتفاوت در اسم پدر ـ که در یکی «ناصر بن إبراهيم» و در دیگری «ناصرالدّين إبراهيم» ذکر شده است ـ ناشی از اشتباه کاتبان است. نگرید: مع موسوعات رجال الشیعة، تحقیق: مؤسّسة تراث الشیعة، الطبعة الأولی، قم، نشر مؤسّسة تراث الشیعة، 1391 ﻫ.ش، الجزء الثانی، ص 470. گفتنی است که در کتاب الهیات علّامۀ حلّی (The Theology of al-ʿAllama al-Ḥilli )، ص 74 اسم شارح بجای «ناصر» به اشتباه «نصیر» ضبط شده است. در ترجمۀ این اثر، ن. ک: (اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ص 75، س 5) غلط دیگری به این اشتباه افزوده شده و بجای «أحسائی»، «أشعری» نوشته شده است و در مجموع، نام شارح به «نصیر بن ابراهیم الاشعری» [؟!] تصحیف شده است. برای شرح حال شیخ ناصرالدّین بن ابراهیم حدّاد عاملی ن. ک به: آقا بزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشيعة، دار إحياء التراث العربي، بیروت، 1430 ﻫ.ق، ج6، ص، 143ـ 144؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج9، ص، 290؛ معجم طبقات المتكلّمين، ج3، صص 249 ـ 250؛ کَحالة، عمر رضا، معجم المؤلفين، دار إحياء التراث العربي، بیروت، 1376 ﻫ.ق، ج13، ص، 67.
این تاریخ، بنا به گزارش علّامه سیّد محسن امین، در پشت نسخۀ این اثر محفوظ در آستان قدس رضوی به نقل از مؤلّف نوشته شده است: «صورة ما كتبه المصنّف على نسخته ابتدأت في تصنيفه ثامن عشرين شعبان و فرغت في اربع عشرين رمضان». (أعيان الشيعة، ج9، ص 179). در فهرست فنخا برخلاف آنچه که در أعيان الشيعة آمده، تاریخ تألیف رساله بجای 28 شعبان تا 24 رمضان، 18 شعبان تا 14 رمضان درج شده است. نگرید: درایتی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 14، ص 393.
1) نسخۀ کتابخانۀ آستان قدس رضوی به شمارۀ 13 مورَّخ قرن نهم هجری قمری که از میانه و انجام افتادگی دارد.
2) نسخۀ کتابخانۀ ملّی مَلِک به شمارۀ 2/2641 مورَّخ 1276 هجری قمری، که ظاهراً از روی نسخۀ آستان قدس رضوی کتابت شده است. 14
نگرید: درایتی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 14، صص 392 ـ 393.
آقا بزرگ تهرانی، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج1، ص، 63 و ج 13، ص 57؛ امین، أعیان الشیعة، ج 5، ص 404؛ الطباطبائی، مکتبة العلّامة الحلّی، ص 26؛ حبيبآبادى، محمّد علی، مكارم الآثار، نفائس مخطوطات اصفهان، اصفهان، 1364 ﻫ.ش، ج2، ص: 459؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج13، ص، 685؛ معجم طبقات المتكلّمين، ج 5، ص: 211؛ معجم التراث الکلامی، ج 1، ص 100؛ اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ص 75؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 364؛ سبحانی، رسائل و مقالات، ج 1، ص 340.
آقا بزرگ تهرانی، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج 13، ص 57.
4ـ چاپها:
رسالۀ موجز الأبحاث المفیدة ـ که تنها حجمی حدود 8500 کلمه دارد ـ تاکنون دو بار به چاپ رسیده است:
1) این رساله نخستین بار در سال 1371 هجری شمسی به کوشش آقای شیخ یعقوب جعفری (ی. ج)17
در صفحۀ عنوانِ چاپ رساله، نام مُصَحِّح بصورت اختصاریِ «ی ـ ج» درج شده است؛ امّا حضرت آیة الله سبحانی از این نشانی اختصاری، رمز گشائی کرده! و بصَراحت از آقای شیخ یعقوب جعفری به عنوان مصحّح این رساله نام بردهاند: «قمنا بنشر هذه الرسالة بتحقيق العلّامة الشيخ يعقوب الجعفري على صفحات مجلة علم الكلام». رسائل و مقالات، ج 1، ص 340.
2) چندی پیش نیز طبع تازهای از این رساله به دست آقای شیخ محمّد رضا انصاری قمی در کتاب عقیدة الشیعة، ج 2 (القسم الثانی)، صص 615 ـ 650 ارائه شد.
5ـ ارزیابی چاپهای اثر:
در یک ارزیابی کلّی، هر دو چاپی که تاکنون از این رساله عرضه شده است فاقد ویژگیهای اساسی یک ویراست انتقادیِ عالمانه بوده و هیچیک، ویراستی صحیح و استوار از اثر بشمار نمیآید. طبع اخیر این رساله به دست آقای شیخ محمّد رضا انصاری قمی متأسّفانه آکنده از اغلاط و افتادگیهاست و بطور کل، از حیّز انتفاع ساقط است!.18
ارزیابی تفصیلیِ تصحیح این چاپ از رساله را نگرید در مقالهای که زیر عِنوان «بازی با تُراث کلامی شیعه: نقدی بر کتاب عقیدة الشیعة» نگاشتهام و در همین شماره از مجلّۀ آینه پژوهش به چاپ رسیده است.
در سنجش تصحیح این طبع از رساله، از نسخۀ موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 7413 بهره بردهایم.
1) ص 24، ستون نخست، سطر 8: فهذه الرسالة ← و بعد فهذه الرسالة.
2) ص 24، ستون دوم، سطر 2: إذا ثبت الوجود مشترك ثبت انه زائد و للزم اشتراك الحقائق فى خصوصيّاتها ← زائد و إلّا للزم.
3) همان، سطر 8: إن الوجود عندهم زائد على المهية و انه أخص من الوجود ← الثبوت.
4) همان، سطر 9: و إنمّا هي ثابتة أو ذات و عـرض و جوهر و سواد ← و هي.
5) همان، سطر 18: فيلزم التناهى في المـعدمومات ← المعدومات.
6) ص 25، ستون اوّل، سطر 1: أمام الحرمين ← إمام الحَرَمَین.
7) ص226، ستون دوم، سطر 15: التـأليف و المـحاورة ← التـأليف و المـُجاوَرَة.
8) همان، سطر 21: و اعلم أن هذه الأدلّة أظهر فساداً من ان تفتقر إلى بيان الجواهر مدركه لمساً و حساً و هو ضروري ← إلى بيان. الجواهر مدركة لمساً و حساً.
9) ص227، ستون اوّل، سطر 6: اللازم باطل فالمزوم مثله ← فالملزوم.
10) ص231، ستون اوّل، سطر 3: مختلف أما بأختلافه لمعلوم في ذات أو في الاعتبار ← إمّا باِختلافه.
11) ص233، ستون اوّل، سطر 22: و آخرون قالوا أنه نفسه الماهية ← إنّه نفس الماهية.
آنچه گذشت تنها شماری اندک از اشکالات و اغلاط ویراست رسالۀ الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة چاپ شده در مجلّۀ کلام بود. در این تصحیح، نادرستیها و آشفتگیهای ویرایشی قابل توجّهی نیز مشاهده میشود که گمان میکنم حاجتی به ذکر آنها نباشد.
با توجّه به آنچه بیان شد روشن گشت که دو طبعِ در دسترسِ این رساله در حال حاضر، هیچیک مقبول و مطبوع نیست و باید ویراستی تازه از این رسالۀ وجیز و در عین حال عزیز عرضه نمود.
6ـ ساختار رساله:
از حیث ساختار، رساله الأبحاث المفیدة از هشت فصل کلّی تشکیل شده که هر یک در ذیلِ خود، مشتمل بر چند مبحث است. گرچه این رساله در ظاهر، چهارچوبی خاصّ خود برای طرح مباحث دارد، همانند بیشترِ نگاشتههای کلامی علّامه، در تنظیم و ترتیب بیان مطالب، بطور کلّی از ساختارِ ویژۀ کتب نگارش یافته در سبک مکتب کلام فلسفی خواجه نصیر الدّین طوسی پیروی کرده است. یعنی مباحث، در دو بخشِ کلّیِ الهیّات بمعنی الأعم (که در این رساله عبارتست از سه فصل نخست آن که شامل مباحث کلّیِ مربوط به وجود عام و جواهر و اعراض میشود) و الهیّات بمعنی الأخص (دربارۀ شناخت خداوند و سایر احکام مربوط به او، که در این رساله پنج فصل آخر آن را تشکیل میدهد) تدوین یافته است. ترتیب فصول رساله الأبحاث المفیدة و مباحث مطرح در ذیل آنها به شرح زیر است:
فصل اوّل: دربارۀ امور عامّه. (شامل هفت مبحث مهم در خصوص احکام کلّی «وجود» و ویژگیهای آن).
فصل دوم: دربارۀ جواهر. (مشتمل بر هفت مبحث در خصوص احكام جواهر).
فصل سوم: دربارۀ اَعراض. (حاوی بيست مبحث در باب احکام اَعراض). این فصل، درازدامنترین فصل این رساله است.
فصل چهارم: در اثبات واجـب الوجـود. (دارای شانزده مبحث دربارۀ اثبات وجود خداوند و مهمترین صفات او).
فـصل پنـجم: در باب عدل. (دربردارندۀ هفت مبحث راجع به حُسن و قبح عقلى، افعال انسان، ماهیّت تكليف، وجوب لطف، احکام آلام، و اَرزاق و آجال و اَسـعار).
فـصل ششم: دربارۀ نُبُوّت. (شامل چهار مبحثِ: ضرورت بعثت پیامبران، عـصمت پیامبران، اثبات نُبُوّت پیامبر اکرم (ص)، و امکان وقوع كَرامات).
فصل هفتم: راجع به امامت. (مشتمل بر چهار مبحثِ: وجوب امامت، اثبات عصمت امام، اثبات امامت حضرت علی (ع) و امامت سایر ائمّـۀ ـ علیهم السّلام ـ).
فصل هشتم: در باب معاد. (حاوی چهار مبحث دربارۀ: ماهیّت انسان، امکان عـدمِ عـالَم، استحقاق ثواب، و توبه).
از بین فصول بالا، فصول اوّل تا پنجم بیشترین حجم رساله را بخود اختصاص داده و مباحث بیشتری در آنها مجال طرح یافته، حال آنکه در سه فصل آخر، مباحث راجع به نُبُوّت و امامت و معاد با اختصار بسیار نوشته شده و تقریباً رویهمرفته فقط یک ششم از حجم کلّ رساله را تشکیل داده است.
7ـ محتوای رساله:
چنانکه بیان شد، رسالۀ الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة نگاشتهای نسبتاً کوتاه است که در آن یک دوره دانش کلام امامی بهاجمال تحریر شده است. علّامه در پایان این رساله از آن به عِنوان «مقدّمه» یاد کرده است: «وليكن هذا آخر ما أردنا ذكره في هذه المـقدّمة».20
حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، ص 40.
- ، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، تحقیق: جواد قیّومی، مؤسسة النشر الفقاهه، قم، 1417 ﻫ.ق، ص 111.
- ، أجوبة المسائل المهنائیة، تصحیح: محی الدین الممقانی، مطبعة الخیّام، قم، 1401 ﻫ.ق، ص 156. نیز نگرید همین اجازه را در: مجلسی، محمّد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار، مؤسّسة الوفاء، چاپ دوم، بيروت، 1403 ﻫ ق، ج 104، ص 148.
- . نیز نگرید به: الطباطبائی، السيّد عبد العزيز، مکتبة العلّامة الحلّی، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، قم، 1416 ﻫ.ق، ص 25 و 223؛ سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، الطبعة الثانیة، قم، 1383 ه. ش، ج 1، ص 340؛ معجم التراث الکلامی، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1423 ﻫ.ش، ج 1، ص 100.
- نگرید: حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، تحقیق و إعداد: ی.ج [یعقوب جعفری]، مجلّۀ کلام، پائیز 1371 هجری شمسی، سال اوّل، شمارۀ 3، صص 31، 32، 35. ارجاعات بعدی به این رساله در طول مقاله همگی به همین چاپ از آن است.
- اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ترجمۀ احمد نمایی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1378 ش، صص 54ـ 55.
- : حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، ص 39. مُصَحِّح رساله در مقدّمهاش (ص 23، ستون دوم، بند نخست) خاطرنشان کرده که «علاّمه در اين كتاب، از ميان مصنّفات خود تنها از مناهج اليقـين نـام مىبرد»؛ ظاهراً ارجاع علّامه به کتاب الأسرار الخفیّة از چشم ایشان پوشیده مانده است.
- اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ص 63.
- «... و غیر ذلک مما ذکرناه في کُتُبنا الکلامیّة». حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، ص 39، ستون نخست، سطر آخر.
- نگرید: درایتی، مصطفی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فَنخا)، سازمان اسناد و کتابخانۀ ملّی جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1390 ه. ش، ج 1، ص 303.
- نگرید: اشمیتکه، الهیات علّامۀ حلّی (Schmidtke, Sabine. The Theology of al-ʿAllama al-Ḥilli (d. 726/1325). Berlin: Klaus Schwarz, 1991.)، ص 74. در ترجمۀ این اثر به قلم آقای احمد نمایی زیر عنوان «اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی»، ص 75، س 4، بهاشتباه شمارۀ نسخه 559 ذکر شده است.
- برای مشخّصات تفصیلی نسخه ر.ک:http://alhakeemlib.org/WebPages/Autograph.aspx?filterword=%D8%A7.
- نام شارح در: آقا بزرگ تهرانی، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، دار الأضواء، بیروت، 1403 ﻫ.ق، ج 13، ص 57 «الشيخ ناصر بن إبراهيم البويهي الأحسائي العاملي» و در موسوعة طبقات الفقهاء، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1418 ﻫ.ق، ج 9، ص، 290 و معجم طبقات المتكلّمين، مؤسّسة الإمام الصادق (ع)، قم، 1425 ﻫ.ق، ج3، صص 249 ـ 250 «ناصر بن إبراهيم بن صباغ (بياع) البويهي الأحسائي العاملي العيناثي» ثبت شده است. امّا در أعیان الشیعة، سیّد محسن امین، تحقیق: حسن الأمین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403 ﻫ.ق، ج 9، ص 178 بصورت «الشيخ محمّد حسن بن ناصرالدّين إبراهيم الحداد العاملي» و در پشت نسخۀ این اثر در آستان قدس رضوی بنا به نقل سیّد محسن امین در أعیان الشیعة (همان صفحه) «أبو محمّد حسن بن ناصر الدين إبراهيم الحداد العاملي» آمده است: «و كتب على ظهر النسخة ما صورته: كتاب الدرة النضيدة في شرح الأبحاث المفيدة تصنيف الشيخ الامام الفاضل الكامل أنموذج السلف بقية الخلف عين أعيان الزمان عز الملة و الدين أبو محمد حسن بن ناصر الدين إبراهيم الحداد العاملي». سیّد محسن امین در أعیان الشیعة، ج 5، ص 321 شرح حال مستقلّی ذیل نام «الشيخ عزّالدیّن أبو محمد الحسن بن ناصر بن إبراهيم الحداد العاملي» آورده است. علّامه سیّد عبدالله شرف الدّین برآن است که به احتمال قوی «الشيخ عزّالدیّن أبو محمد الحسن بن ناصر بن إبراهيم الحداد العاملي» همان «الشيخ محمّد حسن بن ناصرالدّين إبراهيم الحداد العاملي» صاحب الدرة النضيدة في شرح الأبحاث المفيدة است وتفاوت در اسم پدر ـ که در یکی «ناصر بن إبراهيم» و در دیگری «ناصرالدّين إبراهيم» ذکر شده است ـ ناشی از اشتباه کاتبان است. نگرید: مع موسوعات رجال الشیعة، تحقیق: مؤسّسة تراث الشیعة، الطبعة الأولی، قم، نشر مؤسّسة تراث الشیعة، 1391 ﻫ.ش، الجزء الثانی، ص 470. گفتنی است که در کتاب الهیات علّامۀ حلّی (The Theology of al-ʿAllama al-Ḥilli )، ص 74 اسم شارح بجای «ناصر» به اشتباه «نصیر» ضبط شده است. در ترجمۀ این اثر، ن. ک: (اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ص 75، س 5) غلط دیگری به این اشتباه افزوده شده و بجای «أحسائی»، «أشعری» نوشته شده است و در مجموع، نام شارح به «نصیر بن ابراهیم الاشعری» [؟!] تصحیف شده است. برای شرح حال شیخ ناصرالدّین بن ابراهیم حدّاد عاملی ن. ک به: آقا بزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشيعة، دار إحياء التراث العربي، بیروت، 1430 ﻫ.ق، ج6، ص، 143ـ 144؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج9، ص، 290؛ معجم طبقات المتكلّمين، ج3، صص 249 ـ 250؛ کَحالة، عمر رضا، معجم المؤلفين، دار إحياء التراث العربي، بیروت، 1376 ﻫ.ق، ج13، ص، 67.
- این تاریخ، بنا به گزارش علّامه سیّد محسن امین، در پشت نسخۀ این اثر محفوظ در آستان قدس رضوی به نقل از مؤلّف نوشته شده است: «صورة ما كتبه المصنّف على نسخته ابتدأت في تصنيفه ثامن عشرين شعبان و فرغت في اربع عشرين رمضان». (أعيان الشيعة، ج9، ص 179). در فهرست فنخا برخلاف آنچه که در أعيان الشيعة آمده، تاریخ تألیف رساله بجای 28 شعبان تا 24 رمضان، 18 شعبان تا 14 رمضان درج شده است. نگرید: درایتی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 14، ص 393.
- نگرید: درایتی، فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا)، ج 14، صص 392 ـ 393.
- آقا بزرگ تهرانی، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج1، ص، 63 و ج 13، ص 57؛ امین، أعیان الشیعة، ج 5، ص 404؛ الطباطبائی، مکتبة العلّامة الحلّی، ص 26؛ حبيبآبادى، محمّد علی، مكارم الآثار، نفائس مخطوطات اصفهان، اصفهان، 1364 ﻫ.ش، ج2، ص: 459؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج13، ص، 685؛ معجم طبقات المتكلّمين، ج 5، ص: 211؛ معجم التراث الکلامی، ج 1، ص 100؛ اشمیتکه، اندیشههای کلامی علّامۀ حلّی، ص 75؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 364؛ سبحانی، رسائل و مقالات، ج 1، ص 340.
- آقا بزرگ تهرانی، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ج 13، ص 57.
- در صفحۀ عنوانِ چاپ رساله، نام مُصَحِّح بصورت اختصاریِ «ی ـ ج» درج شده است؛ امّا حضرت آیة الله سبحانی از این نشانی اختصاری، رمز گشائی کرده! و بصَراحت از آقای شیخ یعقوب جعفری به عنوان مصحّح این رساله نام بردهاند: «قمنا بنشر هذه الرسالة بتحقيق العلّامة الشيخ يعقوب الجعفري على صفحات مجلة علم الكلام». رسائل و مقالات، ج 1، ص 340.
- ارزیابی تفصیلیِ تصحیح این چاپ از رساله را نگرید در مقالهای که زیر عِنوان «بازی با تُراث کلامی شیعه: نقدی بر کتاب عقیدة الشیعة» نگاشتهام و در همین شماره از مجلّۀ آینه پژوهش به چاپ رسیده است.
- در سنجش تصحیح این طبع از رساله، از نسخۀ موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀ 7413 بهره بردهایم.
- حِلّی، حسن بن یوسف، الأبحاث المفیدة في تحصیل العقیدة، ص 40.
دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲:۰۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .