

چکیده:
شوارق الإلهام فی شرح تجرید الکلام نوشتۀ متکلّم و حکیم برجسته شیعی، ملاّ عبدالرزّاق لاهیجی معروف به فیّاض لاهیجی (م 1072 ق)، از جمله شروح مشهور و مهمّ نگاشته شده بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی است که جایگاهی بس والا در میان متون کلامی امامیّه دارد. چاپ اخیر این کتاب به تصحیح اکبر اسد علیزاده که از سوی انتشارات مؤسّسۀ امام صادق (ع) قم منتشر شده است همراه با اغلاط و کاستیهای چندگانه و چندگونهای است که در نوشتار حاضر به پارهای از آنها اشاره میشود. اشتباهات متعدّد مصحّح در ضبطِ نص و تقویم متن، اشکالات ویرایشی گوناگون، و اغلاط چاپی نه چندان اندک موجود در این طبع نشانگر نااستواری این ویراست و ضرورت تصحیح دوبارۀ این اثر به شیوهای مدقّقانه و محقّقانه است.
_________________
چند سال پیش کتاب گرانسنگ شوارق الإلهام فی شرح تجرید الکلامآینۀ پِژوهششوارق الإلهامشوارق الإلهامفیّاض لاهیجی و اندیشههای کلامی او» (چاپ دفتر نشر معارف، دانشگاه معارف قم، 1392 ش، صص 59 ـ 46) دربارۀ جایگاه و اهمیّت کتاب شوارق الإلهام بتفصیل سخن گفتهام، در این مقال آن مطالب را تَکرار نمیکنم و خواهندگان را به اثرِ یادشده و نیز دیگر نوشتارهایی که در اینباره نگاشته شده است ارجاع میدهم. البتّه اهل فن خود به ارزش و اهمیّت این کتاب واقفند و طبعاً نیازی به چُنین رجوعها ندارند. تنها به ذکر این نکته بسنده کنم که شوارق الإلهام،که شرحی است ناتمام بر تجرید العقائد خواجه نصیر الدین طوسی (م 672 ق)، هم از حیث تألیف و هم از حیث مؤلِّف از وجوه اهمیّت بسیاری برخوردار است و لذا از زمان نگارشِ آن تاکنون در حوزههای مدرسی شیعه به عنوان کتابی مرجع در علم کلام مورد اقبال و استفادۀ کلام پژوهان قرار میگرفته است. همین امر ضرورت و نیاز به ارائه ویراستی معتبر و صحیح از شوارق را بخوبی نشان میدهد؛ نیازی که چاپ حاضر شوارق به دلیل نابسامانیهایش، هرگز نمیتواند پاسخگوی آن باشد.
ویراست جدیدِ عرضه شده از شوارق الإلهام در پنج مجلّد انتشار یافته است. در نقد حاضر، تنها به اغلاط و کاستیهای جلد پنجم آن، که نخست در سال 1430 منتشر شد و سپس در سال 1431 ق با همان اغلاط و کاستیهای چاپ نخست تجدید چاپ شد ـ میپردازم. همین مقدار بسنده است تا خوانندگان، خود به وضع و حالِ ویرایش دیگر مجلّدات این اثر نیز پیببرند. نقدهایی که در پی میآید، ـ به قول مُجریانِ ورزشی! ـ هرگز از ارزشهای این اثر و تلاشهای آقای اسد علیزاده در فراهم آوردن این ویراست، نمیکاهد و نافی نِقاطِ قوّت آن نیز نخواهد بود، بلکه تنبیهی است برای خوانندگان و خواهندگان شوارق که بدانند چاپ حروفیِ در دسترس این کتاب تا چه اندازه مغلوط و ناصحیح است، و تذکاری درخصوص اینکه جایِ اهتمامی جدّیتر در این باب، همچُنان خالی است.
پوشیده نیست که برای به بار نشستنِ یک ویراستِ صحیح و دقیق از یک اثر، شرایط و لوازمی باید فراهم گردد که برخی از آنها مربوط به شخص مصحّح است و برخی دیگر به متنی که مورد تصحیح قرار میگیرد. تا آنجا که به مصحّح مربوط میشود، مصحّحی میتواند یک تصحیح و ویراست خوب ارائه کند که:
1ـ از آگاهی کافی، بلکه تخصّص در دانشی که متنِ گزینش شده برای تصحیح به آن تعلّق دارد، برخوردار باشد.
2ـ خِبرگی و تبحّرِ لازم در فنّ تصحیح متون داشته باشد.
3ـ دقّت و حوصلۀ فراوان در کار تصحیح متن داشته باشد و از سهل انگاری و شتابزدگی پرهیز نماید.
بیشتر ایرادات و اشکالاتی که در ادامه در خصوص ویراست شوارق الإلهاممطرح میگردد به گمان بنده ناشی ازعدم خِبرگی مصحّح در امر تصحیح متون و همچنین سهلانگاری و شتابزدگی ایشان در این کار بوده است. اگر محقّق محترم دقّت و حوصلۀ بیشتری در تصحیح شوارق بهکار میبستند، ویراستی بهمراتب استوارتر از آنچه هم اکنون فراروی ما قرار دارد ارائه مینمودند.
اکنون پارهای از اغلاط و نابسامانیهای چاپ جدید شوارق را با یکدیگر مرور می-کنیم. پیش از آنکه وارد نقدهای جزئی شویم به یک ایراد کلّی در این تصحیح اشاره میکنم و آن، عدم دقّت در ضبطِ نص و تقویم متن است که به طور عمده، خود، ناشی از عدم مقابلۀ دقیق نُسَخ اثر با یکدیگر است. محقّق محترم در معرّفی اجمالی خود از تصحیح شوارق خاطرنشان کرده-اند که در ویراست فراهم آمده، از بیست نسخۀ خطّی و چهار نسخۀ مطبوعِ این اثر استفاده کردهاند (آینۀ پژوهش، ش 147، ص 101)؛ با این وصف در ادامه خواهیم دید که گویا هیچ مقابلۀ دقیقِ کاملی با این نُسَخ در کار نبوده، بلکه علی الظاهر مصحّح ارجمند تنها به هنگامِ احساسِ ضرورت به این نسخه-ها رجوع کرده و از آنها بهره بردهاست. قلّتِ نسخه بدلهایی که در پاورقی کتاب درج شده است نیز میتواند قرینهای بر عدمِ مقابلۀ دقیقِ نسخِ پُرشمارِ این اثر با یکدیگر محسوب گردد. اهل فن بخوبی آگاهند که نسخههای کتابی همچون شوارق تا چه اندازه میتواند از حیث ضبط نص دچار اختلاف باشد، و توجّه به آن اختلافها تا چه اندازه در درک و فهم این متن فلسفی و کلامی اهمیّت دارد. با این وصف، مصحّح محترم تنها در موارد بسیار اندکی خود را ملزم به ذکر اختلاف نسخهها یا نسخه بدلها کردهاند.
اشکالاتی که در خصوص ویراست یادشده از شوارق الإلهام به نظر میرسد عبارت است از:
1ـ درج عبارات زائد در متن
در برخی از مواضع کتاب، به اشتباه عبارات زائدی در متن درج شده است. با وجود وضوحِ زیادت عباراتِ یادشده در متن، مصحّح از ثبت آنها خودداری نکرده و البتّه هیچ تذکاری هم در باب زیادت آنها نداده است. گفتنی است این عبارات زائد در چاپ سنگی شوارق نیز موجود است و بعید نیست که مبنا قرار دادن آن چاپ موجب بروز چنین اشتباهی شده باشد.
به نمونههای زیر توجّه فرمایید:
1. در صفحۀ 227 از جلد پنجم شوارق چاپ انتشارات امام صادق (ع) آمده است:
«و بما ذكرنا ظهر ضعف ما زعمه الإشراقيون من كون سائر الحيوانات ذوات النفس مجردة بناءً على أنّ مدار ادراك الشيء لنفسه على التجرّد، و أنّها مدركة لانفسها، و ذلك لأنّ ادراك الشيء لنفسه ـ اذا كان بنفسه لا بحصول صورة ـ يستلزم التجرّد، و لعلّ نفوس الحيوانات يدركون أنفسهم على التجرّد و أنّها مدركة لانفسها، و ذلك لأنّ ادراك الشيء لنفسه على التجرّد و أنّها مدركة لانفسها بحصول صورها فى محل تلك النفوس كالمتخيلة.».
اکنون عبارتِ یادشده را در جلد دوم چاپ سنگی شوارق چاپ مهدوی ص 535 نظاره کنید:
«و بما ذكرنا ظهر ضعف ما زعمه الاشراقيون من كون ساير الحيوانات ذوات انفس مجردة بناء على ان مدار ادراك الشيء لنفسه على التجرد و انها مدركة لانفسها و ذلك لان ادراك الشيء لنفسه اذا كان بنفسه لا بحصول صورة يستلزم التجرد و لعل نفوس الحيوانات يدركون انفسهم على التجرد و انها مدركة لانفسها و ذلك لان ادراك الشيء لنفسه على التجرد و انها مدركة لانفسها بحصول صورها فى محل تلك النفوس كالمتخيلة.».
میبینید که عبارت زائد «على التجرد و انها مدركة لانفسها و ذلك لان ادراك الشيء لنفسه على التجرد و انها مدركة لانفسها» که مخلّ به معنای عبارت نیز هست به همان سان که در چاپ سنگی شوارق به اشتباه آمده است، در چاپ حروفی آن نیز تَکرار شده است.
اگر در اینجا مقابلۀ دقیقی بین نسخ مختلف شوارق صورت گرفته بود، احتمالاً چُنین اشتباهی تَکرار نمیشد.
2. در صفحۀ 60 از جلد پنجم شوارق عبارت زائد دیگری جلب توجّه میکند:
«فإذا جاز وقوع عدمه و مع ذلك لم يقع و وقع وجوده. فإذا جاز وقوع عدمه و مع ذلك لم يقع و وقع وجوده، فإن كان بلا مرجّح و أولويّة كان ذلك ترجّحاً لأحد المتساويين بلا مرجّح.».
عبارت زائد «فإذا جاز وقوع عدمه و مع ذلك لم يقع و وقع وجوده» بعینه در چاپ سنگی شوارق ج 2 ص 496 نیز درج شده است. شایسته بود مصحّح محترم ضمن التفات به این نکته، حتّی در صورتی که در خود نسخ شوارق هم این عبارت زائد کتابت شده باشد، در خصوص زیادت آن تذکاری میدادند.
2ـ خوانش و ضبط نادرست کلمات
در موارد متعدّدی مصحّح شوارق الإلهام خوانش درستی از کلمات یا عبارات متن نداشته است و در نتیجه آنها را بهصورت غلط ضبط کرده است.
موارد زیر از همین قبیل است:
1. در صفحۀ 115 از جلد پنجم شوارقچنین عبارتی آمده است:
«و انّ هذا الذى يقوله حكماء الفرس ليس قاعدة كفرة المجوس القائلين بظاهر النّور و الظلمة و انّهما مبدءان اوّلان؛ لانّهم مشركون لا موحّدون. و ليس أيضاً الخادمانى البابِلى الذى كان نصرانى الدّين، مجوس الطين و اليه تنسب الثنويّة القائلون بالهين: احدهما اله الخير و خالقه، و الآخر إله الشرّ و خالقه، هذا».
لابُد شما نیز از خود میپرسید: «الخادمانى البابِلى» یعنی چه؟ من هم در آغاز ندانستم که این ترکیب چه مفهومی دارد تا اینکه به مصدر اصلی این عبارت یعنی حکمة الإشراق و شروح آن رجوع کردم و دریافتم ضبط درست این کلمات آنگونه که در این مصادر آمده است: «إلحاد مانی البابِلی» است. اگر مصحّح محترم نیز به همان مصادری که خود اشاره کردهاند نظر دقیقتری افکنده بودند بیگمان متوجّه اشتباه خود میشدند. دست کم اگر اندک تأمّلی در عبارت کرده بودند خود نیز درمییافتند که این عبارت بدین شکل معنای محصّلی ندارد.
همچنین عبارت «مجوس الطین» که در عبارت پیشگفته آمده است غلط است و ضبطِ صحیح آن ـ آن طور که در حکمة الإشراق و شروح آن آمده است ـ «مجوسی الطین» است، که در اینصورت با عبارت پیش از آن، یعنی «نصرانى الدّين» هم تناسب و سازگاری پیدا میکند.
در همینجا مطلب دیگری که جلب توجّه میکند ارجاع دادن مصحّح محترم برای شناخت مانی و مانویه به کتاب جامع الأفکار و ناقد الأنظار ملا محمّد مَهدی نَراقی است. با توجّه به وجودِ منابع کهن و تحقیقات زیادی که دربارۀ "مانی و دین او" وجود دارد، ارجاعِ خوانندگان به جامع الأفکار نراقی برای شناخت مانی و مانویّت کار پِژوهشیانهای به نظر نمیآید.
2. گاه نیز مصحّح ارجمند ضبط برتر را در پاورقی آورده و ضبط مرجوح یا غلط را در متن گذارده است. برای نمونه در ص 261 س 6 آمده است: «... مع کون کتبه و رسائله محتویة بحدیث الصور»، در حالی که محقّق در پاورقی شماره 3 همان صفحه به ضبط «مشحونة» بجای «محتویة» در برخی از نسخ اشاره کردهاست و پُر واضح است که در عبارتِ یادشده، ضبط «مشحونة» به صواب نزدیکتر است.
برخی دیگر از کلماتی که در همین مجلّد پنجم شوارق بهطور غلط ضبط شده است، فهرستوار در پی میآید. نخست به ضبط غلط اشاره میشود و پس از آن ضبط صحیح کلمات درج میگردد:
3. ص 75 س 6: أو لا← أوّلاً
4. ص 113 س 10: نور ← نوراً
5. ص 130 س 14: من القول فالمُثُل← من القول بالمُثُل
6. ص 136 س 8: المعلوم← المعلول
7. ص 193 س 3: فرار ← فراراً
8. ص 197 س 11: عادیة ← عاریة
9. ص 235 س 6: لأمس← الأمس
10. ص 238 س 10: بمعلوماته الحادثة← بمعلولاته الحادثة
11. ص 252 س 2: فالشيء مع نفسه بالامكان ... و مع مُشیّئه بالموجود ← بالوجوب
12. ص 268 س 5: بل لسبب ذلک الکلّی ← بل بسبب ذلک الکلّی
13. ص 163 س 6: نظام الحیز← نظام الخیر
14. ص 183 س 13: النسبة الثابتة← النسبة الثانیة
15. ص 183 س 10: حصولاً لا للغیر ← حصولاً للغیر
16. ص 233 س 5: کآنٍ واحداً ← کانَ واحداً
17. ص 298 س 1: کأین موجود ← کائن موجود
18. ص 245 س 10 و 11: لأنّ عرف العقل الأوّل ← لأنعرف العقل الأوّل
19. ص 245 س 12: فیوجه ما صار العقل الأوّل علّة← فبوجه ما صار العقل الأوّل علّة
20. ص 155 س آخر: بالمدرک للصورة الذهنیة ← المُدرک للصورة الذهنیة
21. ص 71 س 1: الاستدلال بوجود المؤلف من وجود ذی المؤلف ← الاستدلال بوجود المؤلف علی وجود ذی المؤلف.
22. ص 269 س آخر: علی الوجه المقدّس العالی علی الزمان والدهر ← علی الوجه المقدّس العالی عن الزمان والدهر.
23. ص 200 س 7: فانّه لو كان لذلک لاستكمل الأشرف بالأخسّ ← فانّه لو كان کذلک لاستكمل الأشرف بالأخسّ.
24. ص 185 س 13: ليس علی الأوّل و مجده بأن يعقّل الاشياء بل بأن يفيض عند الاشياء معقولة ← ليس علوّ الأوّل و مجده بأن يعقّل الاشياء بل بأن يفيض عنه الاشياء معقولة.
3ـ اغلاط چاپی
در بین انواع و اقسام اشتباهات این ویراست، اغلاط حروفنگاری یا چاپی بیش از هر چیز دیگری به چشم میآید. نمونههای این اغلاط در بسیاری از صفحات کتاب براحتی قابل ملاحظه است. فقط نمونهوار به موارد زیر اشاره میکنم:
1. ص 278 س 11: فهو رمادّی← فهو مادّی
2. ص 279 س نخست از پاورقی نخست: المتقنة الحقیقة ← المتّفقة الحقیقة
3. ص 192 س 12: التعلقیات ← التعلیقات
4. ص 85 س 10: بالاخیتار ← بالاختیار
5. ص 167 س 18: لوزام الذات ← لوازم الذات
6. ص 65 س 14: مجمع ← مجموع
7. ص 170 س 9: بتقرّیر ← بتقرّر
8. ص 149 س 1: فرفویوس ← فرفوریوس
9. ص 120 س 10: تبنیء عن معانٍ دقیقةٍ ← تنبیءعن معانٍ دقیقةٍ
10. ص 139 س 1: و اسناد کلّ شیء إلیه ← واستنادکلّ شیء إلیه
11. ص 195 س 6: بل یعد ذاته ← بل بعد ذاته
12. ص 203 س 1: المبدأ الأوّل یقعل الوجود ← المبدأ الأوّل یعقل الوجود
کَثرت اغلاط مَطبعی در یک اثر، از چیزی جز سهل انگاری و شتابزدگی مصحّح یا ناشر حکایت نمیکند. عاری بودن یک اثر از اغلاط چاپی نیز نه نیاز به تخصّص خاصّی دارد و نه امکانات ویژهای، بلکه فقط محتاجِ صرف دقّت و وقت و حوصَلۀ کافی در بازخوانی دقیقِ نمونههایِ حُروفنگاشتی است و در واقع، در گروِ این که مصحّح و ناشر برای خریداران و خوانندگان کتاب، ارزش و احترامِ درخور قائل شوند و عرضۀ کتابی با این مایه از اغلاط و اشتباهات حُروفنگاشتی و غیر حُروفنگاشتی را ناروا بدانند.
4ـ افتادگی کلمات
در برخی مواضع از کتاب، کلماتی از قلم افتاده است و به اصطلاح، «سقط» هایی رُخ داده که مُخِلّ صحّتِ عبارت است . برای مثال:
1. ص 133 س 8: «لم لا يجوز ان يوجب البارى تعالى موجوداً تستند إليه تلك الافعال المتقنة المحكمة و يكون العلم و القدرة؟» ← «و يكون له العلم و القدرة».
2. ص 260 س 15: «فانّ كونه تعالى عالماً بشيء ـ من شأنه أن يحلّله العقل إلى ماهيّة و وجود ـ كافٍ علمه تعالى بالماهية و الوجود معاً». ← « ...كافٍ فی علمه تعالى بالماهية و الوجود معاً».
3. ص 305 س 10: «فإنّ إرادتنا دامت متساویةَ النسبة...» ← «فإنّ إرادتنا مادامت متساویةَ النسبة...».
5ـ ویرایش اشتباه یا استفاده ناصحیح از نشانههای ویرایشی
در موارد متعدّدی محقّق اثر در امر ویرایش و نشانهگذاری خطا کرده و با ویرایش اشتباه خود خوانندگان را نیز در معرض لغزش قرار داده است.
به نمونههای ذیل توجّه فرمایید:
1. ص 309 س 15: «ونعم، ما قال» ← «ونِعمَ ما قال».
2. ص 186 س 3: «ولیس هو عالماً، لأنّ له تلک الصور، بل هو عالم بمعنی أنّه یصدر عنه تلک الصور.».
ویرگولی که پس از کلمه «عالماً» قرار گرفته بلا وجه است و باید حذف شود؛ چون عبارتِ پس از آن باید بدون هیچ وقفهای با جمله قبل مرتبط باشد.
3. ص 186 س 3: «تأثیره تعالی فی العالم لو لم یکن بالإیجاب لزم التوقّف علی أمرٍ، حادث».
ویرگولی که پس از کلمه «أمرٍ» قرار دارد بیدلیل است و باید حذف شود؛ زیرا بین صفت و موصوف (أمرٍ حادثٍ) نباید علامتی فاصل شود.
از همین قبیل است درج علامت نقطه در وسط جملهای که هنوز ادامه دارد و تمام نشده است؛ مثل:
4. ص 133 س 5: «... طریقة القدرة والاختیار أوکدُ. و أوثق من طریقة الإتقان».
روشن است که درجِ نقطه پس از کلمۀ «أوکد»، که در میانِ جمله جای دارد، موجِدِ بَدخوانی است .
5. ص 298 ص 8: «وهذه الإرادة علی الصورة، الّتی حقّقناها...».
حاجت به توضیح ندارد که نشانه ویرگولِ پس از «الصورة» زائد است.
6ـ حرکت گذاری نادرست
در متن شوارقکلمات زیادی دیده میشود که از سوی محقّق اثر به-صورت نادرست حرکتگذاری شده است. این خطا در حرکتگذاری، چه از سوی محقّق باشد و چه از جانب حروفنگار (یا: دیگر کارگزارانِ نشر) باعثِ بهخطاانداختنِ خواننده میشود، و در هر حال امریست نامطلوب.
به نمونههای ذیل عنایت فرمایید:
1. ص 300 س 8 : وقد بیّنّا أنّ واجب الوجود تامّ، بل فوقَ التمام ← فوقُ التمام
2. ص 163 س 10 : لأنّ عقله لذاتُه← لذاتِه
3. ص 69 س 8 : ولم یَحتجُ← ولم یحتَج
4. ص 192 س 4 : فکلّ شیء حاصلٍ له ← حاصلٌ له
5. ص 98 س 1: أنّه ردّ لما التزمه الأشاعرةَ← الأشاعرةُ
6. ص 114 س 14: أرِسطو ← أرَسطو
7. ص 130 س 11: کِلَّ فرد ← کُلَّ فرد
از همین قبیل است درجِ تشدیدهایِ بیجا بر روی برخی از حروف؛ مانند:
8. ص 192 س 10: یَعقّلُ ← یَعقِلُ
9. ص 259 س 14: تبیّینَ ← تبیین
10. ص 274 س 1: نفیّ الإحساس ← نفی
11. ص 315 س 2: بالمبصّرات← بالمبصرات
12. ص 152 س 6: یفیدّ ← یفید
7ـ تقطیعها و بند بندیهایِ غلط
از دیگر ایراداتِ ویرایشیِ ویراست مورد بحث، تقطیعها و بند بندیهای نادرست و غیر اصولیِ متن است. بدیهی است که پاراگرافبندیِ صحیحِ یک متن در گروِ فهم و دریافتِ دقیقِ مصحّح از متن خواهد بود. در قسمتهایی از ویراستِ ارائه شده از شوارق، خوانندۀ باریک بین چُنین احساس میکند که گویا محقّق محترم به دلخواهِ خود، و نه آنچنان که متن اقتضاء داشته است، به پاراگرافبندی متن اقدام کرده است.
نمونۀ زیر را ملاحظه کنید:
در ابتدای ص 191 عباراتی بدین شکل آمده است:
«فاذا عرفت ما ذكرناه فمعنى كونه تعالى عقلاً بسيطاً بالأشياء هو كون ذاته تعالى نفس العلم بالموجودات بلا تكثّر صور فى ذاته، و هذا يمكن أن يكون مرادَ من قال باتّحاد العاقل و المعقول، فالاتّحاد معقول فى علمه تعالى بالأشياء.
و بالجملة: فى كلّ عقلٍ مفارق بالقياس إلى معقولاته، و غيرُ معقول فى عقلنا الاوّل تعالى و بالمبادى المفارقة و معلولاتها.»
در بندِ فوق بیش از یک اشکالِ ویرایشی وجود دارد:
نخست آن که: پس از کلمه «فی ذاته» و نیز «المعقول» به جایِ ویرگول باید نقطه گذاشته شود؛ چون معنای عبارت، تمام است و مستقلّ از جمله بعدی است.
دیگر آنکه: تقطیعِ صورت گرفته در عبارت، یعنی قراردادن جمله «و بالجملة: فى كلّ عقلٍ مفارق ... » در ابتدای پاراگراف بعدی اشتباه است؛ زیرا بروشنی عبارت «و بالجملة: فى كلّ عقلٍ مفارق بالقياس إلى معقولاته، و غيرُ معقول فى عقلنا الاوّل تعالى و بالمبادى المفارقة و معلولاتها.» ادامه و بطور کامل وابسته به جمله پیش از خود، یعنی «فالاتّحاد معقول فى علمه تعالى بالأشياء.» است. بر این اساس، ویرایش بند فوق به نحوی که در پی میآید باید اصلاح شود:
«فاذا عرفت ما ذكرناه فمعنى كونه تعالى عقلاً بسيطاً بالأشياء هو كون ذاته تعالى نفس العلم بالموجودات بلا تكثّر صور فى ذاته. و هذا يمكن أن يكون مرادَ من قال باتّحاد العاقل و المعقول. فالاتّحاد معقول فى علمه تعالى بالأشياء، و بالجملة فى كلّ عقلٍ مفارق بالقياس إلى معقولاته، و غيرُ معقول فى عقلنا الاوّل تعالى و بالمبادى المفارقة و معلولاتها.»
8ـ پاورقی بدون عبارت
در صفحۀ 284 دو شماره برای درج پاورقی در پایین صفحه ذکر شده است، در حالی که مقابل آنها هیچ عبارتی ذکر نگردیده است. جالب این که حتّی در چاپ دومِ کتاب نیز مصحّح لازم ندانسته آن پاورقیهایِ از قلم افتاده را ثبت نماید.
9ـ عدم درج حواشی و تعلیقات مهمّ نگاشته شده بر شوارق الإلهام
یکی از کاستیهای این چاپ شوارق الإلهام عدم درج حواشی و تعلیقات مهمّی است که از سوی حکمای بزرگی همچون ملاّ اسماعيل بن سميع اصفهانى واحد العین (م 1277 ق)، آقا على مدرّس طهرانی، ملاّ على بن جمشید نورى اصفهانى (م 1246 ق) و حسن بن عبدالرزّاق لاهیجی (فرزند فیّاض) بر این اثر نگاشته شده است. برخی از این حواشی البتّه مفصّل و درازدامن است و طبعاً باید جداگانه منتشر شود، لکن این مجال وجود داشته که همچون چاپهای سنگی شوارق که حاوی برخی از مهمترین حواشی و تعلیقات نگاشته شده بر شوارق است، پارهای از تعلیقات مهم و سودمند برای فهم متن، به جای برخی از تعلیقات و حواشی نه چندان مهمّی که گاه محقّق آورده است، در پاورقی این چاپ نیز ذکر شود.
باری، مواردی که ذکر شد نشان میدهد که محقّقِ ارجمندِ کتابِ شوارق باید با صرف دقّت و حوصَلۀ بیشتر، به تجدید نظرِ کلّی در ویراست خود از این اثر بپردازد و تلاش کند تا در چاپ-های بعدیِ آن، ایرادات و اشکالات موجود را برطرف نماید. در غیرِ این صورت باید امیدوار بود که مصحّحی چیرهدست و خِبره در امر تصحیح متون کلامی دستبهکار شده، ویراستی دیگر و دیگرگون و صد البتّه شایستۀ کتاب ارجمند شوارق الإلهام ارائه نماید.
ناگفته نماند که بر روی جلدهای اوّل و دوم شوارق که به چاپ سوم نیز رسیده-اند، درج شده است «طبعة مُزیدة و منقّحة». این بنده فرصتِ بررسی این مجلّدات و مقایسۀ این چاپها را با طبعهای گذشتۀ آنها نداشت تا که دریابد آیا واقعاً زیادت و تنقیح و تصحیحی در این چاپهای اخیر صورت گرفته است یا خیر؟ با این همه امید میبرم که درجِ این عبارت بر روی جلد کتاب، در واقع حکایت از اصلاح و تهذیبی حقیقی در متن کتاب و ویراستِ ارائه شده داشته باشد؛ نه آن سان که برخی از ناشران داخلی و بویژه عربی، نظیرِ این عبارت را به کار میبرند، از برایِ حصولِ مقاصدی و مطالبی به کار رفته باشد که مقامِ یک ناشرِ دینی از تعقیبِ آن چُنان مقاصد و مطالب بیتردید منزّه است؛ والحمدُ للهِ ربّ العالمین، و العاقبةُ للمُتَّقین.
شوارق الإلهام فی شرح تجرید الکلام نوشتۀ متکلّم و حکیم برجسته شیعی، ملاّ عبدالرزّاق لاهیجی معروف به فیّاض لاهیجی (م 1072 ق)، از جمله شروح مشهور و مهمّ نگاشته شده بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی است که جایگاهی بس والا در میان متون کلامی امامیّه دارد. چاپ اخیر این کتاب به تصحیح اکبر اسد علیزاده که از سوی انتشارات مؤسّسۀ امام صادق (ع) قم منتشر شده است همراه با اغلاط و کاستیهای چندگانه و چندگونهای است که در نوشتار حاضر به پارهای از آنها اشاره میشود. اشتباهات متعدّد مصحّح در ضبطِ نص و تقویم متن، اشکالات ویرایشی گوناگون، و اغلاط چاپی نه چندان اندک موجود در این طبع نشانگر نااستواری این ویراست و ضرورت تصحیح دوبارۀ این اثر به شیوهای مدقّقانه و محقّقانه است.
_________________
چند سال پیش کتاب گرانسنگ شوارق الإلهام فی شرح تجرید الکلامآینۀ پِژوهششوارق الإلهامشوارق الإلهامفیّاض لاهیجی و اندیشههای کلامی او» (چاپ دفتر نشر معارف، دانشگاه معارف قم، 1392 ش، صص 59 ـ 46) دربارۀ جایگاه و اهمیّت کتاب شوارق الإلهام بتفصیل سخن گفتهام، در این مقال آن مطالب را تَکرار نمیکنم و خواهندگان را به اثرِ یادشده و نیز دیگر نوشتارهایی که در اینباره نگاشته شده است ارجاع میدهم. البتّه اهل فن خود به ارزش و اهمیّت این کتاب واقفند و طبعاً نیازی به چُنین رجوعها ندارند. تنها به ذکر این نکته بسنده کنم که شوارق الإلهام،که شرحی است ناتمام بر تجرید العقائد خواجه نصیر الدین طوسی (م 672 ق)، هم از حیث تألیف و هم از حیث مؤلِّف از وجوه اهمیّت بسیاری برخوردار است و لذا از زمان نگارشِ آن تاکنون در حوزههای مدرسی شیعه به عنوان کتابی مرجع در علم کلام مورد اقبال و استفادۀ کلام پژوهان قرار میگرفته است. همین امر ضرورت و نیاز به ارائه ویراستی معتبر و صحیح از شوارق را بخوبی نشان میدهد؛ نیازی که چاپ حاضر شوارق به دلیل نابسامانیهایش، هرگز نمیتواند پاسخگوی آن باشد.
ویراست جدیدِ عرضه شده از شوارق الإلهام در پنج مجلّد انتشار یافته است. در نقد حاضر، تنها به اغلاط و کاستیهای جلد پنجم آن، که نخست در سال 1430 منتشر شد و سپس در سال 1431 ق با همان اغلاط و کاستیهای چاپ نخست تجدید چاپ شد ـ میپردازم. همین مقدار بسنده است تا خوانندگان، خود به وضع و حالِ ویرایش دیگر مجلّدات این اثر نیز پیببرند. نقدهایی که در پی میآید، ـ به قول مُجریانِ ورزشی! ـ هرگز از ارزشهای این اثر و تلاشهای آقای اسد علیزاده در فراهم آوردن این ویراست، نمیکاهد و نافی نِقاطِ قوّت آن نیز نخواهد بود، بلکه تنبیهی است برای خوانندگان و خواهندگان شوارق که بدانند چاپ حروفیِ در دسترس این کتاب تا چه اندازه مغلوط و ناصحیح است، و تذکاری درخصوص اینکه جایِ اهتمامی جدّیتر در این باب، همچُنان خالی است.
پوشیده نیست که برای به بار نشستنِ یک ویراستِ صحیح و دقیق از یک اثر، شرایط و لوازمی باید فراهم گردد که برخی از آنها مربوط به شخص مصحّح است و برخی دیگر به متنی که مورد تصحیح قرار میگیرد. تا آنجا که به مصحّح مربوط میشود، مصحّحی میتواند یک تصحیح و ویراست خوب ارائه کند که:
1ـ از آگاهی کافی، بلکه تخصّص در دانشی که متنِ گزینش شده برای تصحیح به آن تعلّق دارد، برخوردار باشد.
2ـ خِبرگی و تبحّرِ لازم در فنّ تصحیح متون داشته باشد.
3ـ دقّت و حوصلۀ فراوان در کار تصحیح متن داشته باشد و از سهل انگاری و شتابزدگی پرهیز نماید.
بیشتر ایرادات و اشکالاتی که در ادامه در خصوص ویراست شوارق الإلهاممطرح میگردد به گمان بنده ناشی ازعدم خِبرگی مصحّح در امر تصحیح متون و همچنین سهلانگاری و شتابزدگی ایشان در این کار بوده است. اگر محقّق محترم دقّت و حوصلۀ بیشتری در تصحیح شوارق بهکار میبستند، ویراستی بهمراتب استوارتر از آنچه هم اکنون فراروی ما قرار دارد ارائه مینمودند.
اکنون پارهای از اغلاط و نابسامانیهای چاپ جدید شوارق را با یکدیگر مرور می-کنیم. پیش از آنکه وارد نقدهای جزئی شویم به یک ایراد کلّی در این تصحیح اشاره میکنم و آن، عدم دقّت در ضبطِ نص و تقویم متن است که به طور عمده، خود، ناشی از عدم مقابلۀ دقیق نُسَخ اثر با یکدیگر است. محقّق محترم در معرّفی اجمالی خود از تصحیح شوارق خاطرنشان کرده-اند که در ویراست فراهم آمده، از بیست نسخۀ خطّی و چهار نسخۀ مطبوعِ این اثر استفاده کردهاند (آینۀ پژوهش، ش 147، ص 101)؛ با این وصف در ادامه خواهیم دید که گویا هیچ مقابلۀ دقیقِ کاملی با این نُسَخ در کار نبوده، بلکه علی الظاهر مصحّح ارجمند تنها به هنگامِ احساسِ ضرورت به این نسخه-ها رجوع کرده و از آنها بهره بردهاست. قلّتِ نسخه بدلهایی که در پاورقی کتاب درج شده است نیز میتواند قرینهای بر عدمِ مقابلۀ دقیقِ نسخِ پُرشمارِ این اثر با یکدیگر محسوب گردد. اهل فن بخوبی آگاهند که نسخههای کتابی همچون شوارق تا چه اندازه میتواند از حیث ضبط نص دچار اختلاف باشد، و توجّه به آن اختلافها تا چه اندازه در درک و فهم این متن فلسفی و کلامی اهمیّت دارد. با این وصف، مصحّح محترم تنها در موارد بسیار اندکی خود را ملزم به ذکر اختلاف نسخهها یا نسخه بدلها کردهاند.
اشکالاتی که در خصوص ویراست یادشده از شوارق الإلهام به نظر میرسد عبارت است از:
1ـ درج عبارات زائد در متن
در برخی از مواضع کتاب، به اشتباه عبارات زائدی در متن درج شده است. با وجود وضوحِ زیادت عباراتِ یادشده در متن، مصحّح از ثبت آنها خودداری نکرده و البتّه هیچ تذکاری هم در باب زیادت آنها نداده است. گفتنی است این عبارات زائد در چاپ سنگی شوارق نیز موجود است و بعید نیست که مبنا قرار دادن آن چاپ موجب بروز چنین اشتباهی شده باشد.
به نمونههای زیر توجّه فرمایید:
1. در صفحۀ 227 از جلد پنجم شوارق چاپ انتشارات امام صادق (ع) آمده است:
«و بما ذكرنا ظهر ضعف ما زعمه الإشراقيون من كون سائر الحيوانات ذوات النفس مجردة بناءً على أنّ مدار ادراك الشيء لنفسه على التجرّد، و أنّها مدركة لانفسها، و ذلك لأنّ ادراك الشيء لنفسه ـ اذا كان بنفسه لا بحصول صورة ـ يستلزم التجرّد، و لعلّ نفوس الحيوانات يدركون أنفسهم على التجرّد و أنّها مدركة لانفسها، و ذلك لأنّ ادراك الشيء لنفسه على التجرّد و أنّها مدركة لانفسها بحصول صورها فى محل تلك النفوس كالمتخيلة.».
اکنون عبارتِ یادشده را در جلد دوم چاپ سنگی شوارق چاپ مهدوی ص 535 نظاره کنید:
«و بما ذكرنا ظهر ضعف ما زعمه الاشراقيون من كون ساير الحيوانات ذوات انفس مجردة بناء على ان مدار ادراك الشيء لنفسه على التجرد و انها مدركة لانفسها و ذلك لان ادراك الشيء لنفسه اذا كان بنفسه لا بحصول صورة يستلزم التجرد و لعل نفوس الحيوانات يدركون انفسهم على التجرد و انها مدركة لانفسها و ذلك لان ادراك الشيء لنفسه على التجرد و انها مدركة لانفسها بحصول صورها فى محل تلك النفوس كالمتخيلة.».
میبینید که عبارت زائد «على التجرد و انها مدركة لانفسها و ذلك لان ادراك الشيء لنفسه على التجرد و انها مدركة لانفسها» که مخلّ به معنای عبارت نیز هست به همان سان که در چاپ سنگی شوارق به اشتباه آمده است، در چاپ حروفی آن نیز تَکرار شده است.
اگر در اینجا مقابلۀ دقیقی بین نسخ مختلف شوارق صورت گرفته بود، احتمالاً چُنین اشتباهی تَکرار نمیشد.
2. در صفحۀ 60 از جلد پنجم شوارق عبارت زائد دیگری جلب توجّه میکند:
«فإذا جاز وقوع عدمه و مع ذلك لم يقع و وقع وجوده. فإذا جاز وقوع عدمه و مع ذلك لم يقع و وقع وجوده، فإن كان بلا مرجّح و أولويّة كان ذلك ترجّحاً لأحد المتساويين بلا مرجّح.».
عبارت زائد «فإذا جاز وقوع عدمه و مع ذلك لم يقع و وقع وجوده» بعینه در چاپ سنگی شوارق ج 2 ص 496 نیز درج شده است. شایسته بود مصحّح محترم ضمن التفات به این نکته، حتّی در صورتی که در خود نسخ شوارق هم این عبارت زائد کتابت شده باشد، در خصوص زیادت آن تذکاری میدادند.
2ـ خوانش و ضبط نادرست کلمات
در موارد متعدّدی مصحّح شوارق الإلهام خوانش درستی از کلمات یا عبارات متن نداشته است و در نتیجه آنها را بهصورت غلط ضبط کرده است.
موارد زیر از همین قبیل است:
1. در صفحۀ 115 از جلد پنجم شوارقچنین عبارتی آمده است:
«و انّ هذا الذى يقوله حكماء الفرس ليس قاعدة كفرة المجوس القائلين بظاهر النّور و الظلمة و انّهما مبدءان اوّلان؛ لانّهم مشركون لا موحّدون. و ليس أيضاً الخادمانى البابِلى الذى كان نصرانى الدّين، مجوس الطين و اليه تنسب الثنويّة القائلون بالهين: احدهما اله الخير و خالقه، و الآخر إله الشرّ و خالقه، هذا».
لابُد شما نیز از خود میپرسید: «الخادمانى البابِلى» یعنی چه؟ من هم در آغاز ندانستم که این ترکیب چه مفهومی دارد تا اینکه به مصدر اصلی این عبارت یعنی حکمة الإشراق و شروح آن رجوع کردم و دریافتم ضبط درست این کلمات آنگونه که در این مصادر آمده است: «إلحاد مانی البابِلی» است. اگر مصحّح محترم نیز به همان مصادری که خود اشاره کردهاند نظر دقیقتری افکنده بودند بیگمان متوجّه اشتباه خود میشدند. دست کم اگر اندک تأمّلی در عبارت کرده بودند خود نیز درمییافتند که این عبارت بدین شکل معنای محصّلی ندارد.
همچنین عبارت «مجوس الطین» که در عبارت پیشگفته آمده است غلط است و ضبطِ صحیح آن ـ آن طور که در حکمة الإشراق و شروح آن آمده است ـ «مجوسی الطین» است، که در اینصورت با عبارت پیش از آن، یعنی «نصرانى الدّين» هم تناسب و سازگاری پیدا میکند.
در همینجا مطلب دیگری که جلب توجّه میکند ارجاع دادن مصحّح محترم برای شناخت مانی و مانویه به کتاب جامع الأفکار و ناقد الأنظار ملا محمّد مَهدی نَراقی است. با توجّه به وجودِ منابع کهن و تحقیقات زیادی که دربارۀ "مانی و دین او" وجود دارد، ارجاعِ خوانندگان به جامع الأفکار نراقی برای شناخت مانی و مانویّت کار پِژوهشیانهای به نظر نمیآید.
2. گاه نیز مصحّح ارجمند ضبط برتر را در پاورقی آورده و ضبط مرجوح یا غلط را در متن گذارده است. برای نمونه در ص 261 س 6 آمده است: «... مع کون کتبه و رسائله محتویة بحدیث الصور»، در حالی که محقّق در پاورقی شماره 3 همان صفحه به ضبط «مشحونة» بجای «محتویة» در برخی از نسخ اشاره کردهاست و پُر واضح است که در عبارتِ یادشده، ضبط «مشحونة» به صواب نزدیکتر است.
برخی دیگر از کلماتی که در همین مجلّد پنجم شوارق بهطور غلط ضبط شده است، فهرستوار در پی میآید. نخست به ضبط غلط اشاره میشود و پس از آن ضبط صحیح کلمات درج میگردد:
3. ص 75 س 6: أو لا← أوّلاً
4. ص 113 س 10: نور ← نوراً
5. ص 130 س 14: من القول فالمُثُل← من القول بالمُثُل
6. ص 136 س 8: المعلوم← المعلول
7. ص 193 س 3: فرار ← فراراً
8. ص 197 س 11: عادیة ← عاریة
9. ص 235 س 6: لأمس← الأمس
10. ص 238 س 10: بمعلوماته الحادثة← بمعلولاته الحادثة
11. ص 252 س 2: فالشيء مع نفسه بالامكان ... و مع مُشیّئه بالموجود ← بالوجوب
12. ص 268 س 5: بل لسبب ذلک الکلّی ← بل بسبب ذلک الکلّی
13. ص 163 س 6: نظام الحیز← نظام الخیر
14. ص 183 س 13: النسبة الثابتة← النسبة الثانیة
15. ص 183 س 10: حصولاً لا للغیر ← حصولاً للغیر
16. ص 233 س 5: کآنٍ واحداً ← کانَ واحداً
17. ص 298 س 1: کأین موجود ← کائن موجود
18. ص 245 س 10 و 11: لأنّ عرف العقل الأوّل ← لأنعرف العقل الأوّل
19. ص 245 س 12: فیوجه ما صار العقل الأوّل علّة← فبوجه ما صار العقل الأوّل علّة
20. ص 155 س آخر: بالمدرک للصورة الذهنیة ← المُدرک للصورة الذهنیة
21. ص 71 س 1: الاستدلال بوجود المؤلف من وجود ذی المؤلف ← الاستدلال بوجود المؤلف علی وجود ذی المؤلف.
22. ص 269 س آخر: علی الوجه المقدّس العالی علی الزمان والدهر ← علی الوجه المقدّس العالی عن الزمان والدهر.
23. ص 200 س 7: فانّه لو كان لذلک لاستكمل الأشرف بالأخسّ ← فانّه لو كان کذلک لاستكمل الأشرف بالأخسّ.
24. ص 185 س 13: ليس علی الأوّل و مجده بأن يعقّل الاشياء بل بأن يفيض عند الاشياء معقولة ← ليس علوّ الأوّل و مجده بأن يعقّل الاشياء بل بأن يفيض عنه الاشياء معقولة.
3ـ اغلاط چاپی
در بین انواع و اقسام اشتباهات این ویراست، اغلاط حروفنگاری یا چاپی بیش از هر چیز دیگری به چشم میآید. نمونههای این اغلاط در بسیاری از صفحات کتاب براحتی قابل ملاحظه است. فقط نمونهوار به موارد زیر اشاره میکنم:
1. ص 278 س 11: فهو رمادّی← فهو مادّی
2. ص 279 س نخست از پاورقی نخست: المتقنة الحقیقة ← المتّفقة الحقیقة
3. ص 192 س 12: التعلقیات ← التعلیقات
4. ص 85 س 10: بالاخیتار ← بالاختیار
5. ص 167 س 18: لوزام الذات ← لوازم الذات
6. ص 65 س 14: مجمع ← مجموع
7. ص 170 س 9: بتقرّیر ← بتقرّر
8. ص 149 س 1: فرفویوس ← فرفوریوس
9. ص 120 س 10: تبنیء عن معانٍ دقیقةٍ ← تنبیءعن معانٍ دقیقةٍ
10. ص 139 س 1: و اسناد کلّ شیء إلیه ← واستنادکلّ شیء إلیه
11. ص 195 س 6: بل یعد ذاته ← بل بعد ذاته
12. ص 203 س 1: المبدأ الأوّل یقعل الوجود ← المبدأ الأوّل یعقل الوجود
کَثرت اغلاط مَطبعی در یک اثر، از چیزی جز سهل انگاری و شتابزدگی مصحّح یا ناشر حکایت نمیکند. عاری بودن یک اثر از اغلاط چاپی نیز نه نیاز به تخصّص خاصّی دارد و نه امکانات ویژهای، بلکه فقط محتاجِ صرف دقّت و وقت و حوصَلۀ کافی در بازخوانی دقیقِ نمونههایِ حُروفنگاشتی است و در واقع، در گروِ این که مصحّح و ناشر برای خریداران و خوانندگان کتاب، ارزش و احترامِ درخور قائل شوند و عرضۀ کتابی با این مایه از اغلاط و اشتباهات حُروفنگاشتی و غیر حُروفنگاشتی را ناروا بدانند.
4ـ افتادگی کلمات
در برخی مواضع از کتاب، کلماتی از قلم افتاده است و به اصطلاح، «سقط» هایی رُخ داده که مُخِلّ صحّتِ عبارت است . برای مثال:
1. ص 133 س 8: «لم لا يجوز ان يوجب البارى تعالى موجوداً تستند إليه تلك الافعال المتقنة المحكمة و يكون العلم و القدرة؟» ← «و يكون له العلم و القدرة».
2. ص 260 س 15: «فانّ كونه تعالى عالماً بشيء ـ من شأنه أن يحلّله العقل إلى ماهيّة و وجود ـ كافٍ علمه تعالى بالماهية و الوجود معاً». ← « ...كافٍ فی علمه تعالى بالماهية و الوجود معاً».
3. ص 305 س 10: «فإنّ إرادتنا دامت متساویةَ النسبة...» ← «فإنّ إرادتنا مادامت متساویةَ النسبة...».
5ـ ویرایش اشتباه یا استفاده ناصحیح از نشانههای ویرایشی
در موارد متعدّدی محقّق اثر در امر ویرایش و نشانهگذاری خطا کرده و با ویرایش اشتباه خود خوانندگان را نیز در معرض لغزش قرار داده است.
به نمونههای ذیل توجّه فرمایید:
1. ص 309 س 15: «ونعم، ما قال» ← «ونِعمَ ما قال».
2. ص 186 س 3: «ولیس هو عالماً، لأنّ له تلک الصور، بل هو عالم بمعنی أنّه یصدر عنه تلک الصور.».
ویرگولی که پس از کلمه «عالماً» قرار گرفته بلا وجه است و باید حذف شود؛ چون عبارتِ پس از آن باید بدون هیچ وقفهای با جمله قبل مرتبط باشد.
3. ص 186 س 3: «تأثیره تعالی فی العالم لو لم یکن بالإیجاب لزم التوقّف علی أمرٍ، حادث».
ویرگولی که پس از کلمه «أمرٍ» قرار دارد بیدلیل است و باید حذف شود؛ زیرا بین صفت و موصوف (أمرٍ حادثٍ) نباید علامتی فاصل شود.
از همین قبیل است درج علامت نقطه در وسط جملهای که هنوز ادامه دارد و تمام نشده است؛ مثل:
4. ص 133 س 5: «... طریقة القدرة والاختیار أوکدُ. و أوثق من طریقة الإتقان».
روشن است که درجِ نقطه پس از کلمۀ «أوکد»، که در میانِ جمله جای دارد، موجِدِ بَدخوانی است .
5. ص 298 ص 8: «وهذه الإرادة علی الصورة، الّتی حقّقناها...».
حاجت به توضیح ندارد که نشانه ویرگولِ پس از «الصورة» زائد است.
6ـ حرکت گذاری نادرست
در متن شوارقکلمات زیادی دیده میشود که از سوی محقّق اثر به-صورت نادرست حرکتگذاری شده است. این خطا در حرکتگذاری، چه از سوی محقّق باشد و چه از جانب حروفنگار (یا: دیگر کارگزارانِ نشر) باعثِ بهخطاانداختنِ خواننده میشود، و در هر حال امریست نامطلوب.
به نمونههای ذیل عنایت فرمایید:
1. ص 300 س 8 : وقد بیّنّا أنّ واجب الوجود تامّ، بل فوقَ التمام ← فوقُ التمام
2. ص 163 س 10 : لأنّ عقله لذاتُه← لذاتِه
3. ص 69 س 8 : ولم یَحتجُ← ولم یحتَج
4. ص 192 س 4 : فکلّ شیء حاصلٍ له ← حاصلٌ له
5. ص 98 س 1: أنّه ردّ لما التزمه الأشاعرةَ← الأشاعرةُ
6. ص 114 س 14: أرِسطو ← أرَسطو
7. ص 130 س 11: کِلَّ فرد ← کُلَّ فرد
از همین قبیل است درجِ تشدیدهایِ بیجا بر روی برخی از حروف؛ مانند:
8. ص 192 س 10: یَعقّلُ ← یَعقِلُ
9. ص 259 س 14: تبیّینَ ← تبیین
10. ص 274 س 1: نفیّ الإحساس ← نفی
11. ص 315 س 2: بالمبصّرات← بالمبصرات
12. ص 152 س 6: یفیدّ ← یفید
7ـ تقطیعها و بند بندیهایِ غلط
از دیگر ایراداتِ ویرایشیِ ویراست مورد بحث، تقطیعها و بند بندیهای نادرست و غیر اصولیِ متن است. بدیهی است که پاراگرافبندیِ صحیحِ یک متن در گروِ فهم و دریافتِ دقیقِ مصحّح از متن خواهد بود. در قسمتهایی از ویراستِ ارائه شده از شوارق، خوانندۀ باریک بین چُنین احساس میکند که گویا محقّق محترم به دلخواهِ خود، و نه آنچنان که متن اقتضاء داشته است، به پاراگرافبندی متن اقدام کرده است.
نمونۀ زیر را ملاحظه کنید:
در ابتدای ص 191 عباراتی بدین شکل آمده است:
«فاذا عرفت ما ذكرناه فمعنى كونه تعالى عقلاً بسيطاً بالأشياء هو كون ذاته تعالى نفس العلم بالموجودات بلا تكثّر صور فى ذاته، و هذا يمكن أن يكون مرادَ من قال باتّحاد العاقل و المعقول، فالاتّحاد معقول فى علمه تعالى بالأشياء.
و بالجملة: فى كلّ عقلٍ مفارق بالقياس إلى معقولاته، و غيرُ معقول فى عقلنا الاوّل تعالى و بالمبادى المفارقة و معلولاتها.»
در بندِ فوق بیش از یک اشکالِ ویرایشی وجود دارد:
نخست آن که: پس از کلمه «فی ذاته» و نیز «المعقول» به جایِ ویرگول باید نقطه گذاشته شود؛ چون معنای عبارت، تمام است و مستقلّ از جمله بعدی است.
دیگر آنکه: تقطیعِ صورت گرفته در عبارت، یعنی قراردادن جمله «و بالجملة: فى كلّ عقلٍ مفارق ... » در ابتدای پاراگراف بعدی اشتباه است؛ زیرا بروشنی عبارت «و بالجملة: فى كلّ عقلٍ مفارق بالقياس إلى معقولاته، و غيرُ معقول فى عقلنا الاوّل تعالى و بالمبادى المفارقة و معلولاتها.» ادامه و بطور کامل وابسته به جمله پیش از خود، یعنی «فالاتّحاد معقول فى علمه تعالى بالأشياء.» است. بر این اساس، ویرایش بند فوق به نحوی که در پی میآید باید اصلاح شود:
«فاذا عرفت ما ذكرناه فمعنى كونه تعالى عقلاً بسيطاً بالأشياء هو كون ذاته تعالى نفس العلم بالموجودات بلا تكثّر صور فى ذاته. و هذا يمكن أن يكون مرادَ من قال باتّحاد العاقل و المعقول. فالاتّحاد معقول فى علمه تعالى بالأشياء، و بالجملة فى كلّ عقلٍ مفارق بالقياس إلى معقولاته، و غيرُ معقول فى عقلنا الاوّل تعالى و بالمبادى المفارقة و معلولاتها.»
8ـ پاورقی بدون عبارت
در صفحۀ 284 دو شماره برای درج پاورقی در پایین صفحه ذکر شده است، در حالی که مقابل آنها هیچ عبارتی ذکر نگردیده است. جالب این که حتّی در چاپ دومِ کتاب نیز مصحّح لازم ندانسته آن پاورقیهایِ از قلم افتاده را ثبت نماید.
9ـ عدم درج حواشی و تعلیقات مهمّ نگاشته شده بر شوارق الإلهام
یکی از کاستیهای این چاپ شوارق الإلهام عدم درج حواشی و تعلیقات مهمّی است که از سوی حکمای بزرگی همچون ملاّ اسماعيل بن سميع اصفهانى واحد العین (م 1277 ق)، آقا على مدرّس طهرانی، ملاّ على بن جمشید نورى اصفهانى (م 1246 ق) و حسن بن عبدالرزّاق لاهیجی (فرزند فیّاض) بر این اثر نگاشته شده است. برخی از این حواشی البتّه مفصّل و درازدامن است و طبعاً باید جداگانه منتشر شود، لکن این مجال وجود داشته که همچون چاپهای سنگی شوارق که حاوی برخی از مهمترین حواشی و تعلیقات نگاشته شده بر شوارق است، پارهای از تعلیقات مهم و سودمند برای فهم متن، به جای برخی از تعلیقات و حواشی نه چندان مهمّی که گاه محقّق آورده است، در پاورقی این چاپ نیز ذکر شود.
باری، مواردی که ذکر شد نشان میدهد که محقّقِ ارجمندِ کتابِ شوارق باید با صرف دقّت و حوصَلۀ بیشتر، به تجدید نظرِ کلّی در ویراست خود از این اثر بپردازد و تلاش کند تا در چاپ-های بعدیِ آن، ایرادات و اشکالات موجود را برطرف نماید. در غیرِ این صورت باید امیدوار بود که مصحّحی چیرهدست و خِبره در امر تصحیح متون کلامی دستبهکار شده، ویراستی دیگر و دیگرگون و صد البتّه شایستۀ کتاب ارجمند شوارق الإلهام ارائه نماید.
ناگفته نماند که بر روی جلدهای اوّل و دوم شوارق که به چاپ سوم نیز رسیده-اند، درج شده است «طبعة مُزیدة و منقّحة». این بنده فرصتِ بررسی این مجلّدات و مقایسۀ این چاپها را با طبعهای گذشتۀ آنها نداشت تا که دریابد آیا واقعاً زیادت و تنقیح و تصحیحی در این چاپهای اخیر صورت گرفته است یا خیر؟ با این همه امید میبرم که درجِ این عبارت بر روی جلد کتاب، در واقع حکایت از اصلاح و تهذیبی حقیقی در متن کتاب و ویراستِ ارائه شده داشته باشد؛ نه آن سان که برخی از ناشران داخلی و بویژه عربی، نظیرِ این عبارت را به کار میبرند، از برایِ حصولِ مقاصدی و مطالبی به کار رفته باشد که مقامِ یک ناشرِ دینی از تعقیبِ آن چُنان مقاصد و مطالب بیتردید منزّه است؛ والحمدُ للهِ ربّ العالمین، و العاقبةُ للمُتَّقین.
* این مقاله به تازگی در فصلنامه نقد کتاب میراث ش 4 ـ 3 منتشر شده است.
پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲:۴۸
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .