1ـ درآمد
«نگرشی بر نگارشهای کلامی» عنوان کلّیِ مجموعه یادداشتهائی است سلسله‌وار، که به توفیق الهی، در راستای تعریف و بازشناسی میراث کلامی اسلامی منتشر خواهد شد. در این گفتارها کوشش می‌شود متون کلامی مهمّ فرقه‌های مختلف اسلامی بویژه مکتب شریف تشیّع معرّفی شود و ابعاد گونه‌گون آنها بررسی گردد. روشن است که شناسائی منابع و مآپخذ کلامی و آشنائی با ویژگی‌های یکایک آنها، از مقدّمات بسیار مهمّ هرگونه تحقیق کلامی است. بدون آگاهی جامع و دقیق از تُراث متکلّمان مسلمان، هر پژوهشی در باب اندیشه‌های عقیدتی آنها و تطوّر فکر کلامی اسلامی، ناقص و ناتمام و نارَسا می‌ماند و از هویّت و عمق علمی لازم بهره‌مند نخواهد بود. بر این اساس، اطّلاع از مصادر کلامی و شناخت ویژگی‌های ساختاری و محتوایی هر یک از آنها و جایگاهی که در جغرافیای نگارش‌های کلامی دارند، در شمار بایسته‌های پژوهشی بسیار مهمّ عرصۀ تحقیقات و فعّالیت‌های کلام پژوهانه قرار دارد.
یکی از مهمترین شاخصه‌های تحقیق کلامیِ دقیق و عمیق آن است که محقّق آن، بیشینۀ منابع ممکن را در روند جستار خود بررسیده، و از رجوع به هیچ نگاشتۀ قابل اعتنائی در خصوص موضوع پژوهش فروگذار نکرده باشد. از ویژگی‌های شایان توجّه اغلب تحقیقات مستشرقانِ برجسته، شناخت کامل و دقیقی است که از منابع تحقیق دارند، و بهره‌جوئی حدّاکثری از این منابع در فرایند پژوهش. خَصلتی که ناشی از جدّیّت و سخت‌کوشی آنها در امر پژوهش است و متأسّفانه بر اثر شتابزدگی و کم همّتی، در پژوهشگران وطنیِ امروزی کمتر دیده می‌شود. به هر روی، از آنجا که در نوشتارهای کلامیِ کنونی ما، مقالاتی کتابشناسانه از این دست که به معرّفی نگاشته‌های کلامی و چند و چون آنها پرداخته باشد کمتر به‌چشم می‌خورد، راقم خواهد ‌کوشید با نگارش این سلسله یادداشت‌ها در حدّ توان اندک خود گامی هرچند کوتاه در راستای هدف بلند بازشناسی میراث کلامی اسلامی بردارد.
در این یادداشت‌ها تلاش می‌شود به‌قدر امکان، آثار کلامی مهم و تأثیر گذار متکلّمان مذاهب مختلف اسلامی، البتّه با در اولویّت قراردادن متکلّمان و نگارش‌های کلامی شیعی، معرّفی گردد، از خصائص ساختاری و محتوائی آنها سخن گفته شود، جایگاه و اهمیّت آنها در منظومۀ نگارش‌های کلامی تشریح گردد، و دست آخر، ویراست یا ویراست‌های مختلف این آثار توصیف و ارزیابی شود. البتّه هدف نویسنده در این مقالات، ارائۀ گزارش و پژوهشی دقیق و جامع از ابعاد مختلف یکایک آثار کلامی نیست؛ چراکه پیگیری چُنین هدفی مستلزم مطالعات و تحقیقات بلند مدّتِ گروهی در خصوص آثار کلامی است. در اینجا غرض اصلی، صرفاً عرضۀ اطّلاعات کتابشناسانۀ مقدّماتی است در باب نگاشته‌های کلامی، تا محقّقان عرصۀ کلام اسلامی و خصوصاً شیعی در حدّ ضرورت و به‌اجمال، با میراث متکلّمان مسلمان آشنا شوند و در تحقیقات خود با سهولت و بصیرت بیشتری نسبت به این منابع گام بردارند. در این نوشتارها، افزون بر ارائۀ آگاهی‌های ابتدائی در باب ویژگی‌های ساختاری و محتوائی آثار کلامی، معرّفی و ارزیابی ویراست یا ویراست‌های مختلف آنها، بطور خاص مدّ نظر راقم این سطور قرار دارد. این توجّه خاص از آن‌روست که پژوهشگر متون کلامی ناگزیرست چاپها و ویراست‌های مختلف متون را بشناسد و در جستارهای خود از بهترین ویراست‌هایِ در دسترس آثارِ کلامی استفاده کند. رجوع به ویراستهای مغلوط و نااستوار از نگاشته‌های کلامی، ممکن است موجب بروز خطا در فهم و برداشت محقّق از آنها شود و از اتقان تحقیق وی بکاهد. چه بسیار متونی که به دلیل اهمال یا عدم تخصّص مصحّح آنها در امر تصحیح متن، به اندازه‌ای عیب‌ناک و ناقص چاپ شده‌اند که اساساً قابلیّت ارجاع و استناد را ندارند و محقّق باید بجای آنها به نسخ خطّی آن آثار مراجعه کند. در ادامۀ این مقالات، با نمونه‌هائی از این گونه ویراست‌ها آشنا خواهیم شد. بنابراین شناخت و تمییز چاپها و ویراستهای معتبر از نامعتبر، یکی از مهارتهای لازم برای کلام پژوهان، بل هر محقّقِ متن پژوه است. از این رو می‌کوشم در این گفتارها بقدر توان، به امر سنجش و ارزیابی تصحیح‌های مختلف آثار کلامی بپردازم و چاپ برتر هر اثر را از منظر خویش به خوانندگان معرّفی و توصیه کنم. امیدوارم مصحّحان و ناشران محترمِ وطنیِ آثار کلامی، تابِ داوری‌های ارزشگذارانه این کمترین را بیاورند و ستایش و نکوهش‌هایِ او را از دستاوردها و ویراست‌هایشان برخاسته اغراض رفاقت یا رقابت نفرمایند و به نفرین یا حتّی آفرین گوئی بر او بر نیایند که اللهُ مِن وراءِ القَصد.

2ـ نگاهی به جایگاه علّامۀ حلّی در کلام امامیّه
در خصوص شخصیّت متکلّمانه علّامه حلّی ( ۶۴۸ ـ 726 ھ . ق) و جایگاه او و آثارش در کلام شیعه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد: برخی از صاحب‌نظران، آثار متعدّد و گونه‌گون علّامه را گواه مقام منیع وی در کلام شیعه دانسته‌اند و اعتقاد دارند بدون نگارش‌ها و شرح‌های وی، بسیاری از متون و مباحث کلامیِ پیشینیان قابل فهم نمی‌بود. برخی دیگر، علّامه را به دلیل نگارش‌های تکراری‌گونه و نه چندان نوآورانه، یا به جهت تردیدها و تغییر دیدگاه‌هایش در خصوص پاره‌ای از مسائل کلامی مورد انتقاد قرارداده و او را دانشوری نه چندان متکلّم، یا متکلّمی نه چندان تأثیرگذار معرّفی کرده‌اند. راقم این سطور پیش از بررسی کامل آثار کلامی علّامه، در این باب اظهارنظر قطعی نخواهد کرد؛ امّا این اندازه می‌تواند گفت که: میراث کلامی علّامۀ حلّی دست کم از حیث تشریح مسائل کلامی و تسهیل فهم آنها و همچنین انتقال آگاهی‌های سودمند کلامی، بسیار ارزشمند و شایان توجّه است. علّامۀ حلّی در بیان مسائل فلسفی و کلامی، زبانی آسان و قلمی روان دارد و همین امر زمینه اقبال به آثار کلامی او را، بویژه شروحی که بر متون موجز و دشواری همچون تجرید الاعتقاد نصیر الدیّن طوسی و الیاقوت نگاشته است، فراهم کرده. آثار مفصّل علّامه همچون نهایة المرام و تا اندازه‌ای الأسرار الخفیّة نیز از اطّلاعات سودمند در خصوص مسائل مختلف علم کلام گرانبار است. بنابراین در مجموع، میراث کلامی علّامه حلّی بخش قابل توجّهی از تُراث کلامی امامیّه در قرون میانی را تشکیل می‌دهد که اگر آنها را از فهرست آثار کلامی آن دورۀ تشیّع حذف کنیم، جز چند اثر معدود دیگر، تُراث کلامی قابل توجّهی باقی نمی‌ماند تا ما را از فکر کلامی شیعه و تطوّر آن در دورۀ میانی باخبر سازد. همچنین برخی آثار علّامه نظیر کشف المراد و باب حادی عشر و نهج المسترشدین از زمان نگارش تاکنون، در زمرۀ برنامۀ درسی کلام‌آموزان شیعی قرار داشته و به هر حال مبنا و واسطۀ آموزش کلام امامیّه در حوزه‌های علمیّه بوده است. همین اندازه به گمانم برای اثبات جایگاه و اهمیّت علّامه حلّی و آثار او در کلام شیعه بسنده است. در این خصوص به گاهِ معرّفی آثار کلامی علّامه بیشتر سخن خواهیم گفت.



نهج المُسترشدین فی أصول الدّین
نهج المسترشدین فی اصول الدین از جمله آثار کم برگ امّا پُربار علّامۀ حلّی (م 726 ھ . ق) متکلّم برجستۀ مکتب حلّه بشمار می‌آید. علّامه این اثر را به درخواست پسرش فخر المحقّقین نوشته و در 22 ربیع الأوّل سال 699 هجری آن را به انجام رسانده است.1
تاریخ یادشده برای اتمام تألیف نهج المسترشدین، بر اساس گواهی کاتبِ دست‌نوشتی از این رساله است (نسخه شمارۀ 1/689 مرکز احیاء میراث اسلامی کتابت شده در تاریخ 722 هجری قمری) که آقا بزرگ تهرانی آن را در الذریعة گزارش کرده است. نگرید: الذریعة، ج 24، ص 424. بر این اساس، تاریخ 12 ربیع الأوّل که در فهرست فنخا (ج 33، ص 987) نقل شده ظاهراً اشتباه است و روز صحیح آن، همان 22 ربیع الأوّل است.

این کتاب یکبار در سال 1303 هجری قمری در بمبئی هند همراه با إرشاد الطالبین بصورت چاپ سنگی منتشر شد. پس از آن، سیّد احمد حسینی و شیخ هادی یوسفی، ویراستی از نهج المسترشدین را در 68 صفحه وزیری توسّط مجمع ذخائر اسلامی قم به چاپ رساندند. ویراست نامبردگان از نهج المسترشدین تنها بر اساس دو نسخۀ این اثر محفوظ در کتابخانۀ آیة الله نجفی مرعشی به شماره 3/4 (کتابت در تاریخ 705 ھ . ق) و 6/1467 (کتابت در تاریخ 1106 ھ . ق) صورت گرفته است. این در حالی است که با توجّه به اقبال گسترده عالمان شیعی به این اثر، نسخه‌های متعدّدی از آن برجامانده است که برخی از آنها همچون نسخه شمارۀ 955 کتابخانۀ آستان قدس رضوی در زمان خود علّامه کتابت شده (مورَّخ 702 ھ . ق) و شایسته بود که در تصحیح این رساله مدّ نظر قرار می‌گرفت. در فهرست فنخا 94 دستنوشت از نهج المسترشدین معرّفی شده است.2
فهرستگان نسخه های خطّی ایران (فنخا)، به کوشش مصطفی درایتی، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران، 1393 ھ. ش، ج 33، صص 987 ـ 993.
این رقم البتّه تنها شامل برخی از نسخه‌های فهرست شدۀ نهج المسترشدین است و اگر به آن، نسخه‌های فهرست نشده و همچنین نسخه‌های خارج از ایران را هم بیفزائیم3
برای آگاهی از برخی از دست‌نوشتهای خارجی این اثر نگرید به: اشمیتکه، زابینه، اندیشه های کلامی علّامۀ حلّی، ترجمه احمد نمائی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1378 ھ. ش، صص 112 ـ 113؛ معجم التراث الکلامی، ج 5، ص 429.
آنگاه میزان پرنسخه بودن این اثر آشکارتر می‌گردد. با این حساب، تصحیح آن بر اساس دو نسخه ـ که یکی از آن دو هم، متأخّر و نه چندان معتبر است ـ طبعاً موجد تصحیح منقّحی از این اثر نیست.
از حیث کار تصحیح نیز کار مصحّحان ـ شکر الله مساعیهما ـ چندان فنّی و اصولی نبوده و متن ارائه شده تقریباً فاقد هرگونه نسخه بدل است. می‌دانیم که ارائه نسخه بدلها یکی از شروط لازم و نشانه‌های بارز یک تصحیح فنّی و انتقادی است. گذشته از پاره‌ای اغلاط در ضبط کلمات (مثل ضبط «الاعراض» بجای صورت صحیح «الاعواض»4
نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 56، س 2.
و ضبط نادرست «استعمال» بجای «اشتمال»5
«إنما یجب اللطف اذا لم یشتمل علی وجه قبح، فلم لا یجوز استعمال الامامة علی وجه قبح لا یعلمونه؟». همان، ص 62.
و ضبط غلط «الاجماع» بجای «للإجماع»6
«: البحث الرابع: في امكان خلق عالم آخر: و الخلاف مع الفلاسفة و الدليل عليه انه لو امتنع لما وجد هذا العالم، لوجوب تساوي الامثال في الاحكام. و الاجماع و لقوله تعالى أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ.». همان، ص 77، س 6.
، و برخی افتادگی‌ها (نظیر افتادگی کلمۀ «یتّبع» در عبارت «أنّه اذا فعل معصیة فاما أن یتبع، و هو قبیح لا یقع التکلیف به، و اما ان لا فینتفی فائدة البعثة»7
همان، ص 58، س آخر.
که شکل کامل آن «و اما ان لا یتبع فینتفی فائدة البعثة» است) که در این تصحیح مشاهده می‌شود، ویراست یادشده، اشکالات اساسی ویرایشی از حیث بکارگیری نشانه‌های ویرایشی، و عدم رعایت فاصله لازم بین کلمات در بسیاری از مواضع، و همچنین تقطیع عبارات یا بند بندی آنها دارد. در خصوص مورد اخیر برای نمونه، تنها به عبارت زیر اشاره می‌کنم:
«والاشعریّة أثبتوا معنی قائماً بذاته تعالی قدیماً مغایراً للحروف والاصوات، تدل علیه العبارات.
وهو واحد، لیس بأمر و لا نهی و لا خبر و لا نداء، و یسمی «الکلام النفسانی».».8
همان، ص 41.
در عبارت بالا قسمت «و هو واحد ... » ادامۀ توصیف کلام نفسانی از دیدگاه اشاعره است و نمی‌بایست در پاراگراف مستقلّی درج می‌شد، بلکه باید در ادامه همان عبارت قبلش ذکر می‌گردید.
از این‌گونه موارد در تصحیح یادشده باز هم قابل مشاهده است.
به هر روی، با توجّه به نِکات یادشده، تصحیح موجود از نهج المسترشدین ویراستی انتقادی و علمی بشمار نمی‌آید و ضروری است که این اثر ارزشمند، بار دیگر بر اساس نسخه‌های کهن و پرشمارِ آن و نیز با لحاظ شروح مختلفی که بر آن نوشته شده است به نحو عالمانه و مدقّقانه تصحیح شود.
از لحاظ ساختاری، نهج المسترشدین در 13 «فصل»، که هر فصل مشتمل بر چندین «بحث» است، تدوین یافته. فصول این کتاب عبارتند از:
1) تقسیم معلومات 2) اقسام ممکنات 3) احکام معلومات 4) احکام موجودات 5) اثبات واجب الوجود و صفات او 6) احکام صفات واجب الوجود 7) در باب اموری که بر خداوند مُحال است 8) عدل 9) فروع عدل 10) نُبُوّت 11) امامت 12) امر به معروف و نهی از منکر 13) معاد.
در کارنامۀ نگارشی علّامه، آثار کلامی متعدّد و متنوّعی قرار دارد که از حیث اجمال و تفصیل و عمق و فایده و اهمیّت گوناگون‌اند و علّامه هر یک را بنا به قصدی خاص به نگارش درآورده است. نهج المسترشدین علّامۀ حلّی، هچنانکه خود وی از آن تعبیر به «مقدّمه» کرده است9
نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 85.
مقدّمه‌ و درآمدی بر علم کلام و از جمله آثار موجز وی در این علم بشمار می‌آید که بجهت همین اختصار و همچنین جامعیّت نسبت به مسائل کلامی، مورد توجّه عالمان شیعی عصر خود و پس از آن قرار گرفته و شروح مختلفی بر آن نوشته شده است. نهج المسترشدین از این حیث، قابل مقایسه با باب حادی عشر علّامه است؛ گو اینکه از جهت درون مایه و نیز تعداد شروح و شهرت، قابل قیاس با باب حادی عشر نیست. در میان آثار مختصر کلامی علّامه هیچ اثری از حیث مقبولیّت و معروفیّت به پایۀ باب حادی عشر نمی‌رسد. نهج المسترشدین، اگرچه به تصریح فاضل مقداد مورد توجّه دانشوران امامی بوده است و طیف وسیعی از طالبان علم کلام بدان اشتغال داشته‌اند10
« ... حتى شغف بالاشتغال به معظم الطلاب، و عول على تقرير مباحثه جماعة الاصحاب.». فاضل مقداد، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص 4.
هرگز نه به میزان باب حادی عشر به عنوان متن درسی در حوزه‌های علمی شیعی رواج پیدا کرد و نه به اندازۀ آن مورد عنایت و شرح متکلّمان پسینی قرار گرفت. طبعاً تفاوت در ساختار و محتوای این دو اثر و اساساً اغراض متفاوتی که علامه از نگارش هر یک از آنها دنبال می‌کرده است، در دگرسانی میان آن دو رسالۀ مختصر تأثیر بسیار داشته است. علّامه، باب حادی عشر را اثری مجمل برای مخاطبین عام می‌انگاشت، و نهج المسترشدین را به مثابتِ تألیفی موجز برای طالبان علم نگاشت. عبارات علّامه در این خصوص خود، گویای این مطلب است. عنوان کامل رسالۀ باب حادی عشر، «الباب الحادی عَشَر فیما یجب علی عامّة المکلّفین من معرفة اصول الدّین» است که نشان می‌دهد علّامه در این رساله به بیان اصول دینی که آموختنش بر همه مکلّفان بایسته است پرداخته. در ابتدای آن هم تصریح کرده که مطالبی که در این باب ذکر می‌کند عبارت از کمترین مرتبه از معرفت دینی است که هیچ مسلمانی نباید فاقد آن باشد، بطوری که اگر چیزی از مطالب آن را نداند از حلقۀ مؤمنان خارج، و مستحِقّ عذاب دائم می‌شود.11
«فلابدّ من ذکر ما لا یمکن جهله علی أحد من المسلمین، و من جهل شیئاً منه خرج عن ربقة المؤمنین واستحقّ العقاب الدائم». (منهاج الصلاح، تحقیق: عبدالحمید میردامادی، مکتبة العلّامة المجلسی، 1430 ھ . ق، قم، ص 521).
بنابراین مخاطب علّامه در باب حادی عشر عموم مکلّفین، و محتوای مورد نظر او هم اصول کلّی دین یا به تعبیری، «اقلّ ما یجب الاعتقاد به» بوده است. امّا در نهج المسترشدین، مخاطب ـ یا به قول امروزیان «جامعۀ هدفِ» ـ علّامه، به تعبیر خود او: «طلّاب الیقین / جویندگان یقین»، و مطالب مدّ نظرش هم خلاصۀ قواعد کلامی و سرفصلهای مطالب اعتقادی بوده است.12
«فهذا کتاب نهج المسترشدین فی اصول الدّین لخصت فیه مبادیء القواعد الکلامیّة و رؤوس المطالب الاصولیة نفع الله تعالی به طلّاب الیقین». (نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 17).
لاصه آنکه نهج المسترشدین کتابی موجز و تخصّصی، ولی باب حادی عشر رساله‌ای مختصر و در عین حال، ساده و عمومی است.
علّامه در نهج المسترشدین سعی کرده در هر مبحث، لُبّ مطالب را بیان کند و از تطویل بپرهیزد. بر همین اساس وی از ذکر همه استدلالهای مطرح در مباحث مختلف اجتناب نموده و تنها به بیان استدلالهای برگزیده اکتفا کرده است. از این رو این متن برای تدریس و آموزش علم کلام در دوران میانی اسلامی مناسب گردیده و مورد اقبال کلام‌آموزان قرار گرفته است. درست به همین سبب است که علّامه در پایان این رساله خاطرنشان کرده طالبان تفصیل مطالب باید به کتاب کبیرش، یعنی «نهایة المرام فی علم الکلام»، و خواستاران اعتدال در طرح مسائل کلامی به سائر آثار او همچون «منتهی الوصول» و «مناهج الیقین» رجوع کنند. 13
نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 85.
علّامه در میان مباحث کتاب، خوانندگان را برای آگاهی از اطّلاعات افزونتر به برخی از آثار خود نظیر الاسرار الخفیّة14
همان، ص 22.
و نهایة المرام15
همان، صص 30، 38، 40، 41، 43، 49، 70، 74.
و مناهج الیقین16
همان، ص 43، 74.
نیز ارجاع داده است.

4ـ شرح‌های نگاشته شده بر نهج المسترشدین فی أصول الدّین
چنانکه گفته شد نهج المسترشدین پس از نگارش، از شهرت خوبی در میان دانشوران شیعی برخوردار گشت و مورد اقبال آنها قرار گرفت. شاهد آن، شروح مختلفی است که از زمان خود علّامه تا همین دورۀ معاصر بر این اثر نوشته شده. مهمترین این شروح عبارتند از:
1) تذکرة الواصلین فی شرح نهج المسترشدین تألیف سیّد نظام الدّین عبدالحمید بن مَجد الدّین أعرَجی حُسَینی، خاتمه یافته در جُمادی الآخرة سال 703 هجری. این شرح با تحقیق جناب آقای طاهر السّلامی از سوی المرکز الإسلامی للدّراسات الاستراتیجیة وابسته به عتبۀ مقدّسۀ عبّاسیه کربلا در سال 1436 هجری قمری منتشر شده است و دربارۀ آن ـ إن شاء الله ـ در شمارۀ بعدی این سلسله مقالات به‌تفصیل سخن خواهیم گفت.
2) تبصرة الطالبین فی شرح نهج المسترشدین نگاشتۀ سیّد عمید الدّین عبدالمطّلب بن محمّد (مَجد الدّین) عمیدی أعرَجی حُسَینی (م 754 ھ . ق)، معروف به عمید الدّین بن أعرج.
این شرح که به سبک قال ـ أقول نوشته شده تاکنون منتشر نشده است17
بنابر شنیده‌ها گویا این شرح توسّط برخی از محقّقان تصحیح شده و در آستانۀ نشر قرار دارد.
ولی نسخه‌ای از آن که در روز سه شنبه بیستم رجب المرجّب سال 813 هجری کتابت شده در کتابخانه آیة الله حکیم نجف اشرف (ش 5) موجود است. از عبارات دعائی شرح پیداست که در زمان حیات علّامه حلّی (م 726 ھ . ق) نوشته شده و بر این اساس باید حدّاکثر تا پیش از 726 هجری تألیف شده باشد. در کناره‌های برخی از برگ‌های نسخه حواشی نسبتاً قابل توجّهی وجود دارد که باید دید از چه کسی است.
3) معراج الیقین فی شرح نهج المسترشدین فی أصول الدّین اثر محمّد بن حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی (م 771 ھ . ق) معروف به فخر المحقّقین فرزند علّامه حلّی، که آن را در تاریخ 6 ربیع الآخر سال 715 هجری به پایان برده است. این شرح به‌تازگی با تصحیح آقای طاهر السّلامی از سوی المرکز الإسلامی للدّراسات الاستراتیجیة وابسته به عتبۀ مقدّسۀ عبّاسیه کربلا منتشر شده است. به توفیق الهی در یکی از مقالات بعدی این سلسله نوشتارها به معرّفی آن خواهیم پرداخت.
4) موصل الطالبین إلی شرح نهج المسترشدین نوشتۀ نصیر الدّین کاشانی (م 755 ھ . ق).
نصیر الدّین کاشانی (قاشی) (م 755 ھ . ق) متکلّم امامی برجستۀ ساکن حلّه و استاد دانشورانی همچون سَیّد حَیدَر آملی (م 787 ھ . ق)، شمس الدین محمّد بن صدقه حلّی و ابن عَتائِقی حلّی (م 790 ھ . ق) بوده است. از تألیفات مهمّ کاشانی شرح او بر نهج المسترشدین است موسوم به موصل الطالبین. این اثر شرحی است تعلیق‌گونه که نویسنده در آن، در هر قسمت، پس از ذکر کلمه یا عبارتی از متن نهج المسترشدین به توضیح و تشریح معانی و مطالب مربوط به آن پرداخته است.
شرح کاشی بر نهج المسترشدین تاکنون به طبع نرسیده است؛ ولی بر اساس اطّلاعات در دسترس، سه نسخه از آن موجود است18
از صدیق مکرّم جناب آقای مصطفی احمدی که نسخه‌های این اثر و برخی دیگر از شروح نهج المسترشدین را در اختیار بنده قرار دادند کمال تشکّر و امتنان را دارم.

نخست، نسخه‌ای کامل محفوظ در کتابخانۀ ملّی ملک به شمارۀ 1629 که در ششم ربیع الأوّل سال 791 هجری کتابت شده است.
دو نسخۀ دیگر که هر دو در کتابخانۀ آستان قدس رضوی نگاه‌داری می‌شود؛ یکی به شمارۀ 14662 (مکتوب در سال 1091 هجری، نسخه‌ای کامل) و دیگری به شمارۀ 6536 (86 برگ، کتابت شده در اواخر قرن ده تا اوایل قرن 11، که چند برگ از آخر افتادگی دارد).
این دو نسخۀ رضویّه در فهرست فنخا به عنوان شروحی ناشناخته بر نهج المسترشدین معرّفی شده‌اند19
نگرید: فنخا، ج 20، ص 914.
ولی در واقع، دست‌نوشت‌هائی از موصل الطالبین هستند. علّامه شیخ آقا بزرگ تهرانی احتمالاً یکی از همین دو نسخه را دیده بوده که در الذریعة به عنوانی شرحی بر نهج المسترشدین از نویسنده‌ای ناشناس معرّفی کرده است.20
عبارت شیخ آقا بزرگ چنین است: «( 2022: شرح نهج المسترشدين) بعنوان قوله قوله أيضا لبعض الأصحاب وهو تعليقات على الكتاب ، أوله : (قوله : الحمد لله المنقذ من الحيرة الخ . اعلم أن الحمد هو الثناء على الجميل الاختياري . . . ) رأيت نسخته في المكتبة الرضوية قد أحال فيه الشارح هذا إلى كتابه (نهاية المرام) وبما ان (نهاية المرام) في علم الكلام من تصانيف آية الله العلامة الحلي [...] استظهرنا ان هذه التعليقات لآية الله العلامة جمال الدين الحسن بن يوسف نفسه دونها بنفسه أو غيره بعده والله العالم.». الذریعة، ج 14، ص 162.
برخلاف حدس شیخ آقا بزرگ که این شرح را نوشتۀ خود علّامۀ حلّی پنداشته‌است، با توجّه به عبارات آغازین این نسخه معلوم می‌شود که متن مورد اشارۀ وی چیزی جز همان موصل الطالبین نصیر الدّین کاشی نیست.
5) إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین تألیف جمال الدیّن مِقداد بن عبدالله سُیُوری حلّی (م 826 ھ . ق)، به انجام رسیده در 21 شعبان 792 هجری قمری. این شرح سالها پیش به تحقیق آقای سیّد مهدی رجائی منتشر شده است و لیک هنوز نیازمند تصحیح انتقادی جدّیِ تازه‌ای است.21
مقداد سُیُوری، جمال الدین، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، تحقيق سيّد مهدی رجایی‏، قم، کتابخانۀ آية الله مرعشی نجفی،1405 هجری‏.
در ادامه این سلسله مقالات ان شاء الله به‌تفصیل از این شرح و سایر آثار کلامی فاضل مقداد سخن خواهیم گفت.
6) التحقیق المبین فی شرح نهج المسترشدین فی أصول الدّین تألیف نجم الدّین خضر بن شیخ شمس الدّین محمّد بن علی رازی حَبلَرودی (م حدود 850 ھ . ق)، صاحب آثار کلامی متعدّد از جمله التوضیح الأنور بالحجج الواردة لدفع شُبه الأعور22
الرازی الحبلرودی، خضر، التوضیح الأنور بالحجج الواردة لدفع شُبه الأعور، تحقیق: السیّد مهدی الرجائی، کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1382 ش.
و شرحی مبسوط بر باب حادی عشر به نام جامع الدرر في شرح الباب الحادي عشر، و حقائق العرفان في خلاصة الأصول و الميزان.
التحقیق المبینشرح مزجیِ مبسوطی بر نهج المسترشدین است و کتابت آن در سی ذی‌قعده سال 828 هجری قمری پایان یافته است. این شرح تاکنون به چاپ نرسیده؛ امّا سه نسخه خطّی از آن در دسترس است23
نگرید: فنخا، ج 7، ص 699.

1ـ نسخۀ شمارۀ 372 کتابخانۀ آستان قدس رضوی که در سال 1045 هجری قمری کتابت شده است.
2ـ دست‌نوشت شمارۀ 6111 کتابخانۀ آیة الله نجفی مرعشی، که تاریخ کتابت آن سال 1105 هجری قمری است.
3ـ نسخۀ شمارۀ 1271 کتابخانۀ مدرسۀ سپهسالار به تاریخ کتابت 1256 هجری.
7) کشف أحوال الدّین فی شرح نهج المسترشدین اثر شیخ جواد بن سعید بن جواد کاظمی.
شارح، شیخ الإسلام استراباد و از شاگردان شیخ بهائی بوده و به گفتۀ میرزا عبدالله اصفهانی ـ که نسخه‌ای از این شرح را مشاهده کرده ـ ، این اثر، شرح مزجیِ مبسوطِ نیکوئی بوده است: «و هو شرح مبسوط ممزوج بالمتن حسن جیّد جدّاً». بنا به نقل وی، نویسنده این شرح را در 9 ربیع الأوّل 1029 هجری قمری در شهر کاظمین به پایان برده است.24
نگرید: اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، صص 118 ـ 119.
راقم این سطور در حال حاضر نسخه‌ای از این شرح نمی‌شناسد.
8) شرح نهج المسترشدین نگاشتۀ شیخ فخر الدّین بن محمّد علی طریحی (م 1085 ھ . ق).25
الذریعة، ج 14، ص 162.
در حال حاضر اطّلاع بیشتری از این شرح در دسترس نداریم.
9) مناهج الراشدین فی شرح نهج المسترشدین نوشتۀ علی بن ابوالقاسم حسینی عسکری (م قرن 12 هجری).
نسخه‌ای از این شرح به شماره 861 در مرکز احیاء میراث اسلامی قم موجود است که کتابت آن در ربیع الأوّل سال 1133 به پایان رسیده است.26
نگرید: فنخا، ج 31، ص 685.
10) شرح نهج المسترشدین از مولی محمّد حسن بن مصطفی خوئینی (م قرن 13 هجری).
شرحی مزجی بر نهج المسترشدین است که تاکنون به‌چاپ نرسیده است. نسخه‌ای از این شرح که در 28 ذی‌قعده 1277 کتابت شده است با شمارۀ 3/ 10596 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می‌شود. نسخه، تا شرح فصل پنجم نهج المسترشدین ادامه پیدا کرده و از آن به بعد افتادگی دارد. در حواشی نسخه، حاشیه‌هائی از خود شارح ثبت است.
به توفیق الهی در شماره‌های بعدی «نگرشی بر نگرشهای کلامی» در باب شروح مطبوع نهج المسترشدین و همسانی‌ها و دگرسانی‌های آنها سخن خواهیم گفت.

  • تاریخ یادشده برای اتمام تألیف نهج المسترشدین، بر اساس گواهی کاتبِ دست‌نوشتی از این رساله است (نسخه شمارۀ 1/689 مرکز احیاء میراث اسلامی کتابت شده در تاریخ 722 هجری قمری) که آقا بزرگ تهرانی آن را در الذریعة گزارش کرده است. نگرید: الذریعة، ج 24، ص 424. بر این اساس، تاریخ 12 ربیع الأوّل که در فهرست فنخا (ج 33، ص 987) نقل شده ظاهراً اشتباه است و روز صحیح آن، همان 22 ربیع الأوّل است.
  • فهرستگان نسخه های خطّی ایران (فنخا)، به کوشش مصطفی درایتی، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران، 1393 ھ. ش، ج 33، صص 987 ـ 993.
  • برای آگاهی از برخی از دست‌نوشتهای خارجی این اثر نگرید به: اشمیتکه، زابینه، اندیشه های کلامی علّامۀ حلّی، ترجمه احمد نمائی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1378 ھ. ش، صص 112 ـ 113؛ معجم التراث الکلامی، ج 5، ص 429.
  • نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 56، س 2.
  • «إنما یجب اللطف اذا لم یشتمل علی وجه قبح، فلم لا یجوز استعمال الامامة علی وجه قبح لا یعلمونه؟». همان، ص 62.
  • «: البحث الرابع: في امكان خلق عالم آخر: و الخلاف مع الفلاسفة و الدليل عليه انه لو امتنع لما وجد هذا العالم، لوجوب تساوي الامثال في الاحكام. و الاجماع و لقوله تعالى أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ.». همان، ص 77، س 6.
  • همان، ص 58، س آخر.
  • همان، ص 41.
  • نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 85.
  • « ... حتى شغف بالاشتغال به معظم الطلاب، و عول على تقرير مباحثه جماعة الاصحاب.». فاضل مقداد، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص 4.
  • «فلابدّ من ذکر ما لا یمکن جهله علی أحد من المسلمین، و من جهل شیئاً منه خرج عن ربقة المؤمنین واستحقّ العقاب الدائم». (منهاج الصلاح، تحقیق: عبدالحمید میردامادی، مکتبة العلّامة المجلسی، 1430 ھ . ق، قم، ص 521).
  • «فهذا کتاب نهج المسترشدین فی اصول الدّین لخصت فیه مبادیء القواعد الکلامیّة و رؤوس المطالب الاصولیة نفع الله تعالی به طلّاب الیقین». (نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 17).
  • نهج المسترشدین فی أصول الدّین، ص 85.
  • همان، ص 22.
  • همان، صص 30، 38، 40، 41، 43، 49، 70، 74.
  • همان، ص 43، 74.
  • بنابر شنیده‌ها گویا این شرح توسّط برخی از محقّقان تصحیح شده و در آستانۀ نشر قرار دارد.
  • از صدیق مکرّم جناب آقای مصطفی احمدی که نسخه‌های این اثر و برخی دیگر از شروح نهج المسترشدین را در اختیار بنده قرار دادند کمال تشکّر و امتنان را دارم.
  • نگرید: فنخا، ج 20، ص 914.
  • عبارت شیخ آقا بزرگ چنین است: «( 2022: شرح نهج المسترشدين) بعنوان قوله قوله أيضا لبعض الأصحاب وهو تعليقات على الكتاب ، أوله : (قوله : الحمد لله المنقذ من الحيرة الخ . اعلم أن الحمد هو الثناء على الجميل الاختياري . . . ) رأيت نسخته في المكتبة الرضوية قد أحال فيه الشارح هذا إلى كتابه (نهاية المرام) وبما ان (نهاية المرام) في علم الكلام من تصانيف آية الله العلامة الحلي [...] استظهرنا ان هذه التعليقات لآية الله العلامة جمال الدين الحسن بن يوسف نفسه دونها بنفسه أو غيره بعده والله العالم.». الذریعة، ج 14، ص 162.
  • مقداد سُیُوری، جمال الدین، إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، تحقيق سيّد مهدی رجایی‏، قم، کتابخانۀ آية الله مرعشی نجفی،1405 هجری‏.
  • الرازی الحبلرودی، خضر، التوضیح الأنور بالحجج الواردة لدفع شُبه الأعور، تحقیق: السیّد مهدی الرجائی، کتابخانۀ آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1382 ش.
  • نگرید: فنخا، ج 7، ص 699.
  • نگرید: اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 1، صص 118 ـ 119.
  • الذریعة، ج 14، ص 162.
  • نگرید: فنخا، ج 31، ص 685.
چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱:۳۸