«اِباضیّه» نام یکی از فِرَق خَوارج است که از کهن‌ترین فرقه‌های اسلامی به‌شمار می‌آید و پیروان آن هم‌اکنون نیز در مناطقی از جهان، به‌ویژه در عُمّان و شمال آفریقا، حضور دارند. سبب نامگذاری این فرقه به اسم مزبور، انتساب آن به بنیانگذارش، یعنی عبدالله بن اِباض است. در باب تاریخ و آراء و مَواریث علمی اِباضیّه، گذشته از نگاشته‌های عالمان این فرقه، پژوهش‌های پرشمار و درخور توجّهی در چند دهۀ اخیر صورت گرفته که برای آگاهی از آنها رجوع به کتابشناسی سه جلدی مبسوط مارتین کاستِرز1
Martin H. Custers, Al-Ibāḍiyya: a bibliography, Second, revised and enlarged edition. 3 volumes:
Vol. 1: Ibadis of the Mashriq. XVIII/620 pp.
Vol. 2: Ibadis of the Maghrib (incl. Egypt). II/557 pp.
Vol. 3: Secondary Literature. II/744 pp.
Hildesheim-Zürich-New York, Georg Olms Verlag, 2016.
در معرّفی این نگاشته‌ها و تحقیقات بسیار سودمند است.
در این نوشتار آنچه مَطمَح‌نظر قرار گرفته، تَذکاری است دربارۀ شیوۀ صحیح خوانش و نگارش نام «اِباضیّه» که شوربختانه در برخی از ترجمه‌های فارسی از متون انگلیسی مورد توجّه قرار نگرفته و صورت‌های غریبی از جمله «عبادیه» و «اباذیه» در جای آن درج شده است. خاستگاه این اشتباه و خطا البتّه به نحوۀ نگارش این کلمه در زبان انگلیسی بازمی‌گردد که در حرف‌نگاریِ آن به انگلیسی اغلب به‌صورت «Ibāḍiyya / Ibāḍiyyah» یا «Ibāḍīs» نوشته می‌شود. برخی از مترجمان، در هنگام برگردان این واژه التفات ننموده‌اند که در بسیاری از مکتوبات انگلیسی برای کتابت «ض» از نشانۀ «ḍ» استفاده می‌کنند. در نتیجه، در ترجمه‌های خود، کلمۀ پیشگفته را بجای «اِباضیّه» به‌صورت‌‌های غلط «عبادیه / عبادیان» یا «ابادیه» و گاه «اباذیه» ضبط کرده‌اند. از آنجا که این اشتباه، در چند کتاب و مقاله‌ تَکرار شده است، یادآوری نکتۀ یادشده، خالی از فایده نمی‌نماید. نمونه‌هائی از این حرف‌نگاری‌ها و برگردان‌های غلط به قرار زیر است:
1) در کتاب تاریخ اندیشۀ سیاسی در اسلام نوشتۀ پاتریشیا کرون که به قلم آقای دکتر مسعود جعفری ترجمه شده است2
پاتریشیا کرون، تاریخ اندیشۀ سیاسی در اسلام، ترجمۀ دکتر مسعود جعفری، انتشارات سخن، تهران، 1389.
، هر جا که نویسنده از «اِباضیّه» سخن گفته یا وصف «اِباضی» را به‌کار برده است، در برگردان فارسی به‌نادرست، صورت‌های «عبادیه» و «عبادی» مکتوب است و در نتیجه خواننده متوجّه نمی‌شود که سخنان نویسنده در آن مواضع، در واقع، مربوط است به همان فرقۀ معروف «اِباضیّه». برای نمونه، نویسندۀ نامبرده در صفحۀ 57 کتاب خویش چنین نگاشته است:
Women and slaves were, however, entitled, in some sects even obliged, to participate in holy war, and the sources frequently mention female warriors among the Khārijite troops. (The more established the Ibāḍīs became, the less they liked this.)
مترجم ارجمند، جملۀ داخل پرانتز را به‌صورت زیر ترجمه کرده است:
«عبادیه که دیرپاترین فرقۀ خوارج محسوب می‌شوند از این موضوع چندان خرسند نیستند».3
همان، 114.

گذشته از این که در عبارت پیشگفته بجای «اِباضیّه» ضبط نادرست «عبادیه» ثبت شده است، ترجمۀ اصل عبارت نیز صحیح نیست و در برگردان آن می‌توان جملۀ زیر را پیش نهاد:
«مذهب اباضیّه هرچه رسمیّت و تثبیت بیشتری یافت، علاقۀ آنان به این موضوع [یعنی شرکت زنان در جهاد] کمتر شد.».
موارد پرشمار دیگری از همین‌گونه خطا در خوانش و نگارش نام «اِباضیّه» و وصف «اِباضی» نیز در کتاب نامبرده قابل مشاهده است4
برای مثال نگرید به: صص 109، 111، 112، 113، 115، 116، 118، 119، 120، 121، 122، 126، 224، 241، 486، 647.
که اینک مجال بازنمودن یکایک آنها نیست.
2) از کتاب قلب اسلام نگاشتۀ دکتر سیّد حسین نصر تاکنون دو ترجمۀ فارسی منتشر شده است. در متن انگلیسی اثر، نویسنده یا حروف‌نگار در ثبت نام «اباضیّه» سهو کرده و آن را به‌صورت «ʿIbādīs» نگاشته است.5
Seyyed Hossein Nasr, The Heart of Islam: Enduring Values for Humanity, HarperCollins, 2002, p. 77.
به‌دنبال این خطا، مترجمان این اثر نیز در ضبط درست نام «اباضیّه» (اباضیان) دچار اشتباه شده و آن را به‌صورت «عبادیان» یا «عبادی» درج نموده‌اند. برای نمونه، در ترجمۀ آقای سیّد مصطفی شهرآیینی از کتاب مزبور که با بازنگری آقای شهرام پازوکی به ‌چاپ رسیده است، عبارت زیر مندرِج است:
اول از همه باید به بازماندگان خوارج اوّلیه اشاره کرد که در سدهٔ هفتم میلادی می‌زیستند و با اهل تسنّن و تشیّع، هر دو، مخالف بودند. آنها در آن زمان، جنبشی انقلابی و خشونت‌پیشه با پیروانی در میان صحرانشینان بودند که بعدها به یکجانشینی روی آوردند. آنان امروزه، بیشتر در جنوب الجزاير و كشور عمان به‌سر می‌برند و به عبادیان معروف‌اند. عبادیان، مکتب فقهی خاصّ خود را دارند و هر چند ابتدا چون فرقه‌ای وارد عرصه شدند، امروزه از دیگر فرقه‌های اسلامی به جریان اصلی اسلام نزدیک‌ترند.
6
سید حسین نصر، قلب اسلام، ترجمۀ: سیّد مصطفی شهرآیینی، بازنگری: شهرام پازوکی، انتشارات حقیقت، تهران، 1383، ص 101.

همین اشتباه، دوباره در صفحات 113 و 145 کتاب مزبور تَکرار شده است.
عین خطای پیشگفته، در ترجمۀ دیگر کتاب قلب اسلام که به قلم آقای سیّد محمّدصادق خرازی نشر یافته نیز قابل مشاهده است. ترجمۀ نامبرده از بخشی که در سطور پیشین نقل شد از این قرار است:
اول از همه باقی‌ماندۀ خوارج اولیه هستند که در قرن هفتم زندگی می‌کردند و هم با تسنن و هم با تشیع مخالفت کردند. در آن زمان، خوارج گروه انقلابی و جنبش خشنی محسوب می‌شد که در میان بیابان‌نشین‌ها پیروانی داشت. آنها بعدها در جوامع تثبیت‌شده‌ای مستقر شدند. امروزه این گروه‌ها را می‌توان در جنوب الجزیره و عمان یافت که عبادی خـوانـده می‌شوند. آنها مکتب اعتقادی خود را دارند و گرچه به عنوان یک فرقه فعالیت خود را شروع کردند اما امروزه بیش از فرقه‌های معمول به جریان اصلی [دین] نزدیک هستند.
7
سید حسین نصر، قلب اسلام، ترجمۀ: سیّد محمّدصادق خرازی، تهران، نشر نی، 1385، ص 87.

اگرچه خاستگاه خطای مترجمان در ضبط نام «اباضیّه» اشتباه خود نویسندۀ کتاب در نگارش این نام بوده است، مترجمان گرامی با امعان‌نظر و باریک‌بینی بیشتر می‌توانستند دریابند که مراد نویسنده در واقع همان «اباضیّه» است و کتابت آن به‌صورت «عبادیه» چیزی جز سهو‌القلم وی نیست. کافی بود مترجمان وقتی نام غریب «عبادیه» را در متن نویسنده ملاحظه نمودند، از روی کنجکاوی به جست‌وجو دربارۀ چیستی و هویّت این فرقه می‌پرداختند تا ملتفت شوند منظور نویسنده همان «اباضیّه» بوده است.
3) در کتاب فرهنگ توصیفی ادیان تألیف و ترجمۀ دکتر عبدالرحیم گواهی مدخلی زیر عنوان «عبادیه» آمده است و ذیل آن چُنین توضیح داده شده که این فرقه، فرقه‌ای است از خوارج و بنیان‌گذاری آن به «عبدالله بن عباد» نسبت داده شده و پیروان آن امروزه در آفریقای شرقی و غربی حضور دارند.8
فرهنگ توصیفی ادیان، تألیف و ترجمۀ دکتر عبدالرحیم گواهی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1390، ص 402.

در اینجا هم روشن است که منظور از «عبادیه»، در واقع، همان «اباضیّه» است، و مقصود از «عبدالله بن عباد» نیز همان «عبدالله بن اِباض»؛ لیک در اثر خطای مترجم، این اسامی به‌صورت‌های غلطِ پیشگفته درج شده‌ است!
همین مترجم، در برگردان کتاب درآمدی بر اسلام نوشتۀ آنِ ماری شیمِل نیز همان خطای پیشین را تَکرار کرده و چنین نگاشته است:
جوش و حرارت اینها موجب شد تا گروه خوارج از جریان اصلی اسلام جدا شوند، به‌گونه‌ای که تنها در نواحی دوردست و مرزی جهان اسلام، نظیر بخشهای از شمال افریقا و عمان، قادر به ادامۀ حیات بودند. این گروههای سختگیر و افراطی را «عبادی» می‌خوانند.
9
آن ماری شیمل، درآمدی بر اسلام، ترجمه و توضیحات: دکتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1375، ص 134.

4) نمونۀ دیگری از ارتکاب اشتباه مورد گفت‌وگو را در نوشته‌ای زیر عنوان «پاره‌های اسلام شناسی 8» می‌توان دید که در گزارش مقاله‌ای انگلیسی، بجای «اِباضیّه»، معادل غلط «عبادیه»، و در عوضِ «عبدالله بن اِباض» نام «عبدالله بن عباد» به‌کار برده شده و در همۀ موارد، در جای «اِباضی» به‌نادرست کلمۀ «عبادی» ثبت گردیده است.10
نگرید به: محمّد حسین رفیعی، «پاره‌های اسلام شناسی 8»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 26، ش 154، مهر و آبان 1394، صص 72 – 75.

5) و نمونۀ آخر، راجع است به معرّفی کوتاه کتاب نسبتاً نوانتشار «کلام اِباضی متقدّم» در فصلنامۀ نقد کتاب کلام فلسفه عرفان که نویسندۀ مقاله به‌اشتباه آن را با عنوان «کلام اباذی متقدّم» ترجمه کرده است. به‌همین نحو، نگارنده بجای «جامعۀ اِباضی» نوشته است: «جامعۀ اباذی» که آشکارا صحیح نیست.11
فصلنامۀ نقد کتاب کلام فلسفه عرفان، سال اوّل، ش 1 ـ 2، بهار و تابستان 1393، ص 278.

باری، این نکته نیازمند تَذکار و تأکید نیست که تخصّص مترجمان در زمینه‌ای که در آن به ترجمه می‌پردازند و نیز دقّت‌ورزی آنها در کار ترجُمانی می‌تواند مانع بروز خطاهایی نظیر اشتباهات پیشگفته گردد.

  • Martin H. Custers, Al-Ibāḍiyya: a bibliography, Second, revised and enlarged edition. 3 volumes:
    Vol. 1: Ibadis of the Mashriq. XVIII/620 pp.
    Vol. 2: Ibadis of the Maghrib (incl. Egypt). II/557 pp.
    Vol. 3: Secondary Literature. II/744 pp.
    Hildesheim-Zürich-New York, Georg Olms Verlag, 2016.
  • پاتریشیا کرون، تاریخ اندیشۀ سیاسی در اسلام، ترجمۀ دکتر مسعود جعفری، انتشارات سخن، تهران، 1389.
  • همان، 114.
  • برای مثال نگرید به: صص 109، 111، 112، 113، 115، 116، 118، 119، 120، 121، 122، 126، 224، 241، 486، 647.
  • Seyyed Hossein Nasr, The Heart of Islam: Enduring Values for Humanity, HarperCollins, 2002, p. 77.
  • سید حسین نصر، قلب اسلام، ترجمۀ: سیّد مصطفی شهرآیینی، بازنگری: شهرام پازوکی، انتشارات حقیقت، تهران، 1383، ص 101.
  • سید حسین نصر، قلب اسلام، ترجمۀ: سیّد محمّدصادق خرازی، تهران، نشر نی، 1385، ص 87.
  • فرهنگ توصیفی ادیان، تألیف و ترجمۀ دکتر عبدالرحیم گواهی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1390، ص 402.
  • آن ماری شیمل، درآمدی بر اسلام، ترجمه و توضیحات: دکتر عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1375، ص 134.
  • نگرید به: محمّد حسین رفیعی، «پاره‌های اسلام شناسی 8»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 26، ش 154، مهر و آبان 1394، صص 72 – 75.
  • فصلنامۀ نقد کتاب کلام فلسفه عرفان، سال اوّل، ش 1 ـ 2، بهار و تابستان 1393، ص 278.
پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۵