چنانکه مرسوم است، برخی از نویسندگان در پایان مقدّمۀ خویش بر کتابی که قصد انتشار آن را دارند، از باب تعارف یا اظهار تواضع یا حتّی به‌حقیقت و با جدّیّت، از خوانندگان کتاب درخواست می‌کنند که اگر در حین مطالعۀ آن با خطاها یا نقائصی مواجه شدند، از نادرستی‌ها و کاستی‌های مشهود در کتاب چشم‌پوشی کنند و نویسنده را به‌جهت وجود آن لغزش‌ها و خطاها ببخشایند. بعضی دیگر از نویسندگان نیز اظهار می‌دارند که از تَذکار و یادکرد اشتباهاتشان از سوی مخاطبان گرامی به‌گرمی استقبال می‌کنند و چُنین تذکّراتی را صمیمانه ارج و سپاس می‌نهند. امّا نادرند محقّقانی که تعارفات معهود و مرسوم را کنار نهاده و به‌جِدّ در پی اصلاح نگاشته‌های خویش‌اند و نه‌تنها انتقاد از آثارشان را ناگوار نمی‌دانند بلکه به‌راستی خواستار و دوستار آنند. در اینجا نمونه‌ای از یک انتقادخواهی جدّی از سوی نویسنده‌ای بصیر امّا نه چندان شهیر بازنموده می‌شود که به‌گمان نگارندۀ این سطور جالب توجّه تواند بود.
آقای رحمت الهی یکی از مترجمان دانشور و نکته‌سنجِ چند دهۀ پیشِ کشور ما بوده است که آثاری را از داستایوسکی ترجمه و منتشر کرده است. او همچنین، نقدّی مفصّل بر ترجمۀ محمّدعلی جمال‌زاده از نمایشنامۀ ویلهلم تلِ فردریش شیللر نگاشته است و به‌طبع رسانده که بسیار خواندنی و نکته‌آموز است.1 دربارۀ این نقد نگرید به: هاشمی میناباد، حسن، «نقد رحمت الهی بر ترجمۀ محمدعلی جمالزاده از ویلهلم تل شیللر»، مجلّۀ فرهنگبان (در دست انتشار). وی در پایان تکمله‌ای که همراه نقد مزبور نشر داده است از چند نکتۀ مهم سخن به‌میان آورده. از جمله، اشاره کرده است به آسیب‌‌هایی که تعارفات و رودربایستی‌های متداوَل میان اهل علم جامعه به نظام آموزشی و پژوهشی ما وارد نموده و سبب شده است که کار تعلیم و تحقیق در جامعۀ ما با جدّیّت و صحّتِ بسزا پی گرفته نشود و چندان که باید، موفّقیّت‌آمیز نباشد:
نكته قابل ذکر دیگر که بایستی معروض افتد اینست که در کار تعلیم و تفهیم و تحقیق رسم ما غالباً چنین بوده است که به تعارف و تکلف و رفیق‌بازی پرداخته‌ایم و باید اقرار کنیم که بدلیل همین ظاهرسازی‌ها آنطور که باید نتوانسته‌ایم مسائل عمومی و اصولی دنیای علم امروز را بصورت صحیح به آموزندگان و طلاب عرضه بداریم و بدیهی است که اینکار از مكتب عقل و خرد بدور است، تبعیت کردن از عقل و خرد با رعایت حسن‌خلق و دوست‌پرستی و باصطلاح رودربایستی و غيره جداست. 2 الهی، رحمت، اشاره‌ای بر ترجمۀ اخیر فارسی از نمایشنامۀ ویلهلم تل، تهران،1335، ص 178.

وی سپس آشکارا اقتراح می‌نماید که خوانندگان به انتقاد از همین کتاب انتقادی او بپردازند و او را از خطاها و لغزش‌‌هایش آگاه سازند:
در خاتمه از خوانندگان و استادان گرامی که احتمالا این وجیزه را مطالعه میفرمایند نه تنها استدعای اغماض و گذشت ندارم بلکه استرحاماً مستدعیم که هرگاه بخطا و لغزشی پی بردند با نهایت شدت و دقت بر اشتباهم واقف سازند و وادارم فرمایند که رفع نواقص کنم و در اصلاح خود کوشا باشم و به بیهوده‌گوئی و ژاژخائی نپردازم، باشد که با كمک و معاضدت ایشان در پی مطلوبی مطمئن و بی‌پیرایه و آموزنده برآئیم و عنان قلم را بیهوده رها نکنیم تا باری از دوش ضعیف و فقیر ذهنی ما برداشته شود نه آنکه خدا ناکرده بمجامله و تظاهر برگزار گردد، البته سپاسگزارم که بر نقص خود واقف شوم نه آنکه تقصیرم را ندیده بگیرند و همه در جهل بمانیم. 3 همان، صص 178 _ 179.

باری، چُنین سخت‌گیری و جدّیّتی در کار تحقیق و تألیف، شایستۀ تحسین و سرمشق قرار گرفتن است. باید نیک به‌خاطر داشت که هر جا علم و تحقیق رشد کرده است و اعتلا یافته حتماً به‌جهت دقّت و جدّیّت و اهتمام تمامی بوده که پژوهشگران در کار خویش نموده و از آسانگیری و بی‌مبالاتی در مطالعات و تحقیقات خود اجتناب ورزیده‌اند. اگر دوستار و خواستار ارتقاء سطح علمی و پژوهشی جامعۀ خویش هستیم، باید انتقادهای دانشورانه را گرامی بداریم و مورد توجّه کافی قرار دهیم.

۱. دربارۀ این نقد نگرید به: هاشمی میناباد، حسن، «نقد رحمت الهی بر ترجمۀ محمدعلی جمالزاده از ویلهلم تل شیللر»، مجلّۀ فرهنگبان (در دست انتشار).
۲. الهی، رحمت، اشاره‌ای بر ترجمۀ اخیر فارسی از نمایشنامۀ ویلهلم تل، تهران،۱۳۳۵، ص ۱۷۸.
۳. همان، صص ۱۷۸ _ ۱۷۹.
شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۸:۲۹