حاصل حقیقی عمر و ثمرۀ زحمات هر پژوهشگری نویافتههای علمی اوست که با کوشش و مَرارت و صرف وقت بسیار بدانها دست یافته است. از این جهت، دستاوردهای تحقیقی هر پژوهندهای دارایی و سرمایهای است معنوی که حقّ ثبت و تملّک آن تنها باید برای شخص محقّق مصون و محفوظ بماند. واضح است که آن حقوق مادّی ناچیزی که اغلب بابت چاپ آثار علمی به نویسندگان پرداخت میشود، بههیچ روی پاداشی کافی در برابر رنجها و جدّ و جهدهای محقّقان متعهّد نیست و انگیزۀ اصلی آنان برای تحقیق و پژوهش نیز کسب این حقوق مادّی اندک نیست. در حقیقت، آنچه غالباً سبب میشود که یک پژوهشگر زحمت و مشقّت پژوهش و نگارش را بر خود هموار دارد و به فحص و بحث در موضوعی خاص بپردازد احراز همین حقوق معنوی و تثبیت نقش و جایگاه خود در پیشرفت یک دانش است. بنابراین همانطورکه حقوق مادّی یک پژوهنده باید محفوظ باشد، حقوق معنوی وی نیز باید حفظ شود و هرگونه تضییع و نادیدهانگاشتن آن حقوق بهمنزلۀ ناسپاسی و ظلم به اوست.
تضییع حقوق معنوی پژوهندگان ممکن است به شیوههای مختلفی صورت گیرد که شناخت بسیاری از آنها مستلزم تعریف و شناسایی انواع روشهای انتحال یا سرقت ادبی است. اینک مقصود نگارندۀ این سطور از طرح این بحث معرّفی انواع چندگانه و چندگونۀ روشهای انتحال نیست؛ بلکه غرض، توجّه دادن به اصل ضرورت حفظ حقوق معنوی محقّقان است و تأکید بر لزوم تعزیر و تنبیه کسانی که حقوق مسلّم پژوهشگران را محترم نمیشمارند و خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا جاهلانه، به حقوق و سرمایۀ حیات پژوهشی آنان تجاوز مینمایند. اگرچه پیش از این، نوشتارهایی در این خصوص منتشر شده است و گاه گاه نیز بر لزوم رعایت حقوق مصنّفین و مؤلّفین تأکید میشود، تَکرار و تَذکار نِکاتی در این باب بیفایده نمینماید، خاصّه در جامعۀ کنونی ما که حقوق شماری از پژوهشگرانِ سختکوش از سوی برخی از محقّقنمایانِ راحتطلبِ پختهخوار تضییع میگردد و اغلب اوقات نیز راهی برای استیفای آن حقوق از دسترفته و پایمال شده وجود ندارد. چه بسیارند پژوهشگران نگونبختِ کوشایی که با زحمت و مشقّت طاقتفرسا به کشف و فهم نِکات علمی تازه موفّق گردیدهاند؛ امّا ناگهان نویسندۀ نورسیدهای بهیکباره تمام حاصل زحمات آنان را با بهکار آوردن لطایفالحیل به یغما برده و در قالب نگاشتههای خویش عرضه داشته و به نام خود ثبت نموده است.
اصل سخن بر سر آن است که نویسندگان باید حرمت دستاوردها و دسترنج محقّقان دیگر را پاس بدارند و چنانچه از یافتهها و ثمرات تحقیقات آنان بهنحوی بهرهمند میشوند «بهصَراحت» و «با وضوح تمام» به این بهرهوری و استفاده اشاره و اذعان نمایند. این حقّ برای هر محقّقی که با صرف وقت و توان بسیار به یافتن مطلبی تازه کامیاب شده حتماً ثابت و محفوظ است که هر نویسندۀ دیگری که از نتایج مطالعات او بهره میگیرد، آشکارا و بیتدلیس و تلبیس به نام وی به عنوان صاحب و مالک اصلی آن یافتهها و نتایج تصریح کند و نقش او را در پیشرفت یک دانش بهدرستی بازنماید.
امّا برخی از نویسندگان در مسألۀ ارجاعدهی و یادکرد از مآخذ نوشتۀ خود سهلانگاری نموده و آنگونه که بایسته است به چند و چون دقیق بهرهمندی خویش از نگاشتههای محقّقان دیگر اعتراف نمیکنند. شماری از این دست نویسندگان، اندیشههای بدیع و یافتههای جدید محقّقان دیگر را اقتباس نموده و آنها را دستمایۀ تحقیقات و تألیفات خویش قرار میدهند بدون آنکه با اشارات و ارجاعات دقیق و صریح، صاحبان اصلی آن ایدهها و یافتهها را معرّفی کنند و حقّ آنان را ادا نمایند. این انتحالگران، بهپندارۀ نادرست خویش میکوشند با درج ارجاعاتی کلّی و مبهم و غیر آشکار به منابع تحقیق خود، خویشتن را از در معرض اتّهام انتحال قرار گرفتن برهانند؛ امّا غافلند که از چنین ترفندهایی طرفی نمیبندند و این شگردها راه به جایی نمیبرد و مانع انتساب انتحال به آنها نمیشود. تصوّر بفرمایید که نویسندهای به میزان چندین صفحه، از مطالب و یافتههای پژوهشگر دیگری بهره گیرد؛ امّا صرفاً با ارائۀ یکی دو ارجاع کلّی و نهچندان آشکار میزان بهرهمندی خویش از دستاوردهای آن پژوهشگر را ناچیز و اندک فرانماید و به خوانندگان چُنین وانمود کند که بیشتر آن مطالب، از ثمرات مطالعه و تحقیق خود اوست!
بیتردید گزینش چُنین روش نادرستی در ارجاعدهی و نگارش کتابها و مقالات با صداقت و شرافت علمی ناسازگار است و مصداق بارز حقّهبازی در عرصۀ تحقیق و پژوهش بهشمار میآید و مایۀ تضییع حقوق معنوی محقّقان میگردد. بنابراین، نحوۀ ارجاعدهی نویسنده به منابع تحقیق خویش باید بهگونهای باشد که مخاطبان بهطور واضح و روشن از میزان بهرهمندی او از سایر منابع آگاه شوند؛ یعنی از ارجاعاتی که پیشروی آنهاست نیک دریابند که مطالب و مضامین مطرح در هر قسمت از متنی که میخوانند متعلّق به چه کسی است و آیا حاصل بازجستنهای خود نویسنده است یا اینکه برگرفته است از آثار محقّقان دیگر. در واقع، شیوۀ ارجاعدهی به منابع امری سلیقهای و پیرو پسند شخصی نویسنده نیست و بل تابع قواعد منضبط و معروف خاصّی است که عدم رعایت آنها منجر میشود به ارتکاب تخلّفات پژوهشی مختلفی نظیر «انتحال» و تضییع حقوق و سرمایۀ علمی محقّقان.
باری، مسألۀ اهمّیّت و ضرورت رعایت حقوق معنوی محقّقان، مورد توجّه و تأکید برخی دیگر از نویسندگان از جمله استاد دکتر پرویز ناتل خانلری نیز قرار داشته است. وی در مقالتی خواندنی زیر عنوان «شرافت ادبی» موضوع لزوم حفظ حقوق نویسندگان و دفاع همگان از دستاوردهای علمی آنان را به بحث گذاشته است و جوانب مختلف آن را کاویده است. او در مقالۀ مزبور، نخست از این نکته سخن گفته است که حرفۀ نویسندگی نیز همچون هر پیشۀ دیگری مستلزم نوعی جوانمردی یا شرافت است. سپس یادآور شده است که انحراف از اصول شرافت در حرفۀ نویسندگی زیانبارتر از این انحراف در بسیاری از مشاغل دیگر است؛ چون پیامدهای خطاها و تخلّفات نویسنده محدود به معاصران او نیست و ممکن است به همۀ نسلهای یک جامعه آسیب رساند:
انحراف از اصول شرافت در همۀ پیشهها به یک درجه برای جامعه زیانبخش نیست. کاسبی که کم میفروشد یا سنگ تمام در ترازو نمیگذارد، از شرافتِ پیشۀ خود منحرف شده است. اما این انحراف تنها به خریداران او زیان میرساند. در پیشۀ نویسندگی وضع چنین نیست، زیرا همۀ طبقات اجتماع که خواندن و نوشتن میدانند و همۀ نسلهای یک جامعه، از معاصران و آيندگان، با آثار نویسنده سروکار دارند، انحراف نویسنده از شرافتِ پیشۀ خود به همۀ ایشان ممکن است زیان برساند.1
ناتل خانلری، پرویز، هفتاد سخن، ج 2 (فرهنگ و اجتماع)، انتشارات توس، تهران، چاپ دوم، 1377، ص 190.
بهگفتۀ خانلری یکی از لوازم شرافت ادبی، مراعات کردن حقوق سایر نویسندگان است.2
همان، ص 192.
همان، ص 193.
همان، ص 194.
هيچيک از این گونه خطاها، یا انحرافها از شرافت ادبی، از چشم کسانی که نویسندگی پیشۀ ایشان است پنهان نمیماند. اما غالباً در اظهار آنها مسامحه روا میدارند. عذر ایشان گاهی این است که حریف بیشرم است و با ما دشمن میشود و دشنام میدهد. پس بهتر آن است که خود را در معرکه وارد نکنیم. گاهی نیز با همین حریف بیشرم آشنائی دارند و میاندیشند که چون به آثار خود ایشان تعرّضی نکرده است دفاع از شخص سوم را بر عهده ندارند .این طرز فکر همیشه و در همۀ موارد موجب ترویج فساد است. کسانی که چنین میاندیشند غافلند از اینکه نادانسته به رواج نادرستی در پیشۀ نویسندگی کمک کردهاند. دفاع از شرافت ادبی در درجۀ اول کار خود نویسندگان است. هر نویسندهای که برای کار خود ارزش قائل است باید بداند که دفاع از حقوق همکاران در حکم دفاع از حق شخصی اوست. اگر در يک مورد تعرّض متوجّه دیگری است بار دیگر ممکن است متوجّه خود او باشد. بنابراین خاموش نشستن در آن مورد، موجب قبول تعرّض به شخص خود است ... اگر خوانندهای در مییابد که کسی به حق نویسندهای تجاوز کرده است باید این کار را ناپسند بشمارد و متجاوز یا متعرّض را پست و حقير بداند و او را لايق عنوان «نویسندگی» تلقی نکند.5
همان، صص 194 _ 195.
بنابر آنچه گذشت، نویسندگان بصیر و خوانندگان دیدهور باید نسبت به حفظ دستاوردهای علمی و حقوق معنوی محقّقان حسّاس باشند و چنانچه دریافتند نویسندهای بهنحوی از دسترنج و یافتههای محقّقان دیگر بهره میگیرد بیآنکه با ارجاع صحیح و صریح حقّ آنان را بجا آورد، با نقد و تَذکارهایی مشفقانه او را به خطای خویش آگاه سازند و وی را از تَکرار آن بر حذر دارند. دستاوردها و نتایج تلاشهای علمی و تحقیقی پژوهشگران را باید با یادکرد دقیق و صریح از صاحبان آنها محترم شمرد و گرامی داشت.
- ناتل خانلری، پرویز، هفتاد سخن، ج 2 (فرهنگ و اجتماع)، انتشارات توس، تهران، چاپ دوم، 1377، ص 190.
- همان، ص 192.
- همان، ص 193.
- همان، ص 194.
- همان، صص 194 _ 195.
پنجشنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۵:۲۶