در چند سال گذشته یکی از اشتغالاتِ لایعنیِ این کمترین، غلطگیری کتب و تَذکار اشتباهات و خطاهای آن دسته از استادان محترم دانشگاهی و پژوهشگاهی بوده است که فرصت اصلاح کتابهای خود را نداشتهاند و از فرط شتاب برای مستفیض کردن جامعه از دستاوردهای گرانبهای علمی خویش، نوشتارهای خود را با انواع اغلاط و نابسامانیها روانۀ بازار کردهاند. اغلب هم به نقد آثاری پرداختهام که از فرط آشفتگی، برای خوانندگان قابل استفاده جدّی نبوده است. تذکّراتی هم که دادهام البتّه امور چندان پیچیده و فنّی نبوده، بهطور عمده در حدّ توضیح بدیهیاتِ فهمناشده بوده است و تذکّراتی مثل اینکه نویسنده نباید از آثار دیگران سرقت کند، کتاب نباید آکنده از اغلاط حروفنگاشتی و غیره باشد، مطالب یک نوشته باید مستند و معقول و مربوط باشد و نظایر اینها.
اینکه در هر نوشتهای خطاهایی راه یابد قابل فهم و پذیرش است؛ چنانکه در کتابها و مقالات نگارندۀ این سطور هم خطاهایی بوده و خواهد بود. آنچه ناپذیرفتنی است شلختگیها و مسامحات بیاندازه در تألیف و نشر کتاب، و از آن بدتر، مقاومت نویسندگان آثار در برابر نقدهای واردشده به آثارشان است. یک نمونه که اخیراً تعجّبم را برانگیخت راجع است به نویسندهای که کتابش با نقد کوتاه و مشفقانۀ آقای جویا جهانبخش مواجه شد (نگرید به یادداشت منتشر شده در صفحۀ یادگارستان از همین پایگاه با عنوان: «شیخِ طوسی، شیخِ طَبرسی نیست!») ولی تاب آن را نیاورده، پاسخی شتابناک و عیبناک ارائه فرمودند. در واقع، نویسندۀ کتاب بجای گزاردِ سپاس از ناقد محترم و اعتذار از خوانندگان، زبان به توجیهِ ناوجیه و بافتنِ آسمان و ریسمان گشوده، با گردنفرازی اظهار خشنودی فرموده که ناقد ارجمند تنها توانسته در کتابش همین یک اشکال را بیابد! (نگرید به اظهارنظرهای مندرِج ذیل همان یادداشت). از اینرو لازم دیدم تذکّری نسبت به اشتباه فاحش دیگری از نویسندۀ همان کتاب دهم تا هم ایشان بدانند که اگر بنا بر نقد کامل کتابشان باشد چه بسا خطاهای متعدّد دیگری نیز آشکار گردد، و هم تنبّهی باشد برای دیگران که چُنین اشتباهی را دگر بار تَکرار نکنند.
استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمّد سلطانی، عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان، در کتاب «تحلیل و بررسی مبانی کلامی تفسیر قرآن کریم بر محور آثار شیخ طوسی» که از سوی پِژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده است، در زمرۀ آثار شیخ طوسی از دو کتاب با عنوانهای «الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد» و «الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد» یاد کردهاند و در خصوص هر یک، جداگانه چُنین توضیح دادهاند:
اینکه در هر نوشتهای خطاهایی راه یابد قابل فهم و پذیرش است؛ چنانکه در کتابها و مقالات نگارندۀ این سطور هم خطاهایی بوده و خواهد بود. آنچه ناپذیرفتنی است شلختگیها و مسامحات بیاندازه در تألیف و نشر کتاب، و از آن بدتر، مقاومت نویسندگان آثار در برابر نقدهای واردشده به آثارشان است. یک نمونه که اخیراً تعجّبم را برانگیخت راجع است به نویسندهای که کتابش با نقد کوتاه و مشفقانۀ آقای جویا جهانبخش مواجه شد (نگرید به یادداشت منتشر شده در صفحۀ یادگارستان از همین پایگاه با عنوان: «شیخِ طوسی، شیخِ طَبرسی نیست!») ولی تاب آن را نیاورده، پاسخی شتابناک و عیبناک ارائه فرمودند. در واقع، نویسندۀ کتاب بجای گزاردِ سپاس از ناقد محترم و اعتذار از خوانندگان، زبان به توجیهِ ناوجیه و بافتنِ آسمان و ریسمان گشوده، با گردنفرازی اظهار خشنودی فرموده که ناقد ارجمند تنها توانسته در کتابش همین یک اشکال را بیابد! (نگرید به اظهارنظرهای مندرِج ذیل همان یادداشت). از اینرو لازم دیدم تذکّری نسبت به اشتباه فاحش دیگری از نویسندۀ همان کتاب دهم تا هم ایشان بدانند که اگر بنا بر نقد کامل کتابشان باشد چه بسا خطاهای متعدّد دیگری نیز آشکار گردد، و هم تنبّهی باشد برای دیگران که چُنین اشتباهی را دگر بار تَکرار نکنند.
استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمّد سلطانی، عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان، در کتاب «تحلیل و بررسی مبانی کلامی تفسیر قرآن کریم بر محور آثار شیخ طوسی» که از سوی پِژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده است، در زمرۀ آثار شیخ طوسی از دو کتاب با عنوانهای «الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد» و «الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد» یاد کردهاند و در خصوص هر یک، جداگانه چُنین توضیح دادهاند:
«الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، این کتاب الاقتصاد فیما یجب علی العباد نیز نام گرفته که با وجود حجم کم، مباحث مهمی از علم کلام و فقه را دربر دارد. در قسمت نخست، دو اصل توحید و عدالت بررسی شده که در ضمن مسئله عدل، اصول نبوت، امامت و معاد نیز مطرح شدهاند. در قسمت دوم، کتابهای پنجگانه صلاة، صوم، زکات، حج و جهاد آورده شدهاند.
الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، این کتاب شامل پنج فصل: توحید، مباحث وعد و وعید، نبوت، امامت و عبادات است. در فصل اول و بسیاری از عنوانها و مطالب فصلهای پسین با کتاب الاقتصاد فیما یجب علی العباد یکسان است. البته میتوان گفت این کتاب، کتاب الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد را دربر گرفته است. به هر روی استناد هر دو کتاب به شیخ طوسی یقینی است، هرچند برخی شرححالنگاران و علمای رجال یکی از این دو کتاب را در فهرست کتابهای شیخ طوسی نام بردهاند.». (ص 19)
الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، این کتاب شامل پنج فصل: توحید، مباحث وعد و وعید، نبوت، امامت و عبادات است. در فصل اول و بسیاری از عنوانها و مطالب فصلهای پسین با کتاب الاقتصاد فیما یجب علی العباد یکسان است. البته میتوان گفت این کتاب، کتاب الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد را دربر گرفته است. به هر روی استناد هر دو کتاب به شیخ طوسی یقینی است، هرچند برخی شرححالنگاران و علمای رجال یکی از این دو کتاب را در فهرست کتابهای شیخ طوسی نام بردهاند.». (ص 19)
کسانی که با علم کلام و آثار شیخ طوسی آشنایی داشته باشند میدانند که دو کتابِ یادشده از شیخ طوسی در حقیقت دو نام مختلف از برای یک کتاب شیخ الطائفه است نه اینکه براستی دو کتاب جداگانه از او باشد. شیخ طوسی کتابی نگاشته است که _ بنا به تصریح خودش در الفهرست (طبع سیّد عبدالعزیز طباطبائی، ص 450) _ «الاقتصاد فیما یجب علی العباد» نام داشته. این کتاب، یکبار زیر عنوان نادرست «الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد» (بیروت: دارالأضواء، 1406 ه.ق.) و یکبار هم تحتعنوانِ غلط «الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد» (تهران: مکتبة جامع چهلستون، 1400 ه.ق.) به چاپ رسیده است. سرانجام این کتاب البتّه از این بخت خوش نیز بهرهمند شد که با عنوان درست خود، یعنی «الاقتصاد فیما یجب علی العباد» هم منتشر شود (قم: دلیل ما، 1430 ه.ق.).
آقای دکتر محمّد سلطانی که متوجّه یکسانی دو چاپ مختلف از این اثر شیخ نشدهاند، گمان کردهاند که این دو عنوان کتاب حاکی از دو کتاب مستقلّ از شیخ طوسی است و بعد که با شگفتی ملتفت همسانی و مشابهت بسیار فصول و مطالب این دو کتاب با هم شدهاند، شروع کردهاند به نظریهپردازی در باب سبب همسانی بسیار این دو کتاب و دست آخر چنین نتیجه گرفتهاند که: «این کتاب [یعنی الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد]، کتاب الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد را دربر گرفته است».
یعنی به نظرشان کتاب الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد (یا همان الاقتصاد فیما یجب علی العباد) جزئی از کتاب الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد است. بعد مجدّداً بر دوگانگی این دو کتاب تأکید کرده، میفرمایند: «به هر روی استناد هر دو کتاب به شیخ طوسی یقینی است» [لابُد منظورشان از «استناد» هم «اِسناد» بوده است].
باری، تردیدی نیست که دو عنوانِ یادشده، دو کتاب جداگانه نیستند و تنها دو عنوان فرعیِ نادرست برای کتاب «الاقتصاد فیما یجب علی العباد» بشمار میآیند. علّت این هم که در کتب رجالی و تراجمی تنها از یکی از آن عناوین یادشده است، آنست که این عناوین، متعلّق به یک کتاب است نه چند عنوان برای چند کتاب مختلف.
بعید نیست آقای دکتر سلطانی بفرمایند خود، متوجّه همسانیِ تامّ و تمام مطالب این دو کتاب بوده و به اینهمانیِ آن دو کتاب نیز پی برده بودهاند و اگر یادشان مانده بود، به احتمالِ عینیّت آن دو کتاب نیز حتماً اشاره میفرمودند!
نیک است به مناسبت، خاطرهای از نویسندۀ فقید محمّدعلی جمالزاده نقل کنیم. جمالزاده در ضمن خاطراتش که در کتاب کشکول جمالی انتشار یافته، آورده است که:
«از آقای سید فخرالدین شادمان در ماه فوریهٔ ۱۹۴۰ که در ژنو بودند شنیدم که معلم تاریخ ایشان در مدرسهٔ طهران در موقع درس تاریخ وقتی به اسم سیاح پرتغالی مشهور «واسکودو گاما» میرسد چون نصف این اسم یعنی «واسکود» در پائین صفحه و قسمت دیگر «و گاما» در بالای صفحهٔ بعد چاپ شده بود تصور نموده بوده است که این کلمه، اسم دو نفر است یکی «واسکو» و دیگری «گاما» (واو را و او عاطفه تصور نموده بوده) و همین که شاگردان بنای همهمه را میگذراند معلم بیچاره دستپاچه شده میگوید: شما که نمیگذارید خودم بگویم که این دو نفر یک نفر بودهاند.». (کشکول جمالی، به کوشش علی دهباشی، انتشارات سخن، تهران: 1384 ه.ش.، ص 387)
نظیر اشتباه یادشده البتّه در بسیاری از آثار دیگر هم بهچشم میخورد و صاحب این قلم را قصد تَذکار همۀ آن خطاها نیست و شاید اگر گردنفرازیِ استاد نامبرده نبود، وقت خود را هم به یادآوری این اشتباه نویسنده تضییع نمینمودم. امیدوارم این تذکّر کوتاه موجب شود نویسندگان متسامح ما بدانند در این مملکت افرادی هستند که از مطالب سادهای چون تفاوت شیخ طوسی با شیخ طبرسی، و یکسانی کتاب الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد با الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد آگاهند و زیر بار هر حرف ناپختهای که با عنوان سخن علمی بهخورد جامعه داده شده است نمیروند. والعصمةُ من الله!
جمعه ۲۹ دي ۱۳۹۶ ساعت ۶:۲۳