بیانالحقائق یکی از نگاشتههای پرارج وزیر و دانشور ایرانی، خواجه رَشیدُالدّین فضلاللّٰه همدانی (د. 718 ه) در باب کلام، فلسفه، طبّ و علوم طبیعی است که همچون سایر آثار وی در قالب دو تحریر فارسی و عربی نگارش یافته است. تحریر فارسی این اثر ارزشمند پیش از این به تصحیح آقای دکتر هاشم رجبزاده منتشر شده است. بهتازگی، تحریر عربی بیانالحقائق نیز از روی یگانه دستنوشتِ بازمانده از این اثر (مجموعۀ شمارۀ 834 متعلّق به کتابخانۀ قلیچ علی پاشا در استانبول) بهصورت نسخهبرگردان در ترکیه با مشخّصات کتابشناختی زیر منتشر شد:
Reşidüddin Fazlullah, Beyânu'l-Hakaik Hakikatlerin Beyânı, haz. Judith Pfeiffer, İstanbul: Türkiye Yazma Eserler Kurumu Başkanlığı, 2016, 100+282+89 p.
نوشتار منتشر شده، برگردان فارسی مقدّمهایست که خانم دکتر یودیت فایفِر (Judith Pfeiffer) بر چاپ عکسیِ یادشده از تحریر عربی بیانالحقائق نوشتهاند. در آغاز قرار بود چاپ عکسی این دستنوشت نفیس در ایران منتشر شود و از این رو نگارندۀ این سطور فارسیگردانیِ مقدّمۀ این طبع را بر عهده گرفت. شوربختانه، بنا به عللی و بر خلاف انتظار، انتشار نسخهبرگردان این اثر در ایران میسّر نگردید و کتاب در ترکیه با مقدّمۀ مفصّل انگلیسی و ترجمههای ترکی و عربی آن به زیور طبع آراسته شد. اکنون ترجمۀ فارسی پیشگفته، که توفیق نیافت همراه اصل اثر به چاپ رسد، در دسترس خوانندگان ایرانی قرار میگیرد.
در خصوص وجوه اهمّیّت انتشار چاپ عکسی تحریر عربی بیانالحقائق چند نکته شایان ذکر است:
نخست آنکه این کتاب، تنها نمونۀ انتشار تحریر کامل یکی از آثار نظری رَشیدُالدّین به زبان عربی است. دیگر آنکه این نسخه حاوی سه رساله (رسالههای 18 تا 20) است، که فقط در تحریر عربی بیانالحقائق باقی مانده و در تحریر فارسی آن به چاپ نرسیده است؛ بنابراین این سه رساله اکنون برای نخستین بار از طریق چاپ نسخهبرگردانِ دستنوشتِ یادشده ارائه میگردد. افزون بر این، خود نسخه نیز از جِهات گوناگون حائز اهمّیّت است: کتابت این دستنوشت به روزگار حیات خواجه رشید میرسد (کتابتشده در 711 ه)، همچنین یگانه دستنوشتِ بازماندۀ شناختهشده از تحریر عربی بیانالحقائق میباشد، نیز نسخهای کامل است که با دستخطّی بسیار خوانا نگاشته شده و بهطور کامل حرکتگذاری [/ مَشکول] شده است. بنابراین نسخۀ مزبور با توجّه به قدمت و مزیّتهایی که دارد، عِلاوه بر درونمایه، از حیث زبانی نیز بسیار درخور توجّه است.
دکتر فایفر، استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد، که تخصّصشان پژوهش در تاریخ ایرانِ عصرِ ایلخانی و بهطور خاص، شخصیّت و آثار خواجه رَشیدُالدّین فضلاللّٰه همدانی است، با ژرفنگری بسیار، ساختار و محتوای کتاب بیانالحقائق را بررسیده و نِکات مهم و شایان عنایت را در خصوص دستنوشت یادشده از تحریر عربی کتاب بازگو کردهاند. مقدّمۀ ایشان بر طبع پیشگفته، بهطور قطع مبسوطترین و مهمترین پژوهشی است که دربارۀ کتاب بیانالحقائق و بهویژه تحریر عربی آن تا کنون به نگارش درآمده است. بنابراین امید میرود که انتشار ترجمۀ فارسی این نوشتار برای محقّقان و علاقهمندان به شخصیّت و آثار خواجه رشید سودمند افتد.
افزون بر این، پژوهش خانم فایفر در باب این نسخه، میتواند الگویی بسیار خوب برای یادگیری شیوۀ مطالعه و پژوهش دربارۀ یک نسخۀ خطّی و کاویدن زوایای مختلف یک متن تراثی بهشمار آید و سرمشقی مناسب برای میراث پژوهان قرار گیرد.
در ختام کلام، ذکر این خاطره نیز شاید تنبّهآور و تأمّلبرانگیز باشد: هنگامی که از خانم دکتر فایفر دربارۀ دلیل علاقهشان به پژوهش در باب خواجه رشیدالدّین فضلاللّٰه پرسیدم و اینکه چرا بهجای خواجه رشید، یکی از دانشمندان و عالمان فرهنگ آلمانی را برای مطالعه و تحقیق برنگزیدند، پاسخ دادند:
Reşidüddin Fazlullah, Beyânu'l-Hakaik Hakikatlerin Beyânı, haz. Judith Pfeiffer, İstanbul: Türkiye Yazma Eserler Kurumu Başkanlığı, 2016, 100+282+89 p.
نوشتار منتشر شده، برگردان فارسی مقدّمهایست که خانم دکتر یودیت فایفِر (Judith Pfeiffer) بر چاپ عکسیِ یادشده از تحریر عربی بیانالحقائق نوشتهاند. در آغاز قرار بود چاپ عکسی این دستنوشت نفیس در ایران منتشر شود و از این رو نگارندۀ این سطور فارسیگردانیِ مقدّمۀ این طبع را بر عهده گرفت. شوربختانه، بنا به عللی و بر خلاف انتظار، انتشار نسخهبرگردان این اثر در ایران میسّر نگردید و کتاب در ترکیه با مقدّمۀ مفصّل انگلیسی و ترجمههای ترکی و عربی آن به زیور طبع آراسته شد. اکنون ترجمۀ فارسی پیشگفته، که توفیق نیافت همراه اصل اثر به چاپ رسد، در دسترس خوانندگان ایرانی قرار میگیرد.
در خصوص وجوه اهمّیّت انتشار چاپ عکسی تحریر عربی بیانالحقائق چند نکته شایان ذکر است:
نخست آنکه این کتاب، تنها نمونۀ انتشار تحریر کامل یکی از آثار نظری رَشیدُالدّین به زبان عربی است. دیگر آنکه این نسخه حاوی سه رساله (رسالههای 18 تا 20) است، که فقط در تحریر عربی بیانالحقائق باقی مانده و در تحریر فارسی آن به چاپ نرسیده است؛ بنابراین این سه رساله اکنون برای نخستین بار از طریق چاپ نسخهبرگردانِ دستنوشتِ یادشده ارائه میگردد. افزون بر این، خود نسخه نیز از جِهات گوناگون حائز اهمّیّت است: کتابت این دستنوشت به روزگار حیات خواجه رشید میرسد (کتابتشده در 711 ه)، همچنین یگانه دستنوشتِ بازماندۀ شناختهشده از تحریر عربی بیانالحقائق میباشد، نیز نسخهای کامل است که با دستخطّی بسیار خوانا نگاشته شده و بهطور کامل حرکتگذاری [/ مَشکول] شده است. بنابراین نسخۀ مزبور با توجّه به قدمت و مزیّتهایی که دارد، عِلاوه بر درونمایه، از حیث زبانی نیز بسیار درخور توجّه است.
دکتر فایفر، استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد، که تخصّصشان پژوهش در تاریخ ایرانِ عصرِ ایلخانی و بهطور خاص، شخصیّت و آثار خواجه رَشیدُالدّین فضلاللّٰه همدانی است، با ژرفنگری بسیار، ساختار و محتوای کتاب بیانالحقائق را بررسیده و نِکات مهم و شایان عنایت را در خصوص دستنوشت یادشده از تحریر عربی کتاب بازگو کردهاند. مقدّمۀ ایشان بر طبع پیشگفته، بهطور قطع مبسوطترین و مهمترین پژوهشی است که دربارۀ کتاب بیانالحقائق و بهویژه تحریر عربی آن تا کنون به نگارش درآمده است. بنابراین امید میرود که انتشار ترجمۀ فارسی این نوشتار برای محقّقان و علاقهمندان به شخصیّت و آثار خواجه رشید سودمند افتد.
افزون بر این، پژوهش خانم فایفر در باب این نسخه، میتواند الگویی بسیار خوب برای یادگیری شیوۀ مطالعه و پژوهش دربارۀ یک نسخۀ خطّی و کاویدن زوایای مختلف یک متن تراثی بهشمار آید و سرمشقی مناسب برای میراث پژوهان قرار گیرد.
در ختام کلام، ذکر این خاطره نیز شاید تنبّهآور و تأمّلبرانگیز باشد: هنگامی که از خانم دکتر فایفر دربارۀ دلیل علاقهشان به پژوهش در باب خواجه رشیدالدّین فضلاللّٰه پرسیدم و اینکه چرا بهجای خواجه رشید، یکی از دانشمندان و عالمان فرهنگ آلمانی را برای مطالعه و تحقیق برنگزیدند، پاسخ دادند:
زمانی در کتابخانۀ دانشگاه شیکاگو، که حدود یازده میلیون جلد کتاب دارد، به بررسی کتابهایی که دربارۀ گوته، شاعر شهیر آلمانی، نوشته شده است، پرداختم و خیلی زود دریافتم چندین قفسه کتاب در خصوص گوته ـ اعمّ از آثار خود او و ویراستها و ترجمههای مختلفی که از تألیفات وی فراهم آمده و نیز پژوهشهای مختلفی که در باب زندگی و اشعار و آثار او به زبانهای متعدّد به چاپ رسیده است ـ در دسترس قرار دارد. همین وضعیّت، تقریباً در باب بسیاری از دانشمندان برجستۀ آلمانی دیگر نیز قابل مشاهده است. بنابراین دربارۀ شمار زیادی از دانشمندان کهنِ فرهنگ و تمدّن آلمانی نگاشتهها و تحقیقات فراوانی وجود دارد، در حالی که راجع به بسیاری از عالمان ایرانی و دانشمندان تمدّن اسلامی حتّی یکی _ دو کتاب ابتدایی هم نوشته نشده است. برای نمونه، آیا میتوانید چند کتاب خوب دربارۀ قطبالدّین شیرازی یا قطبالدّین رازی یا نجمالدّین کاتبی قزوینی به من معرّفی کنید؟ میبینید که در این زمینهها هیچ کار قابل توجّهی تاکنون انجام نشده است و از این رو، انجام تحقیقات در خصوص این شخصیّتها، و از جمله خواجه رشیدالدّین فضلاللّٰه، ضرورت بیشتری دارد.
امیدوارم روزی در این سرزمین فرابرسد که چندان در باب دانشوران و مواریثِ پُرارجِ کهن خویش، نگاشته و پژوهش فراهم آمده باشد که دیگر حاجت چندانی به تحقیقاتِ پژوهشگران غربی در این باب احساس نشود و برای شناخت عالمان و میراث سترگ دینی و فرهنگی خود، دستبهدامان پژوهشهای آنها نباشیم. اِیدون باد!
پنجشنبه ۷ دي ۱۳۹۶ ساعت ۸:۵۲