چکیده:
اندیشهها و نگاشتههای کلامی سَیّد مرتَضی، عالم و متکلّم بزرگ امامی، از چند جهت حائز اهمّیّت و شایان توجّه جدّی است. نخست آنکه مکتب کلامیِ شریف مرتَضی، اوّلین مکتب کلامیِ بازماندۀ «مبسوط» و «نظاممند» در امامیّه بهشمار میآید که نظامی مفصّل و منسجم از اعتقادات امامیّه را ارائه کرده است. این مکتب، همچنین، نمودار عقلگرایانهترین مکتب کلامی پدیدآمده در کلام امامیّه است که احیای آن در عصر حاضر، برای تعدیل خردگریزی حاکم بر جریان پرطرفدار حشویگرا بسیار ثمربخش و لازم بهنظر میرسد. افزون بر این، نگاشتههای کلامی سَیّد مرتَضی آثاری اصیل و حاوی اندیشههای بدیع کلامی است و به هیچ وجه، رونوشتی محض از اندیشهها و نوشتههای متکلّمان پیش از او نیست. همچنین، آثار او قرائتی متقدّم و خوانشی مهمّ از اعتقادات شیعی را حکایت میکند که برای شناخت تشیّع راستین بسیار سودمند است. با این وصف، تاکنون از میراث کلامیِ گرانسنگ شریف مرتَضی ویراستهای منقّح و عالمانهای منتشر نشده است. هرگونه تحقیق و تدقیق در باب آراء کلامی شریف مرتَضی متوقّف بر تمهید ویراستهایی دقیق و صحیح از آثار کلامی اوست که البتّه مهارت و دقّت و حوصلۀ ویژهای نیاز دارد.
کلید واژه: شریف مرتَضی، آثار کلامی، کلام امامیّه، تصحیح متون، تشیّع.
پیش از این، در باب جنبههای علمی گوناگون دانشور نامور امامی، شریف مرتَضی علی بن حسَین موسوی (د: 436 ه.ق.) و مشارکت وی در پیشبرد علوم دینی و ادبی مختلف زمانۀ خودش، سخنها گفته شده است؛ امّا به نظر میرسد نقش او و مُساهَمَتش در رشد و تعالی کلام امامیّه هنوز بخوبی روشن نشده و در این باب بررسی بیشتری باید صورت گیرد. پرسشهایی از قبیل اینکه: شریف مرتَضی چه نقشی در تکوین و تکامل کلام امامیّه ایفا نمود؟ نگاشتههای کلامی او چه منزلت و مرتبتی در میان تُراث کلامی امامیّه دارد؟ تصحیح و نشر و مطالعۀ آثار وی، و تحقیق و تدقیق در میراث کلامی عَلَمالهُدی امروزه برای ما چه فایده و ضرورتی دارد؟ و اینکه چرا اکنون باید به بازخوانی جدّی مکتوبات کلامی او پرداخت؟ همگی در زمرۀ سؤالات مهم و بنیادینی است که برای تبیین جایگاه علمی واقعیِ سَیّد مرتَضی در کلام امامیّه و خدمات او در این زمینه به مکتب تشیّع باید مجال طرح یابد و بدانها پاسخ داده شود.
در همین راستا، نگارنده بنا دارد در مقال حاضر وجوه مختلف اهمّیّت میراث کلامی شریف مرتَضی را بهاجمال، برشمارد و بر لزوم پرداخت به اندیشهها و تُراث کلامی او تأکید نماید. ارزیابیِ کلّی ویراستهای عرضهشده از مکتوبات کلامی سَیّد مرتَضی، و تشریح ضرورت اهتمام و دقّت بسیار در ارائۀ تصحیحهای انتقادی تازه از آن میراث سترگ نیز از دیگر موضوعاتی است که در همین چارچوب بدانها پرداخته میشود.
به باور نویسنده، اندیشههای کلامی شریف مرتَضی و میراث کلامی او به دلایل زیر حائز اهمّیّت بسیار و شایستۀ توجّه فراوان است:
1_ مکتب کلامیِ شریف مرتَضی، نخستین مکتب کلامیِ بازماندۀ «مبسوط» و «نظاممند» در امامیّه است.
در درازنای تاریخ تفکّر شیعه، متکلّمان بسیاری ظهور کردهاند و هر یک به سهم خود، در راستای تبیین و دفاع از بنیادهای کلامی این مذهب مجاهدتهایی نمودهاند؛ امّا از این میان، تَعداد متکلّمان مبتکر و مکتبساز و تأثیرگذار بسیار اندک است. بیگمان، سَیّد مرتَضی، همچون استادش شیخ مفید، در شمار همین اندک متکلّمانِ مبتکر و صاحبنظر، و بنیانگذار یکی از چند مکتب کلامی برجسته در طول تاریخ تفکّر امامیّه است. مکتب کلامی او _ که میتوان آن را در برابرِ «مکتب بغداد متقدّم» (یعنی مکتب کلامی شیخ مفید و پیروانش)، «مکتب بغداد متأخّر» نامید _ چندان قدرت یافت که توانست مکتب استادش، شیخ مفید، را کنار زند و تا دستکم چند قرن بعد بر اندیشۀ کلامی امامیّه سیطرۀ خود را تثبیت نماید.
اگرچه مکتب و اندیشۀ کلامی شیخ مفید از جِهاتی همچون اندیشههای نوآورانه و تلفیق ادلّۀ عقلی با مستندات نقلی و ایجاد هماهنگی و تقریب میان آنها، برتر از مکتب سَیّد مرتَضی است، بیتردید مکتب عَلَمالهُدی از حیث «تفصیل مطالب» و «ارائۀ نظامی منسجم از عقائد امامیّه»، تَفَوُّق بر کلام شیخ مفید داشته، از جِهت یادشده، نظیری در میان امامیان متقدّم ندارد. از همینجا میتوان به یکی از وجوه اهمّیّت آثار شریف مرتَضی پیبرد. نگاشتههای کلامی پُرشمار و در عین حال، پُرباروبرگِ سَیّد مرتَضی بازتابدهندۀ نخستین مکتب کلامیِ بازماندۀ «مبسوط» و «نظاممند» در امامیّه است. بسیاری از مسائل کلامی که بنا به دلایلی در مکتب شیخ مفید توفیق طرح و دریافت پاسخ نیافت، در تألیفات سَیّد مرتَضی مجال طرح و فرصت بررسی پیدا کرد. مقایسۀ حجم آثار کلامی نگاشتهشده از سوی مرتَضی با میزان مکتوبات کلامی شیخ مفید شاهد و گویای تفاوت یادشده است و دستکم، در این تردید نیست که مسائل کلامی مطرحشده در آثار برجامانده از سَیّد، از حیث تنوّع و تکثّر و تفصیل، بر میراث کلامیِ بهیادگارمانده از شیخ مفید فزونی دارد.
افزون بر این، «ارائۀ نظامی منسجم از عقائد امامیّه» خصیصهای مهمّ در مجموع تراث کلامی شریف مرتَضی است که در آثار بازماندۀ شیخ مفید وجود ندارد. مهمترین نگاشتههای کلامی سَید مرتضی، یعنی مجموع دو کتاب المُلَخَّص و الذخیره، نشانگر یک نظام کلامی منسجم و کامل از اعتقادات امامیّه است، در حالی که چُنین ساختار نظاممندی در آثار کلامی موجود شیخ مفید یا دیگر متکلّمان امامی پیش از شیخ مفید (مثل نوبختیان) دیده نمیشود، بلکه باید چُنین نظامی از مجموع آثار کلامی آنها استخراج و تنسیق و تنظیم گردد.
2_ نگاشتههای کلامی شریف مرتَضی، آثاری اصیل و حاوی اندیشههای بدیع کلامی است.
بررسی آثار کلامی سَیّد مرتَضی نشان میدهد، با وجود تأثیرپذیریِ قابل توجّه وی در برخی مسائل و موضوعات از عالمان امامیِ پیش از خود، بهویژه استادش شیخ مفید (م 413 ه.ق.)، و معتزلیان بصریِ بَهشَمیِ متقدّم بر او، خاصّه قاضی عبدالجبّار معتزلی (م 415 ه.ق.)، شخص سَیّد، در بسیاری از مسائل، متفکّری مبتکر و دانشمندی صاحبِ رأی و نظر است. به بیان دیگر، شریف مرتَضی در نگارش آثارش، افزون بر بهرهمندی از نگاشتههای کلامی متکلّمان پیشین، خود نیز اندیشیده و حاصل تفکّرات و تأمّلاتش را در تألیفات گوناگونش بیان کرده است، نه اینکه همچون بسیاری از متکلّمان، پیرو متفکّر و متکلّمی دیگر باشد و صرفاً به تَکرار سخن پیشینیان بسنده کرده باشد. برای نمونه، پاسخهای سَیّد به پرسشهای اعتقادیِ عرضهشده بر او، در موارد قابل توجّهی حاصل تأمّل و اندیشه و رأی ثاقب خود اوست و بسیاری از آنها تا به امروز نیز مقبول کلامپژوهان قرار گرفته یا دستکم جایگزین بهتری پیدا نکرده است. به همین دلیل، شمار زیادی از دیدگاهها و پاسخهای ابداعی سَیّد در باب مسائل کلامی، پس از او در متون بعدی کلام امامیّه نیز پیوسته تَکرار شده است. همچنین، مکتوبات کلامی شریف مرتَضی، هم، گنجینهای است ارزشمند از تأمّلات وی در باب مسائل کلامی، و هم منبعی است غنی برای آگاهی از مجادلات نخستین در خصوص موضوعات و مباحث اعتقادی امامیّه.
بنابراین یکی دیگر از وجوه اهمّیّت نگاشتههای کلامی شریف مرتَضی آن است که در مجموعِ آنها آراء ناب و مطالب بدیع فراوانی وجود دارد و نوشتههای وی بازنگاشتی محض از آثار متکلّمان سَلَفش نیست. در تاریخ کلام امامیّه، تَعداد متکلّمان صاحبِ فکر و اندیشه مثل عَلَم الهُدی که توانسته باشند استدلالهای قویم و تبیینهای جدیدی را _ و لو در برخی زمینهها و موضوعات محدود _ در عرصۀ مباحث کلامی عرضه کرده باشند بسیار اندک است و از این حیث، سَیّد مرتَضی چهرهای اگرنه بیبدیل، کم نظیر و پُرارج در میان امامیان است.
3_ آثار کلامی شریف مرتَضی، نشانگر قرائتی متقدّم و خوانشی مهم از اعتقادات شیعی است.
در اینکه تمام عالمان رسمی امامیّه بر پذیرش یکسری اصول کلّی اعتقادی به عنوان «اصول ضروری مذهب امامیّه» اتّفاقنظر و اجماع دارند شکّی نیست. قِوام و بنیاد مکتب تشیّع امامی نیز وابسته به همان «اصول ضروری مذهب امامیّه» است و باور به همان اصول کلّیِ تغییرناپذیر هم معیار اعتقاد به این مذهب بشمار میآید. امّا گذشته از این، در باب فروعات و جزئیّات اعتقادی و نحوۀ تفسیر و تبیین آنها، اختلافات بسیاری میان متکلّمان و محدّثان و سایر دانشوران امامی وجود داشته و دارد بطوریکه هر یک از آنها، با رویکرد خاصّ خود، موضعی خاص در برابر پارهای مسائل اعتقادی اتّخاذ کردهاست یا قرائت و خوانشی ویژه از آنها ارائه نموده. همین اختلافات قابل توجّه، موجب پدید آمدن قرائتها و خوانشهای متفاوتی از تشیّع شده است و تقریر و تحریرهای گونهگونی از اعتقادات شیعی را در تاریخ امامیّه رقم زده.
اکنون برای دستیابی به شناخت هرچه صحیحتر و دقیقتر از تشیّع اصیل و راستین _ یعنی همان تشیّع حقیقیِ مقبول و مورد تأیید ائمّه (علیهم السّلام) _ ، چارهای نیست جز بررسی ژرفنگرانه و مطالعۀ باریکبینانۀ تمامی قرائتها و خوانشهای ارائه شده از سوی دانشمندان رسمی و معروف امامیّه از دوران کهن تا کنون. بدین منظور نخست باید از دیدگاههای آنها در خصوص مسائل کلامی و ادلّه و شواهدی که در تأیید دیدگاههایشان ارائه کردهاند آگاهی یافت، و پس از آن، به ارزیابی آنها از طریق عرضه به کتاب و عترت و خرد پرداخت.
به اعتقاد نگارنده، نزدیکترین قرائت و برداشت از تشیّع به تشیّع امامیِ اصیل و راستین، آن خوانش و برداشتی از اعتقادات شیعی است که خطّ متکلّمان رسمی و برجستۀ امامیّه _ از شیخ مفید و سَیّد مرتَضی و شیخ طوسی تا محقّق حلّی و خواجه نصیرالدّین طوسی و علّامۀ حلّی و فاضل مِقداد و مانند ایشان _ ارائه کرده و در آن اشتراکنظر داشتهاند. نظام اعتقادی امامیّه را در طول تاریخ تشیّع همین متکلّمان برجسته بر مبنای آیات و رِوایات و استدلالهای عقلی ترسیم و تبیین کردهاند؛ لذا این دسته از عالمان امامی آشناترین کسان به اعتقادات راستینِ اسلامی و شیعی هستند. در نتیجه، یگانه راه تحصیل برترین و نزدیکترین شناخت به تشیّع اصیل، مطالعۀ آثار این متکلّمان برجسته و رسمی امامیّه است. اگرچه در میان همین متکلّمان نیز اختلافات بسیاری در خصوص مسائل فرعی اعتقادی وجود دارد، وجوه اشتراک آنها در ردّ یا پذیرش عقیدهای، میتواند ملاک و معیار خوبی برای طرد یا قبول آن عقیده باشد. اگر آموزهای اعتقادی یا خوانشی ویژه از آن، مورد قبول خطّ متکلّمان رسمی امامی در تاریخ کلام امامیّه قرار گرفته باشد، همین اجماع و اتّفاقنظر دلیلی است استوار برای پذیرش آن عقیده یا خوانش ویژه. برخلاف این، اگر نظریّهای اعتقادی یا خوانشی خاص از آن، مطرود متکلّمان رسمی امامی باشد، اجماع آنها بر طرد آن نظریّه یا خوانش، شاهد معتبر و سند معتمدی است برای انکار آن. بنابراین، نزدیکترین تقریر به تشیّع راستین، خارج از چارچوب تشیّعی که متکلّمان رسمی امامی ترسیم کردهاند، نیست.
با توجّه به مطلب یادشده، وجه اهمّیّت دیگرِ آثار کلامی شریف مرتَضی بر ما آشکار میشود. در واقع، میراث کلامی سَیّد از این جنبه نیز برای ما حائز اهمّیّت است که حکایتگر تلقّی و برداشت وی از آموزهها و تعالیم شیعی است. آگاهی از اینکه حدود هزار سال پیش، و در سالهایی نزدیک به حیات ائمّۀ هُدی (علیهم السّلام)، دانشمندی به پایۀ عَلَمالهُدی چه فهم و درک و قرائتی از اعتقادات شیعی داشته است و چگونه آنها را تقریر و تبیین و تحریر میکرده، برای دستیابی ما به شناختی بهتر و دقیقتر و نابتر از مکتب تشیّع بسیار مفید و حیاتی است. از این حیث، سطربهسطر نوشتههای سَیّد مرتَضی _ و البتّه تمام عالمان امامی برجستۀ متقدّم _ ارزشمند و شایان توجّه است. دانشورانی چون شیخ مفید و شریف مرتَضی و شیخ طوسی، جملگی از اساطین و ارکان مذهب امامیّه بشمار میآیند و جنبههای علمی مختلف این مکتب بر دست آنها تکوین و تکامل یافته، از اینرو آن قرائت و خوانشی که ایشان از اعتقادات تشیّع امامی تحریر و تقریر کردهاند ارزشی ویژه داشته، به هیچروی قابل مقایسه با بسیاری از متکلّمان پس از آنها نیست.
طبعاً در نگرشها و نگارشهای کلامی شریف مرتَضی نِقاط قابل انتقاد و نِکات شایستۀ انکار نیز وجود دارد و هرگز نمیتوان ادّعای درستی و استواری تمامی اندیشهها و نگاشتههای او یا هر عالم امامی دیگر را مطرح کرد و بر آن اصرار نمود؛ لیک این مقدار مسلّم است که آشنایی با تفکّرات شریف مرتَضی برای دستیابی به فهمی صحیح و درکی قویم از آموزهها و تعالیم شیعی بسیار نافع و لازم است.
4_ مکتوبات کلامی شریف مرتَضی نمودار عقلگرایانهترین مکتب کلامی موجود در کلام امامیّه است.
مکاتب کلامی پدید آمده در تاریخ کلام امامیّه از حیث میزان گرایش به روش و دلایل عقلی یا نقلی برای اثبات و تبیین مدّعیات کلامی گوناگونند. برخی تمایل به استفادۀ حدّاکثری از آیات و رِوایات دارند و استدلالهای عقلی را در بسیاری از مسائل معتبر و معتمد نمیدانند؛ و برخی در طرف مقابل، سعی در بهرهجوئی بیشینه از دلایل عقلی دارند و استناد به احادیث را، که اغلب خبر واحد و غیر مفید یقین هستند، در مسائل اعتقادی مجاز نمیشمرند. برخی نیز همچون شیخ مفید کوشیدهاند راهی متعادل و میانه برگزینند و ضمن بهرهمندی از حجّتهای عقلی و دلایل نقلی، از افراط در عقلگرایی یا نقلگرایی اجتناب کنند. در این میان، مکتب کلامی شریف مرتَضی عقلگرایانهترین مکتب کلامیِ تکوینیافته در کلام امامیّه است. اگرچه بر سر تعریف عقل و عقلگرایی اختلافات قابل توجّهی وجود دارد، عجالتاً در باب عقلگرایی معتزله، که شریف مرتَضی در امامیّه آن را نمایندگی میکند، تردید و خلافی مشاهده نمیشود. گرایش اعتزالگونۀ شریف مرتَضی به عقل و استدلالهای عقلی و در عین حال، بیعنایتی وی به میراث رِوایی کلامی چندان شدید و قوی است که ممکن است برخی او را به سبب افراط در عقلگرایی اعتزالی نکوهش کنند.
نگارنده، در این مجال اندک، در صدد داوری دربارۀ ادّعای افراط شریف مرتَضی در عقلگرایی و پیامدهای نیک یا ناگوار آن در مباحث کلامی نیست؛ زیرا هرگونه داوری دقیق در این باب، مستلزم بررسی تامّ و دقیق آثار شریف مرتَضی از حیث میزان و مواضع استناد وی به استدلالهای عقلی و ارزیابی آنهاست. امّا این ادّعا قابل طرح است که در زمانۀ ما، احیاء فکر کلامیِ خردگرای شریف مرتَضی به منظور تعدیل خردگریزی حاکم بر جریان پرطرفدار حشویگرا بسیار ثمربخش و لازم است. بسیاری از گفتارها و نوشتارهایی که در این عصر از سوی برخی مدّعیان دینشناسی ابراز شده است و مایۀ وهن دین و موجب تعریض و تعرّض به باورهای مذهب ارجمند امامیّه گردیده، ریشه در پذیرش عامیانۀ رِوایات بدون هرگونه نقد و سنجشگری عالمانه دارد. از اینرو إحیا و بازخوانیِ میراث کلامی متکلّمان عقلگرایی همچون شیخ مفید و سَیّد مرتَضی، که هم با میراث حدیثی امامیّه آشنایی کافی داشتند و هم از تبحّر خاصّی در شناخت رِوایات معتبر از نامعتبر برخوردار بودند و میکوشیدند میراث امامیّه را از رِوایات نامعتبر و نامعتمد بپیرایند، از ضرورتهای کنونی تحقیقات کلامی ماست.
ممکن است کسانی با داوری شریف مرتَضی در خصوص پارهای رِوایات موافق نباشند و بدرستی نیز به نقد آن بپردازند یا حتّی اثبات کنند که در مواردی، رأی شریف مرتَضی برخلاف مقتضای اصول عقلانی است. در اینها بحثی نیست؛ چون عقلگرایی در هر عصری، در برخی زمینهها وابسته به علوم زمانه نیز هست؛ یعنی دانشِ هر عصری میتواند بر نحوۀ عقلگرایی در خصوص پارهای مسائل اثرگذار باشد؛ ازاینرو ممکن است شریف مرتَضی بر اساس دانش و آگاهیهای زمانۀ خودش چیزی را برخلاف عقل دانسته باشد، در حالی که ما امروزه بر بنیاد علوم عصرمان آن چیز را خلاف عقل نمیشماریم. امّا به هر حال، آنچه برای فکر دینی امروز ما مهمّ و مفید است، نحوۀ اتّجاه و رویکرد کلّی سَیّد مرتَضی به مجموعۀ رِوایات اعتقادی است. رویکردی که پیوسته بر نقد و سنجش رِوایات، و تأمّل در باب محتوا و معانی آنها تأکید میکند، و از شتاب در پذیرش هر آنچه به عنوان رِوایت در میراث حدیثی امامیّه وارد شده است برحذر میدارد، و از اینرو در تقابل با رویکرد حشویگرایانه در مواجهه با احادیث قرار دارد.
نِکات تقدیمشده و مطالب پیشگفته، به گمانم، ارج و منزلت و اهمّیّت آثار شریف مرتَضی را بخوبی اثبات میکند و ضرورت اعتنا به میراث کلامی ارزشمند او را برای ما آشکار میسازد.
اکنون باید لَختی درنگ کرد و دید چه بر سر این تُراث پرارج آمده است و ما وارثان آن میراث گرانسنگ چگونه آن را پاس داشتهایم؟ راقم این سطور پیش از این، در چند نقدی که بر ویراستهای معیوب و مغلوط برخی از آثار کلامیِ مطبوع شریف مرتَضی منتشر کرده است1، به آشفتگی و نااستواری ویراستهای عرضهشده از تألیفات وی بهتفصیل پرداخته است. آن نقدها تا حدودی نشان میدهد که برخی از نگاشتههای کلامی مهمّ شریف مرتَضی به چه صورت پریشان و حالت تأسّفبرانگیزی منتشر شده است. فقدان نسخههای کهن و معتبر از بیشتر آثار سَیّد از یک سو، و تخصّص نداشتنِ بسیاری از مصحّحان آثار او از سوی دیگر، فرایندی را در تصحیح و انتشار نگاشتههایِ وی رقم زده است که حاصل آن، عرضۀ ویراستهای نامنقّح و نابسامان از آنهاست.
چنانکه در نوشتارهای پیشگفته نیز یادآور شدم، اساساً نحوۀ مواجهه با آثار کهن و تصحیح آنها، با گونۀ برخورد با نگاشتههای قرون متأخّر بسیار متفاوت است. ذهن و زبان و سبک ادبی مؤلّفانِ کتب قرون متقدّم با آنچه در قرون بعدی و دورۀ معاصر شاهد هستیم، اختلاف قابل توجّهی دارد؛ از اینرو، دستیازیدن به تصحیح آنها تخصّص و تبحّر و حوصلۀ ویژۀ خود را میطلبد که البتّه در هر کسی یافت نمیشود. دشواری معانی و سختی زبانی مکتوبات شریف مرتَضی، در کنار عیبناکی و نقصان نسخههای بازمانده از آثار او، در مجموع، کار تصحیح نوشتههای وی را بسیار طاقت فرسا و مردافکن مینماید. تحریفات و تصحیفات فراوانِ حادثشده در دستنوشتهای آثار عَلَمالهُدی در گذر زمان، امر تصحیح نگاشتههای او را دشوار، و در مواردی، حتّی یافتن ضبط صحیح را مُتَعَذِّر میسازد.
با چُنین وضعی، تصحیح هر یک از آثار سَیّد و عالمان همعصر وی، در واقع، حکم ترمیم یک اثری باستانی را پیدا میکند. همانطورکه یک معمار یا باستانشناس با مهارت و دقّت بسیار تلاش میکند تکّهبهتکّۀ اثری باستانی را با ظرافت، ترمیم و بازسازی کند، مُصحّح آثاری همچون نوشتههای شریف مرتَضی نیز باید با همین دقّت و مهارت و ظرافت به تصحیح عبارات وی بپردازد. در اینگونه تألیفات، مُصحّح ناگزیر است کارش را کلمهبهکلمه پیش بَرَد و هرگز نمیتواند باشتاب به تصحیح عبارات بپردازد و همچون نوشتههای اعصار متأخّر، صفحهبهصفحه کار تصحیح را به انجام رساند. در واقع، چگونگی ضبط یکایک کلمات در این دست متنها محلّ دقّت و شایستۀ تأمّل بسیار است. چه بسا، یافتن خوانش صحیح یک کلمه یا ضبط درست عبارتی در این قبیل نگاشتهها، ساعتها وقت برای جستوجو در منابع مختلف و مشورت با اهل فضل طلب کند، و این امر را فقط کسانی بدرستی درمییابند که خود، با تصحیح متون آن دوران دست و پنجه نرم کرده باشند. تصحیح اینگونه کتابها زمانی بخوبی صورت میپذیرد، که مُصحّح، با دقّت تمام هم از تمام نسخ معتبرِ بازمانده از اثر استفاده کند، و هم از آثار جنبی دیگر _ اعمّ از سایر نگاشتههای نویسنده، متون همخانواده و همعصر با نوشته، و نیز منقولات اَحیاناً راهیافته از آن اثر به کتابهای عالمان بعدی _ بیشینۀ بهره را ببرد.2
چُنین دقّتها و کوششهایی در تصحیح متون ادب فارسی سابقۀ بسیار دارد. از باب نمونه کافیست به شاهنامه و ویراستهای مختلف آن و مباحث متنوّع بسیاری که گرداگردِ تصحیح ابیات آن رقم خورده است، نَظاره کنیم. در چند دهۀ اخیر، شاهنامهپژوهان در باب ویراستهای مختلف این اثر مجادلات پرشوری داشتهاند و همچنان نیز میکوشند از گوشه و کنار شاهنامه و نسخههای مختلفش، یا سایر متون مربوط به این شاهکار، شاهد یا دلیلی بر رجحان فلان ضبط یا اثبات نادرستی بَهمان خوانش از کلمهای در آن پیدا کنند. در این زمینه، گاه نقد و بررسیهای مفصّل و بسیار جدّی صورت گرفته است و بدنبال آن، سلسله مقالات متعدّدی نیز به نگارش درآمده3. همین مجادلات و مفاوَضات، در عرصۀ حافظپژوهی4 و سعدیشناسی نیز با طراوت و حرارت بسیار در جریان است.
شوربختانه نظیر چُنین مباحثات و ردّ و اِبرامهای پُرثَمری را در خصوص تصحیح متون کلامیِ کهن خویش اصلاً شاهد نیستیم. در واقع تا آنجا که اطّلاع دارم، در سالیان اخیر _ جز نقدهای این کمترین _ هیچ نقد مبسوطی در خصوص ویراستهای متون کلامی نوشته نشده است5 و سطح نقدهایی هم که از سوی این بنده مطرح شده، صرفاً در حدّ اشاره به اغلاط فاحش و افتادگیهای واضح متونِ _ بهاصطلاح _ مُصَحَّح، بوده است. در چُنین حال و وضعی معلوم است که اصلاً نوبت به بحثهای دقیق و جزئی در باب صورت صحیح ضبط فلان اصطلاح یا عبارت در متون کلامی نمیرسد و بِناگزیر باید به گوشزد کردن خطاهای کلان اکتفا نمود. بنابراین فاصلۀ ما در نقد تصحیح متون کلامی با وضعیّتی که در نقد تصحیح متون ادب فارسی وجود دارد، بسیار زیاد، و تا حدّی غیر قابل قیاس است.
این در حالیست که اهمّیّت و ارزش میراث کلامی ما، که پیوندی استوار با شناخت راستین از مسائل اعتقادی دارد، قابل مقایسه با متون ادبی _ که البتّه در جای خود ارزش ملّی و ادبی و فرهنگی بسیار دارد _ نیست. به نظر میرسد مصحّحانِ متون دینی ما، که با کلام خدا و رسول او و پیشوایان (علیهم السلام) و عالمان بزرگ امامیّه سر و کار دارند، باید در قیاس با مصحّحان متون ادبی، که به افسانهها و داستانهای شاهنامه یا اشعار سعدی و حافظ و مولانا میپردازند، دقّت و اهتمام بیشتری در امر تصحیح متون داشته باشند. آیا سَزاوار نیست نظیر آن میزان جدّیّت و باریکبینی که از سوی محقّقان متون ادبی صَرف ضبطِ اشعار ادیبان میگردد، در ضبط سخنان ائمّه (علیهم السّلام) و مکتوبات بزرگانی چون شیخ مفید و سَیّد مرتَضی نیز بکار بسته شود؟
مرحوم دکتر عبدالحسَین زرّینکوب در مقالهای ارزشمند زیر عنوان «شیوۀ نقد و تصحیح متون»، که به گمانم خواندنش برای هر مُصحّحی ضرور است، پارهای از دشواریها و پیچیدگیهای تصحیح متون کهن را برشمرده، به مقایسۀ شیوۀ کار مصحّحان مغربزمین در تصحیح متون فارسی و نحوۀ تصحیح آثار ادبی و اسلامی بر دست مصحّحان ایرانزمین پرداخته است. وی تفاوت اصلی میان این دو شیوه را در میزان کوشایی و بردباری و دقّتورزیِ نوع محقّقان غربی در کار تصحیح متن، و کاهلی و شتابزدگی و بی دقّتیِ بیشتر مصحّحان وطنی در این امر دانسته، در توصیف روال کاری یک مصحّح غربی مینویسد:
اندیشهها و نگاشتههای کلامی سَیّد مرتَضی، عالم و متکلّم بزرگ امامی، از چند جهت حائز اهمّیّت و شایان توجّه جدّی است. نخست آنکه مکتب کلامیِ شریف مرتَضی، اوّلین مکتب کلامیِ بازماندۀ «مبسوط» و «نظاممند» در امامیّه بهشمار میآید که نظامی مفصّل و منسجم از اعتقادات امامیّه را ارائه کرده است. این مکتب، همچنین، نمودار عقلگرایانهترین مکتب کلامی پدیدآمده در کلام امامیّه است که احیای آن در عصر حاضر، برای تعدیل خردگریزی حاکم بر جریان پرطرفدار حشویگرا بسیار ثمربخش و لازم بهنظر میرسد. افزون بر این، نگاشتههای کلامی سَیّد مرتَضی آثاری اصیل و حاوی اندیشههای بدیع کلامی است و به هیچ وجه، رونوشتی محض از اندیشهها و نوشتههای متکلّمان پیش از او نیست. همچنین، آثار او قرائتی متقدّم و خوانشی مهمّ از اعتقادات شیعی را حکایت میکند که برای شناخت تشیّع راستین بسیار سودمند است. با این وصف، تاکنون از میراث کلامیِ گرانسنگ شریف مرتَضی ویراستهای منقّح و عالمانهای منتشر نشده است. هرگونه تحقیق و تدقیق در باب آراء کلامی شریف مرتَضی متوقّف بر تمهید ویراستهایی دقیق و صحیح از آثار کلامی اوست که البتّه مهارت و دقّت و حوصلۀ ویژهای نیاز دارد.
کلید واژه: شریف مرتَضی، آثار کلامی، کلام امامیّه، تصحیح متون، تشیّع.
پیش از این، در باب جنبههای علمی گوناگون دانشور نامور امامی، شریف مرتَضی علی بن حسَین موسوی (د: 436 ه.ق.) و مشارکت وی در پیشبرد علوم دینی و ادبی مختلف زمانۀ خودش، سخنها گفته شده است؛ امّا به نظر میرسد نقش او و مُساهَمَتش در رشد و تعالی کلام امامیّه هنوز بخوبی روشن نشده و در این باب بررسی بیشتری باید صورت گیرد. پرسشهایی از قبیل اینکه: شریف مرتَضی چه نقشی در تکوین و تکامل کلام امامیّه ایفا نمود؟ نگاشتههای کلامی او چه منزلت و مرتبتی در میان تُراث کلامی امامیّه دارد؟ تصحیح و نشر و مطالعۀ آثار وی، و تحقیق و تدقیق در میراث کلامی عَلَمالهُدی امروزه برای ما چه فایده و ضرورتی دارد؟ و اینکه چرا اکنون باید به بازخوانی جدّی مکتوبات کلامی او پرداخت؟ همگی در زمرۀ سؤالات مهم و بنیادینی است که برای تبیین جایگاه علمی واقعیِ سَیّد مرتَضی در کلام امامیّه و خدمات او در این زمینه به مکتب تشیّع باید مجال طرح یابد و بدانها پاسخ داده شود.
در همین راستا، نگارنده بنا دارد در مقال حاضر وجوه مختلف اهمّیّت میراث کلامی شریف مرتَضی را بهاجمال، برشمارد و بر لزوم پرداخت به اندیشهها و تُراث کلامی او تأکید نماید. ارزیابیِ کلّی ویراستهای عرضهشده از مکتوبات کلامی سَیّد مرتَضی، و تشریح ضرورت اهتمام و دقّت بسیار در ارائۀ تصحیحهای انتقادی تازه از آن میراث سترگ نیز از دیگر موضوعاتی است که در همین چارچوب بدانها پرداخته میشود.
به باور نویسنده، اندیشههای کلامی شریف مرتَضی و میراث کلامی او به دلایل زیر حائز اهمّیّت بسیار و شایستۀ توجّه فراوان است:
1_ مکتب کلامیِ شریف مرتَضی، نخستین مکتب کلامیِ بازماندۀ «مبسوط» و «نظاممند» در امامیّه است.
در درازنای تاریخ تفکّر شیعه، متکلّمان بسیاری ظهور کردهاند و هر یک به سهم خود، در راستای تبیین و دفاع از بنیادهای کلامی این مذهب مجاهدتهایی نمودهاند؛ امّا از این میان، تَعداد متکلّمان مبتکر و مکتبساز و تأثیرگذار بسیار اندک است. بیگمان، سَیّد مرتَضی، همچون استادش شیخ مفید، در شمار همین اندک متکلّمانِ مبتکر و صاحبنظر، و بنیانگذار یکی از چند مکتب کلامی برجسته در طول تاریخ تفکّر امامیّه است. مکتب کلامی او _ که میتوان آن را در برابرِ «مکتب بغداد متقدّم» (یعنی مکتب کلامی شیخ مفید و پیروانش)، «مکتب بغداد متأخّر» نامید _ چندان قدرت یافت که توانست مکتب استادش، شیخ مفید، را کنار زند و تا دستکم چند قرن بعد بر اندیشۀ کلامی امامیّه سیطرۀ خود را تثبیت نماید.
اگرچه مکتب و اندیشۀ کلامی شیخ مفید از جِهاتی همچون اندیشههای نوآورانه و تلفیق ادلّۀ عقلی با مستندات نقلی و ایجاد هماهنگی و تقریب میان آنها، برتر از مکتب سَیّد مرتَضی است، بیتردید مکتب عَلَمالهُدی از حیث «تفصیل مطالب» و «ارائۀ نظامی منسجم از عقائد امامیّه»، تَفَوُّق بر کلام شیخ مفید داشته، از جِهت یادشده، نظیری در میان امامیان متقدّم ندارد. از همینجا میتوان به یکی از وجوه اهمّیّت آثار شریف مرتَضی پیبرد. نگاشتههای کلامی پُرشمار و در عین حال، پُرباروبرگِ سَیّد مرتَضی بازتابدهندۀ نخستین مکتب کلامیِ بازماندۀ «مبسوط» و «نظاممند» در امامیّه است. بسیاری از مسائل کلامی که بنا به دلایلی در مکتب شیخ مفید توفیق طرح و دریافت پاسخ نیافت، در تألیفات سَیّد مرتَضی مجال طرح و فرصت بررسی پیدا کرد. مقایسۀ حجم آثار کلامی نگاشتهشده از سوی مرتَضی با میزان مکتوبات کلامی شیخ مفید شاهد و گویای تفاوت یادشده است و دستکم، در این تردید نیست که مسائل کلامی مطرحشده در آثار برجامانده از سَیّد، از حیث تنوّع و تکثّر و تفصیل، بر میراث کلامیِ بهیادگارمانده از شیخ مفید فزونی دارد.
افزون بر این، «ارائۀ نظامی منسجم از عقائد امامیّه» خصیصهای مهمّ در مجموع تراث کلامی شریف مرتَضی است که در آثار بازماندۀ شیخ مفید وجود ندارد. مهمترین نگاشتههای کلامی سَید مرتضی، یعنی مجموع دو کتاب المُلَخَّص و الذخیره، نشانگر یک نظام کلامی منسجم و کامل از اعتقادات امامیّه است، در حالی که چُنین ساختار نظاممندی در آثار کلامی موجود شیخ مفید یا دیگر متکلّمان امامی پیش از شیخ مفید (مثل نوبختیان) دیده نمیشود، بلکه باید چُنین نظامی از مجموع آثار کلامی آنها استخراج و تنسیق و تنظیم گردد.
2_ نگاشتههای کلامی شریف مرتَضی، آثاری اصیل و حاوی اندیشههای بدیع کلامی است.
بررسی آثار کلامی سَیّد مرتَضی نشان میدهد، با وجود تأثیرپذیریِ قابل توجّه وی در برخی مسائل و موضوعات از عالمان امامیِ پیش از خود، بهویژه استادش شیخ مفید (م 413 ه.ق.)، و معتزلیان بصریِ بَهشَمیِ متقدّم بر او، خاصّه قاضی عبدالجبّار معتزلی (م 415 ه.ق.)، شخص سَیّد، در بسیاری از مسائل، متفکّری مبتکر و دانشمندی صاحبِ رأی و نظر است. به بیان دیگر، شریف مرتَضی در نگارش آثارش، افزون بر بهرهمندی از نگاشتههای کلامی متکلّمان پیشین، خود نیز اندیشیده و حاصل تفکّرات و تأمّلاتش را در تألیفات گوناگونش بیان کرده است، نه اینکه همچون بسیاری از متکلّمان، پیرو متفکّر و متکلّمی دیگر باشد و صرفاً به تَکرار سخن پیشینیان بسنده کرده باشد. برای نمونه، پاسخهای سَیّد به پرسشهای اعتقادیِ عرضهشده بر او، در موارد قابل توجّهی حاصل تأمّل و اندیشه و رأی ثاقب خود اوست و بسیاری از آنها تا به امروز نیز مقبول کلامپژوهان قرار گرفته یا دستکم جایگزین بهتری پیدا نکرده است. به همین دلیل، شمار زیادی از دیدگاهها و پاسخهای ابداعی سَیّد در باب مسائل کلامی، پس از او در متون بعدی کلام امامیّه نیز پیوسته تَکرار شده است. همچنین، مکتوبات کلامی شریف مرتَضی، هم، گنجینهای است ارزشمند از تأمّلات وی در باب مسائل کلامی، و هم منبعی است غنی برای آگاهی از مجادلات نخستین در خصوص موضوعات و مباحث اعتقادی امامیّه.
بنابراین یکی دیگر از وجوه اهمّیّت نگاشتههای کلامی شریف مرتَضی آن است که در مجموعِ آنها آراء ناب و مطالب بدیع فراوانی وجود دارد و نوشتههای وی بازنگاشتی محض از آثار متکلّمان سَلَفش نیست. در تاریخ کلام امامیّه، تَعداد متکلّمان صاحبِ فکر و اندیشه مثل عَلَم الهُدی که توانسته باشند استدلالهای قویم و تبیینهای جدیدی را _ و لو در برخی زمینهها و موضوعات محدود _ در عرصۀ مباحث کلامی عرضه کرده باشند بسیار اندک است و از این حیث، سَیّد مرتَضی چهرهای اگرنه بیبدیل، کم نظیر و پُرارج در میان امامیان است.
3_ آثار کلامی شریف مرتَضی، نشانگر قرائتی متقدّم و خوانشی مهم از اعتقادات شیعی است.
در اینکه تمام عالمان رسمی امامیّه بر پذیرش یکسری اصول کلّی اعتقادی به عنوان «اصول ضروری مذهب امامیّه» اتّفاقنظر و اجماع دارند شکّی نیست. قِوام و بنیاد مکتب تشیّع امامی نیز وابسته به همان «اصول ضروری مذهب امامیّه» است و باور به همان اصول کلّیِ تغییرناپذیر هم معیار اعتقاد به این مذهب بشمار میآید. امّا گذشته از این، در باب فروعات و جزئیّات اعتقادی و نحوۀ تفسیر و تبیین آنها، اختلافات بسیاری میان متکلّمان و محدّثان و سایر دانشوران امامی وجود داشته و دارد بطوریکه هر یک از آنها، با رویکرد خاصّ خود، موضعی خاص در برابر پارهای مسائل اعتقادی اتّخاذ کردهاست یا قرائت و خوانشی ویژه از آنها ارائه نموده. همین اختلافات قابل توجّه، موجب پدید آمدن قرائتها و خوانشهای متفاوتی از تشیّع شده است و تقریر و تحریرهای گونهگونی از اعتقادات شیعی را در تاریخ امامیّه رقم زده.
اکنون برای دستیابی به شناخت هرچه صحیحتر و دقیقتر از تشیّع اصیل و راستین _ یعنی همان تشیّع حقیقیِ مقبول و مورد تأیید ائمّه (علیهم السّلام) _ ، چارهای نیست جز بررسی ژرفنگرانه و مطالعۀ باریکبینانۀ تمامی قرائتها و خوانشهای ارائه شده از سوی دانشمندان رسمی و معروف امامیّه از دوران کهن تا کنون. بدین منظور نخست باید از دیدگاههای آنها در خصوص مسائل کلامی و ادلّه و شواهدی که در تأیید دیدگاههایشان ارائه کردهاند آگاهی یافت، و پس از آن، به ارزیابی آنها از طریق عرضه به کتاب و عترت و خرد پرداخت.
به اعتقاد نگارنده، نزدیکترین قرائت و برداشت از تشیّع به تشیّع امامیِ اصیل و راستین، آن خوانش و برداشتی از اعتقادات شیعی است که خطّ متکلّمان رسمی و برجستۀ امامیّه _ از شیخ مفید و سَیّد مرتَضی و شیخ طوسی تا محقّق حلّی و خواجه نصیرالدّین طوسی و علّامۀ حلّی و فاضل مِقداد و مانند ایشان _ ارائه کرده و در آن اشتراکنظر داشتهاند. نظام اعتقادی امامیّه را در طول تاریخ تشیّع همین متکلّمان برجسته بر مبنای آیات و رِوایات و استدلالهای عقلی ترسیم و تبیین کردهاند؛ لذا این دسته از عالمان امامی آشناترین کسان به اعتقادات راستینِ اسلامی و شیعی هستند. در نتیجه، یگانه راه تحصیل برترین و نزدیکترین شناخت به تشیّع اصیل، مطالعۀ آثار این متکلّمان برجسته و رسمی امامیّه است. اگرچه در میان همین متکلّمان نیز اختلافات بسیاری در خصوص مسائل فرعی اعتقادی وجود دارد، وجوه اشتراک آنها در ردّ یا پذیرش عقیدهای، میتواند ملاک و معیار خوبی برای طرد یا قبول آن عقیده باشد. اگر آموزهای اعتقادی یا خوانشی ویژه از آن، مورد قبول خطّ متکلّمان رسمی امامی در تاریخ کلام امامیّه قرار گرفته باشد، همین اجماع و اتّفاقنظر دلیلی است استوار برای پذیرش آن عقیده یا خوانش ویژه. برخلاف این، اگر نظریّهای اعتقادی یا خوانشی خاص از آن، مطرود متکلّمان رسمی امامی باشد، اجماع آنها بر طرد آن نظریّه یا خوانش، شاهد معتبر و سند معتمدی است برای انکار آن. بنابراین، نزدیکترین تقریر به تشیّع راستین، خارج از چارچوب تشیّعی که متکلّمان رسمی امامی ترسیم کردهاند، نیست.
با توجّه به مطلب یادشده، وجه اهمّیّت دیگرِ آثار کلامی شریف مرتَضی بر ما آشکار میشود. در واقع، میراث کلامی سَیّد از این جنبه نیز برای ما حائز اهمّیّت است که حکایتگر تلقّی و برداشت وی از آموزهها و تعالیم شیعی است. آگاهی از اینکه حدود هزار سال پیش، و در سالهایی نزدیک به حیات ائمّۀ هُدی (علیهم السّلام)، دانشمندی به پایۀ عَلَمالهُدی چه فهم و درک و قرائتی از اعتقادات شیعی داشته است و چگونه آنها را تقریر و تبیین و تحریر میکرده، برای دستیابی ما به شناختی بهتر و دقیقتر و نابتر از مکتب تشیّع بسیار مفید و حیاتی است. از این حیث، سطربهسطر نوشتههای سَیّد مرتَضی _ و البتّه تمام عالمان امامی برجستۀ متقدّم _ ارزشمند و شایان توجّه است. دانشورانی چون شیخ مفید و شریف مرتَضی و شیخ طوسی، جملگی از اساطین و ارکان مذهب امامیّه بشمار میآیند و جنبههای علمی مختلف این مکتب بر دست آنها تکوین و تکامل یافته، از اینرو آن قرائت و خوانشی که ایشان از اعتقادات تشیّع امامی تحریر و تقریر کردهاند ارزشی ویژه داشته، به هیچروی قابل مقایسه با بسیاری از متکلّمان پس از آنها نیست.
طبعاً در نگرشها و نگارشهای کلامی شریف مرتَضی نِقاط قابل انتقاد و نِکات شایستۀ انکار نیز وجود دارد و هرگز نمیتوان ادّعای درستی و استواری تمامی اندیشهها و نگاشتههای او یا هر عالم امامی دیگر را مطرح کرد و بر آن اصرار نمود؛ لیک این مقدار مسلّم است که آشنایی با تفکّرات شریف مرتَضی برای دستیابی به فهمی صحیح و درکی قویم از آموزهها و تعالیم شیعی بسیار نافع و لازم است.
4_ مکتوبات کلامی شریف مرتَضی نمودار عقلگرایانهترین مکتب کلامی موجود در کلام امامیّه است.
مکاتب کلامی پدید آمده در تاریخ کلام امامیّه از حیث میزان گرایش به روش و دلایل عقلی یا نقلی برای اثبات و تبیین مدّعیات کلامی گوناگونند. برخی تمایل به استفادۀ حدّاکثری از آیات و رِوایات دارند و استدلالهای عقلی را در بسیاری از مسائل معتبر و معتمد نمیدانند؛ و برخی در طرف مقابل، سعی در بهرهجوئی بیشینه از دلایل عقلی دارند و استناد به احادیث را، که اغلب خبر واحد و غیر مفید یقین هستند، در مسائل اعتقادی مجاز نمیشمرند. برخی نیز همچون شیخ مفید کوشیدهاند راهی متعادل و میانه برگزینند و ضمن بهرهمندی از حجّتهای عقلی و دلایل نقلی، از افراط در عقلگرایی یا نقلگرایی اجتناب کنند. در این میان، مکتب کلامی شریف مرتَضی عقلگرایانهترین مکتب کلامیِ تکوینیافته در کلام امامیّه است. اگرچه بر سر تعریف عقل و عقلگرایی اختلافات قابل توجّهی وجود دارد، عجالتاً در باب عقلگرایی معتزله، که شریف مرتَضی در امامیّه آن را نمایندگی میکند، تردید و خلافی مشاهده نمیشود. گرایش اعتزالگونۀ شریف مرتَضی به عقل و استدلالهای عقلی و در عین حال، بیعنایتی وی به میراث رِوایی کلامی چندان شدید و قوی است که ممکن است برخی او را به سبب افراط در عقلگرایی اعتزالی نکوهش کنند.
نگارنده، در این مجال اندک، در صدد داوری دربارۀ ادّعای افراط شریف مرتَضی در عقلگرایی و پیامدهای نیک یا ناگوار آن در مباحث کلامی نیست؛ زیرا هرگونه داوری دقیق در این باب، مستلزم بررسی تامّ و دقیق آثار شریف مرتَضی از حیث میزان و مواضع استناد وی به استدلالهای عقلی و ارزیابی آنهاست. امّا این ادّعا قابل طرح است که در زمانۀ ما، احیاء فکر کلامیِ خردگرای شریف مرتَضی به منظور تعدیل خردگریزی حاکم بر جریان پرطرفدار حشویگرا بسیار ثمربخش و لازم است. بسیاری از گفتارها و نوشتارهایی که در این عصر از سوی برخی مدّعیان دینشناسی ابراز شده است و مایۀ وهن دین و موجب تعریض و تعرّض به باورهای مذهب ارجمند امامیّه گردیده، ریشه در پذیرش عامیانۀ رِوایات بدون هرگونه نقد و سنجشگری عالمانه دارد. از اینرو إحیا و بازخوانیِ میراث کلامی متکلّمان عقلگرایی همچون شیخ مفید و سَیّد مرتَضی، که هم با میراث حدیثی امامیّه آشنایی کافی داشتند و هم از تبحّر خاصّی در شناخت رِوایات معتبر از نامعتبر برخوردار بودند و میکوشیدند میراث امامیّه را از رِوایات نامعتبر و نامعتمد بپیرایند، از ضرورتهای کنونی تحقیقات کلامی ماست.
ممکن است کسانی با داوری شریف مرتَضی در خصوص پارهای رِوایات موافق نباشند و بدرستی نیز به نقد آن بپردازند یا حتّی اثبات کنند که در مواردی، رأی شریف مرتَضی برخلاف مقتضای اصول عقلانی است. در اینها بحثی نیست؛ چون عقلگرایی در هر عصری، در برخی زمینهها وابسته به علوم زمانه نیز هست؛ یعنی دانشِ هر عصری میتواند بر نحوۀ عقلگرایی در خصوص پارهای مسائل اثرگذار باشد؛ ازاینرو ممکن است شریف مرتَضی بر اساس دانش و آگاهیهای زمانۀ خودش چیزی را برخلاف عقل دانسته باشد، در حالی که ما امروزه بر بنیاد علوم عصرمان آن چیز را خلاف عقل نمیشماریم. امّا به هر حال، آنچه برای فکر دینی امروز ما مهمّ و مفید است، نحوۀ اتّجاه و رویکرد کلّی سَیّد مرتَضی به مجموعۀ رِوایات اعتقادی است. رویکردی که پیوسته بر نقد و سنجش رِوایات، و تأمّل در باب محتوا و معانی آنها تأکید میکند، و از شتاب در پذیرش هر آنچه به عنوان رِوایت در میراث حدیثی امامیّه وارد شده است برحذر میدارد، و از اینرو در تقابل با رویکرد حشویگرایانه در مواجهه با احادیث قرار دارد.
نِکات تقدیمشده و مطالب پیشگفته، به گمانم، ارج و منزلت و اهمّیّت آثار شریف مرتَضی را بخوبی اثبات میکند و ضرورت اعتنا به میراث کلامی ارزشمند او را برای ما آشکار میسازد.
اکنون باید لَختی درنگ کرد و دید چه بر سر این تُراث پرارج آمده است و ما وارثان آن میراث گرانسنگ چگونه آن را پاس داشتهایم؟ راقم این سطور پیش از این، در چند نقدی که بر ویراستهای معیوب و مغلوط برخی از آثار کلامیِ مطبوع شریف مرتَضی منتشر کرده است1
این نقدها به ترتیب عبارتند از:
1) نقد ویراست کتاب «الذخیره»، نگرید: عطائی نظری، حمید، «لزوم توجّه به نقش همخانوادگی متون در تصحیح آثار کلامی: نظری بر طبعی نامطبوع از کتابِ الذخیرة سَیّد مرتَضی»، مجلّۀ گزارش میراث، ش 61ـ 62، آذر و اسفند 1392، صص 23 _ 33.
2) نقد تصحیح کتاب «المُلَخّص»، نگرید: عطائی نظری، حمید، «لزوم توجّه به نقش همخانوادگی متون در تصحیح آثار کلامی (2): ارزیابی تصحیحی شتابزده از المُلَخَّص فی اصول الدین شریف مرتَضی»، فصلنامه نقد کتاب میراث، سال دوم، شماره 6 ـ 7، تابستان و پاییز 1394، صص 63 _ 78.
3) نقد ویراست آقای سَیّد مَهدی رجائی از رسالۀ «جَوابُ المَسَائلِ الطَّرَابُلُسيَّاتِ الثَّانيةِ» سَیّد مرتَضی، نگرید: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (3): مَصائب و مَصاعب رسائل سَیّد مرتَضی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 27، ش 159، مرداد و شهریور 1395، صص 37 _ 47.
4) نقد تصحیح مجموعه رسائلی از شریف مرتضی که با تحقیق زیر عنوان «مسائل المرتضی» در بیروت منتشر شده است، نگرید: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (9): مسائل المُرتَضی و مشکلات آن»، مجلّۀ آینه پژوهش، ش 166، مهر و آبان 1396.
1) نقد ویراست کتاب «الذخیره»، نگرید: عطائی نظری، حمید، «لزوم توجّه به نقش همخانوادگی متون در تصحیح آثار کلامی: نظری بر طبعی نامطبوع از کتابِ الذخیرة سَیّد مرتَضی»، مجلّۀ گزارش میراث، ش 61ـ 62، آذر و اسفند 1392، صص 23 _ 33.
2) نقد تصحیح کتاب «المُلَخّص»، نگرید: عطائی نظری، حمید، «لزوم توجّه به نقش همخانوادگی متون در تصحیح آثار کلامی (2): ارزیابی تصحیحی شتابزده از المُلَخَّص فی اصول الدین شریف مرتَضی»، فصلنامه نقد کتاب میراث، سال دوم، شماره 6 ـ 7، تابستان و پاییز 1394، صص 63 _ 78.
3) نقد ویراست آقای سَیّد مَهدی رجائی از رسالۀ «جَوابُ المَسَائلِ الطَّرَابُلُسيَّاتِ الثَّانيةِ» سَیّد مرتَضی، نگرید: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (3): مَصائب و مَصاعب رسائل سَیّد مرتَضی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 27، ش 159، مرداد و شهریور 1395، صص 37 _ 47.
4) نقد تصحیح مجموعه رسائلی از شریف مرتضی که با تحقیق زیر عنوان «مسائل المرتضی» در بیروت منتشر شده است، نگرید: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (9): مسائل المُرتَضی و مشکلات آن»، مجلّۀ آینه پژوهش، ش 166، مهر و آبان 1396.
چنانکه در نوشتارهای پیشگفته نیز یادآور شدم، اساساً نحوۀ مواجهه با آثار کهن و تصحیح آنها، با گونۀ برخورد با نگاشتههای قرون متأخّر بسیار متفاوت است. ذهن و زبان و سبک ادبی مؤلّفانِ کتب قرون متقدّم با آنچه در قرون بعدی و دورۀ معاصر شاهد هستیم، اختلاف قابل توجّهی دارد؛ از اینرو، دستیازیدن به تصحیح آنها تخصّص و تبحّر و حوصلۀ ویژۀ خود را میطلبد که البتّه در هر کسی یافت نمیشود. دشواری معانی و سختی زبانی مکتوبات شریف مرتَضی، در کنار عیبناکی و نقصان نسخههای بازمانده از آثار او، در مجموع، کار تصحیح نوشتههای وی را بسیار طاقت فرسا و مردافکن مینماید. تحریفات و تصحیفات فراوانِ حادثشده در دستنوشتهای آثار عَلَمالهُدی در گذر زمان، امر تصحیح نگاشتههای او را دشوار، و در مواردی، حتّی یافتن ضبط صحیح را مُتَعَذِّر میسازد.
با چُنین وضعی، تصحیح هر یک از آثار سَیّد و عالمان همعصر وی، در واقع، حکم ترمیم یک اثری باستانی را پیدا میکند. همانطورکه یک معمار یا باستانشناس با مهارت و دقّت بسیار تلاش میکند تکّهبهتکّۀ اثری باستانی را با ظرافت، ترمیم و بازسازی کند، مُصحّح آثاری همچون نوشتههای شریف مرتَضی نیز باید با همین دقّت و مهارت و ظرافت به تصحیح عبارات وی بپردازد. در اینگونه تألیفات، مُصحّح ناگزیر است کارش را کلمهبهکلمه پیش بَرَد و هرگز نمیتواند باشتاب به تصحیح عبارات بپردازد و همچون نوشتههای اعصار متأخّر، صفحهبهصفحه کار تصحیح را به انجام رساند. در واقع، چگونگی ضبط یکایک کلمات در این دست متنها محلّ دقّت و شایستۀ تأمّل بسیار است. چه بسا، یافتن خوانش صحیح یک کلمه یا ضبط درست عبارتی در این قبیل نگاشتهها، ساعتها وقت برای جستوجو در منابع مختلف و مشورت با اهل فضل طلب کند، و این امر را فقط کسانی بدرستی درمییابند که خود، با تصحیح متون آن دوران دست و پنجه نرم کرده باشند. تصحیح اینگونه کتابها زمانی بخوبی صورت میپذیرد، که مُصحّح، با دقّت تمام هم از تمام نسخ معتبرِ بازمانده از اثر استفاده کند، و هم از آثار جنبی دیگر _ اعمّ از سایر نگاشتههای نویسنده، متون همخانواده و همعصر با نوشته، و نیز منقولات اَحیاناً راهیافته از آن اثر به کتابهای عالمان بعدی _ بیشینۀ بهره را ببرد.2
راقم این سطور که ضمن اعتراف به توان و بِضاعت بسیار اندک خود برای دست یازیدن به امر خطیر و دشوار تصحیح آثار شریف مرتَضی، بنا به اسبابی، به تصحیح رسالۀ «جَوابُ المَسَائلِ الطَّرَابُلُسيَّاتِ الثَّانيةِ» سَیّد مرتَضی اشتغال یافته است، افزون بر مقابلۀ کامل رساله با دوازده نسخۀ برتر از آن و نیز دو چاپ پیشین این رساله، به پی جویی قطعات منقول از آن در برخی مصادر همچون بِحار الأنوار پرداخته و تمام اختلاف ضبطهای مهمّ را تا حدّ امکان گزارش کرده است. این مطلب را صرفاً بدین جهت یادآور شدم که نشان دهم خود نیز بدین شیوه از تصحیح، عامل و پایبند هستم و از مرارتها و سختیهای آن باخبرم، و بنا بر این، فقط به نسخهپیچی برای دیگران نمیپردازم! علاقهمندان به آثار شریف مرتَضی، خود، با مقایسۀ حاصل چُنین فرایندی در تصحیح متنِ رساله با دو ویراستِ قبلی آن بخوبی درخواهند یافت که در نحوۀ ارائۀ متن، بین آنها تفاوت از زمین تا آسمان است و گویی اساساً با متن تازهای روبرو میشوند. وضع و حال بسیاری از دیگر نوشتههای شریف مرتَضی نیز چُنین است که ویراستهای تازۀ آن _ بشرطی که با دقّت و مهارت کافی انجام یافته باشد و فرایندی که بیان شد در آنها رعایت شود _ اختلاف فاحشی با ویراستهای پیشین این آثار خواهد داشت.
چُنین دقّتها و کوششهایی در تصحیح متون ادب فارسی سابقۀ بسیار دارد. از باب نمونه کافیست به شاهنامه و ویراستهای مختلف آن و مباحث متنوّع بسیاری که گرداگردِ تصحیح ابیات آن رقم خورده است، نَظاره کنیم. در چند دهۀ اخیر، شاهنامهپژوهان در باب ویراستهای مختلف این اثر مجادلات پرشوری داشتهاند و همچنان نیز میکوشند از گوشه و کنار شاهنامه و نسخههای مختلفش، یا سایر متون مربوط به این شاهکار، شاهد یا دلیلی بر رجحان فلان ضبط یا اثبات نادرستی بَهمان خوانش از کلمهای در آن پیدا کنند. در این زمینه، گاه نقد و بررسیهای مفصّل و بسیار جدّی صورت گرفته است و بدنبال آن، سلسله مقالات متعدّدی نیز به نگارش درآمده3
فقط از باب نمونه نگرید به مقالات دکتر محمود امیدسالار در باب تصحیح شاهنامه در: امید سالار، محمود، سی و دو مقاله در نقد و تصحیح متون ادبی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، تهران، 1389،
برای آگاهی از مقالات متعدّدی که در باب تصحیح ابیات دیوان حافظ نوشته شده است نگاه کنید به کتابشناسی مفصّلی که با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است: قیصری، ابراهیم، ابیات بحثانگیز دیوان حافظ، انتشارات توس، تهران، 1380.
شوربختانه نظیر چُنین مباحثات و ردّ و اِبرامهای پُرثَمری را در خصوص تصحیح متون کلامیِ کهن خویش اصلاً شاهد نیستیم. در واقع تا آنجا که اطّلاع دارم، در سالیان اخیر _ جز نقدهای این کمترین _ هیچ نقد مبسوطی در خصوص ویراستهای متون کلامی نوشته نشده است5
یکی از اندکنمونههایِ نقد تصحیح متون کلامی در سالهای دور عبارتست از نقد استاد دانشمند سَیّد محمّدرضا حُسَینی جلالی که قریب 16 سال پیش در انتقاد از طبع مجمع الفکر الإسلامی از کتاب النجاة في القیامة فی تحقیق أمر الأمامة نگاشتۀ ابن میثم بحرانی با نام مستعار «أبو یوسف العلوی» در مجلّۀ علوم الحدیث منتشر شد. نگرید به: العلوی، أبو یوسف، «تحقیق التراث: من أین؟ وإلی أین؟»، مجلّة علوم الحدیث، محرم _ جمادی الثانیة 1423 _ العدد 11، صص 266 _ 311. همین مقاله، چندی پیش، در کتاب زیر نیز بازچاپ شد: حُسَینی جلالی، سَیّد محمّدرضا، علم تحقیق النصوص، ما هو؟ و لماذا؟ و کیف؟، 1433مؤسّسة المرتضی للثقافة و النشر / دارالمرتضی للنشر، النجف الأشرف، ج 2، صص 134 _ 174.
این در حالیست که اهمّیّت و ارزش میراث کلامی ما، که پیوندی استوار با شناخت راستین از مسائل اعتقادی دارد، قابل مقایسه با متون ادبی _ که البتّه در جای خود ارزش ملّی و ادبی و فرهنگی بسیار دارد _ نیست. به نظر میرسد مصحّحانِ متون دینی ما، که با کلام خدا و رسول او و پیشوایان (علیهم السلام) و عالمان بزرگ امامیّه سر و کار دارند، باید در قیاس با مصحّحان متون ادبی، که به افسانهها و داستانهای شاهنامه یا اشعار سعدی و حافظ و مولانا میپردازند، دقّت و اهتمام بیشتری در امر تصحیح متون داشته باشند. آیا سَزاوار نیست نظیر آن میزان جدّیّت و باریکبینی که از سوی محقّقان متون ادبی صَرف ضبطِ اشعار ادیبان میگردد، در ضبط سخنان ائمّه (علیهم السّلام) و مکتوبات بزرگانی چون شیخ مفید و سَیّد مرتَضی نیز بکار بسته شود؟
مرحوم دکتر عبدالحسَین زرّینکوب در مقالهای ارزشمند زیر عنوان «شیوۀ نقد و تصحیح متون»، که به گمانم خواندنش برای هر مُصحّحی ضرور است، پارهای از دشواریها و پیچیدگیهای تصحیح متون کهن را برشمرده، به مقایسۀ شیوۀ کار مصحّحان مغربزمین در تصحیح متون فارسی و نحوۀ تصحیح آثار ادبی و اسلامی بر دست مصحّحان ایرانزمین پرداخته است. وی تفاوت اصلی میان این دو شیوه را در میزان کوشایی و بردباری و دقّتورزیِ نوع محقّقان غربی در کار تصحیح متن، و کاهلی و شتابزدگی و بی دقّتیِ بیشتر مصحّحان وطنی در این امر دانسته، در توصیف روال کاری یک مصحّح غربی مینویسد:
محقّق اروپایی، که از علم لَدنّی و از اشراق و شهود ادیبان ما، بویی نبرده است، وقتی میخواهد اثری را که از آنِ نویسندگان و شاعران قدیم ماست، طبع و نشر کند در دقت افراط میکند و اگر محقّق واقعی باشد _ نه مدّعی و جاسوس مثلاً _ این دقّت او دیگر سر بوسواس میزند. نسخههای کتاب را از هر جا جستجو میکند، فهرستهای کتابخانههای جهان را از روی دقّت وارسی میکند، برای بدست آوردن نسخهیی یا اطّلاعی از یک نسخه، بشهرها و کشورهای دور سفر میکند، ساعتها و روزها در بین قفسهها و صندوقهای گَردآلود کتابخانهها تفحّص مینماید، از هر کسی و از هر جایی که احتمال میدهد بتواند خبری از نسخه مطلوبش بدست دهد سراغ میگیرد، با تمام اهل خبرت، آنقدر که ممکن است، مکاتبه میکند. اگر نتواند تمام نسخههای موجود کتاب را بدست آورد، از کهنهترین و معتبرترین آنها، آنقدر که ممکن هست اطلاعات درستِ دقیقِ موثّق بدست میآورد و بسا که چندین سال تمام اوقات خود را صرف می کند تا نسخ کتابی را که مطلوب و منظور اوست، یا عکسها و رونویسهائی از آن نسخ را از اطراف دنیا جمع بیاورد، اتّفاق میافتد که وقتی از وجود نسخهیی معتبر و دقیق اطّلاع پیدا میکند، و آن را در دسترس ندارد، کار تصحیح و مقابله را موقوف میکند و تمام وقت و سعی و همّت خود را صرف میکند تا آن نسخه یا رونویسی از آن را بدست بیاورد. تازه، قناعت بنسخههای موجود نمیکند، در تذکرهها و مجموعهها، در رسالهها و سفینهها هم تفحّص میکند تا اگر اجزایی از آن کتاب در جایی دیگر نقل و انتخاب شده است آنها را هم بدست بیاورد و در مقابله و تصحیح مواضع و مواردی که ضرورت اقتضا میکند، از آنها نیز فایده بجوید.
6
زرّین کوب، عبدالحسین، یادداشتها و اندیشهها، انتشارات سخن، چاپ ششم، تهران، 1383، ص 20.
سپس در انتقاد از شیوۀ کار برخی از مصحّحان ایرانی با لحنی طنزآمیز مینویسد:
اینهمه زحمت و مرارت را محقّق فرنگی، برای آن در تصحیح و نقد متون تحمل میکند که گمان میکند، این کار قاعدهیی و ترتیبی دیگر ندارد. بیچاره، کار را بر خودش سخت میگیرد و برای همین است که نقد و تصحیح یک کتاب، برای او گاه بیست سی سال مدّت میگیرد. غافل، که فضلاء و ادیبان ما بهیُمن همّت و مجاهده و ببرکت شهود و مکاشفه راههائی آسانتر برای این کار یافتهاند و برای همین است که بآسانی میتوانند سالی سه چهار کتاب بزرگ را که هر کدام از آنها برای فرنگی کار يك عمرست تصحيح و مقابله کنند. ماشاءالله ! حقیقت این است که برای فضلاء و ادیبان ما، اصلاً کار باین دشواری که فرنگیها گمان بردهاند، نیست. آخر تصحیح کتاب کهنه، چه فرقی دارد با غلطگیری روزنامه و مجله؟
7
همان، ص 22.
در ادامه نیز برای تأکید مطلب خاطرنشان کردهاند:
اینها، اغراق و طیبت نیست جِدّ و حقیقت است، و از این مقایسه، خوب میتوان تفاوت بین شیوهٔ نقد و تصحیح محقّقان فرنگی را با شیوهٔ نقد و تصحیح فضلاء خودمان دریافت. این را شیوهٔ محقّقان فرنگی گفتم، چون اهل فضل عادت کردهاند آن را چنین بنامند وگرنه اکابر محقّقان سَلَف ما نیز، در نقد متون از دقّت و امانت هيچ دقيقهیی را فروگذار نمیکردهاند. آخر عقل سلیم حکم میکند، که وقتی شما میخواهید از گفتهٔ کسی، «اتخاذ سند» کنید و بر آن گفته ترتیب اثری بدهید و مطالبی از آن دربارهٔ گویندهاش استنباط و استنتاج بنمایید، باید شرط دقت و امانت را در نقل و ضبط آن گفته بکار ببرید و لااقل خودتان اطمینان پیدا کنید که آنچه از قول او نقل میکنید واقعاً قول خود اوست نه قول مدعیان او.
8
همان، ص 24.
حقیقت آن است که عبارات موجود در برخی از ویراستهای فعلی از آثار شریف مرتَضی هیچ شایستۀ اعتماد و قابل استناد به سَیّد مرتَضی نیست و بر اساس آنها نمیتوان از اندیشههای سَیّد سخن گفت. میزان خطاها و افتادگیها در ضبط کلمات و عبارات وی گاه تا اندازهای است که بطور کلّی معنا و مفهوم گفتار نویسنده را تغییر داده است. بنابراین تنها راه برای بهرهمندی از آثار و آراءِ عَلَمالهُدی، ارائۀ ویراستهایی منقّح و علمی از نگاشتههای اوست.
در مجامع علمی و آکادمیک دنیا، تصحیح دقیق و انتشار صحیح آثار هر دانشمندِ کهنی را گام نخستِ ضروری در پژوهش در باب تفکّرات او میدانند و هزینه و وقت بسیاری نیز برای آن صرف میکنند _ چُنانکه، از باب نمونه، آقای دکتر آموس برتولاچی (Amos Bertolacci)، ابنسیناشناسِ برجستۀ ایتالیایی، هماکنون در قالب یک پروژۀ تحقیقاتی کلان (ERC Advanced Grant 339621) به مدّت پنج سال (از 2014 تا 2019) با بودجهای هنگفت (بیش از یک میلیون و صد و چهل هزار یورو معادلِ بیش از پنج میلیارد تومان)9
در باب مشخّصات این پروژه و جزئیّات آن نگرید به:
http://www.avicennaproject.eu/
http://homepage.sns.it/bertolacci/ERC_Advanced_Grant.html
http://www.avicennaproject.eu/
http://homepage.sns.it/bertolacci/ERC_Advanced_Grant.html
آقای دکتر حامد ناجی اصفهانی چندین سال قبل درصدد انتشار کتاب الهیات شفاء با گزیدهای از حواشی و تعلیقات مهمّ نگاشتهشده بر این اثر بودند. تا آنجا که اطّلاع دارم، تنها جلد نخست آن اثر مهم و ارزشمند توفیق انتشار یافت (الشفاء "الالهیات" و تعلیقات صدرالمتألهین علیها مع زبدة الحواشی من: میرداماد، العلوی، الخوانساری، السبزواری، الملّا سلیمان، الملّا اولیاء و غیرهم ومعها: عون إخوان الصفاء علی فهم کتاب الشفاء لبهاءالدّین محمّد الاصبهانی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1383) و سه مجلّد دیگر آن، به دلیل آنکه هیچ مؤسّسهای تاکنون حاضر به تأمین هزینههای تحقیق و نشر آن نشده است همچنان در انتظار نشر به سر میبرد.
بنابراین روشن است که مقدّمۀ ضروریِ هرگونه مطالعه و تحقیق در باب اندیشهها و آراء شریف مرتَضی نیز فراهم آوردن ویراستی انتقادی و محقّقانه از مجموع آثار اوست. اساساً سخن گفتن از دیدگاههای سَیّد مرتَضی، پیش از مطالعۀ عمیقِ مجموعهنگاشتههای وی، که طبعاً متوقّف بر تمهید ویراستهای دقیق از آنهاست، نمیتواند اظهارنظری کاملاً استوار و گزارشی بر صواب باشد. تا جمیع نوشتههای شریف مرتَضی با دقّت کافی تصحیح و منتشر نشود، هرچه در باب آراء و نظرگاههای وی بر اساس ویراستهای نامنقّح و نااستوار از آثار او استنباط و ابراز شود، ارزش و اعتبار علمی چندانی نخواهد داشت.
امید میبرم در سایۀ تلاشهایی که خادمانِ مُخلصِ تُراث شیعه، در راستای احیاء مجدّدِ میراث شریف مرتَضی بهمناسبت برگزاری کنگرۀ بزرگداشت وی مینمایند _ بهویژه کوششهای فاضل ارجمند جناب آقای شیخ محمّد حُسَین درایتی، که مشفقانه و با جدّیّت و درایت، به گزاردِ وظیفۀ خطیر مدیریّت تصحیح میراث شریف مرتَضی میپردازند _ شاهد ارائۀ ویراستهایی عالمانه و شایسته از نگاشتههای ارجمند عَلَمالهُدی باشیم. نیک میدانیم که کنگرهها و همایشها و نمایشها همگی بزودی از یاد میرود و آنچه تنها به یادگار میماند و ماندگار میشود، آثار علمیِ اِنتاجیافته از آنهاست؛ مَدَد حقّ روزبهروز فُزون باد، بِمَنّه و کَرَمِه!
فایل مقاله را از اینجا دریافت کنید.
- این نقدها به ترتیب عبارتند از:
1) نقد ویراست کتاب «الذخیره»، نگرید: عطائی نظری، حمید، «لزوم توجّه به نقش همخانوادگی متون در تصحیح آثار کلامی: نظری بر طبعی نامطبوع از کتابِ الذخیرة سَیّد مرتَضی»، مجلّۀ گزارش میراث، ش 61ـ 62، آذر و اسفند 1392، صص 23 _ 33.
2) نقد تصحیح کتاب «المُلَخّص»، نگرید: عطائی نظری، حمید، «لزوم توجّه به نقش همخانوادگی متون در تصحیح آثار کلامی (2): ارزیابی تصحیحی شتابزده از المُلَخَّص فی اصول الدین شریف مرتَضی»، فصلنامه نقد کتاب میراث، سال دوم، شماره 6 ـ 7، تابستان و پاییز 1394، صص 63 _ 78.
3) نقد ویراست آقای سَیّد مَهدی رجائی از رسالۀ «جَوابُ المَسَائلِ الطَّرَابُلُسيَّاتِ الثَّانيةِ» سَیّد مرتَضی، نگرید: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (3): مَصائب و مَصاعب رسائل سَیّد مرتَضی»، مجلّۀ آینه پژوهش، سال 27، ش 159، مرداد و شهریور 1395، صص 37 _ 47.
4) نقد تصحیح مجموعه رسائلی از شریف مرتضی که با تحقیق زیر عنوان «مسائل المرتضی» در بیروت منتشر شده است، نگرید: عطائی نظری، حمید، «نگرشی بر نگارشهای کلامی (9): مسائل المُرتَضی و مشکلات آن»، مجلّۀ آینه پژوهش، ش 166، مهر و آبان 1396. - راقم این سطور که ضمن اعتراف به توان و بِضاعت بسیار اندک خود برای دست یازیدن به امر خطیر و دشوار تصحیح آثار شریف مرتَضی، بنا به اسبابی، به تصحیح رسالۀ «جَوابُ المَسَائلِ الطَّرَابُلُسيَّاتِ الثَّانيةِ» سَیّد مرتَضی اشتغال یافته است، افزون بر مقابلۀ کامل رساله با دوازده نسخۀ برتر از آن و نیز دو چاپ پیشین این رساله، به پی جویی قطعات منقول از آن در برخی مصادر همچون بِحار الأنوار پرداخته و تمام اختلاف ضبطهای مهمّ را تا حدّ امکان گزارش کرده است. این مطلب را صرفاً بدین جهت یادآور شدم که نشان دهم خود نیز بدین شیوه از تصحیح، عامل و پایبند هستم و از مرارتها و سختیهای آن باخبرم، و بنا بر این، فقط به نسخهپیچی برای دیگران نمیپردازم! علاقهمندان به آثار شریف مرتَضی، خود، با مقایسۀ حاصل چُنین فرایندی در تصحیح متنِ رساله با دو ویراستِ قبلی آن بخوبی درخواهند یافت که در نحوۀ ارائۀ متن، بین آنها تفاوت از زمین تا آسمان است و گویی اساساً با متن تازهای روبرو میشوند. وضع و حال بسیاری از دیگر نوشتههای شریف مرتَضی نیز چُنین است که ویراستهای تازۀ آن _ بشرطی که با دقّت و مهارت کافی انجام یافته باشد و فرایندی که بیان شد در آنها رعایت شود _ اختلاف فاحشی با ویراستهای پیشین این آثار خواهد داشت.
- فقط از باب نمونه نگرید به مقالات دکتر محمود امیدسالار در باب تصحیح شاهنامه در: امید سالار، محمود، سی و دو مقاله در نقد و تصحیح متون ادبی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، تهران، 1389،
- برای آگاهی از مقالات متعدّدی که در باب تصحیح ابیات دیوان حافظ نوشته شده است نگاه کنید به کتابشناسی مفصّلی که با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است: قیصری، ابراهیم، ابیات بحثانگیز دیوان حافظ، انتشارات توس، تهران، 1380.
- یکی از اندکنمونههایِ نقد تصحیح متون کلامی در سالهای دور عبارتست از نقد استاد دانشمند سَیّد محمّدرضا حُسَینی جلالی که قریب 16 سال پیش در انتقاد از طبع مجمع الفکر الإسلامی از کتاب النجاة في القیامة فی تحقیق أمر الأمامة نگاشتۀ ابن میثم بحرانی با نام مستعار «أبو یوسف العلوی» در مجلّۀ علوم الحدیث منتشر شد. نگرید به: العلوی، أبو یوسف، «تحقیق التراث: من أین؟ وإلی أین؟»، مجلّة علوم الحدیث، محرم _ جمادی الثانیة 1423 _ العدد 11، صص 266 _ 311. همین مقاله، چندی پیش، در کتاب زیر نیز بازچاپ شد: حُسَینی جلالی، سَیّد محمّدرضا، علم تحقیق النصوص، ما هو؟ و لماذا؟ و کیف؟، 1433مؤسّسة المرتضی للثقافة و النشر / دارالمرتضی للنشر، النجف الأشرف، ج 2، صص 134 _ 174.
- زرّین کوب، عبدالحسین، یادداشتها و اندیشهها، انتشارات سخن، چاپ ششم، تهران، 1383، ص 20.
- همان، ص 22.
- همان، ص 24.
- در باب مشخّصات این پروژه و جزئیّات آن نگرید به:
http://www.avicennaproject.eu/
http://homepage.sns.it/bertolacci/ERC_Advanced_Grant.html - آقای دکتر حامد ناجی اصفهانی چندین سال قبل درصدد انتشار کتاب الهیات شفاء با گزیدهای از حواشی و تعلیقات مهمّ نگاشتهشده بر این اثر بودند. تا آنجا که اطّلاع دارم، تنها جلد نخست آن اثر مهم و ارزشمند توفیق انتشار یافت (الشفاء "الالهیات" و تعلیقات صدرالمتألهین علیها مع زبدة الحواشی من: میرداماد، العلوی، الخوانساری، السبزواری، الملّا سلیمان، الملّا اولیاء و غیرهم ومعها: عون إخوان الصفاء علی فهم کتاب الشفاء لبهاءالدّین محمّد الاصبهانی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1383) و سه مجلّد دیگر آن، به دلیل آنکه هیچ مؤسّسهای تاکنون حاضر به تأمین هزینههای تحقیق و نشر آن نشده است همچنان در انتظار نشر به سر میبرد.
چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۸:۳۱