اگر درصدد آگاهی از سرگذشت علامۀ حلّی (م 726 ق) در کتب تراجم اهل سنّت برآیید ممکن است با این مشکل مواجه شوید که در برخی از این آثار، نام او را در موضعی که مورد توقّع است نیابید. برای نمونه، در أعیان العصر و أعوان النصر صلاح الدین صَفَدی و همچنین الوافی بالوفیاتِ وی نمی‌توانید شرح حال علامه را ذیل نام «حسن بن یوسف» پیدا کنید و این مشکل از آن رو حادث می شود که صَفَدی گمان کرده نام علامه نه «حسن بن یوسف» بلکه «حسین بن یوسف» است.
صَفَدی در أعیان العصر و أعوان النصر (الطبعة الأولی، دارالفکر، دمشق، 1418 ق، الجزء الثانی، ص 292) و همچنین درالوافی بالوفیات (الطبعة الأولی، دارالفکر، بیروت، 1425 ـ 1426 ق، ج 9، ص 130) نام علامۀ حلّی را بجای «الحسن بن یوسف» به اشتباه «الحسین بن یوسف» ذکر کرده است و به همین جهت سرگذشت او را نیز در ضمن عالمانی که نام نخستینشان «حسین» است درج نموده است.
ابن حَجَر عَسقَلانی (م 852 ق) نیز در الدُرَر الکامِنة فی أعیان المائة الثامنة با اینکه نام علامه را در بین کسانی که اسم آنها با «حسن» شروع می‌شود آورده است (ابن حَجَر، احمد بن علی، الدُرَر الکامِنة، ج 2، ص 49) برای شرح حال او ارجاع داده است به «الحسین بن یوسف بن المطهّر الحلّی المعتزلی» (همان، ص 71). وی البتّه در پایان همین بخش خاطرنشان کرده است که: «و قیل اسمهالحسن». (همان، ص 72) همو در لسان المیزان نیز باز به اشتباه شرح حال علامه را در ذیل کسانی که نامشان با اسم «حسین» آغاز می‌شود آورده است: «الحسین بن یوسف بن المطهّر الحلّی عالم الشیعة وإمامهم و مصنّفهم و کان آیة فی الذکاء» (همو، لسان المیزان، الطبعة الثالثة، مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات / اُفسِت طبع حَیدَرآباد، بیروت، 1406 ق، ج 2، ص 317).
در چاپ یادشده از لسان المیزان تعلیقه‌ای در این موضع به خطّ یکی از عالمان ـ که بر بنده هویّت وی معلوم نشد ـ آمده است که به تصحیحِ اشتباهِ ابن حَجَر پرداخته و تصریح نموده که نام علامه حلّی «حسن بن یوسف» است و ذکر شرح حال وی در این موضع اشتباه است: «هذا هو الحسن بن یوسف مکبّراً1
کلمۀ «مکبّراً» در برابر «مصغّراً» استعمال شده و به معنای آن است که نامِ یادشدۀ پیش از آن، نباید به صیغۀ تصغیر خوانده شود.
و ذکره هنا اشتباه».
تردیدی نیست که نام صحیح علامه حلّی همان «حسن بن یوسف» است و گفتۀ آن دسته تراجم نویسان اهل سنّت که نام وی را حسین دانسته اند وجهی ندارد. اکنون نمی دانم منشأ این اشتباه در ذکر نام علامه حلّی در آثار مذکور از صَفَدی و ابن حَجَر چه بوده است ولی بعید نیست که همین خطا در برخی دیگر از آثار تراجمی اهل سنّت ـ به سبب سنّتِ معمولِ رونویسیِ مطالب در میان نویسندگان اعصار پیشین ـ نیز راه یافته باشد. از این رو طالبان شرح حال علامه در کتب تراجم اهل سنّت بد نیست من باب احتیاط اگر شرح حال وی را ذیل نام «حسن بن یوسف» نیافتند در جستجوی نام «حسین بن یوسف» برآیند شاید در ذیل آن، سرگذشت علامه را بیابند.
ضمناً عنایت به یک نکتۀ دیگر دربارۀ علامه حلّی ـ که در عبارات یادشده از صَفَدی و ابن حَجَر جلب توجّه می کند ـ نیز خالی از فایده نیست. چنانکه ملاحظه فرمودید ایشان در وصف علامه حلّی از وی با عنوان «المعتزلی» یاد کرده اند: «جمال الدین بن المطهّر الأسدی الحلّی المعتزلی». این امر می‌تواند نشانگر تصوّر این قسم تراجم نویسانِ اهل سنّت از هویّت و شخصیّت فکری علامه باشد و اینکه از نظر ایشان علامه حلّی متکلّمی است با اشتهار به گرایش ها و نگرش های اعتزالی.
اینکه تراجم نویسان اهل سنّت برخی از متکلّمان سرشناس متقدّم امامی نظیر شریف مرتضی را «معتزلی» دانسته اند و خوانده اند امر چندان دور از انتظاری نیست؛ امّا چنین وصفی دربارۀ علامۀ حلّی که در دوران افول معتزله و سلطۀ متکلّمان فلسفی مشرب نظیر خواجه نصیر الدین طوسی (م 672 ق) می زیسته اند در جای خود بسیار قابل توجّه است. در واقع ویژگی شاخص علامه حلّی که او را از دیگر متکلّمان امامیِ هم عصرِ خود متمایز ساخته است احاطۀ بسیار زیاد هم زمانِ علامه با آثار و اندیشه‌های متکلّمان معتزلی و همچنین فیلسوف ـ متکلّمان است. علامه هم بخوبی از افکار و آراء معتزله آگاهی دارد و هم با نظرات و دیدگاه‌های فلاسفه مسلمان بویژه ابن سینا آشناست. دانش عمیق وی از نظام کلام معتزلی در برخی آثار وی بخصوص نهایة المرام و مناهج الیقین که در جای جای آن‌ها از آراء و اندیشه‌های متکلّمان معتزلی یاد کرده است بخوبی انعکاس یافته است. بنابراین طبیعی است که برخی از تراجم نویسان اهل سنّت، از منش کلامی معتزلیانۀ علامه سخن گفته باشند.
در باب آراء و نظرات اعتزال گونۀ علامه حلّی و بویژه قرابت فکر کلامی وی به ابوالحسین بصری معتزلی (م 436 ق) تحقیقات خوبی صورت گرفته است که برای نمونه می توان به کتاب زابینه اشمیتکه درباره علامه حلّی رجوع کرد.

  • کلمۀ «مکبّراً» در برابر «مصغّراً» استعمال شده و به معنای آن است که نامِ یادشدۀ پیش از آن، نباید به صیغۀ تصغیر خوانده شود.
يكشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۹