لینک های روزانه
    نشانی ایمیل نویسنده
    h.ataei.n@gmail.com
    برگردانِ عربیِ اخلاق ناصری: الأخلاق النصیریة في تعریب الأخلاق الناصریة
    نوشتۀ: یُپ لَمیِر (Joep Lameer)، ترجَمۀ: حمید عطائی نظری
    نوشتار حاضر، برگردان فارسی مقدّمۀ آقای یُپ لَمیِر بر متنِ ویراستۀ ترجَمۀ عربی رُکن‌الدّین جرجانی از اخلاق ناصری خواجه نصیرالدّین طوسی با عنوان «کتاب الأخلاق النصیریّة في تعریب الأخلاق الناصریّة» است که به‌تازگی با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است:
    The Arabic Version of Ṭūsī's Nasirean Ethics. With an Introduction and Explanatory Notes, by: Joep Lameer, Islamic Philosophy, Theology and Science. Texts and Studies, volume ۹۶, BRILL, Leiden | Boston, ۲۰۱۵.
    درآمد
    1ـ متن

    نصیرالدّین طوسی1 برای گزارشهای کلّی دربارۀ زندگی طوسی و اهمّیّت فلسفی، علمی و تاریخی او نگرید به:
    Daiber, “Ṭūsī, Naṣīr al-Dīn: i. Life, ii. As theologian and philosopher”; Ragep, “Ṭūsī, Naṣīr
    al-Dīn: iii. As scientist”; Dabashi, “Khwājah Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī: the Philosopher/Vizier and
    the Intellectual Climate of his Times”; Badakhchani, Contemplation and Action, Introduction;

    دایبر، «طوسی، نصیرالدّین: 1ـ زندگی 2ـ در مقام فیلسوف و متکلّم»؛ رَجَب، «طوسی، نصیرالدّین: 3ـ در مقام دانشمند»؛ دَباشی، «خواجه نصیرالدّین الطوسی: فیلسوف/ وزیر و حال و هوای عقلانی دوران او»؛ بَدَخشانی، اندیشه و عمل، مقدّمه؛ ابراهیمی دینانی، نصیرالدّین طوسی؛ مدرّس رضوی، احوال و آثار قدوۀ محقّقین ... محمّد ..... الطوسی ملقّب به خواجه نصیرالدّین؛ مدرّسی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدّین طوسی. تا ‌به‌امروز هیچ پژوهش عمده¬ای به هیچ یک از زبانهای غربی دربارۀ نصیرالدّین طوسی که از مهمترین چهره‌های شاخصِ تاریخ علم و فلسفۀ اسلامی بشمار می‌آید، صورت نگرفته است.
    (م 672 ه‍. ق/1274)2 ذکر شده در اینجا و سایر موارد، همگی بر اساس تقویم هجری قمری است و پس از آن، تاریخ میلادیِ مطابق آن درج گردیده است. در مواضعی ـ عمدتاً دربارۀ آثار به‌طبع رسیده در ایران ـ که از گاهشماریِ هجری شمسی استفاده شده است، به‌دنبال این تواریخ، صفت «خورشیدی» آمده است. در خصوص آثار نویسندگان غربی، ثبت تاریخها بر اساس سال میلادی است. دانشور جامع الأطراف و دولتمرد ایرانی، کتاب اخلاق ناصری3 تصحیح مینُوی و حَیدری. این ویراست، یگانه تصحیحِ فارسیِ کتاب اخلاق ناصری است که از این به بعد بدان ارجاع داده می‌شود. برای تصحیح‌های قبلی این اثر ر.ک: اَشکِ شیرین و رحمانی، «کتابشناسی خواجه نصیرالدّین طوسی»، صص 72ـ 74. ترجَمۀ انگلیسی اخلاق ناصری: وِکِنز، (The Nasirean Ethics Wickens,). متنهای فارسی و انگلیسی اخلاق ناصری وقتی به موازات ترجَمۀ عربی آن خوانده شوند، سودمند هستند. معرّفی تصحیح مینُوی و حَیدری از اخلاق ناصری توسّط محمّد تقی دانش‌پژوه در مقاله‌ای با عِنوان «اخلاق ناصری» نوشتاری کاملاً اصیل، و سرشار از اطّلاعات کتابشناختی است؛ تحریر بازبینی شدۀ آن مقاله، در دیباجۀ همو بر اخلاق محتشمی، صص 3ـ 38 به طبع رسیده است. فهرستی از منابع اصلی طوسی در تألیف اخلاق ناصری در بخش «سرآغاز»، صص 19ـ 23 همین اثر ارائه شده است. برای متون ایرانیِ کهنِ متعدّدی که در آنجا ذکر شده ر. ک. همچنین به: de Fouchécour, Moralia که در آن، بحثی کوتاه دربارۀ اخلاق ناصری در صفحات 444ـ 447 آمده است. [نگرید به ترجَمۀ فارسی این اثر: اخلاقیات، شارل هانری دوفوشه کور، ترجمۀ: محمّد علی امیر مُعِزّی، عبدالمحمّد روح بخشان، مرکز نشر دانشگاهی، 1377 ش، صص 610 ـ 613]. را در آغاز یک دورۀ طولانی و متفاوت از زندگی‌اش نگاشت. او این اثر را به درخواست ناصرالدّین عبدالرحیم بن ابی منصور (م 655 ه‍.ق/ 1257)، حاکم اسماعیلی قُهِستان در شمال شرقی ایران4 برای بحثی دربارۀ گرایشهای اسماعیلی طوسی ـ بنا بر آنچه که ادّعا شده ـ نگرید به:
    Daftary, The Ismailis, Their History and Doctrines, 378–380.

    دفتری، اسماعیلیه، تاریخ و عقاید آنها، صص 378ـ 380، و ارجاعات کتابشناختی بسیار کاملِ درج شده در پاورقی 184 (صص 636ـ 637).
    به نگارش درآورد، و به احتمال زیاد آن را در سال 633 ه‍.ق /1236 به پایان رساند.5، اخلاق ناصری، 15، بند دوم، ابتدای سطر. اگرچه در اصل از طوسی خواسته شده بود تا ترجَمه‌ای پارسی از رسالۀ ابو علی مِسکَوَیه (م 421 ه‍.ق/ 1030) در باب اخلاق، یعنی تهذیب الأخلاق6 [قُسطَنطین] زُرَیق، و نیز ویراستهای قبلی این اثر که در مقدّمۀ این تصحیح (dـ b) ذکر شده است؛ ترجَمۀ انگلیسی: همو، The Refinement of Character ، Zurayk، ترجَمۀ فرانسوی: [محمّد] ارکون،Arkoun, Traité d’éthique. [دو تصحیح تازه‌ از این اثر با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است: 1) مِسکَوَیه، تهذیب الأخلاق، دراسة و تحقیق: عماد الهلالی، منشورات الجَمَل، بغداد ـ بیروت 2011 م؛ 2) أبو علی أحمد بن محمّد بن مسکویه، تهذیب الأخلاق أو کتاب الطهارة في تهذیب الأخلاق، تحقیق: السیّد حسین المؤمني، المعهد العالی للعلوم و الثقافة الإسلامیّة، قم، 1437 ه‍ .ق]. دربارۀ فضایی که اخلاق ناصری در آن تألیف شد، نگرید به: طوسی، اخلاق ناصری، ص 35 ، س 17 تا ص 37، س10، و ترجَمۀ انگلیسی وِکِنز از آن (Wickens, The Nasirean Ethics)، صص 25 ـ 26. (همچنین نگرید به مقدّمۀ وِکِنز). متن تازیِ متناظر این بخش، در بخش عربیِ ویراست من از آن، در ذیل عنوان «مقدّمة»، موجود است. این مطلب که در ترجَمۀ عربی جرجانی، متن مقدّمۀ طوسی، تلخیص شده است در ادامۀ این نوشتار در بخش 5 توضیح داده می‌شود. فراهم سازد، پس از قدری تأمّل، وی به این نتیجه رسید که هرگز در ترجَمه‌اش، توان نزدیک شدن به اصلِ متن عربی کتاب را نخواهد داشت.7 به گفتۀ ابراهیمی دینانی ( نصیرالدین طوسی، ص 504)، اصرار طوسی بر اینکه وی تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه را ترجَمه نمی‌کند به این دلیل که متن عربی آن [درحدّی از فخامت است که] غیرقابل تقلید و بی‌بدیل است، بیانی مؤدّبانه از این حقیقت است که کار ترجَمه دون شأن خواجه به عنوان یک عالم طراز اوّل است. به همین دلیل، و نیز به این سبب که تهذیب الأخلاق مشتمل بر بخشهای تدبیر منزل [حکمت منزلی] و سیاست مُدُن [حکمت مدنی] ـ که در روزگار طوسی به دست فراموشی سپرده شده بودند ـ نمی‌شد، او تصمیم گرفت کتابی مختصر، شامل هر سه بخشِ حکمت عملی به نگارش درآورد. بدین نحو، او قادر بود هم درون مایۀ تهذیب الأخلاق را به زبان فارسی برگرداند و هم در عین حال، دو شاخۀ دیگرِ دانش اخلاق را که مهجور گشته بود، اِحیا کند. از این‌رو، نتیجۀ کار خواجه در این اثر، حاوی بحثی جامع از رفتار اخلاقی انسان است که از رهگذر خانواده و واحدهای اجتماعی مشابه آن، از سطح خُردِ فرد عبور می‌کند تا به کمال آن، در سطح شهرها، نواحی و دولت‌ها برسد.8 ساختار و محتوای اخلاق ناصری نگرید به: فهرست مطالبی که خود طوسی برای کتاب ذکر کرده است و نیز تلخیصی که من از مباحث و سرفصلهای آن، پیش از این مقدّمه ارائه کرده‌ام (صص XI و III (. همچنین نگرید به: وِکِنز، «اخلاق ناصری»، و de Fouchécour, Moralia، صص 483ـ 487، [نگرید به ترجَمۀ فارسی این اثر: اخلاقیات، شارل هانری دوفوشه کور، ترجمۀ: محمّد علی امیر مُعِزّی، عبدالمحمّد روح بخشان، مرکز نشر دانشگاهی، 1377 ش]. اگرچه کتاب اخلاق ناصری از این حیث که تمام نظریاتش را به درجات مختلف از سنّتهای یونانی، ایرانِ باستان، عربی و اسلامی وام گرفته است، در سرشت و ذات خود، اثری تدوینی و تألیفی است، در عین حال، جامعیّت و نحوۀ پرداخت مطالب آن کاملاً ابتکاری است. این امر جذّابیّتی ویژه نسبت به اخلاق ناصری پدید آورد تا آنجا که آن را به مشهورترین دانش‌نامۀ اخلاقی نوشته شده در درازنایِ تاریخ اسلام تبدیل کرد. در طول قرون گذشته، این کتاب، موجب به نگارش درآمدن فوج عظیمی از تلخیص‌ها، شروح، اقتباس‌ها و تقلیدهای مشهور گردید که البتّه هیچ یک، قابل مقایسه با خود اثر نیست.9 برای خطوط کلّی علم اخلاق در اسلام و بررسی اهمّیّت خواجه نصیرالدّین در این زمینه نگرید به:
    [ماجِد] فَخری، نظریه‌های اخلاقی در اسلام (Fakhry, Ethical Theories in Islam )، بخش سوم، (صص 61ـ 147)، به‌ویژه صص 131ـ 142؛ رحمان، «اخلاق»؛ مادِلونگ؛ «حکمت اخلاقی طوسی میان فلسفه، تشیّع و تصوّف».
    Madelung, “Naṣīr al-Dīn Ṭūsī’s Ethics between Philosophy, Shi’ism and Sufism.”
    جای تعجّب نیست که بسیاری از این آثار به زبان فارسی نوشته شده باشد10 نگرید به فهرست مبسوطی که دانش‌پژوه در مقالۀ «اخلاق ناصری»، صص 396ـ 402 ارائه کرده است و همراه با اندکی تغییرات از سوی همو در اخلاق محتشمی، دیباجه، صص 12ـ 16 بازچاپ شده است. از میان آثار فارسی می‌توان اشاره کرد به:
    الف) لوامع الإشراق في مکارم الأخلاقِ جلال‌الدّین دوانی (م 907 ه‍.ق/ 1501) تصحیح: شیرازی؛ ترجَمۀ انگلیسی: تامپسون، حکمت عملی مسلمانان (Thompson, Practical Philosophy of the Muhammadan People)؛ همچنین ر.ک به: وِکِنز، اخلاق جلالی).
    ب) اخلاق مُحسنی از کمال‌الدّین واعظ کاشفی (م 910 ه‍.ق/ 1504ـ 1505)، تصحیح: مدرّسی چهاردهی؛ ترجَمۀ انگلیسی (بخشی از) آن: کینه، اخلاق محسنی یا کردار نیکوکار (Keene, Akhlāq-e Moḥsenī, or, The Morals of the
    Beneficent
    )؛ همچنین ر.ک به: وِکِنز، «اخلاق مُحسنی».
    ج) اخلاق منصوریِ غیاث‌الدین دَشتَکی (م 949 ه‍.ق/ 1542) تصحیح: ابراهیمی؛ و:
    د) مفتاح الأخلاقِ اورنگ زیب (م 1117 ه‍.ق/ 1707، ششمین حاکم مغول)، چندین نسخه از این اثر برجامانده، ولی تاکنون منتشر نشده است.
    ؛ ولی در خصوص متون عربی باید گفت که تا به امروز هیچ فهرست مفیدی از این دست نگاشته‌ها فراهم نیامده است. با این وصف، به عنوان نمونه می‌توان اشاره کرد به بخش حکمت عملی رسالة الشجرة الإلهیة11: حبیبی، گورگون. از شمس‌الدّین شَهرزوری (زنده در 687 ه‍.ق/ 1288)، الأخلاق العَضُدیة = الأخلاق الشاهیة12 این اثر کوتاه که در چهار بخش نوشته شده، تنها بر اساس دو نسخۀ خطّیِ موجود در ایران تصحیح شده است. (در حالی که فقط در ایران حدود بیست نسخه از این رساله موجود است، نگرید: درایتی، فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران، ج 1، ص454)، چاپ شده در: جاهد و ملّا یوسفی، «رساله‌ای در اخلاق از عَضُدالدّین ایجی»، صص 93ـ 106. اگرچه متنِ تصحیح شده هیچ عِنوانی دربرندارد، مصحّحان رساله از آن با عنوان «اخلاق عَضُدی» یاد کرده‌اند (ص 92). مایۀ تأسّف است که آنها از نسخۀ کتابخانۀ ملّی مَلِکِ تهران به شمارۀ 3/5330 استفاده نکرده‌اند؛ زیرا این دست‌نوشت در صفحۀ 299 سطور 2ـ10، مقدّمه‌ای طولانی دارد که حاوی تقدیم‌نامه‌ای واضح (سطور 8 ـ 9) به الشاه الأعظم ابواسحاق جمال الدّنیا والدّین (اینجو) (م 758 ه‍.ق/ 1356) است. از آنجا که می‌دانیم ابواسحاق در طی سالهای 743ـ 755 ه‍.ق / 1343ـ 1355 حکومت می‌کرده است، [باتوجّه به تعبیر «الشاه الأعظم»] تاریخ نگارش این رساله باید به همین دورۀ دوازده ساله بازگردد. ر.ک: اَفشار و دانش‌پژوه، فهرست نسخه‌های خطّی کتابخانۀ ملّی مَلِک، ج 8، ص301 (توجّه: رساله شامل صفحات 299 تا 304 این مجموعۀ خطّی می‌شود نه صفحه‌های 199 تا 304 آنگونه که در فهرست ذکر شده است). نسخۀ کتابخانۀ ملّی مَلِک نیز حتّی با وجود این تقدیم‌نامه، هیچ عِنوانی ندارد. چندی پیش، آقای رضا پورجوادی (ساکن فرانکفورت) توجّه مرا به ویراست دیگری از این اثر به کوشش «مستقیم آریجی» جلب کرد که با عِنوان «رسالۀ اخلاق عَضُدالدّین ایجی: متن عربی و ترجمۀ آن»، صص 155 ـ 160 منتشر شده است:
    Mustakim Arici, “Adududdîn al-Îcî’nin Ahlâk Risalesi: Arapça Metni ve Tercümesi,”
    این ویراست، که بر بنیاد تَعدادی از نسخه‌های موجود در ترکیه فراهم شده است، همچون ویراست دیگرِ آن، فاقد تقدیم‌نامه است. آریجی نام رساله را «الأخلاق العَضُدیة» (ص 155) ذکر کرده است. در فهرست نسخه‌های خطّی کتابخانۀ ملّی برلین نیز نسخۀ دیگری زیر عِنوان «الرسالة الشاهیة في علم الأخلاق» معرّفی شده است:
    )Ahlwardt,Verzeichnis der arabischen Handschriftender Königlichen Bibliothek zu Berlin, vol. 5, 10, MS 5396, Lbg. 846(.
    گرچه این نسخه نیز فاقد تقدیم‌نامه است (آنگونه که از اطّلاعات موجود در فهرست نسخ می‌توان دریافت و زمانی هم که عکس نسخه بر روی سایت موجود بود و در دسترس همگان قرار داشت ـ نه اکنون که این سطور نوشته می‌شود ـ این امر قابل ملاحظه بود)، عِنوان نسخه حاکی از آن است که در مقطعی از استنساخ و انتقال متن، ارتباط آن با شاه اینجو معلوم بوده است. ر.ک همچنین به: بروکلمان، تاریخ ادب (مکتوبات) عربی (Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur)، ج 2، ص 270، ش V (= idem, History of the Arabic Written Tradition, vol. 2, 233, V).
    نوشتۀ عَضُدالدّین ایجی (م 756 ه‍.ق/ 1355) و برخی از شروح آن13 بر آن رساله در کتابخانۀ دانشگاه تهران با نام شرح الأخلاق العَضُدیة منسوب به محمّد بن یوسف کرمانی (م 786 ه‍.ق/ 1384) موجود است که البتّه نمی‌تواند نوشتۀ او باشد. (دانش‌پژوه، فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، ج 10، 1783، نسخۀ 2924). دلیل این ادّعا آنست که این رساله به جلال‌الدّین توران شاه (م 787 ه‍.ق/ 1385)، وزیرشاه شجاع (م 786 ه‍.ق/ 1384) تقدیم شده است. (ر.ک: نسخۀ شمارۀ 2924 کتابخانۀ دانشگاه تهران، ص 4، س 9). شاه شجاع در سال 759 ه‍.ق/ 1357 به قدرت رسید، امّا همانگونه که آقای رضا پورجوادی (در مکاتبه‌ای مورّخ دسامبر2014) تَذکار دادند، کرمانی، ایران را در سال 756 ه‍.ق/ 1355 برای همیشه ترک گفته است، بنابراین این اثر احتمالاً نمی‌تواند نوشتۀ او باشد. دربارۀ کرمانی همچنین ر. ک به: بروکلمان، تاریخ ادب (مکتوبات) عربی (Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur)، تکمله، ج 2، صص 211 ـ 212، که در آن سخنی از اثر مورد بحث نیامده است. حاجی‌خلیفه در کشف الظُّنون عن اسامی الکتب والفنون، ج1، ص 204 از شرحی دیگر بر رسالۀ الأخلاق العَضُدیة نوشتۀ احمد بن مصطفی تاشکُپری‌زاده (م 968 ه‍.ق/ 1561) یاد کرده است؛ شروح دیگری بر این رساله در کتاب آریجی به نام «رسالۀ اخلاق عَضُد‌الدّین ایجی: متن عربی و ترجَمۀ آن»، ص 151، و بروکلمان، تاریخ ادب (مکتوبات) عربی (Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur)، ج 2، ص 270، ش V (= idem, History of the Arabic Written Tradition, vol. 2, 233, V) ذکر شده است. الحکمة العمَلیة14: نورانی. این رساله، نوشته‌ای کوتاه در علم اخلاق است (با حجمی حدود 25 صفحه) که دَشتَکی در دیباجۀ آن، خواننده را برای تفصیل مطالب به اخلاق منصوری (نگرید پیش از این)، و ریاض الرضوان، که اثری ظاهراً مفقود دربارۀ کتاب شِفای ابن سینا است، ارجاع می‌دهد. تألیفِ غیاث‌الدّین منصور بن صدرالدّین دَشتَکی (م 948 ه‍.ق/ 1531) و الرسالة السَّعدیة في الحکمة العِلمیّة به قلمِ محمّد بن حسن شریف اَسترآبادی (نوشته شده پیش از سال 1071 ه‍.ق/ 1661).15 دست‌نوشتی از این اثر در مرکز احیای میراث اسلامی قم به شمارۀ 1/ 193 موجود است که دربارۀ آن نگاه کنید به: آصِف‌آگاه، فهرستوارۀ نسخه‌های خطّی و عکسی مرکز احیای میراث اسلامی، (216)، ش 3903. اطّلاعات بیشتر در این زمینه در نشانی اینترنتی زیر قابل دستیابی است:
    http://www.aghabozorg.ir/showbookdetail.aspx?bookid=185039
    بر اساس اطّلاعات ارائه شده در اینجا، این نسخه (در قطع جیبی، 16×10 سانتیمتر، 9 سطر در هر صفحه، حاوی 257 برگ) مشتمل بر سه بخش است: 1ـ اخلاق 2ـ ترتیب الأهل والمنزل، و 3ـ ترتیب المدینة، که همانند ساختار اخلاق ناصری است. تاریخ استنساخ کتابِ دومِ نسخه، چهارشنبه دهم جُمادی الأولی سال 1071 ه‍.ق (11 ژانویه 1661)، و تاریخ کتابت کتابِ سوم، آخر شوّال همان سال (پایان ژوئن 1661) ذکر شده است. این اثر به «سعدالدّین مسعود» نامی، تقدیم شده که ناشناخته است.

    این نوشته‌ها، و همچُنین سایر آثاری که پس از دورۀ نصیرالدّین طوسی در باب اخلاقِ فلسفی به زبان عربی نگاشته شد، تا اندازۀ زیادی مورد بررسی قرار نگرفته و مغفول مانده است. از این جهت که این مکتوبات به دست نویسندگان فارسی زبان به رشتۀ تحریر درآمده است، احتمالاً ترجَمۀ عربی رُکن‌الدّین جرجانی از اخلاق ناصری تأثیری بر آنها نداشته است. با وجود این، ممکن است آنجا که نویسندگان دسترس به منابع فارسی نداشته¬اند، این ترجَمه نقشی (که البتّه تاکنون بر ما روشن نشده است) ایفا کرده باشد. روشن است که تا این ترجَمه در دسترس قرار نگیرد، تحقیق بیشتر در این زمینه امکان پذیر نیست. و [امکان تحقیق در] این امر، آنگاه افزون بر سایر فوائد زبان شناختی و تاریخی ـ فرهنگی آن (به‌شرحی که در ادامه ملاحظه خواهید کرد)، یکی از فوائد اصلی تصحیح و انتشار ترجَمۀ عربی جرجانی است.

    2ـ پیش‌زمینۀ فرهنگی و ادبی16 مطالبی که در دو بند نخست این بخش می‌آید از مدخل «اندرز» دائرة المعارف ایرانیکا، نوشتۀ شاکِد و صفا گردآورده شده است.
    اخلاق ناصری با وجود آنکه اثری در باب فلسفۀ اخلاق به زبان فارسی است، در خلأ گردآورده و نوشته نشد. در ایران، هم پیش از ظهور اسلام و هم پس از آن، سنّت زنده‌ای از ادبیات اندرزنامه‌ای در صورت کلمات قِصار حکیمانه، حکایات، و تألیفات جامع‌تر و کمابیش خوش‌ساختار (به نَظم و نثر) وجود داشته است. پندهای خردمندانۀ این نگاشته‌ها یا مختصّ پادشاهان بود یا مخاطبانی عامتر داشت، و به مطالبی دربارۀ دولت، زندگی انسان بطور کلّی، یا موضوعات دینی می‌پرداخت. برخی از عناصر پیشااسلامیِ این مجموعه آثار، تنها در زبان عربی حفظ شده است، مثل: عهد اَردَشیر17: عبّاس. بیشتر مطالب مطرح در الحکمة الخالدهی ابو علی مِسکَوَیه18: بَدَوی. و برگردان عربی کَلیله و دِمنه‌ی ابن مُقَفَّع (م حدود 139 ه‍.ق/ 757)، (که مجموعه‌ایست از حکایات راجع به حیوانات که در اصل به زبان فارسی میانه [پهلوی] نوشته شده است).19: شِیخو. افزون بر ترجَمه‌ها، حجم قابل توجّهی از مطالب پیشااسلامی نیز در آثار اندرزنامه‌ای و تاریخی به زبان عربیِ دوران نخستین، در «آینه‌هایی برای شهریاران/mirrors for princes » و در آثار ادبی گنجانده شده است. برای نمونه می‌توان اشاره کرد به: جواهر الکِلَم و فرائد الحِکَمِ20 و ترجمه: ذاکری. علی بن عُبیده رَیحانی (م 219 ه‍.ق/ 834)، دیوان الحَماسَه‌ی ابوتَمّام (م231 ه‍.ق/ 845)21(همراه با شرح مَرزوقی) اَمین و هارون. ، غُرَر أخبارِ مُلوکِ الفُرس وسِیَرِهم22 و ترجمه: زوتِنبِرگ، که تنها شامل بخش مربوط به تاریخ پادشاهان ایران است. نوشتۀ ابومنصور ثَعالِبی (م 429 ه‍.ق/ 1038)، کتاب الآداب الکبیرِ23 تصحیح: زَکی و قاوُقَجی. هنوز تصحیح خوب و استواری از این اثر ارائه نشده است، در این خصوص همچنین نگرید به: عبّاس، «ادب الکبیر». دربارۀ خوانش «آداب» بجای «ادب» نگاه کنید به:
    لِیتم، ابن مقفّع و نثر [دورۀ] عبّاسی نخستین (Latham, “Ibn al-Muqaffaʿand Early ʿAbbāsid Prose)، ص 57.
    ابن مُقَفَّع، و نهج البلاغهی24 کتاب چاپهای مختلفی دارد که در اینجا از تصحیح حُسَینی استفاده شده است. شریف رَضی (م406 ه‍.ق/ 1016) ـ که مجموعه‌ایست گردآوری شده از مواعظ و حِکم منسوب به امام اوّل شیعیان، [حضرت] علی بن ابی طالب [علیه السَّلام] (40 ه‍.ق/ 661).
    پس از افول زبان فارسی میانه [پهلوی] به عِنوان ابزار بیانِ علمی و ادبی، و جایگزینی تدریجی آن با زبان فارسی نو (در کنار زبان عربی)، ادبیات حِکمی در قالب شعر و نثر ادامه یافت. از میان شاعرانی که پیش از خواجه نصیرالدّین به زبان فارسیِ نو اشعاری با مضامین حکمت ایرانی سروده‌اند می‌توان به رودکی (م 329 ه‍.ق/ 940)، فردوسی (م 411 ه‍.ق/ 1020)، و ناصرِ خُسرو (م 481 ه‍.ق/ 1088) اشاره کرد.25، دیوان، تصحیح: نفیسی و براگینسکی. ترجَمۀ انگلیسی (منتخبات): طباطباییSongs Father of؛ فردوسی، شاهنامه، تصحیح: خالقی مطلق. ترجَمۀ انگلیسی: دیویس، شاهنامه؛ ناصرِ خسرو، دیوان، تصحیح تفنگدار، ترجَمۀ انگلیسی (منتخبات): شیمِل، Make a Shield from Wisdom. در حوزۀ نثر فارسی هم از یک سو، آثاری برجامانده که از منابع فارسی میانه [پهلوی] ترجَمه شده یا از آنها الهام گرفته‌اند‌ و باید به اینها ترجَمه‌هایی از آثار عربی را که خود ریشه در متون فارسی میانه [پهلوی] دارند، برافزود. برای نمونه، از این دست متون می‌توان از نامۀ تنسَر نام برد که ابن مُقَفَّع آن را از زبان پهلوی به عربی برگرداند و سپس ابن اِسفندیار [نویسندۀ تاریخ طَبَرستان] در قرن ششم یا هفتم هجری قمری آن را از عربی به فارسی جدید ترجَمه کرد (اصل پهلوی متن و ترجَمۀ عربی ابن مُقَفَّع از میان رفته است) 26: مینُوی. ترجَمۀ انگلیسی: بویس، The Letter of Tansar. همچنین نگرید به: لِیتم، «ابن مُقَفَّع ....» ؛ صص 56 ـ 57. ظفرنامۀ منسوب به ابن سینا27: صادقی. (م 428 ه‍.ق/ 1037)، و قابوس نامه نوشتۀ کِیکاووس بن اسکندر28: یوسُفی. ترجَمۀ انگلیسی: لِوی،Levi, A Mirror for Princes. (قرن 5 هجری قمری/ 11 میلادی) نیز در زمرۀ همین آثارند. از سوی دیگر، آثار مستقل‌تری نیز در این زمینه باقی مانده است، آثاری همچون سیاست نامه‌ی29: دارک. ترجَمۀ انگلیسی: همو،The Book of Government . خواجه نظام المُلک طوسی (م 485 ه‍.ق/ 1092)، کیمیای سعادتِ30: خَدیوجَم. ترجَمۀ انگلیسی (از اردو): فیلد (بازبینی بعدی و شرح: دانیل، بر اساس متن فارسی). ابوحامد غَزّالی (م505 ه‍.ق/ 1111) ـ که تحریر کوتاهتری است از إحیاء علوم الدّین وی که به زبان عربی نگاشته شده است ـ و نصیحة المُلوک31 تصحیح: هُمائی. ترجَمۀ انگلیسی: بَگلی،Bagley, Ghazālī’s Book of Counsel for Kings. مقدّمۀ این ترجَمه حاوی گنجینه‌ای از اطّلاعات مفید دربارۀ منابع و پیش‌زمینۀ اندیشه‌های مطرح در این کتاب است. دربارۀ صحّت انتساب نگارش (بخشی از) نصیحة الملوک به غَزّالی نگرید به:
    Crone, “Did al-Ghazālī write a Mirror for Princes? On the Authorship of Naṣīḥat al-Mulūk.”
    کِرون، آیا غزّالی مؤلّف نصیحة المُلوک است؟ دربارۀ نویسندۀ واقعی نصیحة المُلوک».
    او، مکارم الأخلاقِ رَضی‌الدّین نیشابوری32 تصحیح: دانش‌پژوه. (م 598 ه‍.ق/1201)، و آداب الحَرب والشَّجاعةِ فخر مُدبِّر مبارکشاه محمّد بن منصور (م پیش از 633 ه‍.ق/ 1235).33 تصحیح: سُهَیلی خوانساری. دربارۀ این کتاب و تحریر کاملتر آن به نام آداب الملوک و کفایة المملوک نگرید به: باسوِرث، «آداب الحرب والشجاعة» (Bosworth, “Ādāb al-ḥarb wa-l-shajāʿa,”)، و:
    Kumar,“The Value of the Ādāb al-mulūk as a Historical source: an Insight into the Ideals and Expectations of Islamic Society in the Middle Period (945–1500).”
    کومار، «ارزش آداب الملوک به عنوان یک منبع تاریخی: بینشی نسبت به آرمانها و انتظارات جامعۀ اسلامی در قرون میانی (945ـ 1500)» . برای من دستیابی به ویراستِ تحریرِ کاملتری که کومار بدان اشاره کرده است (صفحۀ 307، پاورقی 2: فخر مُدبّر: آداب الملوک و کفایة المملوک، تصحیح: محمّد سَروَر مولائی، تهران، حیدری، 1976)، میسّر نشد. آنچه من یافتم، تصحیحی جداگانه از ابواب اضافی بود ـ که باسوِرث آن را چهار باب دانسته، در حالی که مولائی در ویراست خود شش باب آورده است ـ و در آئین کشورداری به تصحیح مولائی به چاپ رسیده است ( آئین کشورداری؛ شش باب بازیافته از آداب الحرب والشجاعة، به اهتمام محمّد سَروَر مولائی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1354). بخش‌هایی از آداب الحَرب به انگلیسی ترجَمه و منتشر شده است، نگرید به:
    Shafi, “Fresh Light on the Ghaznavids.”

    افزون بر اینها، در زمان تألیف اخلاق ناصری، نگاشته‌هایی اخلاقی به زبان عربی با ماهیّت فلسفی‌تر نیز وجود داشت که از سنّتهای هِلِنیستی و یونان باستان الهام پذیرفته بود. در خِلال سه قرن نخستین اسلامی، شماری از آثار یونانی در باب علم الأخلاق فلسفی یا تلخیص‌های متعلّق به آن، بطور کامل یا بخشی از آنها (مستقیماً یا از سُریانی) به زبان عربی ترجَمه شد. از جمله، اخلاق نیکوماخوسی [نیکُماخوس]34 نگرید به:
    Peters, Aristotleles Arabus, 52–53; Akasoy and Fidora, The Arabic Version of the Nicomachean
    Ethics; Akasoy, “The Arabic and Islamic Reception of the Nicomachean Ethics.”
    آکاسوی و فیدروا، تحریرِ عربیِ اخلاق نیکوماخوس؛ آکاسوی، «اِقبال عربی و اسلامی به اخلاق نیکوماخوس».
    ارسطو (م 322 قبل از میلاد)، خلاصه‌ای [لاتینی] از آن به نام «اختصار اسکندرانیان» (Summa Alexandrinorum)35 دربارۀ « اختصار اسکندرانیان» (Summa Alexandrinorum) و نقش آن در انتقال اخلاق ارسطوئی به جهان اسلام، ر.ک: آکاسوی و فیدرا، تحریر عربی اخلاق نیکوماخوس، مقدّمه، به‌ویژه فصل 5، 62 ـ 79؛ همچنین نگرید به:
    Saccenti, “La Summa Alexandrinorum: Storia e contenutodi un’epitome dell’Etica Nicomachea;” Ullmann, Die Nikomachische Ethik des Aristoteles in arabischer Übersetzung, vol. 2, 72ff.
    [نسخه‌ای از ترجَمۀ عربی « اختصار اسکندرانیان» زیر عِنوان «اختصار الاسکندرانیین» در کتابخانۀ تیمور پاشا به شمارۀ 290 موجود است. دربارۀ این نسخه و همچنین ارتباط آن با «اختصار اسکندرانیان» (Summa Alexandrinorum) نگرید به مقالۀ زیر:
    Douglas M. Dunlop, The Manuscript Taimur Pasha 290 aḫlāq and the Summa Alexandrinorum, Arabica, T. 21, Fasc. 3 (Oct., 1974), pp. 252-263. [
    ، یک بازنویسی «رواقی» شده از کتاب اوّل (و نیز شاید کتاب دوم) سیاست ارسطو (موجود در قرن چهارم هجری/ ده میلادی)36 نگرید به:
    Peters, Aristoteles Arabus, 53–54.
    این مأخذ باید همراه با نوشتۀ «سیاست ارسطو در فلسفۀ عربی» نوشتۀ پینِس (Pines, “Aristotle’s Politics
    in Arabic Philosophy.” ) خوانده شود.
    ، کتاب فضیلت (de Virtute)37 نگرید به:
    Peters, Aristoteles Arabus, 54, 74–75; Pines, “Un texte inconnu d’Aristote en version arabe.”
    جعلی، و به‌ویژه رساله‌های جالینوس (م حدود 200 میلادی) با عنوان در باب شهوات و خطاهای نفس38 اولمان، طبّ در اسلام، ص 51، شمارۀ 65؛ بِرگِشتراسِر (تصحیح و ترجَمۀ آلمانی)، [ کتاب] حُنین بن اسحاق دربارۀ ترجَمه‌های سریانی و عربی [ آثار] جالینوس، ص 48، س 17 تا ص 49، س 4. (متن عربی)، کیف یتعرّف الإنسان ذنوبَه وعیوبَه =39ـ 40 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 118.
    Ullmann, Die Medizin im Islam, 51, # 65; Bergsträsser, Ḥunayn ibn Isḥāq über die syrischen
    und arabischen Galen-Übersetzungen
    48.17–49.4
    (متن عربی)، کیف یتعرّف الإنسان ذنوبه وعیوبه، صص 39-40 = (متن آلمانی) # 118 "Wie der Mensch seine Sünde und Fehler erkennt.
    اگرچه حُنین بن اسحاق خاطرنشان می‌کند جالینوس این اثر را در دو بخش تألیف کرده بوده، او و همکارانش تنها به یک قسمت از آن دست یافتند، که شواهد ضمنی مرا به این باور رهنمون ساخت که در واقع این اثر، همان رسالۀ جالینوس با عنوان: «تشخیص و درمان شهوات [/عیوب] نفس (De propriorum animi cuiuslibet affectuum dignotione et curatione)» بوده است. (ر.ک: فیشتنر و دیگران، Fichtner et al., Corpus Galenicum)، صص 26، 27، شمارۀ 29. ترجَمۀ انگلیسی: هارکینز، دیدگاه جالینوس در باب شهوات و عیوب نفس، بخش اوّل، با نام:
    Harkins, Galen On the Passions and Errors of the Soul, first part, called The Diagnosis and Cure
    of the Soul’s Passions
    , pp. 25- 69.
    تشخیص و درمان شهوات [/عیوب] نفس، در صفحات 25ـ 69.
    چُنین ادّعائی از آن روست که جالینوس در این متن کوتاه در مواضع گوناگون بر ناآگاهی انسان از خودش و احتیاج او به دوست در راه تهذیب نفس تأکید می‌کند و این امر از جهتی شباهت بسیار دارد به آنچه که ما در تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه شاهد هستیم، یعنی در بخشی که حتّی صراحتاً ابو علی مِسکَوَیه به اثرِ پیشگفته از جالینوس، با عنوان دیگرِ «تَعَرُّف المَرء (در نقل اُولمان: الإنسان) عُیوبَ نفسِه» (ابو علی مِسکَوَیه، تهذیب الأخلاق، ص 188، س 21 و پس از آن) اشاره می‌کند. شایان توجّه است که هر دو عِنوانِ حُنین بن اسحاق [یعنی: «کیف یتعرّف الإنسان ذنوبه وعیوبه»] و عِنوان دیگرِ مذکور در کتاب فیشتنر (یعنی: «مقالة في تعرّف الإنسان عیوبَ نفسه» ـ که برگرفته است از مقالۀ اُولمان که در آغاز این پاورقی از آن یاد شد، و ایدۀ یکسان‌انگاری این رساله با رسالۀ «تشخیص و درمان شهوات [/عیوب] نفس (De propriorum animi cuiuslibet affectuum dignotione et curatione)» نیز از همو اقتباس گردید) در واقع بیشتر اشاره دارند به عنوان بعدی مندرِج در فهرست فیشتنر ذیل شمارۀ 30 (صص 27ـ 28): De animi cuiuslibet peccatorum dignotione et curatione . (هارکینز، همان منبع، 71ـ 107، تشخیص و درمان عیوب نفس The Diagnosis and Cure of the Soul’s Errors). همچُنین جالب توجّه است که این عنوانِ عربی ظاهراً برای هر دو رساله با هم استفاده شده است. (یعنی: فیشتنر، شماره‌های 29 و 30).
    ، تعلّق نفس به بدن39 اُولمان، طبّ در اسلام، ص 39، شمارۀ 6؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 50، سطرهای 8 ـ 12 (متن عربی)، کِتابُهُ في أنَّ قوی النفس تابعة لمزاج البدن = 41 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 123:
    Sein Buch Darüber, “dass die Kräfte der Seele der Mischung des Körpers folgen”;
    فیشتنر و دیگران، Corpus Galenicum، صص 25ـ 26، شمارۀ 28؛ ترجَمۀ انگلیسی: سینگِر، تعلّق نفس به بدن (The Soul’s Dependence on the Body)، چاپ شده در: همو، جالینوس: منتخب آثار (Galen: Selected Works)، صص 150ـ 176؛ تصحیح: بیستِرفِلت (همراه با ترجَمۀ آلمانی)، Galens Traktat, “Dass die Kräfte der Seele den Mischungen
    des Körpers folgen
    ؛ بَدَوی، «مِن مقالة لجالینوس في أنَّ قوی النفس توابع لمزاج البدن» (این رساله گزیده‌ای است از ترجَمۀ عربی).
    ، چگونه انسان از دشمنان خودش بهره می‌برد40، طبّ در اسلام، ص 65، شمارۀ 117؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 49، س10 (متن عربی)، «کتابُه في أنَّ الأخیارَ من الناسِ قد یَنتَفِعونَ بأعدائِهم = 40 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 121؛ فیشتنر و دیگران. Corpus Galenicum، ص 84، شمارۀ 162. رساله‌ای از او در علم الأخلاق41 اُولمان، طبّ در اسلام، ص 63، شمارۀ 113؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 49، سطرهای 5 ـ 14 (متن عربی)، «کتابُه في الأخلاق = 40 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 119؛ فیشتنر و دیگران، Corpus Galenicum، صص 130ـ 131، شمارۀ 412، Moralia؛ Boudon, “Galien de Pergame، ص 459، شمارۀ 25. احتمالاً همان گزیدۀ عربی اخلاق جالینوس است، تصحیح شده توسّط: کراوس و بَدَوی. ترجَمۀ انگلیسی:
    Mattock, “A Translation of the Arabic Epitome of Galen’s book PERI ĒTHŌN.”
    ، و تلخیص‌های او از جمهوری42 اُولمان، طبّ در اسلام، ص 64، شمارۀ 114 ب؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 50، سطرهای 17ـ 20 (متن عربی)، ... جوامع... کتاب افلاطون في السیاسة = 41 (ترجمۀ آلمانی)، شمارۀ 124، فیشتنر و دیگران، Corpus Galenicum، ص 84، شمارۀ 159،Compendium Rei publicae Platonis و 126، شمارۀ 395،In Platonis rem publicum ؛ تصحیح (بخشی از متن): کراوس و والتسر،Kraus and Walzer, Galeni compendium Timaei Platonis ، ص 39 (متن عربی)، صص 100 ـ 101 (ترجَمۀ لاتین)؛ همچنین نگرید به: بَدَوی، «نُقُول مِن کتاب السیاسة» (مجموعۀ منقولات از کتاب جمهوری افلاطون در السعادة والإسعاد [منسوب به] ابوالحسن عامِری م 381 ه‍.ق/ 992). دربارۀ کتاب جمهوری افلاطون به زبان عربی نگرید به: رایسمَن، «جمهوری افلاطون به عربی: متنی نویافته» (Reisman, “Plato’s Republic in Arabic: A Newly Discovered Passage,”)، و همۀ ارجاعاتی که در آنجا داده شده است؛ گوتاس، «افلاطون ـ سنّت عربی» (Gutas, “Platon—tradition arabe”)، صص 856 ـ 858.، قوانین43، طبّ در اسلام، صص 63ـ 64، شمارۀ 114؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 50، س 21 (متن عربی)، جُمَل معانی الإثني عشرة مقالة في السیر لأفلاطون ... = 41 (ترجمۀ آلمانی)، شمارۀ 124؛ نگرید همچنین: بَدَوی، «نُقُول مِن النوامیس»، (منقولاتی از قوانین افلاطون در کتاب السعادة والإسعاد [منسوب به] ابوالحسن عامِری)؛ گوتاس، «افلاطون ـ سنّت عربی»، ص 853. در کتاب فیشتنر نیامده است. و مرد سیاسی44، طبّ در اسلام، صص 63 ـ 64، شمارۀ 114؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص50، سطور 15ـ 17 (متن عربی)، ... جوامع ... کتاب بولیطیقوس في المدبّر ...... = 41 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 124. در کتاب فیشتنر ذکر نشده است. افلاطون (م 347 قبل از میلاد). صرف‌نظر از این آثار دربارۀ علم اخلاق و سیاست، نگاشته‌هایی هم در زمینۀ اقتصاد (تدبیر منازل) وجود داشته است، آثاری همچون: تدبیر الرجل لمنزله (در باب مدیریت مرد بر منزلش) نوشتۀ بِریسون (Bryson) (قرن نخست میلادی) که ترجَمۀ عربی آن موجود است، ولی اصل یونانی آن از میان رفته است.45 و ترجمه: اِسوِین (انگلیسی)، پلِسنا (آلمانی). ترجَمۀ ایتالیایی از: زونتا. این نگاشته‌ها و نگارش‌های مشابه آنها، پیش‌زمینه و بستری را پدید آورد برای تألیف رساله‌هایی فلسفی همچون الرسالة في الحیلة لدفع الأحزان46(و ترجَمۀ ایتالیایی): والتسِر و ریتر. ترجَمۀ انگلیسی: اَدامسون و پرومان. نوشتۀ یعقوب بن اسحاق کِندی (م 256 ه‍.ق/ 873)، کتاب آراء أهل المدینة الفاضلة47، ترجَمۀ انگلیسی و شرح: والتسر. و فصول المَدَنیِ48 و ترجَمۀ انگلیسی: دانلوپ. ابونصر فارابی (م 339 ه‍.ق/ 950ـ 951 م)، کتاب السیاسهی49: معلوف. ابن سینا، الطّب الروحانیِ50: العبد. ترجَمۀ انگلیسی: آربِری. ابوبکر محمّد بن زکریّای رازی (م حدود 313 ه‍.ق/ 925)، تهذیب الأخلاقِ51(و ترجَمۀ فرانسوی): اوروُی، التَّکریتی. یحیی بن عَدی (م 363 ه‍.ق/ 974)، مقالة في الأخلاق از نویسنده‌ای ناشناس (شاید نوشتۀ یحیی بن عَدی یا حَسَن بن حسن بن هیثم (م حدود 431 ه‍.ق/ 1040))52: بَدَوی، «مقالة في الأخلاق: للحسن بن الحسن بن الهَیثم أو لیحیی بن عَدی؟». کتاب السعادة والإسعاد53 تصحیح: مینُوی، احمد عبدالحلیم عَطیّه، ترجَمۀ فرانسوی قسمتی از متن:
    Lacroix, “Education et instruction selon Abū l-Ḥasan al-ʿĀmirī.”
    [منسوب به] ابوالحسن عامِری (م 381 ه‍.ق/ 992) و تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه.
    این قبیل آثار، از وجود یک پیش‌زمینۀ علمی و فرهنگیِ پیچیده برای اخلاق ناصریِ خواجه نصیر حکایت می‌کند. در واقع، تمام گونه‌های آثارِ پیش‌از‌این ‌یادشده، تأثیر خاصّ خود را، هرچند به انحاء و درجات مختلف، بر این کتاب، نهاده‌اند. اگرچه در ویراستی که از ترجَمۀ عربی جرجانی از اخلاق ناصری فراهم آمده هیچ کوشش منسجمی در راستای شناسایی مآخذ (مستقیم یا با واسطۀ) هر یک از گفته‌هایِ بسیار طوسی54 بطور کلّی تاکنون می‌دانیم که بخش اوّل اخلاق ناصری دربارۀ اخلاق عمدتاً الهام گرفته از تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه است؛ بخش مربوط به اقتصاد (تدبیر منازل) تحت تأثیر رسالۀ دربارۀ تدبیر انسان بر منزلش نوشتۀ بِریسون (Bryson, On Man’s Management of his Estate) و کتاب السیاسة‌ی ابن سینا؛ و بخش مختصّ به سیاست مُدُن، متأثّر از چند اثر فارابی مثل فُصُول المَدَنی و کتاب مبادیء آراء اهل المدینة الفاضلة، و تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه و همچنین کتاب الآداب الکبیرِ ابن مُقَفَّع است. صورت نگرفته است، ارجاعاتی برای نقل‌های صریح او از آثار دیگران، منقولات او از قرآن، احادیث اسلامی، نهج البلاغه (اثری مهم در اسلام شیعی)، پندهای خردمندانه، شعر، اندیشه‌های فلسفی خاص و بخوبی شناخته شده، و اسامی اشخاص و عناوین کتابها تدارک دیده شده است. خواننده چُنین شیوه‌ای را کاملاً سودمند و مُثمرِ ثمر درخواهد یافت.55 بسیاری از موارد، از پژوهش‌های پیشین مینُوی و حَیدری و زُرَیق نیز بهره گرفته شده است. درحالی که لازم است تحقیقات بیشتری در خصوص منابع اخلاق ناصری طوسی و اهمّیّت آنها در اندیشۀ اخلاقی در دورۀ اسلامی متأخّرصورت گیرد، تصحیح [و انتشار] ترجَمۀ عربی اخلاق ناصری، با کمکی که به برآوردن آن احتیاجات گسترده و تاکنون بی‌پاسخ مانده می‌کند، پژوهشهای آتی را در باب فلسفۀ اخلاقِ پساناصری در زبان عربی تسهیل خواهد کرد.

    3ـ مترجم و آثار او
    ترجَمۀ عربی اخلاق ناصری، بر دست رُکن‌الدّین محمّد بن علی بن محمّد جُرجانی (زنده در 728 ه‍.ق/ 1327) انجام گرفته است. دربارۀ زندگی او آگاهی چندانی نداریم. تنها می‌دانیم که او در مقطعی، شاگردِ متکلّمِ شیعی سرشناس، علّامه حلّی (م 726 ه‍.ق/ 1326) بوده است و شرحی بر مبادیء الوصول إلی علم الأصولِ علّامه، با عِنوان غایة البادئ في علم المَبادئ نگاشته که در سال 697 ه‍.ق/ 1298ـ 1297 به پایان رسیده است. آنگونه که از فهرست آثار خودنوشتِ جُرجانی می‌توان دریافت، او نویسنده‌ای پُرکار بوده که بیش از سی عِنوان اثر در طیف گسترده‌ای از علوم نگاشته است. او در مقدّمۀ خویش بر ترجَمۀ اوصاف الأشرافِ خواجه نصیر، علاقۀ ویژه‌اش را به نوشته‌های طوسی ابراز نموده و خاطرنشان کرده که از میان تألیفات خواجه نصیر، به ترجَمۀ عربی آثار زیر دست یازیده است: 1) اخلاق ناصری (در باب اخلاق)، 2) اوصاف الأشراف (در سیر و سلوک)، 3) الفُصُول النصیریة في الأصول الدینیة (در باب اصول دین)، 4) الجبر والاختیار (دربارۀ جبر و اختیار)، 5) أساس الاقتباس (در علم منطق)، 6) شرح ثمرۀ بطلمیوس (شرحی بر صد کلمه (Centiloquium) در علم نجوم منسوب به بَطلمیوس م حدود 170 م).56، اوصاف الأشراف، صص 23ـ 24. من خود تاکنون این ویراست دو زبانه را ندیده‌ام؛ ارجاع به این اثر برگرفته است از: مُرَوِّج، «نقدی بر ترجمۀ اوصاف الأشراف خواجه نصیرالدّین طوسی، اثر رُکن‌الدّین جُرجانی»، صص 248ـ 249، و یادداشت‌های 10 و 11. همچنین ر. ک: اشکِ شیرین و رحمانی، «کتابشناسی خواجه نصیرالدّین طوسی»، صص 76 ـ 77. از ترجَمه‌های یاد شده، برگردانهای چهار عِنوانِ نخست باقی مانده است؛ امّا از دو اثر دیگر تاکنون نسخه‌ای پیدا نشده است.57 رُکن‌الدّین جُرجانی ر.ک: اسلامیت، «جُرجانی، رکن‌الدّین» و روحانی، «جُرجانی، رُکن‌الدّین محمّد». کسانی که دسترس به این مآخذ ندارند می‌توانند به منابع زیر (به عربی) رجوع کنند که از مصادر اصلی دو مقالۀ پیشگفته‌اند: الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج1، ص 63، ج 2، س 423، و [سَیّد محسن] اَمین، أعیان الشیعة، ج 9، صص 425ـ 426. برای دست‌نوشت‌های آثار جرجانی در ایران ر.ک بطور خاص به: درایتی، فهرستوارۀ دنا، ج 11، ص 533، مدخل «رُکن‌الدّین جُرجانی». تا به امروز، فقط از اوصاف الأشراف یک ویراستِ دو زبانۀ فارسی ـ عربی منتشر شده است. در سال 2008 میلادی یک ترجَمۀ عربی جدید از اخلاق ناصری در لبنان منتشر شد.58 الله، اخلاق ناصری. تاکنون نتوانسته‌ام به این کتاب دست یابم. [مشخّصات نشر این ترجَمۀ جدید بدین قرار است: الخواجه نصیرالدین الطوسی، اخلاق ناصری، ترجمه عن الفارسیه و وضع الدراسات و التحلیلات العلمیه محمدصادق فضل‌الله، دارالهادی، بیروت، ۱۴۲۹ ه‍ .ق.]. اگرچه علاقۀ فعلی به انتشار کتاب اخلاق ناصری طوسی به زبان عربی کافی به نظر می‌رسد، چاپ ترجَمۀ جدید عربی آن در واقع، دلیل دیگری برای اثبات نیاز به طبع ترجَمۀ عربی جرجانی بشمار می‌آید.

    4ـ نسخه
    تصحیح ترجَمۀ عربی اخلاق ناصری، بر بنیاد یگانه نسخه‌ای که تاکنون از ترجَمۀ جرجانی به‌دست آمده، یعنی نسخۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن انجام گرفته است.59 ویتکام، فهرست نسخه‌های شرقی کتابخانۀ دانشگاه لایدن، ج 1، نسخۀ شمارۀOr. 582 ؛ وُرهوف، فهرست نسخه‌های عربی، ص 9:
    Witkam, Inventory of the Oriental Manuscripts of the Library of the University of Leiden, vol. 1,
    MS Or. 582; Voorhoeve, Handlist of Arabic Manuscripts, 9; de Jong and de Goeje, Catalogus
    Codicum Orientalium Bibl. Acad. Lugd
    . Vol. IV, 219.
    دانش‌پژوه در مقاله‌اش با عنوان «اخلاق ناصری» (صص396 ـ 397) از این نسخه یاد کرده و از عباراتش پیداست که اطّلاعات او باید بر اساس همین فهرست دِیانگ و دِخویه باشد.
    این نسخه را در اصل، دیپلمات و ادیب هلندی لوینوس وارنر (Levinus Warner) (م 1665) در زمان اقامتش در استانبول طی سالهای 1644ـ 1665 خریداری کرده است. پس از درگذشت وارنر، تمام نسخه‌های خطّیِ در تملّک او، از جمله همین نسخۀ Or. 582، به دانشگاه لایدن منتقل شد، که از آن زمان تاکنون آنها را «میراث وارنر (Legatum Warnerianum) » می‌خوانند (نک. تصویر 1 در پایان مقاله).60 دربارۀ لوینوس وارنر و میراث او نگرید به:
    Drewes, “The Legatum Warnerianum of Leiden University Library.”
    خرید نسخه تقریباً مصادف است با سالهایی که حاجی خلیفه (= کاتب چَلَبی، م 1068 ه‍.ق/ 1657) اثر کتابشناسانۀ مرجعِ مشهور خودش، کشف الظُّنُون (1045ـ 1068 ه‍.ق/ 1635ـ 1657)، را تألیف می‌کرده است.61 آغاز حیات علمی حاجی خلیفه در استانبول در سال 1045 ه‍.ق / 1635 نگرید به: کشف الظُّنُون، ج 1، ص XI، و هاگِن، فعّالیّت یک جغرافی‌دان عثمانی (Hagen, Ein osmanischer Geograph bei der Arbeit )، فصل 1، به‌ویژه صفحۀ 35 و پس از آن. عجیب است حاجی خلیفه (که هر جا ترجَمۀ اثری به نظرش رسیده باشد، عادت به ذکر آن دارد)62. ک برای نمونه: همان، صص 204 ـ 205، شمارۀ 285، که به اخلاق محسنیِ حُسَین بن علی کاشفی (واعظ هروی، م 910 ه‍.ق / 1504) می‌پردازد و سه ترجَمه از آن را ذکر می‌کند. [تنها از] اخلاق ناصریِ فارسی یاد کرده است63 خلیفه، کشف الظُّنُون، ج 1، ص 205. و این بدان معناست که او هیچ از ترجَمۀ عربی کتاب آگاهی نداشته است. اگرچه محلّ خرید نسخۀ لایدن معلوم نیست (که آیا در استانبول بوده یا حلب یا جایی دیگر)، بی‌گمان به‌سادگی می‌توان پنداشت که حاجی خلیفه در یکی از سفرهایی که برای دستیابی به کتابها انجام می‌داده است، از یک قدمی این نسخه گذشته باشد و بدان دست نیافته باشد.
    نسخۀ Or. 582 تاریخی دربرندارد، به خطّ عربی واضح بر روی کاغذ نوشته شده و در کتابت آن از دو جوهر سیاه و سرخ استفاده شده است، عناوین فصول و بخش‌ها عمدتاً با حروفی بزرگتر با رنگ مشکی کتابت گردیده و بدنبال آن، عنوان با جوهر سرخ نوشته شده است. اندازۀ نسخه 24×16 سانتی‌متر است، 136 برگ دارد که در هر صفحه 19 سطر، و در هر سطر بطور متوسّط حدود یازده و نیم کلمه مکتوب است. (برای نمونه نگرید به: برگ 24 آ، تصویر شمارۀ 8)، توضیحات میان‌سطری و حواشیِ نسخه اغلب به زبان فارسی و با خصلتی واژه‌گزارانه (lexicological character) نوشته شده است [یعنی بیشتر با رویکرد ترجَمه و ایضاح معانی واژه‌ها به نگارش درآمده است]. (به ویژه در بخش نخست کتاب که به اخلاق می‌پردازد، مثل برگ 2 ب، تصویر شمارۀ 4). این واقعیّت که پاره‌ای از حواشی نسخه به زبان فارسی نوشته شده است، پرسشی را در خصوص هویّت نویسندگان آنها و نیز اینکه آن حواشی کجا و در چه موقعیّتی کتابت شده‌ است، در ذهن پدید می‌آورد. اگرچه نام برخی از مالکان نسخه بر صفحۀ عِنوان آن نقش بسته است (ر.ک در ادامه)، به هیچ وجه مسلّم نیست که هیچیک از آنها نویسندۀ پاره‌ای از آن حواشی پیشگفته باشند. در فواصل سطور نسخه (به ویژه در صفحات نخستین آن)، نشانه‌هایی عددی برای پاره‌ای از اجزاء جمله ثبت شده است. این نشانه‌ها با دست‌خطّی متأخّر نهاده شده و آشکارا هدف از درج آنها [ایجاد ارتباط بین اجزاء جمله و] قابل‌فهم‌تر کردن متن برای خواننده است. (برای نمونه: برگ 15 ب، سطرهای 8 ـ 10، تصویر شمارۀ 7).64 در تصویر شمارۀ 7 (در انتهای مقاله) در نمایی بزرگ شده ملاحظه می‌شود، در سطور 8 ـ 10، عدد 8 در سطرهای 8 و 9 به منظور ایجاد ارتباط میان کلمۀ «حدّ» و «هذه المرتبة» نوشته شده است، کما اینکه عدد 7 که دوبار در سطر 10 درج شده بیانگر آن است که ضمیر «ها» به کلمۀ «المرتبة» باز می‌گردد. همچُنین، استعمال این علائم ممکن است حاکی از خوانندگان خارجی [/ غیر عربی زبان] متن باشد. تحقیقات بیشتر در این زمینه، ممکن است جزئیّات مربوط به این نشانه‌ها را به عنوان یک نظام و روش [نشانه گذاری] بیشتر آشکار سازد.
    حواشی گاه‌به‌گاه مکتوب در گوشه و کنار نسخه در خصوص کیفیّت ترجَمه گواهیست بر این که کسی دسترس به اصل فارسی اخلاق ناصری داشته و از آن [در تطبیق و سنجش ترجَمه] استفاده کرده است. (نگاه کنید برای نمونه: برگ 14 آ، تصویر شمارۀ 6). شماری از حواشی نیز حاوی ملاحَظات و انتقاداتی نسبت به مطالب مطرح در متن اثر است، مثل حاشیه‌ای که در برگ 54 ب آمده (تصویر شمارۀ 9) و دربارۀ «تفضّل» به عِنوان «احتیاط در عَدالت» بحث کرده است. از اینکه بیشترِ حواشیِ نوشته شده بر متن، مربوط به بخش نخست کتاب در باب اخلاق است، این فکر به ذهن می‌رسد که بخشهای مربوط به اقتصاد (تدبیر منازل) و سیاست کمتر مورد توجّه قرار گرفته است. اگر این امر بازتاب دهندۀ یک گرایش و روند کلّی [در آن دوره] باشد، در این صورت، طوسی در هدف خود [از افزودن بخش‌های تدبیر منازل و سیاست به کتاب اخلاق ناصری] که اِحیای مباحث متعلّق به اقتصاد (تدبیر منازل) و سیاست به عنوان دو شاخۀ مستقل از علم اخلاق بود، کامیاب نگشته است. بنابراین، یکی از کارهایی که فراروی ما قرار دارد، این است که اِقبال واقعی [مخاطبان] را به بخش‌های اقتصاد (تدبیرمنازل) و سیاست کتاب اخلاق ناصری در سنّتهایِ [تداول متن] عربی و فارسی‌اش مشخّص کنیم.
    نسخۀ ترجَمۀ عربی جرجانی از اخلاق ناصری در سال 768 ه‍.ق/ 1366 یا پیش از آن کتابت شده است؛ زیرا این تاریخ، تاریخ یکی از سه گواهی تملّک نسخه است که بر روی برگ 2 آ (تصویر شمارۀ 2) نوشته شده؛ همچُنین این تاریخ، یگانه تاریخی است که بر اساس یک سند عینی می‌توانیم به نسخه نسبت دهیم. انجامۀ نسخه در برگ 136 آ سطور 18ـ20 (تصویر شمارۀ 10) فاقد اطّلاعاتی در خصوص تاریخ کتابت نسخه است، و تنها بیانگر این است که خود ترجَمه در (پنج شنبه) 16 شعبان سال 713 ه‍.ق/ 6 دسامبر 1313، در نجف65 مطلب از اشارۀ جرجانی به «الحرم الغَرَوی» در انجامۀ ترجَمه، که از آن با عِنوان «المشهد الغَرَوی= نجف» یاد کرده است، فهمیده می‌شود (با تشکّر از آقای حُسَین معصومی همدانی). ر.ک همچنین به: گاچِک، سنّت دست‌نوشت عربی (Gacek, The Arabic Manuscript Tradition)، ص 80. به پایان رسیده است، تاریخی که با آنچه ما از زندگی جرجانی می‌دانیم نیز سازگار است. این نسخه، دست‌نوشتِ خود مؤلّف نیست، و این امر را از اصلاحات مشخّص کاتب که در مواضع گوناگون نسخه دیده می‌شود نیز می‌توان دریافت (برای مثال: برگ 12 ب، تصویر شمارۀ 5).
    در برگ 1 آ (تصویر شمارۀ 1) تَعدادی کلمات قِصار آموزنده، ضرب المَثَل و چند بیت شعر همگی به زبان عربی نوشته شده است؛ چُنین عباراتی آشکارا بدین قصد درج شده که اندکی از طعم کتاب را به خواننده بچشاند. اگرچه راقم این سطور نتوانست مصدر یکایک این عبارات را بیابد؛ دستیابی به مأخذ پاره‌ای از آنها چندان دشوار نبود. در بالای این برگ، دو بیت شعر از ابوطالب بن عبدالمُطَّلِب بن هاشم (م 619 میلادی)66ر.ک: علی بن أبی الفَرَج بن الحسن البصری (م 656 ه‍.ق)، الحَماسَة البصریة، ج 2، ص 787:
    لاتیأسَنَّ إذا ماضِقتَ مِن فَرَجِ
    یَأتِی بِهِ اللهُ في الرَّوحاتِ وَالدُلَجِ
    فَما تَجَرَّعَ کَأسَ الصَّبرِ مُعتَصِمٌ
    بـِاللهِ إلّا أتـاهُ اللهُ بــِالــفَـَـرجِ
    ، عموی پیامبر [ص]، نقل شده است، [سپس در ذیل آن] چند ضرب‌المَثَل آمده از جمله مَثَلهایی از کتاب المُستَقصیٰ في أمثال العرب67الزمخشری، المُستَقصیٰ في أمثال العرب، ج 2، ص 13، شمارۀ 40: «بلغ الحِزام الثَدیَین ...» ؛ ج 1، ص 129، شمارۀ 499: «إذا وُقِیَ الرجلُ شرَّ لَقلَقِهِ ...» ؛ ج 1، ص 140، شماره‌های 545 ـ 546 در باب دو پند ظاهراً متناقضِ: «أرسل حکیماً و توصِهِ» و «أرسِل حکیماً ولا توصِهِ»، که در این خصوص همچنین نگرید به بیت زیر از طَرَفَة بن العَبد (قرن ششم میلادی) شاعر عرب عصر پیش از اسلام، دیوان، ص 51:
    إذا کُنتَ فِي حاجةٍ مُرسِلًا
    فَأرسِل حَکِیمًا وَلا تُوصِهِ
    نوشتۀ محمود بن عُمَر زَمَخشَری (م 538 ه‍.ق/ 1143) که نام کتاب به‌روشنی در بالای برگه ثبت شده است. این عبارات به خطّی غیر از خطّ کاتب خود متنِ ترجَمه نوشته شده است. پشت برگِ نخست، سفید است و چیزی در آن مکتوب نیست.
    در برگ 2 آ از نسخه (تصویر شمارۀ 2)، عِنوان کتاب آمده است. در بالای صفحه این عبارت مشاهده می‌شود: کتاب الأخلاق النصیریّة في تعریب الأخلاق الناصریة، عَرَّبَه [العبد الفقیر إلی رحمة ربّه القدیر] محمّد بن علی بن محمّد الجرجانیّ [أعانه الله علی طاعته بمحمّدٍ وکِرام عترته]. این همان عِنوانی است که خود مترجم نیز آن را در برگ 3 آ سطر 18 (تصویر شمارۀ 3) ذکر کرده است. عِنوان یاد شده نوعی بازی با کلمات است که نامهای ناصرالدّین، حامی و سفارش دهندۀ اثر، و نیز نصیرالدّین، که کتاب را تدوین و تألیف کرده است، در ذهن تداعی می‌کند. در برگ 2 آ، به غیر از عِنوان کتاب، سه گواهی تملّک نسخه برای سه نفر نیز ثبت شده است: 1) محمود السابحی [شاید هم] (السِباحی؟)، 2) حُسام بن محمّد عبدالجبّار بن سَیّد احمد و 3) محمّد بن حُسام.68سه گواهی تملّک نسخه بدین شرح است (یان یوست ویتکام از لایدن کمک شایانی به من در قرائت گواهی تملّک نخست نمود):
    1) في نوبة أضعف عباد الله تعالی
    محمود السابحی (السباحی؟) أحسن الله أحوالی
    لسنة 768 الهلالیة
    ببغداد
    در فاصلۀ عِنوان کتاب و گواهی‌های تملّک نسخه، دو بیت شعر در [ستایش] صبر از ابن ظَفَر الصِقِلّي (م 565 ه‍.ق/ 1169م) مشاهده می‌شود.69ابن ظَفر الصِقِلّي، السُلوانات، ص 78، سطرهای 9 ـ 10. (بخشی از فصل سوم در باب «صبر»):
    عَلَی قَدرِ فَضلِ المَرءِ تَأتِی خُطُوبُهُ
    ویُعرَفُ عِندَ الصبرِ فِیما یُصِیبُهُ
    وَمَن قَلَّ فِیما یَتَّـقِـیهِ اصـطِبارُهُ
    فَــقَد قَـلَّ فِیما یَرتَجِیهِ نَصِیبُهُ

    در برگهای 2 ب و 3 آ (تصویر شمارۀ 3) مقدّمۀ مترجم آمده است که در آن ـ پس از خطبۀ آغازین کتاب ـ اهمّیّت اثر و دلایلش برای ترجَمۀ آن را برمی‌شمارد از جمله: ارزش و کیفیّت والای اثر و احساس نیاز به معرّفی آن در میان مردم عربی زبانِ عراق.70 مشابه آنچه در اینجا ذکر شده، در آغاز ترجَمۀ جرجانی از اوصاف الأشراف طوسی نیز آمده است، که در این خصوص نگاه کنید به: مُروِّج، «نقدی بر ترجمۀ اوصاف الأشراف»، ص 249. اینکه آیا جرجانی در این کار نیز کامیاب گردید یا نه، امری است که امید می‌رود از رهگذر تحقیقات آتی به اثبات رسد. پس از این، متن ترجَمه بی‌وقفه از برگ 3 ب آغاز و تا پایان کتاب در برگ 136 آ ادامه پیدا می‌کند. در برگ 136 ب، کسی از ربیع الأبرار71 الزَّمَخشَری، رَبیع الأبرار و نُصوص الأخبار، ج 5، صص 9 ـ 11 (شمارۀ 32):
    «أنزل الله تعالی في الخمر ثلاث آیات .... فأنزل الله تعالی إنّما یرید الشیطان إلی قوله فهل أنتم منتهون.».
    محمود بن عُمَر زَمَخشری، که گلچینی است از کلمات قِصار و حکایات عربی، نقلی طولانی (151 کلمه) دربارۀ شرابخوری و قرآن آورده است. خطّ کاتب این نقل ظاهراً با دست خطّی که در برگ 1 آ، مطالبی را از کتاب المُستَقصیٰ في أمثال العرب نقل کرده بود، و نیز با دستخطِّ خود متن ترجَمه، متَفاوت است. صفحۀ پس از برگ 136 که شماره‌گذاری هم نشده، خالی است، ولی در پشت آن، یادداشتی کوتاه دربارۀ «قوزک پا/ در عربی: کَعب» ـ طبق آنچه گفته شده ـ به نقل از کتاب ابو زید (کتاب أبی زَید) نوشته شده است. مشخّص نیست منظور از کتاب ابو زید چه کتابی است. در آخر نسخه، چسبیده به پایینِ داخلِ برگ بدرقه (که بعد از برگِ بی‌شمارۀ پیشگفته، قرار گرفته است)، یک تکّه کاغذ وجود دارد که روی آن نوشته شده: «لایَتَعدّیٰ» و زیر آن [معنایش] قید شده: «أی: لایتجاوز».

    5ـ ترجَمۀ جرجانی به‌عنوان یک برگردانِ متن فارسی به عربی
    مقایسه‌ای میان ترجَمۀ عربی جرجانی و متن فارسی اخلاق ناصری که مینُوی و حَیدری تصحیح و منتشر کرده‌اند، نشان می‌دهد که در کل، جرجانی برگردان خوبی از اثر ارائه کرده است. اگرچه محقّقان بعدی باید مشخّص کنند که جرجانی تا چه اندازه توانایی بازتولیدِ سبک یا نحوۀ بیان متن اصلی را داشته است، در مواضعی (نه چندان زیاد) به نظر می‌رسد که او در برگردانش مرتکب خطا شده است، و این امر عمدتاً بدین سبب رخ‌داده که برگردان او در آن موارد، ترجَمه‌ای بسیار تحت اللفظی است. یک یا دو مثال، نکتۀ مدّ نظر مرا روشن می‌کند. طوسی در شرح آداب غذا خوردن عبارت زیر را بیان کرده است:
    «و اگر بهترین طعام اندک بود بر آن ولوع ننماید و آن را بر دیگران ایثار کند.».72، اخلاق ناصری، ص 233، س 18 ـ 20.
    وِکِنز این عبارت را به شَکل زیر به انگلیسی ترجَمه کرده است73، (ترجَمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 176.
    “If the best dish be scant in amount, let him not fall upon it greedily, but rather offer it to others …”
    و جرجانی آن را به صورت زیر به عربی بازگردانده است:
    «وإن قلّ خیرُ الأطعمة لا یتولَّع به ویؤثره علی غیره».74، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 91 ب، سطرهای 13ـ 14. با اندکی اصلاح در ترجَمۀ انگلیسی وِکِنز، آنچه در واقع جرجانی می‌گوید چُنین است:
    “If the best dish be scant in amount, let him not fall upon it greedily and favour it over others …”
    همانطور که ملاحظه می‌کنید ترجَمۀ جرجانی بطور کامل مطابق با آنچه طوسی گفته، نیست. ممکن است کسی اعتراض کند که در زبان عربی نیز «آثَرَ» و «ایثار» گاه با «دادن» و «از خود گذشتگی» مرتبط است؛ بنابراین می‌توان برای ترجَمه‌ای فارسی به همین روش وِکِنز توجیهی پیدا کرد. پاسخ من به این اعتراض آن است که مطلب از این قرار نیست؛ زیرا در آن صورت، بجای «و یؤثِره علی غیره» باید در متن «ویؤثِر غیرَه به» می‌آمد. بنابراین، میل جرجانی به از دست ندادن عبارت فارسیِ «بر دیگران» [در ترجَمۀ عربی‌اش]، منجر به استفادۀ اشتباه او ـ با توجّه به سیاق متن ـ از معادل عربی آن یعنی «علی غیره» شده است. ظاهراً این امر تنها بدین علّت اتّفاق افتاده که جرجانی در اینجا نسبت به مفاد عبارت فارسی یقین نداشته است.
    نمونۀ دوم مربوط است به توصیه‌هایی که طوسی دربارۀ نحوۀ مواجهۀ خادمان با اهانت‌ها و بد رفتاری‌های سلطان بیان کرده است:
    «... و اگر به خدمت موسوم گردد باید که شتم سلطان بشتم نشمرد و غلظت ایشان بغلظت ندارد که باد عزّت زبان گشاده گرداند به أعراض مردمان بی سابقۀ سخطی».75، اخلاق ناصری، ص 319، سطور 15 ـ 17. وِکِنز عبارات فوق را چُنین ترجَمه کرده است76، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 241.
    “However, if he should be designated for service, he should not account the ruler’s abuse as such, nor so hold his asperity, for pride in power makes him free of tongue against men’s good repute without any precedent for displeasure’’.
    جرجانی همان عبارات را بدین نحو ترجَمه کرده است:
    «... وإن تَعَیَّنَ له خدمتُهم فینبغي أن لا یعُدّ شَتمهم شتمًا ولا غِلظَتهم غلظةً فإنّ رِیحَ العِزَّة تفتح اللسانَ في أعراض الناس بلا سابقة سخطةٍ».77، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 126 آ، سطرهای 6 ـ 7. مشکل در اینجا آنست که واژۀ «ریح» در این سیاق، بار معنایی تکبّر یا غرور (در ترجَمۀ وِکِنز= pride) را ندارد. در واقع، یگانه معنایی که «ریح» با «باد» در آن اشتراک دارد همان «wind» [یعنی: هوایی که به جهت معیّنی تغییر مکان می‌دهد] است.78 اساس لسان العربِ ابن منظور، مادۀ « ر و ح»، کلمۀ «ریح» می‌تواند به معنای «غَلَبة» / [پیروزی] یا «قوّة»/ [نیرو یا قدرت] نیز باشد. امّا این معانی، هیچیک معنای مُصطلح و متداوَلِ واژۀ «باد» نیستند و معنای مُحصَّلی هم در سیاق متن مورد بحث ندارند. امّا «باد» در این متن خاص بدان معنا [یعنی: هوایی که به جهت معیّنی تغییر مکان می‌دهد] بکار نرفته است [بلکه در عبارت طوسی دارای بار معنایی نِخوت و غرور است]. بنابراین فکر می‌کنم تنها نتیجه‌ای که بدان می‌رسیم آنست که حتماً میل جرجانی به ارائۀ ترجَمه‌ای نزدیک به متن اصلی فارسی او را وادار کرده است که «باد عزّت» را به «ریح العزّة» برگرداند، بگونه‌ای که در آن، «ریح» ترجَمه‌ای تحت اللفظی از اسم فارسیِ «باد»، معادلِ انگلیسیwind است. و دوباره در اینجا نیز به نظر می‌رسد جرجانی دربارۀ مفاد متن فارسی دچار تردید بوده است.
    اگرچه مطالب یادشده ظاهراً توصیف و تحلیل صحیحی از واقعیّات به نظر می‌رسد، واقع امر در حقیقت اندکی پیچیده‌تر از آنست: درحالی‌که ترکیب «ریح العزّة» که جرجانی بکار برده در حقیقت ترجَمۀ تحت اللفظی «باد عزّت» در متنِ فارسیِ طوسی است، خودِ ترکیب «باد عزّت» طوسی، ترجَمه‌ای تحت اللفظّی از اصطلاحی است که از کتاب آداب الکبیر ابن مُقَفَّع اقتباس شده است. این اصطلاح چیزی نیست جز ترکیب «ریح العزّة» که در متن زیر آمده است:
    «لا تَعُدَّنَّ شتمَ الوالی شتمًا ولا إغلاظَه إغلاظًا فإنَّ ریح العزّة قد تَبسَط اللسانَ بالغلظة في غیر سخط ولا بأس ... ».79 مُقَفَّع، کتاب الآداب الکبیر، ص 41، سطور 5 ـ 6 (ویراست: زَکی)= ص 45، سطور 1ـ 2 (ویراست: قاوُقجی).
    پس به نظر می‌رسد که به جای اوّلمان بازگشتیم. گمان می‌کنم آنچه در واقع ممکن است اتّفاق افتاده باشد این است که وقتی ابن مُقَفَّع کتاب الآداب الکبیر را می‌نگاشته، در ذهن یا پیشِ رویش اصطلاح فارسی «باد عزّت» را داشته و سپس آن را عیناً به عربی در قالب «ریح العزّة» بازگردانده است، حال آنکه این ترکیب اصلاً معنای آن اصطلاح فارسی را افاده نمی‌کند.
    ممکن است کسی اعتراض کند و بگوید: در زبان عربی معادل‌های کافی و مناسبی [برای اصطلاح فارسی «باد عزّت»] وجود دارد و نیازی نبود که ابن مُقَفَّع ترجَمه‌ای تحت اللفظی از آن ارائه کند. این اعتراض البتّه بجاست و باید در فکرِ یافتن توجیه و توضیحی برای آن بود، مثل اینکه بگوئیم ابن مُقَفَّع از روی یک متن فارسی کتاب خودش را می‌نگاشته است [و اقدام به ترجَمه‌ای تحت اللفظی از آن کرده است].80 که این توجیه در تعارض است با این دیدگاه فعلی که: 1) ابن مُقَفَّع متن را به نحو اصطلاحی ترجَمه کرده نه تحت اللفظی؛ و 2) اینکه کتاب الآداب الکبیر متنی اصیل است [نه متنی نگاشته شده از روی متن دیگری] (ر.ک: لِیتم، «ابن مُقَفَّع، ابومحمّد عبدالله روزبه»)، امّا در این صورت ممکن است مطلب دیگر آنقدر واضح که در ابتدا به نظر می‌رسید، نباشد. از سوی دیگر، ابن مُقَفَّع در اصل، فارسی زبان بوده نه عربی زبان.81، ابن مُقَفَّع، بند نخست. اگرچه «در سَلاسَت زبان عربی‌، گوی سبقت را از طبقۀ حاکم عرب ربوده است»82، بند دوم. ما نمی‌دانیم که او کِی و در چه اوضاع و احوالی کتاب الآداب الکبیر را نگاشته است. به همین خاطر است که گمان می‌کنم سناریوی پیشگفته چیزی بیش از صرف یک احتمال است، یعنی معتقدم که در اینجا ممکن است سه ترجَمۀ تحت اللفظیِ پیاپی اتّفاق افتاده باشد: 1) ابن مُقَفَّع: (باد عزّت ریح العزّة)، 2) نصیر‌الدّین طوسی: (ریح العزّة باد عزّت)، و 3) رکن‌الدّین جرجانی: (باد عزّت ریح العزّة).
    از نمونه‌های دیگری نیز می‌توان احساس کرد که جرجانی (شاید به دلیل آنکه فارسی، زبان دوم او بوده) مایل نیست از کلماتی که پیش‌ چشمان او قرار داشته، دست بردارد و از آنها فراتر رود. اغلب، این امر، تنها بر متن، نشانِ ترجَمه از فارسی را می‌زند [به تعبیر امروزین: بوی ترجَمه از فارسی می‌دهد] بی‌آنکه آن را به برگردانی نادرست بدل کند؛ [امّا] در مواردی دیگر (مانند دو نمونه‌ای که در سطور پیشین بیان کردیم) نتایج [حاصله از این روش ترجَمه] ناگوارتر است.
    در قسمتی دیگر از متن، اصرار جرجانی بر پیروی از الگو و متن اصلی فارسی، وی را حتّی از اصلاح یک اشتباه فاحش بازداشته است. این مورد مربوط است به توضیحی که طوسی دربارۀ مفهوم «وَسَط» داده است؛ «حدّ وسط» از زمانی که ارسطو کتاب اخلاق نیکوماخوس [نیکُماخوسی] را نگاشت، مفهومی مهم در مباحث مرتبط با فضیلت تلقّی می‌شود.83 دربارۀ علم اخلاق ارسطو و اهمّیّت نظریۀ «حدّ وسط» در آن، ر.ک: کراوت، «دانش اخلاق ارسطو» (Kraut,
    “Aristotle’s Ethics). برای آن مثال اصلی که خود ارسطو آورده است و از اعداد 2، 6 و 10 استفاده کرده، نگرید به: ارسطو، اخلاق نیکوماخوس (Aristotle, Nicomachean Ethics)، بخش 2، 1106 آ، 29ـ 36.
    طوسی توضیح (فارسی) خودش را چُنین آغاز می‌کند، (قسمت مشکل‌آفرین با حروف درشت چاپ شده است):
    «... و بباید دانست که وسط را به دو معنی اعتبار کنند یکی آنچه فی نفسه وسط بود میان دو چیز مانند چهار که وسط بود میان دو و شش و انحراف آن از وساطت محال باشد ....».84، اخلاق ناصری، ص 118، سطرهای 14 ـ 16. ترجمۀ انگلیسی وِکِنز از عبارت بالا بدین قرار است85، (ترجَمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 86 (تأکید از سوی ما به متن افزوده شده).
    “It must be understood that one speaks of ‘the middle’ in two senses; on the one hand, there is that which is in itself the middle between two things—like four, which is the middle-point between two and six; and it is impossible that such should deviate from centrality …”
    جرجانی متن بالا را چُنین به عربی بازگردانده است:
    «... و ینبغی أن یُعرف أنّ الوسط یقال بمعنیین أحدهما أن یکون شیء فی نفسه وسطاً بین شیئین و یستحیل انحرافه عن الوساطة کالأربعة الواقعة بین الستتین ...».86، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 42 آ، سطرهای 6 ـ 8. درک اینکه چگونه ممکن است عدد چهار به عنوان عددی میانِ دوتا شش توصیف شود، بسیار دشوار است. گمان می‌کنم آنچه اتّفاق افتاده این است که در نسخۀ پیش‌رویِ جرجانی از اخلاق ناصری بجای عبارت «دو و شش» به اشتباه «دو شش» نوشته شده بوده و آنگاه جرجانی آن را با یک برگردان تحت اللفظی به «الستتین» ترجَمه کرده است. در صورتی که آنچه گفتم واقعاً اتّفاق افتاده باشد، حتّی اگر نتوان جرجانی را به خاطر ترجَمۀ عین متنی که پیش‌روی او بوده، نکوهش کرد؛ باز جای این سؤال هست که آیا او نمی‌بایست ملتفت اشکال موجود در متن می‌شد.
    این پرسش که آیا ترجَمۀ عربی جرجانی از اخلاق ناصری برگردانی وفادار به متن فارسی آن است یا نه، سؤال تازه‌ای را دربارۀ متن فارسی « اخلاق ناصری»ای که او به هنگام ترجَمه پیش‌روی خود داشته است پدید می‌آورد. واضح است که الگو و نسخۀ متن فارسیِ در دسترس جرجانی از این کتاب با ویراستی که مینُوی و حَیدری از متن فارسی اخلاق ناصری ارائه کرده‌اند، یکی نبوده است. (چُنانکه در فرصت مناسب به این امر در بخش تفصیل نسخه‌بدلهای متن / پانوشت‌های ترجَمه اشاره خواهم کرد). در حالی که متن مُصَحَّح مینُوی و حَیدری، تصحیحی اِنتقادی از اخلاق ناصری بر بنیاد تبارهای مختلف نسخ خطّی این اثر است، نسخۀ در دسترس جرجانی تنها به یکی از این تبارها تعلّق داشته است.87 وجود ندارد بر اینکه جرجانی حین ترجمۀ اخلاق ناصری نسخه‌های مختلفی از آن را در اختیار داشته بوده باشد آنگونه که مثلاً طوسی وقتی شرح خود بر کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا را می‌نگاشت، نسخه‌های مختلفی از آن را در دست داشت. ر.ک: لَمیِر، به سوی تصحیح تازه‌ای از کتاب الإشارات و التنبیهات ابن سینا (Lameer, “Towards a New Edition of Avicenna’s Kitāb al-Ishārāt wa-l-tanbīhāt,” )، ص 208. با این وصف، دلیل قاطعی نیز وجود دارد که اثبات می‌کند پاره‌ای تفاوتها میان ترجَمۀ جرجانی و متن مُصَحَّح مینُوی و حَیدری، حاصلِ اختیارات و تصمیمات خود جرجانی است. مهمترین شاهد بر این امر، حذف خطبۀ دو صفحه‌ای طوسی در آغاز اخلاق ناصری از سوی جرجانی است. خطبۀ آغازین اخلاق ناصری شایان توجّه است؛ زیرا دو تحریر متقدّم و متأخّر از آن وجود دارد. زمانی که طوسی تا حدودی به بازنگری ویراست نخست کتابش پرداخت تا آن را با واقعیّات سیاسی عصر خودش منطبق سازد، خطبۀ متقدّم کتاب را با خطبۀ متأخّری که پس از فتح مغول نگاشت، جایگزین کرد.88، اخلاق ناصری، صص 15 ـ 18؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 9، و یادداشت b؛ همو، « اخلاق ناصری»، بند نخست. با توجّه به اینکه ترجَمۀ جرجانی مشتمل بر مبحث شرح حقوق والدین ـ که در زمرۀ اصلاحات طوسی در ویراست نخست کتابش89، اخلاق ناصری، ص 236، سطر 14 به بعد؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 178 به بعد. به فصل چهارمِ مقالت دوم [در تدبیر منازل] افزوده شد ـ نیز می‌باشد، بسیار محتمل است که خطبۀ آن [یعنی خطبۀ متن اخلاق ناصریِ در اختیارِ جرجانی] نیز خطبۀ ویراست دوم اثر باشد. در ادامه، بر اثبات این امر، دلیلی اقامه خواهد شد.
    جرجانی پس از ایراد خطبۀ خودش و یک مقدّمه، ترجَمۀ اخلاق ناصری را به معنای واقعی کلمه با این عبارت آغاز می‌کند:
    «قال تَغَمَّدَه الله برَحمَتِهِ بَعدَ ذِکرِ خُطبةٍ ...».90، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 3 آ سطر 19تا 3 ب سطر 1. بنابراین [با توجّه به عبارت: «بَعدَ ذِکرِ خُطبةٍ»] گرچه در ترجَمۀ عربی جرجانی از اخلاق ناصری خطبۀ (جدید) تحریرِ فارسی کتاب ذکر نشده است، بطور قطع در متنی که از این کتاب پیش‌روی جرجانی بوده، خطبه‌ای وجود داشته است [که البتّه جرجانی آن خطبه را در برگردان عربی خود ترجَمه نکرده]. اینکه آیا تصمیم او در خصوص حذف خطبۀ کتاب از ترجَمه‌اش تصمیم درستی بوده یا نه، در اینجا نمی‌تواند محلّ بحث قرار گیرد، چُنانکه اکنون نمی‌توانیم به بررسی انگیزه‌های او در انجام چُنین کاری بپردازیم. با این وصف، نکتۀ جالب آنست که او همچنان بخش بسیار کوتاهی از این خطبۀ محذوف را، در ترجَمه‌اش از سطر نخست مقدّمۀ طوسی گنجانده است. به همین منظور، اجازه دهید نگاهی به مقدّمۀ فارسی و عربی اخلاق ناصری بیاندازیم:
    در ویراستِ فارسی اخلاق ناصری، مقدّمۀ کتاب با عبارت زیر آغاز می‌شود:
    «به وقت مُقام قهستان در خدمت حاکم آن بقعه ... ».91، اخلاق ناصری، ص 35، س 17.
    وِکِنز عبارت یاد شده را چُنین ترجَمه کرده است92، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 25.

    “(It began) at the time of my residence in Quhistān, in the service of the Governor of that territory …”

    و جرجانی آن را چُنین ترجَمه و تعدیل کرده است:
    «لمّا قیَّدنی یَدُ التقدیر في قُهِستان في خِدمة والیه ...».93، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 3 ب، سطرهای 1 ـ 2.
    اگر عبارت فارسی را با ترجَمۀ عربی مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که در جمله تغییری داده شده است؛ زیرا، صرف نظر از مشابهت‌ها و همانندی‌ها ـ یعنی «وقتی»، «قُهِستان»، «خدمت» و «حاکم» که هم در عبارت فارسی وجود دارد و هم در برگردان عربی ـ تفاوت حائز اهمّیّتی نیز ملاحظه می‌شود: در حالی که در متن فارسی آمده است: «به وقت مُقام قُهِستان»، در ترجَمۀ عربی نوشته شده است: «لمّا قیَّدنی یَدُ التقدیر في قُهِستان (وقتی دست تقدیر مرا به اقامت در قهستان پای بند گردانید...) »، این امر تصادفی نیست. آنچه باید اتّفاق افتاده باشد آنست که جرجانی می‌خواسته خطبۀ متن فارسی را حذف کند امّا در عین حال لُبّ آن را حفظ نماید. و لُبّ کلام طوسی در خطبۀ جدید کتابش این است که: «وقتی من این کتاب را می‌نوشتم برخلاف میلم در قُهِستان بودم». این پیام، در جملۀ زیر از خطبۀ اخیر طوسی آمده است، (قسمتهای مربوط به بحث حاضر با اندازۀ درشت‌تر نوشته شده است):
    «محرّر این مقاله و مؤلّف این رساله گوید تحریر این کتاب که موسوم است به اخلاق ناصری در وقتی اتّفاق افتاد که به سبب تقلّب روزگار جلای وطن بر سبیل اضطرار اختیار کرده بود و دست تقدیر او را به مُقام قُهستان پای بند گردانیده.».94، اخلاق ناصری، ص 34، سطرهای 14 ـ 17. و وِکِنز آن را چُنین ترجَمه کرده است:

    “The writer of this discourse and author of this epistle [the meanest of
    mankind, Muḥammad b. Ḥasan al-Ṭūsī, known as al-Naṣīr al-Ṭūsī] 95 داخل قلّاب بیانگر آن است که وِکِنز در ترجَمۀ انگلیسی خودش از نسخه‌ای از اخلاق ناصری بهره برده که در مواضعی، اندک تفاوتی با ویراست متداوَل آن دارد که سیزده سال بعد (سال 1356 شمسی/ 1977 م) منتشر شد. says thus: the writing of this book, entitled The Nasirean Ethics, came about at a time when he had been compelled to leave his native land on account of the turmoil of the age, thehandofdestiny having shackledhim to residence in the territory of Quhistān.” 96، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 24 (تأکید از ماست).
    جرجانی تنها با نظر به عبارت بالا و سپس انعکاس جان کلام آن در نخستین جملۀ ترجَمه‌اش از مقدّمۀ اخلاق ناصری توانسته است خطبۀ کتاب را [در برگردانش] نادیده بگیرد بی‌آنکه پیام اصلی آن را حذف کند. و این همان نکته‌ایست که متفاوت بودن جملۀ نخست مقدّمۀ عربی اخلاق ناصری، و همچنین چگونگی به نگارش درآمدن آن را به صورت کنونی توجیه می‌کند. بنابراین نه در نسخۀ در دسترس جرجانی از متن فارسی اخلاق ناصری افتادگی وجود داشته و نه عبارت آغازینِ متنی که در اختیار جرجانی قرار داشته متفاوت با عبارت آغازین مقدّمۀ فارسی کنونی آن بوده است. بلکه در عوض، جرجانی دو تصمیم آگاهانه گرفته است که منجر به حذف قسمت بلندی از متن در یک جا، و افزودن مطلب کوتاهی به آن در موضعی دیگر شده است.97 از این زاویه بنگریم، آنگاه به احتمال زیاد مقدّمۀ شرح حقوق والدین، که به چهارمین فصل مقالت دوم افزوده شده است و پیشتر از آن سخن به میان آمد، نیز به دلایل ویرایشی [از سوی مترجم] نادیده گرفته شده است. در مواضع دیگری نیز خواننده گاه چُنین برداشت می‌کند که تفاوتها میان متن فارسی و ترجَمۀ عربیِ جرجانی ثمرۀ تصمیمات ویرایشی خود او [در هنگام ترجَمه] است.98 برای جرجانی، از آن حیث که مترجم است، اختیارات و آزادی‌هایی قائل شد. از این رو نباید بر نقلِ به معناها یا ترجَمه‌های گاه آزاد او خرده گرفت. در واقع، در بخش نخستِ ویراست ترجَمۀ عربی اخلاق ناصری شماری از تفاسیر نسبتاً طولانی آمده است که در پاورقی مشخّص خواهد شد. امّا در برخی از موارد، ممکن است جرجانی مطلب موجود در متن فارسی را صرفاً به دلیل آنکه آن را نامناسب تشخیص داده است، نادیده گرفته باشد. برای مثال، در برگ 60 ب سطر 12 ملاحَظه می‌کنیم که برگردانِ عربیِ عبارت فارسیِ «مرگ به آرزو خواهد ...» (طوسی، اخلاق ناصری، ص 159، سطر 1؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 116)؛ در ترجَمۀ جرجانی نیامده است؛ به همین صورت در برگ 21 ب سطر 17 عبارت: «ظَهَرَ لهم حالة اشدّ من الموت من الخجالة والحیاء»، در ترجَمۀ عبارت فارسی: «از خجالت و حیا حالتی به او درآید که مرگ به آرزو طلبد»، (طوسی، اخلاق ناصری، ص 75، سطرهای 1ـ2؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 55) نوشته شده است. عجیب اینکه جرجانی از ترجَمۀ بخش مربوط به «آداب شرابخواری» که در مقالت دوم در تدبیر منازل آمده است، چشم‌پوشی نکرده است. بعدها کسی در حاشیۀ برگ 92 آ، تَذکار داده است که: «ما ورد في هذا المبحث من الخلل و مخالفة الشرع فالعهد [کذا: فالعُهدَة] علی المصنّف لا علی المترجم». پس از این بحثِ استطرادیِ مختصر در باب خصائص ترجَمۀ جرجانی که به شخص او باز می‌گردد، در بخش بعدی، یک نگاه اجمالیِ جزء‌به‌جزء خواهیم داشت به خصیصه‌های اصلیِ [کتابتی] زبان عربی میانه و سایر پدیده‌های زبان‌شناختی که در سرتاسر متن ترجَمه قابل ملاحَظه است.

    6ـ ترجَمۀ رکن‌الدّین جرجانی سندی از زبان عربی میانه و عربی کلاسیک
    متن ترجَمۀ عربی جرجانی از اخلاق ناصری که در نسخۀ Or. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن محفوظ است، در عین حال که برگردانی عربی است از اثری که در اصل به فارسی تألیف شده (گو اینکه تأثیر بسیار از زبان عربی پذیرفته است) 99 گمان من بدون اغراق دست کم 75 % کلمات مستعمل در اخلاق ناصری ریشه‌ای عربی دارد. در زمرۀ متون عربیِ قرون وسطی قرار دارد. ازاین‌رو موجب شگفتی نیست که در آن، دگرگشتگی‌های (deviations) مختلفی نسبت به زبان عربی جدید استاندارد وجود داشته باشد. بخش اعظم این دگرگشتگی‌ها مربوط است به ویژگی‌ها و خصائص زبان عربی میانه که به عِنوان شَکلی نوشتاری از زبان عربی، جایگاهی میان عربی دیرین (کلاسیک) و زبان عربی محاوره‌ای قرون میانی دارد.100 برای آگاهی از برخی از مهمترین نوشته‌ها در موضوع زبان عربی میانه، ر.ک به:
    Blau, A Grammarof Christian Arabic and idem, A Handbook of Early Middle Arabic; Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic; Lentin, “Middle Arabic”; Lentin, and Grand’Henry, Moyen arabe et variétes mixtes de l’arabe à travers l’histoire; Zack and Schippers, Middle Arabic and Mixed Arabic.
    از این گذشته، در متن، گاه تأثیر مستقیم‌تر فضای فرهنگی و زبانیِ پیرامونیِ مترجم دیده می‌شود، در عین حال که متن فارسی اخلاق ناصری که ترجَمۀ عربی از روی آن انجام گرفته است نیز در مواضعی اثرش را بر ترجَمه نهاده است. صرف‌نظر از موارد یادشده، برخی دگرگشتگی‌ها از زبان عربی دیرین نیز ناشی از خطا، و نیازمند اصلاح است؛ امّا این گونه موارد، به واقع، در مقایسه با سایر موارد بسیار نادر است. دست آخر اینکه، در متن ترجَمۀ عربی، پاره‌ای از ویژگی‌های املائی نیز وجود دارد که امروزه منسوخ گردیده است و بطور کلّی، خصوصیّت رسومِ کتابتی زمان و مکانِ نگارش نسخه بشمار می‌آید و ربطی به هیچ یک از عناصِر یاد شدۀ قبلی ندارد.101 برای مثال: «مَرؤُساً» بجای «مَرؤُوساً» (برگ 24 آ سطر 11)؛ «ثَلَث» بجای «ثَلاث» یا «ثَلٰث» (برگ 22 ب، سطر 9)؛ استعمال مَدّ بر روی حرف قبل از ترکیب ا + ءِ: «القَضٓاء» بجای «القَضاء» (در برگ 41 آ، س 8، همزه حذف شده که ویژگی زبان عربی میانه است. در این خصوص ر.ک به فهرستی که در این بخش ارائه شده است شمارۀ 1). توصیفی از این قبیل ویژگی‌ها و دیگر پدیده‌های املائی که اکنون منسوخ گردیده در مأخذ زیر آمده است:
    Wright, A Grammar of The Arabic Language, vol. 1, part 1: ‘Orthography and Orthoepy.’

    اگرچه زبان عربی میانه پدیده‌ای رایج در نسخه‌های عربی دورۀ میانی است، بسیاری از مصحّحان ترجیح می‌دهند [نشانه‌های] آن را با استفادۀ سنجیده از خوانش‌های بدیل در این متون محو کنند. هرچند این رهیافت به خودیِ خود قابل درک است و در بسیاری از موارد معقولترین شیوه در کار با نسخ چندگانۀ متون عربی میانه بشمار می‌آید، چُنین رهیافتی موجب می‌شود که اینگونه متون تقریباً بدون استثناء در قالب زبان عربی دیرینِ (کلاسیک) محض تصحیح شوند. با وجود این، دلیلی وجود دارد که بپنداریم بسیاری از این متون اگرچه در شَکل اصلیشان به زبان عربی دیرین نوشته شده‌اند، در واقع دارای [عناصِر و ویژگی‌های] زبان عربی میانه هم بوده‌ا‌ند ـ این مطلب، هم دربارۀ آثار عامّه‌پسند صادق است و هم در مورد متون تحقیقی.102 نگرید به:
    Lentin, “Middle Arabic,” §2.

    نسخۀ Or. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن نسخه‌ای منحصر بفرد است. از این رو امکان بازآفرینی متن اصلیِ رسمی اثر تماماً به زبان عربی دیرین با کمک دیگر دست‌نوشت‌های ترجَمۀ جرجانی وجود ندارد. در این صورت آیا ما باید براحتی متن را از هر چه که متعلّق به زبان عربی دیرین (کلاسیک) نیست، پیراسته کنیم. ممکن است کسی این امکان را ـ که گرچه به‌منزلۀ تحقّق عملی آن نیست ـ تنها بر فرض اینکه اصل ترجَمه در واقع بطور کامل به زبان عربی دیرین انجام شده باشد، و در معرض نفوذ زبان عربی میانه قرار نگرفته باشد، مدّ نظر قرار دهد. امّا چه چیزی پایه و اساس چُنین فرضی خواهد بود؟ در غیاب نسخه‌ای از ترجَمه که تماماً به زبان عربی دیرین نگاشته شده باشد ـ هرچند این امر [یعنی وجود نسخه‌ای تماماً به زبان عربی دیرین] را همچنان دلیلی یقینی [بر اینکه اصل ترجَمه در واقع بطور کامل به عربی دیرین صورت گرفته باشد] لحاظ نمی‌کنم ـ باید بدنبال دلیلی از جای دیگر بود. صِرف تأکید بر این نکته که بعید است متنی عربی به پایۀ اهمّیّت ترجَمۀ جرجانی از اخلاق ناصری، عناصِر و ویژگی‌های زبان عربی میانه را دارا باشد، کارساز نخواهد بود؛ ما به واقعیّات نیازمندیم نه پیش‌داوری. همچنین [برای اثبات اینکه ترجَمۀ جرجانی در اصل بطور کامل به زبان عربی دیرین نوشته شده است] استدلالی مبتنی بر فقدان نسخه‌ای از ترجَمه به خطّ جرجانی که حاوی عناصِر و ویژگی‌های زبان عربی میانه و دیرین هر دو باشد نیز قابل پذیرش نیست. یعنی قابل پذیرش نیست اگر دلیل مناسب و پشتیبانی در دست نباشد که پذیرش محتاطانۀ نتیجۀ آن چیزی که در واقع «برهان از طریق عدم علم» است را همچنان ممکن نماید103 در این‌باره نگرید به:
    Walton, Arguments from Ignorance, Chapter III, 64ff., esp. 65–68.
    [یعنی برای اثبات اینکه اصل ترجَمۀ جرجانی بطور کامل به زبان عربی دیرین نوشته شده بوده است ممکن است در اینجا دو دلیل اقامه شود: یکی «برهان از طریق عدم علم» که عبارتست از فقدان نسخه‌ای از ترجَمه به خطّ جرجانی که حاوی عناصِر و ویژگی‌های زبان عربی میانه و دیرین هر دو باشد (که از آن نتیجه گرفته شود نسخۀ اصلی ترجَمۀ جرجانی بطور کامل به عربی دیرین نوشته شده بوده است)؛ و دیگر، دلیلی پشتیبان که عبارتست از وجود نسخه‌ای به خطّ جرجانی که تماماً به زبان عربی دیرین نوشته شده باشد (که از آن نتیجه گرفته شود که اصل ترجَمۀ جرجانی نیز کاملاً به زبان عربی دیرین نوشته شده بوده است)]. امّا در این صورت ما باید به چه نوع از دلیل و مدرک پشتیبانی بیندیشیم؟ یک نسخۀ دست‌نوشت مؤلّف که تماماً به زبان عربی دیرین (کلاسیک) نوشته شده باشد؟104 که در أعیان الشیعة، ج 9، ص 426 آمده است، مجموعه‌ای خطّی، که بنا به گزارش‌ها بطور کامل به خطّ جرجانی کتابت شده است در کتابخانۀ شیخ فضل الله نوری (م 1288 شمسی/ 1909 ) در تهران نگهداری می‌شود. من از محتویات آن مجموعه هیچ اطّلاعی ندارم جز اینکه در آن، فهرست جرجانی از آثارش موجود است. گرچه چُنین دلیلی ممکن است منطقی به نظر آید، متأسّفانه باید گفت که آن همچنان ناکارآمد است؛ [زیرا] شواهد و مدارک بر خلافِ این امر بسیار قوی است:
    1ـ حدود 175 مرتبه دگرگَشتگی از زبان عربی دیرین در ویراست ترجَمۀ عربی اخلاق ناصری ذکر شده است؛
    2ـ از این دگرگَشتگی‌ها، کمتر از 15 مورد واقعاً غلط است؛
    3ـ دیگر دگرگَشتگی‌ها همگی موافق با خصائص شناخته شدۀ زبان عربی میانه است؛
    4ـ چند صد مورد دگرگَشتگی از رسم الخطِّ [زبان عربی دیرین] که در پاورقی‌های ویراستِ ترجَمۀ عربی اخلاق ناصری ذکر نشده‌اند (امّا نگرید به فِقره‌های 1ـ 11 در ادامه) نیز موافق با زبان عربی میانه است؛
    5ـ تمام این دگرگَشتگی‌ها از زبان عربی دیرین به‌عمد صورت گرفته است؛
    6ـ قائل شدن به اینکه متن اصلی ترجَمۀ عربی بطور کامل به زبان عربی دیرین نوشته شده بوده به معنای آن است که بگوییم کاتب نسخه، به‌عمد سند مکتوبی [یعنی متن اصلی ترجَمۀ عربی] را که پیش روی او بوده است در صدها مورد تغییر داده است؛
    7ـ امّا کاتبان صرفاً کاتب بوده‌اند، نه ویراستار؛
    8ـ متن ترجَمه در حدود 98 درصد به زبان عربی دیرین و نزدیک 2 درصد به زبان عربی میانه نوشته شده است؛
    9ـ بنابراین به نظر می‌رسد که گویا جرجانی قصد داشته ترجَمۀ خودش را به زبان عربی دیرین بنویسد، امّا نتوانسته در همه جا خود را بطور کامل از [خصائص] زبان عربی میانه برهاند؛
    10ـ با توجّه به موارد یادشده، نتیجه‌ای که باید بگیریم آن است که اصل ترجَمۀ جرجانی آمیزه‌ای از زبان عربی دیرین (کلاسیک) و میانه به نسبت حدود 98 به 2 درصد است.
    پس از دفاع محکمی که از اَصالت عناصِر زبان عربی میانۀ موجود در ترجَمۀ جرجانی کردیم، اکنون باید تصمیم بگیریم تا چه اندازه آنها را در ویراست این ترجَمه دخیل سازیم. از آنجا که خصوصیّات املائی تأثیری بر ترجَمه، از آن حیث که ترجَمه است، ندارد، من به منظور تسهیل قرائت و استفادۀ از متن برای خوانندگان امروزی، رسم الخطّ نسخه را بر وفق شیوۀ استعمال کنونیِ عربی دیرین (کلاسیک) درآوردم. این امر نه تنها در مورد ویژگی‌های رسم الخطّ زبان عربی میانه که در فِقره‌های 1ـ 11 در زیر توصیف گردیده‌اند، بلکه در خصوص دو پدیدۀ رسم الخطّی دیگر هم که ظاهراً خصیصۀ رسم الخطّ کاتب (فِقرۀ 18) و رسم الخطّ جرجانی (فقرۀ 19) هستند، انجام شده است. همین کار در خصوص همۀ ویژگی‌های رسم الخطّی این‌چُنینی که (در زمان کتابت نسخه در سال 768 ه‍.ق/ 1366 یا قبل از آن مرسوم بوده ولی) امروزه کاربردی ندارند، (نگرید به ارجاع ذکر شده در پایان نخستین بند این بخش) نیز اعمال شده است.
    امّا موارد مربوط به صرف و نحو زبان عربی میانه (فِقره‌های 12ـ 17)، اسامی، افعال و صفتهای نامتعارف، رسم الخطّ متفاوت فارسی و عربی، و نیز استعمال بسیار خاصّی از حروف اضافۀ «عن» و «مِن» (فِقره‌های 20 ـ 22 در زیر)، تمامِ آنها در متن حاضر حفظ خواهند شد؛ زیرا این موارد بیشتر در زمرۀ اغلاط و سوء تعبیرها هستند تا گونه‌هایی صرف از رسم الخط.
    در ادامه، گونه‌شناسی مختصری از ویژگی‌های غیر کلاسیکِ زبان عربی در ترجَمۀ جرجانی ارائه می‌کنم. ویژگی‌های زبان عربی میانه ذیل فِقره‌های 1ـ 17 فهرست شده‌اند، و خصیصه‌هایی که به نظر، خاصِّ دست‌نوشتِ Or. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، یا ویژۀ [شیوۀ کتابتی خود] جرجانی است نه زبان عربی میانه ـ ذیل فِقره‌های 18 و 19 ـ 22 ذکر شده‌اند.

    ویژگی‌های زبان عربی میانه:
    الف) رسم الخط
    1ـ حذف همزۀ آخر105 نگرید به:
    Blau, A Handbook of Early Middle Arabic, 32 §17.
    :
    «حِیا» بجای «حِیاء» (برگ 36 آ س 9)
    «سَخا» بجای «سخاء» (برگ 36 آ س 9)
    «نُشو» بجای «نُشوء» (برگ 35 آ س 17)
    2ـ حذف همزۀ روی یاء106، صص 32 ـ 33، شمارۀ 17.
    «الکاینات» بجای «الکائنات» (برگ 19 ب، س 16)
    «الباري» بجای «البارئ» (برگ 20 ب، س 9)
    3ـ در عربی میانه، همزۀ آخر در کلمات مهموز الآخر (tertiae hamzatae) گاه با واو جانشین می‌شود107 نگرید به: Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, 21 and 20b.، امّا ترکیب واو با همزه به نظر می‌رسد که خاصّ دست‌نوشتِ لایدن باشد. (نیز نگرید به فِقرۀ 18 در ادامه):
    «علی بُطؤٍ» بجای «علی بُطءٍ» (برگ 35 ب، س 13)
    «في بَدؤِ الفِطرة» بجای «في بَدءِ الفِطرة» (برگ 17 آ، س 6)
    4ـ حذف همزه در افعالی که همزه سومین حرف اصلی است یا جانشینی آن با «یاء» و یا تنوین در اسمها108 نگرید به:
    Blau, A Grammar of Christian Arabic, 176 §77.
    :
    «لم یَبتَدِ» بجای «لم یَبتَدِئ» (برگ 24 ب، س 6)
    «مبادٍ» بجای «مَبادﺉ» (برگ 14 ب، س 10 و 11)
    «صَدِیٌّ» بجای «صَدِﺉٌ» (برگ 37 آ، س 8)
    «التکافي» بجای «التکافؤ» (برگ 48 ب، س 10)
    5ـ کوتاه کردن افعالی که اجوَف (mediae infirmae) و مهموز الآخر (tertiae hamzatae) هستند، امری شناخته شده است109، ص 178، ش 78.1. حال آنکه اِبقای همزه در این صورت، ظاهراً ویژگی خاصّ خود دست‌نوشت لایدن است. (ر.ک: همچنین فِقرۀ 18 در ادامه):
    «جاؤا» بجای «جاؤوا» (برگ 21 آ، س 18)، عربی میانه: جاوا.
    6ـ افزودن الف زینت (alif otiosum) در جمعهای سالم در حالت اضافه (status constructus)110، ص 127، ش 28.
    مُقَّرَّبوا حضرة القُدس (برگ 20 ب، س 7)
    7ـ در عربی میانه، گاه دو الف بجای یک مدّ نوشته می‌شود.111، ص 105 و 11.8 (برای مثال: «رااه»، "او را دید" بجای «رآه»). افزودن یک الف و در عین حال، ابقای مدّ نیز باز به‌حسب ظاهر خاصّ نسخۀ لایدن است:
    «الماآکل» بجای «المااکل» برای «المآکل» (برگ 18 آ، س 5)
    گرچه در نمونۀ زیر ظاهراً مدّ بر روی حرف ثاءِ در نسخه نوشته شده است، آنچه باید مقصود باشد این است که:
    «اآثار» بجای «ااثار» برای «آثار» (برگ 47 ب، س 5)
    8 ـ حذف الفِ نمایانگر آ در وسط کلمه112، صص 93 ـ 94، ش 11.4.1.1.
    «الملئکة» بجای «الملائکة» (برگ 20 ب، س 7)
    9ـ حذف لام در صورتی که سه لام متوالی وجود داشته باشد113: Blau, A Grammar of Christian Arabic, 124 §26.3.1.
    «للون» بجای «لللون» (برگ 18 آ، س 18)
    «للذّات» بجای «لللذّات» (برگ 59 آ، س 19)
    10ـ «یاء» بجای «الف مقصوره»114: Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, 14–16 §12. (در مثال همچنین بجای یک الف به سبب اضافه شدن «ها»)
    «تَقویها» بجای «تَقواها» (برگ 8 ب، س 19)
    11ـ «الف مقصوره» بجای «الف»115: Blau, A Grammar of Christian Arabic, 90 §11.3.6.2.
    «کَذی» بجای «کَذا» (برگ 9 ب، س 8)
    ب) صرف و نحو116 تمام مثالهایی که در فِقره‌های 13 ـ 17 در ادامه ذکر می‌شوند را می‌توان به‌نوعی از مقولۀ عدم مطابقت جنس دانست، در این خصوص ر.ک:
    Blau, A Grammar of Christian Arabic, 292–295 §188; Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, 138–149 §§139–150.

    12ـ جمعهایی که در زبان عربی دیرین معمول نیست117 نگرید به:
    Blau, A Grammar of Christian Arabic, 230 §120; Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, 111–112 §88.
    :
    «بِضاعات» به عِنوان جمعِ «بِضاعَة» (به معنی کالا). جمع متداوَل آن، «بَضائع» است. (برگ 120 آ، س 8).
    «مُحترِفة» در جمع «مُحترِف». مقایسه کنید با کلمۀ فارسی «محترفه». در صورتی که انتظار می‌رفت نوشته شده باشد: «مُحترِفون» (برگ 120 آ، س 9).
    «قُناة» (به معنی صاحبان) در جمع «قانٍ». صورت مورد انتظار آن «قانیة» است. (برگ 120 آ، س 11).
    «أخراجات» (برگ 83 ب، س 3)، جمع الجمع «خَرج»، که جمع آن «أخراج» است.
    13. معاملۀ مذکّر کردن با اسامی مؤنّث، از طریق ارجاع ضمیر مذکّر (مورد آ و ب)، یا استعمال فعل مذکّر (نمونۀ ج)118 ممکن است برای فاعلهای مؤنّث، فعل مذکّر بکار رود در صورتی که فعل مذکّر پیش از فاعلهای مؤنّث قرار گیرد، اطمینان دارم که هر جا در متن نسخه، افعال به‌صورت مهمل و بدون نقطه نوشته شده است، با فاعلها تطابق جنسیّت دارند. این بدان معناست که در همۀ مواردی که فعلی مذکّر پیش از یک اسم مؤنّث آمده است، این به همان صورتی است که در نسخه آمده است. و یا صفت مذکّر (نمونۀ د):
    آ) حتَّی یَنتهی المُرکَّبُ إلی حَدّ یَقبل النفسَ النَباتیة و یتَشرّف به. (برگ 14 ب، س 2)
    ب) الشَقِیُّ هو الذي تُقبِل نفسُه قَبلَ مُفارقته البَدنَ علی الآلات الجسمانیّة. (برگ 73 ب، س 11ـ 13)
    ج) وکلّ واحدة من هذه القوی إذا وصل إلی کمالها الممکن بحسب الشخص. (برگ 57 آ، س 3ـ 4)
    د) وهو امتناعُ کَونِ النفس جِسمًا أو جِسمانیًّا (برگ 10 آ، س 10)
    ه‍) ظاهراً در موارد زیر برای اسم مؤنّث، یک صفت مذکّر آمده عمدتاً (اگرچه نه فقط به این دلیل ضرورتاً) در تقلید از متن فارسی اثر:
    «المَرتَبة الأصليّ» (برگ 16 ب، س 17)، فارسی: «مرتبۀ اصلی».
    «النفس الإنساني» (برگ 110 آ، س 7)، فارسی: «نفس انسانی».
    «والحاجة إلی المال ضرورةٌ في تدبیر المعاش ونافع» (برگ 44 ب، س 16ـ 17). فارسی: و احتیاج به مال ضروریست در تدبیر عیش و نافع.
    14ـ معالمۀ مؤنّث کردن با مذکّر:
    «والسَخاءُ نَوعٌ تَدخل تحته أنواع کثیرة وهذه تفصیلُ بعضِها ...» (برگ 40 ب، س 2ـ 3).
    «قد قَرّرنا في باب بیان الخَیر والسعادة أنَّ مُوجِب السعادة هي تکمیل القُوی الناقصة ... (برگ 43 ب، س 13ـ 14).
    15ـ معاملۀ مذکّر و مؤنّث کردن با یک اسم در یک جمله:
    «فإن ورَد علیه نُحوسةٌ عظیمة وتلقّاه بالصَبر» (برگ 32 آ، س 5ـ 6).
    «مَحبّة الکمال الّتي اتّضح في قَلبه أوصلَه إلی حدّ العِشق» (برگ 32 ب، س 17).
    «علی أنّ النفس لیست بجِسم ولا بجسمانيّ». (برگ 11 آ، س 9).
    «حتّی تَسیر کلُّ شخص بمقتضی طبیعته». (برگ 35 آ، س 7).
    «والحُریّة هي أن تَتمکّن النفسُ من اکتساب المال من الوجوه الجمیلة ووضعِها في المواضع المحمودة وتمنَع من اکتسابه من الوجوه المذمومة». (برگ40 آ، س 18ـ 40 ب، س1).
    16. اسم مفعول بدون تغییر از حیث جنس:
    «ولا یَجب أن تکون مبادئُ کلّ علم مُبیَّنًا». (برگ 8 ب، س 7).
    17. عدد اصلی مذکّر بین سه و ده که با اسم مؤنّث آمده است:
    «فتَصیرُ القُوی أربعة». (برگ 38 آ، س 6).

    ویژگی‌های خاصّ نسخۀ شمارۀ Or. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن (18) یا جرجانی (19ـ 22) که در زمرۀ ویژگی‌های زبان عربی میانه نیستند:
    18ـ درج گاه و بیگاه همزه بر روی «واو» یا «یاء» در موضعی که جای همزه نیست:
    «مُؤَحَّدا» بجای «مُوَحَّدا» (برگ 3 آ، س 2).
    «مؤکّل» بجای «مُوَکَّل» (برگ 33 آ، س 8).
    «معائب» بجای «معایب» (برگ ¬46 آ، س 14)، مفرد آن: «معابة».
    19ـ املای متغیّر، صورتهای متفاوت املای کلمات در فارسی و عربی:
    «مُباهات» (برگ ¬37 ب، س 19) و «مباهاة» (برگ 68 ب، س 7).
    «سِمَت» (برگ 58 آ، س 18) و «سِمَة» (برگ 44 ب، س 8).
    «أُستاد» (برگ 24 ب، س 9) و «أُستاذ» (برگ 24 ب، س 17).
    20ـ استعمال «عن» بجای «مِن» و بالعکس:
    یک مورد ویژه از این نمونه مربوط است به استعمال «عن» یا «مِن» با «تجنّب» و مشتقّات آن در مواضعی که معمولاً فعل «تَجَنَّبَ» همراه با مفعول بکار رفته است (مثلاً برگ 18 ب، س 3: «المجانبة عن»، و برگ 59 آ، س 4: «الإجتناب مِن»). این امر همواره به سبب استعمال حرف اضافۀ «از» در زبان فارسی است (مثل: «تجنّب از»). مورد مشابه دیگر مربوط است به فعل «احترز» و مشتقّات آن، که اغلب با حرف اضافۀ «عن» بجای «مِن» استعمال شده است (مثلاً برگ 22 آ، س 16: «الاحتراز عن»). به دلیل کَثرت این دو نمونه، برآن شدم که در تصحیح متن، در هر مورد اشاره‌ای جداگانه به این امر نکنم، امّا در سایر مواردِ کمتر شایع، که حرف اضافۀ «مِن» یا «عن» به‌درستی استعمال نشده است، در پاورقی در خصوص آنها تذکّر داده‌ام و حرف اضافۀ صحیح آن را نیز بر طبق قواعد زبان عربی دیرین خاطرنشان کرده‌ام، برای نمونه در عبارت: «وإذا فَرِغ عن قوانین العدالة»، حرف اضافۀ صحیح، «مِن» است (برگ 121 ب، س 8)؛ یا نمونۀ دیگر: تزلزل در استفاده از «مِن» و «عن» در عبارت: «الشُجاع في الحقیقة أن یکون حِذره من ارتکاب المُقبَّحات أکثر من حذره عن انصرام الحیاة».
    21ـ صورتها یا استعمال‌های خاص یا غیر معمول افعال، اسامی و صفات:
    «لتَّتَ» (مرطوب کردن) (برگ 91 ب، س 10).
    «کَسالة»، (تنبلی) بجای صورت معمول «کَسَل» (برگ 86 آ، س 8).
    «دَرجتُه العَدلیّة» (درجۀ مناسب) (برگ 50 آ، س 13).
    22ـ شَکلهای کلمات فارسی:
    «شَرائین» بجای «شَرایین»، مفرد آن: «شِریان» (برگ 14 ب، س 14)، ممکن است یکی از موارد مذکور در ذیل فِقرۀ 18 نیز از همین قسم باشد).
    «طَرَیان» بجای «طَران» (برگ 33 آ، س 16).
    صورت کلمۀ زیر، شَکل عربیِ اصل فارسی آن است، امّا بعداً همزه‌ای بدان افزوده شده است:
    «ملائمة» بجای «مُلاءَمة» (برگ 25 آ، س 9، تحت تأثیر اصل فارسی آن که «ملایمت» است).119[مقدّمۀ آقای یُپ لَمیِر بر متنِ ویراستۀ ترجَمۀ عربی رُکن‌الدّین جرجانی از اخلاق ناصری به همینجا ختم نشده و چند صفحۀ دیگر نیز ادامه پیدا کرده است (از نیمۀ ص 29 تا ص 33)، لیک از آنجا که در این قسمت، توضیحات مربوط به نحوۀ تصحیح متن و مطالب مندرِج در سازوارۀ انتقادی آن آمده است، مترجم از برگردان آنها خودداری کرد. طبعاً کسانی که مایل باشند از متن ویراستۀ آقای یُپ لَمیِر استفاده کنند، خود، بدین توضیحات بسیار ارزشمند رجوع می‌کنند و از آنها بهره‌مند خواهند شد. مترجم].

    تصاویر:

    تصویر 1: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 1 آ، صفحۀ جلد نسخۀ ترجمۀ عربی جرجانی که بر آن عباراتی آموزنده نوشته شده و در پایین آن نام «میراث وارنر» قید گردیده است.
    تصویر 1: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 1 آ، صفحۀ جلد نسخۀ ترجمۀ عربی جرجانی که بر آن عباراتی آموزنده نوشته شده و در پایین آن نام «میراث وارنر» قید گردیده است.


    تصویر 2: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 2 آ، صفحۀ عِنوان نسخه که در آن، نام نویسنده و سه گواهی تملّک نسخه ثبت شده است.
    تصویر 2: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 2 آ، صفحۀ عِنوان نسخه که در آن، نام نویسنده و سه گواهی تملّک نسخه ثبت شده است.


    تصویر 3: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 3 آ ـ 2 ب، خُطبه و مقدّمۀ جرجانی.
    تصویر 3: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 3 آ ـ 2 ب، خُطبه و مقدّمۀ جرجانی.


    تصویر 4: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 2 ب، یادداشتهای میان‌سطری به زبان فارسی و عربی.
    تصویر 4: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 2 ب، یادداشتهای میان‌سطری به زبان فارسی و عربی.


    تصویر 5: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 12 ب، [نمونه‌ای] از اصلاحات کاتب در حاشیۀ نسخه.
    تصویر 5: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 12 ب، [نمونه‌ای] از اصلاحات کاتب در حاشیۀ نسخه.


    تصویر 6: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 14 آ، حاشیه‌ای در خصوص کیفیّت ترجَمه که نشان می‌دهد خواننده‌ای دسترس به اصل فارسی <i>اخلاق ناصری</i> داشته و از آن [در تطبیق و سنجش ترجَمه] استفاده کرده است.
    تصویر 6: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 14 آ، حاشیه‌ای در خصوص کیفیّت ترجَمه که نشان می‌دهد خواننده‌ای دسترس به اصل فارسی اخلاق ناصری داشته و از آن [در تطبیق و سنجش ترجَمه] استفاده کرده است.


    تصویر 7: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 15 ب، نشانه‌های عددی در میان سطور که ارتباط بین اجزاء جمله را مشخّص می‌کند. نمونه مربوط به سطرهای 3 ـ 5 در تصویر است.
    تصویر 7: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 15 ب، نشانه‌های عددی در میان سطور که ارتباط بین اجزاء جمله را مشخّص می‌کند. نمونه مربوط به سطرهای 3 ـ 5 در تصویر است.


    تصویر 8: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 24 آ، نمونه‌ای از صفحات نسخه، در هر صفحه 19 سطر و در هر سطر حدود 5/11 کلمه نوشته شده است.
    تصویر 8: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 24 آ، نمونه‌ای از صفحات نسخه، در هر صفحه 19 سطر و در هر سطر حدود 5/11 کلمه نوشته شده است.


    تصویر 9: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 54 آ، یکی از اندک حواشیِ نوشته شده در باب مطالب مطرح در متن اثر. اینجا دربارۀ «تفضّل» به عِنوان «احتیاط در عَدالت».
    تصویر 9: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 54 آ، یکی از اندک حواشیِ نوشته شده در باب مطالب مطرح در متن اثر. اینجا دربارۀ «تفضّل» به عِنوان «احتیاط در عَدالت».


    تصویر 10: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 136 آ، انجامۀ نسخه در سطور 18 ـ 20 که در آن نام مترجم و تاریخ اتمام ترجمه (16 شعبان سال 713 هجری قمری) ذکر شده است.
    تصویر 10: نسخۀ شمارۀ Or. 582 دانشگاه لایدن، برگ 136 آ، انجامۀ نسخه در سطور 18 ـ 20 که در آن نام مترجم و تاریخ اتمام ترجمه (16 شعبان سال 713 هجری قمری) ذکر شده است.


    کتابنامه:
    ʿAbbās, I. (ed.), ʿAhd Ardashīr. Beirut: Dār Ṣādir, 1387/1967.———, “Adab al-kabīr”, in Encyclopaedia Iranica, vol. 1, 45-46.
    ʿAbd, ʿA. al- (ed.), Al-Ṭibb al-rūḥānī li-Abī Bakr al-Rāzī. Cairo: Maktabat al-Nahḍa al-Miṣriyya, 1978.
    Abū Nuwās, Abū ʿAlī b. Hāniʾ, Dīwān. Edition: Wagner & Schoeler.
    Abū Raydah, M. ʿA. (ed.), Rasāʾil al-Kindī al-falsafiyya. 2 vols. Cairo: Dār al-fikr al-ʿarabī, 1369-72/1950-53.
    Abū Tammām, Ḥabīb b. Aws al-Ṭāʾī, Dīwān al-Ḥamāsa. Edition (with comm. by al-Marzūqī): Amīn & Hārūn.
    Ackrill, J.L. (trans.), Aristotle’s Categories and de Intepretatione: Translated with Notes. Oxford: Clarendon Press, 1963. Many reprints.
    Adamson, P., al-Kindī. Oxford: Oxford University Press, 2007.
    Adamson, P. & P.E. Pormann, The Philosophical Works of al-Kindī. Oxford: Oxford University Press, 2012.
    Afshār. I. & M.T. Dāneshpazhūh, Fehrest-e noskhehā-ye khaṭṭi-ye ketābkhāne-ye Melli-ye Malek: vābasteh beh Āstān-e Qods. vol. 8. Tehran: Ketābkhāne-ye Melli-ye Malek, 1369 solar.
    Ahlwardt, W., Verzeichnis der arabischen Handschriften der Königlichen Bibliothek zu Berlin. 10 vols. Berlin: A. Asher & Co., 1887-99.
    Akasoy, A., “The Arabic and Islamic Reception of the Nicomachean Ethics”, in: J. Miller (ed.), The Reception of Aristotle’s Ethics ( Cambridge: Cambridge University Press, 2012), 85-106.
    Akasoy, A.A. & A. Fidora (eds.), The Arabic Version of the Nicomachean Ethics: With an Introduction and an Annotated Translation by Douglas M. Dunlop. Leiden: Brill, 2005.
    Amīn, M. al- &. Ḥ. al-Amīn, Aʿyān al-shīʿa. 23 vols. Beirut: Dār al-taʿāruf li-l-maṭbūʿāt, 1406-1427/1986-2006.
    ʿĀmirī, Muḥammad b. Yūsuf al-, Al-Saʿā’da wa-l-isʿād. Editions: Mīnovī and ʿAṭiyya. French translation (excerpts): Lacroix.
    Arberry, A. (transl.), The Spiritual Physick of Rhazes. London: John Murray, 1950.
    Arici, M., “Adududdîn al-Îcî’nin Ahlâk Risalesi: Arapça Metni ve Tercümesi”, in: Kutadgubilig Felsefe- Bilim Araştırmaları Dergisi Sayı/Journal of Philosophy—Science Research, vol. 15 (March 2009), 135-172.
    Arkoun, M. (trans.), Traité d’éthique = Tahdhīb al-akhlāq wa-taṭhīr al-aʿrāq: Miskawayh (320/21-420). Damas: Institut français de Damas, 1969.
    Āṣefāgāh (Ḥosseinī Eshkevarī), Seyyed M., Fehrestvāre-ye noskhehā-ye khaṭṭī va ʿaksi-ye markaz-e eḥyāʾ-e mīrāth-e eslāmī. Qom: Markaz-e Eḥyāʾ-e Mīrāth-e Eslāmī, 1387 solar.
    Ashk-e shīrīn, Seyyed I. & Ḥ. Raḥmānī, “Ketābshenāsi-ye Khwājeh Naṣīroddīn-e Ṭūsī”, in: N. Pourjavady & Ž. Vesel (eds.), Naṣīr al-Dīn Ṭūsī: Philosophe et savant du xiiie siècle (Actes du colloque tenu à l’Université de Téhéran (6-9 mars 1997). Téhéran: Presses universitaires d’Iran, Institut français de recherche en Iran, 2000), 71-118 (Persian section).
    ʿAṭiyya, A.ʿA, al-Fikr al-siyāsī wa-l-akhlāqī ʿind al-ʿĀmirī: Dirāsa wa-taḥqīq Kitāb al-Saʿāda wa-l-isʿād fī l-sīra al-insāniyya. Cairo: Dār al-thāqāfa li-l-nashr wa-l-tawzīʿ, 1991.
    Babāʾī, P. (ed.), Dīwān-e Ḥakīm Sanāʾi-ye Ghaznawī: bar asās-e moʿtabartarīn noskhehā. Tehran: Najāh, 1375/1996.
    Badakhchani, S.J. (transl.), Contemplation and Action: The Spiritual Autobiography of a Muslim Scholar/Naṣīr al-Dīn Ṭūsī. London: I.B. Tauris, 1998.
    Badawī, ʿA., Dirāsāt wa-nuṣūṣ fī l-falsafa wa-l-ʿulūm ʿinda l-ʿarab. Beirut: al-Muʾassasa al-ʿarabiyya li-l-dirāsāt wa-l-nashr, 1981.
    —— (ed.), “Maqāla fī l-akhlāq: li-l-Ḥasan b. al-Ḥasan b. al-Haytham aw li-Yaḥyā b. ʿAdī?”, in: idem, Dirāsāt wa-nuṣūṣ, 105-145.
    ——, (ed.), “Min maqāla li-Jālīnūs Fī anna quwā l-nafs tawābiʿ li-mizāj al-badan”, in: idem: Dirāsāt wa-nuṣūṣ, 183-186.
    —— (ed.), “Mukhtaṣar min Kitāb al-Akhlāq li-Jālīnūs”, in: idem: Dirāsāt wa-nuṣūṣ, 187-211.
    —— (ed.), al-Ḥikma al-khālida: Aḥmad b. Muḥammad b. Miskawayh. Cairo: Maktabat al-Nahḍa al-Miṣriyya, 1952.
    —— (ed.), Mukhtār al-ḥikam wa-maḥāsin al-kilam: li-Abī l-Wafāʾ al-Mubashshir b. Fātik. Beirut: al-Muʾassasa al-ʿarabiyya li-l-dirāsāt wa-l-nashr, 1980. 2nd printing.
    —— (ed.), Aflāṭūn fī l-islām. Beirut: Dār al-Andalus, 1980. 2nd printing.
    ——, “Nuqūl min Kitāb al-Siyāsa”, in: idem, Aflāṭūn fī l-islām, 151-161.
    ——, “Nuqūl min al-Nawāmīs”, in: idem, Aflāṭūn fī l-islām, 162-168.
    Bagley, F.R.C. (trans.), Ghazālī’s Book of Counsel for Kings (Naṣīḥat al-mulūk). London etc.: Oxford University Press, 1964.
    Basrī, ʿAlī b. al-Ḥasan al-, al-Ḥamāsa al-Baṣriyya. Edition: Jamāl.
    Bergsträsser, G. Ḥunayn ibn Isḥāq über die syrischen und arabischen Galen-Übersetzungen. Abhandlungen für die Kunde des Morgenlandes, xviii, Band 2. Leipzig, 1925.
    Biesterfeldt, H.H. (ed. and trans.), Galens Traktat, “Dass die Kräfte der Seele den Mischungen des Körpers folgen”: in arabischer Übersetzung. Wiesbaden: Steiner, 1973.
    Blau, J., A Grammar of Christian Arabic. Based Mainly on South-Palestinian Texts from the First Millennium. 3 vols. Louvain: Secrétariat du Corpus SCO, 1966-1967.
    ——, A Handbook of Early Middle Arabic. Jerusalem: The Max Schloessinger Memorial Foundation - The Hebrew University of Jerusalem, 2002.
    Bosworth, C.E., “Ādāb al-ḥarb wa-l-shajāʿa”, in: Encyclopaedia Iranica, vol. 1, 445.
    Boudon, V., “Galien de Pergame”, in: Goulet, Dictionnaire des philosophes antiques, vol. 3, 440-466.
    Boyce, M. (trans.), The Letter of Tansar. Serie Orientale Roma, vol. 38. Literal and Historical texts from Iran, 1. Rome: Istituto Italiano per il Medio ed Estremo Oriente, 1968.
    Brockelmann, C., Geschichte der arabischen Litteratur. 2 vols. 2nd edition. Leiden: Brill, 1943 (vol. 1), 1949 (vol. 2). Supplement (to the first edition). Leiden: Brill, 1937 (vol.1), 1938 (vol. 2), 1942 (vol. 3).
    ——, History of the Arabic Written Tradition (trans. J. Lameer), vols. 1 and 2. Handbook of Oriental Studies vols. 117/1-2. Leiden | Boston: Brill, 2016.
    Bryson, Tadbīr al-rajul li-manzilihi. Edition and trans.: Swain (Engl.), Plessner (Germ.). Ital. trans. Zonta.
    Buḥayrī, A.ʿA. al- (ed.), al-Sulwānāt. Sulwān al-muṭāʿ fī ʿudwān al-atbāʿ. Taʾlīf Ḥujjat al-Dīn Abū ʿAbdallāh b. Ẓafar al-Ṣiqillī. Cairo: Dār al-āfāq al-ʿarabiyya, 1419/1999.
    Cheikho, L. (ed.), La version arabe de Kalila et Dimna d’après le plus ancien manuscrit arabe daté. Publié par L. Cheikho avec une préface et des notes. Beirut: [s.n.], 1905.
    Crone, P., “Did al-Ghazālī write a Mirror for Princes? On the Authorship of Naṣīḥat al-Mulūk”, in: Jerusalem Studies in Arabic and Islam, vol. 9/1987, 167-191.
    Dabashi, H., “Khwājah Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī: the Philosopher/Vizier and the Intellectual Climate of his Times”, in: O. Leaman and S.H. Naṣr, History of Islamic Philosophy (2 vols. London: Routledge, 1996), vol. 1, 527-584.
    Daftary, F., The Ismāʿīlīs: Their History and Doctrines. Cambridge etc.: Cambridge University Press, 2007. 2nd edition.
    Daiber, H., “Ṭūsī, Naṣīr al-Dīn: i. Life, ii. As a Theologian and Philospher”, in: Encyclopaedia of Islam second edition, vol. 10 (Leiden: Brill, 2000), 746-750.
    Dāneshpazhūh, M.T. (ed.), Do resāleh dar akhlāq: Makārem-e akhlāq az Raḍī al-Dīn Abū Jaʿfar Muḥammad-e Nīshāpūrī. Goshāyeshnāmeh mansūb beh Muḥammad b. Muḥammad Naṣīr al-Dīn-e Ṭūsī. Tehran: Dāneshgāh-e Tehrān – Dāneshkāde-ye ʿolūm-e ma’qūl va manqūl, 1341 solar/1962.
    ——, (ed.), Akhlāq-e Moḥtashamī: az Khwājeh Naṣiroddīn ... Ṭūsī bā seh resāle-ye dīgar mansūb beh ū. Tehran: Enteshārāt-e dāneshgāh-e Tehrān, 1377 solar. 3rd printing.
    ——, “Akhlāq-e Nāṣerī”, in: Rahnemā-ye Ketāb, vol. 21.5-7/Mordād-Mehr 1357 solar (August-October 1978), 387-421.
    ——, Fehrest-e Ketābkhāne-ye markazi-ye dāneshgāh-e Tehrān, vol. 10. Tehran: Enteshārāt-e Dāneshgāh-e Tehrān, 1340 solar.
    Darke, H. (ed.), Siyar al-mulūk (Siyāsat nāmeh): Ḥasan b. ʿAlī Niẓām al-Mulk. Tehran, 1340 solar/1962.
    —— (trans.), The Book of Government, or Rules for Kings: the Siyāsat-nāma or Siyar al-Mulūk of Niẓām al-Mulk. London: Routledge and Kegan Paul, 1960.
    Dashtakī, Ghiyāth al-Dīn. Akhlāq-e Manṣūrī. Edition: Ibrāhīmī.
    Davies, D. (trans.), Shahnameh: the Persian Book of Kings. New York: Viking, 2006.
    Dawānī, Jalāl al-Dīn. Lawāmiʿ al-ishrāq fī makārim al-akhlāq (Akhlāq-e Jalālī). Edition: Shīrāzī. English translation: Thompson.
    De Bruijn, J.T.P., “Sanāʾi”, in: Encyclopaedia Iranica. Accessed on 15 March 2014. http://www.iranicaonline.org/articles/sanai-poet.
    De Jong, P. & M.J. de Goeje, Catalogus Codicum Orientalium Bibl. Acad. Lugd. Vol. IV. Leiden: Brill, 1866.
    Derāyatī, M., Fehrestvāre-ye dastneveshthā-ye Īrān. 12 vols. Tehran: Ketābkhāneh, mūzeh va markaz-e asnād-e majles-e shūrā-ye eslāmī, 1389 solar.
    Drewes, G.W.J., “The Legatum Warnerianum of Leiden University Library”, in: idem (ed.), Levinus Warner and his Legacy. Three Centuries Legatum Warnerianum in the Leiden University Library. Catalogue of the Commemorative Exhibition held in the Bibliotheca Thysiana from April 27th till May 15th 1970 (Leiden: Brill, 1970), 1-31.
    Dunlop, D.M. (ed. & trans.), Fuṣūl al-madanī (Aphorisms of the Statesman): al-Fārābī. Cambridge: Cambridge University Press, 1961.
    Faḍlallāh, M.Ṣ. (trans.), Akhlāq-e Nāṣerī. Al-Khwāja Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī. Tarjama-hu ʿan al-fārisiyya wa-waḍaʿa al-dirāsāt wa-l-taḥlīlāt al-ʿilmiyya Dr. M.Ṣ. Faḍlallāh. Beirut: Dār al-Hādī, 2008.
    Fakhry, M., Ethical Theories in Islam. Leiden: Brill, 1991.
    Fārābī, Abū Naṣr, Mabādiʾ ārāʾ ahl al-madīna al-fāḍila. Edition, English translation & comm.: Walzer.
    ——, Fuṣūl al-madanī. Edition and English translation: Dunlop.
    Ferdowsī, Abū l-Qāsim Ṭūsī, Shāhnāmeh. Edition: Khaleghi-Motlagh. English translation: Davies.
    Fichtner, G. et al., Corpus Galenicum: Bibliographie der galenischen und pseudo-galenischen Werke. Erweiterte und verbesserte Ausgabe. Accessed on 24-2-2014. http://cmg.bbaw.de/online-publications/Galen-Bibliographie_2012_08_28.pdf.
    Field, C. (trans.), The Alchemy of Happiness: Abū Ḥāmid Muḥammad al-Ghazzālī. Rev. and annotated by E.L. Daniel. Armonk NY: Sharpe, 1991.
    Flügel, G. (ed.), Lexicon bibliographicum et encyclopaedicum: a Mustafa ben Abdallah Katib Jelebi dicto et nomine Haji Khalfa celebrato compositum; ad codicum Vindobonensium, Parisiensium et Berolinensis fidem primum edidit Latine vertit et commentario indicibusque instruxit Gustavus Fluegel. 7 vols. Leipzig: Fr. Vogel – London: R. Bentley, 1835-1858.
    Flügel, G. et al. (eds.), Kitāb al-Fihrist: Muḥammad b. Isḥāq b. al-Nadīm; mit Anmerkungen herausg. von Gustav Flügel; nach dessen Tode besorgt von Johannes Roediger und August Mueller. 2 vols. Leipzig: Vogel, 1871-72.
    Fouchécour, Ch.-H. de, Moralia: Les notions morales dans la littérature persane du 3e/9e au 7e/13e siècle. Paris: Editions des recherches sur les civilisations – Téhéran: Institut français de recherche en Iran, 1986.
    Gacek, A., The Arabic Manuscript Tradition. A Glossary of Technical Terms and Bibliography – Supplement. Leiden: Brill, 2008.
    Galen, Claudius, Kitāb al-Akhlāq (mukhtaṣar/summary). Edition: Badawī, Dirāsāt wa-nuṣūṣ, 187-211, Kraus.
    ——, Fī anna quwā l-nafs tawābiʿ li-mizāj al-badan (excerpt). Edition: Badawī, Dirāsāt wa-nuṣūṣ, 183-186.
    Ghazālī, Abū Ḥāmid, Naṣīhat al-mulūk. Edition: Homāʾī. English trans.: Bagley.
    ——, Kīmiyā-ye Saʿādat. Edition: Khadīvjam. English trans. (from Urdu): Field.
    ——, Iḥyāʾ ʿulūm al-dīn: taṣnīf al-Imām ... al-Ghazālī. Anon. ed. 4 vols. Beirut: Dār al-maʿrifa, 1402/1982.
    Görgün, M.N. (ed.), Rasāʾil al-shajara al-ilāhiyya fī ʿulūm al-ḥaqāʾiq al-rabbāniyya: Taʾlīf Shams al-Dīn Shahrazūrī. 3 vols. Beirut: Dār Ṣādir; Istanbul: Maktabat al-irshād, 2007/1428. 2nd printing
    Goulet, R. (ed.), Dictionnaire des philosophes antiques. 5 vols. + 1 vol. suppl. Paris: CNRS éditions, 1989-2012.
    Gutas, D., “Platon – tradition arabe”, in: Goulet, Dictionnaire des philosophes antiques, vol. 5a, 845-863.
    ——, Greek Wisdom Literature in Arabic Translation: A Study of the Greaco-Arabic Gnomologia. New Haven CT: American Oriental Society, 1975.
    Ḥabībī, N. (ed), Rasāʾil al-shajara al-ilāhiyya fī ʿulūm al-ḥaqāʾiq al-rabbāniyya: Shams al-Dīn Muḥammad Shahrazūrī. 3 vols. Tehran: Moʾassase-ye pazhūheshi-ye ḥekmat o falsafe-ye Īrān, 1383. 3rd printing.
    Hagen, G., Ein osmanischer Geograph bei der Arbeit: Entstehung und Gedankenwelt von Kātib Čelebis Ğihānnümā. Berlin: Schwarz, 2003.
    Ḥājjī Khalīfa, Muṣṭafā b. ʿAbdallāh. Kashf al-ẓunūn. Edition and Latin translation: Flügel.
    Harkins, P.W. (trans.), Galen On the Passions and Errors of the Soul: With and Introduction and an Interpretation by W. Riese. Columbus: Ohio State University Press, 1963.
    Homāʾī, J. (ed.), Naṣīḥat al-mulūk: Muḥammad b. Muḥammad b. Muḥammad Ghazāli-ye Ṭūsī. Tehran: Anjoman-e Āthār-e Mellī, 1351 solar/1972. 2nd edition.
    Hopkins, S., Studies in the Grammar of Early Arabic. Oxford: Oxford University Press, 1984.
    Ḥusaynī, Sayyid J. al- (ed.), Nahj al-balāgha. Qom: Enteshārāt-e Dār al-thaqalayn, 1377 solar/1419.
    Ibn al-ʿAbd, Ṭarafa, Dīwān. Edition: Nāṣir al-Dīn.
    Ibn ʿAdī, Yaḥyā, Tahdhīb al-akhlāq. Editions: Urvoy and al-Takrītī. French translation: Urvoy.
    —— ?, Maqāla fī l-akhlāq. Edition: Badawī, “Maqāla fī l-akhlāq …”.
    Ibn Fātik, Abū l-Wafāʾ Mubashshir, Mukhtār al-ḥikam wa-maḥāsin al-kilam. Edition: Badawī.
    Ibn al-Haytham, al-Ḥasan b. al-Ḥasan ?, Maqāla fī l-akhlāq. Edition: Badawī, “Maqāla fī l-akhlāq …”.
    Ibn Miskawayh, Abū ʿAlī Aḥmad b. Muḥammad, Tahdhīb al-Akhlāq. Edition: Zurayk. Translations: Zurayk (English) and Arkoun (French).
    ——, Al-Ḥikma al-khālida. Edition: Badawī.
    Ibn al-Muqaffaʿ, ʿAbdallāh, Kalīla wa-Dimna. Edition: Cheikho.
    ——, Nāme-ye Tansar. Edition: Mīnovī. Translation: Boyce.
    ——, al-Ādāb al-kabīr. Edition: Zakī and al-Qāwuqjī.
    Ibn al-Nadīm, Muḥammad b. Isḥāq, Kitāb al-Fihrist. Edition: Flügel et al.
    Ibn Sīnā, Abū ʿAlī, Ẓafarnāmeh (spurious). Edition: Ṣadīqī.
    ——, Kitāb al-Siyāsa. Edition: Malouf, in: Malouf, Eddé, and Cheikho, 1-17.
    Ibrāhīmī, M. (ed.), Akhlāq-e Manṣūrī: Ghiyāth al-Dīn Manṣūr Dashtakī. Qom: Pazhūheshgāh-e ʿolūm va farhang-e eslāmī, 1391 solar.
    Ibrāhīmī Dīnānī, Gh., Naṣīr al-Dīn-e Ṭūsī : Filsūf-e goftogū. Tehran: Enteshārāt-e Hermes, 1388. 2nd printing.
    Ījī, ʿAḍud al-Dīn, al-Akhlāq al-ʿAḍudiyya = al-Akhlāq al-Shāhiyya. Edition: Jāhed and Mollā Yūsefī. Edition and Turkish translation: Arici.
    Islāmiyat, A., “Jorjānī, Roknoddīn”, in: Dāyeratolmaʿāref-e bozorg-e eslāmī, vol. 17 (Tehran: Markaz-e Dāyeratolmaʿāref-e bozorg-e eslāmī, 2010), 707-708.
    Jāhed, M. and M. Mollā Yūsefī, “Resāleʾī dar akhlāq az ʿAḍud al-Dīn-e Ījī”, in: Āyene-ye Mīrāth, New Series, vol. 47 (1389 solar), 87-108.
    Jamāl, ʿA.S. (ed.), Kitāb al-Ḥamāsa al-Baṣriyya: Taʾlīf Ṣadr al-Dīn ʿAlī b. Abī l-Faraj b. al-Ḥasan al-Baṣrī. 4 vols. Cairo: Maktabat al-Khānjī, 1420/1999-2000.
    Kāshefī, Kamāl al-Dīn Wāʿeẓ, Akhlāq-e Moḥsenī. Edition: Modarresī Chahārdehī. English translation: Keene.
    Kassel, R., Aristotelis Ars rhetorica. Berolini [etc.]: De Gruyter, 1976.
    Kaykāvus (Kaykāʾus) b. Eskandar, Qābūsnāmeh. Edition: Yūsefī. English translation: Levi.
    Keene, H.G. (transl.), Akhlāq-e Moḥsenī, or, The Morals of the Beneficent. Hertford: S. Austin, 1850.
    Khadīvjam, Ḥ. (ed.), Kīmiyā-ye Saʿādat: Abū Ḥāmed … Ghazālī Ṭūsī. 2 vols. Tehran: Sherkat-e enteshārāt-e ʿelmī va farhangī, 1380 solar/2001 (9th printing).
    Khaleghi-Motlagh, Dj. (ed.), The Shahnameh (The Book of Kings). 8 vols. + 4 vols. notes. New York: Persian Heritage Foundation – Bibliotheca Persica Press, Winona Lake: Eisenbrauns (distr.), 1988-2009.
    Kindī, Yaʿqūb b. Isḥāq al-, al-Risāla fī l-ḥīla li-dafʿ al-aḥzān. Edition and Ital. trans.: Walzer and Ritter. Engl. trans.: Adamson and Pormann (249-66).
    ——, Rasāʾil falsafiyya. Edition: Abū Raydah.
    Kraus, P., “Kitāb al-akhlāq li-Jālīnūs”, in: Bulletin of the Faculty of Arts (University of Egypt), vol. 5 (1937), 1-51.
    Kraus, P. and R. Walzer, Galeni compendium Timaei Platonis: aliorumque dialogorum synopsis quae extant fragmenta. London: Warburg Institute, 1951.
    Kraut, R., “Aristotle's Ethics”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy accessed at http://plato. stanford.edu/archives/spr2014/entries/aristotle-ethics/.
    Kumar, S., “The Value of the Ādāb al-mulūk as a Historical Source: an Insight into the Ideals and Expectations of Islamic Society in the Middle Period (945-1500)”, in: Indian Economic and Social History Review, vol. 22 (1985), 307-327.
    Lacroix, M.-C., “Education et instruction selon Abū l-Ḥasan al-ʿĀmirī: Présentation et traduction d’un extrait du Kitāb al-saʿāda wa-l-isʿād”, in: Revue philosophique de Louvain, vol. 87 (1989), 165-214.
    Lameer, J., “Towards a New Edition of Avicenna’s Kitāb al-Ishārāt wa-l-tanbīhāt”, in: Journal of Islamic Manuscripts vol. 4 (2013), 199-248.
    Lane, E.W., An Arabic – English Lexicon. 8 vols. Beirut: Librairie du Liban, 1968. Reprint of the 1863-93 edition.
    Latham, J.D., “Ibn al-Muqaffaʿ and Early ʿAbbāsid Prose”, in J. Ashtiany et al. (eds.), ʿAbbasid belles-lettres (The Cambridge History of Arabic Literature. Cambridge: Cambridge University Press, 1990), 48-77.
    ——, “Ebn al-Moqaffaʿ, Abū Moḥammad ʿAbd-Allāh Rōzbeh”, in: Encyclopaedia Iranica vol. 8, 39-43.
    Lentin, J. , “Middle Arabic”, in: C. Versteegh (ed.), Encyclopedia of Arabic Language and Linguistics, vol. 3 (Leiden: Brill, 2008), 215-224.
    Lentin, J. and J. Grand’Henry (eds.), Moyen arabe et variétes mixtes de l'arabe à travers l'histoire. Actes du premier colloque international (Louvain-la-Neuve, 10-14 mai 2004). Louvain-la-Neuve: Université Catholique de Louvain, Institut Orientaliste - Leuven : Peeters, 2008.
    Levi, R., A Mirror for Princes: The Qābūs nāma by Kai Kaʾūs Ibn Iskandar, Prince of Gurgān. London: The Cresset Press, 1951.
    Madelung, W., “Naṣīr al-Dīn Ṭūsī’s Ethics between Philosophy, Shi’ism and Sufism”, in: R. Hovanissian (ed.), Ethics in Islam (Malibu: Undena, 1985), 85-101.
    Malouf, L., C. Eddé, and L. Cheikho (eds.), Traités inédits d'anciens philosophes arabes, musulmans et chrétiens: avec des traductions de traductions de traités grecs d'Aristote, de Platon et de Pythagore par Ishaq Ibn Honein publiés dans la revue al Machriq par les pères L. Malouf, C. Eddé, Louis Cheikho. Beyrouth: Imprimerie Catholique, 1911. 2nd revised edition. Reprint: Frankfurt a/M: Minerva, 1974.
    Mattock, J.N., “A Translation of the Arabic Epitome of Galen’s book PERI ĒTHŌN”, in: S.M. Stern, A. Hourani, and V. Brown (eds.), Islamic Philosophy and the Classical Tradition: Essays Presented by his Friends and Pupils to Richard Walzer on his Seventieth Birthday (Columbia: University of South Carolina Press, 1972), 235-60.
    Mīnovī, M. (ed.), Nāme-ye Tansar beh Goshnasp. Beh taṣḥīḥ Mojtabā Mīnovī. Gerd-āvarande-ye taʿlīqāt Mojtabā Mīnovī - Moḥammad Esmāʿīl Reḍvānī.Tehran: Enteshārāt-e Khwārazmī, 1311 solar/1932 (2nd printing 1354 solar/1975).
    —— (ed.), al-Saʿāda wa-l-isʿād fī l-sīra al-insāniyya: Muḥammad b. Yūsuf al-ʿĀmirī. Wiesbaden: Steiner, 1957-1958 (1336 solar).
    Mīnovī, M. and ʿA. Ḥaydarī (eds.), Akhlāq-e Nāṣerī: Neveshte-ye Khwājeh Naṣīroddīn Ṭūsī. Tehran: Khwārazmī publishers, 1387 solar. 6th printing.
    Modarres Raḍavī, M. T., Aḥwāl va āthār-e qodwe-ye mohaqqeqin va solṭān-e ḥokamā va motakallemīn ostād-e bashar va aql-e ḥādī ʿashar Muḥammad b. Muḥammad b. al-Ḥasan al-Ṭūsī molaqqab beh Khwājeh Naṣīr al-Dīn. Tehran: Enteshārāt-e Daneshgāh-e Tehrān, 1334 solar.
    Modarresī, M. (ed.), Awṣāf al-ashrāf [ : Khwājeh Naṣīroddīn Ṭūsī]. Tehran, 1345 solar.
    ——, Sargozasht va ʿaqāyed-e falsafi-ye Khwājeh Naṣīr al-Dīn-e Ṭūsī. Tehran: Dāneshgāh-e Tehrān, 1335 solar.
    Modarresī Chahārdehī, M. (ed.), Akhlāq-e Moḥsenī: Ḥoseyn b. ʿAlī Kāshefī. Tehran, Ketābkhāne-ye ʿelmī Ḥāmedī, 1358 solar.
    Moravvej, J., “Naqdī bar tarjome-ye Awṣāf al-ashrāf-e Khwājeh Naṣīr al-Dīn-e Ṭūsī, athar-e Rokn al-Dīn-e Jorjānī”, in: Majalle-ye ʿelmī-pazhūheshi-ye dāneshkade-ye adabiyyāt va ʿolūm-e ensāni-ye dāneshgāh-e Tehrān, vol. 93-94 (summer 1355 solar), 246-256.
    Mowlāʾī, M.S., Āyīn-e keshvardārī: Shesh bāb-e bāz yāfteh az Ādāb al-ḥarb wa-l-shajāʿa. Tehran: Bonyād-e Farhang-e Īrān, 1354 solar.
    Mubārakshāh, Muḥammad b. Manṣūr ‘Fakhr-e Modabber’, Ādāb al-ḥarb wa-l-shajāʿa. Edition: Sahīlī Khwānsārī. English translation (fragments on the Ghaznavids): Shafi.
    Muhannā, ʿA. (ed.), Rabīʿ al-abrār wa-nuṣūṣ al-akhbār: Taʾlīf Abī l-Qāsim Maḥmūd b. ʿUmar al-Zamakhsharī 467-538 AH. Beirut: Muʾassasat al-Aʿlamī li-l-maṭbūʿāt, 1412/1992.
    Muḥsin, M. (Āqā Bozorg Ṭehrānī) et al., al-Dharīʿa ilā taṣānīf al-shīʿa. 26 vols. Najaf: Maṭbaʿat al-Gharī, 1355-1406/1936-1986.
    Nafīsī, S. and I.S. Braginskij (eds.), Dīvān-e Rūdaki-ye Samarqandī: bar asās-e noskhe-ye Saʿīd Nafīsī. Tehran: Negāh, 1373 solar/1994.
    Nāṣir al-Dīn, M.M. (ed.), Dīwān Ṭarafa b. al-ʿAbd. Beirut: Dār al-kutub al-ʿilmiyya, 1423/2002. 3rd printing.
    Nāṣir Khosraw, Abū Muʿīn Ḥamīd al-Dīn Qubādiyānī, Dīwān. Edition: Tofangdār. English translation (selections): Schimmel.
    Nishapūrī, Raḍī al-Dīn, Makārim al-akhlāq. Edition: in Dāneshpāzhūh, Do resāleh.
    Niẓām al-Mulk, Ḥasan b. ʿAlī, Siyāsat nāmeh. Edition: Darke. English translation: Darke.
    Nūrānī, ʿA., “al-Ḥikma al-ʿamaliyya : Taʾlīf Ghiyāth al-Dīn Manṣūr”, in: Maqālāt va barrasīhā, vols. 57-58 (1374 solar), 101-130.
    Peters, F.E., Aristotleles Arabus: The Oriental Translations and Commentaries on the Aristotelian Corpus. Leiden: Brill, 1968.
    Pines, S., Studies in Arabic Versions of Greek Texts and in Medieval Science. The Collected works of Shlomo Pines, vol. 2. Jerusalem: The Magnes Press, Leiden: Brill, 1986.
    ——, “Aristotle’s Politics in Arabic Philosophy”, in: Israel Oriental Studies, vol. 5 (1975), 150-160 (repr. in: idem, Studies in Arabic Versions of Greek Texts and in Medieval Science, 146-156).
    ——, “Un texte inconnu d’Aristote en version arabe”, in: Archives d’histoire doctrinale et littéraire du Moyen-Age, vol. 23 (1956), 5-43 (repr. in idem, Studies in Arabic Versions of Greek Texts and in Medieval Science, 157-195).
    Plessner, M., Der OIKONOMIKOS des Neupythagoreers 'Bryson' und sein Einfluß auf die islamische Wissenschaft: Edition und Übersetzung der erhaltenen Versionen, nebst einer Geschichte der Ökonomik im Islam mit Quellenproben in Text und Übersetzung. Heidelberg: Winter, 1928.
    Qāwuqjī, M.Ḥ.A.M. al- (ed.), al-Adab (sic) al-kabīr: ʿAbdallāh b. al-Muqaffaʿ. Cairo: Maktabat wa-maṭbaʿat Muḥammad ʿAlī Ṣabīḥ wa-awlādihi, 1380/1960.
    Raḍī, Abū l-Ḥasan b. Mūsā al-Musāwī al-ʿAlawī al-Sharīf al-, Nahj al-Balāgha. Edition: al-Ḥusaynī.
    Ragep, F.J., “Ṭūsī, Naṣīr al-Dīn: iii. As scientist”, in: Encyclopaedia of Islam second edition, vol. 10 (Leiden: Brill, 2000), 750-52.
    Rahman, F., “Aḵlāq”, in: Encyclopaedia Iranica, vol. 1, 719-723.
    Rayḥānī, ʿAlī b. ʿUbayda al-, Jawāhir al-kilam wa-farāʾid al-ḥikam. Edition and English translation: Zakeri.
    Rāzī, Abū Bakr b. Zakariyyā, Al-Ṭibb al-Rūḥānī. Edition: al-ʿAbd. English translation: Arberry.
    Ragep, F.J., “Ṭūsī, Naṣīr al-Dīn: iii. As scientist”, in: Encyclopaedia of Islam second edition, vol. 10 (Leiden: Brill, 2000), 750-52.
    Reisman, D., “Plato’s Republic in Arabic: A Newly Discovered Passage”, in: Arabic Sciences and Philosophy, vol. 14 (2004), 263-300.
    Rūdakī, Abū ʿAbdallāh Jaʿfar b. Muḥammad, Dīwān. Edition: Nafīsī & Braginskij. English translation (selections): Tabatabai.
    Rūḥānī, M.Ḥ., “Jorjānī, Rokn al-Dīn Moḥammad”, in: Dāyeratolmaʿāref-e tashayyoʿ vol. 5 (Tehran: Moʾassase-ye taḥqīqāt va nashr-e maʿāref-e ahlolbayt, 1375 solar), 331-332.
    Saccenti, R., “La Summa Alexandrinorum: Storia e contenuto di un’epitome dell’Etica Nicomachea”, in: Recherches de Théologie et Philosophie Médiévales, vol. 77/2010, 201-234.
    Ṣadīqī, Gh. (ed.), Ẓafarnāmeh. Mansūb beh Sheykh-e Raʾīs Ebn Sīnā. Hamedān: Dāneshgāh-e Bū ʿAlī Ebn Sīnā, 1383 solar/2004 (2nd printing).
    Ṣādir, K. (ed.), al-Mustaqṣā fī l-amthāl. Taʾlīf Jārallāh Abī l-Qāsim Maḥmūd b. ʿUmar al-Zamakhsharī. 2 vols. Beirut: Dār Ṣādir li-l-ṭibāʿa wal-nashr, 2011.
    Sahīlī Khwānsārī, A. (ed.), Ādāb al-ḥarb wa-l-shajāʿa: Fakhr-e Modabber Moḥammad Manṣūr. Tehran: Iqbāl, 1346 solar/1967.
    Schimmel, A. (trans.), Make a Shield from Wisdom: Selected verses from Nāṣir-i Khusraw’s Dīvān. London: Kegan Paul International, 1993.
    Shafi, I.M., “Fresh Light on the Ghaznavids”, in: Islamic Culture, vol. 12 (1938), 189-234.
    Shahrazūrī, Shams al-Dīn Muḥammad. Rasāʾil al-shajara al-ilāhiyya fī ʿulūm al-ḥaqāʾiq al-rabbāniyya. Editions: Ḥabībī and Görgün.
    Shaked, S. and Z. Safa, “Andarz”, in: Encyclopaedia Iranica, vol. 2, 11-22.
    Shīrāzī, M.K. (ed.), Lawāmiʿ al-ishrāq fī makārim al-akhlāq. Calcutta: Maṭbaʿ Ḥabl al-Matīn, 1911.
    Ṣiqillī, Ibn Ẓafar al-, Dīwān. Edition: al-Buḥayrī.
    Swain, S., Economy, Family, and Society from Rome to Islam: A critical edition, English translation, and study of Bryson’s Management of the Estate. Cambridge: Cambridge University Press, 2013.
    Tabatabai, S. (trans.), Father of Songs: Rudaki and his Poetry. Amsterdam: Rozenberg, West Lafayette IN: Purdue University Press, 2008.
    Takrītī, N. al- (ed.), Yaḥyā Ibn ʿAdī: A Critical Study of his Tahdhīb al-akhlāq. Beirut – Paris: Editions Oueidat, 1978.
    Ṭarafa, see: Ibn al-ʿAbd.
    Thaʿālibī, Abū Manṣūr al-. Ghurar akhbār mulūk al-furs wa-siyarihim. Edition and French translation: Zotenberg.
    Thompson, W.F. (trans.) Practical Philosophy of the Muhammadan People. London: Oriental Translation Fund, 1839.
    Tofangdār, K. (ed.), Dīwān-e ashʿār-e Ḥakīm Nāṣer Khosraw Qubādiyānī ‘Ḥojjat’: qaṣīdehā, qeṭʿehā-ye parākandeh. Tehran: Chakāmeh, 1374 solar/1995.
    Ṭūsī, Naṣīr al-Dīn, Akhlāq-e Moḥtashemī. Edition: Dāneshpazhūh.
    ——, Akhlāq-e Nāṣerī. Edition: Mīnovī and Ḥaydarī. Translation: Wickens.
    ——, Asās al-iqtibās. Edtion: Modarres Raḍavī.
    ——, Awṣāf al-ashrāf. Bi-lingual, Persian-Arabic edition: Modarresī.
    Ullmann, M., Die Medizin im Islam. Handbuch der Orientalistik, 1. Abt., Ergänzungsband 6.1. Leiden-Köln: Brill, 1970.
    Urvoy, M.-Th. (ed. & transl.), Traité d’Ethique d’Abŭ Zakariyyă Yahyă Ibn ʿAdi. Introduction, texte, et traduction. Préf. G. Troupeau. Paris: Cariscript, 1991.
    Voorhoeve, P., Handlist of Arabic Manuscripts. In the Library of the University of Leiden and other Collections in The Netherlands. Second Enlarged Edition. The Hague: Leiden University Press, 1980 (1st edit., 1957).
    Walton, D., Arguments from Ignorance. University Park PA: The Pennsylvania State University Press, 1996.
    Walzer, R. (ed., trans. and comm.), Al-Fārābī on the Perfect State: Abū Naṣr al-Fārābī’s Mabādiʾ ārāʾ ahl al-madīna al-fāḍila. Oxford: Clarendon Press, 1985.
    Walzer, R. and H. Ritter (ed. and transl.), “Studi su al-Kindī II: Uno scritto morale inedito di al-Kindī (Temistio, peri alypias?),” in: Memorie della Reale Accademia Nazionale dei Lincei (Classe di Scienze Morali, Storiche et Filologiche), Serie vi, vol. 8 (1938), fasc. 1, 5-63 [31-47 (Arab. text), 47-63 (Ital. trans.)]. This article was reprinted in Yaʿqūb ibn Isḥāq al-Kindī (d. after 256/870). Texts and Studies. Collected and Reprinted. Edited by Fuat Sezgin in collaboration with M. Amawi, C. Ehrig-Eggert, E. Neubauer (Publications of the Institute for the History of Arabic-Islamic Science : Islamic Medicine, 33. Frankfurt am Main, 1996), 169-231.
    Wickens, G.M. (trans.), The Nasirean Ethics. London: George Allen and Unwin, 1964.
    ——, “Aḵlāq-e Jalālī”, in: Encyclopaedia Iranica, vol. 1, 724.
    ——, “Aḵlāq-e Moḥsenī”, in: Encyclopaedia Iranica, vol. 1, 724-725.
    ——, “Aḵlāq-e Nāṣerī”, in: Encyclopaedia Iranica, vol. 1, 725.
    Witkam, J.J., Inventory of the Oriental Manuscripts of the Library of the University of Leiden. 16 vols. Leiden, 2006-2007, accessed 11 June 2015 at http://www.islamicmanuscripts.info/inventories/ leiden/index.html.
    Wright, W., A Grammar of the Arabic Language: Translated from the German of Caspari, and edited, with numerous additions and corrections. 2 vols. London and Edinburgh: Williams and Norgate, 1862.
    Yūsefī, Gh. (ed.), Qābūsnāmeh: ʿOnsorolmaʿālī Kaykāʾus b. Eskandar. Tehran: Bongāh-e targomeh va nashr-e ketāb, 1352 solar/1973.
    Zack, L. and A. Schippers (eds.), Middle Arabic and Mixed Arabic. Diachrony and Synchrony. Papers read at the Second Conference of the Association internationale pour l'étude du moyen arabe et des variétés mixtes de l'arabe (AIMA 2. Amsterdam, 2007). Leiden: Brill, 2012.
    Zakeri, M. (ed. and transl.), Persian Wisdom in Arabic Garb: ʿAlī b. ʿUbayda al-Rayḥānī (d. 219/834) and his Jawāhir al-kilam wa-farāʾid al-ḥikam. 2 vols. Leiden: Brill, 2007.
    Zakī, A. (ed.), al-Adab al-kabīr: li-Ibn al-Muqaffaʿ. Alexandria: Madrasat Muḥammad ʿAlī al-ṣināʿiyya, 1330/1912.
    Zamakhsharī, Abū l-Qāsim Maḥmūd b. ʿUmar, al-Mustaqṣā fī amthāl al-ʿarab. Anon. ed. 2 vols. Ḥaydarābād: Dāʾirat al-maʿārif al-ʿUthmāniyya, 1962. See also the recent edition by Kārin Ṣādir (not accessible to me).
    ——, Rabīʿ al-abrār wa-nuṣūṣ al-akhbār. Edition: Muhannā.
    Zonta, M. (transl.), “Libro di Brisone su come si deve amministrare la casa”, in: C. Natali (ed.), Aristotele: l’Amministrazione della casa (Rome: Laterza, 1995), 140-171.
    Zotenberg, H. (ed. and trans.), Ghurar akhbār mulūk al-furs wa-siyarihim: Histoire des rois des Perses par Aboû Manṣoûr ʿAbd al-Malik Ibn Moḥammad Ibn Ismâʿîl. Paris: Imprimerie Nationale, 1900.
    Zurayk, C.K. (ed.), Tahdhīb al-akhlāq (The Refinement of Character): by Abū ʿAli Aḥmad Ibn Muḥammad Miskawayh. Beirut: American University Beirut, 1967.
    —— (trans.), The Refinement of Character: A translation from the Arabic of Aḥmad ibn Muḥammad Miskawayh’s Tahdhīb al-akhlāq. Beirut: American University of Beirut, 1968.



    *****


    نوشتار حاضر، برگردان فارسی مقدّمۀ آقای یُپ لَمیِر بر متنِ ویراستۀ ترجَمۀ عربی رُکن‌الدّین جرجانی از اخلاق ناصری خواجه نصیرالدّین طوسی با عنوان «کتاب الأخلاق النصیریّة في تعریب الأخلاق الناصریّة» است که به‌تازگی با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است:
    The Arabic Version of Ṭūsī's Nasirean Ethics. With an Introduction and Explanatory Notes, by: Joep Lameer, Islamic Philosophy, Theology and Science. Texts and Studies, volume 96, BRILL, Leiden | Boston, 2015.

    عنوان مقاله و همچنین تمام توضیحات و افزوده‌های داخل قلّاب در سراسر متن، از مترجم است. از پروفسور یُپ لَمیِر که این ترجمه را بطور کامل و موشکافانه بازبینی کردند و لغزشهای آن را اصلاح نمودند بسیار متشکّرم. همچنین از آقای دکتر محمّد جواد اسماعیلی و جناب استاد جویا جهانبخش که پیش از انتشار ترجمه، آن را خواندند و اصلاحاتی پیشنهاد کردند سپاسگزارم.

    با توجّه به حجم قابل ملاحظۀ ارجاعات کتابشناختی در این نوشتار، شرح کامل مشخّصات نشر منابع در کتابنامه درج می‌گردد.


    1. برای گزارشهای کلّی دربارۀ زندگی طوسی و اهمّیّت فلسفی، علمی و تاریخی او نگرید به:
    Daiber, “Ṭūsī, Naṣīr al-Dīn: i. Life, ii. As theologian and philosopher”; Ragep, “Ṭūsī, Naṣīr
    al-Dīn: iii. As scientist”; Dabashi, “Khwājah Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī: the Philosopher/Vizier and
    the Intellectual Climate of his Times”; Badakhchani, Contemplation and Action, Introduction;

    دایبر، «طوسی، نصیرالدّین: 1ـ زندگی 2ـ در مقام فیلسوف و متکلّم»؛ رَجَب، «طوسی، نصیرالدّین: 3ـ در مقام دانشمند»؛ دَباشی، «خواجه نصیرالدّین الطوسی: فیلسوف/ وزیر و حال و هوای عقلانی دوران او»؛ بَدَخشانی، اندیشه و عمل، مقدّمه؛ ابراهیمی دینانی، نصیرالدّین طوسی؛ مدرّس رضوی، احوال و آثار قدوۀ محقّقین ... محمّد ..... الطوسی ملقّب به خواجه نصیرالدّین؛ مدرّسی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدّین طوسی. تا ‌به‌امروز هیچ پژوهش عمده¬ای به هیچ یک از زبانهای غربی دربارۀ نصیرالدّین طوسی که از مهمترین چهره‌های شاخصِ تاریخ علم و فلسفۀ اسلامی بشمار می‌آید، صورت نگرفته است.
    2. ذکر شده در اینجا و سایر موارد، همگی بر اساس تقویم هجری قمری است و پس از آن، تاریخ میلادیِ مطابق آن درج گردیده است. در مواضعی ـ عمدتاً دربارۀ آثار به‌طبع رسیده در ایران ـ که از گاهشماریِ هجری شمسی استفاده شده است، به‌دنبال این تواریخ، صفت «خورشیدی» آمده است. در خصوص آثار نویسندگان غربی، ثبت تاریخها بر اساس سال میلادی است.
    3. تصحیح مینُوی و حَیدری. این ویراست، یگانه تصحیحِ فارسیِ کتاب اخلاق ناصری است که از این به بعد بدان ارجاع داده می‌شود. برای تصحیح‌های قبلی این اثر ر.ک: اَشکِ شیرین و رحمانی، «کتابشناسی خواجه نصیرالدّین طوسی»، صص 72ـ 74. ترجَمۀ انگلیسی اخلاق ناصری: وِکِنز، (The Nasirean Ethics Wickens,). متنهای فارسی و انگلیسی اخلاق ناصری وقتی به موازات ترجَمۀ عربی آن خوانده شوند، سودمند هستند. معرّفی تصحیح مینُوی و حَیدری از اخلاق ناصری توسّط محمّد تقی دانش‌پژوه در مقاله‌ای با عِنوان «اخلاق ناصری» نوشتاری کاملاً اصیل، و سرشار از اطّلاعات کتابشناختی است؛ تحریر بازبینی شدۀ آن مقاله، در دیباجۀ همو بر اخلاق محتشمی، صص 3ـ 38 به طبع رسیده است. فهرستی از منابع اصلی طوسی در تألیف اخلاق ناصری در بخش «سرآغاز»، صص 19ـ 23 همین اثر ارائه شده است. برای متون ایرانیِ کهنِ متعدّدی که در آنجا ذکر شده ر. ک. همچنین به: de Fouchécour, Moralia که در آن، بحثی کوتاه دربارۀ اخلاق ناصری در صفحات 444ـ 447 آمده است. [نگرید به ترجَمۀ فارسی این اثر: اخلاقیات، شارل هانری دوفوشه کور، ترجمۀ: محمّد علی امیر مُعِزّی، عبدالمحمّد روح بخشان، مرکز نشر دانشگاهی، 1377 ش، صص 610 ـ 613].
    4. برای بحثی دربارۀ گرایشهای اسماعیلی طوسی ـ بنا بر آنچه که ادّعا شده ـ نگرید به:
    Daftary, The Ismailis, Their History and Doctrines, 378–380.

    دفتری، اسماعیلیه، تاریخ و عقاید آنها، صص 378ـ 380، و ارجاعات کتابشناختی بسیار کاملِ درج شده در پاورقی 184 (صص 636ـ 637).
    5. ، اخلاق ناصری، 15، بند دوم، ابتدای سطر.
    6. [قُسطَنطین] زُرَیق، و نیز ویراستهای قبلی این اثر که در مقدّمۀ این تصحیح (dـ b) ذکر شده است؛ ترجَمۀ انگلیسی: همو، The Refinement of Character ، Zurayk، ترجَمۀ فرانسوی: [محمّد] ارکون،Arkoun, Traité d’éthique. [دو تصحیح تازه‌ از این اثر با مشخّصات زیر به چاپ رسیده است: 1) مِسکَوَیه، تهذیب الأخلاق، دراسة و تحقیق: عماد الهلالی، منشورات الجَمَل، بغداد ـ بیروت 2011 م؛ 2) أبو علی أحمد بن محمّد بن مسکویه، تهذیب الأخلاق أو کتاب الطهارة في تهذیب الأخلاق، تحقیق: السیّد حسین المؤمني، المعهد العالی للعلوم و الثقافة الإسلامیّة، قم، 1437 ه‍ .ق]. دربارۀ فضایی که اخلاق ناصری در آن تألیف شد، نگرید به: طوسی، اخلاق ناصری، ص 35 ، س 17 تا ص 37، س10، و ترجَمۀ انگلیسی وِکِنز از آن (Wickens, The Nasirean Ethics)، صص 25 ـ 26. (همچنین نگرید به مقدّمۀ وِکِنز). متن تازیِ متناظر این بخش، در بخش عربیِ ویراست من از آن، در ذیل عنوان «مقدّمة»، موجود است. این مطلب که در ترجَمۀ عربی جرجانی، متن مقدّمۀ طوسی، تلخیص شده است در ادامۀ این نوشتار در بخش 5 توضیح داده می‌شود.
    7. به گفتۀ ابراهیمی دینانی ( نصیرالدین طوسی، ص 504)، اصرار طوسی بر اینکه وی تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه را ترجَمه نمی‌کند به این دلیل که متن عربی آن [درحدّی از فخامت است که] غیرقابل تقلید و بی‌بدیل است، بیانی مؤدّبانه از این حقیقت است که کار ترجَمه دون شأن خواجه به عنوان یک عالم طراز اوّل است.
    8. ساختار و محتوای اخلاق ناصری نگرید به: فهرست مطالبی که خود طوسی برای کتاب ذکر کرده است و نیز تلخیصی که من از مباحث و سرفصلهای آن، پیش از این مقدّمه ارائه کرده‌ام (صص XI و III (. همچنین نگرید به: وِکِنز، «اخلاق ناصری»، و de Fouchécour, Moralia، صص 483ـ 487، [نگرید به ترجَمۀ فارسی این اثر: اخلاقیات، شارل هانری دوفوشه کور، ترجمۀ: محمّد علی امیر مُعِزّی، عبدالمحمّد روح بخشان، مرکز نشر دانشگاهی، 1377 ش].
    9. برای خطوط کلّی علم اخلاق در اسلام و بررسی اهمّیّت خواجه نصیرالدّین در این زمینه نگرید به:
    [ماجِد] فَخری، نظریه‌های اخلاقی در اسلام (Fakhry, Ethical Theories in Islam )، بخش سوم، (صص 61ـ 147)، به‌ویژه صص 131ـ 142؛ رحمان، «اخلاق»؛ مادِلونگ؛ «حکمت اخلاقی طوسی میان فلسفه، تشیّع و تصوّف».
    Madelung, “Naṣīr al-Dīn Ṭūsī’s Ethics between Philosophy, Shi’ism and Sufism.”
    10. نگرید به فهرست مبسوطی که دانش‌پژوه در مقالۀ «اخلاق ناصری»، صص 396ـ 402 ارائه کرده است و همراه با اندکی تغییرات از سوی همو در اخلاق محتشمی، دیباجه، صص 12ـ 16 بازچاپ شده است. از میان آثار فارسی می‌توان اشاره کرد به:
    الف) لوامع الإشراق في مکارم الأخلاقِ جلال‌الدّین دوانی (م 907 ه‍.ق/ 1501) تصحیح: شیرازی؛ ترجَمۀ انگلیسی: تامپسون، حکمت عملی مسلمانان (Thompson, Practical Philosophy of the Muhammadan People)؛ همچنین ر.ک به: وِکِنز، اخلاق جلالی).
    ب) اخلاق مُحسنی از کمال‌الدّین واعظ کاشفی (م 910 ه‍.ق/ 1504ـ 1505)، تصحیح: مدرّسی چهاردهی؛ ترجَمۀ انگلیسی (بخشی از) آن: کینه، اخلاق محسنی یا کردار نیکوکار (Keene, Akhlāq-e Moḥsenī, or, The Morals of the
    Beneficent
    )؛ همچنین ر.ک به: وِکِنز، «اخلاق مُحسنی».
    ج) اخلاق منصوریِ غیاث‌الدین دَشتَکی (م 949 ه‍.ق/ 1542) تصحیح: ابراهیمی؛ و:
    د) مفتاح الأخلاقِ اورنگ زیب (م 1117 ه‍.ق/ 1707، ششمین حاکم مغول)، چندین نسخه از این اثر برجامانده، ولی تاکنون منتشر نشده است.
    11. : حبیبی، گورگون.
    12. این اثر کوتاه که در چهار بخش نوشته شده، تنها بر اساس دو نسخۀ خطّیِ موجود در ایران تصحیح شده است. (در حالی که فقط در ایران حدود بیست نسخه از این رساله موجود است، نگرید: درایتی، فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران، ج 1، ص454)، چاپ شده در: جاهد و ملّا یوسفی، «رساله‌ای در اخلاق از عَضُدالدّین ایجی»، صص 93ـ 106. اگرچه متنِ تصحیح شده هیچ عِنوانی دربرندارد، مصحّحان رساله از آن با عنوان «اخلاق عَضُدی» یاد کرده‌اند (ص 92). مایۀ تأسّف است که آنها از نسخۀ کتابخانۀ ملّی مَلِکِ تهران به شمارۀ 3/5330 استفاده نکرده‌اند؛ زیرا این دست‌نوشت در صفحۀ 299 سطور 2ـ10، مقدّمه‌ای طولانی دارد که حاوی تقدیم‌نامه‌ای واضح (سطور 8 ـ 9) به الشاه الأعظم ابواسحاق جمال الدّنیا والدّین (اینجو) (م 758 ه‍.ق/ 1356) است. از آنجا که می‌دانیم ابواسحاق در طی سالهای 743ـ 755 ه‍.ق / 1343ـ 1355 حکومت می‌کرده است، [باتوجّه به تعبیر «الشاه الأعظم»] تاریخ نگارش این رساله باید به همین دورۀ دوازده ساله بازگردد. ر.ک: اَفشار و دانش‌پژوه، فهرست نسخه‌های خطّی کتابخانۀ ملّی مَلِک، ج 8، ص301 (توجّه: رساله شامل صفحات 299 تا 304 این مجموعۀ خطّی می‌شود نه صفحه‌های 199 تا 304 آنگونه که در فهرست ذکر شده است). نسخۀ کتابخانۀ ملّی مَلِک نیز حتّی با وجود این تقدیم‌نامه، هیچ عِنوانی ندارد. چندی پیش، آقای رضا پورجوادی (ساکن فرانکفورت) توجّه مرا به ویراست دیگری از این اثر به کوشش «مستقیم آریجی» جلب کرد که با عِنوان «رسالۀ اخلاق عَضُدالدّین ایجی: متن عربی و ترجمۀ آن»، صص 155 ـ 160 منتشر شده است:
    Mustakim Arici, “Adududdîn al-Îcî’nin Ahlâk Risalesi: Arapça Metni ve Tercümesi,”
    این ویراست، که بر بنیاد تَعدادی از نسخه‌های موجود در ترکیه فراهم شده است، همچون ویراست دیگرِ آن، فاقد تقدیم‌نامه است. آریجی نام رساله را «الأخلاق العَضُدیة» (ص 155) ذکر کرده است. در فهرست نسخه‌های خطّی کتابخانۀ ملّی برلین نیز نسخۀ دیگری زیر عِنوان «الرسالة الشاهیة في علم الأخلاق» معرّفی شده است:
    )Ahlwardt,Verzeichnis der arabischen Handschriftender Königlichen Bibliothek zu Berlin, vol. 5, 10, MS 5396, Lbg. 846(.
    گرچه این نسخه نیز فاقد تقدیم‌نامه است (آنگونه که از اطّلاعات موجود در فهرست نسخ می‌توان دریافت و زمانی هم که عکس نسخه بر روی سایت موجود بود و در دسترس همگان قرار داشت ـ نه اکنون که این سطور نوشته می‌شود ـ این امر قابل ملاحظه بود)، عِنوان نسخه حاکی از آن است که در مقطعی از استنساخ و انتقال متن، ارتباط آن با شاه اینجو معلوم بوده است. ر.ک همچنین به: بروکلمان، تاریخ ادب (مکتوبات) عربی (Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur)، ج 2، ص 270، ش V (= idem, History of the Arabic Written Tradition, vol. 2, 233, V).
    13. بر آن رساله در کتابخانۀ دانشگاه تهران با نام شرح الأخلاق العَضُدیة منسوب به محمّد بن یوسف کرمانی (م 786 ه‍.ق/ 1384) موجود است که البتّه نمی‌تواند نوشتۀ او باشد. (دانش‌پژوه، فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، ج 10، 1783، نسخۀ 2924). دلیل این ادّعا آنست که این رساله به جلال‌الدّین توران شاه (م 787 ه‍.ق/ 1385)، وزیرشاه شجاع (م 786 ه‍.ق/ 1384) تقدیم شده است. (ر.ک: نسخۀ شمارۀ 2924 کتابخانۀ دانشگاه تهران، ص 4، س 9). شاه شجاع در سال 759 ه‍.ق/ 1357 به قدرت رسید، امّا همانگونه که آقای رضا پورجوادی (در مکاتبه‌ای مورّخ دسامبر2014) تَذکار دادند، کرمانی، ایران را در سال 756 ه‍.ق/ 1355 برای همیشه ترک گفته است، بنابراین این اثر احتمالاً نمی‌تواند نوشتۀ او باشد. دربارۀ کرمانی همچنین ر. ک به: بروکلمان، تاریخ ادب (مکتوبات) عربی (Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur)، تکمله، ج 2، صص 211 ـ 212، که در آن سخنی از اثر مورد بحث نیامده است. حاجی‌خلیفه در کشف الظُّنون عن اسامی الکتب والفنون، ج1، ص 204 از شرحی دیگر بر رسالۀ الأخلاق العَضُدیة نوشتۀ احمد بن مصطفی تاشکُپری‌زاده (م 968 ه‍.ق/ 1561) یاد کرده است؛ شروح دیگری بر این رساله در کتاب آریجی به نام «رسالۀ اخلاق عَضُد‌الدّین ایجی: متن عربی و ترجَمۀ آن»، ص 151، و بروکلمان، تاریخ ادب (مکتوبات) عربی (Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur)، ج 2، ص 270، ش V (= idem, History of the Arabic Written Tradition, vol. 2, 233, V) ذکر شده است.
    14. : نورانی. این رساله، نوشته‌ای کوتاه در علم اخلاق است (با حجمی حدود 25 صفحه) که دَشتَکی در دیباجۀ آن، خواننده را برای تفصیل مطالب به اخلاق منصوری (نگرید پیش از این)، و ریاض الرضوان، که اثری ظاهراً مفقود دربارۀ کتاب شِفای ابن سینا است، ارجاع می‌دهد.
    15. دست‌نوشتی از این اثر در مرکز احیای میراث اسلامی قم به شمارۀ 1/ 193 موجود است که دربارۀ آن نگاه کنید به: آصِف‌آگاه، فهرستوارۀ نسخه‌های خطّی و عکسی مرکز احیای میراث اسلامی، (216)، ش 3903. اطّلاعات بیشتر در این زمینه در نشانی اینترنتی زیر قابل دستیابی است:
    http://www.aghabozorg.ir/showbookdetail.aspx?bookid=185039
    بر اساس اطّلاعات ارائه شده در اینجا، این نسخه (در قطع جیبی، 16×10 سانتیمتر، 9 سطر در هر صفحه، حاوی 257 برگ) مشتمل بر سه بخش است: 1ـ اخلاق 2ـ ترتیب الأهل والمنزل، و 3ـ ترتیب المدینة، که همانند ساختار اخلاق ناصری است. تاریخ استنساخ کتابِ دومِ نسخه، چهارشنبه دهم جُمادی الأولی سال 1071 ه‍.ق (11 ژانویه 1661)، و تاریخ کتابت کتابِ سوم، آخر شوّال همان سال (پایان ژوئن 1661) ذکر شده است. این اثر به «سعدالدّین مسعود» نامی، تقدیم شده که ناشناخته است.
    16. مطالبی که در دو بند نخست این بخش می‌آید از مدخل «اندرز» دائرة المعارف ایرانیکا، نوشتۀ شاکِد و صفا گردآورده شده است.
    17. : عبّاس.
    18. : بَدَوی.
    19. : شِیخو.
    20. و ترجمه: ذاکری.
    21. (همراه با شرح مَرزوقی) اَمین و هارون.
    22. و ترجمه: زوتِنبِرگ، که تنها شامل بخش مربوط به تاریخ پادشاهان ایران است.
    23. تصحیح: زَکی و قاوُقَجی. هنوز تصحیح خوب و استواری از این اثر ارائه نشده است، در این خصوص همچنین نگرید به: عبّاس، «ادب الکبیر». دربارۀ خوانش «آداب» بجای «ادب» نگاه کنید به:
    لِیتم، ابن مقفّع و نثر [دورۀ] عبّاسی نخستین (Latham, “Ibn al-Muqaffaʿand Early ʿAbbāsid Prose)، ص 57.
    24. کتاب چاپهای مختلفی دارد که در اینجا از تصحیح حُسَینی استفاده شده است.
    25. ، دیوان، تصحیح: نفیسی و براگینسکی. ترجَمۀ انگلیسی (منتخبات): طباطباییSongs Father of؛ فردوسی، شاهنامه، تصحیح: خالقی مطلق. ترجَمۀ انگلیسی: دیویس، شاهنامه؛ ناصرِ خسرو، دیوان، تصحیح تفنگدار، ترجَمۀ انگلیسی (منتخبات): شیمِل، Make a Shield from Wisdom.
    26. : مینُوی. ترجَمۀ انگلیسی: بویس، The Letter of Tansar. همچنین نگرید به: لِیتم، «ابن مُقَفَّع ....» ؛ صص 56 ـ 57.
    27. : صادقی.
    28. : یوسُفی. ترجَمۀ انگلیسی: لِوی،Levi, A Mirror for Princes.
    29. : دارک. ترجَمۀ انگلیسی: همو،The Book of Government .
    30. : خَدیوجَم. ترجَمۀ انگلیسی (از اردو): فیلد (بازبینی بعدی و شرح: دانیل، بر اساس متن فارسی).
    31. تصحیح: هُمائی. ترجَمۀ انگلیسی: بَگلی،Bagley, Ghazālī’s Book of Counsel for Kings. مقدّمۀ این ترجَمه حاوی گنجینه‌ای از اطّلاعات مفید دربارۀ منابع و پیش‌زمینۀ اندیشه‌های مطرح در این کتاب است. دربارۀ صحّت انتساب نگارش (بخشی از) نصیحة الملوک به غَزّالی نگرید به:
    Crone, “Did al-Ghazālī write a Mirror for Princes? On the Authorship of Naṣīḥat al-Mulūk.”
    کِرون، آیا غزّالی مؤلّف نصیحة المُلوک است؟ دربارۀ نویسندۀ واقعی نصیحة المُلوک».
    32. تصحیح: دانش‌پژوه.
    33. تصحیح: سُهَیلی خوانساری. دربارۀ این کتاب و تحریر کاملتر آن به نام آداب الملوک و کفایة المملوک نگرید به: باسوِرث، «آداب الحرب والشجاعة» (Bosworth, “Ādāb al-ḥarb wa-l-shajāʿa,”)، و:
    Kumar,“The Value of the Ādāb al-mulūk as a Historical source: an Insight into the Ideals and Expectations of Islamic Society in the Middle Period (945–1500).”
    کومار، «ارزش آداب الملوک به عنوان یک منبع تاریخی: بینشی نسبت به آرمانها و انتظارات جامعۀ اسلامی در قرون میانی (945ـ 1500)» . برای من دستیابی به ویراستِ تحریرِ کاملتری که کومار بدان اشاره کرده است (صفحۀ 307، پاورقی 2: فخر مُدبّر: آداب الملوک و کفایة المملوک، تصحیح: محمّد سَروَر مولائی، تهران، حیدری، 1976)، میسّر نشد. آنچه من یافتم، تصحیحی جداگانه از ابواب اضافی بود ـ که باسوِرث آن را چهار باب دانسته، در حالی که مولائی در ویراست خود شش باب آورده است ـ و در آئین کشورداری به تصحیح مولائی به چاپ رسیده است ( آئین کشورداری؛ شش باب بازیافته از آداب الحرب والشجاعة، به اهتمام محمّد سَروَر مولائی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1354). بخش‌هایی از آداب الحَرب به انگلیسی ترجَمه و منتشر شده است، نگرید به:
    Shafi, “Fresh Light on the Ghaznavids.”
    34. نگرید به:
    Peters, Aristotleles Arabus, 52–53; Akasoy and Fidora, The Arabic Version of the Nicomachean
    Ethics; Akasoy, “The Arabic and Islamic Reception of the Nicomachean Ethics.”
    آکاسوی و فیدروا، تحریرِ عربیِ اخلاق نیکوماخوس؛ آکاسوی، «اِقبال عربی و اسلامی به اخلاق نیکوماخوس».
    35. دربارۀ « اختصار اسکندرانیان» (Summa Alexandrinorum) و نقش آن در انتقال اخلاق ارسطوئی به جهان اسلام، ر.ک: آکاسوی و فیدرا، تحریر عربی اخلاق نیکوماخوس، مقدّمه، به‌ویژه فصل 5، 62 ـ 79؛ همچنین نگرید به:
    Saccenti, “La Summa Alexandrinorum: Storia e contenutodi un’epitome dell’Etica Nicomachea;” Ullmann, Die Nikomachische Ethik des Aristoteles in arabischer Übersetzung, vol. 2, 72ff.
    [نسخه‌ای از ترجَمۀ عربی « اختصار اسکندرانیان» زیر عِنوان «اختصار الاسکندرانیین» در کتابخانۀ تیمور پاشا به شمارۀ 290 موجود است. دربارۀ این نسخه و همچنین ارتباط آن با «اختصار اسکندرانیان» (Summa Alexandrinorum) نگرید به مقالۀ زیر:
    Douglas M. Dunlop, The Manuscript Taimur Pasha 290 aḫlāq and the Summa Alexandrinorum, Arabica, T. 21, Fasc. 3 (Oct., 1974), pp. 252-263. [
    36. نگرید به:
    Peters, Aristoteles Arabus, 53–54.
    این مأخذ باید همراه با نوشتۀ «سیاست ارسطو در فلسفۀ عربی» نوشتۀ پینِس (Pines, “Aristotle’s Politics
    in Arabic Philosophy.” ) خوانده شود.
    37. نگرید به:
    Peters, Aristoteles Arabus, 54, 74–75; Pines, “Un texte inconnu d’Aristote en version arabe.”
    38. اولمان، طبّ در اسلام، ص 51، شمارۀ 65؛ بِرگِشتراسِر (تصحیح و ترجَمۀ آلمانی)، [ کتاب] حُنین بن اسحاق دربارۀ ترجَمه‌های سریانی و عربی [ آثار] جالینوس، ص 48، س 17 تا ص 49، س 4. (متن عربی)، کیف یتعرّف الإنسان ذنوبَه وعیوبَه =39ـ 40 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 118.
    Ullmann, Die Medizin im Islam, 51, # 65; Bergsträsser, Ḥunayn ibn Isḥāq über die syrischen
    und arabischen Galen-Übersetzungen
    48.17–49.4
    (متن عربی)، کیف یتعرّف الإنسان ذنوبه وعیوبه، صص 39-40 = (متن آلمانی) # 118 "Wie der Mensch seine Sünde und Fehler erkennt.
    اگرچه حُنین بن اسحاق خاطرنشان می‌کند جالینوس این اثر را در دو بخش تألیف کرده بوده، او و همکارانش تنها به یک قسمت از آن دست یافتند، که شواهد ضمنی مرا به این باور رهنمون ساخت که در واقع این اثر، همان رسالۀ جالینوس با عنوان: «تشخیص و درمان شهوات [/عیوب] نفس (De propriorum animi cuiuslibet affectuum dignotione et curatione)» بوده است. (ر.ک: فیشتنر و دیگران، Fichtner et al., Corpus Galenicum)، صص 26، 27، شمارۀ 29. ترجَمۀ انگلیسی: هارکینز، دیدگاه جالینوس در باب شهوات و عیوب نفس، بخش اوّل، با نام:
    Harkins, Galen On the Passions and Errors of the Soul, first part, called The Diagnosis and Cure
    of the Soul’s Passions
    , pp. 25- 69.
    تشخیص و درمان شهوات [/عیوب] نفس، در صفحات 25ـ 69.
    چُنین ادّعائی از آن روست که جالینوس در این متن کوتاه در مواضع گوناگون بر ناآگاهی انسان از خودش و احتیاج او به دوست در راه تهذیب نفس تأکید می‌کند و این امر از جهتی شباهت بسیار دارد به آنچه که ما در تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه شاهد هستیم، یعنی در بخشی که حتّی صراحتاً ابو علی مِسکَوَیه به اثرِ پیشگفته از جالینوس، با عنوان دیگرِ «تَعَرُّف المَرء (در نقل اُولمان: الإنسان) عُیوبَ نفسِه» (ابو علی مِسکَوَیه، تهذیب الأخلاق، ص 188، س 21 و پس از آن) اشاره می‌کند. شایان توجّه است که هر دو عِنوانِ حُنین بن اسحاق [یعنی: «کیف یتعرّف الإنسان ذنوبه وعیوبه»] و عِنوان دیگرِ مذکور در کتاب فیشتنر (یعنی: «مقالة في تعرّف الإنسان عیوبَ نفسه» ـ که برگرفته است از مقالۀ اُولمان که در آغاز این پاورقی از آن یاد شد، و ایدۀ یکسان‌انگاری این رساله با رسالۀ «تشخیص و درمان شهوات [/عیوب] نفس (De propriorum animi cuiuslibet affectuum dignotione et curatione)» نیز از همو اقتباس گردید) در واقع بیشتر اشاره دارند به عنوان بعدی مندرِج در فهرست فیشتنر ذیل شمارۀ 30 (صص 27ـ 28): De animi cuiuslibet peccatorum dignotione et curatione . (هارکینز، همان منبع، 71ـ 107، تشخیص و درمان عیوب نفس The Diagnosis and Cure of the Soul’s Errors). همچُنین جالب توجّه است که این عنوانِ عربی ظاهراً برای هر دو رساله با هم استفاده شده است. (یعنی: فیشتنر، شماره‌های 29 و 30).
    39. اُولمان، طبّ در اسلام، ص 39، شمارۀ 6؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 50، سطرهای 8 ـ 12 (متن عربی)، کِتابُهُ في أنَّ قوی النفس تابعة لمزاج البدن = 41 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 123:
    Sein Buch Darüber, “dass die Kräfte der Seele der Mischung des Körpers folgen”;
    فیشتنر و دیگران، Corpus Galenicum، صص 25ـ 26، شمارۀ 28؛ ترجَمۀ انگلیسی: سینگِر، تعلّق نفس به بدن (The Soul’s Dependence on the Body)، چاپ شده در: همو، جالینوس: منتخب آثار (Galen: Selected Works)، صص 150ـ 176؛ تصحیح: بیستِرفِلت (همراه با ترجَمۀ آلمانی)، Galens Traktat, “Dass die Kräfte der Seele den Mischungen
    des Körpers folgen
    ؛ بَدَوی، «مِن مقالة لجالینوس في أنَّ قوی النفس توابع لمزاج البدن» (این رساله گزیده‌ای است از ترجَمۀ عربی).
    40. ، طبّ در اسلام، ص 65، شمارۀ 117؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 49، س10 (متن عربی)، «کتابُه في أنَّ الأخیارَ من الناسِ قد یَنتَفِعونَ بأعدائِهم = 40 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 121؛ فیشتنر و دیگران. Corpus Galenicum، ص 84، شمارۀ 162.
    41. اُولمان، طبّ در اسلام، ص 63، شمارۀ 113؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 49، سطرهای 5 ـ 14 (متن عربی)، «کتابُه في الأخلاق = 40 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 119؛ فیشتنر و دیگران، Corpus Galenicum، صص 130ـ 131، شمارۀ 412، Moralia؛ Boudon, “Galien de Pergame، ص 459، شمارۀ 25. احتمالاً همان گزیدۀ عربی اخلاق جالینوس است، تصحیح شده توسّط: کراوس و بَدَوی. ترجَمۀ انگلیسی:
    Mattock, “A Translation of the Arabic Epitome of Galen’s book PERI ĒTHŌN.”
    42. اُولمان، طبّ در اسلام، ص 64، شمارۀ 114 ب؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 50، سطرهای 17ـ 20 (متن عربی)، ... جوامع... کتاب افلاطون في السیاسة = 41 (ترجمۀ آلمانی)، شمارۀ 124، فیشتنر و دیگران، Corpus Galenicum، ص 84، شمارۀ 159،Compendium Rei publicae Platonis و 126، شمارۀ 395،In Platonis rem publicum ؛ تصحیح (بخشی از متن): کراوس و والتسر،Kraus and Walzer, Galeni compendium Timaei Platonis ، ص 39 (متن عربی)، صص 100 ـ 101 (ترجَمۀ لاتین)؛ همچنین نگرید به: بَدَوی، «نُقُول مِن کتاب السیاسة» (مجموعۀ منقولات از کتاب جمهوری افلاطون در السعادة والإسعاد [منسوب به] ابوالحسن عامِری م 381 ه‍.ق/ 992). دربارۀ کتاب جمهوری افلاطون به زبان عربی نگرید به: رایسمَن، «جمهوری افلاطون به عربی: متنی نویافته» (Reisman, “Plato’s Republic in Arabic: A Newly Discovered Passage,”)، و همۀ ارجاعاتی که در آنجا داده شده است؛ گوتاس، «افلاطون ـ سنّت عربی» (Gutas, “Platon—tradition arabe”)، صص 856 ـ 858.
    43. ، طبّ در اسلام، صص 63ـ 64، شمارۀ 114؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص 50، س 21 (متن عربی)، جُمَل معانی الإثني عشرة مقالة في السیر لأفلاطون ... = 41 (ترجمۀ آلمانی)، شمارۀ 124؛ نگرید همچنین: بَدَوی، «نُقُول مِن النوامیس»، (منقولاتی از قوانین افلاطون در کتاب السعادة والإسعاد [منسوب به] ابوالحسن عامِری)؛ گوتاس، «افلاطون ـ سنّت عربی»، ص 853. در کتاب فیشتنر نیامده است.
    44. ، طبّ در اسلام، صص 63 ـ 64، شمارۀ 114؛ بِرگِشتراسِر، [ کتاب] حُنین بن اسحاق، ص50، سطور 15ـ 17 (متن عربی)، ... جوامع ... کتاب بولیطیقوس في المدبّر ...... = 41 (ترجَمۀ آلمانی)، شمارۀ 124. در کتاب فیشتنر ذکر نشده است.
    45. و ترجمه: اِسوِین (انگلیسی)، پلِسنا (آلمانی). ترجَمۀ ایتالیایی از: زونتا.
    46. (و ترجَمۀ ایتالیایی): والتسِر و ریتر. ترجَمۀ انگلیسی: اَدامسون و پرومان.
    47. ، ترجَمۀ انگلیسی و شرح: والتسر.
    48. و ترجَمۀ انگلیسی: دانلوپ.
    49. : معلوف.
    50. : العبد. ترجَمۀ انگلیسی: آربِری.
    51. (و ترجَمۀ فرانسوی): اوروُی، التَّکریتی.
    52. : بَدَوی، «مقالة في الأخلاق: للحسن بن الحسن بن الهَیثم أو لیحیی بن عَدی؟».
    53. تصحیح: مینُوی، احمد عبدالحلیم عَطیّه، ترجَمۀ فرانسوی قسمتی از متن:
    Lacroix, “Education et instruction selon Abū l-Ḥasan al-ʿĀmirī.”
    54. بطور کلّی تاکنون می‌دانیم که بخش اوّل اخلاق ناصری دربارۀ اخلاق عمدتاً الهام گرفته از تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه است؛ بخش مربوط به اقتصاد (تدبیر منازل) تحت تأثیر رسالۀ دربارۀ تدبیر انسان بر منزلش نوشتۀ بِریسون (Bryson, On Man’s Management of his Estate) و کتاب السیاسة‌ی ابن سینا؛ و بخش مختصّ به سیاست مُدُن، متأثّر از چند اثر فارابی مثل فُصُول المَدَنی و کتاب مبادیء آراء اهل المدینة الفاضلة، و تهذیب الأخلاق ابو علی مِسکَوَیه و همچنین کتاب الآداب الکبیرِ ابن مُقَفَّع است.
    55. بسیاری از موارد، از پژوهش‌های پیشین مینُوی و حَیدری و زُرَیق نیز بهره گرفته شده است.
    56. ، اوصاف الأشراف، صص 23ـ 24. من خود تاکنون این ویراست دو زبانه را ندیده‌ام؛ ارجاع به این اثر برگرفته است از: مُرَوِّج، «نقدی بر ترجمۀ اوصاف الأشراف خواجه نصیرالدّین طوسی، اثر رُکن‌الدّین جُرجانی»، صص 248ـ 249، و یادداشت‌های 10 و 11. همچنین ر. ک: اشکِ شیرین و رحمانی، «کتابشناسی خواجه نصیرالدّین طوسی»، صص 76 ـ 77.
    57. رُکن‌الدّین جُرجانی ر.ک: اسلامیت، «جُرجانی، رکن‌الدّین» و روحانی، «جُرجانی، رُکن‌الدّین محمّد». کسانی که دسترس به این مآخذ ندارند می‌توانند به منابع زیر (به عربی) رجوع کنند که از مصادر اصلی دو مقالۀ پیشگفته‌اند: الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج1، ص 63، ج 2، س 423، و [سَیّد محسن] اَمین، أعیان الشیعة، ج 9، صص 425ـ 426. برای دست‌نوشت‌های آثار جرجانی در ایران ر.ک بطور خاص به: درایتی، فهرستوارۀ دنا، ج 11، ص 533، مدخل «رُکن‌الدّین جُرجانی».
    58. الله، اخلاق ناصری. تاکنون نتوانسته‌ام به این کتاب دست یابم. [مشخّصات نشر این ترجَمۀ جدید بدین قرار است: الخواجه نصیرالدین الطوسی، اخلاق ناصری، ترجمه عن الفارسیه و وضع الدراسات و التحلیلات العلمیه محمدصادق فضل‌الله، دارالهادی، بیروت، ۱۴۲۹ ه‍ .ق.].
    59. ویتکام، فهرست نسخه‌های شرقی کتابخانۀ دانشگاه لایدن، ج 1، نسخۀ شمارۀOr. 582 ؛ وُرهوف، فهرست نسخه‌های عربی، ص 9:
    Witkam, Inventory of the Oriental Manuscripts of the Library of the University of Leiden, vol. 1,
    MS Or. 582; Voorhoeve, Handlist of Arabic Manuscripts, 9; de Jong and de Goeje, Catalogus
    Codicum Orientalium Bibl. Acad. Lugd
    . Vol. IV, 219.
    دانش‌پژوه در مقاله‌اش با عنوان «اخلاق ناصری» (صص396 ـ 397) از این نسخه یاد کرده و از عباراتش پیداست که اطّلاعات او باید بر اساس همین فهرست دِیانگ و دِخویه باشد.
    60. دربارۀ لوینوس وارنر و میراث او نگرید به:
    Drewes, “The Legatum Warnerianum of Leiden University Library.”
    61. آغاز حیات علمی حاجی خلیفه در استانبول در سال 1045 ه‍.ق / 1635 نگرید به: کشف الظُّنُون، ج 1، ص XI، و هاگِن، فعّالیّت یک جغرافی‌دان عثمانی (Hagen, Ein osmanischer Geograph bei der Arbeit )، فصل 1، به‌ویژه صفحۀ 35 و پس از آن.
    62. . ک برای نمونه: همان، صص 204 ـ 205، شمارۀ 285، که به اخلاق محسنیِ حُسَین بن علی کاشفی (واعظ هروی، م 910 ه‍.ق / 1504) می‌پردازد و سه ترجَمه از آن را ذکر می‌کند.
    63. خلیفه، کشف الظُّنُون، ج 1، ص 205.
    64. در تصویر شمارۀ 7 (در انتهای مقاله) در نمایی بزرگ شده ملاحظه می‌شود، در سطور 8 ـ 10، عدد 8 در سطرهای 8 و 9 به منظور ایجاد ارتباط میان کلمۀ «حدّ» و «هذه المرتبة» نوشته شده است، کما اینکه عدد 7 که دوبار در سطر 10 درج شده بیانگر آن است که ضمیر «ها» به کلمۀ «المرتبة» باز می‌گردد.
    65. مطلب از اشارۀ جرجانی به «الحرم الغَرَوی» در انجامۀ ترجَمه، که از آن با عِنوان «المشهد الغَرَوی= نجف» یاد کرده است، فهمیده می‌شود (با تشکّر از آقای حُسَین معصومی همدانی). ر.ک همچنین به: گاچِک، سنّت دست‌نوشت عربی (Gacek, The Arabic Manuscript Tradition)، ص 80.
    66. ر.ک: علی بن أبی الفَرَج بن الحسن البصری (م 656 ه‍.ق)، الحَماسَة البصریة، ج 2، ص 787:
    لاتیأسَنَّ إذا ماضِقتَ مِن فَرَجِ
    یَأتِی بِهِ اللهُ في الرَّوحاتِ وَالدُلَجِ
    فَما تَجَرَّعَ کَأسَ الصَّبرِ مُعتَصِمٌ
    بـِاللهِ إلّا أتـاهُ اللهُ بــِالــفَـَـرجِ
    67. الزمخشری، المُستَقصیٰ في أمثال العرب، ج 2، ص 13، شمارۀ 40: «بلغ الحِزام الثَدیَین ...» ؛ ج 1، ص 129، شمارۀ 499: «إذا وُقِیَ الرجلُ شرَّ لَقلَقِهِ ...» ؛ ج 1، ص 140، شماره‌های 545 ـ 546 در باب دو پند ظاهراً متناقضِ: «أرسل حکیماً و توصِهِ» و «أرسِل حکیماً ولا توصِهِ»، که در این خصوص همچنین نگرید به بیت زیر از طَرَفَة بن العَبد (قرن ششم میلادی) شاعر عرب عصر پیش از اسلام، دیوان، ص 51:
    إذا کُنتَ فِي حاجةٍ مُرسِلًا
    فَأرسِل حَکِیمًا وَلا تُوصِهِ
    68. سه گواهی تملّک نسخه بدین شرح است (یان یوست ویتکام از لایدن کمک شایانی به من در قرائت گواهی تملّک نخست نمود):
    1) في نوبة أضعف عباد الله تعالی
    محمود السابحی (السباحی؟) أحسن الله أحوالی
    لسنة 768 الهلالیة
    ببغداد
    69. ابن ظَفر الصِقِلّي، السُلوانات، ص 78، سطرهای 9 ـ 10. (بخشی از فصل سوم در باب «صبر»):
    عَلَی قَدرِ فَضلِ المَرءِ تَأتِی خُطُوبُهُ
    ویُعرَفُ عِندَ الصبرِ فِیما یُصِیبُهُ
    وَمَن قَلَّ فِیما یَتَّـقِـیهِ اصـطِبارُهُ
    فَــقَد قَـلَّ فِیما یَرتَجِیهِ نَصِیبُهُ
    70. مشابه آنچه در اینجا ذکر شده، در آغاز ترجَمۀ جرجانی از اوصاف الأشراف طوسی نیز آمده است، که در این خصوص نگاه کنید به: مُروِّج، «نقدی بر ترجمۀ اوصاف الأشراف»، ص 249.
    71. الزَّمَخشَری، رَبیع الأبرار و نُصوص الأخبار، ج 5، صص 9 ـ 11 (شمارۀ 32):
    «أنزل الله تعالی في الخمر ثلاث آیات .... فأنزل الله تعالی إنّما یرید الشیطان إلی قوله فهل أنتم منتهون.».
    72. ، اخلاق ناصری، ص 233، س 18 ـ 20.
    73. ، (ترجَمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 176.
    74. ، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 91 ب، سطرهای 13ـ 14.
    75. ، اخلاق ناصری، ص 319، سطور 15 ـ 17.
    76. ، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 241.
    77. ، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 126 آ، سطرهای 6 ـ 7.
    78. اساس لسان العربِ ابن منظور، مادۀ « ر و ح»، کلمۀ «ریح» می‌تواند به معنای «غَلَبة» / [پیروزی] یا «قوّة»/ [نیرو یا قدرت] نیز باشد. امّا این معانی، هیچیک معنای مُصطلح و متداوَلِ واژۀ «باد» نیستند و معنای مُحصَّلی هم در سیاق متن مورد بحث ندارند.
    79. مُقَفَّع، کتاب الآداب الکبیر، ص 41، سطور 5 ـ 6 (ویراست: زَکی)= ص 45، سطور 1ـ 2 (ویراست: قاوُقجی).
    80. که این توجیه در تعارض است با این دیدگاه فعلی که: 1) ابن مُقَفَّع متن را به نحو اصطلاحی ترجَمه کرده نه تحت اللفظی؛ و 2) اینکه کتاب الآداب الکبیر متنی اصیل است [نه متنی نگاشته شده از روی متن دیگری] (ر.ک: لِیتم، «ابن مُقَفَّع، ابومحمّد عبدالله روزبه»)، امّا در این صورت ممکن است مطلب دیگر آنقدر واضح که در ابتدا به نظر می‌رسید، نباشد.
    81. ، ابن مُقَفَّع، بند نخست.
    82. ، بند دوم.
    83. دربارۀ علم اخلاق ارسطو و اهمّیّت نظریۀ «حدّ وسط» در آن، ر.ک: کراوت، «دانش اخلاق ارسطو» (Kraut,
    “Aristotle’s Ethics). برای آن مثال اصلی که خود ارسطو آورده است و از اعداد 2، 6 و 10 استفاده کرده، نگرید به: ارسطو، اخلاق نیکوماخوس (Aristotle, Nicomachean Ethics)، بخش 2، 1106 آ، 29ـ 36.
    84. ، اخلاق ناصری، ص 118، سطرهای 14 ـ 16.
    85. ، (ترجَمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 86 (تأکید از سوی ما به متن افزوده شده).
    86. ، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 42 آ، سطرهای 6 ـ 8.
    87. وجود ندارد بر اینکه جرجانی حین ترجمۀ اخلاق ناصری نسخه‌های مختلفی از آن را در اختیار داشته بوده باشد آنگونه که مثلاً طوسی وقتی شرح خود بر کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا را می‌نگاشت، نسخه‌های مختلفی از آن را در دست داشت. ر.ک: لَمیِر، به سوی تصحیح تازه‌ای از کتاب الإشارات و التنبیهات ابن سینا (Lameer, “Towards a New Edition of Avicenna’s Kitāb al-Ishārāt wa-l-tanbīhāt,” )، ص 208.
    88. ، اخلاق ناصری، صص 15 ـ 18؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 9، و یادداشت b؛ همو، « اخلاق ناصری»، بند نخست.
    89. ، اخلاق ناصری، ص 236، سطر 14 به بعد؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 178 به بعد.
    90. ، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 3 آ سطر 19تا 3 ب سطر 1.
    91. ، اخلاق ناصری، ص 35، س 17.
    92. ، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 25.
    93. ، الأخلاق النصیریة، نسخۀ شمارۀOr. 582 کتابخانۀ دانشگاه لایدن، برگ 3 ب، سطرهای 1 ـ 2.
    94. ، اخلاق ناصری، ص 34، سطرهای 14 ـ 17.
    95. داخل قلّاب بیانگر آن است که وِکِنز در ترجَمۀ انگلیسی خودش از نسخه‌ای از اخلاق ناصری بهره برده که در مواضعی، اندک تفاوتی با ویراست متداوَل آن دارد که سیزده سال بعد (سال 1356 شمسی/ 1977 م) منتشر شد.
    96. ، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 24 (تأکید از ماست).
    97. از این زاویه بنگریم، آنگاه به احتمال زیاد مقدّمۀ شرح حقوق والدین، که به چهارمین فصل مقالت دوم افزوده شده است و پیشتر از آن سخن به میان آمد، نیز به دلایل ویرایشی [از سوی مترجم] نادیده گرفته شده است.
    98. برای جرجانی، از آن حیث که مترجم است، اختیارات و آزادی‌هایی قائل شد. از این رو نباید بر نقلِ به معناها یا ترجَمه‌های گاه آزاد او خرده گرفت. در واقع، در بخش نخستِ ویراست ترجَمۀ عربی اخلاق ناصری شماری از تفاسیر نسبتاً طولانی آمده است که در پاورقی مشخّص خواهد شد. امّا در برخی از موارد، ممکن است جرجانی مطلب موجود در متن فارسی را صرفاً به دلیل آنکه آن را نامناسب تشخیص داده است، نادیده گرفته باشد. برای مثال، در برگ 60 ب سطر 12 ملاحَظه می‌کنیم که برگردانِ عربیِ عبارت فارسیِ «مرگ به آرزو خواهد ...» (طوسی، اخلاق ناصری، ص 159، سطر 1؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 116)؛ در ترجَمۀ جرجانی نیامده است؛ به همین صورت در برگ 21 ب سطر 17 عبارت: «ظَهَرَ لهم حالة اشدّ من الموت من الخجالة والحیاء»، در ترجَمۀ عبارت فارسی: «از خجالت و حیا حالتی به او درآید که مرگ به آرزو طلبد»، (طوسی، اخلاق ناصری، ص 75، سطرهای 1ـ2؛ وِکِنز، (ترجمۀ انگلیسی) اخلاق ناصری (Wickens, The Nasirean Ethics)، ص 55) نوشته شده است. عجیب اینکه جرجانی از ترجَمۀ بخش مربوط به «آداب شرابخواری» که در مقالت دوم در تدبیر منازل آمده است، چشم‌پوشی نکرده است. بعدها کسی در حاشیۀ برگ 92 آ، تَذکار داده است که: «ما ورد في هذا المبحث من الخلل و مخالفة الشرع فالعهد [کذا: فالعُهدَة] علی المصنّف لا علی المترجم».
    99. گمان من بدون اغراق دست کم 75 % کلمات مستعمل در اخلاق ناصری ریشه‌ای عربی دارد.
    100. برای آگاهی از برخی از مهمترین نوشته‌ها در موضوع زبان عربی میانه، ر.ک به:
    Blau, A Grammarof Christian Arabic and idem, A Handbook of Early Middle Arabic; Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic; Lentin, “Middle Arabic”; Lentin, and Grand’Henry, Moyen arabe et variétes mixtes de l’arabe à travers l’histoire; Zack and Schippers, Middle Arabic and Mixed Arabic.
    101. برای مثال: «مَرؤُساً» بجای «مَرؤُوساً» (برگ 24 آ سطر 11)؛ «ثَلَث» بجای «ثَلاث» یا «ثَلٰث» (برگ 22 ب، سطر 9)؛ استعمال مَدّ بر روی حرف قبل از ترکیب ا + ءِ: «القَضٓاء» بجای «القَضاء» (در برگ 41 آ، س 8، همزه حذف شده که ویژگی زبان عربی میانه است. در این خصوص ر.ک به فهرستی که در این بخش ارائه شده است شمارۀ 1). توصیفی از این قبیل ویژگی‌ها و دیگر پدیده‌های املائی که اکنون منسوخ گردیده در مأخذ زیر آمده است:
    Wright, A Grammar of The Arabic Language, vol. 1, part 1: ‘Orthography and Orthoepy.’
    102. نگرید به:
    Lentin, “Middle Arabic,” §2.
    103. در این‌باره نگرید به:
    Walton, Arguments from Ignorance, Chapter III, 64ff., esp. 65–68.
    104. که در أعیان الشیعة، ج 9، ص 426 آمده است، مجموعه‌ای خطّی، که بنا به گزارش‌ها بطور کامل به خطّ جرجانی کتابت شده است در کتابخانۀ شیخ فضل الله نوری (م 1288 شمسی/ 1909 ) در تهران نگهداری می‌شود. من از محتویات آن مجموعه هیچ اطّلاعی ندارم جز اینکه در آن، فهرست جرجانی از آثارش موجود است.
    105. نگرید به:
    Blau, A Handbook of Early Middle Arabic, 32 §17.
    106. ، صص 32 ـ 33، شمارۀ 17.
    107. نگرید به: Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, 21 and 20b.
    108. نگرید به:
    Blau, A Grammar of Christian Arabic, 176 §77.
    109. ، ص 178، ش 78.1.
    110. ، ص 127، ش 28.
    111. ، ص 105 و 11.8 (برای مثال: «رااه»، "او را دید" بجای «رآه»).
    112. ، صص 93 ـ 94، ش 11.4.1.1.
    113. : Blau, A Grammar of Christian Arabic, 124 §26.3.1.
    114. : Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, 14–16 §12.
    115. : Blau, A Grammar of Christian Arabic, 90 §11.3.6.2.
    116. تمام مثالهایی که در فِقره‌های 13 ـ 17 در ادامه ذکر می‌شوند را می‌توان به‌نوعی از مقولۀ عدم مطابقت جنس دانست، در این خصوص ر.ک:
    Blau, A Grammar of Christian Arabic, 292–295 §188; Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, 138–149 §§139–150.
    117. نگرید به:
    Blau, A Grammar of Christian Arabic, 230 §120; Hopkins, Studies in the Grammar of Early Arabic, ۱۱۱–۱۱۲ §۸۸.
    ۱۱۸. ممکن است برای فاعلهای مؤنّث، فعل مذکّر بکار رود در صورتی که فعل مذکّر پیش از فاعلهای مؤنّث قرار گیرد، اطمینان دارم که هر جا در متن نسخه، افعال به‌صورت مهمل و بدون نقطه نوشته شده است، با فاعلها تطابق جنسیّت دارند. این بدان معناست که در همۀ مواردی که فعلی مذکّر پیش از یک اسم مؤنّث آمده است، این به همان صورتی است که در نسخه آمده است.
    ۱۱۹. [مقدّمۀ آقای یُپ لَمیِر بر متنِ ویراستۀ ترجَمۀ عربی رُکن‌الدّین جرجانی از اخلاق ناصری به همینجا ختم نشده و چند صفحۀ دیگر نیز ادامه پیدا کرده است (از نیمۀ ص ۲۹ تا ص ۳۳)، لیک از آنجا که در این قسمت، توضیحات مربوط به نحوۀ تصحیح متن و مطالب مندرِج در سازوارۀ انتقادی آن آمده است، مترجم از برگردان آنها خودداری کرد. طبعاً کسانی که مایل باشند از متن ویراستۀ آقای یُپ لَمیِر استفاده کنند، خود، بدین توضیحات بسیار ارزشمند رجوع می‌کنند و از آنها بهره‌مند خواهند شد. مترجم].
    چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۷:۱۴
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    ستوده
    ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۰۸
    قابل تقدیر است